معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2

به نام خدا

.

چرا ارزشمندی ما روز به روز کم و کمتر شد و دست آخر تموم شد ؟ چون همیشه به فکر دیگران بودیم .

چون صبح که میشد نگران همه بودیم الا خودمون .

چون همیشه به فکر قسط و قرض های شوهرمون

بودیم . چون همیشه به این فکر می کردیم که اگه نشود چه میشود

و اینها وقتی ریشه دار شد دیگه ما حریف این ذهن چموش نشدیم و روز به روز خودمون و زندگی مون

رو به زوال رفت .

وقتی همه ی عوامل را دخیل می کنم بغیر از اهمیت

دادن به خودم معلومه که دیگه مثلاً روز زن همسرم

اصلأ یادش هم نیست این مهم نیست ها ولی

چرا در زندگی مهمه.

برای من همسرم یادش نیست ولی برای خانم دیگه می بینم شوهرش انگشتر طلا . النگو طلا . سرویس آشپزخونه . ماشین شاسی وووو

را دریافت می کنه …. الهی که مبارکش باشه نوش جونش ولی موضوع این جاست که چرا برای من این طور رقم می خوره و برای اونها جور دیگه

حالا در دنیا و از وقتی باور هام عوض شدند میبینم

نه تنها روز زن بلکه در طول سال خانمها هدیه های ارزنده دریافت می کنند . چه تولدهایی که اگر کسی براشون گرفت که عالیه و اگر نبود خودشون برای

خودشون آوردهای عالی می گیرند …

من تا چند سال پیش اصلأ روز تولدم خودم یادم نبود !!!

مسئله اینه که خودم وقتی برای خودم ارزش قائل شدم . خودم برای خودم هدیه گرفتم با عشق …

این انرژی به دیگران هم منتقل داده میشه و من دریافت می کنم .

وقتی خودمو در 24 ساعت در اختیار خانواده قرار ندادم و به خودم گفتم هر کسی خودش باید کارهای شخصی خودشون انجام بده کم کم سد شکسته میشه خودم خودمو بالا می کشم .

من وقتی می رفتم خرید کنم اونقدر در فروشگاه گشت می زدم تا ارزان ترین جنس را پیدا کنم

چون به خودم می گفتم : باید جنس ارزون خرید

اینها همه می خواهند خودشون سود کنند

و این را زرنگی برای خودم می دونستم

الان خیلی بهتر شده ام

یا اینکه یه کم پول داشتم سریع یه سکه ارزون و بی کیفیت می خریدم در صورتیکه صبر نمی کردم پولم بیشتر بشه که پول هم بود بیشتر هم میشد

ولی عجله می کردم و ارزشمند نمی دونستم سریع یه سکه ارزون می خریدم

خدا را شکر می کنم که پولش جور می‌شد. پولش را داشتم که خرید کنم

اما موضوع یه چیز دیگه است

موضوع این هست که در ناخودآگاه من یه جنسی بی کیفیت دریافت می کردم و به همون هم میشد

ولی خدا را شکر الان نه بهتر شده ام

الان پول هم داشتم ولی به خودم نه …‌‌ صبر کن

آروم باش

پول هست خیلی هم هست زیاد هم هست

جنس هم هست خیلی هم هست زیاد هم هست

الان باز هم صبر کردم تا یک سکه بهتر قیمت بالاتر

با کیفیت تر تهیه کنم

یعنی اگر ارزش مند ندانم ازم گرفته میشه مثل گذشته و من اینو نمی خواهم . من چند سال پیش

چند تا سکه طلای امامی داشتم ولی قدرش را نمی دونستم . ارزش اونها را نمی دونستم . و همه تموم شد و رفت

الان یک سکه امامی هم ندارم چرا ؟ چون

خودمو در سطح سکه امامی نمی دونم . همیشه سکه پارسیان 50 سوت می خرم . الان چندین و

چند تا سکه پارسیان دارم این هم خوبه خدا را صد هزار مرتبه شکر که دارمش

ولی میشه و امکانش هم بوده و هست که چندین و چند سکه امامی داشته باشم

هم سکه پارسیان خوبه و هم سکه امامی

ولی من سکه امامی ندارم چرا ؟ چون خودمو و شخصیتم را در حد و اندازه سکه امامی نمی دونم ..

الان ذهنم خودشو کشت که پولشو نداری ؟ از کجا بیاد ؟؟ من را پاره کرد که نداری و نداری و نداشتی

ولی به خدا پولش اومد ….

ولی به خدا پولشم داشتیم

چه پول های میلیونی که به حساب واریز شد

ولی همه تموم شد و رفت

نمی خواهم حسرت بخورم که ندارم ووو نه

موضوع این است که خودمو لایق و در حد و اندازه

سکه امامی و سکه تمام نمی دانم و می خواهم هم

دریافت کنم

خب بنده ی خدا دریافت نمی کنی

باید خودمو لایق بدونم تا دریافت کنم

این مثال سکه طلا برای من بوده و حقیقت هم هست ولی این یک مثال است در زندگی من

میشه برای خیلی از مسایل توضیحش داد .

حالا در مورد زندگی کردن در خونه ی خودم هم همین طوره …. باید خودمو لایق زندگی کردن در بهترین خونه بدونم و سر حرفم هم باشم از خداوند هم در هر لحظه هدایت بخواهم و به همین راحتی دریافت می کنم.

خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم برای دریافتی های

تا به این لحظه ام .

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

.

یادمه همیشه برام سوال بود قبلا هر موقع یه چیزی

می خریدم بیشتر افراد جاری هام . مادر شوهرم ووو

می گفتند یا به ما بده یا می گفتند می خواهی چیکار ؟؟؟؟

همیشه این برام سوال بود می گفتم آخه خدایا به اینها چه مربوط میشه

بعد ما رو اذیت می کردند . ما رو تحقیر می کردند

به خدا اینها عین حقیقت است

ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر برای کار کرد

قانون جهان هستی اصلا نیستن اونها

ولی باز هم ترکش هاشون هست .

پس علت اینکه من دریافت نمی کنم برای این هست که خودم گفتم بابا من نمی خواهم .‌‌‌‌….

خدایا نمی خواهم …..

ولش کن بابا

این همه آزار و اذیت و تحقیر می کنند ما رو پس ما

دیگه می خواهیم چیکار کنیم

اما اینها همه برای ویژگی شخصیتی خودمه

چون خودمو لایق نمی دونم . چون خودم خودمو تحقیر می کنم. چون خودم خودمو سرزنش می کنم . چون خودم خودمو از داخل می خورم .

چون من غصه افراد دیگه را می خورم که ندارن

میگم یعنی من داشته باشم و اونها نداشته باشند آخه گناه دارند ووو

و همه اینها باعث شده که با دست خودم همه ی نعمت ها ثروت ها خوشبختی ها دریافتی ها ووو

را براحتی پس بزنم

خوبیه این جهان . خوبیه کار کردن روی خودم این هست که هر موقع مثل الان فهمیدم می تونم

به مسیر درست برگردم و اوضاع اونجوری که می خواهم درست شود

خدایا خودت درستش کن

الهی به امید تو

همه جا برای همه دلسوزی کردم الا برای خودم و

این فایل همین طوری شانسی بدین من نمی‌رسه

من تغییر کردم که دارم این موضوعات را بهتر

می‌شنوم خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.

دیروز به مادرم زنگ زدم گفت حال خاله ام بده

اصلا و ابدا نه دنبال حرفش را گرفتم نه ادامه دادم

هیچی سریع رفتم سر به حرف دیگه

به من ربطی ندارد که کی حالش بده کی حالش خوبه …

چون با ادامه دادن خودم هم بیناری را دریافت می کنم . با ادامه دادن دوباره احساس دلسوزی وو

میاد سراغم و من اینو نمی خواهم

من خوشبختی سعادت را در دنیا و آخرت می خواهم.

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

.