معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2

دوره احساس لیاقت، یکی از نتیجه بخش ترین دوره های آموزشی سایت است که تا کنون آمده شده و با توجه به نقش اساسیِ “احساس لیاقت” در “تجربه شرایط دلخواه در هر جنبه از زندگی”، این دوره پیش نیاز تمام دوره هاست. چون این دوره، اساسی ترین عامل خوشبختی یعنی “بازسازی احساس خود ارزشمندی درونی” را به صورت ریشه ای آموزش می دهد.

طبق قانون، تاثیرگذارترین فرکانس بر باکیفیت شدن زندگی ما در هر جنبه ای، “فرکانس احساس لیاقت” است. جهان طراحی شده تا در هر لحظه کیفیت شرایط زندگی هر فرد در تمام جنبه ها را، بر اساس کیفیت «احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی» او بروزرسانی کند. 

هر کدام از ما با احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی سالم بدنیا آمده ایم اما به دلایل مختلف و در طی احاطه شدن با باورهای محدود کننده از طرف جامعه اطراف،  ناآگاهانه احساس خود ارزشمندی درونی خود را تخریب کرده ایم. در واقع، تمام ناکامی ها و سختی های مسیر زندگی ما از، عدم احساس لیاقت درونی سرچشمه گرفته و هموار کردن مسیر زندگی در تمام جنبه ها نیز باید از همین این نقطه شروع شود.

آگاهی این فایل را با دقت بشنوید. این آگاهی ها به شما کمک می کند تا باورها و رفتارهای مخربی را در وجودت بشناسی که در حال تخریب احساس خود ارزشمندی شما و در نهایت، دلیل اصلی ناخواسته های زندگی تان است.

” احساس عدم لیاقت “، تأثیر مخرب گسترده ای بر تمام جنبه های زندگی می گذارد. از وضعیت مالی گرفته تا روابط، سلامتی و …

دلیل آن هم ساده است. زیرا وقتی فرد از درون احساس خود ارزشمندی نداشته باشد، نمی تواند خود را لایق پیگیری خواسته هایش بداند. حتی خود را لایق هدف انتخاب کردن نمی داند و انگیزه ه ای برای پیگیری اهدافش ندارد.

فردی که از درون احساس خود ارزشمندی ندارد، توانایی ها و مهارت هایش را نمی بیند و ارزشمند نمی داند که بخواهد از آنها ثروت بسازد.

فردی که از درون احساس خود ارزشمندی ندارد، کانون توجه او متمرکز بر نقص ها، اشتباهات، ناتوانایی ها و کمبودهایی است که دارد. این جنس از توجه، جنگی درونی در او به پا می کند و گفتگوهای درونی او را به سمت انتقاد، سرزنش و خودتخریبی های مکرر پیش می برد که واقعاً می تواند اوضاع زندگی را در تمام جنبه ها برای فرد سخت کند. روابط را مخدوش کند، سلامتی را به خطر اندازد و…

افراد زیادی از این پروسه ی خود تخریبی نامرئی که با دست خود راه انداخته اند بی خبرند. بدتر از همه، افراد متوجه نیستند که احساس عدم لیاقت در وجودشان، به چه شکل در حال ضربه زدن به زندگی آنهاست و چطور شرایط را از هر لحاظ، برای آنها سخت و دشوار کرده است. به همین دلیل آنها به دنبلا حل مسائل و مشکلات خود، در بیرون از خود هستند و راهکار را در تغییر عوامل بیرونی جستجو می کنند.

حال آنکه اگر فرد به خودشناسی برسد، به قول قرآن در اینباره بینا می شود که:

این ” احساس عدم لیاقت درونی” در وجود خودش است که مثل یک بیماری مزمن و مخفی، ریشه های زهر آلود خود را به هر جنبه ای از زندگی او کشانده و او را برای سختی های متعدد، آسان کرده است. برای همین دوره احساس لیاقت، بازسازی خود ارزشمندی درونی را از خودشناسی شروع می کند.

آگاهی های جلسات خودشناسی این دوره، مثل یک آینه است که جلوی ذهن دانشجو نگه داشته می شود و او را در موقعیتی قرار می دهد که رو راست با خودش مواجه می شود و احساس لیاقت خود را به صورت واقعی ارزیابی می کند:

  • می فهمد چه افکار و باورهایی در ذهن او در گردش است؛ 
  • این باورها و رفتارها، به چه شکل او را بر علیه خودش آموزش داده و او را برای سختی ها آسان کرده است؛
  • این باورها که بی هیچ منطقی آنها را پذیرفته، چقدر ترمزهای مخفی در برابر خواسته هایش ایجاد کرده و مسیر رسیدن به خواسته ها را برایش سخت و دشوار کرده است؛
  • دلیل اینهمه هدف گذاری کردن اما دوباره ناامید و بی انگیزه شدن هایش را می اند؛
  • می فهمد چرا نتوانسته از مهارت ها و توانایی هایش پول بسازد؛
  • چرا روابط نامناسبی دارد؛
  • ایرادها را پیدا می کند و رفع آن ایرادها را در عمل یاد می گیرد؛

در واقع دانشجوی این دوره، مثل یک مشاور خبره یاد می گیرد که:

چه نگاهی به خودش و توانایی هایش دارد؛ رفتارهای او از چه باورهایی نشات می گیرد و این باورها، چقدر کمک کننده اند و چقدر ضربه زننده و چطور می تواند با حذف این ترمزهای مخرب ذهنی، باورهایش را اصلاح کند. منطق‌های قوی ای که استاد در هر جلسه در دست دانشجو می گذارد، هر بار بخش مهم تری از « احساس لیاقت و خود ارزشمندی بی‌قید و شرط» را در درون دانشجو احیاء می کند و با هر بهبودی که در احساس لیاقت او ایجاد می کند، جهان در پاسخ به این فرکانس با کیفیت تر، شرایط زندگی اش را بهبود می دهد.

از روی این الگو و این بهبودهای تکرار شونده در شرایط زندگی اش است که دانشجو متوجه نقش اساسی احساس لیاقت در تجربه خوشبختی می شود و با انگیزه بیشتری روی آگاهی ها و تمرینات این دوره تمرکز می کند و به این ترتیب طبق قانون، خود را به معنای واقعی کلمه، آسان می کند برای آسانی ها


✅ محتوای آموزشی این دوره را در بخش محصولات مطالعه کن و اگر نشانه‌ای دیدی که قلبت آن را تایید کرد، با ما در مسیر معجزه آفرین دوره احساس لیاقت، همراه شو.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزش دوره احساس لیاقت

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2
    378MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2
    0MB
    0 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «خداهست» در این صفحه: 1
  1. -
    خداهست گفته:
    مدت عضویت: 972 روز

    سلام استادعزیزم چقدخوبه که خدارو داریم،شمارو داریم این سایت رو داریم واینهمه دوستِ خوب

    الان توتاکسی ام ردپامو میذارم ازوقتم مفیداستفاده کنم،برگشتنی فایل رو ببینم

    جریان ازاونجاشروع شدکه داداشم داشت میرفت سربازی دلم میخواس برم خونه مامانمم اینا یکی دو روز بمونم ولی بخاطر شرایط زندگیم نمیشد

    تواین مدت خیلی کارکرده بودم نیاز به ارامش روحی واستراحت جسمی داشتم،دوس داشتم هیچ کاری نکنم فقط باخودم وخدام خلوت کنم

    خلاصه مامانم یه مهمونی ترتیب دادکه شام دورهم جمع بشیم

    خیلی ذوق داشتم اخه خیلی وقت بود نرفته بودم اونجا ودلم حسابی تنگشون شده بودباخودم گفتم زودترمیرم که هم به مامانم کمک کنم هم حسابی رفع دلتنگی کنم

    یه نکته هم بگم یکی ازآشناهای شوهرم ازکربلا اومده بودن چندروزی بود هی میخاستیم بریم نمیشدیابراماکارپیش می اومدیااوناخونه نبودن ومونده بود

    که شوهرم گف امروزبعدِاذان مغرب میریم برادیدارکربلایی ها بعدشم میریم خونه شماشام

    ینی دقیقا سرِ شام میرسیدیم،حتی دیرترازبقیه مهمونا.

    من‌اینوشنیدم بهم ریختم خب اینهمه مدت نرفتم برنامه چیدم زودبرم به مامانم کمک کنم ولی خودموآروم کردم به شوهرم گفتم فردابریم دیدارکربلایی ها ،اجازه بده زودتربریم توکَتِش نرفت قبول نکرد خیلی ناراحت شدم تودلم گفتم خدایا توکه ازدلم خبرداری،خودت میدونی مامانم دست تنهاس وازم خواسته زودتربرم کمکش،نه میتونم دل مامانمو بشکنم نه شوهرم خودت یکاری کن

    نزدیک غروب زود اماده شدم که تاحدِ ممکن وقت کم نیارم،شوهرم زنگ زدبه اونا وجالبه گفتن نیایین خونه نیستیم ازطرفی هم زنگ زدن به شوهرم مجبورشدبره بیرون کارپیش اومد،انگارآب پاکی ریختن رو دلم،کلی شکرکردم،شوهرم باملایمت گف توکه آماده ای بیابرسونمت خونه مامانت اینا خودمم برم کارمو حل کنم بیام

    اشک توچشام جمع شده بود خدای مهربانم توچقد شنواودانایی وازدل همه خبرداری

    بعدِ شام اینا مامانم گف پس فرداداداشتو میبریم پادگان ازاونجاببرن،کاش این یه شبو میموندی راستش دلم خیلی میخواس بمونم ولی شوهرم اجازه نمیده بمونم الکی بهونه آوردم گفتم کار دارم باید برم ولی واقعیت این بود آقامون نمیذاشت بمونم

    بازگفتم خدایا توازدلِ همه خبرداری یکاری کن نه سیخ بسوزه نه کباب،

    اومدیم خونه خودمون شوهرم گف فردامن کلا شیفتم فردابرو خونه بابات اینا شبوهم بمون بهت خبرمیدم ازخوشحالی داشتم بال درمی اوردم خدایا توچقدبزرگی،

    فردا رفتم خونه بابام اینا کلی باخانوادم خوش گذروندم ،حالِ روحیم خیلی بهترشد

    تونستم استراحت کنم خیلی چسبیدبهم دوس داشتم بازم بمونم شبش شوهرم زنگ زد گف کاری پیش اومد من رفتم شهرِ دیگه بمون بهت خبرمیدم

    خدایاهزاران مرتبه شکرت انگار کلِ دنیارو بهم داده بودن

    راستش شوهرم سختگیره ووقتی گف ماست سیاهه ینی سیاهه امکان نداره نظرشوعوض کنه بحث هم کنی بیشتراستقامت میکنه رو حرفش

    مدام این آیه توذهنم بود “کن فیکون” اگر بگویدباش میشود، هیج عالم وآدمی نمیتونن جلوش وایسن

    خدایاشکرت

    یجوری تندتندباذوق تایپ کردم حتی چک نکردم ببینم غلط املایی دارم یانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای: