آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

تقریباً همه‌ی ما با واژ‌‌ه‌ی چشم زخم‌، آشنا هستیم.

کابوسی که‌، احتمال خراب شدن یکباره‌ی اوضاع و از دست رفتن غیرمنتظره‌ی دستاوردها و نعمت‌های زندگی‌مان را همواره در گوش‌مان نجوا می‌کند.

شِرکی مخفی‌ که‌، ما را متقاعد کرده، کنترل خیلی از مسائل زندگی‌مان از دست ما خارج است و نیروهای اهریمنی‌ای درکارند که در هر لحظه خوشبختی‌مان را تهدید و نعمت‌های‌زندگی‌مان را به تاراج می‌برند بی آنکه توانی در برابرشان داشته باشیم.

و تا این شرک در وجودمان باقی و در افکار و رفتارمان جاری است‌، قادر به باور و تجربه‌ی تنها قدرتِ جهان‌ نخواهیم بود؛

همان نیروی خیری که‌، سُنّتش «بما قدّمت ایدیهم» و «بما کسبت ایدیهم» است؛

همان نیروی خیری که‌، وعده‌ی فزونی و اجابت درخواست‌‌های هر درخواست‌کننده‌ای را داده است‌؛

همان نیروی خیری که قدرت خلق زندگی‌مان را در دست باورها و فرکانس‌های خودمان گذاشته و جهانش را به گونه‌ای برنامه‌ریزی نموده که‌ به آن باورها و فرکانس‌ها واکنش نشان دهد. یعنی  اساس آنچه را که باور می‌کنیم و در ذهن‌مان می‌پرورانیم‌‌، به شکل اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه‌ی زندگی‌مان کند.

حقیقتت این است که تنها یک جریان و یک خدا و یک قدرت وجود دارد و آن نیروی خیری است که به شکل سلامتی‌، بهبود‌ی‌، رشد‌، ثروت‌، عشق‌، زیبایی و نیکی جهان را فراگرفته است.

هرآنچه که به معنای شر شناخته می‌شود، وقتی وارد تجربه‌ی زندگی‌ات می‌شود که‌، نمی‌توانی نیروی خیر را باور کنی؛

هر آنچه که تو به معنای بیماری می‌شناسی‌، وقتی وارد تجربه‌ی زندگی‌ات می‌شود که‌، نیروی سلامتی را باور نمی‌کنی؛

هرآنچه که تو به معنای فقر می‌شناسی‌، وقتی وارد تجربه‌ی زندگی‌ات می‌شود که‌، فراوانی و برکت را از یاد می‌بری؛

هرآنچه که به معنای نفرت در زندگی‌ات تجربه می‌کنی‌، به این دلیل است که عشق را باور نکرده‌ای؛

و در یک کلام‌، ترس‌ها و نگرانی‌ها به این دلیل بر زندگی‌مان سایه می‌افکند که‌، جای خالی ایمان به چنین نیرویی را در وجودمان می‌بیند.

در نبودِ ایمان به این نیرو است که ترس از فقر‌، ترس از بیماری‌، ترس از اتفاقات بدِ آینده آنچنان فرد را احاطه می‌کند که نمی‌تواند قدرت خودش و باورهایش را در خلق زندگی‌اش درک کند  و آنچنان  نقش خود را در سرنوشت‌ خود بی‌مقدار‌ و ناچیز می‌پندارد که‌، برای محفوظ ماندن از گزند حوادث غیر مترقبه‌، دست به دامان دعانویس‌‌ یا آویختن چند مهره و نماد به در و دیوار یا هر عاملِ دیگری می‌شود که بیرون از اوست.

آنوقت است که به جای تأمل در افکار و باورهایش‌ و تلاش برای تغییر آنها‌، خیلی راحت می‌پذیرد که:

به این دلیل محکوم به زندگی در تنهایی است که بختش را بسته‌اند؛

به این دلیل محکوم به تحمل بیماری است که‌، چشمش زده‌اند؛

به این دلیل دار و ندارش به فنا رفته که‌، از چشم بد در امان نمانده یا قادر به دور کردن چشم بد از خود نبوده

و به قول خداوند‌، به همین سادگی به خودش ظلم می‌کند.

ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ (۱۸۲)

این به واسطه آن چیزی است که از پیش فرستاده ای(فرکانس). خداوند هرگز بر بندگانش ظلم نمى‏کند. (۱۸۲ آل عمران)

حقیقت این است که ما برگی در باد نیستیم، ما بخشی از نیرویی هستیم که این جهان و نعمت‌هایش را مسخرمان نموده است.

ما به پشتوانه‌ی نیرویی پا به این جهان گذاشته‌ایم که وعده‌اش «فَإِنِّی قَرِیبٌ» و  «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» است. رابطه‌‌ی ما با این نیرو- که برگی بدون اذنش به زمین نمی‌افتد‌- دائمی است.

کارِ ما فقط باور کردن این خدا و ایمان و یقین داشتن به قوانین این نیرو است.


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    533MB
    45 دقیقه
  • فایل صوتی آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟
    41MB
    45 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا احمدی» در این صفحه: 4
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…

    به نام آن نیروی برتری که معلم و مربی یک کودکِ یتیم شد و او را در پناهِ خودش رشد و نمو داد و از طریق او ؛ آگاهی هایِ زندگی بخشی را در قالب قرآن برای هدایتِ ما به ارمغان آورد ، به تعبیرِحافظِ عزیز که در وصفِ او چنان میفرماید…

    نگارِ من به مکتب نرفت و خط ننوشت

    به  غمزه  مسأله آموزِ  صد  مُدرّس  شد

    و سلام و درودِ فراوانِ الله یکتا و تمام فرشتگانش بر بزرگمردی که به جایگاهِ پیامبری رسید برای هدایتِ امتِ آخرالزمان…

    مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَاۤ أَحَدࣲ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَـٰکِن رَّسُولَ ٱلله وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ…

    محمد ، پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست ، بلکه او فرستاده یِ خدا و خاتمه بخشِ پیامبران و مُهرِ پایانی سلسله یِ نبوّت است…

    [سوره اﻷحزاب 40]

    و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر استاد عباس منش عزیز که روزی تصمیم گرفت قرآن را بخواند و اصل و اساس آن را که توحید باشد ، در جهان گسترش دهد و حال به برکت چنین تصمیمی ، این سایت ایجاد شد و انسان های بی شماری با قرآن آشتی کردند و تشنه دریافت معارف جدیدتری از آن شدند که یکی از آنها خودِ من بودم….

    و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر دوستانی که در مدار خواندن این آگاهی زیبایِ قرآنی هستند ، دوستانی که انرژی بخشِ من هستند و وجود مرا برانگیخته میکنند به نوشتن…

    آگاهی این مقاله در مورد این آیه ی کوتاه قرآن کریم است….

    (وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ)

    و پناه میبرم به خدا از شر انسان حسود هنگامی که حسادت میورزد

    [سوره الفلق 5]

    خداوند دو سوره مخصوص بر قلبِ پیامبر نازل میکند که هر دویِ آنها با لفظ “قُل” شروع میشود که چنین معنایی میدهد که “ای محمد ، اینگونه بگو….”

    خب باید بخوانیم و ببینیم که خدا میخواهد چه لقمه ای را در دهانِ پیامبر بگذارد تا ذکرِ زبانِ ایشان باشد؟

    یکی از این سوره ها ، سوره ناس است که با عبارت “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ” شروع میشود و دیگری سوره فلق ؛ که با عبارتِ “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ” آغاز میشود…

    اگر به فهرستِ قرآن مراجعه کنیم متوجه میشویم که این دو سوره ؛ سوره هایِ انتهایی قرآن هستند که از این دو ؛ به عنوان “معوذتین” یاد میشود به این معنا ، که این دو سوره حکمِ پناهگاهی را دارند برای حضرت محمد و پیروان ایشان….

    خب وقتی که بحثِ پناهگاه مطرح میشود ، طبیعتا باید به دنبال خطر باشیم ، حال این خطرها چیست که خداوند به حضرت محمد دستور میدهد که اینگونه بگو و تکرار کن و در محتوای آنها تدبر کن تا در آغوشِ أمنِ من قرار بگیری و از همه آفات و خطرها مصون باشی؟

    جواب این است که خطرها به دو دسته تقسیم میشوند ؛ خطرهای درونی و بیرونی که سوره ناس مربوط به خطرهایی است که از درون انسان را تهدید میکند و سوره فلق مربوط به خطرهایی است که از بیرون ما را تهدید میککند….

    و حال در اینجا بحث ما سوره فلق است ، آن هم آیه یِ آخرِ این سوره که خداوند به پیامبر دستور میدهد که از شرِ انسان حسود به من پناه بیاور….

    حال در اینجا بحث اصلی ما که مربوط به این مقاله است ؛ شروع میشود ، پس باید تدبر کنیم در آیات با محوریت تفکر در نشانه های الله یکتا ، تا حقائق پشت پرده این آیه را بفهمیم…

    بهتر است ابتدا تفکر کنیم در این سوال که…

    چرا خدا از بین این همه کارهای نازیبا مساله حسادت را مطرح میکند؟؟؟!!! چرا مساله غیبت یا زنا را مطرح نکرده که مثلا از انسان غیبت کننده یا زناکار به من پناه بیاور؟؟؟!!!

    واقعااا چرااا؟؟؟!!!  کمی بیاندیشیم…

    انسان حسود ، چه خطر و انرژیِ منفی ای میتواند برای ما داشته باشد؟؟؟!!!

    آهااا… ، یک لحظه صبر کنیم ، بحث انرژی منفی شد… ، کمی به حقیقت نزدیک شدیم…

    خب قبل از ورود به بحث اصلی تر لازم است مقدماتی را ذکر کنم تا به صورتِ علمی حقائق این آیه را بفهمیم…

    نیکولا تسلا که دانشمندِ بزرگی بود و اختراعات مفیدی برای بشریت داشت ، جمله ای بسیار هدایت گونه دارد که میفرماید…

    اگر میخواهید اسرار عالم را کشف کنید ؛ از منظر انرژی ، ارتعاش و فرکانس ، به عالم نگاه کنید….

    و حال ما میخواهیم از همین منظر انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی ، در این آیه تامل کنیم تا اسرارِ آن را کشف کنیم…

    براستی که اسرارِ این کتابِ آسمانی برای کسانی است که کمی مکث میکنند و تفکر میکنند و اسرار این کتاب پوشیده است برای کسانی که قرآن را طوطی وار میخوانند به شوق ثواب و حور و پری در سرایِ دیگر ؛ باشد که خداوند ما را جزو تدبرکنندگان در قرآن و تفکر کنندگان در نشانه هایش قرار دهد…

    حال با توجه به آن جمله ی نیکولا تسلا در این نشانه ی زیبایی که در عصرِ حاضر ما است تامل کنیم…

    نشانه ای از جنس گوشی های تلفن همراه

    وقتی که من با گوشی ام تماس میگیرم ، ارتعاش و انرژی و فرکانسی از گوشی من ساطع میشود و به گوشی شخصی که مد نظرم است اصابت میکند و گوشی او زنگ میخورد ، پس میبینیم که همه چیز انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی است

    حال در همین گوشی هایِ هوشمند ما حالتی وجود دارد بنام حالت پرواز که اگر آنرا فعال کنیم ، هاله ای فرکانسی در اطرافِ میدانِ انرژی سیم کارتِ ما فعال میشود که مانع اصابت هر گونه ارتعاش و فرکانسی از سیم کارت های دیگر به سمت سیم کارتِ گوشی من میشود…

    باید خوب توجه کنیم که با فعال کردن حالتِ پروازِ گوشیِ خود آن هاله فرکانسی فعال میشود اگر چه ما آن را با چشم نمیبینیم ولی آن را به طور کامل حس میکنیم از آنجایی که بعد از گذاشتن تلفن همراه بروی حالت پرواز ، دیگر گوشی من هیچ زنگی نمیخورد ؛ پس باید ساده از کنار این نشانه و مساله رد نشویم و درک کنیم که…

    چیزهایی در این عالم است که با چشم نمیبینم و این دلیل نمیشود که ما آنها را انکار کنیم بلکه به قول سهراب سپهری ، باید چشم ها را بشوییم و جور دیگر نگاه کنیم…

    خب ، این هم از نشانه ای که گفته شد تا بهتر بتوانیم  حقایق آن آیه را درک کنیم…

    =================================

    دوست دارم در اینجا حمد و ستایش کنم خدایی را که برای کره زمین ما هم یک حالتِ پرواز فعال کرده تا ما در حفاظت کامل باشیم و ما میتوانیم بروز این نشانه را در “پدیده شفقِ قطبی” ببینیم (کافیست در اینترنت این عبارت را جستجو کنیم)

    حال سوال این است که حالت پروازِ این کره خاکیِ ما چیست؟

    جواب ، همان آسمان های هفتگانه ای است که در قرآن ذکر شده و در اطراف کره خاکی ما ایجاد شده و نقش حفاظتی را برای ما دارد ، به قول قرآن کریم….

    (وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَاۤئقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَـٰفِلِینَ)

    همانا در بالای سرتان هفت لایه حفاظتی برای حیات زمینی قرار دادیم و ما از آفرینش غافل نبوده ایم.

    [سوره المؤمنون 17]

    چه زیبا خدا در انتهای آیه میگوید که بابا من از شما غافل نیستم ، مرا فراموش نکنید ، روی من حساب کنید ، فقط کافیست بالای سرت را نگاه کنی و ببینی که من چگونه از تو محافظت میکنم تا با خیال راحت به من اعتماد کنی…… بگذریم و از بحث دور نشویم

    آسمان های هفتگانه همان هفت لایه اتمسفری ای است که به صورت طبقه ای بروی کره ی خاکی ما قرار گرفته و مانع از ورود اشعه های مضر خورشید و برخورد شهاب سنگ های سرگردانِ موجود در فضا میشود که قرآن کریم از آنها تعبیر به شیاطین کرده از این جنبه که شیاطین جمع کلمه شیطان است و شیطان کلمه ای است عربی از ریشه “شطن” و برای هر چیزی که از مدار خود خارج شود این واژه استعمال میشود.

    مثلا ابلیس حاضر نشد که دستور خدا را اطاعت کند و بر انسان سجده نکرد و از مدار فرشتگان خدا اخراج شد و از این جهت شیطان نام گرفت

    و به همین جهت  قرآن از شهاب سنگ های سرگردان موجود در فضا به شیاطین تعبیر میکند زیرا که آنها از مدار خود خارج شده اند و در فضا سرگردان شده اند و برخی از آنها به سمت سیاره زمین می آیند ولی در اثر برخورد با همان هفت لایه حفاظتی زمین پودر میشوند و موفق نمیشوند به زمین اصابت کنند…

    (وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَاۤءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَـٰبِیحَ وَجَعَلۡنَـٰهَا رُجُومࣰا لِّلشَّیَـٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ)

    و ما آسمانِ دنیا《پایین ترین طبقه جو》را با چراغ و ذراتی نورانی زینت بخشیدیم و آن را وسیله ای برای عقب راندنِ شیاطین 《اشعه های مضر خورشید و سنگ های سرگردان》قرار دادیم و برای آن شیاطین عذابی آتش افروخته《 از جنس سوختن و پودر شدن در اثر برخورد با این لایه حفاظتی》 قرار دادیم

    [سوره الملک 5]

    حال در اثر برخورد این اشعه های مضر خورشید و شهاب سنگ های سرگردان با این لایه های هفتگانه ، واکنش هایی ایجاد میشود که منجر به پدیده زیبای شفقِ قطبی میشود که یک پدیده گردشگری است و سالیانه انسان های بسیاری برای دیدن این پدیده به نقاط خاصی از زمین سفر میکنند تا با چشمان خود ببینند و….(اگر در اینترنت واژه شفقِ قطبی را سرچ کنید متوجه میشوید….)

    حال نکته زیبا اینجاست که قرآن هم گفته که ما در آسمان برج های مراقبتی قرار دادیم که از زمین مراقبت میکنند و از طرفی مایه زینت برای بینندگان است ، همان کسانی که میروند تا با چشمان خود شاهد چنین پدیده ای باشند بنام شفق قطبی…

    (وَلَقَدۡ جَعَلۡنَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ بُرُوجࣰا وَزَیَّنَّـٰهَا لِلنَّـٰظِرِینَ)

    و ما در آسمان برج هایی برای محافظت از حیات زمینی ها قرار دادیم و آن را برای ناظرانی که از زاویه زمین نگاه میکنند ، زینت بخشیدیم《یعنی همان زیبایی و زینت پدیده شفق قطبی》

    [سوره الحجر 16]

    الله اکبر از این قرآنِ آگاهی بخش و نشانه های زیبایش

    =================================

    خب به بحث برگردیم

    حال با علم به آن جمله ی طلایی نیکولا تسلا و آن نشانه ی زیبای تلفن همراه ، وارد فرکانس حسادت میشویم…

    داستان فرکانس حسادت و چشم زخم…

    عهه ، مگر چشم زخم هم وجود دارد؟؟؟!!!

    جواب ، بله است و الان به صورت علمی ثابت میکنم که هست ، به قول حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه…

    العَینُ حَقٌّ

    چشم زخم حقیقت دارد

    خب باید بررسی کنیم که این چشم زخم چیست و ارتباط آن با حسادت چیست و راه درامان ماندن از این خطر چیست؟؟؟!!!

    باید یک مساله را بررسی کنیم تحت عنوان انرژی و ارتعاش و فرکانسِ اعضای بدن با این عنوان که…

    آیا اعضای بدنِ ما انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند؟؟؟!!!

    جواب بله است ، برای پی بردن به راستی این مطلب کافیست در این مساله نگاه کنیم که

    تصور کنیم که یک خانم خوش چهره و خوش اندام  و با حجابی که متناسب با فرهنگ محله ای که جوانانش به چشم چرانی و…شهرت دارند ، وارد شود…

    در اینجا چه اتفاقی میفتد؟…(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)

    در قرآن ، سکانس وارد شدن حضرت یوسف نبی را بر زنان مصر داریم که چهره یوسف نبی و اندامِ او ؛ چنان ارتعاشی را  بر چشمان و قلب زنان مصر ساطع میکرد که آنان از خود بیخود شدند به گونه ای که دستانشان را بریدند و یک آخ هم نگفتند…

    …فَلَمَّا رَأَیۡنَهُۥۤ أَکۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَیۡدِیَهُنَّ وَقُلۡنَ حَـٰشَ لِلَّهِ مَا هَـٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَـٰذَاۤ إِلَّا مَلَکࣱ کَرِیمࣱ

    …پس زمانیکه زنان مصر ، یوسف نبی را دیدند مات تماشای او شدند و در جمال و زیبایی او را بزرگ پنداشتند به گونه ای که از شدت حواس پرتی ، دستان خود را بریدند و گفتند که عجب انسانِ بی نظیری است ، اصلا او انسان نیست بلکه یک فرشته ای کریم است

    [سوره یوسف ٣١]

    پس اعضای بدن ، از خودشان انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند و یکی از اعضای بدن که بسیار قدرت ارتعاشی بالایی دارد ، چشم است

    جهت درک این موضوع کافیست که یک بچه کوچولو پیدا کنید و با دو حالت به او نگاه کنید…

    حالت اول نگاه محبت آمیز که متوجه میشوید که بچه لبخند میزند و کلی خوشحال میشود…(البته اگر خجالتی نباشد)

    حالت دوم با نگاه خشمگینانه که در اینجا متوجه میشوید که چه ترسی وجود بچه را فرا میگیرد و در چهره او هویدا میشود…

    خب کمی فکر کنیم

    چشم که همان چشم بود ، در اینجا چه اتفاقی افتاد؟ بله ، درست است ؛ نگاه ها فرق کرد و دو ارتعاشِ متفاوت ساطع شد ، پس کل داستان در این امر است که

    از چشمانِ ما ارتعاشی ساطع شد و به آن بچه کوچولو برخورد کرد و تاثیرش را گذاشت

    آری ، چشم انسان قدرت عجیبی دارد و قدرت این را دارد که بر کوچکترین ذرات سازنده این جهان هستی تاثیر بگذارد ، شاید درک این جمله کمی سنگین باشد ولی برای فهم بهتر آن میتوانیم در آن مثالی که زده شد تامل کنیم…

    اگر آن بچه کوچولو را یکی از اجزای این جهان هستی بدانیم متوجه قدرت چشم میشویم که نگاه مهربانانه و نگاه خشم آلود ، چگونه رفتارِ آن بچه را دچار تحول میکند

    ◇◇◇◇◇◇

    جهت کسب اطلاعاتِ بیشتر در عرصه قدرت اثر گذاری چشمان ، میتوانید یک آزمایش زیبا و علمی در عرصه فیزیک کوانتوم تحت عنوان “آزمایش دو شکاف نور” را ببینید

    و هم چنین جهت کسب اطلاعات بیشتر در عرصه قدرت چشمانِ خود ، کافیست در این نشانه ی زیبایی که در جلوی چشمانِ ما قرار دارد ، تامل کنید و آن نشانه دوربین های حفاظتی ای است که در ادارات و خانه های ما نصب میشود که ساختِ چنین دوربین هایی از چشمِ انسان الهام گرفته شده…

    آری در این نشانه تامل کنید که رفتارِ دزدان در قبل و بعد از نصب آن دوربین های حفاظتی چگونه میشود…

    یا کافیست در نشانه دوربین های کنترل سرعت پلیس راهنمایی و رانندگی تامل کنیم که رفتار رانندگان در مواجه با دوربین های چگونه تغییر پیدا میکند

    حال از آنجاییکه تمام ذرات این عالم هستی هوشمند هستند ، نگاه و دیدِ ما به عنوان یک مشاهده گر و ناظر ، میتواند بر تک تک اجزای این عالم تاثیر گزار باشد و…

    و اما یک سوال مهم…

    وقتی که دوربین های حفاظتی که توسط دست بشر ساخته شده اند ، چنین قدرتی دارند که رفتار یک دزد را تحت الشعاع قرار میدهد ، چشمانِ ما انسان ها که توسط پادشاه عالم ساخته شده و اگر تمام مهندسین عالم جمع شوند نمیتوانند مشابه آن را بسازند ، چه قدرت هایی میتواند داشته باشد؟؟!!

    (أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَیۡنَیۡنِ)

    آیا ما برای او دو چشم قرار ندادیم

    [سوره البلد 8]

    و اما سوالی مهم تر…

    آیا همانگونه که در برابر دیدگان دیگران مراقب رفتارهای خودم هستم و خجالت میکشم از انجام دادن کارهایی که خدا آنان را ناپسند میشمارد ، در خلوت و تنهایی خودم نیز چنین احترامی را برای تنها ببیننده ی این عالم قائل هستم یا اینکه…؟؟!!!

    (أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ)

    آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند؟

    [سوره العلق 14]

    بگذریم…

    ◇◇◇◇◇◇

    آری ؛ چشم انسان اسرار عجیبی دارد و افرادی تحت عنوان منتالیست از این قدرتِ چشمان خود آگاه هستند و از آن استفاده میکنند منتها استفاده اکثریت آنها در این موارد است که مثلا قاشق خم میکنند یا یک لامپی را میشکنند بدون اینکه به آن دست بزنند که نمونه چنین امری را در مرتاض های هندی میبینیم…

    ساحران فرعون هم از این قدرتِ منتالیستی خود آگاه بودند و از این قدرت استفاده میکردند در راستای گول زدن مردم ولی قدرت عصای موسی همه آنان را شکست داد و نقشه های آنان را لو داد…

    کار ساحران فرعون این بود که با قدرت ذهنِ خود انرژی هایِ هدایت شده ای را از طریق چشمان خود ساطع میکردند و و بروی اجزای سازنده ریسمان ها و چوب هایی که بروی زمین انداخته بودند تاثیر میگذاشتند و آنها را به حالتی در می آوردند که مردم فکر میکردند آنها مار شده اند و باچنین کاری چشمانِ ببیندگانِ ساده لوحی را که از عظمت های خود غافل بودند ، دچار سحر و جادو میکردند و آنها را دنباله رو فرعون میکردند ولی وقتی که شخصی بنام موسی وارد عمل میشود و نقشه های آنان را بر ملا میکند ، به خدای موسی ایمان می آورند و…

    (قَالَ أَلۡقُوا۟ فَلَمَّاۤ أَلۡقَوۡا۟ سَحَرُوۤا۟ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَاۤءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمࣲ)

    و موسی گفت که اول شما بیندازید ، پس همینکه ابزار جادوگری خود را انداختند ، چشمان مردم غفلت زده را مورد سحر قرار دادند تا حقایق را نبینند و آنان را به واسطه چنین جادوگری به وحشت انداختند و جادوئی بزرگ را عرضه گردند.

    [سوره اﻷعراف 116]

    آری ، یکی از سخت ترین بیماری های بشریت غفلت است که ابزاری دست فرعون های زمانه میشود تا بر مردم سوار شوند و از انرژی های آنان استفاده کنند در راستای برده داری و رسیدن به آرزوهای شخصی خود و به همین علت است که رسولانی از جانب خدا آمدند تا مردم را آگاه کنند و آنان را از خواب غفلت بیدار کنند و آنان را از عظمت های نهفته ای که خدا در سیستم عامل وجود آنان تعبیه کرده ؛ آگاه کنند…

    آری ، غفلت بزرگترین درد بشریت است و به همین جهت است که خدا یک لقمه یِ زیبا را در دهان حضرت محمد قرار میدهد تا او از او اینگونه بخواهد که…

    وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا

    و ای محمد اینگونه بگو که پروردگارا بر علم و آگاهی من بیفزا

    [سوره طه ١١۴]

    باشد که خدا این توفیق را به ما عطا کند که از خواب غفلت بیدار شویم و عظمت های نهفته درون خویش را که از جانب خدا به ما عطا شده ، فعال کنیم ؛ فعال کردنی در راستای اهداف الهی و تحقق آن رسالت الهی مان در این سیاره خاکی… ، نه اینکه فعال کنیم در راستای قاشق خم کردن و گول زدنِ مردم همچون روزگاری که ساحران فرعون چنین میکردند…

    حال که بحث قدرت چشم و تاثیر آن بر ذرات سازنده هستی شد ، شاید الان کمی زیباتر معنی این آیه قرآن را بفهمیم ، آیه ای که اکثریت ما ایرانی ها آن را در دیوارِ خانه و مغازه خود نصب کرده ایم و یه نسخه کوچولو از آن را در ماشین خودمان هم گذاشته ایم ولی یه کوچولو در معنای آن فکر نکرده ایم ، صرفا بخاطر اینکه عده ای گفته اند این آیه مربوط به چشم زخم است و آن را در دیوار خانه خود نصب کنید تا از چشم زخم در امان باشید در حالیکه حقیقت این آیه این چیزی که شنیدیم و باور کرده ایم نیست که نیست…

    (وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَـٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُوا۟ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونࣱ)

    و ای محمد ؛ کسانی که کفر ورزیدند ، وقتی که آیات قرآن را از زبانِ تو شنیدند ؛ نزدیک بود که با نگاه های خشمگینِ خود ؛ تو را دچار لغزش کنند از اینکه دیگر‌ قرآن نخوانی و همچنین آنان حضرت محمد را دیوانه خطاب میکردند

    [سوره القلم 51]

    خب برای اینکه مفهوم دقیقتر آیه را بفهمیم ، باید خود را در موقعیت زمانی و مکانی این آیه قرار دهیم…

    تصور کنیم که شخصیتی مثل حضرت محمد به میان مردمان زمان خود میرود و از آنان میخواهد که از آداب و رسوم پدران خود فاصله بگیرید و به سمت یکتا پرستی روی آورند…

    خب در آن فضای زمانی و مکانی ، چنین دعوتی برای سران و بزرگان قبائلی که روزگاری به شیوه پدران خود زندگی میکردند ، سخت بود و وقتی که میدیدند که حضرت محمد ، آیات دعوت کننده یِ قرآن را برای مردم میخواند خشمگین میشدند از این جنبه که الان مردمِ قوم و قبیله خود و سروری و بزرگی خود را در بین آنها را از دست میدهند و و به همین جهت با حالتی خشمگین که اثر آن در چشم هایشان هویدا بود به پیامبر نگاه میکردند و در عین حال او را دیوانه هم خطاب میکردند ، زیرا که چنین چیزی برایشان غیر قابل تصور بود که شخصی بیاید و خود را فرستاده ای از سمت خدایِ نامرئی بداند و مردم را به پرستش او دعوت کند و….

    حال از آنجاییکه پیامبر انسانی بود مثل همه ما ، وقتی که در مواجه با نگاه های خشمناک آنان قرار میگرفت ، در معرض نجواهای شیطان قرار میگرفت که “بابا ولش کن ، الان میاییند و تو را میکشند و…” و قدرت این نجواها چنان پیش میرفت که پیامبر را تا مرز انصراف از چنین کاری میرساند ، برای همین در این آیه ذکر شده از قرآن تعبیر “یَکَادُ” آمده است که معنای نزدیک بودن میدهد ولی از آنجاییکه باورهای توحیدی پیامبر غلبه بیشتری بر این نجواها داشت چنین اتفاقی نیفتاد و حضرت محمد رسالت خود را به صورت تمام و کمال انجام داد…

    و حال در آیه بعدی همین آیه ، خداوند این قرآن را مایه یادآوری برای جهانیان میداند و خط بطلانی میکشد بر ادعای کافران که پیامبر را دیوانه خطاب میکردند…

    (وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرࣱ لِّلۡعَـٰلَمِینَ)

    و این قران جز مایه یادآوری برای جهانیان نیست

    [سوره القلم 52]

    الان که دارم فکر میکنم و خود را در فضای زمانی و مکانی چنین آیه ای قرار میدهم ، با خود چنین میگویم که از کجا معلوم بود که تو هم پیامبر را دیوانه خطاب نمیکردی؟؟؟!!!

    به همان منطقی که اگر شخصی در عصر حاضر بیاید و یهویی اعلام پیامبری کند و یا مثلا ادعا کند من فلانی هستم و با فرشتگانِ خدا و… در ارتباطم ، اکثریت او را دیوانه خطاب میکنند ؛ شاید اگر من هم در آن روزگار زندگی میکردم  ، بخاطر تعصباتی که بر راه و رسم پدرانم داشتم ؛ پیامبر را دیوانه خطاب میکردم…

    همه اینها را گفتم تا از این واقعه تاریخی عبرت بگیریم و از خداوند متعال چنین درخواستی را داشته باشیم که…

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن و رسولان و حجت های خودت را به ما بشناسان تا ما بتوانیم دریافت کننده پیامت از طریق آنان باشیم ، زیرا که تو میدانی و ما نمیدانیم و اگر ما را هدایت نکنی ؛ به یقین از دسته کسانی خواهیم بود که رسولان تو را دیوانه خطاب میکنند و…

    بگذریم…

    فقط امیدوارم که مردمان این سرزمین از این آیه شریفه آگاه شوند و آن را به در و دیوار خانه هایشان نصب نکنند تا مثلا خودشان را از چشم زخم در امان بدارند و بجای چنین آیه ای ، از این آیه زیر استفاده کنند که یعقوب نبی  زمانیکه میخواست بنیامینِ خود را به همراه برادرانش به مصر بفرستد استفاده کرد تا دائم جلوی چشمانشان باشد و این حقیقت توحیدی را به آنان گوشزد کند که من در پناه پادشاه جهانیان هستم…

    …فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَـٰفِظࣰاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّ ٰ⁠حِمِینَ

    پس این خداست که بهترین محافظ است و اوست که مهربانترین مهربانان است

    [سوره یوسف 64] 

    حال که در اینجا به بحث قدرت ارتعاشی اعضای بدن پی بردیم ، وارد بحث زیر میشویم

    ارتعاشِ منفیِ چشمانِ یک انسانِ حسود….

    انسان حسود ، انسانی است که نمیتواند موفقیت دیگران را ببیند و وجودش پر از آتش است که او را از درون میسوزاند ، برای همین است که در سخنی از حضرت محمد میخوانیم که…

    اَلْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ

    حسد ، حسنات را مى خورد همان گونه که آتش هیزم را مى خورد

    و یک ضرب المثل زیبا در زبان فارسی ما هست که بیان کننده شرح حال انسان حسود است…

    حسود هرگز نیاسود

    پس وجودِ انسانِ حسود ، سراسر آتش است که این امر منجر به این میشود که بجای تمرکز بر بهبود خویش ، تمام تمرکزش صرف انرژی های منفی ای شود که وجودش را نابود میسازد…

    و نکته مهم در انسانِ حسود این است که تمام انرژی های منفی وجودِ او در چشمانِ او جمع میشود و نگاه های او قدرت تخریب کنندگی دارد و میتواند باعث ایجاد پارازیت هایی در زندگی افراد شود…

    و اما سوال مهم…

    نگاه های شرر بار و انرژی های منفی ساطع شده از چشمانِ انسانِ حسود ، زندگی چه کسانی را تحت الشعاع قرار میدهد؟؟؟!!!

    من به صورت مختصر جواب این سوال را میدهم و بعد از جنبه علمی بررسی میکنم

    جواب این سوال واضح هست ، انسان های مشرکی که قدرت حفاظتی خدا را نادیده میگیرند و از انسانِ حسود میترسند…

    حال هر چه درجه شرک بیشتر باشد قدرت تخریب گری بیشتری دارد…

    مثلا شخصی که درجه شرک پایین تری در این امر دارد پارازیت های کوچکتری را تجربه میکند و چنانچه مرتکب خطای خود نشود و راه خود را اصلاح نکند به وادی توحید قدم نگذارد ، باید به صورت تکاملی خود را آماده اتفاقات بدتری کند ولی اگر کسی درجه شرک بالاتری در این عرصه داشته باشد باید کفن و سدر و کافور خود را آماده کند که بزودی زود راهی سرد خانه و سپس عسالخانه و سپس قبرستان خواهد شد و این فقط بخاطر چیزی است که خودِ خودِ خودش بواسطه فرکانس هایش ایجاد کرد…

    و اما از جنبه علمی…

    یادتان بود که در ابتدای این مقاله از یک نشانه ی زیبا در‌گوشی های هوشمندِ خود مثال زدم بنام حالت پرواز که به محض فعال شدن ، هاله ای فرکانسی اطراف میدان انرژیکی سیم کارت ما ایجاد میکند که مانع ورود هر گونه فرکانسِ حامل پیامک یا تماس به سمت سیم کارت ما میشود…

    یادتان می آید که در ابتدای این مقاله از پدیده شفق قطبی سخن به میان آمد که به برکتِ کمربند حفاظتی ای است که تحت عنوان آسمان های هفتگانه در اطراف سیاره زمین بود…

    آری ، در وجود ما انسان ها هم چنین قابلتی است و رمزِ فعالسازی آن توحید است

    حال همانگونه که گازهای گلخانه ای و آلودگی هایی که توسط بشر در روی این سیاره خاکی تولید میشود ، منجر به خرابی لایه های حفاظتی سیاره زمین و سوراخ شدن لایه اُزُن میشود ؛ یک چیز است که هاله فرکانسی و حفاظتی مرا خراب میکند و آن هم یک کلمه است…

    شرک

    برای همین است که در کتاب مقدسِ قرآن چنین آمده است…

    إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ

    همانا که شرک ، ظلم بسیار بزرگی است که هر شخص در حق خودش میکند.

    [سوره لقمان ١٣]

    إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ

    همان که مشرکان نجس هستند.

    [سوره التوبه ٢٨]

    آری ، این شرک است که سوراخ میکند آن لایه حفاظتی توحیدی مرا که همچون یک پوسته صدف در حال مراقبت کردن از من است و وقتی که آن لایه سوراخ شود ، اتفاقات و انرژی های منفی وارد فضای زندگی من میشود و نور زندگی مرا به سمت تاریکی سوق میدهد…

    هر چه مشرک تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی کمتر میشود و هر چه توحیدی تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی بیشتر…

    پس شایسته نیست که با وجود چنین قدرت برتری که دو سوره زیبا بنام ناس و فلق را در قالب یک بیمه نامه به ما معرفی کرده ، بیاییم و قدرت یک چشمِ انسانِ حسود را بالاتر از قدرت خدا بدانیم…

    ما تحت پوشش بیمه خدا هستیم ، بیمه ای معتبر و با ضمانت ابدی که حق الزحمه اش یک کلمه است و آن اعتماد به اوست…. ، به تعبیر حضرت جواد علیه السلام

    الثِّقَهُ باللّه ِ تعالى ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ ، و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ

    اعتمادِ به خداوندِ متعال، بهاى هر چیز گرانى است و نردبان رسیدن به هر بلندایى است

    آری ، اعتماد میکنم به حضرت لایزال حضرت دوست و آرام میگیرم همانگونه گه اعتماد میکنم به مهارت یک خلبان و خیلی آرام بروی صندلی ام مینشینم تا مرا به مقصد برساند

    ما در پناه خدائیم و دلگرم هستیم به پناه او… ، به تعبیر مولانا

    چو خدا بود پناهت ، چه خطر بود زِ راهت

    به  فلاک رسد کلاهت  که سَرِ  همه سرانی

    و حس ختامی بر این مقاله ، یک خاطره ای که چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد

    چند وقت پیش در یک دورهمی خانوادگی بسر میبردم که بحث چشم زخم به وسط کشیده شد…

    در آن دورهمی ای که بودیم عده ای حضور داشتند که به محض کوچکترین مشکلی که برایشان پیش می آمد ، آن را به چشم زخم ربط میدادند که آره ما چشم خوردیم و تنها کاری که میکردن این بود که سریع مراجعه میکردن به یک شخصی که طبق یک آداب و رسومی که با یک تکه پارچه انجام میدهد ، اثر آن چشم زخم را از آنان بردارد…

    حقیقتا نتوانستم که جلوی زبانم را بگیرم و شروع به نصیحت کردن کردم و آن افراد را به تفکر در آموزه های سوره فلق و ناس دعوت کردم که خود را مجهز به سلاح توحید کنید و به صورت مستقیم با انرژی منبع وصل باشید و برای همیشه در صحت و سلامتی باشید ولی…

    ولی بخاطر تعصبی که روی این امر داشتند حرف های من در آنها اثری نداشت…

    در این بین همسرم این مساله را به من متذکر شد که این بحث را تمام کن ، زیرا که تو نمیتوانی آنها را متقاعد کنی ولی من ادامه دادم تا اینکه یکی از همان اشخاص حرفی زد که در آن لحظه من قفلِ قفلِ قفل شدم و فهمیدم که بحث با آنان بی فایده است و حرفِ آن شخص این بود که…

    “تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟؟!!”

    با شنیدن این جمله دیگر زبان در دهانم نچرخید که ادامه دهم…

    واقعا این چه جمله ای است که عده ای در توجیه کارهای شرک آلود خود میگویند؟؟!!

    وقتی که نیت میکنی که شخصی را به وادی توحید دعوت کنی که به صورت مستقیم با خودِ خودِ خودِ منبع که بهترین طبیب و بهترین پاسخگو است ؛ در ارتباط باشی ، توجیه مسخره ای میشنوی مثل همان توجیه که میگویند “تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟!”

    خب وقتی که میتوانی به صورت 24 ساعته و بدون نیاز به هیچ واسطه ای به آن دکتری وصل باشی که از همه چیز تو خبر دارد ، چرا مراجعه میکنی به این و آن و از یاد او غافل میشوی؟!

    آها ، حتما توجیه الانت اینه که من مراجعه کردم به آن شخص و خوب شدم…

    اولا سوال‌ من این است که اگر آن شخص توانایی خوب کردن تو را دارد ، به او بگو که یک ورد و دعایی برایت بخواند که تا آخر عمر چشم نخوری ولی ظاهرا او چنین توانایی ای را ندارد و تو در یک سیکل معیوبی افتاده ای که به صورت یک الگوی تکرار شونده مریض میشوی و فکر میکنی چشم خورده ای و به او مراجعه میکنی و هزینه میکنی  و دوباره و دوباره…

    اینقدر اسیر این سیکل معیوب شده ای که محروم شده ای از فرصت تفکر در قدرت خدا و عظمتِ خودت و خبر نداری که بخاطر این شرک هایت ، به صورت ناگهانی اتفاقی برایت خواهد افتاد که شاید دیگر نای بلند شدن از زمین را نداشته باشی که حتی به آن رمال مراجعه کنی….

    (فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُکِّرُوا۟ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَ ٰ⁠بَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰۤ إِذَا فَرِحُوا۟ بِمَاۤ أُوتُوۤا۟ أَخَذۡنَـٰهُم بَغۡتَهࣰ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ)

    پس چون تذکراتی که به آنها داده شده بود را به فراموشی سپردند ، درهای همه چیز را بر آنان گشودیم و به حال خود رها کردیم و آنان را آزاد گذاشتیم تا هر چه میخواهند انجام دهند تا بدانجا که سرمست از نعمت هایی که به آنان دادیم ، شدند و در این غفلت زدگی ناگهان آنها را به عوارض اعمالشان دچار کردیم ، پس در آن دم رشته امیدشان به کلی قطع شد.

    [سوره اﻷنعام 44]

    این آیه حکایت از درختِ تنومند و سرسبزی را دارد که آن را از ریشه در آورده اند ولی هنوز متوجه چنین فاجعه ای نشده و به برگ های سرسبز خود مینازد و غافل شده است که او روز بروز در حال خشک شدن است….

    خدایا شکرت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود بر مریم خانم زارعی بزرگوار…

    از شیوه نگارش و عدد عضویتی که در پروفایل شما ثبت است ، مشخص است که تازه وارد این سایت شده اید و از نوعِ سوال شما اینگونه برداشت میشود که در جستجویِ معانیِ حقیقی قرآن هستید و….

    امیدوارم این مسیری را که شروع کرده اید بتوانید با استعانت از الله یکتا که نامش عالی ترین انرژی های مثبت را دارد به مقصد های زیبا برسانید….

    …وَ کَلِمَهُ ٱللهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَا…

    …و کلمه یِ الله را عالی تر و فراتر از هر چیزی قرار داد…

    [سوره التوبه 40]

    چقدر این فراز از این آیه قرآن کریم زیباااست و و حامل این پیام است که واردِ فرکانسِ نامِ ارتقابخشِ الله شوید تا به کلاسی وارد شوید که درجه آن عالیِ عالیِ عالی است و شاگردان آن ، انسان هایِ کلاس بالایی هستند از جنسِ…

    …فَأُو۟لائکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَاۤءِ وَٱلصَّـٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُو۟لائکَ رَفِیقࣰا

    … پس آنان با کسانی خواهند بود که خدا بر آنان نعمتِ ویژه بخشیده است ، از پیامبران و صدیقین و شهدا و انسان های صالح ، و چه نیکو رفیقانی هستند آنها

    [سوره النساء 69]

    چقدر فرکانس و ارتعاش وانرژی نام الله زیباست که رمزِ ورودِ ما به سطوحِ عالی تری است که هر کسی بدانجا نمیرسد…

    لا یَمَسُّهُۥۤ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ

    جز انسان های پاک به آن دسترسی ندارند

    [سوره الواقعه 79]

    چقدر فرکانسِ نامِ الله زیباست که ما را از تمام هویت هایِ جعلی جُدا میکند و به هویت اصلی خود یعنی خُدا میرساند…

    آری ؛ نام الله ما را جُدا میکند از انسان هایِ کلاس پایینی که از عظمت خویشتن غافل شده اند و  تنها کارشان جاسوسی کردن در زندگی این و آن و تحلیل و بررسی گرانی و جنگ و تورم و… است

    آری ؛ ارتعاشِ زیبایِ نامِ الله ما را جُدا میکند از انسان هایی که عظمت الهی خود را در زیر خروارها خاک پوشانده اند و نسبت به آن کافر شدند و خورشیدِ درونِ خویش را در پشتِ حجابِ ابرهایِ سیاه و تیره قرار داده اند….

    وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡ

    و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی منجر به فراموشیِ عظمت درونی خودشان شده است

    [سوره الحشر ١٩]

    پس باید با نامِ الله عشقبازی کرد تا اوج بگیریم و دور شویم از کسانی که بویی از این حقیقت نبرده اند و در “أَسۡفَلَ سَافِلِین” به سر میبرند… ، به تعبیر قرآن…

    …وَجَعَلَ کَلِمَهَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ ٱلسُّفۡلَىٰ…

    …و کلمه کافران را پایین تر و فروتر قرار داد…

    [سوره التوبه 40]

    پس باید با دستی که خودش به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را بنویسم و با زبانی که به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را زیر لب زمزمه کنیم و با گوشی که به ما عطا کرده ، نامِ انرژی بخشش را بشنویم و با چشمانی که به ما عطا کرده ، نظاره گرِ نامِ زیبایش باشیم تا لحظه به لحظه در‌ میسر ارتقا باشیم و بهترین استفاده را از این موهبت های خدادادی کنیم زیرا که ما در برابر آنهامسوولیم….

    …إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُو۟لَائکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡـُٔولࣰا

    همانا که گوش و چشم و دل تماما مورد پرسش قرار میگیرند

    [سوره اﻹسراء 36]

    آری ، در روزی که این موهبت های خدادادی برویِ ترازوی عدلِ الهی ای قرار میگیرد که “مِثۡقَالَ ذَرَّهٍ” را هم به حساب می آورد ، کفه ی ترازویِ آنهایی که با نامِ الله عشقبازی کرده باشند ؛ سنگین تر است و…

    (فَأَمَّا مَن ثَقُلَتۡ مَوَ ٰ⁠زِینُهُۥ ۝  فَهُوَ فِی عِیشَهࣲ رَّاضِیَهࣲ ۝  وَأَمَّا مَنۡ خَفَّتۡ مَوَ ٰ⁠زِینُهُۥ ۝  فَأُمُّهُۥ هَاوِیَهࣱ) [سوره القارعه 6 – 9]

    پس بسم الله

    یا الله ، یا الله ، یاالله…

    و چه زیبا مولانای عزیز میفرماید که وقتی تو نام الله را بر سر زبان می آوری ، بدان که خدا دلش برای تو تنگ شده و کاری کرده که تو او را صدا بزنی زیرا که تا اجازه او صادر نشود ، زبان ما به چرخش در نمی آید که…

    گفت آن الله تو ، لبیک ماست

    و آن نیاز و درد و سوزت ، پیک ماست

    در جواب سوال شما باید بگویم که تفاسیر قرآن زیاد است و من استفاده زیادی از تفاسیر نکردم که بگویم کدام بهتر است و کدام نه؟؟!!

    ولی یک راه و روشی را به شما معرفی میکنم در راستای فهمِ بهترِ قرآن که جهت اطلاعات بیشتر به این دو کامنت زیر مراجعه کنید…

    abasmanesh.com

    =======

    abasmanesh.com

    در پناه الله  شاد و ثروتمند باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود بر نگین خانم بزرگوار و نازنین…

    اول از همه سپاسگزارم از شما بابت اینهمه اظهارِ لطف و محبتی که نسبت به من روا داشتید که در برابر این همه لطف و محبت باید این ذکر حضرت شعیب نبی را بر زبان جاری کرد که…

    وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله

    و توفیق من جز به دستور و امرِ خدا نیست

    [سوره هود 88]

    و دوم از همه تحسین میکنم این ادبیاتِ زیبایِ کلام شما را که از نوشته هایِ شما و میزانِ حساسیتِ شما نسبت به نوشتنِ املای صحیح کلمات ؛ کاملا مشخص است که در ادبیات فارسی تخصص دارید و این جای بسی تحسین و تمجید است…

    در مورد علم اعداد که فرمودید من اطلاع چندانی ندارم ولی چیزی که مشخص است این است که این علم یکی از بنیادی ترین علومِ حاکم بر سیستمِ هوشمندِ خداست که زیر بنای خلقِ اتفاقات و رویدادها است…

    …وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا

    … و هر چیزی با به نظم و عدد در آورده است

    [سوره الجن 28]

    ترکیبِ علمِ اعداد و علمِ حروف منجر به خلق این سایت میشود ، کافیست به بالای همین صفحه ای که در حال مطالعه آن هستید بروید و آدرسی را که در قسمت URL  ثبت است را بخوانید که مجموعه ای از یک سری حروف و اعداد است تا متوجه شوید که….

    یک پزشک از علم اعداد استفاده میکند تا بتواند کالبدِ جسمی جدیدی را برای بیمار خود ، تعریف و خلق کند و آن را از بیماری به سمت سلامتی سوق دهد ، مثلا به بیمار میگوید شما باید این قرص را به مدت 8 روز و هر  6 ساعت یک مرتبه مصرف کنید تا درمان شوید…

    مهندسین هوا و فضا از علم اعداد برای سیستمِ خلبانِ خودکار هواپیما و موشک ها استفاده میکنند به این صورت که مختصات جغرافیایی محل مد نظر خود را که حاوی یک عددِ منحصر به فرد است به عنوان یک برنامه به قسمتِ هدایتِ خودکار هواپیما یا موشک میدهند و….

    یک مهندسِ ساختمان سازی وقتی که بخواهد نقشه ی ساختمانی را بریزد و آن را خلق کند در ابتدا با مساحت زمین و تفکیک زمین سر و کار دارد که سر و کله اعداد هم در اینجا پیدا میشود….

    شاید جالب باشد که بدانید که علمِ اعداد زیر بنایِ خلقِ قرآن هم شده است و کد عددی قرآن 19 میباشد که برای صحت چنین امری میتوانید آن را در آموزه های دانشمندی بنام “رشاد خلیفه” مورد بررسی و تحقیق قرار دهید تا متوجه شوید که این کتاب از چنان نظم شگفت انگیزی برخوردار است که یک حرف در آن جابجا نشده است و چنین امری نمیتواند حاصل ذهن بشری باشد و مسلما از یک آگاهی بالاتری بر قلب حضرت محمد سرازیر شده است…

    (عَلَیۡهَا تِسۡعَهَ عَشَرَ)

    و بر قرآن عدد 19 گماشته شده است.

    [سوره المدثر 30]

    خلاصه همه این امور نشان دهنده اهمیت علم اعداد در این‌ سیستم عامل هوشمند خداست و کنار‌ هم قرار‌ گرفتن یک سری اعداد و چشمک زدن آنها به ما بی حکمت نیست که دریافت آنها به خود ما بستگی دارد که در  آن لحظه حاوی چه پیام اختصاصی برای من است؟؟؟!!!

    و مسلما‌ همان خدایی که از طریق نشانه هایش با مخلوقاتش صحبت میکند ، از طریق عدد 999 با نگین خانم صحبت کرده است و به دل ایشان انداخته که کمی در مورد این مساله بررسی و پرس و جو کنند و…

    خب مسلما خودتان جواب زیبایی در انتهای کامنت خود دادید ، کافیست دوباره آن را مرور کنید و احساس و ندای درونی خود را شاقولِ راستی یا کجی آن قرار دهید و…

    مثلا خوندم که عدد 9 ، مخصوصا همین 999 که من دیدم مفهومش تموم شدن دوره ای از زندگی و شروع شدن دوره جدید و زیبایی برخلاف تضادهای دوره ی قبلی زندگی هست ، من چون مدتهاست منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستم حس کردم درست باشه.

    به نظر می آید که این پبام اختصاصیِ مخصوصِ روحِ خود را به زیبایی دریافت کردید زیرا که خودتان در انتهای جمله تان فرموید که حس کردم درست باشه…*

    و مسلما احساسِ شما بهترین راهنمای شماست و از آنجاییکه منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستید و توجه شما بروی آن است ، طبق قانونِ انتظار و توجه در حالِ….

    در ضمن یک کودک بعد از یک دوره نه ماهه از چرخه شکم مادر وارد چرخه جدید میشود و….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    به تعبیر حافظ…

    حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد

    شادیت   مبارک   باد  ، ای     عاشقِ    شیدایی

    مجددا سپاسگزارم بابتِ پیام‌ِ محبت آمیز شما و از آنجاییکه در متن خود از واژه فرشته و مقوله فرشته نگهبان استفاده کردید ، دوست دارم این اندیشه زیبا که برخواسته از آیات قرآن است را به ساحتِ مقدس ذهن شما و خودم و هر کدام از دوستانی که این متن را میخوانند ، تقدیم کنم

    یک اندیشه زیبا که‌ نامش را بهتر است اینگونه بگذاریم…

    گارسون های کائناتی….

    تصور کنید که شما وارد رستورانی میشوید که هر لحظه گارسونی در کنار‌ شما هست و هر لحظه از شما میپرسد که…

    ببخشید نگین خانم ، چه‌ چیزی میل دارید تا برای شما ثبت سفارش کنم تا خدمت شما بیاورند؟؟!!

    و شما سفارش میدهید و آن گارسون هم  سفارش شما را از طریق تبلت موجود در دستانش ثبت میکند و به کارتابل آشپزخانه میفرستد و….

    خب اینها را گفتم تا بگویم که خداوند بلند مرتبه چنین گارسون هایی را برای ما گماشته است که سفارشات ما را ثبت میکنند و به کارتابلِ مرکز کیهان میفرستند و…

    عهه‌ ، چه جالب!!!! کجا چنین امری آمده؟؟؟!!!

    (وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَـٰفِظِینَ ◇ کِرَامࣰا کَـٰتِبِینَ)

    و همانا خداوند بر شما محافظینی گمارده است که نویسندگانی بزرگوار هستند

    [سوره الانفطار ١٠ – ١١]

    عهه ، چه جالب بودااا..

    خب پس باید از امروز به بعد ، مراقبت بیشتری نسبت به این گارسون های خدا داشته باشیم و حضورشان را بیشتر درک کنیم و سفارشاتی از جنس عشق و ثروت و شادی و آرامش را به آنها بدهیم تا….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    شایسته است که از این لحظه به بعد کمی بیشتر بروی اعتماد و ایمانم نسبت به خدایی که این فرشته های نگهبان را بر من گماشته هست کار کنم و آرامِ آرامِ آرام باشم نسبت به دریافت سفارشاتی که در سیستم کائنات هوشمند خدا ثبت کرده ام که بالاخره میرسد همانگونه که نسبت به سفارشاتم نسبت به یک گارسون رستوران آرام هستم…

    شایسته که از این لحظه به بعد با استعانت از الله مهربان مراقبت بیشتری نسبت به ورودی های ذهنم داشته باشم و که این ورودی ها نقش بسیار مهمی در سفارشات من دارند دقیقا مثل زمانی که به رستوران میرویم و دلمان شیشلیک میخواهد ولی تحت تاثیر سفارش اطرافیان قرار میگیریم و از شیشلیک به یک کشک بادمجان راضی میشویم..

    الهی شکر…

    وقتی که میخواستم جواب شما را بدهم به خدا گفتم که تو از طریق جواب دادن من به نگین خانم ، چه چیزهایی را میخواهی به من بیاموزی که…

    الهی صد هزار مرتبه شکر…

    مجددا سپاسگزارم از شما بابت پیامِ سرشار از لطف و محبتتان..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  4. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود بر آقا بازیار عزیز و بزرگوار

    در مورد جواب سوال شما باید بگویم که جواب همان است که خودتان در‌ کامنت ذکر کردین…

    انذار به معنای هشدار دادن و نذیر به معنای هشدار دهنده  میباشد

    و هر چه که از این ریشه آمده باشد معنای هشدار را درون خود نهفته دارد…

    حال از آنجایی که معمولا بدنبال هر هشداری ،  ترس پیش می آید ؛ در  ترجمه ها از واژه ترس استفاده میشود…

    مثالی عرض کنم تا این حقیقت را زیباتر درک کنیم…

    فرض کنید از طرف بانک این هشدار به شما داده میشود که چنانچه تا دو روز آینده قسط خود را نپردازید ، حساب شما و ضامنین شما مسدود میشود ، شما چه احساسی پیدا میکنید؟؟!!!

    یا فرض کنید که کارشناسان هواشناسی از وقوع یک طوفان در هفته آینده خبر دهند و این هشدار را اعلام کنند که باید خانه های خود را تخلیه کنید ، خب چه احساسی وجود ساکنین آن منطقه را فرا میگیرد؟؟!!

    یا فرض کنید که آژیرخطر در سطح شهر به صدا در می آید که حامل این هشدار برای اهالی شهر هست که هواپیماهای دشمن حمله کرده اند و تا دقایقی دیگر سطح شهر بمباران میشود ، خب در اینجا چه احساسی در وجودِ ساکنین شهر ایجاد میشود؟؟؟!!!

    و هر جا که ترس پدید آید ناخودآگاه انسان بدنبال پناهگاهی میگردد تا به آنجا فرار کند تا از هر گزندی در امان باشد و….

    (فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرࣱ مُّبِینࣱ)

    پس به سوی خود خدا فرار کنید ، همانا من هشدار دهنده ای آشکار هستم

    [سوره ذاریات آیه 50]

    همین دیگه

    آغوش گرم خدا و بازگشت به اصل خویش ، بهترین پناهگاه برای ما می باشد

    و اساتید معنوی مثل پیامبران آمدند تا انسان ها را با بُعدِ معنویِ خود آشنا کنند و آنها را به سفری فراتر از بُعد ماده ببرند…

    و د‌ر این مسیر عواقب استفاده نکردن از این قابلیت هایِ معنویِ تعبیه شده در وجود انسان ها را به آنها گوشزد کردند و به همین جهت به آنان “مُنذِر” به معنای هشدار دهنده اطلاق میشود

    إِنَّمَاۤ أَنتَ مُنذِرࣱ

    ای محمد همانا تو هشدار دهنده هستی

    [سوره رعد آیه 7]

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای: