آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-66.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2020-01-14 00:00:002024-11-24 11:43:36آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم ،خانم شایسته گرامی و تمام خانواده صمیمی عباس منش💓💓💓💓🌹🌹
استاد من این فایل قبلاً یه بار صوتی گوش کردم مثل خیلی چیزهای دیگه در حد یه گوش دادن و آگاهی خیلی زودگذر که شاید برای بحث کردن با دیگران بود…ولی بعد از این که وارد دوره عزت نفس ،وارزش تضاد شدم سعی کردم با تعهد دنبال کنم و نتیجه آن در درونم ،آرامش امروزم و احساسات خوب است که با گوش دادن و نوشتن و نکته برداری توضیحات شما استاد گرامی رخ داده و حالا این فایل بسیار مهم را امروز گوش دادم و نوشتم وتمام آنچه در گذشته تا همین الان در درونم میگذشت برایم مثل فیلم تکرار شد …واقعا استاد چقدر بیراه رفتن هایی که اول ناخواسته و بعد ها خواسته رفتم ..یادم اولین خرافه اشتباه و باورم در کودکی بود که گفتن اگه پا بر روی نان بگذاری خدا کورت میکنه و باور م این شده بود خدا بدجور عصبانی میشه عذاب میده ،بزرگ و کوچک نمیکنه تمام حواسم بود جایی اشتباها پا روی نان نزارم ،نه من اکثر آدمهای اطرافم این جور بودن،،ولی من اول رشدم بود ودنبال خدا میگشتم ،تو مسجد همیشه میپرسیدم خدا کیه ،چه جوریه،مگه همه چی متولد نمیشه و….ولی جواب من این بود اگه دنبال این سوال بری کافر هستی و داری گناه بزرگ میکنی و جهنم ،،،منم از اسم جهنم ،کور شدن ،آتش زدن میترسیدم،نتیجه این شد هر کی هرچی گفت قبول میکردیم ،از روحانی مسجد ،تا مسىؤل جلسات قرآن مسجد..تو خانواده و اقوام و جامعه همیشه از چشم زدن ،بخت بستن ،دعا کردن برا فلانی که بدبخت شده ،صحبت میشد ،از پدر و مادرم ،پدر بزرگ مادربزرگ تا دیگران که صد البته آنها هم از گذشتگان بوده …حالا من ترس از خدا داشتم که چقدر گناه کردم و چقدر عذاب سختی خواهم کشید و مدام اتفاقات بدتر برای خودم که نتیجه همان رنجش شدید از خداوند ..یکی از باورهای مخربم درباره ثروت این بود که خیلی جاهها به من گفتن امام علی گفته هر پولداری دیدیدخانه زیبا و مال فراوان داشت از راه حرام بدست آورده ،،چقدر ساده بودم در صورتی که الان میدونم امام علی خودش یکی از پولدارترین افراد عرب بوده .باورم این شده بود با دعا ,جادو،طلسم رزق زیاد میشه ،جذابتر میشی،هرچی بخوای بدست میاری ،جنس مخالف عاشقت میشن،،از مهره مار نگو که در به در دنبالش بودم ،کتاب نویس , فلان سیدها دعا خوب و خیر میکنن ،،همش فالگیر ،حالا یه سری مطالبم میگفتن و چون من دنبال این حرفا بودم بیشتر درک میکردم ،میدیدم .چقدر ساده بودم اینها همش جواب ارتعاش و کارهای خودم بود،استاد زندگیم داشت بهم میخورد اینقدر با قرآن استخاره گرفتم ،دعا نویس رفتم گفتن برات دعای بد کردن ،زندگیت بهم بخوره،فلان زن فلان دختر، بد جوری برات دعا کرده منم از این دعا نویس به اون دعا نویس ،پول بده ،ونتیجه پریشانی بیشتر و بد تر شدن اوضاع بود چون با احساس بد دنبال مقصر میگشتم و بازهم احساسات بد بیشتر تا زندگیم بهم خورد طلاق گرفتیم ،،حالا این دفعه رنجش از خدا که خدا نمیخاد من خوشبخت باشم اینها جواب گناهانم هست که خدا داره عذابم میده ،،من دیگه زن نمیگیرم ،شغلم از دست دادم ،،هی اوضاع بدتر فقط به خاطر اینکه در حق من جادو شده ،بخت من بسته شده و خدا هم کاری نمیکنه…استاد همین امروز مادرم درباره دختر همسایه که میخاست از شوهرش جدا بشه گفت ،که خدا را شکر دعانویس کارشون را درست کرده و یاد خودم افتادم که چقدر حقیر بودم و دنبال این چیزها بودم ،،فلانی بچه دار نمیشه ،فلانی اجاقش کوره با دعای فلان کس خوب شد یا باچشم زدن زن فلانی مرد ..همین الآنم خدا را شکر همسرم زیبا و سالمه تا کسی ما را میبینه تعریف میده مادرم ،خود همسرم میگن سریع اسفند دودکنیم چشم نخوریم ،البته خودمم اینجور بودم ،،باور نمیکنید من بینهایت عاشق مسافرت هستم الان که بیکارم ولی قبلش هم یه کارگر ساده بودم ولی به لطف خدا زیاد مسافرت میرفتم و چه عکس های زیبایی میگرفتم بعد مادرم میگفت پسرم عکس تو وضعیت واتساب نزار فلان خانواده میبینه ،دایی ،عمه ،چشم میخوریم الان میگن اینا چقدر شادن،پولدارن ،همیشه مسافرتن،و من ساده هم سریع همه را مسدود میکردم میگفتم وضعیت نبینن،مادرم راست میگه طاقت خوشبختی ما را ندارن اینا منو چشم زدن و هزاران خرافات دیگر ….استاد امروز بعد نوشتن وگوش دادن بینهایت خوشحال شدم که دیگه تو جاهلیت نیستم ،چون قانون بسیار زیبای خدا را تا حدودی درک کرده ام و با لطف خدا و آگاهیهای این دوره ها دارم رشد میکنم ،دیگر انگشتم بسوی هیچ کس نیست چون میدانم اول آخر خالق زندگی خودم هستم و این بزرگترین نعمت است…استاد خیلی دوست دارم💓💓💓💓
بهتون تبریک میگم دوست خوبم🌷
دارم با خودم فکر میکنم اگر تنها قدرت جهان، خداونده و غیر از او هیچ احدالناسی هیچ قدرتی نداره، چه بسیار دفعات زیادی که ما دچار شرک شدیم و از عوامل مختلف ترسیدیم و خودمون بهشون نیرو دادیم!
آیا شرک همون موضوع پرتکرار قرآن کریم نیست که بارها و بارها ما رو برحذر داشته؟!
اگر تنها قدرت موجود در جهان، قدرت خداست و هیچ قدرتی جز او وجود نداره، پس قاعدتا من، به عنوان بندهی خدا، یعنی کسی که حامل نیروی خداونده و از او سرچشمه گرفته هم نیرومندم!
پس منم حامل اون نیروی مقدس الهی هستم و با اون نیرو میتونم زمین و زمان رو بهم بزنم! شاید به این خاطر باشه که قرآن میگه “انا اقول کن فیکون” !
شاید الآن دارم بهتر میفهمم که چهطوری میشه خودشناسی ما رو به خداشناسی میرسونه! چون با شناخت خودمون و پی بردن به توانایی که داریم، در نهایت به خدا و قدرت خدا خواهیم رسید و اینجوری میشه که بین خودم و خدای خودم، صلح برقرار میشه و رابطهی نزدیکتر و با کیفیتتری با او پیدا میکنم.
اینجاست که آدم به سجده میفته تا شکر کنه و بگه، مرسی که خالق منی، مرسی که نیروی خلقکننده خودت رو به من بخشیدی، مرسی که منو خلیفهی خودت روی زمین قرار دادی
به نظرت کسی که به چنین شناختی برسه و فراموش نکنه که کی هست و از کجا آمده و پی چه آمده، بیکار میشینه؟! انرژیش رو هدر میده؟!
یادمه فیلم سلیمان نبی رو ندیدم . چون تیزر نشون میداد خیلی ترسناکه .اون زمان بچه تر بودم فکر میکردم اعضای خانواده همه باید بغل هم بخوابن تا مثلا چیزی حمله نکنه . انگار اگر بخواد حمله کنه مثلا پدر خانواده میتونه جلوشو بگیره .اون زمان پر از شرک بودم . نماز میخوندما . روزه هم میگرفتم اما خدا رو باور نداشتم . اون زمانیکه شنیده بودم انسان اشرف مخلوقاته اما باور نداشتم .
همیشه تعجب میکردم تو فیلمای خارجی چرا بچه هاشونو از کوچکی دور از خودشون میخوابونن . توی یک اتاق دیگه . اینا نمیترسن اتفاقی بیفته یا بچه ها بترسن . وقتی خودم بچه دار شدم هم بازم پر شرک بودم . خیلی همش نگران بودم . استرس زیاد داشتم . البته خاطرات بدی هم داشتم . مثلا روز از خونه رفتیم بیزون و یک دزد اومد طلاهامو برد دیگه هر جا میرفتم حتی سفر طلاهامو که زیاد هم بود میریختم تو جعبه با خودم میبردم . اما خدا مهربونی کرد شما عزیزان دلمو سر راهم قرار داد بعد آشنایی با شما و چیزهایی که یاد گرفتم کم کم و نمه نمه انرژی منفی کم شد باورهام عوض شد. دیگه طلاهام همیشه میذاشتم خونه حتی اگر شب خونه نبودم یا مسافرت میرفتم یک هفته . مامانم تعجب میکرد میگفت مگر طلا فروشه نگفت گرون شده با خودتون ببرین . میگفتم خدایی که بخواد مواظب باشه در خونه هم باز باشه بازم مواظبه .اگرم قرار باشه گم بشه .همراهم باشه بازم گم میشه . خدایا شکرت
درباره فرزندم همین بود . خاطره ای داشتم که اذیتم میکرد و اگر قرار بود مثل قدیم باشم باید الان پسرمو تو ویترین میذاشتم و فقط ازش مواظبت میکردم .بچه داری یک کار خیلی سخت شده بود واسم بعد اینکه تو نوزادی بستری شد .
اما بعد آشنایی با خانواده عباس منش عزیزم بچه داری بسیار شیرین و لذت بخش شده خدایا شکرت الان باور دارم مالک و نگهدار فرزندم ربّ منه ❤
این ویروسه شرایط حساس کنونی درست کرده بود . از طرفی پدر مادرم گفتن میایم دنبال نوه عزیزمون بریم گردش جای رودخونه بازی کنه منم استرس داشتم . بعد بچه ها تو سایت گفتن مایک نیست و رفته و … منم با خودم گفتم استاد یه جورایی جزیره خصوصی داره (پرادایز) مگر نمیتونه فعلا تو همون زمین به اون بزرگی خودشونو قرنطینه بکنه ؟ اونم با اون امکاناتی که اینا دارن . اینجاست که میگه حرف با عمل برابر است. از فرزند عزیز تر که نداریم همون طور که امیر برای من عزیزه مایک هم برای استاد عزیزه . همین الگویی واسم شد که منم به خدا اعتماد کنم و به خدا بسپارم . و چقدر آرامش گرفتم بعدش . با خیال راحت سپردم دست خدا و رااااحت بودم . قبلا اگر آیه الکرسی نمیخوندم یک استرس داشتم اصلا انگار یک چیزی کم بود . هر چند بسیار تاثیر گزار هست . اما الان فهمیدم اگر در قلب به خدا اعتقاد داشته باشیم همون کافیه .
یادمه آقا بزرگ که بسیار مرد با خدا و مسجدی و خیلی خیلی انرژی مثبتی بود . اگر جایی نماز میخوندن و بعد نماز میدیدیم میگفتیم اِ آقایی اشتباه خوندین قبله این طرفه جا نمازشو میکشید این طرف میگفت عیب نداره بابا جان بیا اینم درست شد!
واقعا قلب ها مهمه . باور و اعتقاد مون مهمه . اینکه ما در این جهان تنها رها نشدیم. یک نیروی برتر حافظ و نگهدار ماست .
خدایا شکرت شکرت شکرت ❤❤❤❤❤
بیست و هشت روز از وقتی پیامم منتشر شد میگذره. انگار استاد به فرمان خدا بهم لایک داد. نمی دونید همین باور ما در این جهان تنهارها نشدیم. یک نیروی برتر حافظ و نگهدار ماست. چه تاثیر عمیق و بزرگی در من و زندگی م گذاشت . خدایا شکرت . یک ذره هم باورت میکنیم و توحیدی میشیم یک کوچولو کارها رو بهت میسپاریم و توکل میکنیم چه طوفانی به پا میکنی واسمون . چقدر زندگیمونو تغییر میدی . واقعا شکرت. نمی دونید چقدر این باور و اندکی عمل چقدر در زندگی من تاثیر گذاشت چقدر روی سلامتی م تاثیر گذاشت چقدر به قلبم آرامش داد خدایا شکرت .راحت راحت چیزی که فکر میکردم فقط فکر و تصور من بود فکر میکردم مدت های طولانی باید واسش بدوم و بدبختی بکشم . راحت راحت سپردم به این نیروی محافظ و هدایت گر و چه ساده واسم انجام داد و توان اجرایی کردن برنامه هامو بهم داد . تو بودی که به قلبم آرامش و اطمینان دادی . تو بودی که گفتی بسپار به منو و آسوده بخواب . چه ساده آسان شدم برای آسانی ها . خدایا شکرت . آخه عشق من چطور شکر گزاری کنم؟ چطور شکر این همه نعمت و عشق رو به جا بیارم ؟ آخه چقدر دلتنگ من بودی که منو تو این مسیر قرار دادی تا برگردم به آغوش ت . خدای من ربّ من صاحب اختیار من شکرت ❤❤❤
سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد جان و مریم شایسته ی گرامی
من فایلهای توحیدی رو چند ماه پیش دیدم و اما این فایلو چون در مورد چشم زخم بود خیلی جدی نمیگرفتم اما بعد ک دیدمش واقعا هر کلامتون ارزشمند بود و شکر خدا نتیجه ی عالی گرفتم اما کامنت نزاشتم امروز برا بار چندم وقتی داشتم بهش گوش میدادم بازم حسی بهتر از قبل و باورهایی زیباتر نصیبم شد و بعد حس کردم ک باید نتیجه ای ک گرفتمو بعنوان بهای اون بنویسم..
راستش اولین بار ک فایلای توحیدی رو گوش دادم خیلی زیبا و تاثیر گزار بود خیلی لذت بردم اما نتیجه ای نگرفتم برا همین رفتم قدم ۱و۲ رو با فاصله خریدم بعد دیدم تو اون استاد از خدا میگن اما من ارتباطی ک میخواستم نتیجه ای ک میخواستم مخصوصا برا مشکلی ک ۵سال بود درگیرش بودم اصلا حاصل نمیشد..
دیدم نه انگار من خدا رو متوجه نشدم باز خدا رو صدا کردم گفتم خودت بگو من واقعا بلد نیستم من ک همش به تو توکل میکنم و واقعا هم همین بود من جز خدا بجایی یا کسی قدرت نداده بودم البته این چیزی بود ک فکر میکردم در واقعا من به خدا اعتماد داشتم کارم رو هم بخودش سپرده بودم اما یه چیزی نبود من ۵سال بود ۲تا مساله ک به یه نفر مربوط میشد یکی قضیه خونه ای ک ۳دانگش برا من بود و یکی جدا شدنم و طلاق بود ک ۵سال تمام رای ها بنفع من بود اما تموم نمیشد انگار رو یه چرخه ای بود ک برمیگشت از اول خلاصه ….
وقتی از خدا خواستم هدایت شدم به کامنت یکی از دوستان ک نوشته بود یک هفته فایلای اجرای توحید رو گوش داده و نتیجه گرفته منم تمرکزم رو گزاشتم رو همین و قدم ها رم گذاشتم موقتا کنار خلاصه با تمرکز ک گوش دادم شبش خوابم نمیبرد پاشدم نماز بخونم و جدی با خدا حرف بزنم نمازی ک اون شب خوندم با تک تک کلمه هایی ک میگفتم انگار داشتم برا تمام کائنات با اون کلمات خدا رو توصیف میکردم خیلی حس عمیقی بود خیلی ناب بود و وقتی میگفتم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام عمیقا انگار خدا رو صدا میکردم ک همونجا فهمیدم نه مژگان تو خدا رو میپرستی درست اما پس ترسهات چی میشن داری از چی میترسی ازاینکه اون با رابطه هاش کارتو عقب میندازه یا نکنه بره و با هزار راه باعث بشه بیشتر طول بکشه دیدم اره واقعا من اعتماد بخدا داشتم اما ترس هم داشتم و همون موقع تو قنوت گفتم خدایا تمام ترسها رو رها میکنم فقط تو و من هستیم و استغفار کردم و وقتی نماز تموم شد تو همون تاریکی اتاقم قرآن رو بدست گرفتم و با نیت باز کردم و اولین آیه بالای صفحه گفت ما استجابت کردیم… و من اینو ک خوندم تمام وجودم آروم شد و فقط شکر کردم و با تمام وجود باورش کردم …
خلاصه چند روز گذشت نجوا ها میومد ک پس کو چی شد .. و من قدرتمندانه میگفتم خدا گفته حل کرده و بعد حسمو خوب نگه میداشتم بعد رفتم تو ابلاغ ها دیدم در مورد خونه ام با اینکه باز رای بنفعم بود گفته دو ماه دیگه باز یه کارشناسی میکنیم داشتم اذیت میشدم چون میخواستم اول قضیه خونه تموم شه ک طلاقمم هم انجام بشه دیگه با اون شخص کاری نداشته باشم اما گفتم نه صبر کن با خدا حرف زدم گفتم من بهت ایمان دارم و میخوام و اینو بنده هات گفتن ک ۲ماه طول میکشه تو بگو … همون موقع گوشیمو برداشتم اینستا رو ک باز کردم یه پیامی اومد ک اینا هیچی نیستن فقط چرت و پرته انگار جواب من بود با خوشحالی گفتم باشه همینه بعد همشم صبح ها پا میشدم و پیاده روی میرفتم و شکر نعمتها رو میکردم بعدنماز ظهر را ک داشتم میخوندم حسم قوی تر شد باز ارتباطه قوی تر شد زیباتر شد تحسین خدا با هر کلمه نماز بیستر شد طوری شد ک وقتی خدا رو عبادت میکردم انگار داشتم خودمم عبادت میکردم وجود روحانی خودمم انگار همره خدا ستایش میکردم باورتون نمیشه خیلی خیلی زیبا بود عااالی بود دوست نداشتم نماز تموم بشه اشک شوقم با هر کلمه جاری میشد هر کلمه در وصف ستایش خدا بود و من با هر کلمش رو زبونم خدا رو شکر هم میگفتم ک اجازه دارم ستایشش کنم خیلی بی نظیر بود …..
بعد بعد از ظهر جواب خونه ک قرار بود ۲ماه دیگه بیاد اومد و بعد از ۵ روز نتیجه قطعی طلاقم اومد و خدا کار ۵ساله ی منو تو ۵ روز حل کرد و در واقع سورپرایزم کرد و اینی ک استاد میگن قوانینی ک انسانها وضع کردن نباید محدودتون کنه و فقط قوانین خدا همین بود خدا کاری به چیزی ک بنده هاش گفته بودن نداشت و زودتر جوابمو داد و من فقط میتونم شکرش رو بکنم اما نه به اندازه ی بزرگی و عظمت وجودش و از اون موقع وقتی میگم الحمدالله رب العالمین تمام قلبم باز میشه حسم عالی میشه و الان متوجه میشم وقتی استاد میگن قلبم باز میشه یعنی چی
استاد جان دست زیبای خدای عظیم و دوست داشتنی من بی نهایت سپاسگزارم مریم جان الگوی دوست داشتنی ام ممنونتم همیشه در پناه یکتای عالم شاد و سلامت و سربلند باشید.
خدایا بی نهایت سپاسگزارم.
خدایا شکرت مارو به راه راست هدایت نمودی راه خیر راه برکت.
ازبچگی مادرم برای اینکه چشمم نزنند
و با چشماشون بمن آسیب نرسونن انواع و اقسام مهره های کبود رو بمن میزد با سنجاق تادر امان بمونم ازگزند نیروی شری ک جهان رو در برگرفته بود .. خنده دار بود
هروقت کسی بابت چهره ام یا خصوصیت خوبی ک داشتم تحسینم میکرد مادرم به وسط حرفشون میپرید ک نع اصلا زیبانیست ، کجاش زیباست؟
بماند ک این تلقین ها چ اثراتی در ناخودآگاهم داشت.
و ازطرفی هر روز مریض میشذم
کافی بود یکی بمن میگفت زیبا تا چند روز متوالی دچار انواع و اقسام دردهاو مریضهای عجیب میشدم ،من باورکرده بودم نیروی شر را ک جهان را در برگرفته بود .
مادرم باهربار مریض شدن من پیش دعا نویس میرفت تا دعای بنویسد ک من حالم خوب شود. . .
من ترسان بودم از نگاه دیگران
من ترسان بودم از نیروی شری ک جهان را در برگرفته بود
شبها و روزها خواب من پر بود ازکابوس
از عذابی ک درخواب دچار میشدم
بنام خنده دار بختک .
مادر م میگفت این سنجاق را بخودت بزن تا طرفت نیاید
خخخ یک سنجاق قدرتش از خدای به این عظمت بیشتر بود
امان ازشرک امان از شرک .
هروفت ک جلوی آئینه میرفتم و زیاد بخودم نگاه میکردم مادرم میگفت زیاد بخودت نگاه نکن
آیینه شیطانع ، شیطانع .
هروقت ک بخودم میرسیدم و زیباترمیشدم مادزم وجودش پر ازترس میشد ک نری بیرون چشمت میزنن بدبختت میکنن .
و من باوررر کرده بودم . خدایا شرمنده ایم .
زندگی من پر بود از اتفاق های عجیب
آنقدر شرک بلاها سرم آورد
ک مادرم آخر گفت دیدی بالاخره چشمت کردن تورو بدبخت کردن
دیدی اینا باچشمشون بلا سرت آوردن .
روزها گذشت و من ذهنم بازتر شد بمرور باشما آشنا شدم
ب یکباره تمام آن شرک ها آن بتهای درون درمن فرو ریختند .
روز بروز بیشتر خیر را باور کردم
دیگر چشمی مرا ازعرش ب فرش نمیکشاند
دیگر از اینه نمیترسم
دیگر خبری از آن مریض شدن ها نیست
دیگر خوابهایم بمن آرامش میدهند صبحها بالبخند خدا چشم بروی دنیا بازمیکنم و۰صبح بخیر میگویم ب خدا ب نیروی خیری ک جهان رادر برگرفته
من از تاریکی ترسان بوذم
اماحالا شبها ک همه خوابند ایمانم را با پاگذاشتن درتاریکی محک میزنم و با خدا به سر رخت خوابم میروم و باهم میخوابیم
آنقدرشیرین است این خواب ک اندازه ندارد
گاهی نصفه های شب بی اختیار ازخواب بیدارمیشوم و او بامن حرف میزد ،آنچنانی لذتی ک شیرین تر ازعسل است
و این حضور اوست
و براستی آدمی ک آرامش ندارد هیچ چیز راندارد و من این راخووووب چشیده بودم
چقد زیباست توحیدو یکتاپرستی ،توحیدی ک میشویم غرق میشویم دراغوش امن خدا ک پراست از اطمینا ن ایمان امید حال خوب
: )))
دیگر باتحسین دیگران زیباتر میشوم
و لذت میبرم از حضور خدایم
مادرم دیگر پیش دعانویس نرفت
مادرم دیگر مهره کبود بمن نز
د
مادرم هم بامن آرامتر شد
دیگر بلا نمیبارد بمن و زندگیم ، دیگر هیچکس توان آسیب زدن بمن را ندارد .هرچند رگه های شرک درمیان خانواده ام هست اما من آرامم آرامتر ازهمیشه
خدایا سپاس
سپاس استاد جان
مادر اقیانوسی از خیر و بزکت غرق هستیم
هرلحظه برما باران رحمت خداوند میبارد
کافیست باورکنیم نیروی خیر را .
کافیست توحیدی شویم
همین
سلام ب خوشبختترین زهرای دنیا
چقدر قلمت رو دوس دارم یه آرامش خاصی از کلماتت حس میکنم
چقدر تحسینت میکنم و تبریک میگم بهت ک انقدر تغییر کردی و تحسین میکنم ارامشی ک داری چقدر دلم خواست ازین جنس ارامشت چقدر نعمت بزرگیه داشتن خواب آرام و لذت مناجات نیمه شب با معشوق .. شیرین تر ار عسل 😭😭😭 نوش جونت باشه اشک تو چشام جمع شد با خوندن کامنتت دوستت دارم مرسی ک نوشتی و جاری شدی ب قول مارکوی عزیزم بازم بنویس برامون
زهرا جانم سلام منم اسمم زهراست حقیقتش من شش سالی هست که استاد رو میشناسم و یک سال هم ویدیوهای ایشون رو در اینستاگرام و جاهای مختلف غیر از پیج خود استاد و سایت و حدودی کمی حالم خوب بود اما بعد دوباره این رشته قطع شد و حسابی تمام بدی های هر ساله م رو عینا دوباره چشیدم
تا اینکه نزدیکای عید گفتم با خودم بشینم تمام کارامو بررسی کنم بسه هرروز و هرروز حال خودم رو بدتر کردن هرروز16-20ساعت تو خواب بودن وای وحشتناک اصن این احرا به اوجش رسیده بود تا اینکه از خدا خواستم سال جدید یه فرد دیگه ای شم چند ماه قبل عضو سایت شدم اکانتمو گم کردم قبل عید این سایت عضو شدم ولی باز هم ذره ای تو مدارش نبودم که برم سراغ فایل ها و کم کم از عقل کل شروع شد به حدی که در تعجبم اصلا چشمم فایل های رایگان رو نمیدید و باورتون نمیشه دقیقا عید که شد از همون روز اول 1400من دسترسی پیدا کردم به فایل ها فهمیدم کدوم قسمت قرار داره و هرروز یه معجزه ی بزرگ تو زندگیم دارم میبینم و هر بار از خدا میخوام ادم های هم فرکانس و زیبایی رو در زندگیم وارد کنه و جالبه همشونو به طریقی پیدا میکنم که ذره ای شک ندارم که شانسی نیس امروز هدایت شدم قسمت پروفایل عمومی افرادو پسدا کردم فهمیدم میشه رفت تو صفحه شون نمیدونم اصلا کی و چطور پیدات کردم فقط به خودم اومدم دیدم دارم داستان اشناییتو تو پروفایلت میخونم و از دیدگاه های پروفایلت هدایت شدم به این فایل و هزاران دیدگاه دیگه ت خدای من معجزه هارو تک به تک با تمام وجودم لمس میکنم و میبینم خدایا شکرت خیلی دوستت دارم عزیزم تو همین چند ساعته با حرفات اصن وارد دنیایی دیگه شدم خدارو شکر میکنم که شماهارو افریده انرژیتو خیلی خوب دریافت کردم و انشاالله خداوند توفیق بده منبعد هم در مدار بهتر این حس زیبا رو ازت دریافت کنم🙏شاد و سلامت در اغوش پروردگار باشی عزیزم🙏💜❤💜
سلام همنام قشنگم،لذت بردم از خوندن پیامت.الهی که روز بروز،ثروتمندتر و ارام تر و خوشبخت تر بشی.عالی بود.خداروشکر.
به نام خداوند بخشنده
بارها خواستم از استاد درخواست کنم که بیشتر در مورد قرآن و آیهها صحبت کنند چون من بیشترین تاثیرات رو از جلسات قرآنی قدمها گرفتم و اوایل که با استاد آشنا شدم بهترین، پر قدرتترین فایل برای من که بارها و بارها گوشش دادم فایل فقط روی خدا حساب کن بود اما با خودم میگفتم خودم باید برم قرآن رو بخونم و آیهها رو بررسی کنم، اما من تا الان که ۳۷ سالمه حتی یک بار هم قرآن رو نخونده بودم و حتی در خانوادهای بزرگ شدم که همه فقط کفر میگفتن و حتی به قرآن هیچ اعتقادی نداشتن، و وقتی قرآن رو میخوندم درکش برام سخت بود اما وقتی استاد توضیح میدادن نه تنها هیچ مقاومتی نداشتم بلکه احساس میکردم اصل چیزی که من نیاز دارم درک کنم همینه و هر چی هست تو این کتاب هست، وقتی استاد از نتایج زندگیشون توی هر فایلی میگفتن از ثروت گرفته تا پا روی ترسها گذاشتن همه جا رده پای ایمان رو میدیدم، و به همسرم میگفتم استاد هر چی داره از ایمانشونه و من هر چی ندارم از بی ایمانیم هست، و از زمانی که از خدا خواستم امروز من رو هدایت کن به شنیدن چیزایی که ایمانم رو به تو زیاد کنه، من به شدت علاقمند شدم به شنیدن فایلهای قرآنی و آنچنان احساس خوبی میگرفتم که دست به کار میشودم و خیلی بهتر پا روی ترس هام میگذاشتم، به نظر من حتی اگر قدم به قدم طبق گفتههای استاد پیش بریم و بی ایمان باشیم امکان نداره به موفقیت برسیم، خود من ریشه تمام کار هائی که میبایست برای موفقیتم انجام میدادم و ندادم ریشه در بی ایمانی من داشته، در بیزینسم هر آنچه تجربه تلخ بوده، بی پولی، ترس از تنهایی، ترس از تاریکی، ترس از پرش از ارتفاع، وابستگی ها، نگرانی ها، دلسوزی ها، استرس ها، همه و همه ریشه در بی ایمانی من داشته و داره، این فایل بی نظییر بود، استاد بی نهایت سپاسگزارم و ازتون درخواست میکنم لطفا بیشتر و بیشتر فایلهای قرآنی بگذارید، اصلا اگر امکان داره لطفا یه فایل جدید بگذارید که کل قرآن رو از اول برسی کنید و درس بدید مطمعنا نتایج همه ما بزرگتر خواهد شد وقتی قرآن رو بیشتر درک کنیم.
استاد از خدا خواستم یک روز بشه که میشه بیام فلوریدا و ساعتها من و همسرم و شما و مریم عزیزم بشینیم باهم فقط و فقط و فقط در مورد قرآن، قانون و نتایجمون حرف بزنیم و ما واقعا دوستتون داریم شما فرشتهای بودید که خداوند به زندگی من فرستاد که مسیر درست موفقیت و خوشبختی رو بهم نشون دادید، و الان هییییییییییییییییییچ رابطه به گذشتهام ندارم و تمام این نتایج فقط توی دو سال اتفاق افتاده، خدا جونم ممنونم و عاشقتم، خدا شما رو حفظ کنه استاد و همیشه سلامت تر شاد تر ثروت مند تر عاشق تر باشید.
Somi
سلام به شما دوست عزیز وقتی در کامنت ها می بینم دوستان با عمل به قانون و گفته های استاد زندگیشون رو عوض کردن خیلی خوشحال میشم و میگم شده پس من هم میتونم امیدوارم پیشرفت هاتون هر روز بیشتر از قبل بشه
به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…
به نام آن نیروی برتری که معلم و مربی یک کودکِ یتیم شد و او را در پناهِ خودش رشد و نمو داد و از طریق او ؛ آگاهی هایِ زندگی بخشی را در قالب قرآن برای هدایتِ ما به ارمغان آورد ، به تعبیرِحافظِ عزیز که در وصفِ او چنان میفرماید…
نگارِ من به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموزِ صد مُدرّس شد
و سلام و درودِ فراوانِ الله یکتا و تمام فرشتگانش بر بزرگمردی که به جایگاهِ پیامبری رسید برای هدایتِ امتِ آخرالزمان…
مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَاۤ أَحَدࣲ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَـٰکِن رَّسُولَ ٱلله وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ…
محمد ، پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست ، بلکه او فرستاده یِ خدا و خاتمه بخشِ پیامبران و مُهرِ پایانی سلسله یِ نبوّت است…
[سوره اﻷحزاب 40]
و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر استاد عباس منش عزیز که روزی تصمیم گرفت قرآن را بخواند و اصل و اساس آن را که توحید باشد ، در جهان گسترش دهد و حال به برکت چنین تصمیمی ، این سایت ایجاد شد و انسان های بی شماری با قرآن آشتی کردند و تشنه دریافت معارف جدیدتری از آن شدند که یکی از آنها خودِ من بودم….
و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر دوستانی که در مدار خواندن این آگاهی زیبایِ قرآنی هستند ، دوستانی که انرژی بخشِ من هستند و وجود مرا برانگیخته میکنند به نوشتن…
آگاهی این مقاله در مورد این آیه ی کوتاه قرآن کریم است….
(وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ)
و پناه میبرم به خدا از شر انسان حسود هنگامی که حسادت میورزد
[سوره الفلق 5]
خداوند دو سوره مخصوص بر قلبِ پیامبر نازل میکند که هر دویِ آنها با لفظ “قُل” شروع میشود که چنین معنایی میدهد که “ای محمد ، اینگونه بگو….”
خب باید بخوانیم و ببینیم که خدا میخواهد چه لقمه ای را در دهانِ پیامبر بگذارد تا ذکرِ زبانِ ایشان باشد؟
یکی از این سوره ها ، سوره ناس است که با عبارت “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ” شروع میشود و دیگری سوره فلق ؛ که با عبارتِ “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ” آغاز میشود…
اگر به فهرستِ قرآن مراجعه کنیم متوجه میشویم که این دو سوره ؛ سوره هایِ انتهایی قرآن هستند که از این دو ؛ به عنوان “معوذتین” یاد میشود به این معنا ، که این دو سوره حکمِ پناهگاهی را دارند برای حضرت محمد و پیروان ایشان….
خب وقتی که بحثِ پناهگاه مطرح میشود ، طبیعتا باید به دنبال خطر باشیم ، حال این خطرها چیست که خداوند به حضرت محمد دستور میدهد که اینگونه بگو و تکرار کن و در محتوای آنها تدبر کن تا در آغوشِ أمنِ من قرار بگیری و از همه آفات و خطرها مصون باشی؟
جواب این است که خطرها به دو دسته تقسیم میشوند ؛ خطرهای درونی و بیرونی که سوره ناس مربوط به خطرهایی است که از درون انسان را تهدید میکند و سوره فلق مربوط به خطرهایی است که از بیرون ما را تهدید میککند….
و حال در اینجا بحث ما سوره فلق است ، آن هم آیه یِ آخرِ این سوره که خداوند به پیامبر دستور میدهد که از شرِ انسان حسود به من پناه بیاور….
حال در اینجا بحث اصلی ما که مربوط به این مقاله است ؛ شروع میشود ، پس باید تدبر کنیم در آیات با محوریت تفکر در نشانه های الله یکتا ، تا حقائق پشت پرده این آیه را بفهمیم…
بهتر است ابتدا تفکر کنیم در این سوال که…
چرا خدا از بین این همه کارهای نازیبا مساله حسادت را مطرح میکند؟؟؟!!! چرا مساله غیبت یا زنا را مطرح نکرده که مثلا از انسان غیبت کننده یا زناکار به من پناه بیاور؟؟؟!!!
واقعااا چرااا؟؟؟!!! کمی بیاندیشیم…
انسان حسود ، چه خطر و انرژیِ منفی ای میتواند برای ما داشته باشد؟؟؟!!!
آهااا… ، یک لحظه صبر کنیم ، بحث انرژی منفی شد… ، کمی به حقیقت نزدیک شدیم…
خب قبل از ورود به بحث اصلی تر لازم است مقدماتی را ذکر کنم تا به صورتِ علمی حقائق این آیه را بفهمیم…
نیکولا تسلا که دانشمندِ بزرگی بود و اختراعات مفیدی برای بشریت داشت ، جمله ای بسیار هدایت گونه دارد که میفرماید…
اگر میخواهید اسرار عالم را کشف کنید ؛ از منظر انرژی ، ارتعاش و فرکانس ، به عالم نگاه کنید….
و حال ما میخواهیم از همین منظر انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی ، در این آیه تامل کنیم تا اسرارِ آن را کشف کنیم…
براستی که اسرارِ این کتابِ آسمانی برای کسانی است که کمی مکث میکنند و تفکر میکنند و اسرار این کتاب پوشیده است برای کسانی که قرآن را طوطی وار میخوانند به شوق ثواب و حور و پری در سرایِ دیگر ؛ باشد که خداوند ما را جزو تدبرکنندگان در قرآن و تفکر کنندگان در نشانه هایش قرار دهد…
حال با توجه به آن جمله ی نیکولا تسلا در این نشانه ی زیبایی که در عصرِ حاضر ما است تامل کنیم…
نشانه ای از جنس گوشی های تلفن همراه
وقتی که من با گوشی ام تماس میگیرم ، ارتعاش و انرژی و فرکانسی از گوشی من ساطع میشود و به گوشی شخصی که مد نظرم است اصابت میکند و گوشی او زنگ میخورد ، پس میبینیم که همه چیز انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی است
حال در همین گوشی هایِ هوشمند ما حالتی وجود دارد بنام حالت پرواز که اگر آنرا فعال کنیم ، هاله ای فرکانسی در اطرافِ میدانِ انرژی سیم کارتِ ما فعال میشود که مانع اصابت هر گونه ارتعاش و فرکانسی از سیم کارت های دیگر به سمت سیم کارتِ گوشی من میشود…
باید خوب توجه کنیم که با فعال کردن حالتِ پروازِ گوشیِ خود آن هاله فرکانسی فعال میشود اگر چه ما آن را با چشم نمیبینیم ولی آن را به طور کامل حس میکنیم از آنجایی که بعد از گذاشتن تلفن همراه بروی حالت پرواز ، دیگر گوشی من هیچ زنگی نمیخورد ؛ پس باید ساده از کنار این نشانه و مساله رد نشویم و درک کنیم که…
چیزهایی در این عالم است که با چشم نمیبینم و این دلیل نمیشود که ما آنها را انکار کنیم بلکه به قول سهراب سپهری ، باید چشم ها را بشوییم و جور دیگر نگاه کنیم…
خب ، این هم از نشانه ای که گفته شد تا بهتر بتوانیم حقایق آن آیه را درک کنیم…
=================================
دوست دارم در اینجا حمد و ستایش کنم خدایی را که برای کره زمین ما هم یک حالتِ پرواز فعال کرده تا ما در حفاظت کامل باشیم و ما میتوانیم بروز این نشانه را در “پدیده شفقِ قطبی” ببینیم (کافیست در اینترنت این عبارت را جستجو کنیم)
حال سوال این است که حالت پروازِ این کره خاکیِ ما چیست؟
جواب ، همان آسمان های هفتگانه ای است که در قرآن ذکر شده و در اطراف کره خاکی ما ایجاد شده و نقش حفاظتی را برای ما دارد ، به قول قرآن کریم….
(وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَاۤئقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَـٰفِلِینَ)
همانا در بالای سرتان هفت لایه حفاظتی برای حیات زمینی قرار دادیم و ما از آفرینش غافل نبوده ایم.
[سوره المؤمنون 17]
چه زیبا خدا در انتهای آیه میگوید که بابا من از شما غافل نیستم ، مرا فراموش نکنید ، روی من حساب کنید ، فقط کافیست بالای سرت را نگاه کنی و ببینی که من چگونه از تو محافظت میکنم تا با خیال راحت به من اعتماد کنی…… بگذریم و از بحث دور نشویم
آسمان های هفتگانه همان هفت لایه اتمسفری ای است که به صورت طبقه ای بروی کره ی خاکی ما قرار گرفته و مانع از ورود اشعه های مضر خورشید و برخورد شهاب سنگ های سرگردانِ موجود در فضا میشود که قرآن کریم از آنها تعبیر به شیاطین کرده از این جنبه که شیاطین جمع کلمه شیطان است و شیطان کلمه ای است عربی از ریشه “شطن” و برای هر چیزی که از مدار خود خارج شود این واژه استعمال میشود.
مثلا ابلیس حاضر نشد که دستور خدا را اطاعت کند و بر انسان سجده نکرد و از مدار فرشتگان خدا اخراج شد و از این جهت شیطان نام گرفت
و به همین جهت قرآن از شهاب سنگ های سرگردان موجود در فضا به شیاطین تعبیر میکند زیرا که آنها از مدار خود خارج شده اند و در فضا سرگردان شده اند و برخی از آنها به سمت سیاره زمین می آیند ولی در اثر برخورد با همان هفت لایه حفاظتی زمین پودر میشوند و موفق نمیشوند به زمین اصابت کنند…
(وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَاۤءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَـٰبِیحَ وَجَعَلۡنَـٰهَا رُجُومࣰا لِّلشَّیَـٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ)
و ما آسمانِ دنیا《پایین ترین طبقه جو》را با چراغ و ذراتی نورانی زینت بخشیدیم و آن را وسیله ای برای عقب راندنِ شیاطین 《اشعه های مضر خورشید و سنگ های سرگردان》قرار دادیم و برای آن شیاطین عذابی آتش افروخته《 از جنس سوختن و پودر شدن در اثر برخورد با این لایه حفاظتی》 قرار دادیم
[سوره الملک 5]
حال در اثر برخورد این اشعه های مضر خورشید و شهاب سنگ های سرگردان با این لایه های هفتگانه ، واکنش هایی ایجاد میشود که منجر به پدیده زیبای شفقِ قطبی میشود که یک پدیده گردشگری است و سالیانه انسان های بسیاری برای دیدن این پدیده به نقاط خاصی از زمین سفر میکنند تا با چشمان خود ببینند و….(اگر در اینترنت واژه شفقِ قطبی را سرچ کنید متوجه میشوید….)
حال نکته زیبا اینجاست که قرآن هم گفته که ما در آسمان برج های مراقبتی قرار دادیم که از زمین مراقبت میکنند و از طرفی مایه زینت برای بینندگان است ، همان کسانی که میروند تا با چشمان خود شاهد چنین پدیده ای باشند بنام شفق قطبی…
(وَلَقَدۡ جَعَلۡنَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ بُرُوجࣰا وَزَیَّنَّـٰهَا لِلنَّـٰظِرِینَ)
و ما در آسمان برج هایی برای محافظت از حیات زمینی ها قرار دادیم و آن را برای ناظرانی که از زاویه زمین نگاه میکنند ، زینت بخشیدیم《یعنی همان زیبایی و زینت پدیده شفق قطبی》
[سوره الحجر 16]
الله اکبر از این قرآنِ آگاهی بخش و نشانه های زیبایش
=================================
خب به بحث برگردیم
حال با علم به آن جمله ی طلایی نیکولا تسلا و آن نشانه ی زیبای تلفن همراه ، وارد فرکانس حسادت میشویم…
داستان فرکانس حسادت و چشم زخم…
عهه ، مگر چشم زخم هم وجود دارد؟؟؟!!!
جواب ، بله است و الان به صورت علمی ثابت میکنم که هست ، به قول حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه…
العَینُ حَقٌّ
چشم زخم حقیقت دارد
خب باید بررسی کنیم که این چشم زخم چیست و ارتباط آن با حسادت چیست و راه درامان ماندن از این خطر چیست؟؟؟!!!
باید یک مساله را بررسی کنیم تحت عنوان انرژی و ارتعاش و فرکانسِ اعضای بدن با این عنوان که…
آیا اعضای بدنِ ما انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند؟؟؟!!!
جواب بله است ، برای پی بردن به راستی این مطلب کافیست در این مساله نگاه کنیم که
تصور کنیم که یک خانم خوش چهره و خوش اندام و با حجابی که متناسب با فرهنگ محله ای که جوانانش به چشم چرانی و…شهرت دارند ، وارد شود…
در اینجا چه اتفاقی میفتد؟…(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)
در قرآن ، سکانس وارد شدن حضرت یوسف نبی را بر زنان مصر داریم که چهره یوسف نبی و اندامِ او ؛ چنان ارتعاشی را بر چشمان و قلب زنان مصر ساطع میکرد که آنان از خود بیخود شدند به گونه ای که دستانشان را بریدند و یک آخ هم نگفتند…
…فَلَمَّا رَأَیۡنَهُۥۤ أَکۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَیۡدِیَهُنَّ وَقُلۡنَ حَـٰشَ لِلَّهِ مَا هَـٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَـٰذَاۤ إِلَّا مَلَکࣱ کَرِیمࣱ
…پس زمانیکه زنان مصر ، یوسف نبی را دیدند مات تماشای او شدند و در جمال و زیبایی او را بزرگ پنداشتند به گونه ای که از شدت حواس پرتی ، دستان خود را بریدند و گفتند که عجب انسانِ بی نظیری است ، اصلا او انسان نیست بلکه یک فرشته ای کریم است
[سوره یوسف ٣١]
پس اعضای بدن ، از خودشان انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند و یکی از اعضای بدن که بسیار قدرت ارتعاشی بالایی دارد ، چشم است
جهت درک این موضوع کافیست که یک بچه کوچولو پیدا کنید و با دو حالت به او نگاه کنید…
حالت اول نگاه محبت آمیز که متوجه میشوید که بچه لبخند میزند و کلی خوشحال میشود…(البته اگر خجالتی نباشد)
حالت دوم با نگاه خشمگینانه که در اینجا متوجه میشوید که چه ترسی وجود بچه را فرا میگیرد و در چهره او هویدا میشود…
خب کمی فکر کنیم
چشم که همان چشم بود ، در اینجا چه اتفاقی افتاد؟ بله ، درست است ؛ نگاه ها فرق کرد و دو ارتعاشِ متفاوت ساطع شد ، پس کل داستان در این امر است که
از چشمانِ ما ارتعاشی ساطع شد و به آن بچه کوچولو برخورد کرد و تاثیرش را گذاشت
آری ، چشم انسان قدرت عجیبی دارد و قدرت این را دارد که بر کوچکترین ذرات سازنده این جهان هستی تاثیر بگذارد ، شاید درک این جمله کمی سنگین باشد ولی برای فهم بهتر آن میتوانیم در آن مثالی که زده شد تامل کنیم…
اگر آن بچه کوچولو را یکی از اجزای این جهان هستی بدانیم متوجه قدرت چشم میشویم که نگاه مهربانانه و نگاه خشم آلود ، چگونه رفتارِ آن بچه را دچار تحول میکند
◇◇◇◇◇◇
جهت کسب اطلاعاتِ بیشتر در عرصه قدرت اثر گذاری چشمان ، میتوانید یک آزمایش زیبا و علمی در عرصه فیزیک کوانتوم تحت عنوان “آزمایش دو شکاف نور” را ببینید
و هم چنین جهت کسب اطلاعات بیشتر در عرصه قدرت چشمانِ خود ، کافیست در این نشانه ی زیبایی که در جلوی چشمانِ ما قرار دارد ، تامل کنید و آن نشانه دوربین های حفاظتی ای است که در ادارات و خانه های ما نصب میشود که ساختِ چنین دوربین هایی از چشمِ انسان الهام گرفته شده…
آری در این نشانه تامل کنید که رفتارِ دزدان در قبل و بعد از نصب آن دوربین های حفاظتی چگونه میشود…
یا کافیست در نشانه دوربین های کنترل سرعت پلیس راهنمایی و رانندگی تامل کنیم که رفتار رانندگان در مواجه با دوربین های چگونه تغییر پیدا میکند
حال از آنجاییکه تمام ذرات این عالم هستی هوشمند هستند ، نگاه و دیدِ ما به عنوان یک مشاهده گر و ناظر ، میتواند بر تک تک اجزای این عالم تاثیر گزار باشد و…
و اما یک سوال مهم…
وقتی که دوربین های حفاظتی که توسط دست بشر ساخته شده اند ، چنین قدرتی دارند که رفتار یک دزد را تحت الشعاع قرار میدهد ، چشمانِ ما انسان ها که توسط پادشاه عالم ساخته شده و اگر تمام مهندسین عالم جمع شوند نمیتوانند مشابه آن را بسازند ، چه قدرت هایی میتواند داشته باشد؟؟!!
(أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَیۡنَیۡنِ)
آیا ما برای او دو چشم قرار ندادیم
[سوره البلد 8]
و اما سوالی مهم تر…
آیا همانگونه که در برابر دیدگان دیگران مراقب رفتارهای خودم هستم و خجالت میکشم از انجام دادن کارهایی که خدا آنان را ناپسند میشمارد ، در خلوت و تنهایی خودم نیز چنین احترامی را برای تنها ببیننده ی این عالم قائل هستم یا اینکه…؟؟!!!
(أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ)
آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند؟
[سوره العلق 14]
بگذریم…
◇◇◇◇◇◇
آری ؛ چشم انسان اسرار عجیبی دارد و افرادی تحت عنوان منتالیست از این قدرتِ چشمان خود آگاه هستند و از آن استفاده میکنند منتها استفاده اکثریت آنها در این موارد است که مثلا قاشق خم میکنند یا یک لامپی را میشکنند بدون اینکه به آن دست بزنند که نمونه چنین امری را در مرتاض های هندی میبینیم…
ساحران فرعون هم از این قدرتِ منتالیستی خود آگاه بودند و از این قدرت استفاده میکردند در راستای گول زدن مردم ولی قدرت عصای موسی همه آنان را شکست داد و نقشه های آنان را لو داد…
کار ساحران فرعون این بود که با قدرت ذهنِ خود انرژی هایِ هدایت شده ای را از طریق چشمان خود ساطع میکردند و و بروی اجزای سازنده ریسمان ها و چوب هایی که بروی زمین انداخته بودند تاثیر میگذاشتند و آنها را به حالتی در می آوردند که مردم فکر میکردند آنها مار شده اند و باچنین کاری چشمانِ ببیندگانِ ساده لوحی را که از عظمت های خود غافل بودند ، دچار سحر و جادو میکردند و آنها را دنباله رو فرعون میکردند ولی وقتی که شخصی بنام موسی وارد عمل میشود و نقشه های آنان را بر ملا میکند ، به خدای موسی ایمان می آورند و…
(قَالَ أَلۡقُوا۟ فَلَمَّاۤ أَلۡقَوۡا۟ سَحَرُوۤا۟ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَاۤءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمࣲ)
و موسی گفت که اول شما بیندازید ، پس همینکه ابزار جادوگری خود را انداختند ، چشمان مردم غفلت زده را مورد سحر قرار دادند تا حقایق را نبینند و آنان را به واسطه چنین جادوگری به وحشت انداختند و جادوئی بزرگ را عرضه گردند.
[سوره اﻷعراف 116]
آری ، یکی از سخت ترین بیماری های بشریت غفلت است که ابزاری دست فرعون های زمانه میشود تا بر مردم سوار شوند و از انرژی های آنان استفاده کنند در راستای برده داری و رسیدن به آرزوهای شخصی خود و به همین علت است که رسولانی از جانب خدا آمدند تا مردم را آگاه کنند و آنان را از خواب غفلت بیدار کنند و آنان را از عظمت های نهفته ای که خدا در سیستم عامل وجود آنان تعبیه کرده ؛ آگاه کنند…
آری ، غفلت بزرگترین درد بشریت است و به همین جهت است که خدا یک لقمه یِ زیبا را در دهان حضرت محمد قرار میدهد تا او از او اینگونه بخواهد که…
وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا
و ای محمد اینگونه بگو که پروردگارا بر علم و آگاهی من بیفزا
[سوره طه ١١۴]
باشد که خدا این توفیق را به ما عطا کند که از خواب غفلت بیدار شویم و عظمت های نهفته درون خویش را که از جانب خدا به ما عطا شده ، فعال کنیم ؛ فعال کردنی در راستای اهداف الهی و تحقق آن رسالت الهی مان در این سیاره خاکی… ، نه اینکه فعال کنیم در راستای قاشق خم کردن و گول زدنِ مردم همچون روزگاری که ساحران فرعون چنین میکردند…
حال که بحث قدرت چشم و تاثیر آن بر ذرات سازنده هستی شد ، شاید الان کمی زیباتر معنی این آیه قرآن را بفهمیم ، آیه ای که اکثریت ما ایرانی ها آن را در دیوارِ خانه و مغازه خود نصب کرده ایم و یه نسخه کوچولو از آن را در ماشین خودمان هم گذاشته ایم ولی یه کوچولو در معنای آن فکر نکرده ایم ، صرفا بخاطر اینکه عده ای گفته اند این آیه مربوط به چشم زخم است و آن را در دیوار خانه خود نصب کنید تا از چشم زخم در امان باشید در حالیکه حقیقت این آیه این چیزی که شنیدیم و باور کرده ایم نیست که نیست…
(وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَـٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُوا۟ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونࣱ)
و ای محمد ؛ کسانی که کفر ورزیدند ، وقتی که آیات قرآن را از زبانِ تو شنیدند ؛ نزدیک بود که با نگاه های خشمگینِ خود ؛ تو را دچار لغزش کنند از اینکه دیگر قرآن نخوانی و همچنین آنان حضرت محمد را دیوانه خطاب میکردند
[سوره القلم 51]
خب برای اینکه مفهوم دقیقتر آیه را بفهمیم ، باید خود را در موقعیت زمانی و مکانی این آیه قرار دهیم…
تصور کنیم که شخصیتی مثل حضرت محمد به میان مردمان زمان خود میرود و از آنان میخواهد که از آداب و رسوم پدران خود فاصله بگیرید و به سمت یکتا پرستی روی آورند…
خب در آن فضای زمانی و مکانی ، چنین دعوتی برای سران و بزرگان قبائلی که روزگاری به شیوه پدران خود زندگی میکردند ، سخت بود و وقتی که میدیدند که حضرت محمد ، آیات دعوت کننده یِ قرآن را برای مردم میخواند خشمگین میشدند از این جنبه که الان مردمِ قوم و قبیله خود و سروری و بزرگی خود را در بین آنها را از دست میدهند و و به همین جهت با حالتی خشمگین که اثر آن در چشم هایشان هویدا بود به پیامبر نگاه میکردند و در عین حال او را دیوانه هم خطاب میکردند ، زیرا که چنین چیزی برایشان غیر قابل تصور بود که شخصی بیاید و خود را فرستاده ای از سمت خدایِ نامرئی بداند و مردم را به پرستش او دعوت کند و….
حال از آنجاییکه پیامبر انسانی بود مثل همه ما ، وقتی که در مواجه با نگاه های خشمناک آنان قرار میگرفت ، در معرض نجواهای شیطان قرار میگرفت که “بابا ولش کن ، الان میاییند و تو را میکشند و…” و قدرت این نجواها چنان پیش میرفت که پیامبر را تا مرز انصراف از چنین کاری میرساند ، برای همین در این آیه ذکر شده از قرآن تعبیر “یَکَادُ” آمده است که معنای نزدیک بودن میدهد ولی از آنجاییکه باورهای توحیدی پیامبر غلبه بیشتری بر این نجواها داشت چنین اتفاقی نیفتاد و حضرت محمد رسالت خود را به صورت تمام و کمال انجام داد…
و حال در آیه بعدی همین آیه ، خداوند این قرآن را مایه یادآوری برای جهانیان میداند و خط بطلانی میکشد بر ادعای کافران که پیامبر را دیوانه خطاب میکردند…
(وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرࣱ لِّلۡعَـٰلَمِینَ)
و این قران جز مایه یادآوری برای جهانیان نیست
[سوره القلم 52]
الان که دارم فکر میکنم و خود را در فضای زمانی و مکانی چنین آیه ای قرار میدهم ، با خود چنین میگویم که از کجا معلوم بود که تو هم پیامبر را دیوانه خطاب نمیکردی؟؟؟!!!
به همان منطقی که اگر شخصی در عصر حاضر بیاید و یهویی اعلام پیامبری کند و یا مثلا ادعا کند من فلانی هستم و با فرشتگانِ خدا و… در ارتباطم ، اکثریت او را دیوانه خطاب میکنند ؛ شاید اگر من هم در آن روزگار زندگی میکردم ، بخاطر تعصباتی که بر راه و رسم پدرانم داشتم ؛ پیامبر را دیوانه خطاب میکردم…
همه اینها را گفتم تا از این واقعه تاریخی عبرت بگیریم و از خداوند متعال چنین درخواستی را داشته باشیم که…
خدایا ما را به راه راست هدایت کن و رسولان و حجت های خودت را به ما بشناسان تا ما بتوانیم دریافت کننده پیامت از طریق آنان باشیم ، زیرا که تو میدانی و ما نمیدانیم و اگر ما را هدایت نکنی ؛ به یقین از دسته کسانی خواهیم بود که رسولان تو را دیوانه خطاب میکنند و…
بگذریم…
فقط امیدوارم که مردمان این سرزمین از این آیه شریفه آگاه شوند و آن را به در و دیوار خانه هایشان نصب نکنند تا مثلا خودشان را از چشم زخم در امان بدارند و بجای چنین آیه ای ، از این آیه زیر استفاده کنند که یعقوب نبی زمانیکه میخواست بنیامینِ خود را به همراه برادرانش به مصر بفرستد استفاده کرد تا دائم جلوی چشمانشان باشد و این حقیقت توحیدی را به آنان گوشزد کند که من در پناه پادشاه جهانیان هستم…
…فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَـٰفِظࣰاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّ ٰحِمِینَ
پس این خداست که بهترین محافظ است و اوست که مهربانترین مهربانان است
[سوره یوسف 64]
حال که در اینجا به بحث قدرت ارتعاشی اعضای بدن پی بردیم ، وارد بحث زیر میشویم
ارتعاشِ منفیِ چشمانِ یک انسانِ حسود….
انسان حسود ، انسانی است که نمیتواند موفقیت دیگران را ببیند و وجودش پر از آتش است که او را از درون میسوزاند ، برای همین است که در سخنی از حضرت محمد میخوانیم که…
اَلْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ
حسد ، حسنات را مى خورد همان گونه که آتش هیزم را مى خورد
و یک ضرب المثل زیبا در زبان فارسی ما هست که بیان کننده شرح حال انسان حسود است…
حسود هرگز نیاسود
پس وجودِ انسانِ حسود ، سراسر آتش است که این امر منجر به این میشود که بجای تمرکز بر بهبود خویش ، تمام تمرکزش صرف انرژی های منفی ای شود که وجودش را نابود میسازد…
و نکته مهم در انسانِ حسود این است که تمام انرژی های منفی وجودِ او در چشمانِ او جمع میشود و نگاه های او قدرت تخریب کنندگی دارد و میتواند باعث ایجاد پارازیت هایی در زندگی افراد شود…
و اما سوال مهم…
نگاه های شرر بار و انرژی های منفی ساطع شده از چشمانِ انسانِ حسود ، زندگی چه کسانی را تحت الشعاع قرار میدهد؟؟؟!!!
من به صورت مختصر جواب این سوال را میدهم و بعد از جنبه علمی بررسی میکنم
جواب این سوال واضح هست ، انسان های مشرکی که قدرت حفاظتی خدا را نادیده میگیرند و از انسانِ حسود میترسند…
حال هر چه درجه شرک بیشتر باشد قدرت تخریب گری بیشتری دارد…
مثلا شخصی که درجه شرک پایین تری در این امر دارد پارازیت های کوچکتری را تجربه میکند و چنانچه مرتکب خطای خود نشود و راه خود را اصلاح نکند به وادی توحید قدم نگذارد ، باید به صورت تکاملی خود را آماده اتفاقات بدتری کند ولی اگر کسی درجه شرک بالاتری در این عرصه داشته باشد باید کفن و سدر و کافور خود را آماده کند که بزودی زود راهی سرد خانه و سپس عسالخانه و سپس قبرستان خواهد شد و این فقط بخاطر چیزی است که خودِ خودِ خودش بواسطه فرکانس هایش ایجاد کرد…
و اما از جنبه علمی…
یادتان بود که در ابتدای این مقاله از یک نشانه ی زیبا درگوشی های هوشمندِ خود مثال زدم بنام حالت پرواز که به محض فعال شدن ، هاله ای فرکانسی اطراف میدان انرژیکی سیم کارت ما ایجاد میکند که مانع ورود هر گونه فرکانسِ حامل پیامک یا تماس به سمت سیم کارت ما میشود…
یادتان می آید که در ابتدای این مقاله از پدیده شفق قطبی سخن به میان آمد که به برکتِ کمربند حفاظتی ای است که تحت عنوان آسمان های هفتگانه در اطراف سیاره زمین بود…
آری ، در وجود ما انسان ها هم چنین قابلتی است و رمزِ فعالسازی آن توحید است
حال همانگونه که گازهای گلخانه ای و آلودگی هایی که توسط بشر در روی این سیاره خاکی تولید میشود ، منجر به خرابی لایه های حفاظتی سیاره زمین و سوراخ شدن لایه اُزُن میشود ؛ یک چیز است که هاله فرکانسی و حفاظتی مرا خراب میکند و آن هم یک کلمه است…
شرک
برای همین است که در کتاب مقدسِ قرآن چنین آمده است…
إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ
همانا که شرک ، ظلم بسیار بزرگی است که هر شخص در حق خودش میکند.
[سوره لقمان ١٣]
إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ
همان که مشرکان نجس هستند.
[سوره التوبه ٢٨]
آری ، این شرک است که سوراخ میکند آن لایه حفاظتی توحیدی مرا که همچون یک پوسته صدف در حال مراقبت کردن از من است و وقتی که آن لایه سوراخ شود ، اتفاقات و انرژی های منفی وارد فضای زندگی من میشود و نور زندگی مرا به سمت تاریکی سوق میدهد…
هر چه مشرک تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی کمتر میشود و هر چه توحیدی تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی بیشتر…
پس شایسته نیست که با وجود چنین قدرت برتری که دو سوره زیبا بنام ناس و فلق را در قالب یک بیمه نامه به ما معرفی کرده ، بیاییم و قدرت یک چشمِ انسانِ حسود را بالاتر از قدرت خدا بدانیم…
ما تحت پوشش بیمه خدا هستیم ، بیمه ای معتبر و با ضمانت ابدی که حق الزحمه اش یک کلمه است و آن اعتماد به اوست…. ، به تعبیر حضرت جواد علیه السلام
الثِّقَهُ باللّه ِ تعالى ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ ، و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ
اعتمادِ به خداوندِ متعال، بهاى هر چیز گرانى است و نردبان رسیدن به هر بلندایى است
آری ، اعتماد میکنم به حضرت لایزال حضرت دوست و آرام میگیرم همانگونه گه اعتماد میکنم به مهارت یک خلبان و خیلی آرام بروی صندلی ام مینشینم تا مرا به مقصد برساند
ما در پناه خدائیم و دلگرم هستیم به پناه او… ، به تعبیر مولانا
چو خدا بود پناهت ، چه خطر بود زِ راهت
به فلاک رسد کلاهت که سَرِ همه سرانی
و حس ختامی بر این مقاله ، یک خاطره ای که چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد
چند وقت پیش در یک دورهمی خانوادگی بسر میبردم که بحث چشم زخم به وسط کشیده شد…
در آن دورهمی ای که بودیم عده ای حضور داشتند که به محض کوچکترین مشکلی که برایشان پیش می آمد ، آن را به چشم زخم ربط میدادند که آره ما چشم خوردیم و تنها کاری که میکردن این بود که سریع مراجعه میکردن به یک شخصی که طبق یک آداب و رسومی که با یک تکه پارچه انجام میدهد ، اثر آن چشم زخم را از آنان بردارد…
حقیقتا نتوانستم که جلوی زبانم را بگیرم و شروع به نصیحت کردن کردم و آن افراد را به تفکر در آموزه های سوره فلق و ناس دعوت کردم که خود را مجهز به سلاح توحید کنید و به صورت مستقیم با انرژی منبع وصل باشید و برای همیشه در صحت و سلامتی باشید ولی…
ولی بخاطر تعصبی که روی این امر داشتند حرف های من در آنها اثری نداشت…
در این بین همسرم این مساله را به من متذکر شد که این بحث را تمام کن ، زیرا که تو نمیتوانی آنها را متقاعد کنی ولی من ادامه دادم تا اینکه یکی از همان اشخاص حرفی زد که در آن لحظه من قفلِ قفلِ قفل شدم و فهمیدم که بحث با آنان بی فایده است و حرفِ آن شخص این بود که…
“تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟؟!!”
با شنیدن این جمله دیگر زبان در دهانم نچرخید که ادامه دهم…
واقعا این چه جمله ای است که عده ای در توجیه کارهای شرک آلود خود میگویند؟؟!!
وقتی که نیت میکنی که شخصی را به وادی توحید دعوت کنی که به صورت مستقیم با خودِ خودِ خودِ منبع که بهترین طبیب و بهترین پاسخگو است ؛ در ارتباط باشی ، توجیه مسخره ای میشنوی مثل همان توجیه که میگویند “تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟!”
خب وقتی که میتوانی به صورت 24 ساعته و بدون نیاز به هیچ واسطه ای به آن دکتری وصل باشی که از همه چیز تو خبر دارد ، چرا مراجعه میکنی به این و آن و از یاد او غافل میشوی؟!
آها ، حتما توجیه الانت اینه که من مراجعه کردم به آن شخص و خوب شدم…
اولا سوال من این است که اگر آن شخص توانایی خوب کردن تو را دارد ، به او بگو که یک ورد و دعایی برایت بخواند که تا آخر عمر چشم نخوری ولی ظاهرا او چنین توانایی ای را ندارد و تو در یک سیکل معیوبی افتاده ای که به صورت یک الگوی تکرار شونده مریض میشوی و فکر میکنی چشم خورده ای و به او مراجعه میکنی و هزینه میکنی و دوباره و دوباره…
اینقدر اسیر این سیکل معیوب شده ای که محروم شده ای از فرصت تفکر در قدرت خدا و عظمتِ خودت و خبر نداری که بخاطر این شرک هایت ، به صورت ناگهانی اتفاقی برایت خواهد افتاد که شاید دیگر نای بلند شدن از زمین را نداشته باشی که حتی به آن رمال مراجعه کنی….
(فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُکِّرُوا۟ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَ ٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰۤ إِذَا فَرِحُوا۟ بِمَاۤ أُوتُوۤا۟ أَخَذۡنَـٰهُم بَغۡتَهࣰ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ)
پس چون تذکراتی که به آنها داده شده بود را به فراموشی سپردند ، درهای همه چیز را بر آنان گشودیم و به حال خود رها کردیم و آنان را آزاد گذاشتیم تا هر چه میخواهند انجام دهند تا بدانجا که سرمست از نعمت هایی که به آنان دادیم ، شدند و در این غفلت زدگی ناگهان آنها را به عوارض اعمالشان دچار کردیم ، پس در آن دم رشته امیدشان به کلی قطع شد.
[سوره اﻷنعام 44]
این آیه حکایت از درختِ تنومند و سرسبزی را دارد که آن را از ریشه در آورده اند ولی هنوز متوجه چنین فاجعه ای نشده و به برگ های سرسبز خود مینازد و غافل شده است که او روز بروز در حال خشک شدن است….
خدایا شکرت
یا حق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
سلام به شما دوست بزرگوارم آقای احمدی عزیز
خیلی خیلی سپاسگزارم از تمام کامنت ها و هدایت هایی که با نهایت دقت و ظرافت برای دوستان می نویسید.. کاملا مشخصه که چه زمان و انرژی نابی پشت این نوشته هاتون هست..
آقای احمدی عزیز من به شخصه خیلی از کامنت هاتون استفاده کردم، هم فیلم هایی که معرفی کردید رو دیدم که بی نهایت تأثیر گذار بود و هم سایت آقای ریاعی و فایل های صوتی ترجمه قرآن بسیار کاربردی و دلنشین بود...
جا داره بی نهایت ازتون تشکر کنم بابت این سخاوتمندی و محبت بی دریغ تون، سپاسگزارم از خدای مهربان به خاطر وجود پر برکت تون در این سایت نورانی..
این کامنت تون هم بی نهایت درس داشت و نکته های بی نظیری رو با مثال های بجا توضیح داده بودید، باز هم سپاسگزارم از شما
.
.منم یه خاطره ای داشتم در مورد همین بحث، با خوندن این کامنت یادم اومد…
اوایل سال 1402 دختر یک ساله ام از روی تخت افتاد، همون موقع گریه کرد و بعد از کلی وقت آروم شد، اما چون نمیتونست هنوز حرف بزنه، ما نمیتونستیم مشکلش رو بفهمیم!
اما از بعد از آن روز خیلی گریه های شدید میکرد و آروم نمیشد! و تشخیص بزرگتر ها چی بوود؟؟
چشم خورده بچه!!
اما من حتی قبل از آشنایی این قانون با این مسئله ی چشم زخم مشکل داشتم و نمیتونستم بپذیرمش واقعاً! البته نه صد در صد مثل الان ولی خیلی مقاومت داشتم.
چون پارسال با این سایت و آگاهی هاش آشنا بودم، ولی بقیه رو نمیتونستم راضی کنم و
بزرگتر ها باز میخواستن با پارچه و لباس حلش کنن! منم با اکراه لباس بچه رو بردم براشون ولی ته دلم میدونستم چرته!
چند روز بعد که با توجه به بازخوردهای بچه م فهمیدم دستش درد میکنه، وقتی که بردمش بیمارستان و عکس گرفتن و گفتن دستش شکسته و باید گچ گرفت!!
من از خوشحالی فقط خداروشکر میکردم که باز این خرافات رو برام نادرستی شو روشن کرد!
خیلی ممنونم از شما که باعث شدید این خاطره و قدرت خدای بزرگم برام یادآوری بشه…
سپاسگزارم به خاطر تک تک کامنت ها و مقاله های پر از نور قرآن و الهام بخش تون
در پناه خدای حافظ و مهربان باشید.
به نام خدا
سلام به خانم محمودی عزیز
من قبلا مستند رامسس دوم که آقا رضا گفته بود رو دیدم و خیلی لذت بردم ، آیا غیر از این فیلم یا مستند دیگه ای هست که بقول معروف بشه تفکر وتعقل کرد ؟
ممنون میشم اگه چیزی رو به یاد دارید معرفی کنید تا ببینم ؛ یا حق
سلام دوست عزیز
چندین مورد اشاره بوده، من فقط آدرس یکی از دیدگاه ها رو براتون میذارم، در مورد شهرهای قوم لوط هم فکر کنم یه جایی اشاره داشتند که از توی دیدگاه های آقای احمدی میتونید پیداشون کنید.
این دیدگاه در مورد کشتی نوح و معجزات و نشانه های آن هست…
abasmanesh.com
سلام وصدسلام به دوست بزرگوار وتوحیدی آقا رضای عزیز
خدایاچی میتونم بگم از حال زیبا وارامش واطمینانی که بعد خوندن این کامنت پیداکردم
خدایاشکرت که افرادی چون آقارضا رو آفریدی
و منو هدایت کردی به سمت نوشته های توحیدی و علمیشون
دوست عزیز نمیدونید وقتی تو لیست ایمیلم اسم شما هم باشه چقدر ذوق زده میشم که آخ جون یه بحث توحیدی دیگر با نگاه قرانی وعلمی
کم مینویسید ولی گهر و در از کلامتان میبارد باهر بار نوشتنتان
سپاسگزارم ازتون بخاطر این روحیه حقیقت جویی و کاوشگرتون که از هیچ چیزی براحتی نمیگذرید و بقول معروف ته همه چیو در میارید
وسپاسگزارم که زکات این آگاهیاتون رو با نشر اونها بجا میارید
خدایاشکرت برا چشمهای بینام برا قلبم که هدایت شد به این مسیراین گوشی اینترنت این سایت این استاد این بچه های فوق العاده و افرادی چون آقای رضا احمدی بزرگوار که در هایی از رحمت و حکمت و آگاهی از نوشته هاشون بروی من باز میشه
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام بر جناب احمدی بزرگوار ممنون بابت به اشتراک گذاشتن آگاهی ها و دیدگاههای توحیدی تان.
یه سوال داشتم خدمتتون
در مورد انذار و نذیر و کلمات دیگه که با این ریشه اومده.
اکثر ترجمه ها ترس رو معنی کردن ولی بعضی ترجمه ها به معنی هشدار اومده مگر خوف در قرآن به معنی ترس نیست آیا انذار هم معنی ترساندن است یا هشدار دادن؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر آقا بازیار عزیز و بزرگوار
در مورد جواب سوال شما باید بگویم که جواب همان است که خودتان در کامنت ذکر کردین…
انذار به معنای هشدار دادن و نذیر به معنای هشدار دهنده میباشد
و هر چه که از این ریشه آمده باشد معنای هشدار را درون خود نهفته دارد…
حال از آنجایی که معمولا بدنبال هر هشداری ، ترس پیش می آید ؛ در ترجمه ها از واژه ترس استفاده میشود…
مثالی عرض کنم تا این حقیقت را زیباتر درک کنیم…
فرض کنید از طرف بانک این هشدار به شما داده میشود که چنانچه تا دو روز آینده قسط خود را نپردازید ، حساب شما و ضامنین شما مسدود میشود ، شما چه احساسی پیدا میکنید؟؟!!!
یا فرض کنید که کارشناسان هواشناسی از وقوع یک طوفان در هفته آینده خبر دهند و این هشدار را اعلام کنند که باید خانه های خود را تخلیه کنید ، خب چه احساسی وجود ساکنین آن منطقه را فرا میگیرد؟؟!!
یا فرض کنید که آژیرخطر در سطح شهر به صدا در می آید که حامل این هشدار برای اهالی شهر هست که هواپیماهای دشمن حمله کرده اند و تا دقایقی دیگر سطح شهر بمباران میشود ، خب در اینجا چه احساسی در وجودِ ساکنین شهر ایجاد میشود؟؟؟!!!
و هر جا که ترس پدید آید ناخودآگاه انسان بدنبال پناهگاهی میگردد تا به آنجا فرار کند تا از هر گزندی در امان باشد و….
(فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرࣱ مُّبِینࣱ)
پس به سوی خود خدا فرار کنید ، همانا من هشدار دهنده ای آشکار هستم
[سوره ذاریات آیه 50]
همین دیگه
آغوش گرم خدا و بازگشت به اصل خویش ، بهترین پناهگاه برای ما می باشد
و اساتید معنوی مثل پیامبران آمدند تا انسان ها را با بُعدِ معنویِ خود آشنا کنند و آنها را به سفری فراتر از بُعد ماده ببرند…
و در این مسیر عواقب استفاده نکردن از این قابلیت هایِ معنویِ تعبیه شده در وجود انسان ها را به آنها گوشزد کردند و به همین جهت به آنان “مُنذِر” به معنای هشدار دهنده اطلاق میشود
إِنَّمَاۤ أَنتَ مُنذِرࣱ
ای محمد همانا تو هشدار دهنده هستی
[سوره رعد آیه 7]
سلام به استاد عزیز
امیدوارم در پناه الله یکتا باشین
میتونین منابعی دیگه هم معرفی کنین برای شناخت بیشتر مفاهیم قرآنی؟
من میخوام بیشتر با مفاهیم قرآن آشنا بشم ولی کتاب های تفسیر قرآن خیلی گرونن و حتی مکان قرار دادن اونها هم به صورت مرتب و منظم تو خونمون موجود نیست
اگر امکانش هست و اگر منبعی هست معرفی کنین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر مریم خانم زارعی بزرگوار…
از شیوه نگارش و عدد عضویتی که در پروفایل شما ثبت است ، مشخص است که تازه وارد این سایت شده اید و از نوعِ سوال شما اینگونه برداشت میشود که در جستجویِ معانیِ حقیقی قرآن هستید و….
امیدوارم این مسیری را که شروع کرده اید بتوانید با استعانت از الله یکتا که نامش عالی ترین انرژی های مثبت را دارد به مقصد های زیبا برسانید….
…وَ کَلِمَهُ ٱللهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَا…
…و کلمه یِ الله را عالی تر و فراتر از هر چیزی قرار داد…
[سوره التوبه 40]
چقدر این فراز از این آیه قرآن کریم زیباااست و و حامل این پیام است که واردِ فرکانسِ نامِ ارتقابخشِ الله شوید تا به کلاسی وارد شوید که درجه آن عالیِ عالیِ عالی است و شاگردان آن ، انسان هایِ کلاس بالایی هستند از جنسِ…
…فَأُو۟لائکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَاۤءِ وَٱلصَّـٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُو۟لائکَ رَفِیقࣰا
… پس آنان با کسانی خواهند بود که خدا بر آنان نعمتِ ویژه بخشیده است ، از پیامبران و صدیقین و شهدا و انسان های صالح ، و چه نیکو رفیقانی هستند آنها
[سوره النساء 69]
چقدر فرکانس و ارتعاش وانرژی نام الله زیباست که رمزِ ورودِ ما به سطوحِ عالی تری است که هر کسی بدانجا نمیرسد…
لا یَمَسُّهُۥۤ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ
جز انسان های پاک به آن دسترسی ندارند
[سوره الواقعه 79]
چقدر فرکانسِ نامِ الله زیباست که ما را از تمام هویت هایِ جعلی جُدا میکند و به هویت اصلی خود یعنی خُدا میرساند…
آری ؛ نام الله ما را جُدا میکند از انسان هایِ کلاس پایینی که از عظمت خویشتن غافل شده اند و تنها کارشان جاسوسی کردن در زندگی این و آن و تحلیل و بررسی گرانی و جنگ و تورم و… است
آری ؛ ارتعاشِ زیبایِ نامِ الله ما را جُدا میکند از انسان هایی که عظمت الهی خود را در زیر خروارها خاک پوشانده اند و نسبت به آن کافر شدند و خورشیدِ درونِ خویش را در پشتِ حجابِ ابرهایِ سیاه و تیره قرار داده اند….
وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡ
و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی منجر به فراموشیِ عظمت درونی خودشان شده است
[سوره الحشر ١٩]
پس باید با نامِ الله عشقبازی کرد تا اوج بگیریم و دور شویم از کسانی که بویی از این حقیقت نبرده اند و در “أَسۡفَلَ سَافِلِین” به سر میبرند… ، به تعبیر قرآن…
…وَجَعَلَ کَلِمَهَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ ٱلسُّفۡلَىٰ…
…و کلمه کافران را پایین تر و فروتر قرار داد…
[سوره التوبه 40]
پس باید با دستی که خودش به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را بنویسم و با زبانی که به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را زیر لب زمزمه کنیم و با گوشی که به ما عطا کرده ، نامِ انرژی بخشش را بشنویم و با چشمانی که به ما عطا کرده ، نظاره گرِ نامِ زیبایش باشیم تا لحظه به لحظه در میسر ارتقا باشیم و بهترین استفاده را از این موهبت های خدادادی کنیم زیرا که ما در برابر آنهامسوولیم….
…إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُو۟لَائکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡـُٔولࣰا
همانا که گوش و چشم و دل تماما مورد پرسش قرار میگیرند
[سوره اﻹسراء 36]
آری ، در روزی که این موهبت های خدادادی برویِ ترازوی عدلِ الهی ای قرار میگیرد که “مِثۡقَالَ ذَرَّهٍ” را هم به حساب می آورد ، کفه ی ترازویِ آنهایی که با نامِ الله عشقبازی کرده باشند ؛ سنگین تر است و…
(فَأَمَّا مَن ثَقُلَتۡ مَوَ ٰزِینُهُۥ فَهُوَ فِی عِیشَهࣲ رَّاضِیَهࣲ وَأَمَّا مَنۡ خَفَّتۡ مَوَ ٰزِینُهُۥ فَأُمُّهُۥ هَاوِیَهࣱ) [سوره القارعه 6 – 9]
پس بسم الله
یا الله ، یا الله ، یاالله…
و چه زیبا مولانای عزیز میفرماید که وقتی تو نام الله را بر سر زبان می آوری ، بدان که خدا دلش برای تو تنگ شده و کاری کرده که تو او را صدا بزنی زیرا که تا اجازه او صادر نشود ، زبان ما به چرخش در نمی آید که…
گفت آن الله تو ، لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت ، پیک ماست
در جواب سوال شما باید بگویم که تفاسیر قرآن زیاد است و من استفاده زیادی از تفاسیر نکردم که بگویم کدام بهتر است و کدام نه؟؟!!
ولی یک راه و روشی را به شما معرفی میکنم در راستای فهمِ بهترِ قرآن که جهت اطلاعات بیشتر به این دو کامنت زیر مراجعه کنید…
abasmanesh.com
=======
abasmanesh.com
در پناه الله شاد و ثروتمند باشید…
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
سلام اقا رضا بنده قشنگ خدا…
اقا رضا اول تحسینتون میکنم برای این همه غرق شدن در این کتاب نورانی تحسینتون میکنم برای چهره زیبا و نورانیتون اقا رضا تحسینتون میکنم که اینقدر قشنگ دست و دل باز برامون از قران میگی و من امروز اومدم تویه پروفایلتون و کامنتاتون رو مطالعه کنم …
اقا رضا میدونی احساسم چیه؟؟؟
احساسا عشق بازی با خداست وقتی کامنتاتون رو میخونم احساسم احساس شوق و ذوق …
وقتی اسم الله رو به زبون میاری بدون که خدا دلش برات تنگ شده………..
اخه که من قربون این الله قشنگ بشم که همیشه دلش برا ما تنگ …..
الله الله الله
خدایا بینهایت سپاس گزارم ازت برای وجود اقا رضای نازنین که اینقدر کامنتهای پر از عشق برای ما مینویس…..
رضا جان الهی که همیشه حال دلت وصل باشه به الله الهی که همیشه باشی و باشم و ازت درسهااااااااااا یاد بگیرم دمت گرم رضای نازنین قلب دوستت دارم…
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام و درود خدمت آقا رضای عزیز
مدتیه به لطف الله مهربان در مدار آگاهی های ناب کامنت های شما قرار گرفتم و چقدر نکات ارزشمند از اشارات شما به قرآن و اشعار بزرگان آموختم
و
چقدر شما رو تحسین میکنم با خوندن هر خط از کامنتهای شما که الحق والانصاف هر کدوم کتاب و رساله ای هست برای خودش که میشه بعنوان یک پایان نامه حتی ازشون استفاده کرد
که البته دانشجوی دانشگاه امام صادق بودن اونم 8 سال کم الکی نیست ، من خودم 24 سال پیش آزمون و مصاحبه شو انجام دادم ولی خیلی سخت بود و قبول نشدم که البته مسیرم به سمت استخدام ارگان دیگه ای هدایت شد.
چقدر از املای صحیح و انشای شیوای کلمات تون لذت میبرم. یه جورایی انگار حساسیت دارم به ادبیات فارسی و وقتی می بینم کسی چندین بار کلمه ای رو اشتباه مینویسه مدام دلم میخواد تذکر بدم که آقا صحیحش اینه ، ولی میگم اگه برای اونها هم مهم باشه میرن دنبال یادگیری ش، مگه تو میتونی به چند نفر املای صحیح چند تا کلمه رو یاد بدی ؟؟ ایننننننهمه آدم هستن که هنوز اشتباه مینویسن
ولی شما در عین اینکه واقعا کامنت هاتون طولانی و پرمغز و ثقیل هست ولی هیچ اشتباهی در اونها نیست ، دست مریزاد
و البته که این صورت ماجراست ، و مغز مطلب ، محتوای پربار کامنتهای شماست
انصافا طوری به آیات قرآن در جای مناسبش اشاره میکنید که یه تحولی در قلب آدم ایجاد میشه و برای من و امثال من که همیشه از آیات قرآن فقط استنباط نذیر بودن داشتیم ، این وجه بشیر بودن قرآن رو چقدر عالی نشون میدید
و احسنت به حافظه تون که واقعا اینهمه مطلب ارزنده رو در خودش جا داده و درست عین قطعات یک پازل پیچیده و سخت ، بسرعت در جای خودش قرار میده و گره کور ذهن خواننده رو باز میکنه
من گاهی با خوندن آیات و حتی اشعار بجایی که مینویسید اشک میریزم
چقدر خوب شد که عکس زیباتون رو هم در پروفایل تون گذاشتید ، چهره تون انگار آشناست برامون ، شبیه مجری های تلویزیونی هستید و فکر نمیکردم انقدر جوان باشید ، خداوند طول عمر بابرکت بهتون عطا کنه انشالله و مژده ی اون معجزه ای که منتظر وقوعش هستید رو بزودی زود به ما بدید.
القصه یه سوالی داشتم ازتون نمیدونم در این موارد هم تحقیقاتی داشتید یا خیر ؟
در مورد علم اعداد
و خصوصا دیدن اعداد رُند که میگن هر کدوم فرشته ای مخصوص داره و نشانه ای برای ماست ، مثلا دیدن ساعت 11:11 یا 22:22 یا مثلا دیروز بطور اتفاقی من مدت عضویت در سایت رو دیدم که 999 روز بود و تعبیرش رو در یک سایتی دیدم که خیلی متناسب با شرایط زندگی من بود ، میخوام بدونم اینها واقعیت دارن یا نه ، تصادفی پیش میاد و پایه و دلیل علمی و منطقی ندارن؟
هر چند که خودم استنباط م اینه که هیچ چیزی در این جهان بی حکمت نیست حتی از اعداد خیلی استفاده های دیگه میشه و برخی اعداد حتی قداست خاصی هم دارن ، مثلا عدد 7 برای 7 آسمان یا 7 روز هفته یا… بی حکمت نیست ، یا عدد 3 برای خلقت هر موجود، یا 12 که مثلا خداوند 12 پسر به یعقوب نبی داد و 12 قوم شدن و رود نیل زمان فرار بنی اسرائیل به درخواست خودشان که اعتماد به هم نداشتن 12 شعبه شد و هر کدام از یک راه به اون سمت نیل رفتن، یا مثلا عدد 19 که استاد گفتن سوره هایی که با حروف مقطعه شروع شدن ، اون حروف در همون سوره ، به تعدادی که بخش پذیر بر 19 باشن استفاده شده
پس خداوند هم از علم اعداد استفاده کرده و بی حکمت نیست
اما اینکه ما گاهی اعداد رند رو می بینیم آیا واقعیت داره که حامل پیامی برای ما هستن؟
مثلا خوندم که عدد 9 ، مخصوصا همین 999 که من دیدم مفهومش تموم شدن دوره ای از زندگی و شروع شدن دوره جدید و زیبایی برخلاف تضادهای دوره ی قبلی زندگی هست ، من چون مدتهاست منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستم حس کردم درست باشه.
ممنون میشم اگر شما هم اطلاعاتی در این خصوص دارید ما رو هم شریک کنید ،
لطفتون پایدار
و عمرتون پربرکت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر نگین خانم بزرگوار و نازنین…
اول از همه سپاسگزارم از شما بابت اینهمه اظهارِ لطف و محبتی که نسبت به من روا داشتید که در برابر این همه لطف و محبت باید این ذکر حضرت شعیب نبی را بر زبان جاری کرد که…
وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله
و توفیق من جز به دستور و امرِ خدا نیست
[سوره هود 88]
و دوم از همه تحسین میکنم این ادبیاتِ زیبایِ کلام شما را که از نوشته هایِ شما و میزانِ حساسیتِ شما نسبت به نوشتنِ املای صحیح کلمات ؛ کاملا مشخص است که در ادبیات فارسی تخصص دارید و این جای بسی تحسین و تمجید است…
در مورد علم اعداد که فرمودید من اطلاع چندانی ندارم ولی چیزی که مشخص است این است که این علم یکی از بنیادی ترین علومِ حاکم بر سیستمِ هوشمندِ خداست که زیر بنای خلقِ اتفاقات و رویدادها است…
…وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا
… و هر چیزی با به نظم و عدد در آورده است
[سوره الجن 28]
ترکیبِ علمِ اعداد و علمِ حروف منجر به خلق این سایت میشود ، کافیست به بالای همین صفحه ای که در حال مطالعه آن هستید بروید و آدرسی را که در قسمت URL ثبت است را بخوانید که مجموعه ای از یک سری حروف و اعداد است تا متوجه شوید که….
یک پزشک از علم اعداد استفاده میکند تا بتواند کالبدِ جسمی جدیدی را برای بیمار خود ، تعریف و خلق کند و آن را از بیماری به سمت سلامتی سوق دهد ، مثلا به بیمار میگوید شما باید این قرص را به مدت 8 روز و هر 6 ساعت یک مرتبه مصرف کنید تا درمان شوید…
مهندسین هوا و فضا از علم اعداد برای سیستمِ خلبانِ خودکار هواپیما و موشک ها استفاده میکنند به این صورت که مختصات جغرافیایی محل مد نظر خود را که حاوی یک عددِ منحصر به فرد است به عنوان یک برنامه به قسمتِ هدایتِ خودکار هواپیما یا موشک میدهند و….
یک مهندسِ ساختمان سازی وقتی که بخواهد نقشه ی ساختمانی را بریزد و آن را خلق کند در ابتدا با مساحت زمین و تفکیک زمین سر و کار دارد که سر و کله اعداد هم در اینجا پیدا میشود….
شاید جالب باشد که بدانید که علمِ اعداد زیر بنایِ خلقِ قرآن هم شده است و کد عددی قرآن 19 میباشد که برای صحت چنین امری میتوانید آن را در آموزه های دانشمندی بنام “رشاد خلیفه” مورد بررسی و تحقیق قرار دهید تا متوجه شوید که این کتاب از چنان نظم شگفت انگیزی برخوردار است که یک حرف در آن جابجا نشده است و چنین امری نمیتواند حاصل ذهن بشری باشد و مسلما از یک آگاهی بالاتری بر قلب حضرت محمد سرازیر شده است…
(عَلَیۡهَا تِسۡعَهَ عَشَرَ)
و بر قرآن عدد 19 گماشته شده است.
[سوره المدثر 30]
خلاصه همه این امور نشان دهنده اهمیت علم اعداد در این سیستم عامل هوشمند خداست و کنار هم قرار گرفتن یک سری اعداد و چشمک زدن آنها به ما بی حکمت نیست که دریافت آنها به خود ما بستگی دارد که در آن لحظه حاوی چه پیام اختصاصی برای من است؟؟؟!!!
و مسلما همان خدایی که از طریق نشانه هایش با مخلوقاتش صحبت میکند ، از طریق عدد 999 با نگین خانم صحبت کرده است و به دل ایشان انداخته که کمی در مورد این مساله بررسی و پرس و جو کنند و…
خب مسلما خودتان جواب زیبایی در انتهای کامنت خود دادید ، کافیست دوباره آن را مرور کنید و احساس و ندای درونی خود را شاقولِ راستی یا کجی آن قرار دهید و…
مثلا خوندم که عدد 9 ، مخصوصا همین 999 که من دیدم مفهومش تموم شدن دوره ای از زندگی و شروع شدن دوره جدید و زیبایی برخلاف تضادهای دوره ی قبلی زندگی هست ، من چون مدتهاست منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستم حس کردم درست باشه.
به نظر می آید که این پبام اختصاصیِ مخصوصِ روحِ خود را به زیبایی دریافت کردید زیرا که خودتان در انتهای جمله تان فرموید که حس کردم درست باشه…*
و مسلما احساسِ شما بهترین راهنمای شماست و از آنجاییکه منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستید و توجه شما بروی آن است ، طبق قانونِ انتظار و توجه در حالِ….
در ضمن یک کودک بعد از یک دوره نه ماهه از چرخه شکم مادر وارد چرخه جدید میشود و….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
به تعبیر حافظ…
حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد ، ای عاشقِ شیدایی
مجددا سپاسگزارم بابتِ پیامِ محبت آمیز شما و از آنجاییکه در متن خود از واژه فرشته و مقوله فرشته نگهبان استفاده کردید ، دوست دارم این اندیشه زیبا که برخواسته از آیات قرآن است را به ساحتِ مقدس ذهن شما و خودم و هر کدام از دوستانی که این متن را میخوانند ، تقدیم کنم
یک اندیشه زیبا که نامش را بهتر است اینگونه بگذاریم…
گارسون های کائناتی….
تصور کنید که شما وارد رستورانی میشوید که هر لحظه گارسونی در کنار شما هست و هر لحظه از شما میپرسد که…
ببخشید نگین خانم ، چه چیزی میل دارید تا برای شما ثبت سفارش کنم تا خدمت شما بیاورند؟؟!!
و شما سفارش میدهید و آن گارسون هم سفارش شما را از طریق تبلت موجود در دستانش ثبت میکند و به کارتابل آشپزخانه میفرستد و….
خب اینها را گفتم تا بگویم که خداوند بلند مرتبه چنین گارسون هایی را برای ما گماشته است که سفارشات ما را ثبت میکنند و به کارتابلِ مرکز کیهان میفرستند و…
عهه ، چه جالب!!!! کجا چنین امری آمده؟؟؟!!!
(وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَـٰفِظِینَ ◇ کِرَامࣰا کَـٰتِبِینَ)
و همانا خداوند بر شما محافظینی گمارده است که نویسندگانی بزرگوار هستند
[سوره الانفطار ١٠ – ١١]
عهه ، چه جالب بودااا..
خب پس باید از امروز به بعد ، مراقبت بیشتری نسبت به این گارسون های خدا داشته باشیم و حضورشان را بیشتر درک کنیم و سفارشاتی از جنس عشق و ثروت و شادی و آرامش را به آنها بدهیم تا….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
شایسته است که از این لحظه به بعد کمی بیشتر بروی اعتماد و ایمانم نسبت به خدایی که این فرشته های نگهبان را بر من گماشته هست کار کنم و آرامِ آرامِ آرام باشم نسبت به دریافت سفارشاتی که در سیستم کائنات هوشمند خدا ثبت کرده ام که بالاخره میرسد همانگونه که نسبت به سفارشاتم نسبت به یک گارسون رستوران آرام هستم…
شایسته که از این لحظه به بعد با استعانت از الله مهربان مراقبت بیشتری نسبت به ورودی های ذهنم داشته باشم و که این ورودی ها نقش بسیار مهمی در سفارشات من دارند دقیقا مثل زمانی که به رستوران میرویم و دلمان شیشلیک میخواهد ولی تحت تاثیر سفارش اطرافیان قرار میگیریم و از شیشلیک به یک کشک بادمجان راضی میشویم..
الهی شکر…
وقتی که میخواستم جواب شما را بدهم به خدا گفتم که تو از طریق جواب دادن من به نگین خانم ، چه چیزهایی را میخواهی به من بیاموزی که…
الهی صد هزار مرتبه شکر…
مجددا سپاسگزارم از شما بابت پیامِ سرشار از لطف و محبتتان..
سلام بشما دوست عزیز.
جناب احمدی من همیشه پیگیر کامنتهای شماهستم ازطریق ایمیل و بسیار لذت میبرم از کامنتهای شما و هم یاد میگیرم. ممنونم ازشما.
جناب احمدی دوست دارم به درک یه مساله ای برسم و چندروزه درموردش دارم از خدا هدایت میخوام.
دیشب داشتم کامنتتون را میخوندم همزمان تصمیم گرفتم سوالم را هم از شما و هم از دوست دیگمون جناب ثانی بپرسم و درک وآگاهی شما را در مورد سوالم بدونم ممنون میشم همراهیم کنید.
و اما سوال من:
دیدین میگن تا مثل بچه ها نشین به خواستتون نمیرسین یا به گفته حضرت عیسی تا مثل بچه ها نشین به ملکوت خدا دست پیدا نمیکنید.
یه خواهرزاده دارم وقتی چیزی میخواد اونقدر گیر میده و کوتاه نمیاد تا به خواستش برسه.
مثلا دارم غذا درست میکنم میاد میگه خاله بیا بریم بامن بازی کن. میگم باشه خاله صبرکن غذا آماده کنم میام. میگه باشه حالا اول بیا بریم بازی کنیم بعد آماده کن.
باز میگم اونموقع دیرمیشه برای غذا درست کردن میگه میدونم دیر میشه ولی حالا اول بیا بریم بازی کنیم.
باز مثلا بگم مگه نمیبینی دستم بنده باز میگه آره میدونم ولی حالا اول بیا بریم…
خلاصه اونقدر روی هرچیزی که بخواد پافشاری میکنه تا به اون چیزیکه بخواد برسه. حالا هرچیزیکه باشه. این تا اینجای کار.
حالا از اونطرف ما قانون رهایی را داریم. که خواستت را مطرح کن و رهاش کن دیگه نچسب بهش.
و سوال من درباره ارتباط بین این دو موضوع هست. ارتباط بین مثل بچه ها شدن و مساله رها کردن و نچسبیدن.
درظاهر انگار این دو باهم تفاوت داره ولی درواقع هردوش درست هست چون همین چندماه پیش تجربه مثل بچه هاشدن و به اون شکل خواستن را از خدا داشتم و به کمتر از 24 ساعت حتی بیشتر از اونیکه هم از خدا خواسته بودم خداوند برام انجام داد.
حالا من دوست دارم آگاهانه به درک ارتباط این دو مساله برسم.
ممنون میشم راهنماییم کنید
چقدر زیبا ، ناب ، عمیق و دقیق
دیدگاه و دستاورد های ذهنیتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
خداوند را سپاس که دوستانی را در این مسیر قرار میدهد که آدمی میتواند از خواب غفلت بیدار شود آهسته آهسته راه برود سپس بدود
و در آخر پرواز کند
زیرا که معنای واقعی زندگی پرواز کردن
قدردان رب العالمین، پروردگار جهانیان هستم که قلب و عقل مرا برای پذیرش حقیقت آماده میکند
سلام استاد جان😍
سلام دوستای گلم😍
من تعریف این فایل رو زیاد شنیده بودم تو سایت ولی نمیدونم چرا هرچی دنبالش گشتم پیداش نمیکردم. دیشب حسم گفت بیام بخش محبوب ترین دانلودها اومدم و دیدم وااااییییی آخ جووونننن😍😍😍 فایلی که خیلی دوست داشتم گوش بدم پیدا شده😍😍 سریع دانلودش کردم و شروع کردم گوش دادن. واقعا نمیدونم چی بگم که حق این فایل رو بتونه ادا کنه. من آخه خیلی نسبت به خدا مقاومت داشتم میگم داشتم چون خیلی کم تر شده با استفاده از فایل های استاد. با استفاده از دوره کشف قوانین فهمیدم که سر همه ترمزهای خواسته هام برمیگرده به خداوند. یه مدتیه که به طور جدی دارم روی باورسازی خدا کار میکنم. فایل های خداوند را بهتر بشناسیم رو خیلی گوش میدم چون هربار که گوش میدم متوجه میشم مقاومتم کم تر و کم تر داره میشه. ولی این فایل ولی این فایل😢😢 فایلی هست که اشک من رو نا خوداگاه دراورد و من اشک ریختم و این فایل رو گوش دادم. انگار پام داره از رو ترمز برداشته میشه. چقدددد خدا خوبه😢😢 چقد خدا مهربونه. اونجا که استاد میگه خدا تنها خیر و خوبی رو برای بنده هاش میخاد ولی این ما هستیم که ذهنمون مقاومت داره. خیلی خوشحالم انگار دارم خدارو پیدا میکنم😢 خدای واقعی رو خدایی که انقد عادله انقد مارو دوست داره که مارو موجودات فرکانسی خلق کرده تا به هیچ کسی ستم نشه. وای خدا چقد دارم راجبت خوب حرف میزنم و این حرفام نشونه اینه که مقاومتم داره شکسته میشه. آخه خود خدای مهربونم میدونه که من از بچگی توی یه خاندان سوپر مذهبی با کلی مبلغ دینی بزرگ شدم از بچگی همش با مادرم از این جلسه روضه به اون جلسه روضه و خب معمولا توی این مجالس قبلش یه سخنرانی هس که همون سخرانی ها در مورد خدا شدن پاشنه آشیل تمام خواسته های من که من حتی قبل از آشنایی با این سایت یه صحبت معمولی نمیتونستم با خدای خودم داشته باشم بس که ازش ترس داشتم که اگه نزدیک شم بهش ایمانمو تست میکنه اگه سپاسگزاری کنم تست میشم. اینا تو نوشتن راحته ولی همین پاشنه آشیل ها کلی انرژی از من گرفت توی زندگی. ولی بلاخره من به این سایت هدایت شدم رابطم با خدا از قبل هیلی بهتر شده. خدا منو اورد اینجا. دیگه اصرار ندارم زود زود باورام عوض شه چون فهمیدم همونطور که طی زمان باور متفی ها شکل گرفتن اونم از زمان بچگی پس تغییرشون هم زمان میخاد و من این زمان رو دارم به خودم میدم و نشونش توی احساس آرامشم داره خودش رو نشون میده. این فایل فوق العاده خیلی بهم کمک کرد. خیلی خیلی حالم خوبه چون دارم منبع انرژی زندگیم رو پیدا میکنم که همه چی از اونه. اگه بخام زندگیم درست شه باید بتونم نگاهم رو به این انرژی درست کنم. انرژی که انقد مهربونی داره که میگه تمام اتفاقات زندگیتون به وسیله فرکانس های خودتون به وجود میاد من ستمگر نیستم من ناعادل نیستم که بخام برای هرکسی هرجوری که دلم خواست تصمیم بگیرم. من انرژی هستم که همه چیز از من به وجود اومده و برای مخلوقاتم به شکلی درمیام که اونا بخان. آخه این دیگه نهایت عدلشه😭😭 پس ما میایم باورهامون رو نسبت به این انرژی که قوانینش سیستمی هس درست میکنیم. و طبق اون جواب میگیریم. انقد انروز حالم خوب بود بر اثر گوش دادن این فایل که رفتم و نیم ساعت غروب زیبای خورشید رو تماشا کردم و با خدای خودم صحبت کردم و به خاطر این همه زیبایی ستایشش کردم. اول از خدای خوبم سپاسگذارم که به راه درست هدایتم کرد و بعد از استاد مهربانم که آگاهی هاش رو خیلی خالصانه در اختیار ما قرار میده. استاد جانم براتون آرزوی تمامی خوبی های دنیا رو دارم امیدوارم همیشه همیشه غرق در شادی و آرامش باشی❤
سلام و درود بقدری از تغییرات دیدگاه شما نسبت به رب یکتا خوشحالم که براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
سلام و سپاس از لطف شما دوست عزیز و ممنون از آرزوی قشنگتون. من هم برای شما آرزوی بهترین هارو دارم.
سلام فاطمه خانوم
بهتون تبریک میگم که اینقدر در مسیر درست هستین و خوشحالم که به زودی به همه ی خواسته هاتون می رسین . این جمله که خداوند فقط خیر و خوبی ما رو میخوان بی نهایت تحسین برانگیزه و کسی که به این جمله ایمان داشته باشه تمام ترسها و نگرانی هایش از بین میره.
از استاد عزیزم و
خانواده بزرگ عباسمنش سپاسگزارم.
تحسینتون میکنم برای کم کردن مقاومتها و رفع پاشنه ی آشیلتون
چه حس خوبی که در آرامش به خودتون پاداش دادید اون هم تماشای غروب
من هم امروز در تمرین ستاره ی قطبیم تماشای غروب رو خواسته بودم که پیشاپیش برآورده شد
ممنونم خانوم زیبا 🌷🙇♀️😘
سرشار از حال خوب و آرامش و نعمت و خوشبختی باشی هر لحظه
سلام به دوستان گلی که تو این سایت دور هم جمع شدیم تا با تغییر افکارمون زندگیمون رو تغییر بدیم
خوب منم مثل خیلی ازدوستان اول از فایلهای رایگان استاد استفاده کردم
و اینقدر اونها رو گوش دادم که به یه سری نتایج رسیدم
دریافت نتیجه ها، ایمان من رو نسبت به حرفهای استاد بیشتر کرد
به مرور زمان اینقدر این حرفها در گوشم زمزمه شد
که متوجه یه سری باورهای در ذهنم شدم که اجازه رشد به من نمیدادند
(البته قبلش اصلاً نمیدونستم باور چی هست ؟)
کم کم با قضیه باور و فرکانس به صورت کاملاً درست آشنا شدم
نا گفته نماند که ما همه تو زندگیمون با این مباحث آشنا هستیم
اما نا آگاهانه
عین یه بچه که از همون یه سالگی حرف میزنه
اما تو هفت سالگی که مدرسه میره
تازه متوجه میشه حرفهایی که میزنه
بایه سری حروف الفبا و جملات بر اساس یه سری قوانین ادبیات کنار هم قرار میگیره
و معنایی میده که ما از گفتن اون جمله ها منظور داریم
برای خیلی از ما ادبیات و درک قوانین جملات شاید سخت ترین کار باشه
در حالیکه
ما از بچگی همون ادبیات رو رعایت کردیم
وقتی به مرحله آموزش میاد
تازه باهاشون روبه رو میشیم
اما چرا وقتی یه بچه از قوانین ادبیات زبانش آگاه میشه
براش سخت میشه ؟
مگه همیشه همون جوری صحبت نمیکرده ؟
بله
وقتی ما تو مدرسه با ادبیات آشنامیشیم
باید به صورت آگاهانه ازشون استفاده کنیم
این آگاهانه استفاده کردن از قوانین
از ما تمرکز میخواد
وقتی تمرکز میکنیم
ریز مسایل قانون برامون باز میشه
که ما رو به سمت شناخت اونها هدایت میکنه
این ورود به دنیای ناشناخته ها
دوران کودکی برای ما جالب هست
اما وقتی سنمون بالاتر میره
تو دل ما ترس ایجاد میکنه
یه چیز جالب به ذهنم اومد
اوایل که وارد سایت شده بودم
هر فایلی هر جایی میزاشتم
هر چیزی رو میپرسیدم و میگفتم
اما
یه زمانی متوجه شدم فایلها به صورت یه پرونده میمونه تا وقتی میخواهیم خودمون رو چک کنیم برگردیم و کامنتهای قبلیمون رو بخونیم
و ماهمیشه از یه مقداری از گذشتمون
فراری هستیم
برای همین با خانم فرهادی نازنین تماس گرفتم و گفتم
میشه بعضی از کامنتها رو برام پا ک کنید ؟
گفتند از قوانین سایت هست که نمیشه هیچ کامنتی رو پاک کرد
اونجا نشستم فکر کردم
کارهای گذشته ما
حرفهای گذشته ما
همه چیز در گذشته
ثبت میشه
و یه روزی به زندگی ما برمیگرده
همون آیه که میگه
زندگی شما همون چیزهایی هست که قبلاً فرستادید
یه خنده ریزی زدمو به خودم گفتم
یه عمره داری این رو میشنوی که همه چیز تو زندگیت ثبت میشه
اینجای کار باید بهت گفت که نمیشه گذشته ای که داشتی ور پاک کنی ؟
راستش یه مدت خیلی بهش فکر کردم
که هر چیزی مینویسی بخاطر افکار الانت هست
سمیه قطعاً تو ماههای آینده تغییر میکنی
و سمیه جدید از کامنتهای الانش ممکنه دلگیر بشه
اما باز به خودم گفتم
سمیه
گذشته تو
یه قسمتی از تو هست
و تو بخاطر گذشته ات اینجا هستی
اگر یقین داری آینده ات رو تغییر میدی
پس بخاطر هیچ چیزی که الان داره اتفاق میفته
نباید شرمنده باشی
تو داری آجرهای موفقیتهای آینده ات رو میزاری
مثل استاد که از همه گذشته اش به عنوان آجرهای موفقیتش با افتخار صحبت میکنه
از هیچ چیزت که تو حال برات داره اتفاق میفته
دلگیر نباش
فقط روی خودت کار کن و رشد کن
یه چیز مهم
تو شاید نتونی کل زندگیت رو یه شبه تغییر بدی
اما یه شبه یه لحظه با یه تصمیم محکم
میتونی
مسیرت رو تغییر بدی
مثل اون راننده ای که تو یه یه لحظه تصمیم میگیر ه و مسیرش رو تغییر میده
میتونی از خیلی تصادفها و ناملایماتی که در مسیر روبه روت هست جلوگیری کنی
و این تصمیم رو گرفتم
هر روز این تصمیم در من عمیقتر و محکمتر میشه
پس هر چیزی که در مسیر برای من پیش میاد
حتماً در راستای رسیدن من به زندگی جدیدی هست که دارم میسازم
این قسمت زندگیم دارم چیزهای جدیدی میشنوم ویاد میگیرم که باهاشون اون سمیه رو با ورژن جدید رو میسازه و بینهایت برای رسیدن بهش ذوق و شوق دارم
پس تسلیم تمام اتفاقاتی هستم که در این زمان برام اتفاق میفته
چی ازین بهتر که راهه رسیدن به توحید ویکتا پرستی رویاد گرفتم
مگه میشه تواین مسیر که شرک های مخفی رو دارم پیدامیکنم
آزمون و خطانکنم ؟
بدن و ذهن من از همه میکروبهای داخل و خارج داره پاک میشه
و خوب حس میکنم
که هر میکروبی هم هست
من ازش قویترم
مسیری که توش هستم پاک از میکروبها نیست
منی که تو این مسیر هستم
پادزهر دارم نسبت به میکروبهای که هستند
اینقدر تو این مسیر جا دارم برای قدرتمند شدن که روی هر انتخابم با عشق از خدا هدایت میخوام و میگم برای این مسیر نیاز به قدرت دارم و با هدایت هات این قدرت رو بهم بده
و میبینم
قلبم این روزها چقدر بهم نزدیکتره
چقدر با من حرف میزنه
چقدر با من مهربونتره
خدارو تویه قلبم حس میکنم
که قسمتی از وجودم شده
یه قسمت تاثیر گذار
اون جاهایی که تو رشد وشادی و پیشرفتم یعنی خدا داره کارخودش روانجام میده
و اون قسمتی که گیر کردم
ضعیفم و نمیدونم چیکار کنم
خودم دارم با مغز خودم کارهارو انجام میدم
اینجای کار ایمان صد در صد دارم به هر چی که از طریق این مسیر، این سایت، این فضا و این دوستان به من گفته میشه
وحی منزل هست
اینقدر با روح معنوی من هماهنگه که یه گاهی به این فکر میکنم
چطور قبلاً نمتونستم این همه ناهماهنگی و تضاد رو تشخیص بدم؟
گذشته به کنار
دلم میخواد تا وقتی زنده هستم
خداوند بهم تایم بده بتونم
با این قانون آشنا بشم و همیشه باهاش زندگی کنم
به قول استاد تو سوره نبا گفتند که انسان میگوید کاش من خاک بودم
همون گلی بودم که هنوز انسان نشده
واقعاً دلم میخواست هنوز متولد نشده بودم تا از اول آشنا با همین قوانین زندگیمو شروع میکردم
به یه منبع انرژی دست پیدا کردم که میتونم هر نعمت و ثروتی که میخوام ازش بگیرم
چقدر ترسیدم وقتی استاد گفتن
ما شیطان رو تو ذهنمون میسازیم
چقدر دلم گرفت وقتی استاد گفتن
ما خدارو از دست دادیم
ماشیطان رو راه دادیم تو قلبمون
واقعاً چقدر با اسلام و قرآن ما رو ترسوندن
چقدر با دینمون بازی شده
و چقدر افتخار میکنم به اینکه شاگرد این راه و این مسیر و این استاد خاص هستم
برای منکه هر هفته دوسه تا کتاب میخوندم
به قول استاد آلارمی که استاد مگفتن کتابها میدن رو، کاملاً میشنوم
از هر استادی حرفی میشنوم کاملاً خوب میتونم اون قسمتهایی که با این سایت متفاوت هست رو تشخیص بدم
و من چه کسی رو الگو قرار دادم ؟
استاد عباسمنش
پس برام خیلی راحته که انتخاب کنم
کدوم حرفها رو قبول کنم
اینقدر راحت میتونم تشخیص بدم کدوم یکی از شاگردهای استاد هستند
چون یه جورایی مثل من حرف میزنند
همین قدر آماتور هستند
و همینقدر مبتدی در مورد قوانین صحبت میکنند
واقعاً خداوند ما رو برگزیده برای رسیدن به اهدافش
واقعاً رحمت خداوند شامل حال ما که تواین سایت دورهم جمع شدیم، شده
امیدوارم حتی یه لحظه کافر نشیم
و تو ریز ترین افکارمون هم شرک تو وجود نداشته نباشه
امیدوارم توحیدی تر بشیم
و هیچ وقت تو این مسیر نلغزیم
چقدر ذوق زده هستم
به کامنت خودم پاسخ میدم
برای اولین بار
اونهم به این دلیل که اینجا بایداین حس تا ابدثبت بشه
برای منی که عاشق ثبت لحظه های ناب هستم
این حس روباید ثبت کنم
لایک شدن کامنت، برای ما عباسمنشی ها که با استاد در ارتباط نیستیم تا ازشون بپرسیم که درست مطالب رو فهمیدیم یا نه ؟
حکم نمره امتحان رو داره
من یه روزایی خیلی تو دست و پای سایت میچرخم
مثل یه شهر بازی از اینور میپرم اونور
از این فایل به اون فایل
اینقدر عین بچه ها
تو این شهر بازی بازی میکنم که خسته میشم
اینقدر دنبال یه آگاهی جدید
میگردم که در انتها میگم آهان گرفتم چی شد ؟
اون روزهاییکه تقریباً تایم بیشتری دارم
اینقدر بپر بپر میکنم تا برسم به اون مرحله که دیگه طاقت نمیارم
شروع میکنم به تایپ کردن
یه وقتایی که اینجوری میشه
قلبم میگه این کامنت عجب کامنتی شد
و دقیقاً لایک استاد میره بالاش
این کامنت رو که مینوشتم برای اولین بار به خودم گفتم
سمیه این کامنت از همین الان که میره رو سایت کامنت خودش رو میگیر ه
حسم و درکم رو خیلی خوب تونسته بودم با کلمات برسونم
به یاد اون دوست عباسمنشی که گفته بود
هنوز کامنت روی سایت نرفته بود لایک گرفتم افتادم
و گفتم برای این کامنت یه مهر تایید میگیرم
بعضی از کامنتها اینقدر زمان میبره که بیاد روی پروفایل عمومی من که یه گاهی میگم سمیه نکنه اون کامنت تو ثبت نشده باشه ؟
خیلی خوشحالم خیلی
کامنت تایید شده ، یعنی درک درست
درک درست یعنی تغییر
و تغییر یعنی دریافت نتیجه
زمانهاییکه من در طول روز درست قوانین رو رعایت میکنم
و حسی عالی دارم
و شب که میخوابم از خودم راضی هستم
فرداش یه سری اتفاقهای عالی برای من میفته
ایمان دارم امروز که این اتفاق بینظیر افتاد
دست های خداوند پشت پرده برای من خیلی کارها رو انجام دادن
میدونم باوردارم که فردا خداوند با معجزات شگفت انگیزش منو سوپرایز میکنه
امروز یکی از دوستانم میگفت
سمیه تو خیلی به خدا گیرمیدی همه چیز رو ازش میخوای اما من دلم نمیخواد خدا رو اینقدر اذیت کنم
بهش گفتم
مگه نگفته ادعونی استجب لکم
؟
گفت آره
گفتم من میخوام ازش تو نخواه
ببین به کی میده به کی نمیده ؟
جا خورد
گفتم وقتی یه قدرت بینهایت دارم چرا ازش استفاده نکنم ؟
راستش امروز خیلی از خدا استفاده کردم
امروز من دریای خواسته ها بودم
امروز کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو هم خوندم
کاملاً آماده، آماده دریافتم ، اینقدر از خدا وند درخواست جدید کردم
که یه جایی به خودم گفتم اینا رو کجای مغزت این همه مدت قایم کرده بودی
خدا منو خوب میشناسه
خیلی از خواسته هام رو در آینده ای نزدیک بهم میده
اما
فردا
میدونم فردا یه روز بینظیر برای من هست
اینقدر امشب امیدوار تر از همیشه هستم
که از هیجان فردا خوابم نمیبره
میدونم سرنوشتی عظیم در انتظار من هست
خداییکه با دستهای با برکت گروه تحقیقاتی عباسمنش
مهر تایید به این کامنت من زدی
بینهایت سپاسگذارم
و بخاطر معجزاتی که فردا رقم میخوره تا زندگی من کاملاً از این کانال متحول بشه سپاس سپاس سپاس
سمیه عزیز مجدد سلام
خیلی دلم میخواد بدونم اون فردایی که داری ازش صحبت میکنی چی گرفتییی از خدا؟ازت میخوام برام بنویسی از تجارب اون روزهات..از دریافتهایی که کردی…از ایمانت به اون قدرت مطلق..از درخواستهایی که با جسارت داشتی
چجوری درخواست کردی ؟مثل سلیمان؟؟؟؟برام از نوع درخواستت بنویس
منتظر پیامتون هستم
در پناه الله یکتا باشی
سلام دوست عزیزم
از جواب کامنتت چقدر خوشحال شدم و اونجا که به دوستت گفتی من میخوام تو نخواهد اشک منو در آوردی
چقدر از خوندن کامنتات لذت بردم
من با نشانه امروزم به کامنت شما برخوردم و چقدر خوشحال شدم بابت این هدایت و خدارو هزاران بار شکر میکنم که مسیرو درسته و این یعنی یه نشونه که مسیرت درسته و خوب داری حرکت میکنی و تعهدی که به خودم دادم باعث شده به این فایل هدایت بشم و از آگاهی های شما استفاده کنم و به خود شناسی برسم سپاسگزارم بابت کامنتتون و از خداوند بهترین ها رو برات میخوام
در پناه الله یکتا شاد باشید
یا حق
سلام بر جان من…سلام بر سمیه ی عزیزم
سلام بر خدای زیبای درونت
هدایت خداوند را شاکرم..واقعاشاکرم…هدایتم کرد به سمت مناسب ترین نوشته ی خودش در این زمان به بهترین شکل مناسب ترین بود برایم
چرا من با تمام وجودم باور دارم که همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب ترینممم
چرا که باور دارم خدای درونم پاسخ تمام سوالات زیبای مرا میداند و درست در زمان مناسبش به من الهام خواهد کرد به من خواهد گفت
سمیه ی عزیزم
نوشته های خداگونه ات که خداوند ان هارا از دستان زیبای تو نوشته بود
تا ته ته روح ارزشمندم تا ته ته وجودم رسوخ کرده
اره…نمیدونی چقدر هر لحظه خداوندم را شکر میکنم که استاد عباس منشم را سر راهم..سر مسیرم قرار داد..درست در همان زمانی که از من هیچ نماند بود…
خداوند دیگه چطور میتونه بیاد زمین…چطور میتونه حرف بزنه..چطور میتونه زندگی کنه…اونقد بهم چسبید وقتی گفتی رحمت خداوند
به خدا رحمته
به خدا از رحمتم رحمت تره…اغوشه …بهشته..نعمته…خودخداست
اره سمیه جونمِِ
با تمام وجودم ایمان دارم که این سایت..این زندگی من که کلا این سایت و اموزه هایی که خداوند داره بهم میده..دونه دونه بچه های پاک و مقدس و دستان زیبای خداوند
وحی منزل رب هستند
خدایاشکرتتتت
همین که از میان این همه میلیاردها نفر هدایتم کرد به سمت خودش
استادعباس منشمِ
دستان نازنین و بی انتهایش خودش
همین که قانونشو بهم در لحظه داره بیشتر و بیشتر یاد گیده و درکشو میده هر لحظه توحیدی نر میکنه قلبم و روحم را
همین ارامشِ
همین که من اطمینان قلبی دارم که من خالق تک تک ثانیه هام هستم
چطور شکر اینو به جا بیارم که بهم یاد داده
خدایاشکرتتتتتتت…خدایاشکرتتتت
که واقعاااااا افتخارمه…افتخارمه که شاگردشونم…استادی که همه ی وجودش روحش
قلبش
توحیدش..ایمانش با تمام عالم فرق داره…خدایاشکرت برای هدایتت خدایا شکرت برای هدایتم به این مسیر
به این سایتِبه این بهشتِبه این مسیر استاد نازنینمِخدایاشکرت که امروزم همسفر و هم مسیر تک تک بچه ها نازنین سایتم همسفر و هم مسیر روحا و قلبا استاد نازنینم هستمِ برای درک بهتر و هر لحظه بهتر قوانینش برای درس و صحیح اجرا کردن و عمل کردن به این قوانین ناب خدایاشکرااات
سمیه ی نازنینم
نوشته ات درگرگونم کرد و اکنون میتونم کاملا درک کنم که هدایت
همه چیزه
همه چیز هدایت ربمونه
عاشقتممممِ
استاد نازنینممممممم
عاشقتونممممممِ
عاشقتونمِو بی نهایت سپاسگذارم ازتونِاز روی ماهتون میبوسمِ
امیدوارم هر لحظه توحیدی تر بشیم
هر لحظه سپاسگذارتر بشیم
هر لحظه بهتر و عالی و عمیق تر درک کنیم ریز به ریز قوانین زیبای خداوندم را امیدوارم هر لحظه رابطه مون با خداوندمون بهتر و عالی تر بشه
خدایاشکرتتتتتتتت
هزارلن بارشکرتتتتتتت
هزارلن بارشکرت
الی نازنینم سلام
به به به این همه هیجان
این همون شادی هست که استادمیگن
جنسش با بقیه شادی ها فرق داره
این حس قشنگ قطعاً
به زودی برای تو دستاوردهای شگفت انگیزی به دنبال داره که سوپرایزت میکنه
شکرگزاریهات چنان به دلم نشست که باهات منم خدارو از اعماق قلبم شکر گزاری میکردم
دختر با احساس چقدر دلم میخواد ساعتها بشینم و تحسینت کنم
بخاطر درک مفاهیم فایلهای دانلودی سایت
بهت تبریک میگم
این همه مُهرِ تایید بر سر کامنتهات داری که همه یعنی قطعاً درک صحیحی از قانون داشتی
تو همه کامنتهات حس و حالت عالیه
چی ازین بهتر که با رشد باورهای توحیدی حالت رو هر لحظه بهتر کنی
من فایل جهان بینی توحیدی رو هنوز تهیه نکردم
اما یه فایل تو کامپیوترم به اسمش باز کردم
و برای تهیه دوره جهان بینی توحیدی بارها خدارو شکر کردم
حس بینظیر تو در حرف زدن با خدا رو تحسین میکنم
یه گاهی میگم خوش بحال ما که خدایی به این بزرگی داریم که عاشقمون هست
یه گاهی میگم خوب ما هم عاشق خداییم و خودش خیلی خوب میدونه
من ازخدام این روزها خیلی چیزها میخوام
میدونی چیه ؟
انگار قلبم بزرگتر شده
انگار سقف ذهنی من برداشته شده
به خیلی چیزهای بزرگ فکر میکنم
خدا رو هم خیلی بزر گ و با عظمت و قدرتمند میبینم
این تکامل و مدیون اون لحظه ای هستم که استاد به الهامات قلبی که خداوند به قلبش فرستاده بود و اونهم عمل کرد.
یه گاهی استادمیگن شما در این مدار بودید
اگر منهم نبودم این آگاهی ها از یه طریق دیگه بهتون داده میشد
اما در جواب میگم
این مسیر خیلی قشنگه
کنار این دوستان
با این استاد بینظیر
و مریم خانم شایسته دلسوزو مهربان ومسیولیت پذیر
و به قول خودت
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشکرت
سلام پرنسس زیبا
واقعا لذت بردم از نوشته و سپاسگزاری هات چقدر تحسین برانگیززه این همه حس خوب و شور و هیجان و شاکر بودن
الا جان من اولین باره براتون پیام میذارم و خیلی خوشحالم و ازت یاد گرفتم که میلیونها بار خدارو شکر کنم برای هدایتم به این کامنت و برای نوشتنم برای تو و برای حضورم در بین شماها بنده های شاکر و زیبای خدا و برای استاد توحیدی و عالیمون و برای عزیز دلش مریم جون و برای این فضای سایت و برای این نعمت گرانبهای بندگی و زندگی
دمت گرم زیبا الا 😙👌🌷
سلام به سمیه عزیز
امیدوارم که بعد این سالها به اهداف و خواسته هایی که خواستی و داشتید رسیده و اهداف بهتر و بزرگتری و برای خودتون برنامه ریزی کرده باشید که قطعا میتونه همینطور باشه کسی که در این خانواده هست قدمهاش قطعا به این صورت پیش میره
واقعا قلمتون رو تحسین کردم که ابنقدر زیبا این آگاهاییهایی که نوش کردید رو با کلمات و مثالها راحتتر کردید برای ما
چقدر لذت بردم از اون جملتون که گفتی هر جا شاد و سعادتمند و عالی هستید خداوند داره کارشو انجام میده و هر جا غیر از اینه خودمون با ذهنمون داریم انجام میدیم و یه جورایی سردر گم هستیم و نمیدونیم چیکار کنیم
واقعا تک تک جمله هاتونو تحسین کردم..آفرین به این استاد و آفرین به این شاگرد
واقعا تک تک ما هرروز و هرلحظه در حال تغییر هستیم
من امروز بعد از گوش دادن به این فایل گفتم مریم تو اگر هیچ تغییری هم که نکرده باشی فقط در زمینه توحید همین قدر تغییر کردی که هیچ کسی قدرتی در زندگی تو نداره و تمام قدرت در دستان خداوندی است که هیچ برگی بی اذن اون به زمین نمی افته فقط همینو باور کرده باشی بسه…اما میدونم که در بقیه ابعاد هم تغییر داشتم و دادم و همچنان دارم حرکت میکنم و خوشحالممم نمیتونم بگم چقدر که در این مسیرم..دارم کم کم درک میکنم که چقدر شگفت انگیزه زندگی و هرروز صب وقتی بیدار میشم میگم خدایا امروز قراره چه تجارب بی نظیر و لذت بخشی رو تجربه کنم و کلی ذوق میکنم و لبخند روی لبم میشینه
خدایا واقعا ازت سپاسگزارم هدایتم کن عزیزم کمکم کن توی مسیر بمونم..صدایت را از هر صدای برایم بلندتر کن تا بهتر بشنومت در این هیاهویی که هم اکنون هست میدانم روزی اینقدر سکوت در وجودم هست که فقط با نگاه حرف خواهیم زد
در پناه الله یکتا باشید
سلام خانم کریمی امیدوارم در بهترین حال خدایی باشید
از خواندن کامنت شما سیر نمیشم چون واقعا نشانه ایی از تکامل شما در دریافت آگاهی خداوندی در درون شماست امیدوارم که تمام اهداف زندگیتون در نهایت حال خدایی برسید براتون از خداوند متعال بهترینهارو آرزومندم.
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. بسیار زیبا نوشتی. تحسینت می کنم. از خوندن کامنت زیبای شما نهایت لذت رو بردم. واقعا گذشته ی هر کدوم از ما خیلی ارزشمنده چون ما رو تو این مسیر بهشتی قرار داد. عاشقانه دوستت دارم و بهترین ها رو براتون آرزو دارم. 😍😘
سلام سمیه جان عزیز
چقدر زیبا و توحیدی نوشتی تحسینت میکنم دوست عزیزم
چه استعاره ی جالبی از آموختن الفبا و یادگیری قوانین جهان زدی
امیدوارم در مسیر رشدت هر لحظه توحیدی تر و موفق تر باشی
در پناه الله یکتا هر لحظه ت پر از حال خوب و نعمت
ممنونم برای اشتراک این کامنت ارزشمند
سلام دوست نازنینم
بسیار لذت بردم از مطالعه کامنتت و مثال زیبایی که زدین مثال استفاده ناآگاهانه و آگاهانه از قوانین الهی ربط دادین به بچه 7ساله که حرف میزده اما نمیدونسته که این حرفها از حروف الفبای خاصی تشکیل شدن که میتونن با کنار هم قرار گرفتن منظور جمله و مارو برسونن و بعدش چون آگاهانه باید از ادبیات استفاده کنن تمرکز میخواد .
و این جمله که گفتین یه شبه نمیشه زندگی و تغییر داد اما میشه با یه تصمیم جانانه با یه تعهد عظیم به اون تصمیم مسیر و تغییر داد مثل اونی که از تهران داره به سمت مثلا یزد میره و بعد تصمیم میگیره بره سمت مشهد و مسیرو عوض میکنه بله مسلما نمیتونه نیم ساعته برسه ولی میدونه که مسیرو تغییر داده و اگه ادامه بده حتما میرسه و البته که یک سری ناامیدی ها و ناملایماتی ها یا تضادها بهش برخورده و از خدا خواسته که هدایتش کنه واقعا از سره خسته شدن و بریدن و نامید شدن از مسیر قبلیش و طی این تکامل باعث میشه یه شبه همچین تصمیمی بگیره ،ینی میخوام بگم که این هم حاصل یک سری تجارب بوده و تکامل طی شده البته ناآگاهانه .
در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزم که باعث شدین بنویسم و من عاشق نوشتنم
سلام به عزیزای دلم
امروز صبح طبق عادت اومدم سایت خودم رو بازکنم “منظورم جایی که بمن درک واقعی زندگی کردن رو یاد داد” دیدم اینترنت قطعه گفتم انگار یک سطل آب سرد روم ریختن ای بابا امروز می خواستم دیدگاهی که بمن الهام شده بود رو بنویسم که خوشبختانه دیدم پریز تلفن که دیشب به سفارش یکی از بستگان که حالش مساعد نبود و بما گفته بود گوش بزنگ باشیم وصل بود و پریز برق قطعه خلاصه دوستان اینو امروز می خوام بگم توی بخش دیدگاه ها خیلیا در عین حالی که محصولات رو هم خریدن و چند سال هم توی خانواده عباس منش هستند سوال میکنن از استاد شما چطوری در سن پایین به استقلال مالی رسیدین یا می بینم دنبال راه کارهای دیگه غیر از اصل موضوع می گردن و می خوان یک نسخه جدایی برای خودشون داشته باشن.
دوستان این اشخاص اگر همه محصولات رو هم یکجا بخرن فایده نداره و دنبال چیز دیگری نرید – شما باید اول یکی یکی فایلهای دانلودی رو از اول تا آخر با دقت گوش کنید و واو به واو تمامم گفته های استاد رو تجزیه و تحلیل کنید و در زندگی به مرحله عمل برسونید به شرط اینه که باور داشته باشید حرفهای استاد رو – من یقین دارم کسایی که این دسته از سوالات رو توی سایت قرار می زارن نه خودشون رو باور کردن و نه اعمال و نتایج دیگران رو باور دارن – این دوستان راهش اینه که روی عزت نفس خودشون خیلی کار کنن و ترمزهای خیلی زیادی توی این موضوع رو باید شناسایی کنن و این ترمزها از بین نمی رن مگر باورهای قدرتمند کننده در همون راستا برای خودشون بسازن و با تغییر باورهای خودشون و رفع این تضاد ها که کار ساده ای نیست و ممکنه ماه ها طول بکشه چون من خودم جزء همون افراد بودم و با نوشتن چکیده هدفهای قابل انجام و عزمی راسخ که اگه سنگ هم از آسمون بارید انجام بدی و به خودت بگی من هیچ راهی ندارم” آقا با خودت فرض کن توی یک لبه پرتگاه هستی پشت سرت بدترین حیوان درنده و چندین مار گزنده و حتی با خودت فرض کن یا سیل وحشتناک از پشتت داره میاد و در پیش رو یک دره بسیار عمیق هست و خودت رو با خیال راحت بنداز پایین و نترس چون من این راهیه که رفتم و نتیجه گرفتم و مو به مو به حرفهای استاد توجه توجه توجه کن و عمل کن که هیچ کدوم از جرفهای استاد بدون عمل نیست “من خودم اگه کسی حرفی بزنه که عمل نکنه دیگه از دایره زندگیم میندازمش بیرون البته ممکنه جزء نزدیکان من هم باشه اما با کمال احترامی که بهش میزارم اما به حرفهاش توجه نمی کنم و آگاهانه از حرفاش اعراض می کنم طوری که خودش نمی فهمه” و اگر کاری غیر از این انجام بدی نتیجش همون سوال هایی هستن بی سر و ته که از استاد می کنین . شما سالها با اون افکار بزرگ شدی اگه می خوای به اهدافت برسی فقط به جرفهای استاد عمل کن نگو باشه یکی رو عمل می کنم جالا ببینم چی می شه بعدا اون یکی …. عزیزم این راه به جایی نمییییییی رسه.
من توی دوران دبیرستان دبیری داشتم می گفت همه باید بیان یک کنفرانس بدن و خودش هم تعیین می کرد از کجا تا کجا باشه و باید واو به واو می گفتی و گر نه جریمه می شدی و چندین بار از روی درس می نوشتی من اصلان از ترس جریمه این کار رو نمی کردم و با خودم در صلح بودم “به خودم می گفتم من خیلی راحت می تونم بدون اینکه مشکلی داشته باشم برم و کنفرانس رو بدم و همیشه هم بودن اشکال بودم الان میبینم اینا جزء قوانین بوده و من تضاد خاصی در این رابطه نداشتم . دوست عزیز اگر استاد راهی جلو پاتون می زاره و شما درکش نمی کنید که من هم در اوایل نمی فهمیدم باید صد ها بار فایلها رو بشنوید و ببینید و بجای وقت تلف کردن یک هدفون داشته باشید حتی قبل از خواب در مواردی که خیلی مقاومت دارین بارها و بارها گوش کنید که همه اشکالات و بن بستهای زندگیمان سمت خودمون هست و باید خودمون رو اصلاح کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه آقا ما هیچ کس و هیچ چیز رو نمی تونیم تغییر بدیم اگر می بینی یک جای کار اشکال داره اون طرف خودمونه که اشکال داره نه کشور نه اون آدم خاص نه رییس اداره باور کن فقط باید خودت رو تغییر بدی و توی قرآن بارها گفته این نتیجه اعمال خودشون هست و ما به هیچ کس ظلم نمی کنیم ” من خودم گفتم اگه استاد تونسته شک ندارم که من هم می تونم و اینو بگم که از بچگی این تضاد رو هم نداشتم که فلانی مغزش بهتر از من کار میکنه با خودم می گفتم اون کسی که فلان اختراع رو کرده پس من باید خیلی بهتر از اونو در راستای علایقم بسازم و باورهای قدرتمند کننده زیادی رو هم میساختم برای خودم اما نا آگاهانه چون اون زمان به این حقایق دستیابی پیدا نکرده بودم و با همتی بلند و خستگی ناپذیر و رب رو شاهد می گیرم روی هر موردی که تمرکز میکردم در کارهای خلاقانه خودم بارها و بارها ممکن بود نتیجه نده اما من انگار خستگی برام معنا نداشت باید بهدفم میرسیدم و خدا با بینهایت دستانش بهم کمک می کرد و دوستان اگه می خوایین به هدف هاتون برسین باید نداهای درونیتون رو باور داشته باشین به آنچه که خدا از راههای مختلف هدایتتون می کنه گوش بدین اگر هم نرسیدین این به اون معنا نیست که راهتون اشتباهه یعنی تکاملتون رو طی نکردین و باید اینقدر جلو برین تا به هدفتون برسین مایوس نشین که من ماه ها هست این هدف رو دارم و مو به مو دارم همه قوانین رو رعایت می کنم اما چرا به هدفم نمی رسم شما باید مثل سیستم آفرینش مدار به مدار جلو برین تا بهتون الهام بشه و مثل کسی نباشین که می خواد به یک گنج برسه سالها تلاش می کنه در روزهای آخر که در چند قدمی گنج هست خسته می شه و دست از تلاش بر می داره و چه بسا کسی دیگه که با روش و راه دیگه میاد و با ساده ترین گزینه به اون گنج دستیابی پیدا می کنه .
من این ترمز توی زندگیم بود که همه افراد ثروتمند دزدند کلاه بردارن رانت دارن اختلاس میکنن از حق بقیه می دزدن و توی جیب خودشون میزارن هر کی ثروتمنده از بس پوا داره شبها نمی تونه آسوده بخوابه و استرس زیادی داره و….
چرا ؟ چون متاسفانه به ما از بچگی توی قصه ها سینما سریالها رادیو حرفهای روزمره زندگی با دوستان و هر جایی که در هر سنی که بودم و وارد می شدم جز اینکه از بدی ثروتمندان گفته می شد جیز دیگری من برداشت نداشتم
اما از زمانی که این ترمز بسیار قوی و چسبنده به خودم رو که این ترمزها مثل زمانیه که داری با عجله می دویی مه به مقصد برسی و یک دفعه تی یک چاله پر خارهای چسبنده می افتی و اگه لباسهای بافتنی تن داشته باشی دیگه تا ساعتها خار در بیار و درد بکیش و ماه ها توی رختخواب هم مشکل و…
من این ترمزهایی که خیلی از اینا بیشتر بود رو یک ساله دارم کم و کمتر میکنم و خودم رو خالص تر می کنم و هر چقدر مدارم رو نزدیکتر کنم به اون انرژی ثروتمندی که برای خودم ساختم ثروتمندتر میشم و من از این نتیجه گرفتم
حالا سوالی که من دارم از اون دسته از افراد که در اول دیدگاهم نوشتم اینه که آیا من غیر از مطالب استاد عمل کردم یا برای من رهبر کس دیگری هست یا رانت دارم یا برادرم کمکم کرده یا بابام پولدار شهره و …..
خیر فقط طرف خودم رو تغییر دادم.
شاد خوشبخت سلامت در پناه ایزد یکتا باشید
دوست عزیزم سلام
عالی نوشته بودید:
“همه اشکالات و بن بستهای زندگیمان سمت خودمون هست و باید خودمون رو اصلاح کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه آقا ما هیچ کس و هیچ چیز رو نمی تونیم تغییر بدیم اگر می بینی یک جای کار اشکال داره اون طرف خودمونه که اشکال داره نه کشور نه اون آدم خاص نه رییس اداره باور کن فقط باید خودت رو تغییر بدی و توی قرآن بارها گفته این نتیجه اعمال خودشون هست و ما به هیچ کس ظلم نمی کنیم”
دقیقا همینطوره
ما باید اصلاح کنیم خودمونو. مدتیه دارم روی یه موضوع کار میکنم و خدا هم منو برای رفتن به مدارهای بالاتر آزمایش میکنه.
استاد توی یکی از فایلهای عزت نفس گفتن اگه با من داره بدرفتاری میشه مشکل قطعا از منه نه اون ادم. من باید خودمو اصلاح کنم و نباید کاری به کار اون داشته باشم. همچنین استاد توی فایل سفرنامه بعد از آمیش ها بود فکر کنم که یه فایل طولانی وسط سفرنامه گذاشتن و توش گفتن بچه ها شما باید انسان خوبی بشیید تا به مدار انسان های خوب هدایت بشوید.
این همش توی گوش من زنگ میزد
من که خودمو انسان خوبی میدونم اما برای اینکه افراد اطرافم (که واقعا عالی هستن) بهتر بشن و من با انسان های عالی بیشتری ملاقات کنم باید انسان بهتری باشم
باید ادم بهتری باشم
همه ی این حرفا با دوره عزت نفس، برای من توی ذهنم کنار هم نشستن و من تصمیم گرفتم (تقریبا یک ماهه) که انسان مهربانتر و مراعات کننده تری باشم و بیشتر به قانون عمل کنم مثلا بحث نکنم مثلا مقابله نکنم و مهمتر از همه شماتت و سرزنش نکنم بقیه رو.
اینم مثالهاش:
راستش من ادم توانمند و قوی و دقیقی هستم و این ویژگیم باعث میشد بعضا، کسایی که مثل خودم خوب عمل نمی کنند رو قضاوت و شماتت کنم و ناراحت و عصبانی شم
این در حالی بود که می دونستم باید رهاتر باشم و باید کنترل عواطف و احساساتمو به دست بگیرم
خلاصه تو ذهنم می گشت که : خدا مردم رو دور تو جمع کرده ای پیامبر. و به خاطر قلب مهربونت بوده که مردم دورت جمع شدن نه اینکه پیامبر مایی.
این حرفای استاد هی توی ذهنم بود و دوست داشتم منم اینطوری باشم و به قلب رئوفم شاخته شم.
و خدا که اینو دید مقدماتش رو با ازمایش هایی برام فراهم کرد.
یه پروژه کاری شروع شد با کسی که نمیشناختمش
ایشون دو سه بار و پشت سر هم، وظیفه شو دیرتر از زمانی که مقرر کرده بودیم انجام داد و کارو فرستاد و بدقولی کرد.
و من راستش دیوانه شده بودم. هی میخواستم بهش تیکه بندازم و … حالم بد بود. و البته کیفیت کارش هم کمتر از حد انتظارم بود. خلاصه هر بار ایشون دیر میکرد من خودمو کنترل میکردم که بهش تشر نزنم. و خوب برخورد کنم و موفق میشدم اما حسم خوب نبود تا اینکه دفعه سوم نشستم کلی با خودم و خدا حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که کمال گرایی و قضاوت داره کار دستم میده و اون فرد حتما نمیخواسته دیر کنه و من حق ندارم قضاوتش کنم
در مورد کیفیت کار هم یادم افتاد که خودم یه جا که یه دوستی بهم اعتماد کرده بود و کاریو بهم سپرده بود من دفعه اولم بود انجام میدادم و با اینکه نهایت تلاشمو کرده بودم اما اون کار عالی نشده بود. اما اون دوستم هیچی بهم نگفته بود و باز هم همون کارو بهم سپرده بود و الان که من دارم همون کارو برای چندمیییین بار انجام میدم زمین تا اسمون بهتر از قبل شدم و الان یه پا برای خودم حرفه ای شدم توی اون زمینه.
اینارو خدا به یادم اورد و فهمیدم که منم باید به بقیه فرصت بدم و با یک بار خطا یا کیفیت کمی پایین ، روشون خط نکشم و حذفشون نکنم . اجازه بدم یاد بگیرن و صفر و یکی برخورد نکنم.
خلاصه دیگه احساسم بد نبود نسبت به اون همکار و واقعا با محبت وقتی دیر میکرد و معذرت میخواست، باهاش برخورد میکردم. از ته ته دلم. خدا شاهده
حالا جالب اینه که اینبار من خودم به خاطر یه پروژه دیگه اون کارمو نرسوندم و الان یه هفته ست ایشون کارو اماده کرده اما من وظیفه مو انجام ندادم و ایشونم عالی برخورد کرده. تازه کیفیت کارشم بهتر شده :) من تصمیم گرفتم سخت نگیرم و بهتر برخورد کنم و خداروشکر راضیم از تغییرم
حالا یه مثال دیگه که امروز و چند روز پیش افتاد
ما یه برنامه ای از چند وقت پیش توی پیج اینستاگراممون داریم دیروز دو سه نفر پیام دادن و کمی نقد کردن مارو (تا الان همش تعریف بود و اولین بار بود نقد میشدیم) لحنشون هم کمی زننده بود و واقعا میشد بهتر حرف زد و من کلا دست به نوشتن و جواب پس دادنم خیلی خوبه :)))))))))) و گفتارمم خیلی قویه. خلاصه دستم رفت سر کوبیدنِ طرف با متنم، ولی توی تک تک موارد خودمو کنترل کردم و مودبانه جواب دادم و بعدش خود اون افراد مودبانه تر از من بهم جواب دادن :)
ایناس که دارم میگم خدا فضارو مهیا کرده تا من روی خودم خوب کار کنم
نگار قبلی بود میگفت بزار جوابشونو بدم بفهمن که اشتباه کردن اما مثل استاد و ایه قران، گفتم سلام ما بر شما باد، اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما
و ما نمیتونیم همه رو راضی کنیم.
داره طولانی میشه اما این یه تمرینه برای خودم
دو مورد دیگه هم میگم.
دو سه روز پیش میخواستیم با یه پیجی همکاری کنیم من از اون پیج خیلی خوشم میومد و هرروز دنبالش میکردم (به خاطر کارم) و میدونستم ۲۰۰۰ تا فالوئر داره پریروز که رفتم دیدم شده ۱۰k فهمیدم فالوئر فیک زده. وقتی پیشنهاد همکاری دادم بهشون، گفت فالوئرهای ما بیشتره و نه و… . خیلی جلو خودمو گرفتم که نگم فیک زدی خواهر من و خب نتیجه داد. من جلوی خودمو با موفقیت گرفتم :))))) و چیزی نگفتم چون احساسم الان خیلی بهتره و ذهنم روی ناخواسته و تنش و تشنج نیس. راضیم از خودم
یه اتفاق دیگه اینکه امروز، یه نفر،یه کار مارو وارد بروکراسی اداری کرد
منم هی به خودم میکفتم حتما این به خیرمونه حتما به نفعمونه و احساسم رو مثبت نگه میداشتم. یه جا از کوره در رفتم داشتم پیام مینوشتم واسه طرف که نقدش کنم و…
و جالب این که کاملا آگاه بودم که دارم خلاف قوانین عمل میکنم و به ناخواسته توجه میکنم.
همون لحظه پیامو پاک کردم و نتمو بستم و اومدم سایت کامنت خوندم و اروم شدم و گفتم به خودم من باید خوب برخورد کنم این وظیفه ی منه من باید احساسمو خوب کنم این وظیفه ی منه بقیه ش رو میسپرم خدا. بعد احساسم کامل خوب شد و نتمو باز کردم و از اون طرف به جای تشر زدنو نقد کردنش، بابت پیگیری کارم تشکر کردم :)
واقعا حسم خیلی بهتره
چون در عمل دارم تمرین میکنم که ما نمیتونیم به هیچ وجه کسیو عوض کنیم فقط خودمونو میتونیم عوض کنیم.
همه اینارو نوشتم که بگم من دارم اگاهانه خودمو اصلاح میکنم. تا دنیای اطرافم عوض بشه. من اگاهانه دارم از خودم انسان بهتری میسازم تا انسان ها هم با من بهتر رفتار کنن
راستی راستی یه چیزی یادم افتاد
یکی دوهفته پیش بود من در مورد یه دوستم کاملا ناخواسته و نااگاهانه یه اشتباهی کردم. کاملا تصادفی بودا. یه خطای انسانی . ولی اشتباهه از نظر خودم خیلی بد بود حالم به کل خراب شد. باهاش حرف زدم و بچه ها حتی حتی یک کلمه بد یا سرزنش یا شماتت از زبون این ادم درنیومد. هیچی فقط گفت بیخیال بابا اشکال نداره خدا با ماست مراقبمونه حل میشه. و اگر اون این برخوردو نمیکرد من واقعا داغون میشدم.
اون خطای من خیلی شوک اور بود چون مدار و فرکانسو همه چی رو به روال بود و اصلا نفهمیدم چی شد که اینطوری شد. دقیقا هم توی همون بحبوحه ی این بود که تصمیم گرفته بودم با اون همکارم که همش دیر میکرد، خوب رفتار کنم و بهش سخت نگیرم.
شب اون اتفاق افتاده بود و من موقع خوابیدن هی فکر میکردم خدایا چرا این طوری شد. این اتفاق دیگه از کجا اومد و بعد توی ذهنم جرقه زد که ببین فلانی چه خوب در مورد خطای تو خوب برخورد کرد. خدا میخواست کاملا درستیه تصمیمت رو یاد بگیری.
باورتون میشه تا خود صبح به خاطر اتفاقی که افتاد و رسیدنم به این درک و برخورد خوب دوستم شکرگزاری کردم؟
خوبه خوب یاد گرفتم که دیگه اشتباه کسیو به روش نیارم. و بخششگر و مهربان باشم. خدایا لطفا کمکم کن تا همواره اینطوری باشم و این بشه یه عادت رفتاری در من. الهی آمین.
الانم یادم میافته دلم میخواد برم اون دوستمو بغل کنم و ازش تشکر کنم که این رفتار خوبو، در عمل بهم یاد داد.
خدایا مچکرم
خدایا مچکرم
ای بنده های خوب خدا مچکرم :))))
سلام لذت بردم از نتایج شما عزبز
اما من خودم تا زمانی که خودم رو تغییر دادم و بندگی خدا رو کردم خدا هم ارباب خوبی برام بوده و دنیا برام گلستان شده
و می دونم در غیر این صورت دارم مشرک میشم و براه گمراهان می رم پس باز برمی گردم به راه آنهایی که نعمت بهشون
داده نه راه گمراهان .
شاد شاد شاد در پناه ایزد یکتا باشید
سلام نگار عزیزم
ممنونم بابت تمام جزئیاتی که توی کامنتت گفتی
تلنگری بزرگ بود بمن آن شاالله بتونم عمل کنم
گفتی که با مردم خوب رفتار کنیم تا با ما خوب رفتار کنن، واقعیت اینکه من شاید بیرون ندم و بظار فرو رئوف و بخشنده ای بودم ولی از درون افراد رو قضاوت و سرزنش میکردم و این شاید بچشم نمیومد ولی باعث نشت انرژی از من میشد، جز خودمم کسی از این ویژگی اطلاع نداشت، چون مثلا یه اتفاق که میفتاد همه بد میگن یا سرزنش میکردن یا خیلیییی کم مشارکت میکردم یا سکوت میکردم ولی تو دلم واویلا،…
حتی یه خانم همسایه داشتیم که وقتی میرفتیم خونشون خیلی زحمت میکشید و مثلا نون رو تو کوره برامون میپخت و صورتش واقعا کباب میشد ولی اینجوری نبود که زود غذا رو آماده کنه و من از این خانواده و خانم متنفر بودم و تنها به پیشنهاد همسرم اونجا میرفتم، در حالیکه الان اینو گفتی متوجه شدم اون اصلا بد نیس فقط جای اولویت هامون با هم فرق میکرده مثلا من آماده کردن غذا اولویت 1 رو برام داره بخاطر شرایط معده و… خودم اون خانم جارو و نظافت اولویت اول رو داره و…
ممنونم از کامنتتون و تلنگری که بمن زدی
“من باید انسان خوبی باشم تا به مدار انسان های خوب هدایت شم”
ماه تی تی جان
ممنونم بابت کامنتت
خودم یادم رفته بود این صحبتامو و مدتیه که میخوام ادم مهربونتری بشم و قضاوت نکنم ادمارو
شما که کامنت گذاشتی هدایت شدم به این کامنت خودم و کلی از خودم درس یاد گرفتم
انشالا انسان های بهتری بشیم
دوستت دارم عزیزم
سلام به همگی عزیزان
ممنون نگار جان بابت تجربیات قشنگت که برامون بازگو کردی . داستان ها می فروشند و وقتی چیزی رو تجربه می کنی و بیان می کنی تاثیرش در مخاطب خیلی بیشتر می شه. خدایا شکرت که در مسیر سعادت،شادی،ثروت،آگاهی و حس های خوب قرار دارم و هر روز نسبت به قبل بهتر و بهتر می شم . باور دارم روزهای خیلی خوب که هدفامو تیک می کنم خیلی نزدیکه و بی نهایت دستان خدا هم منو همراهی می کنن و تک تک عزیزان این سایت دستان خدا در روی زمین برای رسیدن من به تک تک اهدافم هستند . خدا رو شکر بابت وجود استاد گرانقدر و خانم شایسته و همه ی اعضای خانواده ی عباسمنش
سلام سعید عزیز
ممنونم که به الهاماتتون عمل کردید و این دیدگاه گذاشتید
چیزایی نوشتید که بیشتر اینکه یک نوشته خوشگل باشه که طرف تحت تأثیر بذاره بیشتر بیشتر از اون منو بیاد خودم انداخت توی مدت اشناییم با سایت استاد خیلی به تضادها خوردم بخاطر عدم درک قوانین ، عدم عمل ،عدم باور
بارها فراموش کردم ، اذیت شدم ولی ادامه دادم
و چون ادامه دادم الان در فرکانسی قرار گرفتم که به لطف خدا ، اصل دوباره بیاد اوردم
درک کردم کمبود عزت نفس و خود باوری
نبود باوری که به ما خالق بودنمون ثابت میکنه
چقدر ما رو دور میکنه از جاده اصلی ،
چقدر ما دور میشی از درک آگاهی بیشتر
یه روزایی ناله میکردم منم میخوام عین بچهای سایت که مسیر تکاملیشون رو با لذت میگذرونن منم اینطوری باشم
ولی حاضر نبودم دست از کمالگرایی بردارم
زندگی شده بود مال بقیه ، آرامشم خیلی کم شده بود
ادامه دادم باز میخوردم زمین
تا اینکه دیشب یه تب شدیدی گرفتم
و تا صب خوب شدم با خودم گفتم توکل اینجور شرایط معنی میده
و حالم خوب کردم بدون قرص و دارویی ،با وجود اینکه از درد داشتم به خودم میپیچیدم
از خدا خواستم خیرت این اتفاق بهم نشون بده
خیرتش میدونی چی بود هدایت شدم به فایل هایی که تا حالا اصلا روشون زمان نذاشته بودم از همین فایلهای رایگان
که یه زمانی فکر میکردم اینا چیری نصیبم نمیکنن
چشم به فایل چشم زخم خورد گفتم این خوده نشونس
چند روز پیش بود که با دیدن این فایل به خودم گفتم من که توی این مورد ایرادی ندارم
اما ایمان دارم که نشخوار های ذهنی که توی حال خوبم میومدن سراغم و میگفتن این حال خوب در دست نیست از بین میره خوراکش همین فایل
خوراکش توحید عملی6 خوراکش فایل خدا تاس نمی اندازده
خوراکش فایل هایی محبوب ترین دانلود هاست
خوراکش شروع و ادامه دادن منه
:-)
سلام به مریم عزیزم که با این کلمات زیبا و رویاهای قشنگت داری به گسترش جهان کمک می کنی و بخاطر اینکه خودت رو به منبع انرژی نزدیکتر کنی از هیچ تلاشی فروگذار نیستی رب رو شکر می کنم که فرشته های زیادی بمن کمک می کنن تا درک بهتری از جهان داشته باشم و سپاسگزارم که منو هدایت کردین مریم عزیز و دوستداشتنی و اینکه وقت گذاشتین تا بمن آگاهی های بهتری نسبت بخودم داشته باشم شما بهترین هستین شاد خوشبخت سربلند ثروتمند سلامت در پناه ایزد یکتا باشید
بنام خدای یکتا
سلام عزیزم مریم خانم
چقدر حرفهای قشنگتون به دلم نشست و منم مثل شما اوایل ورودم به سایت استاد خیلی خیلی مقاومت ذهنی داشتم و سردرگم و فقط میگفتم ای که منو خوانده ای راه نشانم بده
و واقعا به من نشان داد و الان خدا را شکر دارم هر روز پیشرفت میکنم و خیلی از کارهام و گذاشتم کنار مثل خرید چکی برای مغازه مثل غیبت کردن و دروغ گفتن مثل اینکه فقط با وام و قرعه کشی میتونم پیشرفت کنم و خیلی چیزهایی دیگه که با کمک فایلهای رایگان استاد تونستم اینجوری پیشرفت کنم و خیلی خیلی راضیم
و استاد را روزی هزار بار دعا میکنم
خداراشکر خدا منو به بهترین راهها و بهترین سایت دنیا منو راهنمایی کرد خدایا شکرت
و خدایا شکرت بابت دوستان هم فرکانسی خوب و عالی
خدایا شکرت شکرت شکرت
آقای سعید رضا رادمنش ، سلام عزیز دلم ، از آگاهی های نابت لذت و استفاده بردم و از صمیم قلب به این تغییرات با ارزشت تبریک میگویم . سپاس از رب العالمینم برای هدایتهایی که در آن تمام نعمتها وجود دارد .
سلام
سلام به همه ی دوستان
ممنون به خاطر این همه آگاهی و تجربه که در اختیار من و دیگران به اشتراک میزارید
موفق باشید
سلام سعید عزیز خداروشکر امشب هدایت شدم ب مطالعه کامنت پرمحتوی شما خواستم ازت تشکر کنم بابت کامنت و موفقیت هایی که کسب کردی و بهت تبریک بگم که با کسب ثروت و موفقیت معنوی تر شدی و نزد خداوند محبوب تر شدی واست بهترین هارو از خدای مهربان طلب میکنم
سلام سید محمد عزیزم این رو از صمیم قلبم می گم من هر چی دارم افکارم رو خالصتر می کنم و اونا رو در خدمت گسترش جهان تقدیم میکنم رب یکتا هم داره بصورت بینهایت شکل منو سورپرایز می کنه و هر روز درهای رزق و روزیش بسمت من بیشتر میشه…و افتخار می کنم بتونم حتی یک نفر رو ( با کلماتی که از من نیست و از الهاماتی که بمن گفته میشه هست ) تلنگری بزنم در درک بهتر زندگی کردن …… شادی همراه با دریایی از خوشبختی با سلامتی در پناه ایزد یکتا داشته باشید
آقای سعید رادمنش.ممنون از آگاهی که دادین و نظرتون ثبت کردین.اتفاقا چند وقتی هست که ایده ی ثروت آفرینی بهم الهام شده بود که تردید داشتم انجامش بدم و واردش بشم اما حالا با خوندن نظر شما ایمانم بیشتر شد و حتما اینکارو خواهم کرد و در مسیر تکاملیم آرام آرام جلو میرم و عجله ای هم ندارم
از خدا براتون سعادت در دنیا و آخرت رو آرزومندم
سلام به دوست مهربونم
چقدر منو خوشحال کردین بخاطر این تصمیمتون
همین که حرکت کردین جای بسی شکر گذاری هست
و یادتون باشه خدا تا وقتی بهتون پاداش میده که :
به نشانه ای که براتون گذاشته عمل کنید و ادامه بدبن
و ادامه بدین ووو
شاد پیروز سلامت ثروتمند در پناه رب یکتا
سلام دوست خوشبختم منم به شما تبریک میگم که تونستی برای تغییر کردن خودت راههای هدایتی بسیاری پیدا کنی ارادتمند عزیزم
سلام دوست عزیز
آفرین به شما که به آگاهی های فایلها عمل کردین و از نتایج بهره مند شدید
واقعا همینه تک تک فایلها بارزشن و ما فکر میکنیم باید حتما فلان محصول رو داشته باشیم تا بتونیم تغییر کنیم ولی اصل موضوع خواستن و تعهد و جهاد اکبره که بعدش راه ها گشوده میشن
هر لحظه از هدایت پروردگار بهره مند باشید
🌷🌷🌷
سلام آقای رادمنش
کامنت شما مهر تاییدی از طرف جهان یه افکار و مسیر من داشت
ازتون سپاسگزارم
سلام شادی عزیز خوشحالم که با هم داریم روی باورهامون کار میکنیم
و خدا رو شکر ارباب توی باورهای ثروت بینهایت بهم داره کمک می کنه
و روز بروز باورهای ثروتم ریشه دار و قدرتمند تر میشه طوری که خدا بیشتر
از من دوست داره من ثروتمند بشم و هر روز ایده های بهتری بهم می گه
انجام بدم و خدا روشکر بصورت توانی ارباب بمن کمک می کنه خدایا شکرت
شاد شاد شاد خوشبخت سلامت ثروتمند در پناه ایزد یکتا باشید
سلام و درود به دوست و هم فرکانسی عزیزم آقای رادمنش
اومدم یه تشکر جانانه از شما داشته باشم بابت دیدگاه زیباتون و اینکه من هم با شما هم عقیده هستم
به لطف خداوند من هم مثل شما و خیلی از دوستان توجهم رو گذاشتم روی باور ها و ترمز هایی که مخرب هستن و کاملا با دقت دارم با باور های مثبت رو جایگزین شون میکنم .
دقت من و توجه من به شناسایی باور های مخربم و عقاید پوچ و خرافات که گوش به گوش از بچگی پدران و مادرانمان و جهان اطرافمون
مغزمون رو پر کردن .رو دارم شناسایی میکنم به لطف خدا و استاد عزیز .
تا الان تونستم انقدر باور های مخرب و علف های حرض رو شناسایی کنم تا برسم به اصلی ترین شون .و از دوره های استاد کمک گرفتم و خیلی عالی دارم پیش میرم .
و نتایج هر روز دل گرم ترم میکنه
دوست دارم همیشه وقتی نتیجه ایی رو کامل حسش میکنم
بیام و از تجربه ام بنویسم و آقای رادمنش عزیز خیلی خوشحال شدم که رد پای خودم رو در پاسخ به دیدگاه زیبای شما گزاشتم .
موفق و پیروز باشید در پناه الله
سلام میثم جان
داشتم عکس پروفایلت رو نگاه میکردم به نکته مهمی رسیدم شما توی اون مسیر اولین کسایی بودین که رد پایی از خودتون بجا گذاشتین
می خواستم بگم که ممکنه توی زندگی شما هیچ کدوم از فامیلهاتون مثل شما از این به بعد فکر نکنن و موندن توی این مسیر کار سختی هست
موفق و پیروز باشید
سلام اقای رادمنش امیدوارم حالتون عالی باشه
بی نهایت سپاسگزارم از کامنت پر محتواتون مخصوصا این قسمت ک برای من هدایت الله بود چرا ک ذهن نجواگر همیشه داره کار خودشو انجام میده
دوستان اگه می خوایین به هدف هاتون برسین باید نداهای درونیتون رو باور داشته باشین به آنچه که خدا از راههای مختلف هدایتتون می کنه گوش بدین اگر هم نرسیدین این به اون معنا نیست که راهتون اشتباهه یعنی تکاملتون رو طی نکردین و باید اینقدر جلو برین تا به هدفتون برسین مایوس نشین که من ماه ها هست این هدف رو دارم و مو به مو دارم همه قوانین رو رعایت می کنم اما چرا به هدفم نمی رسم شما باید مثل سیستم آفرینش مدار به مدار جلو برین تا بهتون الهام بشه و مثل کسی نباشین که می خواد به یک گنج برسه سالها تلاش می کنه در روزهای آخر که در چند قدمی گنج هست خسته می شه و دست از تلاش بر می داره .
هرجا هستین در پناه خداوند مهربان و هدایتگر باشین
سلام دوست عزیزم
من به صورت نشانه به این فایل رسیدم جالب یه حسی بهم گفت تا فایل دانلود بشه نظر دوستان بخونم
راستشو بگم این اولین کاری که تو نشانه ام کامنت دوستانم میخونم اگه کامنت برگزیده بود میخوندم و دیگه به کامنتای دیگه نگاه نمیکردم ولی نمیدونم چرا کامنت شما رو خوندیم شاید به تعهدی که به خودم دادم تا تمرکزی روی سایت باشم و هدایت شدم به کامنت شما تا حرفایشوا رو بخونم بعد نوشتن کامنتو یک بار دیگه کامنت شما رو خواهم خواند و میدونم که برا من حرف زدید البته من جزئ اون دسته از افراد بالاکه گفتید نیستم فقط چون متعهد شدم با این آگاهی شما برخورد کردم تا تکاملمو طی کرده باشم که حرفهای استاد و باید واو به واو گوش کنم چون من دارم رویباورام کار میکنم و این تعهد و به خودم دادم و تو روز شمار زندگی دارم حرکت میکنم
من متوجه شدم که هیچ جایی بهتر از سایت نیست که من بخوام تغییر کنم اونجا برم بهترین جا هستم و منبت خرید دوره عزت نفسم خیلی از ترمزهای ذهنم و پیدا کردم و تمام اون حرفایی که شما در رابطه با افراد ثروتمند زدید در افکار من هم بود ولی الان خیلی خوب شدم و برا بهتر شدنم دارم تلاش میکنم که آگاهیهای بیشتری کسب کنم و این کامنت شما جزعی از همون آگاهیها است سپاسگزار شما هستم
شاد باشید.
یا حق