دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟!

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

مشغول تماشای ویدئویی از مناظره های انتخابات ریاست جمهوری بودم که از طرف دوستی ارسال شده بود. بحث و جنجال بر سر کارهایی بود که دولت درباره اشتغال جوانان باید انجام دهد!

و این موضوع تبدیل به شعار انتخاباتی نخ نمایی در تمام دوران انتخابات شده که:

“من می خواهم ….. کار ایجاد کنم، …… حقوق ماهانه به افراد بدهم یا فلان تغییر شگرف را در اوضاع اقتصاد بوجود آورم…”

وقتی این حرف ها را می شنوم که هیچ سنخیتی با اساس قوانین جهان ندارد، نمی توانم این عده کثیر از افراد را درک کنم که تغییر اوضاع زندگی شان را در تغییر دولت یا حاکمیت یک حزب خاص دانسته و تمام تمرکز و انرژی شان را صرف کاری بیهوده و بی اثر می نمایند.

آیا در دنیایی که با فرکانس های ما کار می کند، در جهانی که طراحی شده تا فقط اساس فرکانس های ما را به شکل اتفاق و تجربه در زندگی مان پدیدار سازد، فردی غیر از ما، قادر است مسئول یا تعیین کننده نوع شغل و میزان درآمد ما باشد؟

پس از خودت بپرس، چه فردی به جز من، توانایی ایجاد فرصتی برای شروع یک کسب و کار برای من را دارد؟ و به جای انتظار برای حاکم شدن یک دولت جدید، به دنبال ایجاد یک نگاه، تفکر و باورقدرتمند کننده باش تا بر ذهن ات غالب شود و به تو توانایی دیدن و خلق فرصت هایی را بدهد که همیشه در اطراف ات بوده، فارغ از اینکه چه دولتی با چه سیاست هایی بر سر کار است.

انتظار داشتن از دولت، جامعه، پدر و مادر و … هیچ تغییری در اوضاعت ایجاد نمی کند. قادر به راه اندازی هیچ کسب و کاری برایت نیست و هیچ ثروتی خلق نمی کند.

چنین رفتاری، شرک محض است.

شرک یعنی نادیده گرفتن توانایی ای که به تو در انتخاب سرنوشت ات داده شده و واگذار کردن آن، به عاملی بیرون از خود و وابسته شدن به غیر خدا.

دیدن جهانی پر از فرصت های بی شمار برای ایجاد شغل، ایجاد روابط خوب و ایجاد هر آنچه که می خواهی، تنها نیاز به نگاهی یکتاپرستانه دارد تا بتوانی بپذیری خداوند قدرت خلق هر خواسته ای را به تو داده و هیچ عاملی جز فرکانس های تو، کمترین نقش و قدرت در خلق تجارب زندگی ات را ندارد.

اگر به دنبال فرصت ایجاد یک شغل هستی، هر مشکلی در اطرافت، قابلیت تبدیل شدن به فرصتی برای شروع یک کسب و کار را دارد.

فرصت ها همواره جایی زندگی می کنند، که مشکلات آنجا هستند. اگر می گویی در مشکلات غرق شده ام، بدین معنی است که درون فرصت های بزرگی در حال غوطه خوردن هستی.

شروع تمام پیشرفت های تاریخ بشر و شروع همه کسب و کارهای بیلیون دلاری، از برخورد با یک مشکل و تلاش برای حل آن و پول ساختن به واسطه حل آن مشکل شروع شده.

فقط یک تغییر نگاه کافی است

این فکر را که یک عامل بیرون از من، باید برایم کاری کند، کسب و کاری راه بیندازد، استخدامم کند و … را برای همیشه از ذهنت پاک  کن. خداوند و توانایی را باور کن که در وجودت به ودیعه گذاشته شده.

اگر هنوز سرمایه ای نداری، قدم ها را از ساده ترین کاری که در شرایط کنونی ات قابل اجراست، بردار، کم کم فروش، بازاریابی و خدمات مشتری را بیاموز و به جای انتظار داشتن از عاملی بیرون از خود، با شناسایی مشکلات جامعه اطرافت و حل آن مشکلات، کسب و کاری بیافرین. این یعنی توحید ناب

یعنی فردی که به جای انتظار داشتن از دیگری، خدا را باور و با توکل بر او، آنچه را می خواهد در ذهنش می سازد و با وفادار ماندن به این تصویر ذهنی، قدم هایش را استوار، جسورانه و با ایمان بر می دارد.


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

 

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    236MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟!
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

575 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی وثوق» در این صفحه: 3
  1. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    در مدار پنجاه و دوم”تحول زندگی”فصل دوم

    /////////////////////////

    دولت ها و ایجاد شغل ….

    مبحث منجی و اتفاقات اجی می لا ترجی!!!

    و دیالوگ پایین :

    -این نگاه که یک نفر از بیرون بخاد بیاد و زندگیتونو درست کنه بذارید کنار….

    قبل از شروع باید بگم من از استادم یادگرفتم به عقاید دیگران احترام بذارم و جایی که لازم نیس از ایدئولوژی و سبک فکریم صحبتی نکنم…

    و چقدر سکوت لبخند زدن موقع شنیدن یا دیدن بعضی رفتار خانوادم که به حساب خودشون عبادت است ! احساس خوبی بهم میده …

    پروردگار با تمام وجود ازت سپاسگذارم که صبر و بردباریمو بیشتر میکنی…

    من تو مشهد، پایتخت مذهبی ایران بزرگ شدم!

    از وقتی یادم میاد میشنیدم که یه روز خویی میاد…شمشیرشو میزاره رو گردن ظالمین و انتقام مظلوم رو میگیره …

    بچه بودم گفتم کی میاد ؟

    گفت شاید این جمعه بیاد … شاید…

    همین جمله که یه روزی میادو حق مظلوم رو میگیره منو تبدیل کرد به یه مرده متحرک که همش وابده و به این امید که مهدی موعود میادو خلاصه دنیا رو پر از عدل و داد و نیکی میکنه …

    چی بگم واقعا….

    نوشتن بعضی چیزا بجز تداعی حس بد چیزی نداره … پس بگذریم…

    یه روزی گفتم ینی تا وقتی اون بیاد همینه اوضاع ما؟ اون میخاد واسم شرایطو گل و بلبل کنه ؟؟؟

    میخام صد سال سیا نیاد !

    این قبیل جسارت ها و به قول خانوادم ضلالت و گمراهیم

    باعث شد با استاد عباس منش اشنا بشم…

    البته نه به این کوتاهی … من تا مدت های زیاد در برزخ خداناباوری بودم…

    و واقعا اعتراف میکنم همین بت کردن خاندان پیامبر دلیل اصلی این گمراهیم بود…البته الخیر فی ما وقع!

    هرچی میخاستم میگفتن نذر کن …

    هرکار میخاستم انجام بدم باید میرفتم حرم…

    ینی خسته یه روز رو به روی ضریح حضرت رضا بودم کنار یه مرد به اصطلاح عارف که وساطتی داشته باشه و گره از کارم بگشاید !!

    بخدا دقیق یادمه دور و بر اون مرد شلوغ بود منم رفتم تو صف ! که عنوان حاجت کنم … خیلی طول کشید تا نوبتم بشه… تو همون فی مابین گفتم خدایا تو خودت کجایی ؟؟ چشمم افتاد به ضریح

    دلم گفت مقصود خداست… کعبه و بت خانه بهانه…

    خلاصه پاشدم ازون جم و اومدم بیرون خواهرم مشتاق اومد سمتم گفت چی شد ؟ چی گفت ؟؟؟ حقیقتا فووش دادمشون و خخخخخخخخ

    خب خداروشکر…

    با اینکه مامان و خواهرم جزء خدام افتخاری (ینی پول نمیگیرن)بارگاه حضرت رضا هستنو ما تو یه خونه باهم زندگی میکنیم خیلی وقته طرف حرم نرفتم…

    دقیقا شش ماهی میشه … طی این شش ماه بجای حرم و توسل به دیگری اومدم رو خودم کار کردم … بجای نشستن تو حجره ها تو این سایت بودم…

    به الله قسم حس و حالم صد برابر بهترازون زمانی هست که میرفتم حرم

    من ادمی بودم که هر روز هفته تو حرم امام رضا پلاس بودما!!!

    یه روزی از کرامت الله که به خاندان پیامبر عطا شده بهم گفته شد

    میان عاشق و معشوق حجابی نیست …

    تو خود حجاب خودی مهدی وثوق ، از میان برخیز…

    حالا اینا چه ربطی به فایل داره مهدی جان؟

    ربطش به اینه همیشه فکر میکردم دیگری میاد واسم درست میکنه الان فهمیدم هیچ دیگری وجود نداره که هیچ من نباید اجاره بدم دیگری واسم تصمیم بگیره…

    این منم که دارم با فرکانس هام زندگیمو خلق میکنم …

    بار ها شنیدم اگه خدا بخاد کسی رو بکشه بالا یا بیارش پایین هیچ کسی قدرت مقابله باهشو نداره … اما خدا میدونه اولین باره دارم میفهمم این جمله رو…

    پروزدگارا با تمام وجود ازت میخام و تشگر میکنم که در عمل هم چونین رفتار کنم…

    وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُٓ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    و اگر خدا تو را آسیبی رساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر تو را خیری رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر کاری تواناست.

    انعام – ۱۷

    /////////////////////////

    صبی دیدم یه دیدگاه واسم نوشته شده پیرو فایل فقط روی خدا حساب کن!

    چه همزمانییی…رفتم یکبار دیگه متنی که طبق جریان هدایت از طریق اکانتم رو سایت نشسته بودو خوندم … گفتم مهدی چقد خوب حرف میزنی اما بدون دوصد گفته چو نیم کردار نیست…

    واقعا از دیشب خیلی به خودم اومدم … بسمه دیگه فهمیدن… بسمه دیگه علم آموزی…. میخام در عمل اجرا کنم …

    همه اینا از یه تضاد مقدس شروع شد… تضاد مدت عضویت اعضا و میزان دسترسی به بسته های آموزشی و دوره ها …

    مهدی به خودت بیا… تو خودت یک عباس منشی…

    اقای عباس منش بارها گفته من وقنی شروع کردم هیچ کسی نبوود مباحث رشد فردی و موفقیتی رو بهم بگه… رو عرشه کشتی بوده و یه قران با جلد آبی رنگ…

    به خودم اومدم…این روزا فک کنم سایت عباس منش شده بت خونم!

    عین آموزشات نه هااا متشابهات سایت منظورمه…

    ان علینا للهدی…

    باید برم یک بار دیگه سوره لیل رو بخونم…

    ////////

    چی میشه یه نفر شش ماه تکاملشو طی میکمنه و به قول استاد بووم بوووم بووم پشت سر هم رویداد های عالی ….؟؟؟؟

    فک کنم مربوط میشه به درک درست ربوبیت و الوهیت …

    الوهیت رو کافر و مشرک قبول دارن ینی قبول داشتن خالق خداست.

    اما ربوبیت یا رب ینی صاحب اختیار ینی فرمانروای کل جهان هستی رو نه !

    رب چیزیه که کافران یا مشرکان قبول نداشتن ینی درخواست هاشون رو از بت ها میکردن (مجسمه ها و سنگتراشه ها،پول،رئیس جمهور،قوانین حکومت ها و…)

    این دوتا مفهوم بکنار… فهمیدن اینکه من تکه ای از خدا ام به کار ….

    خدا درون منه …

    وافعا نمیدونم چی بگم ….

    رب ؟ معبود ؟ معشوق ؟ خویشتن ؟ غرور ؟ تکبر ؟

    انا ربک الاعلی ؟؟؟ گمراهی ؟ الخیر فی ما وقع؟؟

    منصور حلاج ؟ فرعون ؟

    آزاد و رهااااااااااااااااا

    ////////

    ///////

    حقیقتا در حال حاضر منم چالش شغل رو دارم ! صحبتای این فایل منو به خودم آورد… بهم برخورد…من نمیخام یه مفت خوره بیکار باشم…

    میخام زیبا زندگی کنمو دنیا رو جای بهتری کنم برای زندگی…

    چند روز دیگه میشه شش ماه عضویتم تو این سایت و دقیقا شش ماه تماااام تو خونه هستمو واقعا بمب باران کردم خودمو با ورودی های مناسب این سایت…

    این روزا چراغ پاشنه آشیل نتیجه گراییم همش روشنه …

    این متن در روز ۱۱۰ ام ثبت شده اما امروز که حدود شصت روز ازش میگذره میفممش :

    یادت باشه اصل تکامل میگه رشد هرچیزی ، رسیدن به هر جایگاهی مرحله مرحله انجام میشه و اون باور اشتباه اجی مجی لاترجی که تو کارتن ها بود یا همین باور اشتباه که انسان هایی بودن تا درخواست میکردن خدا یه هوو واسشون چلو گوشت و برنج دانه بلند و دلستر سکنجیل اماده میشده عزیز من این یک تفکریه که میخاد تورو از اصل تکامل دور کنه …

    این درووووووغه درووووووغ به طبیعت نگاه کن این با طبیعت سازگار نیست ، به بارون نگاه کن قطره قطره میاد و جویبار کوچک راه میوفته و از پیوستن جویبار ها رودخونه کوچیک و همه رودخونه ها به هم وصل میشنو یک ابگیر بزرگ شکل میگیره … یه هووووییی اجی مجی نیست

    همه چی یک پروسه داره ،که استاد بهش میگه اصل تکامل

    و به تازگی فهمیدم اصل تصاعدی هم هست…

    ////////////////

    واقعا دیگه نمیدونم چی بنویسم ، چکار کنم ….

    یادم از دیالوگ تاریخی موسی مای فی ووریتم اومد!

    ربنا من مشتاق هر محبتی ام که تو در حقم داشته باشی….

    الهام ؟ ایده ؟ هدایت ؟؟؟

    نمیدوووووونم…

    اینروزای زندگیم مثه حالت موسی میمونه که پس از فرار از دست فروعون رسیده به رود نیل …

    استاد میگه چیزی به اسم معجزه وجود نداره !!!! همه رویداد ها منتهی میشه به همزمانی ها…

    میگه اگه باد با سرعت مناسب،درجهت مناسب،جریان مد مناسب و چند عامل دیگه کنار هم قرار بگیره مجدد رود نیل کشاف برمیداره و میتونی از کف دریا عبور کنی ….

    میخاستم بنویسم منتظر یک همزمانی هستم … فهمیدم که اتشباهه…

    منتظر هیچ کس و هیچ چیز نباش…

    بیرون ز تو نیست هر انچه در عالم هست

    از خود بطلب ، هر انچه خواهی که تووووییی…

    استاد میگه :

    همه انچه لازم داری همین الان داریشو بهترین زمان برای شروع آلانه …

    پروردگارا یا تمام وجود ازت متشکرم که این باور رو در وجودم رسوخ و در افعالم بروز داده میشه…

    پایان

    +۱۷۴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  2. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    سلاااام

    دیدگاهتونو خوندم و لذت بردم… دیدم اخر کامنت واسه خودتون جشن گرفتین دلم گفت متنی بنویسم و منم تبریک بگم این مداومت و حضورتونو در مسیر توحید و تغییر باورها….

    هزااااااااار روزه شدین تو سایت در حالی که تقریبا هر هفته جز فعال ترین اعضا سایت مشخص میشینو واقعا نیست فایلی که دیدگاه شما پیوستش ندرخشه … درک و فعالیتتون تحسین برانگیزه..

    ادخلوها بسلام آمنین…

    ارْجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً

    به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است باز گرد.

    فجر – ۲۸

    ///////////

    دلم خواست اینو هم بنویسم :

    این روزا فقط یک حرف استاد عباس منش تو گوشمه . . .گفت بهم این همه سال طبق برنامه های خودت زندگی کردی ، فقط شش ماه طبق آموزه های ما عمل کن…اگه خوشت اومد از نتایج راضی بودی که ادامه بده اگه نه…

    اگه ای وجود نداره بنظرم برو بمیر!!!!

    فکر میکنم فقط تا الان به همین حرفش “عمل” کردم!

    من شش روز دیگه تو سایت شش ماهه میشم…

    نشونه ها میگه که داره فرکانس هام به اتفاقات بد لگد میزنه و از زندگیم میدازتشون بیرون…

    این روزا قشنگ حرکت کردن روحم رو در مدار های بالاتر احساس میکنم…

    گفتم منم مثه شما واسه خودم جشنی بگیرم اما …

    دوصد گفته چو نیم کردار نیست …

    نمیدونم شاید افتادم تو تله فکری نتیجه گرایی…!

    واسم جشن و کادو نتایج ملموسه…

    استادم میگه با نتایجت با من صحبت کن …

    حسم خیلی خوبه ، آرومم اما هنوز چند جای کار میلنگه …

    زیر لوگوی سایت نوشته :

    موفقیت در تمام جنبه های زندگی …

    میخام پروژه شش ماه بعدی حضورم تو این سایت فقط فهمیدن و باور کردن همین یه جمله باشه :

    با گروه تحقیقاتی عباس منش تغییرو تحول زندگی ممکن بلکه بسیار آسان است …

    واقعا نمیتونم تصور کنم پس از هزار روز فعالیت تو این سایت کجای دنیا ، تو چه جایگاهی….

    یقینا مدت عضویت رابطه مستقیمی با میزان درک اعضا و نتایجشون نداره …

    یکی از میزان ها ، تعهد بکاری آموزه هاست…

    از خدا میخام وعده “فرقانا” در وجودم فعال تر بشه…

    چند روز پیش دلم بهم گفت حواست باشه قرآن بت نشه واست!

    زیاد از تاریخ اسلام سرم نمیشه اما میدونم چه طلحه و زبیر ها و چه حر و سلمان ها اومدنو معادلات دو دوتا چار تای اونایی که بیرون گود نشسته بودنو میگفتن ، لنگش کن ! رو جابجا کردن …

    ترجمه فتح الرحمن – سوره النساء آیه ۵١

    أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُوا۟ نَصِیبًا مِّنَ ٱلْکِتَـٰبِ یُؤْمِنُونَ بِٱلْجِبْتِ وَٱلطَّـٰغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا۟ هَـٰٓؤُلَآءِ أَهْدَىٰ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ سَبِیلًا

    آیا کسانی را که بهره ای از کتاب یافته اند، ندیدی که به شرک و خرافات و معبودان باطل گرایش دارند و

    درباره ی کافران می گویند: «اینها بیش از مسلمانان بر راه هدایت اند»

    دلم میخاد السابقون السابقون اولائک مقربون رو بفهمم…

    خدایا شکرت….

    ربنا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که مدامتی بیش از پیش بهم میدی و هر روز بر علم و عمل توحیدم می افزایی…

    پروردگارا همیشه مشتاق فضل و رحمت بینهایتتم که به بی نهایت شکل شامل حالم میشه…

    مهدی وثوق

    الان در یکی از روستاهای اطراف مشهد/ایران

    +۱۷۴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    سلام

    این از فضل خداست بر من …

    خداروشکر…

    واسه شما هم میتونه باشه ..

    کلا نمد هولاء و هولاء من عطا ربک …

    متشکرم بابت ابراز محبتی که داشتی …

    دلم گفت اینو بگم :

    نشتی فرکانسی داری!

    در مورد احساس گناه دادن به خود

    کل سایت رو شخم بزن … زودی برطرفش کن .

    سوراخ و پنچلی جمله پایینه بین نوشته هات متوجه شدم :

    وقتی به دوران جاهلیتم فکر میکنم کلی حالم بد میشه

    +۱۸۲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: