دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! - صفحه 10

575 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    به نام خدای هدایتگر

    بازم همزمانی اتفاقات که مثل زنجیر بهم وصل وکاملا بجا برام اتفاق میفته باعث میشه خداروشکر کنم وسجده شکر بجا بیارم

    همین چن دقیقه پیش سفرنامه صمیمی هدایت شدم فایل چه کسی مالک توست وخیلی خیلی اگاهی وحال خوب داشتم اومدم نشانه امروزم رو زدم اومدم این فایل وچقدر هدایت خدا بی نقصه

    تا کجا میخواییم این شاخ وبرگ اضافی رو قطع کنیم تا کجا میخواییم شریک قائل بشیم برای خدا و واقعا چقدر جنس اگاهی های فایلهای توحیدی یه چیز دیگه اس چقدر خالصتره هزاربار گوش بدی کمه شور اشتیاقی داره ادم قابل وصف نیست خدایاشکرت

    یه نشانه ای هم دیشب دیدم خیلی ربط داره به صحبتهایی که امروز شنیدم از زبان استاد

    شوهرمن سوپرمارکت دارن وخب به واسطه شغلشون خیلی با ادمها زیادی سروکار دارن اتفاقا بحث دیشب ماهم همین بود

    ایشون تعریف میکرد یکی ازمشتری هاشون که چهارتا پسر دارن اومده بودن خرید وانقدر ازوضع دولت واینکه برای جوانها کاری نمیکنه وکلا طلبکار از همه اه وناله میکرده و جالب اینجا بوده که میگفته هرچهارتاپسرش بیکارن وهنوز ازدواج هم نکردن شوهر منم چون خودش ازهمون بچگی کار کرده حتی بااینکه پدرش وضع مالی خیلی مناسبی داشته

    برگشته گفته خب چرا بیکارن چرا تلاشی نمیکنن حالا منتظر نشستن اوضاع درست بشه

    پدر خانواده گفته چون بچه ها تا لیسانس وحتی یکیشون تافوق لیسانس درس خوندن میگن باید شغلی باشه درشان ما یا باید یه جای اداری باحقوق بالا استخدام بشیم یا سرمایه کافی بده ما یه کاری شروع کنیم که گویا پدر هم سرمایه کافی نداره واینا دست رودست گذاشتن وبیکارن

    شوهرم میگفت توهمین حین که ذهنم درگیر صحبتهای مشتری قبلی بود وپیش خودم فکر میکردم واقعا چرا ماها منتظر لقمه حاظر واماده نموندیم وخودمون رفتیم سراغ کار و

    بازم ذهنم داشت دلیل میاورد که شایدم حق دارن الان بااون موقع خیلی فرق میکنه بچه ها هرکاری عارشون میشه و…..

    تفکرات بودم یه مشتری اومد گفت اقا ببخشیدمیشه برام چک کنید من چقدر توکارتم پوله میگه منم گفتم موردی نداره تاکارت وکشیدم دادم بهشون میگفت برگه روگرفت سمت من گفت ببخشید میشه بخونید منم گرفتم چشام چهارتا شد ازتعجب دیدم رقم کارت بالای چهار میلیارده میگه دوباره نگاه کردم به سرو وضع طرف دوباره رقم هارو شمردم دیدم بعله درسته بالای چهار میلیارده گفتم اقا انقدره گفت خب درسته

    شوهرم میگفت کنجکاو شدم ازش پرسیدم ببخشید شما کجایی هستین اونم گفت اره چن سال پیش تو روستامون که کم جمعیت هم هست همه مون دامپروری داشتیم واکثرا هم سواد کافی نداشتیم نشستیم فکر کردیم چیکار کنیم چیکار نکنیم یکی از فامیلها پیشنهاد داد بریم زمین بخریم خلاصه اومدیم کرج یه سری زمین خریدیم با پول فروش دامهامون توفردیس کرج بعدم کم کم ساخت وساز کردیم والان چن تا مغازه توفردیس کرج دارم هم اجاره میگیرم هم چن تایی فروختم و جاهای دیگه سرمایه گذاری کردم الانم این یکی ازکارتهامه اجاره هارو میریزن خواستم چک کنم خودم سواد ندارم

    خلاصه شوهرم گفت منو همینجور توتعجب وشوک گذاشت رورفت وگفتم واقعا کار خداروببین جواب سوال منو در کسری ازثانیه داد

    نه تحصیلات بالا نه کم

    نه دارایی زیاد نه کم

    نه پدر پولدار نه بی پول

    نه شهری و نه روستایی بودن یه ادم

    نه کشور ونه قاره خاص

    نه تنبلی و خونه نشستن نه کار کردن سخت

    نه وضع مملکت ونه حزب خاص

    نه کارمندی نه کارافرینی

    ونه خیلی عوامل دیگه اصلا ربطی به ثروتمند شدن نداره فقط وفقط خودت وباورهای خودت

    بعداون صحبتهای دیشب وهدایت امروز دیگه کاملا برام جا افتاد عذر وبهانه ممنوع

    اینجوری میشد اونجوری میشد شاید موفق میشدم ممنوع

    فقط وفقط خودت وباورهایی که داری دارن برات اتفاقات زندگیت رو رقم میزنن

    ای خدا چقدر این مبحث شرک گسترده اس چقدر به همه چیز ربط داره

    خدایا شکرت برای هر لحظه از اگاهی وهمزمانی که مکمل همدیگه ان انگار برای اگاهی روح

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 176 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2057 روز

      عالی بود. وقتی اونجایی که نوشتین: سواد ندارم” انگار تلنگری محکم بهم وارد شد که پاشو! بسم الله! ببین طرف رو!

      خدایا اصلا برای چند ثانیه موندم، خشکم زد، گفتم خدایا داری چی بهم میگی!؟ یعنی به همین راحتی؟ ینی حرکت و توکل فقط؟

      خدایا شکرررررت بابت هدایتت

      چقدر راه تو سادس خدایا….

      مرسیییی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      عصمت جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1755 روز

      سلام خانم پورمحمدی عزیز. وقتتون به خیر وخوبی و شادی.

      چقدر صحبت های اخر کامنتتون رو دوست داشتم ک واقعا پیشرفت و موفقیت به هیچ عامل بیرونی بستگی نداره مگر باورهای ما ک موجب حرکت یا سکونمون میشه…

      واقعا من الگوهایی رو اطراف خودم میبینم ک ب خودم میگم ثروت، پول ساختن و رشد ب عوامل بیرونی ک ما فکر میکنیم بستگی نداره. اتفاقا چند روز پیش یکی از فایل های استاد رو درمورد جبر یا اختیار دیدم و الان حس کردم ب حرفای این فایل استاد متصله…

      من پدربزرگم که الان به رحمت خدا رفتن، در روستا زندگی میکردن و خب قدیم ها اکثرا همه سواد درست حسابی نداشتن ایشون هم در حد نوشتن اسم و فامیلیشون و یه امضا میتونستن کارشون رو راه بندازن.یادمه حتی وقتی میخواستن شماره تلفنم بگیرن از دخترخالم ک ازمن بزرگ تر بودن کمک میخواستن.خلاصه ک سواد ایشون در همین حد بود ولی مامان بزرگم میگفتن ک اوایل ک خیلی قرض بالا اورده بودن، بابابزرگم ب مدت 7 سال رفتن کویت ک کار بکنن و برنگشتن، بعدشم افتادن تو کار تجارت مغز و اونقدر ب لطف خدا ثروت و مقامشون بین تاجران بالارفته بوده ک وقتی میرفتن کرمان برای خرید و فروش مغز، همه میشناختنشون… همین الگو ب من ثابت میکنه ک پول ساختن ربطی ب روستایی یا شهری بودنت، باسواد یا بیسواد بودنت نداره. بستگی داره ب تو و باورهات ک چقدر حرکت میکنی و یا میشینی و غصه میخوری…پسرخالمم بیست و سه سالشه و با این سن کم ک هم سن و سالاش یا رفتن کارخونه کار میکنن، یا شغل دولتی دارن، او رفت دنبال علاقش و ماشالا چقدر سرمایه داره… بازم تو این الگو معلوم میشه در هرسنی میشه ثروت ساخت فقط اول باید خودت رو باور داشته باشی و حرکت کنی و دست کم نگیری خودت رو ک باهمین الگوها میشه اعتماد ب نفس رو در خود ایجاد کرد و قدم برداشت.

      سپاسگزارم از کامنت اموزنده شما ک باعث شد من این کامنت رو بنویسم.. و در رده اول از خدا هم ک باعث و بانی این اتفاقات بود سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 3610 روز

      دوست عزیزم

      سلام

      بسیار مطلب جالبی گفتید به خصوص اپن جمله که بهانه و عذر ممنوع

      من چند روزی هست که همش به خاطر تصمیمات در ظاهر بد که در گذشته گرفتم خودم را سرزنش می‌گردم و همش میگم ای کاش فلان کار رو می کردم فلان ماشین رو می خریدم یا فلان خونه با اینکه پول خرید آن را داشتیم و الان به گفته شما بهانه ممنوع

      شاید باید اون تصمیمات رو‌می گرفتم شادی همان تصمیمات باعث رشد من در آینده شود

      بسیار ممنون از اینکه این تلنگر مهم را در من ایجاد کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا گفته:
      مدت عضویت: 1104 روز

      سلام دوست مهربونم

      ممنون بابت کامنت زیباتون

      چقدر قشنگ واقعا موقع خوندن پیامتون اشک حلقه زده بود تو چشمام و ذوق و شوق وصف نشدنی داشتم

      خدایا صد زار مرتبه شکر

      واقعا میشه با باور های خوب به همه جا رسید از دامداری تا برج سازی

      از بی سوادی تا ثروتمندی

      از کار سخت به کار آسان

      براتون ثروتمندی آرزو دارم

      دوست دارم دوست خوبم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1047 روز

      سلام خانوم پورمحمدی ،امیدوارم لحظه هاتون غرق در توحید باشه ،من بسیار لذت برم از کامنتی که نوشتین و ازشما سپاس گزارم بابت تجربه ی فوق العاده ای که برامون نوشتین تا روشن بشیم ،اگاه بشیم تا تکرار بشه برامون و تا درک کنیم که به غیر از باورهای خودمون هیچ چیزی تاثیرگذار نیست ، چقدر حتی فکر کردن به شرک هم بهم احساس خفت و خواری میده و چقدر از اصل من از هویت من و گوهر من به دوره ، وچقدر وقتی ترمزی وجود نداشته باشه همه چیز اتفاق میفته ، مردی که گوسفنداشو فروخته و اومده زمین خریده و ساخت و ساز کرده و کم کم کارش روال افتاده و ثروت چقدر بی ربطه به سواد ،سخت کارکردن و هزارتا کار دیگه ،و چقدر فوق لیسانس و دکتری هستن که برای کسی دارن کارمندی میکنن که شاید 10کلاس سواد نداره ،برای کارآفرینی که مثل بیل گیتس که انصراف میده و همونایی که مسخرش کردن به خاطر اینکه دانشگاه و رها کرده و چند سال بعد همه حقوقشونو از بیل گیتس میگیرن ، و هزاران هزار کارآفرین داخل ایران و داخل بازار ایران که هزاران فرد با مدرک دانشگاهی بالا دارن براشون کار میکنن و حقوق میگیرن ازشون، چون مدرک مهم نیست ،مهم ایماانه ،چون مدرک مهم نیست ، مهم شجاعته ، چون مدرک مهم نیست ،مهم عمل به الهاماته ، که فردی مثل عباس برزگر از فروش دمپایی کهنه تبدیل میشه به بزرگترین کارآفرین ایرانی ،چون سواد و سرمایه و …….. مهم نیست ، مهم توحیده ،مهم اعتماده ،مهم باوره ، الهی شکرت بابت تکرار این آگاهی ها در زمان مناسب .

      دوست عزیزم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1998 روز

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    چقدر خوب میشه انسان با این طرز فکر بتونه مستقل زندگی کنه و وابسته به هیچ کسی نباشه

    و راحت طلب نباشیم که منتظر دولت و یا خانواده یا حتی دیگران باشیم تا ‌شرایطی رو برامون فراهم کنند

    تا برامون اشتغال زایی و کسب درامد ثابت داشته باشیم

    بنظر من بدترین شغل اینه که کارمند باشیم و زیر نظر کسی کار کنیم تا ازادی عمل و ایده پردازی و خلاقیت و علاقه و استعدادمون که میتونیم کسب درامد کنیم تا دنیایی که اونجور خودمون دوست داریم بسازیم رو از ما بگیرند

    و یه جورای خودمون رو اسیر دیگران کنیم

    باید توکل کنیم به خدای توانا که خدا خالق این جهان و با ایمان بر او به سمت خواسته هامون حرکت کنیم و باور داشته باشیم به هر انچه اراده کنیم دست خواهیم یافت

    به امید یزدان توانا 🙏🙏🙏

    ممنون از شما دوستان هم فرکانسی خودم و همچنین استاد عباس منش عزیز

    ❤️❤️❤️🙏🙏🙏🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم اسدی کیا گفته:
    مدت عضویت: 2100 روز

    سلام عزیزان

    تا زمانی که خود انسان نخواد هیچ کاری پیش نمیرود

    داشتن باوری که من میتوانم اولین پله ترقی هست

    باید بخواهیم و باور داشته باشیم که میتوانیم ومیرسیم به آنچه که خواهانش هستیم

    خودم باور دارم تازمانی خودم جنب جوش نداشته باشم هیچ کاری برایم درست نمیشود

    بخواهیم و باور داشته باشیم که به هدفمان میرسیم❤❤❤❤❤❤🌺🌺🌺🌺🌺دوستتون دارم بی نهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3023 روز

    به نام خالق زیبایی

    سلام استاد جان

    نشانه امروز من 25/11/98

    هنوز فایل رو ندیدم اما قبلا بارها گوش دادم این فایل رو و مطمعنم این بار چیزهای جدید تری خواهم آموخت اما با خواندن متن این فایل دلم خواست اول کامنت بزارم

    خدارو شکر درمسیر هستم و خدارو شکر به قول مریم جانم همین ماندن در این فضا باعث تقویت باورها میشه به لطف خدای مهربان چرخ های زندگیم روانتر شده و معجزه پشت معجزه از وقتی که خودمو باور کردم و توانایی های خودمو باور کردم از وقتی بت های ذهنمو شکوندم و سعی کردم قدرت رو فقط در دست خداوند بزارم اونم چی حتی یک درصد هم نشده و ببین اگر این تغییر حتی بشه یک یا دو درصد چه غوغایی بشه خدایا شکرت

    شرک فقط پرستیدن مجسمه ای از سنگ و چوب تیست شرک یعنی قدرت رو به کسی غیر از خودت و خدای خودت بدی شرک یعنی عوامل بیرونی رو تاثیر گزاره بدونی

    واین تفکر من سالهای سال بود که همسرم باید تغییر کنه ویا اون باید پول بده ویا دولت باید حقوق رو زیاد کنه دولت باید فرصت شغل و برای بچه من فراهم کنه و دولت باید همه قیمت هارو کنترل کنه و پدر و مادر باید برای من فلان کارو انجام بدن و به کلی عامل بیرونی وابسته بودم که زندگی منو کنترل میکردن و من همیشه در احساس بد بودم یا وجود اینکه از نظر ظاهری مذهبی بودم اما هیچ احساس آرامشی در ارتباط با خدا نداشتم و هیچ وقت شاد نبودم

    از وقتی که این کلمات آروم آروم با گوش من آشنا شد و آروم آروم باورکردم میشه جور دیگه ای زندگی کرد میشه با تغییر باور و نگاه زندگی بهتری رو ساخت تغییرات در زندگی من شروع شد و به لطف خدا هدایت شدم برای کسب درآمد فرزندم بدون هیچ تلاش من کاری که دوست داره رو انجام میده و مستقل شده تقریبا همسرم داره کار می‌کنه ومن به لطف خدا آرامشی که از ارتباط با نیروی که جهان رو خلق کرده و قدرت خلق زندگیمو به من داده احساس میکنم و روز به روز هم طبق قانون تکامل داره این ارتباط بهتر میشه ومن رهاتر میشم از نظر تمام جنبه های زندگی داره تغییرات رخ میده البته به اندازه ای که من میتونم ذهنمو کنترل کنم و تو مسیر ادامه بدم

    توحید یعنی من عزت نفسمو حفظ کنم

    توحید یعنی من قدرت خلق زندگیمو از پل هیچ دارم

    توحید یعنی من لایق فراوانی و ثروت و خوشبختی هستم

    توحید یعنی خدایی که منو خلق کرده هر مسیری که برم منو حمایت می‌کنه

    توحید یعنی کنترل نجواهای ذهن درش ایط به ظاهر بد

    توحید یعنی پاک کردن ذهن از هرعامل بیرونی

    توحید یعنی ایمان به (یرزقه من حیث لایحتسب)

    توحید یعنی ایمان به (ادعونی استجی لکم)

    توحید یعنی ایمان به نزدیک بودن خدا

    توحید یعنی منم که دارم با فرکانس هام زندگیمو خلق میکنم

    توحید یعنی من قدرت کنترل ذهنم رو دارم پس میتونم جهان اطرافم رو اون طوریکه میخام شکل بدم

    توحید یعنی استفاده از قدرت تجسم در خلق خواسته ها

    توحید یعنی رهایی و آزادی در روابط و تمام جنبه ها

    توحید یعنی من فقط میتونم خودمو تغییر بدم ونه هیچ کس دیگه ای

    توحید یعنی هیچ کس قدرتی در تغییر سرنوشت من نه به سمت خوبی و به به سمت بدی ندارند

    توحید یعنی منو خدا و تمام

    توحید یعنی…….

    و هزاران باور قدرتمند کننده که میشه ساخت تا بهشت رو در همین دنیا تجربه کرد

    و قانون تکاملی که استاد اشاره کردن هم جزو توحید هست که من از مسیر لذت ببرم و اعتماد داشته باشم که به زیبایی های بیشتری هدایت میشم به شرط اینکه تا میتونم لذت ببرم و شکر گزاری باشم چیه نتیجه نچسبم و این مسیر رو با اعتماد به ربی که بی اذن او حتی برگی از درخت نمیافته به بهترین شکل طی کنم بدون اینکه بترسم یا حرص بزنم و یا بخوام عجله کنم

    خدایا شکرت که منو به مسیر کسانی هدایت کردی که به ایشان نعمت داده ای

    عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😌😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 128 رای:
  5. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3790 روز

    سلام استاد عزیزم

    من یه جورایی از بچگی با کار اداری مشکل داشتم.

    با کارمندی خیلی نمی ساخت روحیم.

    هر جایی هم کار کردم که کارمند بودم نتونستم خیلی بسازم و جدا شدم.

    الان در حال ایجاد کسب و کار خودم و ساخت امپراطوری مالی خودم هستم.

    اما واقعا نکته ای که شما بهش اشاره کردین و خیلی کم بهش میپردازن بقیه.

    و این کاملا دیدگاه ادمای موفقه. حالا می فهمم چرا شما از جو ایران کنده شدین و به جایی مثل امریکا هدایت شدین. به خاطر این باور ها بوده که فردی مثل سید حسین عباس منش این همه نتیجه میگیره و به این جایگاه ها هدایت میشه.

    واقعا اتفاق و شانسی در کار نیست!

    این باور که بدونی هیچ کس قرار نیست دستتو بگیره تورو بلندت می کنه!

    و باعث میشه پرواز کنی!

    ممکنه گاهی بد بشه شرایط ولی قطعا نتیجه میگیری!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
  6. -
    سعید خستوانه گفته:
    مدت عضویت: 2090 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیزم مخصوصا استاد آقای عباس منش از خدا می خواهم که همیشه این سایت برپا باشه و توی مسیربا هم وبا عشق و با لذت با هم پیش برویم من الان اینها رو که دارم مینویسم با عشق دارم مینویسم با ذوق دارم می نویسم به خدا قسم یه چیزی فقط می خوام بگم بچه ها یه روزی میگم روزی من به خدا قسم میگفتم خدایا بیا جونم منوبگیر یا یک راهی بزار پیش پای من و خداوند توی این مسیر منو قرار گذاشت و الان دیگه فقط و فقط و فقط درسته الان میلیاردر نشدم ولی یه چیزی تو وجودم میگه که تو به هر آن چیزی که بخواهی میرسی فقط کافیه تو توی این مسیر بمونی به خدا قسم از خدا خواستم خدایا اگه میخواهی منو ثروتمند کنی یا توی مسیر درستی قرار بده یک مسیر باشه که وقتی که نگاه تو آینه می کنم من خودم افتخار کنم بگم احسن سعید تو واقعاً گل کاشتی همه تون رو دوست دارم به خدا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز.

    خیلی خوب بود

    خیلی ها به دنبال این هستند که یک شغل با حقوق خوب و تعطیلات و مزایای مناسب پیدا کنن.در اصل کسانی که باورشون غلط و فکرشون غلط تر هست.تنها چیزی که نمیبینن و نمیدونن اینه که این ها فقط عین تزئین کردن گناه توسط شیطان هست.یعنی براشون زینت داده میشه تا بیان و کار کنن.که البته در اینجاهم کارفرماها باید کارمند داشته باشن پس نیاز به این زینت ها هست تا اون هایی که در جامعه دنبال پول مفت هستند و باورشون غلطه بیان و کار کنن.اما مطمئنن دولت به اندازه ی کارمند کردن تمام کشور ننیتونه بودجه بذاره چوت به هرصورت خرج های دیگه ای هم هست.خیلی ها فریب این زینت رو نیخورن و سال های اول براشون به شیرینی عسله اما یکهو با خصوصی شدن کمپانی تازه میفهمن که دوران خوش تموم شد و در چرخه یا دام زندگی افتادن و باید تحمل کنن.البته این در حالت خوشبینانه بود.اما گاهی اوقات دولت از پس هزینه های یک کارخانه یا یک شرکت بر نمیاد و ورشکست یا کوچکتر میشن.

    اما متاسفانه همونطور که خیلی ها تابلوهای راهنمایی رانندگی که به واضحی همه چیز مشخصه خیلی فرصت هاشونو نمیبینن و کور کورانه میگذرن.برای مثال بهانه میارن که دولت اجازه نمیده.یا میگن طرف خودی بود.اما به نظر من چیزی مثل بعضی خودرو های لوکس که پلاک ملی هم شدن تنها و تنها نتیجه باورهای درست یک شخص بوده که گفته برای من این قانون ها و محدودیت ها وجود نداره و من میتونم این ماشین رو راحت بفروشم که میبیم چقدر خرید و فروش دارن.چون اگر نداشتن تمام نمایشگاه های ماشین تعطیل میشدن.اونها فقط باور کردن که میشود.

    خیلی چیز ها رو نمیبینند مثل شغل هایی که در ایران وجود نداره و کاربرد داره و یا وسایل خانگی که اصلا به ایران نیمده.

    اما خیلی ها فقط به چیزی که نمیخوان(بی پولی)و زینت های کارمندی رو توجه میکنن و به سمتش میرن.

    من از هیچکس طرفداری نمیکنم اما در کتاب اجتماعی مدرسه چیزی از وظیفه دولت بر ایجاد شغل برای همه نگفته.دولت فقط برای تعدادی محدود برای راه اندازی کارهاش معمولا استخدام میکنه.فقط تا اونجایی که میدونم از وظیفه اصلی دولت اجرای قوانین و اداره کشوره واداره امور دیپلماتیک بین کشور و کشور های دیگست.

    خیلی ها هم فکر میکنند که پول فقط برای پایتخت هست و بارها از شهروندان شهر های دیگه شنیدم که میگن تهران پول پارو میکنن.اما به نظر من برای مثال یک پزشک ندیده که در شهر خودش میتونه در مطبش کلی کسب درآمد کنه.

    اما در مثال پزشک یا لوازم خانگی وارد نشده به ایران هردو میگن دولت شرایط رو مهیا نکرده.

    مثلا بیمارستان در این شهر کم زده و تو پایتخت زیاده.

    پس فکر میکنن پول تو پایتخت هست و زمانی که خودشون بیمارستان بخوان بزنن در پایتخت میزنن.

    اما نمیدونند که در شخر خودشون هم بیمارستان هم نیازه و هم باعث در آمد میشه.

    و یا وارد کننده با باور غلط الان هیچ چیزی وارد نمیشه و یا محدودیته به موفقیت نمیرسه.

    در آخر هم کسانی که با باور غلطه(وظیفه دولته)به اطرافیانشون میگن که دانش آموزی بهترین زمانه و پول در اوردن بسیار سخته روز به روز دچار بدهی های بیشتری میشن و با انبوهی از بدهی های زنجیره ای از دنیا میرن.چون هیچ درآمد راحتی نخواهند داشت و باور غلطشون به واقعیت تبدیل میشه و روز به روز مجبورن از بانک ها قرض کنند و بیشتر زیربار قرض برن.اما باور فاجعه بارشون اینه که باز فکر میکنن برای دلشتن شغل دوم و سوم باز هم باید دولت شرایطی رو مهیا کنه با اینکه حتی با ساده ترین کارهایی که به ذهن کمتر کسی میرسه میشه کسب درآمد میلیونی و میلیاردی کرد.

    پس نتیجه بر اینه که دولت برای کارهاییست که ما وقتش رو نداریم و یا سر در نمیاریم.

    مثل اداره کشور،اجرای قوانین و….

    و نه برای پول دادن به ما .در اصل ما باید کارفرمای دولت باشیم و کارفرمایی باشیم که دولت رو برای انجام کارهای نام برده استخدام کردیم تا ما با خیال راحت به کار خودمون بپردازیم و هزینه ای پرداخت کنیم که این مدیریت این کارها رو به عهده بگیره.مثل مدیر یک شرکتی که حقوق میگیره برای اداره اون شرکت و انجام کدرهایی که در اون وارد نیستیم.و فقط فقط اون مدیر چندین کارمند برای انجام کارهای اون شرکت استخدام میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    نازنین بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3303 روز

    وای وای مگه داریم

    من اصلا نمیدونستم این نشانه روزانه که به سایت اضافه شده , چیه , همینجوری رفتم , روی اسمم که دیدگاههایی که نوشتم و ببینم, دیدم این آپشن هست, فکر کردم , منباید اینجا , این قسمت نشانه هایی که هر روز میبینم و اضافه کنم, و بنویسم , چون خیلی دوست داشتم یک قسمتی تو سایت باشه , برای اینکه نشانه هایی که هر روز بی نهایت میبینم و بنویسم , وباورهایی که هر روز برام ساخته میشه, و کلی ذوق کردم, بعد روش کلیک کردم, دیدم رفت اون فایل رایگانی که بعد اومدم پایین دیدم نظر سجاد سهرابی , که در مورد فراوانی گفته , و من دقیقا امروز صبح به این نتیجه رسیدم که در زمینه ثروت علاوه بر باور لیاقت خیلی باید روی باور فراوانی کار کنم و بیشتر باید در طول روز با خودم تکرار کنم, و حسش و تجربه کنم, هنوز نمیدونستم , این سیستم جدید سایت من و هدایت کرده به اینجا , به خاطر فرکانس صبحم, چون تو ذهنم دنبال جایی بودم که نشانه هام و ثبت کنم, دوباره نشانه روزانه من کلیک کردم, دیدم دوباره اومد تو این صفحه , آخه این اتفاق زیاد برام افتاده , که دنبال یه سوال تو ذهنم بودم, و از طریق سایت هدایت شدم به جوابش ,گفتم باز این هم از اون اتفاق هاست , تا اینکه نمیدونم کجا کلیک کردم که تو ضیحات نشانه روزانه من اومد, با با واقعا دمتون گرم, آخه این ایده , میدونی چقدر بازدید و افزایش میده, چه seo کار حرفه ای که با مطمئنم این ایده با هدایت براش اومده , حالا میفهمم که استاد تو اون فایل میگفت , میره میشنه طرف روش های بازاریابی و میخونه , یعنی چی و هدایت یعنی چی , من عاششقتم

    خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی , من با این قسمت نشانه امروز چه ها که نکنم , وای خدایا عاشششششقتم بوس بوس بوس

    استاد عاششششقتم مدیر فنی سایت یه دونه ای عاشششقتم

    خدای من خدای من حس پرواز مثل خون توی رگ ها م

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    Sajad گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    سلام استاد نمیدونم چرا تا حالا اکثر فایل های رایگان رو نگاه کرده بودم ولی اینو بهش توجهی نکرده بودم شاید به خاطر این بود که باور فراوانی کار تو خودم ساختم و به خاطر این باور توحیدی یه کار خوب و با درآمد خوب رو پیدا کردم .

    ولی الان که این فایلو دیدم متوجه چند تا باور شرک آلود (ترمز های مخفی ) تو وجود خودم شدم که شبیه به همون تفکر مخربی بود که بهش اشاره کردید.

    یکی اینکه فکر میکردم باید دولت و دیگران شرایط ازدواج جوانان رو فراهم کنم .

    و چند تا باور شبیه به این که در مورد دانشگاهم فکر میکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: