دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/05/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-05-07 08:13:102020-10-19 00:14:12دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود فراوان
من همیشه نشستم یکی بیاد بگه بریم کار. منتظر بودم وام جور بشه و جالبه هیچوقت ضامن پیدا نکردم یعنی دایره روابط و درخواست من از دیگران برای بیاد ضامن بشه کم بوده و نمیتونسم رو بزنم . اخرین با که رفتم چهارتا بانک عوض کردم برای وام فرزنداوری که اونم همسرم ول نمیکرد که بگیریمش ، از من مدرک شغلی خواستن و من بعد هزار تا شغل عوض کردن گفتم مدرکی ندارم و فهمیدم من با این سیستم دولت و بانک ها کارم نمیشه . نه تنها وام ، بلکه توی فراهم کردن شغل های دولتی . من باید خودم با وصل شدن با منبع مسیری که توی فایل ها گفته شده و نوشته شده جلو برم .
خداییش این فایل تکونم داد. من نمیگم منتظر کار دولتی بودم و چشمم به شغل اداری بوده ، ولی
چون چهار تا کتاب خوندم و دوره رفتم میگفتم من باید برم کار با کلاس. باید بیزینس گردن کلفت بزنم و بدون طی کردن تکامل میخاسم صاحب کسب و کار بشم . و با این تفکر بوده که عامل بیرون از من بیاد کمکم کنه صاحب کسب کار عالی بشم و اولش من برم کار براشون و بعد منو شریک کنن . دنبال شریک میگشتم همش . دنبال این بودم که بهم کار بدهند
بیان دم در بگن ما شما رو کشف کردیم و فهمیدیم خیلی استعداد و فهم داری بیا برامون کار کن .
استاد میگه اگه بخای کار کنی کار هست برو نظافت و کارای دیگه . راست میگه کاکو من اگر مفت خور نباشم و منتظر کیسه پول نباشم از بالا بیوفته پایین حرکت میزنم و از یجا شروع میکنم . من از بیکاری رفتم شاگردی نصب کاغذ دیواری و بعد نقاشی ساختمان و الان که بلدشم ولی نشستم کار بهم بدن و نمیرم توی مداری قرار بگیرم تا به ادمهایی برخورد کنم که مهارت منو نیاز دارن .
از کارگری شروع کن اروم اروم جمع کن بشو کار افرین . گیوه هات رو بکش .
ایول مثال قدیمی هست . با کفش دم پا انداختن ، شنگ و رِنگ راه نمیرم و شل و ول راه میرم . وقتی پشت کفش رو بکشم یعنی میخام اماده باشم و سرپا و نخورم زمین. و با اعتماد به نفس راه میرم
وقتی تسلط به کارم دارم و شاگردی کرده باشم و تمرکزی برم که انجام بدم ، و توکل کنم بخدا ، همه چی حله
من بحث توکل رو توش میمونم . بحث توحید . باورهای قدرت دادن به نیروی خداوند و وجود خودم
از قبلش پیش داوری و پیش فرصم اینه که چه فایده میری کار مزد رو میخورن و بخاطر تجربه ادم بدحساب در گذشته ، کل ادمهای ایندگان رو بد حساب میدونم
بدبینم به نقدی بودن مشتری.
دوستان در پاسخ بگید زیر این کامنت بمن کمک کنید تا باورهای قوی بسازم برای توکل . البته تنبلی از خودمه باید الان برم عقل کل و در این مورد سرچ و مطالعه کنم
ممنونم از شما . ممنونم از صحبت های استا که توی این فایل اب پاکی رو ریخت رو دستم که پاشو منتظر ناجی نباش .
سپاس فراوان
سلام به تمام عزیزان خودم
استاد دقیقا همینطوره
اما برای کسی که واقعا بخواد کار کنه و هی بهانه نیاره…یادمه یه روز با خواهرم رفتیم یه مغازه که برای آشپزخانه میزوصندلی غذاخوری بخریم صاحب مغازه یه پیرمرد بود با پسر جوانش..ما که فیمتارو میپرسیدیم متوجه شدیم که پسرش نمیتونه صحبت کنه قدرت تکلم نداشت…با ایما و اشاره یا هر سئوالی که میپرسیدیم توی گوشیش جوابشو مینوشت و به ما نشون میداد…ما اونجا خریدمونو انجام دادیم خیلی راحت..خیلی توی دلم اون آقا رو تحسین میکردم که با وجودیکه قدرت صحبت کردن نداره اما بازهم بهانه نیاورده و خیلی پرقدرت پر انرژی و بسیار مهربان و خنده رو در کنار پدر پیرش کار میکنه و داره روزیه خودشو به دست میاره…اما با این شرایط بازم ناامید نشده ایمان داره و خدا هم کمکش میکنه و اون شرایط خودش رو بهانه نکرده که نتونه کار کنه و….پس اگه خودمون بخوایم در هر جا و هر شرایطی میتونیم کار کنیم و پیشرفت کنیم.
به نام خداوند مهربان
سلام به عزیزان دلم
امیدوارم لحظه به لحظه تون پراز خدا باشه
دولت ها و ایجاد شغل ؟؟؟
بازهم تکرار یک اصل جهانی از یک زاویه دیگر
کدوم اصل؟؟؟اینکه خداوند قدرت خلق لحظه به لحظه زندگیمو داده دست فرکانس ها و باورهای غالب من ، اینکه جهان خداوند شکل ندارد و من با باورهایی که میسازم به جهان شکل و غالب میبخشم ، وچقدر هیجان انگیزه و چه قدرتی خداوند مهربانم به من عطا کرده ،یعنی به غیر از من و فرکانس های من و باورهای من هیچ دست دیگه ای درکارنیست، به غیر از من هیچ چی دیگه ای تاثیرگذار نیست، خواسته ی من خواسته ی الله مهربان منه و اون تنها و تنها داره به فرکانس های غالب من در هر لحظه بدون قضاوت پاسخ میده و قانون جهانش بر اینه که من در هر لحظه باتوجه به افکارم و باورهام زندگیمو رقم بزنم ،یعنی من با توجهم دارم درهرلحظه دارم سفارش میدم به جهان و جهان فقط پاسخ میده به احساسی که پشت اون توجه منه ،بدون حس دلسوزی ترحم و بدون قضاوت و تحلیل و تعارف ، چقدرررر هیجان انگیزه که جهان به تسخیر من درمیاد ،اگر من به منبع وصل باشم و همواره به باورهای قدرتمند کننده خودم خوراک خوب برسونم با ورودی های مناسب ، چقدر حس آرامش داره این قوانین که میگه جهان درتمام ابعاد سرشار از فراوانیه ،برای همه هست ، تموم نمیشه ، ونیازی به رقابت نیست و ذهنیت رقابت ازباورکمبود میاد ،اینکه مشتری کمه و باید برای فروش رقابت کنم با هم صنفی های خودم ، نه این نیرویی که کل روزی بشر رو تا قیامت فقط در چهار روز به وجود آورده ،قادره در هر لحظه بی نهایت در به روی ما باز کنه ،به شرط پی بردن به قدرت او و قدرتی که درون ما به ودیعه گذاشته ، وچقدر زیباست این خدا و چقدر نعمت به من عطا کرده تا استفاده کنم و اصلا خوشش نمیاد من غیر از خودش در تمام زمینه ها به غیر متوسل بشم و امید داشته باشم ، تمام راه ها به اون ختم میشه حتی راه هایی که بر خلاف امر اون انسان میره در انتها بازگشت همه به سوی اونه و چون از قدرت من برای خلق زندگیم خبر داره ،به این علت به هیچ عنوان شرک رو نمیبخشه ،چون کل داستان همینه ، چون از گوهر درونم و قدرت هایی که بهم عطا کرده خبر داره ، اون قدرت خلق زندگی منو داده دست خودم ، و اراده ی من اراده ی اونه ،ان اقول له کن فیکون، میگویم موجود باش و همان لحظه موجود میشود ، خداوند در واقع برای من نه خوبی میخواد نه بدی ،این منم که انتخاب میکنم کدومشو تجربه کنم و اون فقط پاسخ میده به فرکانس من ، سوال ؟؟؟ روچه حسابی استاد برمیگرده به رییس بانک میگه که چند وقت دیگه کار به جایی میرسه که اگه بانک شما نیاز به وام داشت من حاضرم به بانک شما وام بدم ؟؟؟ رو چه حسابی؟؟؟ چه ایمانی باید ساخته بشه ؟؟؟؟ چقدر یک انسان میتونه به توانایی هاش و قدرت خالقش پی ببره و باورش داشته باشه که نرسیده بدونه با این فرمون به کجا قراره برسه و هیچ مسأله ای نیست که بتونه اونو به چالش بکشه و در هر صورت با خدای خودش گذر خواهد کرد از این مسیر و همچنان در مسیری زیباتر به راه خودش ادامه خواهد داد ، اصلا همین جواب استاد به اون رییس بانک درس توحیده ،درس ایمان به غیب و کلام الله و وعده هاشه ، الله اکبر تکرار این جمله حتی در ذهن هم وجودمو پر از قدرتی میکنه که احساس میکنم میتونم کل دنیارو بگیرم و من الان تو طبقه ی هزارمم و این حرفا که دولت و فلان و کارو ایجاد شغل و اینا در این لحظه برای من انقد پوچ و بی ارزش و بیهودن که شاید تو زیر زمین طبقه هزارمی که هستمم نباشن ، استاد من بهت افتخار میکنم که جویای حقیقت بودی و انقدر خالص خداوند در پاسخ عشق و جدیت و تعهدت قوانینشو در اختیار توگذاشت و علم کشف و درک قوانین وبهت داد و شمارو الگوی میلیونها انسان دیگر ساخت که در این مسیر هستن و کسانی که هرروز در این مسیر قرار میگیرن ، چه قدرتی داره توحید ، چه قدرتی داره درک این اصل که به غیر از فرکانس ها و باورهای من هیچ چیزی تاثیر گذار نیست و همه و همه حتی اونایی که قصد ضربه زدن به من رو دارن ،دارن به من خدمت میکنن رایگان ، دارن مفت و مجانی در خدمت من کار میکنن ، چی از این بهتر ؟؟؟قوانینی ثابت ساده و بدون تغییر که خیالم را تا ابدیت آسوده خاطر میسازدو همواره میدانم که تکرار یک فرکانس یک نتیجه یکسان خلق میکنه و تغییر اون فرکانس به شکل بهتر باعث ایجاد نتایج بهتر و بهتر میشه ، ازت سپاس گزارم که تا این حد به من قدرت خلق دادی ، و خدایا به بزرگیت قسم که حق داری شرک و نبخشی ، من کاملا بهت حق میدم ، با این قدرتی که به من دادی برای خلق زندگیم و از روحت درون من دمیدی حرفی باقی نمیمونه ،من چه بهونه ای داشته باشم ؟؟؟ حق داری شرک و نبخشی ،حق داری ، خدایا کمکم کن تا همواره در مسیر تکاملم به سمت بهتر و بهتر شدن در تمام ابعاد و به سمت خداگونه تر شدن و اجرای توحید درعمل حرکت کنم و هر روز به من قدرت سپاس گذاری بیشتر بده و یادت رو همواره در دلم بیفکن و منو خودت به خودت نزدیک کن ، چون تویی تنها شفیع و یاور من ، قدرت تویی ، قدرت تویی ، رب تویی ،ارباب عالم تویی ، مالک من تویی ،صاحب من تویی ، پس من تسلیمم تومنو هدایت کن ، تو منو ببر تو به من بگو ،تو آرامش منو بیشتر و بیشتر کن و به من توانایی کنترل ذهن بده تا همواره وصل تو باشم و در مسیر الهاماتم حرکت کنم . تو همواره ظرف وجودمو بزرگتر و بزرگتر کن و منو گسترش بده ، تو منو همواره هدایت کن به سمت حقیقت خودم و به من قدرت تسلیم در برابر خودت رو بده به مانند ابراهیم ، کمکم کن با تمام وجودم برای رسیدن به اهدافم و حقیقت خودم هر بهایی که لازم است را با جان و دل و حس خوب بپردازم و اسماعیل هایم را قربانی کنم و همواره آزاد و رها در مسیر این زندگی دنیایی لذت ببرم و عشق بورزم ،الهی آمین .
من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
من نمیدانم تو میدانی .
در پناه رب قدرتمند کیهان .
پنجاه و دومین روز از سفر هم گذشت با موضوع داغ و همیشگی اکثریت مردم جهان مخصوصا ایران
همیشه میگم که مثلا یه دولت هم اگر بخواد هم نمیتونه برای تمام افراد یک جامعه شغل ایجاد کنه.
نمیشه
نمیشه
نمیشه
مگه جامعه نجار و بقال نمیخواد.
مگه جامعه معامله گر نمیخواد
مگه جامعه کارواش نمیخواد
مگه جامعه تراشکار.مکانیک.نونوا.جوشکار.طلافروش.کتاب فروش نمیخواد.
دولت مگه چند میلیون کارمند میتونه جا بده توی اداره هاش؟؟؟
مگه یه دولت چند میلیون نفر رو میتونه توی کارخانه ها و نهاد های تولید جا کنه.
اصلا اگه یه دولت هم بخواد همچنین کاری بکنه نمیشه چون مثلا 85 میلیون جمعیت ایران رو اگر نصف کنی که 40 میلیونش قشر کارا و جوان و توانای کار باشن حتی اگر توی هر شهر هم دو تا کارخونه بزنه باز هم نهایتا 3 میلیون دیگه رو مشغول به کار کنه .
تعادل به هم میخوره اصلا
نمیشه اصلا
بابا بخدا مردم روانی ان.
آخه کی میتونه با حقوق کارمندی به خواسته هاش برسه.
مگه میشه با حقوق سی میلیون تومان به حتی کمترین خواسته ها برسه؟؟
بخدا نمیشه
من همین پارسال یکی از بستگانم اومد خونه و رئیس مهمانسرا های یه اداره بزرگ توی شهرمون بود بخدا اومد گفت مدارکت رو بده ثبت سیستم کنم و 3 روز دیگه بیا انبار فلان جا سر کار و کار هم آسونه انبارداری،فقط بشین همونجا مواد خوراکی بده به آشپزخونه.همین
یه حقوق عالی هم بهت میدم.توی مجموعه مهمانسرا های شرکت نفت جنوب.
گفتم نه نمیام.
یارو هنگ کرد.
گفت آقا تمام مردم آرزوی همچنین شغلی رو دارن مرد حسابی انگار تو دیوونه شدی.
گفتم عمو من نمیتونم با حقوق ماهیانه 20 یا 30 یا حتی 100 میلیون تومان به خواسته های بزرگم برسم.
من میخوام با هنری که دارمبا عشقی که دارم.با چیزی که عاشقشم بی انتها ثروت بسازم.
گفت عمو این حرفا مال توی فیلم هاست و تو زن و بچه داری بیا از خر شیطون پیاده شو.
گفتم من شاید شرایط الانم آنچنان مناسب نباشه.شاید مقداری بدهی داشته باشم اما بخدا من بی انتها ثروتمند و موفق میشم.
اقا کلی خندید و گفت من نمیدونم تو توی سرت چی میگذره ولی اینو بدون که خوشبختی اومد در خونت و خودت با دستای خودت شانس رو از در خونه رد کردی.
گفتم اگه حقوق ماهیانه 15 یا 20 میلیون تومان خوشبختیه من نمیخوامش.
به خانومم گفت این پسر روان پریش شده.
اره عزیزان.ما باید یه دنبال علاقمون بریم تا موفق بشیم و جهان هم تعادلش حفظ میشه و به روال گسترش پیدا میکنه.
قرار نیست دولت بیاد بگه آقای نصیری بفرمایید بیاید توی فلان اداره سر کار پشت میز.نه
من باید پشت میز علاقم بشینم و خودم آقای خودم باشم.
من باید از لحظات کار کردنم لذت ببرم نه از تایم کاریم فرار کنم
من همین الان خیلی مواقع اونقدر غرق در کارم هستم که یهو نگاه میکنم به ساعت و میبینم ساعت 7 غروب شده و من هنوز نهار نخوردم و تقریبا 12 ساعت یه سر دارم کار میکنم و اونقدر دارم حال میکنم با کارم که نه گرسنه شده و نه خسته شدم و نه فهمیدم کی 12 ساعت گذشت.
فقط از خدا میخوام کمکم کنه با تقویت ایمانم و باورهای مناسب پیشرفت مالی و کاری کنم.
خدایا من رو یاری کن تا بتونم هر روز و هر ساعت باورهای درست رو در ذهن و وجودم نهادینه کنم تل بشم الگو برای خیلیا.
دوستتون دارم
مریم عزیزم ازت ممنونم بابت این سفرنامه.
شاد باشید و ثروتمند
به نام خدا
سلام
نمیدونم چرا اصلا با شغل دولتی و کارمندی از همون بچگی حال نمیکردم و اصلا بهش فکر نمی کردم فقط یادم میاد خیلی دوست داشتم استاد دانشگاه بشم
اصلا بخوام برم توی یک زندان و 8 ساعت کار تکراری انجام بدم و برای هیچی
یک ساعت میخوام برم جایی باید اجازه بگیرم و مرخصی اصلا کار تکراری اونم 30 سال بعد هم بازنشست
اصلا ما باید آنقدر فکرمون بزرگ باشه که خودمون یک کارخونه بزنیم و صدها نفر را حقوق بدیم
اینجوری میشه که ما پیشرفت میکنیم
یا ما باید حقوق بگیر یک نفر بشیم و باعث پیشرفت و رسیدن اون فرد به رویاهاش بشیم،یا خودمون شغل ایجاد کنیم و به رویاهامون برسیم
همین ایلان ماسک نیست که بیش از 200 میلیارد دلار ثروت داره و باعث ایجاد شغل برای صدها هزار نفر شده
هر رئیس جمهور هم بیاد باید به ساز اون برقصه چون میلیارد دلار داره مالیات میده به دولت
یعنی حقوق کارمندای دولت و شخص رئیس جمهور را داره پرداخت میکنه
ما ذاتا راحت طلبیم و میخواییم صبح تا شب بخوابیم و یه حقوقی به ما داده بشه یا خیلی شیک و کت و شلواری بریم اداره بگن بله فلانی اومد
رد پای من در روز پنجاه و دوم از سفرنامه
سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز و خانواده دومم
توحید یعنی همیشه نگاهم به درونم باشه به خدایی که هر لحظه منو هدایت و حمایت میکنه
توحید یعنی نگاهم به بی نهایت فرصتی باشه که خداوند برایم فراهم کرده
توحید یعنی نگاهم به دست کسی نباشه و اینقدر موفق و ثروتمند باشم که من به دیگران کمک کنم
توحید یعنی تنها کسی که میتونه زندگیتو تغییر بده خودتی
توحید یعنی بقیه ابزاری هستند که من با باورهای بهشون شکل میدم
توحید یعنی منتظر معجزه بیرون خودم نباشم
توحید یعنی با توکل بخدای مهربان برای خودم شغل ایجاد میکنم
توحید یعنی فرصتها و موقعیت ها برای ثروتمند شدن روز به روز در حال افزایش هستند
توحید من مسول و تعیین کننده شغل و میزان درامد هستم
و در نهایت توحید یعنی اول رزاق بودن خدای خودتو بعد توانایی های خودتو باور کن
در پناه الله یکتا شاد و تندرست باشید
سلام استاد عزیز
سلام دوستان خوب خودم
صحبت های استاد برای من این حکم را داشت که چشم به کمک و دستهای دیگران ندوزم
هیچ وقت در ذهن خودم قدرت را به دیگری ندهم
همیشه روی خدای خودم و قدرت دستهای هدایتگر او حساب باز کنم
همیشه منتظر این باشم که ایده ها و الهاماتی را که به ذهن من وارد می شود را انجام بدهم
در ذهن خودم قدرت را به خدای خودم بدهم و قدرت را از دیگران بگیرم این همان ایمان و توکل می شود
آنوقت من همیشه در آرامش خواهم بود و همیشه حالم خوب خواهد بود
پس من باید روی باورهای خودم کار کنم
باورهای پوسیده گذشته را کنار بگذارم و باورهایی را برای خودم بسازم که که به کمک آن باورها فرکانس های خوبی را به جهان هستی ارسال کنم و آنوقت من به نتایج شگفت انگیزی دست پیدا خواهم کرد
هیچ عامل بیرونی نمی تواند در زندگی من تاثیر داشته باشند و فقط و فقط من خودم هستم که به آنها قدرت می دهم
پس هیچ عامل بیرونی وجود ندارد که بخواهد به من کمک کند و اگر چنین فکری من داشته باشم این شرک است
فقط و فقط باید خودم روی خودم و دستهای هدایتگر خدای خودم حساب باز کنم
قدم بردارم بی شک من موفق خواههم بود
قدم بردارم بی شک دستهای خداوند در این میان به من کمک خواهد کرد
قدم بردارم قدم های بعدی براحتی برای من مشخص می شود
فقط کافی است که باور کنم که می توانم
من قدم بردارم جهان هستی هم دستهای من را خواهد گرفت
بار من هیچ وقت روی زمین نمی ماند
این درس بزرگی امروز برای من بود
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
ما با باورها و فرکانسهای خود اتفاقات زندگی خود را رقم زده و خالق صد در صد زندگی خود هستیم و هیچ کس نمی تواند در خلق زندگی ما تاثیر گذار باشد همان گونه که ما نیز چنین توانایی نداریم. اما اگر مشرک باشیم و دلیل موفقیت و عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی مثل دولت ارث جنسیت و…. نسبت دهیم قدرت خلق را از خود گرفته و نمی توانیم شرایط دلخواه را برای خود بوجود اوریم. تنها گناهی که خداوند به هیچ وجه نمی بخشد شرک است و تنها کسی که می تواند به ما کمک کند خودمان هستیم. به میزانی که خداوند و قدرتهای او را باور کرده و به او ایمان داشته باشیم حرکت کرده و به ثروت و موفقیت دست می یابیم.
خداوند با تغییر باورهای ما ایده هایی به ما الهام کرده که با عمل کردن به ان به تمام خواسته های خود خواهیم رسید. تنها کافی است که با همان امکانات کنونی و شرایطی که در دسترس ما است حرکت کرده و قدم اول را برداریم. خداوند قدمهای بعدی را به ما خواهد گفت و مسیر رسیدن به خواسته ها برای ما روشنتر خواهد شد. کافی است که بتوانیم مسئله ای را حل کرده خدمت با کیفیتی ارائه داده و ارزشی را خلق کنیم.
از قدرت خلاقانه ای که خداوند در وجود همه ما قرار داده استفاده کنیم. بی نهایت موقعیت و فرصت وجود داشته که می توانیم از انها کسب درامد کنیم و با رعایت قانون تکامل ایمان و توکل به خداوند و داشتن باورهای مناسب رسیدن به تمام خواسته ها امکان پذیر است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلاااام و ارادت
در ردپای 52 ، الهی شکر
.
ما به بی نهایت فرصت ، در هر زمانی دسترسی داریم برای اینکه هر کاری بتونیم انجام بدیم
.
دقیقا این مثال نخواستن برای کار و بهونه آوردن که کار نیست ، همه ما در اطرافیان خودمون دیدیم !! من به شخصه از دایی آخرم و پسر خاله و یکی از پسر عمه هام و دوستان خانوادگی سراغ دارم
هر کدوم به یه شکلی ، و با یه بهونه ای !! ولی در اصل با یه دلیل ، نخواستن و تنبلی
.
با اینکه درآمد شخصی ام هنوز با چیزی که حداقل انتظار دارم فاصله داره ، ولی خدا را شکر میکنم که از درآمد من از خلاقیت و ایمانم ساخته میشه و خداوند برام میرسونه
پس همین که اول راه هستم و از این راه روزی من رسیده ، میتونم به مراتب بیشتر و بیشترش کنم
دلیل خلاقیت کارم : چون من کارم ادیت ویدیو و موشن گرافیک هست ، کاری که همیشه با خلاقیت و ایده سر و کار دارم و هرچی ایده خلاقیت بهتر استقبال بشیتر ، و اما دلیل ایمان در کارم : اینکه من به صورت فریلنسر و دورکاری پروژه هام را انجام میدم و همین مورد را به مراتب دیدم افرادی که میترسند ، و باور ندارند که روزی را خداوند میرسونه ! و درآمد را در کار کردن حضوری در شرکتی و استخدام و حقوق مشخص میبینند !!
این مدتی که سعی میکنم روی باورهام بیشتر کار کنم ، توانایی خودم را هم بهتر و بیشتر دارم درک میکنم ، چرا که مخصوصا بعد از مهاجرتم ، دوستانی که منو میشناسند و یا نزدیکتر بودند بهم ازم میپرسیدند ، کارتو چیکار کردی ؟! کار اونجا هست ؟!
میتونی کار بگیری ؟!!
و من همیشه در ذهنم سوال این بود که : مگه خدای من اصفهان مونده و من تنها اومدم شمال !!! خخخخ !!!
و جواب من همیشه همین بوده که خوب من روی بستر اینترنت کار میکردم و میکنم ، چه فرقی برام داره ؟؟؟!!!
از افراد متنوع با سن های مختلف این را شنیدم ! و تازه یه کمی بیشتر خودم را باور کردم و به این فکر کردم که :
نه بابا !! خیلی ها همین کارو هم نمیتونند انجام بدند و شهرشون را عوض کنند !!! خیلی ها انگار واقعا باور نمیکنند که روزی هر کسی از جایی دیگه میرسه
و با این سوال بارها خدا را شکر کردم میگفتم : ایول !! خیلی جای کار دارم ولی همین که میبینم من تونستم این کارو انجام بدم و خیلی ها در همین پیچ هم موندند چه برسه به بالاتر و اینکه سعی میکنم توکل و ایمان را هم بیشتر بهتر کنم ، دم خودم گرم و خدایا شکرت
.
یاد یه مصاحبه قدیمی افتادم که نمیدونم مال چندین ساله پیشه ! چون تلویزیون نمیبینم ولی میدونم که توی فضای مجازی زیاد پخشش کردند ، اونم اعتراض یه مرد جوان از بیکاری بود
به شکل بغضی و مظلومانه ای گفت : به بچم قول یه دوچرخه را داده بودم و نتونستم بخرم چون کار نداشتم !! ( دقیق حرفاش یادم نیست ولی قول دوچرخه را یادمه )
خیلی ها این کلیپ را به شکل گلایه و دلسوزی و اعتراض به دولت توی فضای مجازی پخش کردند و یادمه یه دوستی استوری کرده بود و نوشته بود آقای فلانی ( رئیس جمهور زمانش ) چه جوابی برای این شخص داری ؟!
بعد من پیش خودم میگفتم : عه !! بابا درسته مملکت گل و بلبل نیست ! ولی چه ربطی داره ؟! گریه ظاهری اون شخص برای قول به بچه اش ، چه ربطی به بیکاری و رئیس جمهور داره ؟؟!!
……….
خود من هم زمان هایی را داشتم که حتی پول حداقل شهریه باشگاهم برام زیاد بوده و نتونستم برم باشگاه ، ولی همه مدل کاری هم انجام دادم و ننشستم که پول یا کاری از آسمون برام بیفته زمین ، درک میکنم ممکنه یه زمانی شرایط برای آدم سخت باشه ولی نه اینکه تقصیر را بندازیم گردن کسی دیگه یا اینکه ، کار نیست !!!
……………
دوباره چند روز پیش با یکی از دوستانم صحبت کردم که اول آشناییمون از همکاری در یک شرکت شروع شد و بعد باهم دوست شدیم و دوباره در یک شرکت دیگه مشغول شدیم یه جایی دیگه نبودن و کم بودن ورودی مالی به این دوستم فشار آورد و رفت در یکی از شرکت های وابسته به فولاد مبارکه اصفهان مشغول به کار شد ( دوستان اصفهانی میدونند که فولاد مبارکه اصفهان را چقدررر از افراد بهش ارادت دارند و روزیشون را در رفتن در این جا میبینند و اگر استخدام بشند خوشحال میشند )
گذشت چندین سال و خدا را شکر دوست من هم کارهای ازدواج و عروسی و … را انجام دادم و راضی بود ، چند روز پیش که باهاش صحبت کردم گفت دلم میخواد دوباره کار موشن بزنم و برگردم توی این فضا و ….. ( البته بگم برگردش به این فضا به عنوان کار دوم و نه اینکه اون کار را ترک کنه ) تا رسید به اینکه ازم پرسید :
حمید تو چطوری کار میگیری ؟!!
و جالب اینه که من جوابی براش نداشتم !! خخخخ ! گفتم والا خدا میرسونه دیگه !
پرسید مثلا فلان کاری که برای کانادا زدی از کجا بود ، اون یکی از کجا بود و …. ، منم گفتم والا جور شده و خدا به هم وصل کرده ، یه دوستی به یکی دیگه منو معرفی کرده بود ، اون یکی کار مثلا اتفاقی دیدم و اینو بهشون گفتم و کار خواستند و …. !!
و بازم این اومد به ذهنم که :
ای بابا !!! جدی خیلی از ما روزیمون را دست خداوند نمیبینیم !!
یا تعجب میکنیم که ، عه ، از کجا ؟ چطوری ؟!
و برای این سوال ها یه جواب دارم فقط ، اونم برگرفته از شعر زیبا و توحیدی بانو پروین اعتصامی ، که همیشه این بیت آخر را به جای اسم ” پروین ” اسم خودم را میزارم و میگم :
.
در تو حمید نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمی افتد ز جوش
.
امیدوارم که همه ما چه افرادی که استخدام در شرکت و سازمانی هستند و چه افرادی که شغل از خودشون دارند ، بتونیم هر روز و هر روز ، بیشتر و بهتر و توحیدی تر به روزی رسان خودمون باور کنیم و ایمان داشته باشیم به خداوند رزاق !
.
ممنونم از این همه آگاهی و فضای توحیدی ، دوستتون دارم و در پناه حق باشید : )
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد عزیزم
سلام مریم مهربونم
سلام همراهان این مسیر الهی
خدایا کمک کن بتونم چیزی بنویسم که کلیدی برای کسی باشه
استاد عزیزم با تک تک سلول های بدنم ازت سپاس گذارم که منو با خدایی آشنا کردی که هر لحظه داره برام معجزه میکنه
و از خدا میخوام هزاران برابرش به زندگیتون برگردونه
استاد من از وقتی که شروع به کارکردن کردم همیشه دلم میخواست خودم مستقل باشم و خودم به قولا آقای خودم باشم
چندین جا کار کردم و همیشه اینقدر تو کارم زرنگ و صادق بودم که سریع ارتقا میگرفتم هم از سمت هم از حقوق
ولی همیشه میگفتم نه باید برای خودم کاری راه اندازی کنم
چندین سال هم کارمند ی بخش نظامی بودم با اینکه سمت خوبی داشتم اما به جونم نمی نشست
همیشه میگفتم این تلاشی که میکنم اگه برای کار خودم باشه خدا میدونه چقدر سود میکنم که به لطف الله چندین سال پیش خودم مستقل شروع کردم به کار کردن
و خدارو هزاران بار شکر که روز به روز رشدم تصاعدی تر شد
سال قبل به خاطر شکست عاطفی کل زندگیم به هم ریخت و شدم صفر مطلق یا بهتره بگم صفر کلوین
تو چندین کامنت گفتم به جایی رسیدم که حتی از پس هزینه صبحونم بر نمی اومدم
دقیق نمیدونم ولی اخرای فروردین ماه یا شاید اوایل اردیبهشت امسال بودم تعهدی نشستم پای فایل های رایگان سایت
شاید تعهد صدی نداشتم اما انصافا کمتر از 80 هم نبود
استاد شما خودتون گفتین اگه کسی بخواد پول بسازه با همین فایل های رایگان هم میتونه
من گفتم من با این فایل ها پول میسازم اونوقت دوره ثروت رو میخرم
دقیقا فروردین ماه من فقط 700 هزارتومان سود فروشم بود و بس
که وقتی مینشستم فایل های چگونه درامد خود رو سه برابر کنیم رو گوش میدادم مثلا مینوشتم که ماه قبل ی میلیون درامد داشتم و بر اساس این عدد برای خودم تارگت میزدم حتی برای نوشته خودم واقعا روم نمیشد بنویسم 700هزارتومان
استاد من چندین دوره از شما داشتم
گفتم فقط فایل های رایگان گوش میدم و دوره عزت نفس تا احساس لیاقت بسازم
استاد من تارگت سود آبان ماه رو 70 میلیون زده بودم وقتی اخر ماه اومدم حساب کتاب کنم دیدم بالای 90میلیون درامد کسب کردم؟؟؟؟/
استاد این حرف منو تنها شما میتونین باور کنین
وقتی یاد جمله ای افتادم تو 3 تا فایل گونه درامدخود را سه برابر کنیم که گفتین به ی عددی میرسین که دیگه این 3 برابر و 5 برابر 10برابر براتون خنده داره
استاد الهی من قربونتون برم با اون جمله های طلایی که گفتین که هروقت یادم می افته کرور کرور اشک میریزم
همش میگم خدایا چجور دعای استاد کنم که به جونم بشینه
وقتی یاد جمله ای افتادم که تو دوره عزت نفس گفتین خداوند از بی نهایت طریق از بی نهایت طریق روزی میده و هر روز این جمله رو مینویسم تا بدونم من به کی تکیه کردم همش میگم خدایا تو فقط به زندگی استاد نعمت ببار که چه باورهایی به خورد من داده
استاد ی روزی میگفتم الان برم نیم کیلو شکلات برای میز دفترم بگیرم تا تموم شه خدا بزرگه چون موجودیم کم بود
اما الان
استاد بهترین سرویس میزو صندلی رو برای دفترم گرفتم
بهترین سرویس پذیرایی رو گرفتم
سرویس چایی خوری چینی گرفتم
بهترین شکلات بهترین بیسکوییت بهترین برند نسکافه و کاپوچینو بهترین برند چایی برای دفترم گرفتم
شاید برای دیگران خنده دار باشه اما تک تک اینا برام رویا بود
استاد ی روزی میگفتم خدایا کمک کن بدهی هامو بدم
اما الان
الان تمام اونا صفر شدن کلی لباس و کفش برند خریدم
باشگاه ثبت نام کردم و میرم باشگاه اونجا همش موزیک پخش میشه ولی من فقط هندزفری و فقط صدای طلایی شمارو گوش میدم
به چندین نفر اطرافم که نیاز مالی داشتن مبلغ خوبی هدیه دادم که جشنشون به پا کنن
دوباره کلی هزینه کردم برای خانوادم
و گفتم برای خودم که این همه تلاش خوب کردم باور طلایی ساختم ی طلای خوب هدیه بدم که انصافا سرم شلوغه نمیرسم برم خرید
از همه مهمتر استاد گوشی که رویای همشگیم بود خریدم
فقط با 8 ماه کارکردن تو سایت اونم رو فایل های رایگان
استاد به خودم قول دادم به زودی دوره ثروت بخرم و باهاش کن فیکون کنم
و قول میدم ی روزی میام چیزهایی مینویسم که الان حتی جرات فکر کردن بهش ندارم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
استاد من تمام نفس هایی که میکشم دعای خیر شما میکنم و از خدا سپاس گذارم
استاد عزیزم اگه هیچدام از این خواسته هام اوکی نمیشد من بازم هر لحظه دعای شما میکردم
چون شما منو با خدایی اشنا کردین که حتی تو خواب هم نمیدیدم
و تنها عاملی که باعث شد من این همه دست آورد داشته باشم فقط باورهای توحیدی بود که شما برام ساخته بودین
و خدا هزاران برابر به زندگیتون برگردونه
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سلاااام بر ساناز بانو
بسیار از کامنت شما لذت بردم و تحسینتون کردم و همینطور نشونه هایی داشت برای خودم و مخصوصا دوره عزت نفس
خدا را هزاران بار شکر که با خداوند با این نعمت ها بیشتر وارد زندگیتون شده و شما هم باورتون به مراتب توحیدی تر و قوی تر شده
نتایج مالی من به مراتب از شما خیلی کمتره ولی زمانی که مثال 1 میلیون را زدید ، یاد دوران خدمت سربازی ام افتادم که سال 1400 تا اوایل 1401 را تقریبا اکثر اون مدت سال را با حقوق 2 میلیون تومان سربازی میگذروندم ، در حالی که متاهل بودم و هستم
ولی با دستان خداوند و نقطه هایی که خداوند به هم متصل کرد و مدام سپاسگذاری خودم و تجسم اینکه من عروسی گرفتم و راحت دارم زندگی میکنم ، مهر 1401 عروسی گرفته شد ( چرا میگم گرفته شد چون همه کارها را خدا برام انجام داد ) به لطف خدا که همه چی عالی بود و خونه ای نوسازی که خدا برام جور کرد با هزینه کمتر از نصف رهن اجاره عرف زمانش که صاحب خونه برای یک سال به ما اجاره داد ، و بعد اواخر سال 1401 و اوایل سال 1402 که دیدم درآمدم تقریبا روی 8 میلیون هست ، قبل از اینکه نجواها خیلی بپره وسط و بگه آخه چیه این درآمد ؟!! سریع به خودم گفتم تو درآمدت به نسبت یک سال قبل 4 برابر شده ، پس همین مسیر این درآمد 4 برابر را میتونه 5 برابر کنه و بیشتر و بیشتر !!
باز به لطف خداوند ، مهاجرت واقعا دوست داشتنی که مهر امسال به شمال کشور داشتم در طبیعت فوق العاده ( که در کامنت فایل ” خداوند را بهتر بشناسیم ” روز های قبل کامل نوشتم ) و همینطور سیستم کاری جدیدم که اونم به لطف خدا و دستانش برام جورشد و کمتر از یک ماه هست که میز کار و سیستمم حرفه ای که الان دارم ومیتونم باهاش کار کنم
و به یاری خدا و همین فایل های روزشمار تحول زندگی ، در آیند و تا پایان سال بتونم بیام از روند رشد درآمدم بیشتر بنویسم
مرسی از انرژی خوبتون و در پناه حق باشید : )
به نام خدای معجزه ها
سلام دوست هم مسیر من
خیلی ازتون سپاس گذارم که وقت گذاشتین پیام من خوندین و کامنت گذاشتین
و ممنون از شما که انرژی خوبتونو با من سهیم بودین
و از خدا میخوام روزی به درآمدی برسین که این عددها براتون مسخره باشه
و جمله طلایی استاد که
خداوند از بی نهایت طریق از بی نهایت طریق رزق و روزی میده
و وقتی ما قدم هارو برمیداریم و فقط خداوند رو تنها منبع رزق و روزی میدونیم جهان با تمام اجزای پیدا و پنهانش موظفه در قبال این شهامت ما سر خم کنه و بگه چشم هرچی میخواین اماده و مهیاست
امیدوارم به زودی تک تک خواسته هاتون تیک بخوره
در پناه تنها قدرت محض جهانیان