دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! - صفحه 40

575 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    روح اله گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    به نام خدای که هرآنچه دارم از آن اوست.

    سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته محترم و دوستان عزیز هم فرکانسی این سایت مهم و ارزشمند.

    چه جالب درست این مطالب از نشانه هام متقارن شد با این مطالب مهم.

    من از کوچیکی آدمی نیودم که بخوام از کسی پولی بگیرم حتی از پدرم، درسته یه پرسه ای از مجبوری و شرایط باید میگرفتم اما اشتباه بود چون شرایط ما رقم میزنیم.

    من از دوران دبیرستان تا الان که دانشجو هستم همه کاری را تجربه کرده ام البته کارهای بود که بیرون از گود می‌نشستم میگم چقدر خوبه، کارمندی، سالن کاری، حراست، اشپزی، بیکری و پیستری و…..

    اما این کارها کارهای بود که یه جوری می خواستم علایقم رو محک کنم. و متوجه شده ام به خیلی از این کارها اون طوری که باید شاید علاقه ندارم، دوست دارم اما این دوستاشتنه از علاقه زیاد نیست بلکه صرفا دوست داشتنه است.

    من به این حرف اینکه میگن کار خوبه خدا درست کنه فلانی خر کیه (ببخشید) رسیدم توی زندگیم شده یه جاهای به مو رسیده ولی پاره نشده چون توکلم چه کم و چه زیاد به خودش بوده و هست اما بر اثر گذر زمان این تجربه زیاد و زیاد تر شده.

    یه پرسه ای اصلا بر اساس پول و علاقه بود یه برهه زمانی هم پوله بوده اما فقط به اسمم بوده اما خودم اون طوری که باید شاید نمی‌رسید.

    آدم خوبه توکلش به خدا باشه تا اینکه پولی بهت برسه اما توش اما و اگر و به نوعی نوکری دیگران توش باشه و بگی به درک یاده باشه بیفته اون روزهای سختی که داشتی و فوری یکی بهت بگه درسته روز های سختم داشتی قبول دارم اما خوش بودی و توکلت به یه نفر بود که قدرت اون ماورای قدرت همه مخلوقات بوده چون اون همانی هست که آنها رو خلق کرده.

    ذلالت و فرو رفتگی ما در مشکلات و منجلاب های زندگی زمانیست که گوشه چشمی به دیگران حالا ممکنه پدر و مادر، رئیس و…. باشه و تمام فکر و ذکر ما فقط به یه نفر باشه و اون خداست و بگم اگر توکلت به اون باشه شاید یه پرسه ای بهت الهام بشه که اون فلان کار بکن در جهت مخالف علایقت باشه و کاری باشه که اصلا نکردی اما یادمون باشه این کار طی کردن فرکانس هامون هست و کم کم بهت الهام میشه بعد چه کاری انجام بدی فقط به ندای درونیت گوش بده ندای که حاصل لحظات آرامشت هست نه توی مشکلات و ذهن شلوغی هات.

    امیدوارم موفقیت باید و همیشه به ندای درونیتون گوش بدید زیرا خدا از رگ گردن به ما نزدیگ تره.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2513 روز

    به نام خداوندی که آسان میکند من را برای آسانی ها

    خداوندی که هدایت می‌کند به سمت زیبایی ها…

    خداوندی که قدرت خلق زندگی و به خودمون داد

    سلام استاد عزیزم

    مریم جان دلم

    دوستان قشنگ سایتم

    خداقوتتون باشه همگی :)

    فایل امروز منو یاد خیلی چیزا انداخت

    قبل از هر چیزی بگم چقدر آگاهی خوبه جقدر تو مسیر قوانین بودن قشنگه

    چقدر من قدردان این قوانین این سایت الهی

    و استاد عباسمنش فوقدالعاده و بی نظیر هستم

    هرروز قبل از شروع روزم

    سجده شکر میرم بدون هیج چیزی سجده میرم به درگاه الله که چقدر همه چیو داره با نظم خودش میبره جلو

    و جقدر من باید بیشتر قدردان و شکرگزار باشم….

    خدایا شکرت برای این راه برای این مسیر برای این آگاهی برای این که زمان میزارم هر روز میام و خودمو آپدیت میکنم

    و پر از آگاهی های ناب الهی میکنم

    خدایا شکرت استاد جانم شکرت برای وجودت

    برای این منبع خزانه الهی و آگاهی ها و الهامات الهی که بنیانگذارش هستی

    این سایت زندگی من شده همه چیز من شده

    شما و باوزاتونو تحسین میکنم با تموم وجودم

    شما و این تیمی گه دارین و تحسین میکنم با تموم وجودم

    شما و عزیزدلتونو تحسین میکنم با تموم وجودم

    شما و توانایی ها و ایمان راسخی که دارین و تحسین می‌کنم با تموم وجودم …..

    خدایا شکرت بی نهایت شکرت….

    از قدیم همیشه میگفتن از تو حرکت از خدا برکت

    منم تو فکرم همش همین بود که باید یه کاری‌ انجام بدم که بعدش خدا بهم برکت بده

    تا اینکه این اواخر برام یک موضوعی بیشتر جا افتاد

    خودم همیشه در حرکتم و دارم میبینم خداوند تو زندگیم داره چه غوغایی میکنه

    اما اما

    مامان قشنگم دورش بگزدم

    جدیدا بیزنس خودشو راه انداخته و میره خرید میکنه و میاره تو خونه میفروشه

    پوشاک و لین طورا

    روز اولی که مامان شروع کرد به فروش لباساش

    من سالنم بودم

    تلفنم زنگ میخوره و مامانمه و میگه مائده نصف بیشتز لباسام فروخته شد

    منم گفتم مامان شوخی می‌کنی گفت به خدا

    همینجوری داشت شکرگزاری میکزد و برای من تعریف می‌کرد

    ازش پرسیدم چیکار کردی کجا رفتی؟

    گفت صبح که صبونه رو خوردم حرکت کزدم

    تو سالن های زیبایی رفتم

    تو باشگاه ها رفتم

    و نصف بیشتر لباسامو فروختم

    گفتم باریکلا مامان احسنت بهت

    بعدش گفت بله باید حرکت کنی تا خداوند هم بهت برکت بده ….

    حالا من وقتی سالنم و زدم و شده بودم یه مربی

    خب فعالیتی نداشتم کسی منو نمیشناخت

    قلبم میگفت باید مائده خودتو معارفه کنی

    برو چند تا سالن زیبایی و خودتو معرفی کن که مربی دنسی و بهشون بگو

    ولی ذهنم مقاومت می‌کرد میگفتم نههههههه

    شاگرد خودش باید بیاد

    من باید بشینم روی باورام کار کنم

    شاگرد خودش میاد

    خلاصه که به تلنگر عجیبی خورد بهم

    وقتی دیدم چطور داره حرکت میکنه و چطور خداوند داره روزی میرسونه

    و جقدر با این فایل موافق صدم که خودت خالق شرایط خودتی

    و اینو به چشم بارها و بارها دیدم

    که منم که زندگیمو خلق میکنم نه حکومت و دولتی

    من باید حرکت کنم

    تا خداوند روزی رسان بی حساب باشد دز زندگی من

    ……..

    و یه جایی از استاد یاد گرفتم که حتی به گداهای کناز خیابون هم دیگه کمک نکنم

    چون از عزت نفس اونها کم میشه

    و خورد میشه اعتماد به نفس و عزت نفسشون

    و خب به گدا چیز باارزش نمیدن

    حتی فهمیدم که ارزش اکتسابی هست

    میشه بدستش آورد

    به راحتی و با عزت و به شادی …..

    عاشقتوووونمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 901 روز

    تا وقتی یکی تو آسمون هست که مراقبته

    کسی رو زمین نمی‌تونه تو رو بشکنه

    فقط بهش اعتماد کن‌‌‌…

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانم در این مسیر آموختن های ناب

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت آین آگاهی های ناب که الحق بابد در هوا آنها را زد و به وجودت گره که چقدر بی نظیرو و سرنوشت ساز هستند .

    استاد جان ناک اوت کرده اید،جای هیچگونه توجیهی باقی نگذاشته اید در هر مسئله ای ….

    یعنی لذت می برم از نفوذ کلامتان و استدلال هاو بیان شیوای قوانین الهی و همین است که امروز با عمل به آنها ،نتایج عالی شان را در وجود و زندگی مان شاهد هستیم.

    وقتی پی می بریم به وجود ارزشمندمان و ماموریتی که در این جهان هستی داریم ،دیگر حرفی نمی ماند .

    واقعا روزی نیست که شکرگزاری نکنم بابت بودنم در این مسیر و هرروز یادگرفتن و سعی در عمل کردن به نکات ارزشمند تان که وقتی خودکفا ،آزاد و رها زندگی می کنیم آن هم با قدرت ایمان وتوکل چقدر زندگی زیبا می شود ،چقدر سبکبال می شویم، برای خودمان زندگی می کنیم یک زندگیه آگاهانه بدور از هرگونه افکار بیهوده ای،

    اگر تمام خود را معطوف به این مسیر کنیم چقدر با ذهن بازوپاک می توانیم هدایت ها را با آرامش قلب مان ،واضح و آشکارا دریافت کرده و هرروز قدمی برداریم برای هدف هایمان که چه رشدوپیشرفت هایی به همراه خودش دارد.

    خیلی خوشحالم از این که با باورفراوانی که از شما آموختم در همان روزهای نخستین حضورم در این سایت طلایی ،بیمه خانه داری را قطع کردم و این در حالی بود که نزدیک به 19 سال سابقه پرداخت داشتم از مکان هایی که کار کرده بودم و چند سال هم در ادامه بیمه خانه داری راپرداخت می کردم و با خودم گفتم من که موقع قرارداد فقط دریافت حقوقش را بعد از بازنشستگی پذیرفته بودم و دفترچه بیمه و سایر موارد نخواسته بودم چرا باید ادامه پرداخت داشته باشم

    و قانون شان هم این بود که تا یک سن وسابفه مشخص اجازه بازنشستگی زودتراز موعد نمی دهند پس چرا من برای خودم قانون نگذارم مگر چقدر می خواهند حقوق بدهند، همان را خودم با باور توحیدی ام خلق می کنم چندین برابر و الان خداروشکر می کنم که میلیاردها در قالب ملک در حال حاضر خداوند ارزانی داشته و به عناوین مختلف به حسابم واریز می کند و هرچه که نیاز باشه هم اکنون دارم و از لحظات زندگیم کنار عزیزدلم لذت می برم پس کلا باید رها شوم و به وهابیت خداوندم وصل چون در واقع من کارمند خودش شده ام و هرلحظه از ثروت های مادی و معنوی اش برخوردار و الان دارم و دارم استفاده می کنم و شکرگزارش از وجود ارزشمند وسلامتی که بهم عطا کرده تا……….

    اکنون هم که آزادم و در کنار مصطفی کسب و کار خودمان را داریم و آن هم در آغوش پرمهر خانه زیبای مان که خود مصطفی کافه را می گرداند و فعلا کمکی سهم من باشد در حد آماده کردن مخلفات صبحانه ویا شام آن هم با عشق ولذت بعدش هم خدا خودش حواسش به همه چیز بوده و هست، همانطور که تا به امروز حسابی معجزه کرده در همه چیز……

    استاد جان به لطف خداوند و حضور گرمتان در زندگی مان چقدر عالیه همه چیز ،چقدر احساس مان عالیست و رابطه مان بی نظیر و لحظه های مان به عالی ترین شکل ممکن هدفمندانه به پیش می رود به ویژه که مدت حدود 10 روز هست که مصطفی جان تصمیم به پیاده روی با من گرفته و با هم پیاده روی می رویم، خدایاشکرت.

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام به استاد توحیدیم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش…

    من در خانواده ثروتمندی بزرگ شدم همیشه تیکه کلام پدر خدا بیامرزم که روحش شاد این بود درس بخونید سرمایه ای که دارم برای هفت پشتتون کافیه…

    ولی خب من عاشق درس خوندن نبودم این باور من شده بود و سالها قدمی در جهت خواسته هام بر نمیداشتم چون سرمایه پدر من برای هفت پشت من کافیه و این موضوع باعث شده بود هدفی نداشته باشم …هدف من شده بود رفیق بازی و تفریح و هر روز فیلم و سریال دیدن سالها فیلم و سریالی نبود که من اولین نفری نباشم که ببینم هر روز و هر روز کارم همین بود…تا اینکه به نقطه پوچی رسیده بودم دیدم اصلا انگیزه زندگیم کم شده و به پدرم گفتم من میخوام دانشگاه برم فلان شهر و موافقت کرد و رفتم اما من دانشگاه نمیخواستم من نمیخواستم یه جا باشم میخواستم یکاری کنم …دانشگاه رو ادامه دادم به زور فقط برای اینکه دل خاموادمو بدست بیارم و از ماشینی که پدرم برای من خریده بود اون موقع 206 سال 90 تصمیم گرفتم بفروشمش و پراید 111 بگیرم و مابقیش رو موبایل فروشی بزنم همزمان که دانشجو بودم…چون من عاشق موبایل بودم و موبایلی نبود که جدید میومد و من نمیخریدمش سالها بهترین موبایل هارو میخریدم و شده بود علاقه من این تصمیم من شده بود که موبایل فروشی بزنم …

    در موبایل فروشی با همون سن کمم که 22 سالم بود به نقطه ای رسیدم که دیگه هزینه هامو از خانوادم نمیگرفتم اجاره خونم خرجیم و تفریحات و حتی شهریه دانشگاهم رو خودم میدادم و بعد از 1 سال تبدیل شده بودم به عمده فروش موبایل در شهری که دانشجو بودم

    ساعت 10 صبح مغازمو باز میکردم و بار موبایل میامد ساعت 1 ظهر اثری از موبایل نبود هدایت شده بودم همکاری بفروشم موبایل ها رو تا همیشه موبایل جدید با قیمت بروز داشته باشم …ازونجایی هم که باورهای مناسبی داشتم از پدرم در مورد ثروت واقعا دست به هرچی میزدم طلا میشد…پدرم باور همیشگیش این بود با خدا باش پادشاهی کن،پدرم باورش این بود به راحتی پول میاد یه تلفن میزد و یا یک ملک خرید و فروش میکرد میلیون ها تومن سود میکرد و هیچوقت من نمیفهمیدم چطور این همه پول راحت در میاره بیزینس خاصی نداشت پدرم حتی املاکیم نداشت هیچی صبح کت و شلوارش رو میپوشید تمیز و منظم میرفت تو بازار حالا هدایت میشد به کسی و یا چیزی نمیدونم و بعد یه معامله صورت میگرفت و پدرم هر روز رشد میکرد …درسته مغازه املاکی نداشت ولی بیشترین مغازه های شهر مال پدرم بود و البته بیشتر خونه های شهر همیشه مال پدرم بود.

    برام سوال بود چرا پدر من اینقدر راحت پول در میاره و خب شوهر خاله و دایی و فلان و فلان با اینکه صبح تا شب میرن دنبال کار یک درصدم رشد نداشتن جواب تو باورهای پدرم بود که در منم اثر گذاشته بود و در موبایل فروشی موفق بودم…

    پدرم نه پدری بالای سرش بوده و نه ثروتی داشتن حتی مادرش رو هم در بچگی از دست میده…

    پدرم با خدای خودش بلند شده بود یادم میاد میخواستم برم سوپر مارکتی میگفت توکل کردی بخدا میگفتم پدر میخوام برم سوپر مارکت میگفت باشه فرقی نمیکنه باید بگی اول خداااا.

    واقعا وقتی به خدای خودمون وصل باشیم نیازی به هیچی نداریم فقط کافیه با خودش باشیم همه کار برامون میکنه..

    یادم داره میاد مردم های شهرمون همه از پدرم میترسیدن و میگفتن پدرت خیلی پارتیش کلفته همیشه سود میکنه…و همیشه برام سوال بود پدرم اصلا رابطه ای با کسی نداشت رفیقش فقط خدا بود من همیشه تو خونه میدیدمش که با خداش فقط معامله میکرد و بعد هدایت میشد …الله اکبر یه چیزی که در پدرم زیاد دیدم توحید بود اصلا قدرت نمیداد به مردم …اگر با کسی معامله ای میکرد انقدر باهاش شوخی های زننده میکرد و قدرتش رو با شوخیاش میگرفت که جلوی پدر من یه موش میشد و البته رفیق میشد با پدرم اما پدرم اون شوخی ها رو فقط بخاطر این انجام میداد که قدرت نده به دست خدا…

    یادم میاد یه عکس قدیمی از پدرم دیده بودم که راهپیمایی بوده گویا و پشت کسی واینمیستاد رفته بود جلوی تمام اون امام جمعه او اینا حتی جلوتر از پرچم های راهپمایی اصلا نظر دیگران براش مهم نبود مقتدر بود چون خدای درونش مقتدر بود …اصلا پدرم اهل راهپیمایی نبود نمیدونم اون عکس شاید 1 بار رفته بود که ازش گرفته شده بود .

    این فایل باعث شد دوباره توحید رو بخودم یاداوری کنم که همچیز توحید هست حتی بیزینس خاصی نداشته باشی فقط توحید داشته باشی میشی ثروتمندترین ادم شهر و کشورت خداوند کاری با ما میکنه که همه انگشت به دهن میمونن توحید از نون شب برای همه ما واجبتر هست .

    دوست دارم استاد عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 637 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    استادعزیزم بعدازگوش دادن این فایل خیلی خیلی به خودم ایمانم قویترشد”چون من ازبچگی این اعتقادروداشتم که من توانایی اینودارم که برای خودم شغل ایجادبکنم وازموسیقی وفنی وتخصصی و”ورزشی که درجوانی برای خودم ایجادکردم “رازی بودم که خودم باتوکل به خداوندایجادکرده ام وحتی شغلهای کارمندی ودولتی روهم خودم ایجادمیکردم برای خودم توشهرهای مختلف بدون اینکه ازکسی بخوام فقط ازخدام میخواستم وهمه چی رواوکی میکرد”البته که اینم اضافه کنم هرگز وهرگز هیچ کاری روکه “سالم باشه رو عیب نمیدونستم واینجا حاضرم بگم منه عباس نوربخش (کارگری کردم /خدماتی کارکردم/سرایداری کرده ام/نگهبانی کرده ام /نظافتچی بوده ام ودست فروشی کرده ام/عمله بنایی کرده ام ومدیریت وسرپستی وکارشناسی ومشاوره ای واسکورت وهمه کاری کرده ام و…)تاامروزی که فروشگاه سوغات سرای گیلانه دارم وتوشروع یک هدف والا”خودم هستم واونم راه اندازی صنعت گردشگری بین الملل هست “که اینقدربهم میگندبیاباماکارکن وال وبل”میگم نه”استاد من فقط میخوام زیرچترخداوخودم باشم ولذت ببرم همین/خخخ /خدامیدونه استادازهیچ کسی کمک نگرفته ام الی خداوندوحتی برای پسر15ساله ام ودختر8ساله ام هم شغل ایجادکرده ام وبرای خواهر خانمم که بامازندگی میکندهم شغل ایجادکرده ام وعزیزدلم همسرم رومیگم استاد”بیشترکارهامون درگردشگری باایشون هست /همه خانواده ازجایگاهی که دارندوازکاروزندگیشون رازی هستندخداراشکر/خواستم بگم که خداروشکرمیکنم ازهمان جوانی قبل ازآشنا شدن باقوانین هم من ازهیچ کسی انتظارنداشتم وبعدازاصول قانون هم به صورت خیلی خیلی قویتربه هیچ کسی کارهام رونمیگم وفقط ازخدامیخوام وخودش اوکی میکنه البته اینوبگم وقتی خدابهم الهام میکنه ازاین کس درخواست کن منم درخواست میکنم ولی همش طبق قانون هست وزیرسایه وهدایت الله یکتا

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم استادعزیزم

    دوستون دارم زیرسایه الله یکتا:شاد/سالم/خوشبخت/ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید

    یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر و شادی

    به میزانی که من باورهای توحیدی ام را قوی‌تر می کنم و بهش عمل می کنم موفق ترم .

    نگاه توحیدی:

    یعنی اینکه : من برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت به کمک هیچ کس احتیاج ندارم اصلا به فکر و ذهن من هم خطور نمی کنه که از دیگران کمک بگیرم و روی آنها حساب کنم حتی خانواده ام ، دولت و دوستان.

    چرا ؟

    چون من درک کردم همه انسانها به یک اندازه به منبع تمام قدرتها و نعمتها و ثروت ها دسترسی دارند بنابراین برای رسیدن به آنها اصلا زور نمی زنم و عجله ای ندارم .

    چطور؟

    من درک کردم ، اگر روی باورها و افکار خودم سرمایه‌گذاری کنم و تغییر بنیادی در نحوه نگرش خودم ایجاد کنم ، کل زندگی من بهتر خواهد شد

    چطوری؟

    من نمی دانم چطوری @

    این وظیفه خداوند هست .

    الله مهربان هرلحظه داره منو هدایت می کنه فقط کافیه من اجازه بدم تا هدایت شوم، یعنی وابستگی به چیزی نداشته باشم ، خواسته های خودم را واضح مطرح کنم و رها باشم ، آرام آرام خداوند مهربان مرا به خواسته ام هدایت می کنه

    خداوند بر خودش واجب کرده که منو هر لحظه هدایت کنه بنابراین من با ساختن باور توحیدی این اجازه را به جریان هدایت می دهم .

    من خواسته هایم را از خداوند می خوام و راههای رسیدن به آن، به من در زمان مناسب گفته میشه ، بشرط اینکه من همیشه در احساس خوب باشم و نشانه ها را خوب درک کنم و عمل کنم به الهامات الله.

    تمرکزم به خودم و زندگی ام هست و کاری به کسی دیگه ندارم ، من فقط به الهاماتم عمل می کنم و بس .

    این وظیفه اصلی من هست ، چون من خالقم.

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    به نام خدای یکتا

    ردپای من از روز پنجاه و دوم سفرنامه

    توحید توحید توحید توحید توحید توحید

    همه چیز برمیگرده به یک واژه : توحید

    اینجاست که میگیم کنترل دهن سخت میشه؛ اینجایی که باید نگاهمون فقط و فقط دوخته بشه به دستان خدا. نگیم دولت، نگیم پدرم، نگیم مادرم، نگیم خانواده‌م، نگیم رئیسم، نگیم دوستم، نگیم خواهر برادرم، نگیم فلان آدم موفق، نگیم اونی که دستش به دهنش میرسه، نگیم اونی که پارتی داره، نگیم اونی که میتونه یه کاری برامون بکنه، بگیم خدا خدا خدا! خدا باید همه جا باشه؛ باید در تمام طول مسیر حسش کنیم. فقط کسی میتونه استارت کارش رو بزنه که باور داشته باشه میشه؛ اونی که مطمئنه نمیشه که ابدا شروع نمیکنه. فقط کسی میتونه استمرار داشته باشه و ادامه بده که مطمئن باشه جواب میده؛ اونی که تا به یه چالش برمیخوره جا میزنه، از اول نمیخواسته فقط دنبال بهانه بوده! و در نهایت کسی میتونه به اونچه که میخواد برسه، که همه چیز رو به وسیله‌ی خداوند ممکن دیده.

    وای که چقدر قشنگه هر روز توحیدی تر شدن؛ ما حتی وقتی دقیقه ای در طول روز به وجود خدا فکر میکنیم حالمون خوب میشه و ذوق زده میشیم، اگه تمرین کنیم هر ثانیه و دقیقه خدا رو در وجودمون ببینیم، دیگه قراره چه معجزه هایی رخ بده! باید رو خودمون کار کنیم. باید ایمان بیاریم. باید عادت کنیم به خدا رو رب دانستن. باید شرک رو در وجودمون کمرنگ کنیم. باید نترسیم؛ نترسیم؛ نترسیم!

    خدای خوب عزیزم، هدایتم کن که بتونم هر روز بیشتر از دیروز بشناسمت و به حکمت و بزرگی و فراوانیت ایمان بیارم. هدایتم کن که در هر لحظه در وجودم به یادت باشم؛ یاد تو آرامش بخش دل هاست. یاد تو بهم یاد میده که باید خوشحال باشم. یاد تو خیالمو راحت میکنه. یاد تو باعث میشه یه نفس عمیق بکشم و به هیچی فکر نکنم. یاد تو هر غیرممکنی رو ممکن میکنه. یاد تو همه چیزه. تو همه چیزی. من با تو همه چیزم. خدایا دوست دارم! خیلی خیلی دوست دارم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    بنام خدا

    سلام ،

    روز 52 سفر ‌…

    خداروشکر امروز خیلی لذت بردم از طبیعت خدا و زیر آسمان خوابیدم و رعد و برق هایی زیبا رو در آسمان دیدم و آهنگهایی زیبا گوش دادم و کلی لذت بردم و خندیدم و خیلی شادی و عشق ورزیدم و حسابی زندگی رو زندگی کردم ،

    امروز وقتی بارون شروع به باریدن کرد برای اولین بار زیر بارون خوابیدم ، قطرات بارون به صورتم میخورد و رعد و برق میزد واقعا داشتم لذت میبردم تجربه ای که برای اولین بار داشتم تجربه میکردم .

    قبلا اگه بود تا بارون میومد زود میومدم خونه ک لباسم خیس نشه …

    الان ولی گفتم خب خیس شه ، چی میشه مگه ؟؟ فوقش میرم لباسمو عوض میکنم دیگه خب چرا باید یک چنین چیز ساده ای باعث شه تا من این لذت رو ازش محروم بشم ؟

    همین سوال ساده که از خودم پرسیدم باعث شد تا من بعد از 30 سال اولین بار وقتی بارون میاد بخوابم و رعدو برق های زیبا رو ببینم و بوی خاک و صدای بارون رو حس کنم و کیف کنم و خدارو شکر کنم .

    این مقدمه رو گفتم تا بعدش بگم گاهی علت اینکه ما کاری نمیکنیم ترسهای خیلی خیلی ساده است ، موارد خیلی ساده سبب میشه ک حرکت نکنیم ، به دنبال شغل و کسب و کار و این چیزا نریم و دنبال راحتی الکی باشیم .

    واقعا بی کاری راحتی توش نداره ، با دقت نگاه کنی همش زجره . راحتی یعنی دله خوش ، بیکاری دله خوش داره ؟؟؟

    در صورتی که اگر بیایم ساده اش کنیم با خودمون بگیم خب مثلا من فلان حرکتو کنم تهش مگه چی میخواد بشه ؟؟ چرا میترسم ؟؟؟

    همش موارد الکیه ک ذهن میسازه تا مارو منصرف کنه ،

    من امروز بعد از 30 سال این همه لذت رو تجربه کردم فقط با پرسیدن این سوال که اگر لباسم خیس شه چی میشه مگه ؟؟؟

    همین سوال ساده خدا شاهده سبب شد من بعد از 30 سال چیزهایی در آسمان دیدم ، صداهایی شندیم ، تصاویری دیدم ، لذتهایی بردم که تا به حال نبرده بودم .

    با خودمون بگیم خب من میرم فلان کار کوچیک رو شروع کنم ، تهش چی میخواد بشه مگه که من انجامش نمیدم ؟ تهش میخواد مثلا من به نتیجه نرسم دیگه ، بدتر از الانم که نیس . توکل به خدا بریم تو دلش فوقش تهش میگم این راهو رفتم و نشد . ولی رفتن به راه بر فرض که نتیجه نده که خدایی اگه با توکل به خدا و قوانین بریم جلو با حال خوب قطعا نتایج خوب میگیریما ، ولی در کل رفتن به مسیر خیلی بهتر از زجر کشیدن و ساکن موندنه بخدا .

    از استاد عزیزم برای این فایلهای ارزشمند بینهایت سپاسگزارم .

    امروز واقعا لذت بردم و کیف کردم که این هم از نتایج عمل و داشتن تعهد به آموزه هاست .

    والا اونقد ذهن نجوا گر هست تا مارو از داشتن این لذت ها محروم کنه .

    اگر امروز این همه حال کردم نتیجه ی کنترل ذهنم در این روزها و گوش دادن و عمل به آموزه هاست .

    که اینم حسابی بهش حواسم هست و خدارو بخاطرش شکر میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 750 روز

    ومن یتوکل علی الله فهو حسبه.

    سلام.

    روز 52.

    هرکس به خداوند توکل کند خداوند برای او کافیست.

    بله اگر به یاد خدا باشیم وتلاش کنیم کافیه هست برای ما واین ما هستیم که زندگی خودمون رو می سازیم واینکه امید به دولت به افراد دیگه سازمانها ونهادها وفلان رئیس وفلان شخص باشیم تا برای ما کار ایجاد کنند وباعث رسیدن ثروت به ما شوند شرک به خداوند وگناه ودور شدن از مسیر هست.

    خداوند جهانی خلق کرده وما انسانها رو خالق زندگی خودمون به وسیله افکار وفرکانسهامون قرار داده هیچکس به اندازه زره ای قادر به تاثیرگزاری در زندگی ما نیست مگر خودمون.

    وباید بدونیم نوع کار ومحل کار تاثیری در ثروت ساختن نداره هر شغلی توانایی ساخت ثروت رو داره وکافیه به شغلی که علاقه داری با باور درست بپردازی وبه طور حتم ثروت می سازی.

    ونکته بعد دنبال سرمایه بالا نباش از همونی که داری وهمون جایی که هستی شروع کن باید تکاملت طی بشه پله ها رو یکی یکی بالا برو نمی شه پرید تو با همون سرمایه کمی که داری می تونی کار وثروت بسازی.

    پس کافیه توکل کنی وبدونی تنها قدرت خداوند رب العالمین است وبعد تکیه کنی بر باورها وفرکانسهای خودت وبدونی تنها خودت زندگی خودت رو می سازی.

    خدایا شکرت عاشقتم که همه چیز رو درعین زیبایی وعدالت افریدی.

    استاد ومریم عزیز سپاسگزارم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    sajjad karimi گفته:
    مدت عضویت: 314 روز

    به نام الله که تنها رب و پروردگار جهانیان هست و هیچ قدرت و نیرویی جز قدرت رب و الله نیست

    فایل امروز چقدر برای من شیرین بود، چراکه من یکسالی میشه با عنایت و لطف پروردگارم از استخدام دولتی خارج شده ام و کسب و کار خودم رو راه انداخته ام، 2 سال قبل من همش از خدا میخواستم به من جرات و قدرت استعفا از کار دولتی رو بده، پروردگارم رو شاکرم که الان یکسال هست کسب و کار خودم رو راه انداخته و خدا رو هزار مرتبه شکر که درآمدم خیلی بیشتر از حقوق دولتی بوده با تایم کمتر و استرس خیلی کمتر. بهترین حس من آزادی و در اختیار بودن زمانم هست. امیدوارم و از خدا میخواهم هر کدام از دوستان حاضر در سایت که مثل من آرزوی راه اندازی کسب و کار خودشون رو دارن، این توانایی رو پیدا کنند که با توکل خداوند بزرگ این قدم رو بردارن.

    هنوز خیلی راه دارم تا بتونم تمام جنبه های زندگیم رو اعم از روابط، کار، ثروت، آرامش درونی و… را با نور ایمان الهی لبریز کنم.

    خداروشکر امروز نیز خداوند نشانه های زیبای خودش رو به من نشون داد، پروردگارم سپاسگزارم ازت

    بماند یادگاری

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1171 روز

      سلام آقای سجادی

      خیلی خوشحالم که از کار دولتی استعفا دادین و واسه خودتون کار میکنید و آقای خودتون هستین. منم خیلی دلم میخواد که استعفا بدم و امیدوارم و از خدا میخوام که همچین جسارتی رو داشته باشم و از کار دولتی که هر روز تنفرم بیشتر میشه بیام بیرون و شغل دلخواهمو داشته باشم. کامنت شما یه نشونه ای واسه من بود چرا که سه چهار روز رفتم سفر و همش به خودم میگفتم به قول آنتونی رارینز که میگفت یه روزی گفتم نمیدونم کجا میخوام برم و چیکار کنم فقط میدونم که دیگه نمیخوام نگهبان این ساختمون باشم و چند سال بعد جزیره شخصی و هواپیمای شخصیشو داشت و منم همش تو این چند روزه میگم نمیدونم کجا و چجوری فقط نمیخوام دیگه لین شغلو داشته باشم و از حداوند میخوام که هدایتم کنه به مسیر صاف و مستقیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        sajjad karimi گفته:
        مدت عضویت: 314 روز

        به نام الله یکتا که هر آنچه دارم از آن اوست

        سلام فاطمه عزیز

        از کامنتتون خوشحال شدم

        منم دقیقا 2 سال قبل حس شما رو داشتم و وقتی میخواستم برم سر کار با استرس و حالت تهوع از خواب بیدار میشدم، ولی الان خدا رو شکر با حس خوب روزم رو شروع میکنم. مطمئن باشید شما هم با کمی ایمان و توکل میتونین به کار دلخواه تون برسین. امیدوارم روزی بیایین و در مورد رسیدن به این خواسته قلبی تون بنویسین.

        در پناه الله یکتا موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: