دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
قضاوت کردن دیگران رو از چند جنبه بررسی کردید موضوع مهمی که رعایت کردنش شخصیت رو تغییر میده و تغییر شخصیت درست نتیجه درست رو میاره
نکته اساسی و مهم : قضاوت کردن دیگران در شرایطی که تو در اون موقعیت در اون زمان در اون گذشته و اطلاعات و باورهای اون شخص نبودی اساسا کار اشتباهی هست استاد جان شما در فایل حتی خودت رو هم قضاوت نکن عالی توضیح دادید که حتی منفورترین افراد تاریخ مثل صدام هم با توجه به گذشته سخت و دردناکی که داشته طبیعی میتونسته باشه که این واکنش و عملکردها رو داشته باشه پس هیچ وقت نمیشه دیگران رو قضاوت کرد وقتی خودت تو اون شرایط نبودی
نکته اساسی و مهم دیگه: اینکه در مقابل نتیجه نادرستی که از دیگران میبینم به جای اینکه بگم باید اینکار رو میکرد تا نتیجه خوب میشد یه حرف اساسی به خودم بگم که من جای اون فرد و در اون شرایط نبودم شاید اگر من جای اون فرد بودم همین کار رو میکردم و کاملا هم منطقی میدونستم این کمک میکنه زیاده گویی نکنم
نکته اساسی و مهم دیگه : من همیشه به جایگاه خودم به شرایط خودم نگاه کنم ببینم خودم در چه حوزه ای موفقیت بزرگی کسب کردم چه مسیر درست و نتیجه درستی رو دارم صلاحیت احزار نظر دارم یا نه ؟ تازه بازم تو همون شرایط هم بهتره قضاوت نکنم چون صددرصد اطلاعات دقیقی از اون شخص ندارم میتونم فقط از تجربیات خودم در مسیر موفقیتم بگم تا راه گشا باشه
نکته مهم و اساسی دیگه : وقتی نتیجه خوبه هیچ حرفی برای گفتن نداریم وقتی نتیجه بده کلی انتقاد و پیشنهاد و قضاوت دیگران رو داریم کلا دنبال یادگیری و به دست آوردن تجربه از نتایج دیگران نیستیم که در مسیر زندگیمون درسی بشه برای پیشرفت راحتتر خودمون بهتر فقط یاد بگیرم و عمل کنم
نکته اساسی و مهم دیگه : وقتی میافتیم تو پرسه قضاوت کردن دیگران اولا :تمرکز از رو خودمون و اهدافم برداشته میشه دوما:ذهن به صورت ناخودآگاه تربیت میشه بره دنبال نکات منفی افراد و نتایج نادرست بگرده کانون توجه روی نکات منفیه پس خودم هم دچار این اشتباهات و اتفاقات منفی میشم سوما: از صلح بودن با جهان اطرافم خارج میشم آرامش زندگیم از بین می ره
نکته اساسی و مهم بعدی:قضاوت کردن دیگران در حالی که خودم مبرا از اشتباه و گناه نبودم کار انسانی و درستی نیست اگر در خلوت خودم با خودم صادق باشم انقدر راحت دیگران رو قضاوت نمیکنم
تجربه من :در مسائل خانوادگی که اطرافیان من داشتند قبلا نظر میدادم الان مدتهاست از فرکانسشون با قضاوت نکردن با صحبت نکردن در موردشون با تمرکز کردن رو اهدافم کاملا از مدارشون خارج شدم ارامشم بیشتر شده با خودم در صلح هستم و روابطم بهتر شده چون غیبت و تهمت و قضاوت کردن و دروغ گفتن و دروغ شنیدن خود به خود حذف شده
تصمیم من :بهتر و بهتر شدن در این زمینه تا یه تغییر شخصیت بنیادین و اساسی در من ایجاد بشه تا در مدار بالاتر در شرایط بهتر و افراد بهتری قرار بگیرم و نتایج من هم بهتر بشه
مریم جانم و استاد جان این مباحث مهم رو با عشق و با نیت رشد بیشتر ما و قرار گرفتن در مسیر درست و آسون تهیه میکنید با تمام وجودم فقط میگم عااااااشقتونم
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منابع بیشتر:
خودمان را هم قضاوت نکنیم، چه برسد به دیگران
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD223MB21 دقیقه
- فایل صوتی قضاوت دیگران در حالی که در شرایط آنها نبوده ایم31MB21 دقیقه
سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جان عزیز.
قضاوت دیگران درحالیکه در شرایط آنها نبودیم.
به به عجب فایل قشنگی .دم دوست عزیزمون هم گرم که بانوشتن کامنتشون ،استادجان عزیزومریم عزیزتصمیم به گرفتن این فایل کردن.
بسیار بسیار لذت بردم وخیلی درموردش فکرکردم.
ومتوجه شدم که میتونه این کارهرلحظه وهرروزماباشه.
حتی ممکنه گاهی به زبون نیاریم ولی توذهنمون،نجواهاپرسه میزنن.
یه وقتایی خودموبابعضیامقایسه میکنم ،میگم ناهیددمت گرم اهل غیبت وتهمت وقضاوت نیستی .
اما وقتی عمیق ترنگاه میکنم ومثل امروز باگوش کردن این فایل دقت بیشتری به رفتارهام میکنم واوناروبررسی میکنم ،میبینم اتفاقاچقدرشدیداین نجواهادروجودمن هستن.
تازه همیشه خوشحال وسپاسگزاراینمکه ازاستادیادگرفتم به نکات مثبت افرادوزیباییها تمرکزداشته باشیم امابازبا وجوداین نجواهادروجودمون قلیان میکنن.
چرا؟چون فکرمیکنیم همه چی داناهستیم وبه قول استادوقتی نتیجه کارهرکسیومیبینیم ،میگیم اگه جای اون طرف بودیم فلان کاروانجام میدادیم.یافلان برخوردروداشتیم و هزاران افکاری که ب نظرخودمون درسته ومافقط ازپسش برمیومدیم.
امروزبرای خودم متاسف شدم ،چون فهمیدم توطول روزاینکاروخیلی انجام میدادم و هیچ دقتی بهش نداشتم.
مثلن همین امروزرفتم دندون پزشکی ،یه زوجی دیدم که چند لحظه هم صحبت شدیم متوجه شدم خانمش بیماری ام اس داره ،وازنظرمن اون آقاازلحاظ ظاهری هم خیلی سرترازخانمش بود،تودلمگفتم ینی این خانمه چی داشته که این مرد باش ازدواج کرده؟!
سریع مچخودموگرفتم گفتم آخه بتوچه .
واقعن چرابایداین موضوع توذهن من بیاد؟!.چی اززندگیشون میدونستم که سریع قضاوتشون کردم.
یابارهاشده چون فکرمیکنم خودم بچه های خوبی تربیت کردم .مادرهایی روکه میبینم بچه هاشون اذیتشون میکنن ،میگم من اگه جاش بودم ،میدونستم چکارکنم!
یاطرف درآمدکمی داره وبه سختی داره زندگی میکنه ولی میبینم چ اشتباهاتی توزندگیش داره ،میگم من اگه جای زنش بودم ……
یاحتی هنرپیشه هاوخواننده هاوکسانی که شهرت دارن روقضاوت میکنم اگه چیزی ازشون بدونم میگم من اگه جاش بودم…….
یاثروتمندانی که ثروت زیادی دارن وازنظرمن خیلی چیزای اضافی توزندگیاشون دارن ،میگم من اگه جاشون بودم…..
هرکسی هرکجاباهرشرایطی داره هرکاری میکنه ،ومن حس کنم کارش یاحرکتش اشتباهه ،تودلم میگم من اگه جاش بودم…..
چرافکرمیکنم خودم همه چی میفهمم؟!چراخودموداناوعاقل حساب میکنم ؟!
استادحرف خیلی قشنگی زدن ،یه نگاهی به زندگی واوضاع وشرایط خودم بکنم ،هروقت دیدم خودمکاملم وتمام کارام رواصول وبرنامس ینی خیلی درسته اون وقت صاحب نظرباشم.
که بازجاش نیست ولی خب میشه گفت اشکال نداره شماچون خیلی موفقیدمیتونیدزندگی فلانی روتجزیه و تحلیل کنید.
چرا جای خودمون نمیتونیم درست کاری روانجام بدیم ولی جای کس دیگه خوب بلدیم .
شایددنبال تاییدطلبی هستیم .
شایدم خودخواهیم.
شایدب خاطرکنترل زیادی،ذهنمون برای دیگران بهترکارمیکنه.
شاید به رفتارهاوبرخوردهای دیگران عمیق ترفکرمیکنیم.ووقت وانرژی ای که بایدبرای خودمون بزاریم ،میزاریم رودیگران.
نمیدونم چ دلیلی داره،ولی هرچی که هست کاملن بی منطق واشتباهه.
وصددرصدمنوازمسیرخارج میکنه.
چرابایدبه جای مثبت فکرکردن ،ذهنمسمت منفی هابره.
چرابایدتوآدماعیبهاواشتباهاتشون رابببینم؟
چ دلیلی داره که فکرکنم من بهترازاوناعمل میکنم ؟حتمن خودخواهم ،یاخودمو،برترازدیگران میبینم .واین خودش یه نقص بزرگه.
اینکه تمام توجه وتمرکزم به زندگی شخصی خودم باشه وحتی کنترلی روی همسروفرزندانم نداشته باشم خودش ینی ندیدن نواقص دیگران.
اتفاقایه عمره همسرخودموقضاوت کردم و گفتم اگه من جاش بودم. اگه من مردبودم میدونستم چکارکنم ؟!
ازوقتی که نگاهم روعوض کردم این افکارهم ازذهنم بیرون رفتن .والان طوری شده که توقعی ازهمسرم ندارم.وهیچ کنترلی روی ایشون ندارم که چکارمیکنن یانمیکنن.
کلمه (بمنچه وبتوچه)خیلی دراین موارد،کاربردیه.
تامیام کسیوقضاوت کنم به خودم بگم بتوچه.
یانگاهم روبردارم وقبل ازقضاوت بگم بمنچه .
ولی بابت سران مملکت ورهبرواین داستانها ،که چندوقتیه اکثرمردم قضاوتشون میکنن ومیگن مااگرجای اونها بودیم چکارا،که نمیکردیم .خیلی خوب عمل کردم و هیچ قضاوتی نداشتم وصحبتی نکردم حتی شنوای صحبتهاوقضاوتهای دیگران هم نبودم .
ازاین بابت ازخودم راضیم .دقیقن اینوهم به خودم گفتم هم به دیگران میگم که آیاواقعن ماتوجایگاه اوناهستیم که بدونیم چکارکنیم بهتره.؟
اصلن میدونیم چی به چیه که بخاهیم درموردشون بحث کنیم.
وسکوت رابه هربحثی ترجیح میدم.وازهیچ احدی به خاطر هیچ چیزی ناراحت یاداغوننیستم .ب خصوص اینکه استادماروباقانونی آشناکردن که خودمون خالق حوادث واتفاقات زندگیمون هستیم که دیگه حرفی براگفتن نمیمونه.
ماهمیشه طلبکارازاین واونیم درحالیکه خودمون کلی طلب داریم .
واقعن هیچ وقت مانمیتونیم جای کسی باشیم .ودرموردجایگاه کسی حرفی بزنیم .
حالا هرکسی میخادباشه ،رهبر،رئیس جمهور،مردمان عادی ،فروشنده ،خریدار،قاتل ،مقتول ،مادر،پدر،وهربنی بشری که زندس وداره زندگی میکنه .
بهتره یادبگیریم وازاین به بعدآگاهانه تردقت کنیم وهرجاکه خواستیم حتی توذهنمون حرفی بزنیم ،توجهمون روببریم جای دیگه.
نمیخادنسخه براکسی بپیچیم .همیشه یادآوراین باشیم که فلانی خودت توزندگی خودت چکارکردی که داری جای کسی فکرمیکنی؟!
نمیخادبه جای دیگران فکرکنیم. بهتره تمام افکارمون برای رفع اشتباهات خودمون باشه.
پس ازانتقادکردن ونقدوبررسی زندگی دیگران وکارهای دیگران دست بکشیم .
انرژی ای که برای تجزیه تحلیل کارای دیگران میزاریم بهتره برای خودمون بزاریم .
چون هیچ اتفاقی نمیفته جزاینکه ازخودواقعیمون دوربشیم .
وبه جای دیدن نکات مثبت تووجودآدمها،به منفی هاشون توجه کنیم .
وسر هیچی که هیچ ربطی به زندگی مانداره ،به خودمون احساس بدواردکنیم.
استادجونم ممنون امروزیه تلنگری خودم که ازهمین لحظه درکم روبه این واقعیت که رفتاروکارهای هیچ کس به من ربطی نداره ومن بایدیادبگیریم اگه ذهنمم درگیرش شدبگم حتمن منم اگرجای فلانی بودم همین کارومیکردم .
ازاین فایل انقدلذت بردم که چندبارگذاشتم وبادقت گوش کردم که آویزه ی گوشم بشه.
حتی دانلودشم کردم.
مریم جون ازشماهم ممنون که استادماروبه چالش کشیدید.
هردوعزیزیدوبزرگوار.عاشق هردوتونم.
به نام خداوندی که قضاوت برازنده ی اوست.
سلام به استادعزیزمون ومریم عزیز.
به موضوع بسیار جالب ومهمی اشاره کردید که متاسفانه اکثر مردم ،دچارش هستن واکثرا این اخلاق نادرست، رادارن .
خود،من تاگذشته ی نه چندان دوراین اخلاق را داشتم که شرایط و موقعیت هرکسیوکه می دیدم ،قضاوتش میکردم .
باتوجه به صحبتهای استاد،میبینم حالاهم انجام میدم ،منتهی فرقش با گذشته اینه که بیشتردرموردکسانیه که بامن ارتباطی ندارن و فقط من دردنیای اطرافم می بینم .ودرموردشون ایده یانظرمیدم .مثل رسانه .
دقیق ترکه بررسی میکنم ،می بینم ازصب تاشب ،صدهاچیزی می بینیم ومی شنویم ودرموردشون نظرسنجی می کنیم .یاخودمونوجاشون میزاریم .خیلی راحت قضاوتشون می کنیم ،اکثرآدمهارااحمق تصور می کنیم ،انگارهیچکی بلدنیس ازپس کارای خودش بربیاد،یااینکه هیچکی حق اشتباه کردن نداره.
وانگارفقط ،این ماهستیم که خدای عقل ومنطقیم.
ظاهرااعتمادبه نفس نداریم ولی برای تحلیل کارای ،دیگران ،خوب بلدیم ایده و نظربدیم .
طبیعاتا،بایدآدم خودخواهی باشیم که بدون درنظر گرفتن شرایط طرف،کسی یاکسانی رابخواهیم سرکوب کنیم .
جالبه خیلی وقتها هم ،طرف راسرزنش هم می کنیم ،
دقت کنید،شایدخیلی جاهامن باعث کمبود اعتماد به نفس کسی شدم .خیلی جاها ممکنه حتی نااگاهانه،کسانی روتخریب کردم وخودم متوجه نشدم .چون فکر کردم فقط نظر دادم .
خیلی جاها کسی ازمانظریاایده ای ،نمیخاد،ولی ما،چون فکرمی کنیم طرف ،نیازداره بدون اینکه خودش بخاد،احساسمونومیگیم.شایدبااین کارمون طرف رانابودکنیم .
خلاصه اینکه فکر کنم خیلی وقتها بابیان کردن احساساتی که به ماربطی نداشته،نظرهاوپیشنهادی که کسی ازمادر،خاست نکرده،خیلی دلهاشکستیم ،خیلی آشوبهابه پاکردیم ،شایدخیلی جاهاعابرووحیسیت طرف رابردیم.
خیلی جاها باعث سنگ اندازی شدیم ،شایدپیش اومده باشه خیلی وقتهابااین اخلاق ،من باعث عدم رشدوپیشرفت کسی شده باشم .به جرات میتونم بگم شاید طرف خاسته کاری کنه ،من طوری ،توذوقش زدم که بنده خداازکرده ی خودش یاازتصمیم خودش ،منصرف شده باشه .
واااای حالم بدشد،الان که دقت میکنم ،میبینم چ اشتباهاتی داریم که اصلا بهش توجه نمی کنیم .
همانطورکه کلام مابرای خودمون اثربخشه،برای دیگران هم میتونه سرنوشت سازباشه.
جداازانرژی منفی ای که به جهان ساطرمی کنیم ،اینکه افرادی هستن که باتوجه به نگاه مردم وزاویه دید،اونهاممکنه تصمیمهاوانتخابهایی داشته باشند که من نوعی ،تواین موارد،دخالتهای بیجاونادرستی داشتم .
شاید برای من و تویی که الان یادگرفتیم و متوجه شدیم که هیچ کس ،جزخودمون عامل خوشبختی ویا،بدبختیمون ،نمیتونه باشه ولی ،چرا؟چراموضوع یامسئله ای که هیچ ربطی به من نداره ،من بایددرموردش حرف بزنم ودخالتی توش بکنم .
چراامسالی مثل من بایدباعث حال خرابی یادگرگونی حال کسانی باشم که درگیر از قوانین جهان ندارن .یاباکلام وقضاوتهام که درگیر ازاون جایگاه وشرایط ،طرف ندارم ،خودم راالوده به انرژی منفی واحساس بد،بکنم .
خب منم مسئول هستم که با مراقبت کردن از کلام خودم ،آسیب وصدمه ای نه به کسی ونه به جهان نزنم .قرار نیس که چون اون طرف صدای منویااحساس منونشنیدوندید،ینی هیچ اتفاقی نیفتاده.اگه همون لحظه به خودم یه نگاهی بکنم ،می بینم که یاداغ کردم یا عصبانی هستم یاصداموبالابردم یابااحساس بد،سازمخالفمودارم میزنم .درهرصورت حس و حالم خوب نیست .چون خلاف خواسته یاایده یاعقایدمنه.
به قول مریم جون ،وقتی کسی باخودش درصلح نباشه ،ازاین درگیریهازیادپیدامیکنه .خداروشکرهم که موضوع زیادداریم برای بحث کردن و قضاوت کردن.
استاد ازت ممنونم که در مورد موضوع به این خوبی صحبت کردید،خیلی ذهنم بازشد.
تمام رفتارهای بدخودم در این باره به خصوص درموردنزدیکانم ،برام تداعی شد.هرچندکه خیلی تاسف خوردم ولی انشالله با کمک خدا،سعی خودمون بکنم ازاین به بعددرموردهیچ چیزی که به من ربطی نداره،صحبت یابحثی نکنم.
متوجه شدم خیلی جاها،خودخواهانه رفتار کردم و خیلی آسیبهابه خیلیهازدم .بدون اینکه متوجه باشم .
حتمن که جبران میکنم .اگرچه بزرگترین وباارزش ترین جبران خسارت من ، سکوت کردن منه .
استاد،خیلی دوست دارم این سکوت کردن رایادبگیرم .میدونم بااین سکوتم چه بهشتی راهم برای خودم هم برای دیگران،می سازم .
هرچی می کشیم ازاین زبونمونه.
اکثرا اشتباهات من اززبونمه .بایدبیشترروش کارکنم وکنترلش کنم .
البته که از وقتی بااستادوبرنامه های ایشون هستم ،کلی فرق کردم .وسعی خودمومیکنم ، چندلحظه سکوت کنم.واتفاقافکرکنم ،بعدحرف بزنم .بله اینطوری کمترکسیوقضاوت میکنم .
به قول استادیه نیم نگاهی به خودمون بندازیم ببینم خودمون توزندگیهامون چکاره بودیم وچه کارایی کردیم .
همیشه وقتی درموردکسی میخوای حرف بزنی یاتوکارکسی دخالتی بکنی ،ازقانون (بمنچه ،بتوچه)استفاده کن .این استعاره راتوکتابهای نارانان ،خوندم .واقعن همون لحظه توذهنت یاکلامت بگی ،فک کنم بتونی سکوت کنی وازادامه دادن یاحتی بیانش ،منصرف بشی .
میدونیداشکال کاراینجاس،که مادرک ،متقابل از همدیگه نداریم ینی خودمونوتوجایگاه طرف ،نمی بینیم.
خیلی وقتها تصور اینکه ،منم اگه جای اون بودم شایداینکارومیکردم .منم اگه تواون شرایط بودم ممکن بودفلان کاروانجام بدم .وخیلی کارای دیگه……خلاصه بادرک شرایط اون فرد،میتونستیم قضاوتش نکنیم که همین قضاوت منجر به غیبت ،تهمت واحساس بد،بشه .
برای همه ی انسانهاخطاواشتباه پیش میاد،ماهنرکنیم خطاهاواشتباهات خودمون را درست ،راستی کنیم .اگه وقتمون رابرای خودمون بزاریم ،بعیدمیدونم وقت فکرکردن حتی به دیگران را داشته باشیم .
زمانیکه خودمون را غرق حرکت وتغییرات مثبت می کنیم ،و،وارددنیای درون خودمون میشیم ،بقدری احساساتمون نسبت به مردم وهرفردی ،تغییرمیکنه که ،هرپیشامدی از جانب کسی رو،راحت درک میکنیم ومیگم منم جای اون بودم شایداینکارومیکردم ،شایداینطورمیشد.اصلاشایدهیچ قضاوتی به رهنمون نیادوخیلی سطحی ازاون موضوع ردبشیم .بدون بالا پایین شدن .
خیلی وقتاما،ازروندزندگی کسی،تربیت فرزندکسی،خرج کردن کسی،کارکردن یانکردن کسی،پولداربودن کسی ،تنگدست بودن کسی، لباس پوشیدن کسی ،خوردن کسی،جایی رفتن کسی،حتی ازقیافه ی کسی ،خوشمون نیومده وراحت مورد قضاوت قراردادیمش.درحالیکه بایدبدونیم مادرجایگاهی نیستیم که بخاییم درموردکسی صحبتی کنیم ودخالتی داشته باشیم ،مگراینکه کسی ازمادرخاستی داشته باشه وخودش ایده یانظری بخاد.
همین توجه نکردن به این موضوعات ،ینی دوری کردن از احساسات منفی وبد،چون درهرصورت طرف رضایتی نداره توچ پشت سرش چ پیش روی خودش ،نظریاپیشنهادیاانتقادی بکنی .
پس بهتره عاقلانه وهوشمندانه رفتار کنیم و آگاهانه توجه وتمرکزمون به مثبتهاورفتارهاوکارهای خوب دیگران باشه.
من که باگوش کردن این فایل،خیلی شرمنده شدم وخیلی ازرفتارهاوافکارهای نادرستم ،تداعی شد.
ازاستادومریم جون سپاسگزارم .
از همین لحظه به خودم برای داشتن حال خوب ،به خودم قول میدم که حتمن رواین موضوع کارکنم وتغییرکنم.
خداراهم شکر میکنم وسپاسگزارخداوندهم هستم که هرروزبرای بهترزندگی کردن ،درس می گیرم .
استاد جونم سپاس .مریم جونم ازشماهم ممنون .
عاشقتونم
هردوعزیزید.