در این فایل استاد عباس منش از طریق توضیح بخشی از آیات قرآن، منطق های قدرتمند کننده ای را به ما یادآوری می کند که لازمه کنترل ذهن به منظور دریافت خواسته هایی است که ذهن ما رسیدن به آنها را غیرممکن می داند.
خداوند از طریق منطق های این آیات، کلید کنترل ذهن را در دست پیامبرانش قرار داده است تا در لحظاتی از عهده کنترل ذهن خود برآیند که باور به امکان پذیری یک خواسته، برای آنها سخت بوده است. زیرا ذهن آنها امکان پذیری داشتن آن خواسته ها را با محدودیت های شرایط کنونی شان می سنجیده و دلایلی را لیست می کرده که – حتی با وجود وعده خداوند – رسیدن به آن خواسته را برایشان غیرممکن نشان دهد.
آگاهی های این فایل، کلید باور داشتن به “دریافت نعمت های خداوند در هر شرایطی” را در دست ما قرار می دهد. ایمان و توکل ما در مسیر دریافت خواسته هایمان را به همان نحوی تغذیه می کند که خداوند ایمان پیامبرانش را تغذیه کرده است تا باور کنیم: “وعده های خداوند به ما حتمی است”. زیرا در فرایند درخواست از خداوند و اجابت درخواست ها، خداوند همواره در حال اجابت درخواست هاست اما مشکل از باورهای محدود کننده ای است که ما درباره امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته داریم.
آگاهی های این فایل، یادآور کننده ای است برای اینکه بدانیم:
- خداوند به عنوان نیرویی که اجابت درخواستهای بندگانش را بر عهده گرفته، چه جایگاه و چه قدرتی دارد؛
- ما به عنوان درخواست کننده، چقدر توانایی درک این جایگاه را داریم، چقدر به قدرت این نیرو باور داریم و چقدر در این مسیر متوکلیم؛
- به محض واضح شدن یک خواسته، ذهن ما با چه منطق هایی امکان پذیری اجابت خواسته هایمان را غیر ممکن نشان می دهد و ایمان ما به وعده های حتمی خداوند را تبدیل به شک و ناامیدی می کند؛
- ما چگونه می توانیم با ابزار منطق، استدلال های محدود کننده ذهن درباره غیر ممکن بودن ها را، زیر سوال ببریم؛
- چگونه در فرایند دریافت خواسته، کنترل ذهن و تقوای مستمر به خرج دهیم و متوکل بمانیم؛
- چگونه باور به ” امکان پذیر بودن رسیدن به خواسته ها ” را بسازیم و این باور را مرتباً تقویت کنیم؛
- کدام ویژگی شخصیتی، به صورت مستمر در حال منطق ساختن برای امکان پذیری دریافت خواسته هاست؛
- و چه نگاهی ما را همواره در مدار دریافت وعده های خداوند برای دریافت نعمت ها قرار می دهد؛
آگاهی های این فایل را با دقت بارها بشنوید. از این منطق های باورساز نکته برداری کنید. سپس در بخش نظرات این فایل، درباره درسهایی بنویسید که آگاهی های این فایل برای باور به امکان پذیری به شما یاد داده است.
منتظر خواندن نکات تاثیرگذار تان هستیم.
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره روانشناسی ثروت 1
ذهن همواره شرایط نادلخواه فعلی را به عنوان وضعیتی ثابت و همیشگی می بیند و به محض واضح شدن یک خواسته در وجود ما، امکان پذیر بودن داشتن آن را با محدودیت های شرایط کنونی می سنجد و به شکل بسیار منطقی، دلایلی را لیست می کند تا ما را به این نتیجه برساند که: داشتن این خواسته به این دلایل، برای ما غیر ممکن است.
آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، از طریق منطقی کردن ” امکان پذیر بودن داشتن یک خواسته در ذهن دانشجو”، شیوه خلع سلاح کردن ذهن در این باره را به دانشجو یاد می دهد و او را به این باور می رساند که:
شرایط کنونی، هر چقدر به ظاهر نامناسب و هر چقدر به ظاهر غیر قابل تغییر، به راحتی می تواند تغییر کند.
“منطق ساختن برای امکان پذیر بودن یک خواسته”، اصل و اساس آموزه های دوره روانشناسی ثروت 1 است. زیرا تنها زمانی ما در مدار دریافت خواسته های خود قرار می گیریم که داشتن آن خواسته برای ذهن ما منطقی شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و نحوه شرکت در این دوره
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری کلید اجابت دعاها361MB71 دقیقه
- فایل صوتی کلید اجابت دعاها70MB71 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من از این فایل که استاد قرار دادن فهمیدم که کسی که با خودش در صلحه هر اتفاقی که براش پیش بیاد رو بعنوان یه نشونه میدونه ….
سوال بوده که چطور میتونم بیشتر باور کنم امکان پذیر بودن خواسته هام رو و پاسخ به صورت دیدن یه جمله از توی قرآن داده میشه و تمام این صحبتها گفته میشه….
اونی که خودش رو سپرده به جریان هدایت وقتی نشونه ای رو میبینه عمل میکنه به آنچه بهش گفته….
سوره مریم …
استاد این سوره یکی از سوره های هست که موقعی که شخصی دوماد یاعروس میشه توی محل زندگی من میبرم قرآن رو باز میکنن جلوی عروس و دوماد ….
شاید بگین چقدر معتقدند و فهمیده تا که مثلاً اون رو بخونن و باور پذیر بشه براشون که میشه فرزند دار بشن و از این موضوعات اما نه قرآن رو باز میکنن میرم سوره مریم رو میارن و آقا دوماد دست میکشه روی صفحه قرآن و بعدم دستش رو میکشه روی صورت عروس خانوم…اما دریغ از این که کسی اصلا بدونه که چی گفته ….
چرا این کار رو میکنندچون گذشتگان این کار رو کردن….
یادمه واسه عروسی یکی از همشهریامون رفته دخترشون عروس میشه میرم قرآن لایه پارچه سبز رو میارن تا سوره مریم رو بیارن تا باز میکنن تا سوره مریم رو بیان متوجه میشن دفتر حساب و کتاب پدر خانواده بوده و تازه اون موقع میفهمند این قرآن نبوده و این همه وقت موقع مسافران از زیر دفتر حساب کتاب رد میشدم و در پناه دفتر حساب کتاب بودن تا در پناه قرآن….
استاد قرآن رو هر ساله ماه رمضون ختم کامل میکنن تو مساجد محل و میگن ثواب داره
برای اموات ختم قرآن میگیرن هرساله از بیست و سه رمضان به بعد و همچنین قبل عید قربان و میگن ختم اموات صواب داره برای اموات….
وقتی کسی هم میمیره میرم کنار قبرش قرآن میخونم و یا قرآن میخونن و صوابش رو هدیه میکنن به اموات….
استاد وقتی میپرسی این قرآن چیه میگن مثل این میمونه که مثلاً برای یخچال و ماشین لباسشویی دیدین دفترچه راهنما میذارن این کتاب همون دفترچه راهنما برای انسانها هستش اما کسی توی زمانی که ماشین لباسشویی سالمه از اون برای این که بتونه بهتر ازش بهره بگیره استفاده نمیکنه و آخرش که ماشین لباسشویی سوخت برش میداره و دور سر ماشین لباسشویی میچرخونه…
مثل این میمونه که مثلاً شخصی نره رانندگی اصولی یاد بگیره بعد که مرد من برم سر قبرش بگم برای پارک دوبل ابتدا راه نما میزنیم و….
خب گیریم که اون بنده خدا شنفت خب الان که دیگه کار از کار گذشته مثلا میخوان تو اون دنیا بهش ماشین بدن بره دور دور کنه جلوی حوریا….
این کتاب پر از اگاهیه اما بهش عمل نشده و همه دنبال این که حفظ ظاهر کنند و مسلمان دیده بشن ،مومن دیده بشن و تازه شم فکر میکنیم که اینجوری میتونیم دل خدا رو بدستش بیاریم….
یُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَمَا یَخۡدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ
با خدا و کسانى که ایمان آوردهاند فریبکارى مىکنند، حال آنکه جز خود را نمىفریبند و آگاه نیستند.
البته که من و دوستانم هیچ مسولیتی در قبال دیگران نداریم و همه این کتاب در دسترسشون هست و خداوند هدایتشون میکنه اگر خواهان هدایت باشند….
خداوند به همگی ما برکت بدهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من از داستان زکریا در قرآن فهمیدم که وقتی کسی خواسته ای داشته باشد خداوند برای این که امکان پذیری آن خواسته را به او نشان دهد یک نفر که توانسته به آن خواسته ها برسد را بمن نشان میدهد آیه 37سوره آل عمران وقتی مریم را میبیند که نعمت و رزقی برای مریم رسیده بجای این که قضاوت بکند و بشیند مغزش را درگیر کند می آید سوال می پرسد از مریم که اینا از کجا اومده….
یاد آیه 32سوره نسا افتادم که میگفت تمنا نکنید اونچه رو که دیگران دارن برای مردان نصیبی است بخاطر آنچه که کسب کرده اند و برای زنان هم همین طور بعد میگه بجای این که حالتون بد بشه از فضل خدا درخواست بکنید تا خدا بهتون بده …
هم زکریا و هم من و شما نعمت های رو توی زندگی دیگران میبینیم اما تفاوت احساسی فرق میکنه یه نفر میبینه و فضل خدا رو بیاد میاره و قدرت خدا رو یه نفر هم چون نمیتونه درک کنه قوانین و مشیت خدا رو میاد انگ میچسبونه به دیگران…
و این ندیدن فضل خدا باعث میشه بجای تحسین از تخریب استفاده کنه و بجای اینکه انگیزه بگیره و باور کنه که برای منم میتونه پیش بیاد میاد برای این که افسرده نشه انگ میچسبونه ب اون افراد….
بعدم فهمیدم وقتی خواسته ای خیلی شدید باشه خدا این الگو ها رو میفرسته تا برای فرد باور پذیر کنه…
بعدم فهمیدم بمحض درخواست کردن خواسته ها توسط خداوند اجابت میشه و فقط ما بیاییم خودمان را پذیرا آن بکنیم با باور کردن مان و برداشتن شک ها و تردید هایمان….
فهمیدم مهم نیست که موسی باشی یا زکریا یا ابراهیم همگی به مقداری باورهایی محدود دارند و هیچ کس کامل و پرفکت از لحاظ ایمانی نیست و جهان مادی در آن هیچ حد کمالی وجود ندارد….
فهمیدم که من باید درخواست خودم را به خدا بگویم و آن را اجابت شده بدانم و بعد از آن بیایم ببینم اما ها و ولی ها و اگر هایم را پیدا کنم و با یادآوری قدرت خداوند و دیدن الگو هوایی از زندگی دیگران و تجربیات خودم بیایم ممکن پذیری آن را باور پذیر کنم برای خودم….
فهمیدم که اگر باور درونی نباشد هر چقدر ب زبان بگویم باور دارم فایده ای ندارد چون نمی توان سر خدا رو کلاه گذاشت چون جهان به فرکانس درونی من پاسخ میدهد .
فهمیدم فرکانس من است که سبب تغییر شرایط میشود نه حرف های من….
فهمیدم که برای باور پذیری باید بصورت تکاملی پیش رفت و نمی شود انتظار داشت که به یک باره و یک شبه ایمانمان بالا برود….
فهمیدم به میزانی که طول بکشد باور پذیر شدن و ممکن پذیری یک خواسته صورت بگیرد بهمان میزان دریافت آن خواسته طول میکشد.
فهمیدم راه افزایش ایمان تکرار کردن الطاف خدا هست .
فهمیدم که اگر خواسته ای ممکن پذیری آن برای ما باور پذیر باشد تجسم کردن به خواسته به ما احساس خوبی میدهد .حرف زدن در موردش به ما احساس خوبی میدهد.
فهمیدم که من باید ذهنم را همواره با افکاری که ممکن پذیری خواسته مرا باور پذیر میکند بمباران کنم و اجازه ندهم ذهنم جفتک پراکنی کند
فهمیدم من باید همیشه سعی کنم فرکانس های مناسب را ارسال کنم تا اتفاقات رخ دهد.
من از داستان زکریا با توجه به آگاهی جلسه 9-10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا این را فهمیدم که نگاهی که ما نسبت به خداوند داریم سبب اتفاق افتادن اتفاقات میشود.
فهمیدم ذکر دائمی و بیاد آوردن نعمت ها برای همواره سبب میشود این توجه دائمی ما فرکانسهایی را به جهان ارسال کند و بنا قدمت ایدیهم ها و بما کانو یصنعون هوایی را به جهان ارسال کند که سبب شود آن جنس اتفاقات را تجربه کنم.
فهمیدم به هرچه بیشتر توجه کنیم و تمرکز کنیم بسمت آن هدایت میشویم و آن را تجربه میکنیم….
خداوند به همگی ما برکت بدهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالضُّحَى ﴿1﴾
سوگند به روشنایى روز
(1)وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾
سوگند به شب چون آرام گیرد (2)
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾
[که] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است (3)
رب تو، تورو ولت نکرده و تو رو دشمن ندونسته….
بیاد دارم میارم خودم رو که وقتی احساس گناه در من مسولی شد و از در و دیوار چک و لگدی میشدم…
و دیده بودم که هر چه دعا میکردم اجابت نمی شد و تازه اوضاع من بدترم میشد …
و زمانی که فکر کردم من دیگه از طرف خدا ول شدم و گفتم چون تو من رو بیچاره کردی من که میرم جهنم بذار درست و حسابی برم و اصلا هر چقدر ما خوب باشیم و گوش بحرفت باشیم انگار خوبی بهت نیومده و من میخوام اسفل السافلین بشم….
اصلا این باور که آب از سرم گذشته ،دیگه من با خدا صنمی ندارم و دیگه راه ما از هم جدا شد خیلی باور مخربی هست وقتی شخصی احساس گناه بهش دست بده دیگه هی میره توی دور باطل….
یادم میاد وقتی اون حد از احساس گناه رو داشتم و انگار قهر کرده بودم با همه چی ….
مال پارساله و من بهمراه یکی از عزیزانمون دعوت شدم برم همراهمون مشهد و واقعا من از همه چی زده شده بودم از دین و از مذهب،از امام رضا و همه و همه و تنها یک خدا رو قبول داشتم البته با این باور که ولم کرده….
یادمه کلا هر جا کنار باغ های اطراف وایمیساد ماشین من میرفتم سر لج بازی با خدا میوه بدون اجازه میکندم و از این حرفا….
یادمه رفتم مشهد رفتم تو حرم و با کلی داد و بیداد سر امام رضا قهر کردم ازش و گفتم اصلا راه من و از شما جداست و تو کلا بجای این که کمک بکنی فقط بیچاره تر میکنی …
و دیگه پاک رو تو حرم نذاشتم….
بعد از اون وقتی برگشتیم خونه و بعد چند روز بعدش دوره احساس لیاقت اومد رو سایت و من برای رفع احساس گناه اومدم سراغ این دوره و دیدم ای بابا همه آنچه من تجربه کردم همه و همه بخاطر باورهای خودم بوده و اصلا اونچه من تجربه کردم قهری از سمت خدا نبوده بلکه خودم به خودم ظلم کردم و بعد دیدم نه بابا خدا من رو ول نکرده و بیاد می آوردم لحظه های رو که خدا هولم رو داشته بود و دیدم هر لحظه من در الطاف خدا غریق بودم هر چند من این همه اشتباهی میرفتم مسیر رو (ماهی از بس توی آبه کلا آب رو نمیبینه)
و چه اشک های که نریختم اون موقع و چه شجاعتی که به قلبم داده نشد که الله اکبر ….
کلا گفتم خدایی که تونسته این همه وقت و همه جا هولم رو داشته باشه بازم عوام رو دارم و واقعا توی اون برهه خیلی عالی در این زمینه باور سازی کردم و به احساس رضایت رسیده بودم از اول این مسیر و این امید در من بود که بعدش بهتر هم خواهد بود،اینقدر توکل داشتم که الله اکبر و این قدر امید که نگو یادمه رفته بودم توی پاک برای اجرای تمرین آگهی بازرگانی بعدش یه خانم مسنی گفت شما سرمایه داری ،الان چند سالته ،برو دنبال درس تا یه کارمند ی بشی من با اون حد از توکل و باور بهش گفتم سرمایه من توکل و ایمان کنه ،سرمایه من خداست …خودش همه رو جور میکنه….
اما انسان از یه جایی به بعد فکر میکنه که دیگه باورهای من درست شده و دیگر من خوب شدم که باعث میشه مسیر رو شل بگیره متاسفانه….
بعدش که دیدم این بیاد آوردن نعمت ها و هدایت ها چه کارا که نمیکنه دیگه گفتم ببینم این موضوع در قرآن چه جاهایی گفته شده و رسیدم به ذکر و یادآوری نعمت ها و لطف هوایی که خدا داشته بهمون و گفتم اول باید این موضوع رو من بفهممش و باورش کنم جواب میده تا با جدیت بهش عمل کنم و خدا هم داره بهم کمک میکنه تا این موضوع برام باور پذیر تر بشه که ذکر و تسبیح(بیاد آوردن قدرت خداوند)کلید رسیدن به خوشبختی و سعادت مندی و رضایت در این دنیا و دنیای دیگه هست….
اصلا وقتی کسی این موضوع رو درکش بکنه دیگه مسیر اشتباه رفتن و از راه بیراهه رفتن براش نتنها بعنوان راهی برای رسیدن به خواسته هاشم نمیدونه بلکه کسر شأن میدونه که با وجود چنین حامی قدرت مندی محتاج دیگران باشه…من اسمش رو گذاشتم عبادت شاکرانه…
انجام اون چه که بهت میگه برای اینکه میدونی بهش و چون منت گذاشته بر سرت و نجاتت داده….
وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿4﴾
و قطعا آخرت(بعدش) براى تو از (اولش) نیکوتر خواهد بود (4)
احساس رضایت و احساس خوبی که الان تو روند باورسازی بهت داده شده نوید اینه که اتفاقات و احساس های خوب بیشتر در بعدش هم بهت میرسه….
احساس رضایت درونی الانی که داری با شرایط اکنونت نوید اینه که عطاهایی در زندگی بهت داده خواهد شد که راضی باشی….
اگه داری لذت میبری و احساس لذت و احساس خوب داری در اکنون زندگیت نشونه اینه که اتفاقات خوب در انتظارته…احساس خوب بیشتر در انتظارته…
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾
و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى (5)أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى
﴿6﴾مگر نه تو را یتیم یافت پس پناه داد (6)
مثل یه یتیم بی پناه در ب در دنبال یه نفر بودم که من رو از اون تضاد بیرون بکشه و همه اونایی که روشن حساب میکردم از پسر دایی و پسر عمه ها همه در خونه شون رو حتی ب رومون بازم نکردن….یا خودشون رو توی اتاق مخفی میکردن ….
هیچ کس سراغ من رو نگرفت نه دوستی و نه فامیلی و همه تشر میزدن و به گوشم میرسید که چی حرفا که نمیزدن ….
اما یکی بود که جای همه شون رو پر کرد و اون خدا بود
خدا قلب ها رو برام نرم کرد
خدا دستانش رو آورد تا من زیر بار اون تضاد له نشم …
منی که هیچی نداشتم خدا اومد کاری کرد که افراد دیگه کارا رو برام انجام بدن….
و من خدا رو دیدم….
من معجزه رو دیدم….
من این موضوع بعنوان یه نقطه که خدا خودش رو و قدرتش رو و نتیجه ایمان رو بهم بوضوح نشونم داد…
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾
و تو را گمراه یافت پس هدایت کرد (7)
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾
و تو را تنگدست یافت و بى نیاز گردانید (8)
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾
و اما یتیم را میازار (9)
بر یتیم قهر نگیر :ای کسی که خودت از اون مرحله عبور کردی اینقدر بر افرادی که هنوز به اون حد از ایمان تو نرسیدن قهر نگیر و خشم نداشته باش….
ای دوست عزیزی که از شرایط فقر و نداری به ثروت رسیدی اینقدر وقتی کسایی رو که میبینی هنوز هیچی ندارن رو بی عرضه خطاب نکن ….
این قدر به دیگران برچسب بی ایمانی نزن ….
خدای تو همون جور که تو پناه داد اونم پناه میده
همگی به یک میزان به خداوند دسترسی دارن
و خدای تو دست اونم میگیره ….
پس این قدر غرور برای چیته….
اون چیزایی که تو داری همه از لطف خدا بهته ،به اونم میده این قدر بی احترامی و تحقیر دیگران برای چی خب….
یکم به خودت بیا که اینایی که داری بخاطر لطف کسی دیگست ها…
حالا تا به جایی رسیدی این قدر کلت بادی افتاده که داری به همه بعنوان مشرک و بی ایمان نگاه میکنی…
یه کارگر رو میبینی میگی من ارزشم از این بیشتر چون اینا رو دارم….
من ارزشم از کارگر شهرداری بیشتره چون من مثلا فلان کارخونه رو دارم،چون من دکترم،چون من فلانم …
بنده ی خدا همه اینا بخاطر لطف خداست و تو هیچی نبودی اگه اون بهت لطف نمیکرد…
میگی من با ارزش ترم چون بیشتر از فلانم من عقلم من هوشم بیشتره نه عزیز جان این هوش و عقلی که میگی رو همه بهت خدا داده….
بیا پایین از اون برج غرور و کبر ….
هون جوری که تو یتیم بودی و من پناهت دادم اینم پناهش میدم خب…
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾
و سائل(درخواست کننده)را مران (10)
ببخشید شما چطور به این موفقیت رسیدید،منم میخوام مثل شما موفق بشم ؟!!
به یه جوونی که اومده ازت سوال میکنه آقا ،خانم من میخوام مثل شما موفق بشم ،منم میخوام مثل شما آرامش داشته باشم میشه من رو راهنمایی کنی ….
این قدر به چشم یه بد بخت مفلوک بهش نگاه نکن و بهش نگو برو حدت رو نگاه کن بعد بیا با من حرف بزن ،میدونی من کیم بیچاره فلک زده ….
وقتی آدم خودش بفهمه از کجا به کجا رسیده اونوقت دیگران رو مسخره ،تحقیر و قضاوتشون نمیکنه
من یه کارگر سوپریم
آقا کارخونه دار
آقای دکتر
آقای موفق
آقای بیزینس من
خانم بیزینس ومن
آقای دانشجو…
آقای طلا فروش
آهای تویی که بابات کارخونه داره
اگه بهت بر نمیخره من یه کارگر سوپریم میشه بگی چطوری موفق شدی ….
من در حال حاضر اینجام و این قدمه رو خدا به دلم انداخته انجام بدمش …
بعداً تر که قدم بعدی رو بهم گفت میرم اونجا ….
آره من یه روستاییم…
خدا به دلم یه رویایی رو انداخته خودش هم اسباب رو فراهم میکنه
اما منی که اومدم ازت سوال کنم نیومدم تو ارزشم رو بگی چقدره یه سوال ازت دارم میپرسم خدا به دلم انداخته از شما بپرسم اگه خودت رو نمیگیری و با تحقیر جواب نمیدی حرف بزن….
اگه جوابم رو هم نمیدی خدا از یه دست دیگه بهم کمک میکنه من از روی احتیاج نیومدم پیشت که خودت رو میگیری…
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ-263بقره
گفتار نیکو و بخشایش، بهتر از صدقهاى است که آزارى به دنبال داشته باشد. خدا بىنیاز و بردبار است.
دیدم که جوونا رفته خواستگاری دختر بعد بجای اینکه بابا یا مامان دختر یا خود دختر بیان یه جواب نه محترمانه بدن اومدن گفتن تو حد خودت رو نگاه کردی اومدی پیش ما خواستگاری دخترم …
بنده خدا خودت مگه چی داشتی همون خدایی که به تو داده به اونم میده ….
نمیخواد شما بیای با تحقیر جواب بدی بهش ….ایشونم راهش رو پیدا میکنه و هدایت میشه….
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾
و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى (11)
خب در این حالت تو هم بیا از اون باورهایی که داشتی ،از هدایت های خدا ،از لطف های خدا بهش بگو بهش بگو هدایت میشی ،بهش بگو منم مثل تو بودم اما با توکل و ایمان به اینجا رسیدم تو هم میتونی….
من یه الگو هستم برای اینکه بگم تو هم میتونی برسی به موفقیتی که الان من رسیدم….
و از نعمت های بگو که بخاطر باورات برات حادث شد برات ….
از ارتباط بین نعمت های که دریافت کردی با باورات بهش بگو ….
از هدایت های که خدا بهت داشته بگو که چطوری اون نعمت تو زندگیت بهت برخورد کرد و حادث شد توی زندگیت….
از مسیری که رفتی بهش بگو….
خداوند به همگی ما برکت بدهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خیلی جالبه به محض درخواست کردن ها،اجابت صورت میگیره و هیچ پرسه زمان بری بابتش صورت نمیگیره….
در داستان موسی وقتی موسی درخواست هاش رو کرد از خداوند بالا فاصله خداوند اینطور گفت که و قد اوتیت سولک یا موسی و بی شک درخواست تو بهت داده شد و بعد در ادامه کلید این که اون خواسته ها وارد زندگیش بشه رو تو ی دستش میده تا منطقی کنه برای موسی این موضوع رو و داستان از تولد و کودکی و جوانیش رو بیان میکنه و در آخر به موسی تاکید میکنه که در ذکر من سستی نکنید….و لا تنیا فی ذکری….
ذکر و یاد آوری اون باعث میشه که اون روند بارها تکرار بشه ….
خب استاد اگه اجازه بدید منم داستان زکریا رو بگم توی سوره آل عمران آیه 37
میگه که زکریا هر وقت وارد محراب میشد و میدید نزد مریم رزقی وجود داره زکریا متعجب میپرسه اینا از کجا اومده میگه اینا به خاطر وجود نزد خداست و قطعا خدا به هر کسی که بخواهد( یشا )بی حساب روزی میده….
زکریا با دیده یک الگو که از فضل خداوند دریافت نعمت کرده جرقه باور درش زده میشه اِه پس میشود پس حالا که اینجوریه پس منم میخوام خب….
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً ۖ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ38ـآل عمران
در آن هنگام زکریّا (که کرامت مریم مشاهده کرد) پروردگار خود را بخواند، گفت: پروردگارا، مرا (به لطف خویش) فرزندی پاک سرشت عطا فرما، که همانا تویی اجابت کننده دعا.
فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ
پس در حالى که وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا مىکرد، فرشتگان، او را ندا دردادند که: خداوند تو را به [ولادت] یحیى -که تصدیق کننده [حقانیت] کلمه الله [=عیسى] است، و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبرى از شایستگان است- مژده مىدهد.
حالا باورهای محدود زکریا رو بشنویم و بعدش پاسخ خداوند در ادامه آیه
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ ۖ قَالَ کَذَٰلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ
زکریّا عرض کرد: پروردگارا، چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که مرا سن پیری رسیده و عیالم عجوزی نازاست؟ گفت: چنین است، خدا هر آنچه بخواهد میکند.
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً ۖ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ
گفت: اى پروردگار من، براى من نشانهاى پدیدار کن. گفت: نشان تو این است که سه روز با مردم سخن نگویى مگر به اشاره؛ و پروردگارت را فراوان یاد کن و در شبانگاه و بامداد او را بستاى.
دقت کردید کلیدی این که این خواسته بیاد وارد زندگیش بشه رو چی گفت گفت که وَاذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ
ذکر کثیر رب و تسبیح اون یعنی بیاد آوردن قدرت خداوند رو….
ذکر دائمی خداوند
…
خداوند توی سوره بقره میگهاین کتاب هدایتی هست برای متقین و بعد در ادامه میاد متقین رو معرفی میکنه میگه یومنون بالغیب
اونا همواره به غیب ایمان دارن
و یقیمون الصلاه
و هموار اقامه صلاه میکنند
توجه دائمی به خداوند ….
اصلا این صلاته برای چی هستش اصلا
این صلات چیه مگه….
خب بیام نگاه کنیم هدف خداوند از این صلات چیه خداوند میگه اقم الصلات لذکری
برای یاد من اقامه صلاه کنید
اذکرنی فاذکرکم بیاد من باشید تا شما رو یاد بکنم….
در اولین تجربه داستان خلقت خداوند در آیه 124سوره طه میگه که هر کس از ذکر من اعراض بکنه دچار تنگی معیشت میشه….
البته این کار هم اونقدرا آسون نیستا چون آدم فراموش میکنه و نجوا ها میان برای همین این انجام دادن دائمی اون تاکید شده …
مثلا تو صفات مومنین قرآن میگه که اونا کسانی هستند که از صلاتشون محافظت میکنن…
و یا میگه فی صلاتهم دائمون….
و یه آیه دیگه خیلی قشنگ میگه
از صبر و صلاح استعانت بگیرید
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ
از شکیبایى و نماز یارى جویید. و به راستى این [کار] بزرگ است، مگر بر فروتنان:
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
آنان که گمان میکنند به پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود.
یکی از صفات افراد خاشع پذیرفتن این موضوع هست که هر آنچه هست از آن اوست….
برای همینه که این حد از خشوع رو دارند چون همواره دارن ذکر پروردگار رو میکنن و برای همین فکر نمیکنن که بی نیاز از خداوند شدن….
موسی حتی وقتی میخواد به بنی اسرائیل وقتی دچار شک و تردید میشن میاد یادآوری میکنه (اذکر) که از کجا به کجا رسیدن خب اگه بازم همون ایمان رو داشته باشند بازم میشه و کارها براشون انجام میشه….
وقتی موضوع این که ما داریم با فرکانسهای خودمون هر لحظه بعد خودمون رو ایجاد میکنیم اونوقت میبینیم این توجه کردن دائمی و ذکر کردن و یاد آوری همواره ما سبب ارسال دائمی فرکانس های به جهان میشه و سبب میشه اتفاقات رقم بخورند و ما در مدار خواسته مون قرار بگیریم . و تنظیم بشیم روی فرکانسی که اون خواسته ما هستش….
خداوند به همگی ما برکت بدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
چه تفکر خوبی کردید واقعا لذت بردم از این موضوع که بیان کردید.
این انرژی در حال گسترش دادن خودش در تمام ابعاد هست و از این هر کسی که در مسیر گسترش و رشد باشه مورد حمایت این سیستم هست.
در واقع همه ما همه جزئی از این انرژی هستیم برای همین در ذات خودمون پتانسیل گسترش بخشی و بسط بخشی رو داریم و وقتی ما در هماهنگی با این انرژی باشیم و نتیجه این خواهد بود که ما هم رشد خواهیم کرد.
وقتی شما رشد بکنید بیشتر باور میکنید فضل خداوند رو،بیشتر باور میکنید ربوبیت رو ،بیشتر باور میکنید توحید رو چون با نیرویی همراه شدید و هماهنگی پیدا کردین که نتیجه هماهنگی با اون رشد و گسترش هست و وقتی من و شما به خواسته هامون برسیم بیشتر در جهت هدف خداوند درحرکت هستیم و در حال گسترش جهان خواهیم بود .
در واقع هر چقدر ما با درک مسئله توحید و با هماهنگی با خداوند به خواسته هامون میرسیم بیشتر متعهد تر خواهیم بود برای هماهنگی با این منبع انرژی و سپس گسترش جهان…
در آیه 186بقره میگه برای این که بتونید رشد بکنید باید ایمان بخداوند همراه باشه و اجابت کردن خداوند به وسیله ایمانمون تا این نتیجه رشد صورت بگیره….
خداوند به همگی ما برکت بدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ابزار خداوند برای گسترش جهان از طریق درخواست های ما صورت میگیره و خداوند همواره در حال پاسخ به درخواست های ماست .
نتیجه طبیعی هماهنگی با این نیرو گسترش یافتن و رشد ما هست .
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً «10» یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً «11» وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً «12»
پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است.
آسمان را بر شما ریزش کنان مىفرستد. و شما را با اموال و فرزندان یارى مىکند و براى باغها قرار مىدهد و براى شما نهرها جارى مىسازد.
نتیجه در مسیر خداوند بودن بر خورداری از جریان طبیعی زندگی هست.
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
اگر مردم قریهها ایمان آورده و پرهیزگارى پیشه کرده بودند برکات آسمان و زمین را به رویشان مىگشودیم، ولى پیامبران را به دروغگویى نسبت دادند. ما نیز به کیفر کردارشان مؤاخذهشان کردیم.
در واقع ما دستان خداوند بر روی زمین هستیم و هر چقدر ما به خواسته هامون برسیم خداوند به خواسته خودش که گسترش جهان هست رسیده …
البته اگه ما به خواسته مون هم نرسیم بازم این سیستم گسترش خودش رو ادامه خواهد داد چون ذات اون گسترش بخشی هست ،حالا اگه ما با این سیستم هماهنگ نشیم این ما هستیم که از موجودیت خودمون و ذاتمون که خواهان گسترش هست فاصله گرفتیم….
هر چقدر شما به خواسته هاتون برسید به وسیله هماهنگی با این نیرو و ذات گسترش دهنده جهان بعد از دریافت خواسته هاتون چون شما باور کردید فضل خداوند رو ،باور کردید ربوبیت و قدرت خداوند رو درخواست بزرگ تری خواهید داشت از همین رو جهان هم بیشتر گسترش خواهد یافت….و زمانی که شما اجابت میکنید خدا رو و ایمان میارید بهش فرکانس های شما اتفاقات رو رقم میزنن برای این که شما به اون خواسته تون برسید.
خداوند به همگی ما برکت بدهد.