کلید اجابت دعاها

بنام الله مهربانم که هر چی دارم از اونه

سلام به استاد نازنیم

و سلام دوستای عزیزم

از خدا میخوام که کمکم کنه تا بنویسم اونچه شایسته هس.

چجوری میتونم خداروشکر کنم بخاطر اشنا شدن باهاتون چجوری میتونم شکر کنم خدایی رو که اینقد قشنگ داره برام میچینه چجوری میتونم شکرکنم خدایی رو که این روزا ادمایی رو تو مسیرم میاره شرایطی رو برام فراهم میکنه کارایی رو میکنه که انگشت به دهن موندم از اینهمه قدرت و بزرگیش.

خدا چی بگم چی بگم که شایسته باشه . زبونم قاصره از بیانش.

استادم استادی که هر چقد از خوبیهاتون بگم کم گفتم، میبی استادم این روزا که دنبال اتصال بیشترم بهش این روزا که دارم دوره 12 قدم رو بیشتر و بیشتر گوش میکنم و همین دیروز داشتم قدم 3 رو گوشش میدادم استاد چقد زیبا توضیح میدین استاد همزمان شد برام با این فایل اومدم فاسلای تصویری دوره رو با لبتاب دان کنم که تاثیرگذاریش برام بیشتر دیدم شما این فایل بینهایت ارزشمند و فوق العاده رو گذاشتین.

استاد چیکار داریم میکنین با دل من،من 12 قدم رو بیشتر برای بحث قرانیش خریدم که بتونم بیشتر بفهمم خدامو اونی که خلقم کرده و زندگی بخشیده بهم و حالا این فایلتون که اشک منو دراورد و های های از عشث بی انتهاش گریه کردم دیوانه اش شدم .قلبم پر شده از احساس .

هداروهزاران بار شکر میکنم که هدایت شدم به شما ،به صجبتهای شما که اینقد قشنگ توضیح میدین ،من خیلی وقته کامنت نذاشتم ولی با این فایل گفته شد بنویسم و خودش میدونه که هیچی برا گفتن نداشتم و خودش هدایتم کرده تا این لحظه.

استاد اول بگم با دوازده قدم من ایاتی که میگین رو هایلایت میکنم با ماژیک ،اینکارم دلیل داره و به لطف و هدایت خودش بود که تو یکی از کامنتها یکی از دوستان در موردش گفتن ودلیلش برای خودم راحتتر شدنم با قران هست که خیلی مقاومن داشتم با قران و دستم نمیرفت سمتش. و اول کامنتمم گفتم 12 قدم رو بخاطر بحث قرانی و درک و فهمش خریدم . نمیدونین از زمانی که ایمکارو کردم چقد احساس راحتی بیشتر کردم با قران . الان هر موقع میخوام قران رو بردارم یا بخونم یا در مورد حرف بزنم چقدر احساسم بهتر دیگه احساس عذاب وجدان ندارم احساس اینکه برامن نیست این حرفا رو ندارم اینکه من نمیفهممش رو ندارم . هی با خودم هر روزی که یک کلمه شو یه ایه اش رومتوجه میشم میگم ایول معصومه ،دیدی دیدی سخت نیس دیدی اسونه دیدی یک ایه یک کلمه اشو فهمیدی . قربونتون برم من استاد شما زندگی منو بهشت کردین.

از معصومه ای که الان هستم خیلی راضیم من خواستم که تغییر کنم و دارم پله پله تغییر میکنم و بهتر میشم و هزاران بار قدردانتر شدم شکرگزارتر شدم.

استاد نگاهم رو به قران عوض کردین به کل. میدیدم میخوندم میشنیدم که بچه ها اینو میگن ولی حقیقتا باور نمیکردم و میگفتم مگه میشه چه حرفا ،ولی استاد دیدم ،چشیدم طعم و مزه شیرین و لمس کردم حرف بچه ها رو در مورد قران و فهمش ،استاد من یه پله اومدم بالاتر و مقامتم شکست و کمرنگ شد و اینو اول از خودش که تو این مسیر توحیدی قرارم داد و بعد از شکا دارم بی نهایت بی نهایت ازتون سپاسگذارم.

از سوره طلاق گفتین و چقدر زیبا خدا گفته در موردش که اسان میکنه و روزی میده .استاد من از همسرم جدا شدم و اونموقع هیچی نداشتم هیچی یعنی هیچی اینو خوب میدونستم ولی اقدام کردم ،قدم برداشتم سخت بود برام ولی شیرین شد برام چون از اونی کمک خواستم که همه چیزم از اونه ،اون بود که راهها رو بهم نشون میدادو هدایتم میکرد

همون زمان تو ی مدرسه برای کلاس تابستونی برای اموزش کارم اوکی شد بعدش هدایت کرد فردی رو به سمتم که باهاش کار کنم و فروش محصولش رو بکنم و سودم رو بردارم، استاد چی بگم چی بگم از بزرگیش ،از مهربونیش، من تو مدتی داشتم کارای جداییم رو میکردم و حتی تا الان دستم رو جلو هیچ کسی دراز نکردم. هرچه خواستم حقم و مزدم بوده و با کار خودم بهش رسیدم. اینا معجزه نیس پس چیه استاد. منی که نه ادم فروش بودم ادم کار بیرون نبودم ،چیشد که اینهمه دل و جرات پیدا کنه چحوری با چه پشتوانه اقدام میکردم؟ غیر خدا کی میتونست اینقد قشنگ بچینه برام .

نمیدونین چقد با ایه هایی که گفتین اشک ریختم گفتم ببین معصومه کجای کاری تو بابا از این واضحتر بهت بگه!مگه نکرده برات مگه نشده برات!کی بود که دستتو گرفت؟ کی بود که هدایتت کرد؟کی بود بهت روزی داد؟

اشک ریختم ،زجه زدم، که خودش بوده و بس ،خودش هس و بس ،خودش کافیه کافیه کافیه برام. همه چیم خودشه همه کاره خودشه همه و همه خودش . میدونین ی حس قشنگ ی حس ارامش ی حس فوق العاده ی سبکی خاص دارم و قابل توصیف نیست و برام بی نهایت ارزشمنده ، انگار ،ی پله اومدم بالاتر ،نزدیکتر بهش.

با خوندن سوره ضحی و معنیش و توضیح فوق العادتون دیگه از خود بیخود شدم و همینطور فیلم وار از جلو چشمام میگذشت بی نهایت جاهایی که دستم گرفت و هدایت و راهنماییم کردو حتی الانم میگذره از جلو ذهنم

یاد اومد روزایی که در به در دنبال خونه بودم و داشتم شرک میکردم بهش ولی اومد دستم رو گرفت و بهترین جا بهم خونه داد پولشو برام فراهم خونه ای که با پولی که من داشتم و میتونستم اجاره بدم بدترین جاهارو نشونم میدادن .اینارو میگم و یاداوری میکنم برای خودم ،(برای خود خودت که یادت بیاد که من بودم من )مگه میشه عاشقش نشدمگه میشه شکرشو بجا نیارم .

فقط و فقط میخوام ازش قدرت سپاس گذاری بیشتر رو بهم بده تا سپاسگذار بینهایت نعمتی که وارد زندگیم میکنه رو داشته باشمو قلبم رو فراخ و بزرگتر کنه و ذهنم رو بازتر کنه لحظه به لحظه تا بتونم بیشتر، بهتر ،با کیفیت تر درکش کنم فهمش کنم و عمل کنم به آگاهیها و درکهام.

میسپارمتون به اونی که میدونه و میتونه

یارب تو چه کردی،تو چه کردی که دلم اینهــــــــــــــمه خواهان تــــــــــــــو شد