کلید اجابت دعاها - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
کامنت چهل و چهارم
1 بهمن1403
تعهد دعا:
خدایا این تو بودی که امروز بهم نشونه دادی.
وقتی در حالت خواب و بیداری بودم، نوری رو از گوشه ی چشمم تابوندی.
گفتم خدایا یعنی میخوای بهم بگی مسئلم حل میشه؟
توی همون حالت، نجوا گفت این خدا نیست. خیال باطل نکن. چطور میخواد حل بشه؟
اما تو بلافاصله یک دست بهم نشون دادی که داشت به خورشیدی که از پشت ابرها بیرون میومد اشاره میکرد.
تو با این نشونه بهم گفتی نورت رو مثل خورشید بر تاریکی ها می تابونی و زندگیمون رو پر از روشنایی میکنی. بهم گفتی دیگه نگران و غمگین نباشم. چون دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
خدایا شکرت که اجابت میکنی درمانده را زمانی که دعا میکند.
خدایا شکرت که بدی ها و مشکلات رو برطرف میکنی.
خدایا تو تنها الهی هستی که شایستگی معبود بودن و پرستیده شدن رو داری.
پروردگارا هیچ خدایی جز تو نیست.
هیچ قدرتی برتر از قدرت تو نیست.
زمین و آسمان و هر چیزی که بین آن هاست، رام و مسخر و تحت فرمان توست.
وعده ی تو حق است.
هر خیری به ما میرسد از جانب توست و هر شری به ما میرسد از جانب خودمان است.
خداوندا برایمان خوبی بخواه که ما به هر خیری که از تو به ما برسد فقیریم.
سپاسگزارم پروردگارم.
رب من.
فرمانروای هستی.
سپاس.
امروز بعد ظهر برای حل مسئله رفته بودم توی اینترنت. جایی رو پیدا کردم که احتمال میدادم بتونه مسئله رو حل کنه.
مسیرهای خط واحد رو برای رسیدن به اون محل چک کردم. خط 24 و خط 92 به اون محل میرفت.
دو دل بودم و نمیدونستم اصلا باید برم یا نه. بی خیالش شدم و گفتم شاید هدایت بشم.
سر شب خوابم گرفته بود. وقتی خوابیدم، خواب یه اتوبوس رو دیدم که روش با خط خیلی درشت نوشته بود: تعاونی 24!
بیدار که شدم گفتم یعنی چی؟ اصلا خوابم مفهومی نداشت.
آخر شب که شد دوباره یاد خوابم افتادم: خط 24، تعاونی 24…خدای من این یه نشونه است!
فردا بهشون زنگ میزنم و خبر میگیرم. امیدوارم که بتونن برام کارم رو به راحت ترین و درست ترین شکل ممکن حل کنن. انشالله که خیره.
این ها رو مینویسم که بعد از حل مسئله، وقتی خواستم برگردم و مسیرم رو چک کنم، بدونم از چه راهی اومدم.
خدایا شکرت. تو امروز دو بار توی خواب بهم نشونه دادی.
چقدر نزدیکی و چقدر سریع اجابت میکنی.
این که من چیزی دریافت نمیکنم به این خاطره که برای مسائل دیگه ی زندگیم، انقدر با تمام وجود تلاش نمیکنم. وگرنه راه حل اون ها هم به همین سادگی بهم گفته میشد.
خدایا شکرت.
سپاسگزارم که فرمانروایی و بر کل هستی خدایی میکنی.
تعهد اول:
امروز فکر نمیکردم بتونم کاری از پیش ببرم. چون ذهنم خیلی حول محور حل مسئله میچرخید و تمرکزم رو گرفته بود. اما گفتم هر طور شده باید یه کاری انجام بدم.
خدای مهربانم وقتی تعهدم رو دید، کمکم کرد.
دختر نازنینم بیدار بود و همسر گلم هم توی خونه بود. همونطور که گفتم، من زمانی فایل ضبط میکنم که کسی دور و برم نباشه.
به همسرم گفتم با دخترم بره طبقه بالا پیش مامان گلش که من بتونم کارامو پیش ببرم. اما یهو یادم افتاد میکروفونم شارژ نداره. گفتم بذار شارژ بشه بعد با هم برید. بعد هم مشغول تمیز کردن خونه شدم.
یکم که گذشت، مامان گل همسرم خودشون اومدن خونمون. دیدن من دارم خونه رو تمیز میکنم، گفتن بچه رو میبرن که من بتونم به کارهام برسم. همسرم هم گفت منم باهاتون میام و با مامانشون رفتن.
من هم سریع تمیز کاری رو ول کردم، لباس های فیلم برداری رو پوشیدم، دوربین رو گذاشتم، میکروفونم رو وصل کردم و شروع کردم به گرفتن تمام فیلم هایی که قبلا با بی اعتماد به نفسی گرفته بودم. همشون رو دوباره با عزت نفس بالاتر ضبط کردم.
به محض اینکه کارم تموم شد، همسر و دخترم هم به خونه برگشتن.
انقدر این زمان بندی بی نظیر بود که هنوز که هنوزه دارم کف میکنم! خدای من چقدر همه چیز دقیق پیش رفت.
همونجا به خودم گفتم خدایی که انقدر دقیقه و بدون ثانیه ای خطا داره هدایت میکنه، چطور ممکنه مسئله ی به این کوچیکی رو نتونه حل کنه؟
این هم یک نشونه ی واضح دیگه بود که بتونم بیشتر به خدا اعتماد کنم و ایمانم بهش قوی تر بشه. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
امروز به من سه تا نشونه دادی. چقدر نزدیکی و چقدر سریع الاجابی. سپاسگزارم. شکرت.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر سه تا نشونه ای که امروز بهم دادی. احساس کردم خیلی بهم نزدیکی.
خدایا شکرت که امروز باهات جوری صحبت میکردم که انگار همینجا پیشمی و کنارم روی مبل نشستی. چقدر این تصور برام خوشحال کننده بود. اصلا شاید به خاطر این تصور عمیق بود که امروز سه تا نشونه ی تپل بهم دادی. خدایا شکرت.
پروردگارا شکرت به خاطر یه ظرف کشمش و گردو و بادوم و پرتقال که پدر و مادر نازنین همسرم بهمون دادن. چقدر گلن این خونواده. چقدر خاکی و مهربونن. چقدر شریفن. خدایا شکرت به خاطر حضور این انسان های عزیز و دوست داشتنی در زندگیم. ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
خداوندا شکرت که امروز تونستم کارم رو پیش ببرم و راضی بشم. تو من رو راضی کردی. سپاسگزارم.
کامنت چهل و سوم
30 دی 1403
تعهد برای اجابت دعا:
امروز خیلی با خدا صحبت کردم و ازش درخواست کردم مسئله رو به بهترین شکل ممکن حل کنه. به راحت ترین و سالم ترین و مناسب ترین شکل ممکن حلش کنه.
خدای من خدای اجابت کردنه. ازش میخوام و بهم میده. خدایا شکرت که هستی. زندگی با تو خیلی زیباتره. سپاسگزارم.
انقدر اجابت نشدن این دعا برام غیر منطقی میشه که واقعا نمیتونم بپذیرم چیزی غیر از اون چیزی بشه که من ازش خواستم. چون خدای من رب منه. فرمانروای کل کیهانه. زمین و آسمون ها و تمام کهکشان ها و هر چیزی که بینشون هست در حیطه ی قدرتشه.
این مسئله ای که من ازش خواستم اجابت کنه در برابر این قدرت اندازه ی یک اتم ارزنه. خداوندا اجابتم کن که ایمانم بهت قوی تر بشه و بدونم مسئله ها همشون با قدرت تو حل شدنی هستن.
خدایا شکرت. سپاسگزارم.
تعهد اول:
امروز یک ویدیو جدید گرفتم.
به ذهنم رسید ویدیوهایی که قبلا گرفته بودم رو پاک کنم ودوباره از اول بگیرمشون. چون توی اون قبلی ها خیلی آروم و نامطمئن و با بی اعتماد به نفسی صحبت میکردم.
اما الان که یکم بیشتر از خودم فیلم گرفتم اعتماد به نفسم بیشتر شده. برای همین میتونم بهتر عمل کنم. امروز یکی از ویدیوهای قدیمی رو دوباره ضبط کردم. این یکی خیلی بهتر شد. خدایا شکرت.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر سر تا پای همسر نازنینم. خداوندا چقدر این مرد رو خوب و پاک آفریدی. ازت به خاطر تک تک سلول های بدنش سپاسگزارم. برام سالم و سلامت حفظش کن و آسونش کن برای آسونی ها. خدایا شکرت که در زندگیم دارمش. بهش عمر طولانی و با عزت بده و سالم و سلامت نگهش دار. سپاسگزارم.
خداوندا به خاطر دختر نازنینم ازت سپاسگزارم. به خاطر اینکه داره شش ماهه میشه و کم کم قراره برامون بیشتر دلبری کنه ازت ممنونم. این یک هدیه ی بسیار ارزشمند از طرف تو بود و دقیقا همون چیزی بود که من و همسرم میخواستیم. من از تو درخواست کردم و تو درخواستم رو بی کم و کاست و به بهترین صورت ممکن اجابت کردی. چون تو خدای اجابت کردن هایی. سپاسگزارم.
پروردگارا شکرت به خاطر زندگی زیبایی که بهم دادی. مرسی که همیشه برای آسونی ها آسونم میکنی. خداوندا ازت به خاطر بدن سلامتم سپاسگزارم.
خدای مهربانم شکرت به خاطر وفور نعمت. امشب مادر و پدر عزیز همسرم برامون گوشت خریدن و در کنارش کلی خرت و پرت دیگه بهمون دادن. خداوندا به خاطر حضور پر از برکتشون ازت سپاسگزارم. برامون سالم و سلامت نگهشون دار و بهشون عمر طولانی و با عزت بده. خداوندا سپاسگزارم. شکرت.
خدایا این روزها برکت ها و نعمت های بیشتری وارد زندگیمون شده. ازت به خاطر همشون سپاسگزارم.
کامنت چهل و دوم
29 دی 1403
تعهد اول:
امروز وقت فیلم برداری بود. موقع فیلم برداری کسی نباید خونه باشه که من بتونم با خیال راحت صحبت کنم. اصلا نمیخوام کسی صدامو بشنوه یا بفهمه من دارم چه محتوایی تولید میکنم. میدونن من دارم کار میکنم اما هیچوقت زمانی که کسی خونه بوده کار نکردم.
امروز رفتم دوش گرفتم و همسر و فرزندم رفتن پیش مادر گل همسرم. وقتی اومدم بیرون به ذهنم رسید فیلم برداری کنم. سریع آماده شدم و دوربین رو گذاشتم و میکروفون رو روشن کردم و مطالب رو تمرین کردم. اما یهو عزیزان دلم برگشتن خونه و من در نهایت نتونستم کارم رو پیش ببرم.
امروز به خاطر موضوعی با خدا مناجات کردم. ازش برای حل شدن مسئله ای درخواست اجابت کردم. اصلا یکی از دلایلی که امروز نشد محتوا تولید کنم هم همین مسئله بود. میخوام تا ده روز آینده هر روز ازش اجابت این مسئله رو بخوام و بعد ده روز ببینم چه نتیجه ای میگیرم. پس این هم یک تعهد جدید به مدت ده روز:
اینجانب یاسمن ایزانلو تعهد میدهم تا ده روز آینده با خداوندم روزی حداقل یک ساعت صحبت کنم و اجابت این مسئله را درخواست کنم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و نوشتم امروز چه کردم.
تعهد سوم:
خداوندا به خاطر سر تا پای همسرم ازت سپاسگزارم. سپاسگزارم به خاطر اینکه مرد زندگی من انقدر خوب و سلامته. سپاسگزارم که بدن عضلانیش رو از کودکی با ورزش ساخته و الان عضلات بسیار قوی و زیبایی داره. خدایا شکرت به خاطر سلامتی همسرم. سپاسگزارم به خاطر وجود نازنینش در زندگیم و سپاسگزارم که انقدر در کنارش احساس خوبی دارم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.
خداوندا شکرت به خاطر اینکه خودم هم بسیار سالم و سلامتم و همیشه سالم و سلامت بودم.
خدایا شکرت که من و همسرم رو سالم و سلامت آفریدی. سپاسگزارم که دخترم هم بسیار قوی و محکمه و سیستم ایمنی فوق العاده قوی ای داده. خدایا شکرت.
پروردگارا شکرت به خاطر سلامتی هممون که بهترین و بالاترین نعمته. سپاسگزارم.
خدایا شکرت.
کامنت بیست و ششم
13 دی 1403
تعهد اول:
امروز میخواستم برم برای ضبط فایل جدید اما یه ایده ی دیگه برای فایل قبلی به ذهنم رسید.
میخوام فایل قبلی رو یکم طولانی تر کنم و توضیحات بیشتری بهش اضافه کنم.
باید فکر کنم ببینم چه چیزی میخوام بگم و حرف هام رو سبک سنگین کنم.
امروز این کار رو انجام دادم اما به نتیجه ی دلخواهم نرسیدم.
باید بیشتر روش فکر کنم چون نمیخوام کپی باشه.
تعهد دوم:
گزارش کارم رو توی کامنت نوشتم.
تعهد سوم:
امروز بسیار زیبا بود.
همسر عزیزم فقط دو ساعت رفت سر کار و بقیش رو توی خونه پیش من و دخترم بود. خداوندا سپاسگزارم به خاطر حضورش در زندگیم.
امروز با دختر نازنینم رفتم توی پارکینگ قدم زدم و فایل اجابت دعا رو دوباره گوش کردم. یک سومش رو تونستم گوش کنم اما همون هم فرکانسم رو خیلی تغییر داد. احساس میکردم نیاز دارم بارها و بارها کلماتش رو بشنوم. این فایل جزو اون فایل هاییه که هرچقدر گوش بدمش ازش سیر نمیشم. خداوندا شکرت به خاطر تمام این اتفاقات زیبا. ازت سپاسگزارم.
امروز با همسر نازنینم فیلم کمدی دیدیم و لذت بردیم و کلی خندیدیم. خداوندا شکرت به خاطر این همه خنده ی زیبایی که برامون رقم زدی.
امشب دختر خوبم که هدیه ی گران بهاییه از طرف خداوند رو بردم حموم. خدایا شکرت به خاطر تک تک سلول های بدنش که سالمه. خدایا چقدر به خاطرش باید ازت سپاسگزار باشم؟ من زبانم قاصره. خودت به بزرگواری خودت سپاسگزاری اندک و محدود من رو بزرگ کن. سپاسگزارم مهربانم.
امروز که داشتم فایل اجابت دعا رو گوش میکردم، یادم افتاد من هم قبل از اینکه بچه دار بشم از خدا فرزند صالح میخواستم. میگفتم خدایا خودت کمک کن دوتا از بهترین سلول ها به فرزندم برسه و تکثیر بشه و کمک کن وجود فرزندم سرشار از عشق به تو باشه. اما ته قلبم یه چیزی میگفت من نمیتونم سرنوشت آدم ها رو تغییر بدم. برای همین هم خیلی به آرزویی که کرده بودم اعتقاد نداشتم و فقط برای دلخوشی خودم میگفتمش. امشب که دوباره فایل رو گوش کردم یاد خودم افتادم. خداوند به من فرزندی صالح عطا کرده. همون طوری که ازش خواسته بودم من رو اجابت کرده. وای که با این فکر چقدر قلبم روشن شد! انگار خود خدا داشت با زبان استاد با من حرف میزد و میگفت فرزند تو جزو صالحینه. خدای بزرگوارم شکرت. سپاسگزارم که این احساس فوق العاده رو بهم دادی. سپاسگزارم که این فرزند نازنین رو بهم عطا کردی. خدایا شکرت. صدها هزاران مرتبه شکر.
ادامه ی کامنت بیست و چهارم
وای باورم نمیشه!
امروز چقدر فوق العاده بود!
خدایا چه اتفاقات خوبی داره پشت سر هم برام میفته!
با ارسال این نظر، همین الان سایت بهم هدیه داد!
من تا 30 روز آینده با خرید هر محصول، به جای 15 درصد، 25 درصد تخفیف میگیرم!
خدای من!
اگه قرار باشه محصولی بخرم، اون حتما 12 قدمه.
در حال حاضر 900 هزار تومن توی کارتی که میتونم ازش خرید کنم دارم.
میخواستم برم باهاش وسایل شخصی بخرم، اما فعلا دست نگه میدارم.
اصلا شاید برای همین بود که اون اتفاق افتاد! چند روز پیش رفتم بیرون که کارهام رو انجام بدم و سر راهم وسایل شخصیم رو هم بخرم. اما نا آگاهانه رفتم اون سمت خیابون. وقتی یادم افتاد گفتم موقع برگشت میخرمشون. ولی اون موقع هم یادم رفت.
اصلا شاید این اتفاق افتاده که من از خرید وسایل های شخصیم منصرف شم و به جاش قدم اول رو بخرم!
اگر تا سی روز آینده بقیش جور شد، این رو یک نشونه در نظر میگیرم که باهاش اولین قدم رو بخرم.
در غیر این صورت تا عید صبر میکنم.
چه بتونم از این هدیه استفاده کنم چه نتونم فرقی نمیکنه.
مهم اینه که من دارم در مدار ثروت قرار میگیرم.
من هر روز دارم قدم های کوچیکی برای کسب و کارم برمیدارم و این هم یک نشونه است از این که مسیرم درسته!
خدایا شکرت!
خداوندا سپاسگزارم!
شکرت!
استاد عزیزم و مریم جانم که انقدر زیبا مینویسید، ازتون به خاطر این هدیه و این احساس لذتی که بهم دادید بسیار سپاسگزارم.
کامنت بیست و چهارم
11 دی 1403
تعهد اول:
امروز دوباره مطالبی که نوشته بودم رو برای فیلم برداری سبک سنگین کردم و چیزهایی که باید میگفتم رو بهشون اضافه کردم.
میخواستم اولین فیلم تدریسم رو ضبط کنم. براش آماده شدم و حتی دوربین رو هم آماده ی فیلم برداری گذاشتم. اما یهو یادم افتاد میکروفونم شارژ نداره.
میکروفون رو زدم به شارژ و بعدش دیگه وقت نکردم بیام ضبط کنم چون نازنین دخترم بیدار شد.
بنابراین ضبط اولین فیلم تدریسم موند برای فردا. دیگه همه چیز مُحَیاست و فقط باید فیلم برداری رو شروع کنم. توکل به خدای مهربانم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز روز بسیار زیبایی برام بود.
اتفاقات خوبی افتاد.
همسر نازنینم صبح موند خونه و من از بودن در کنارش لذت بردم. خداوندا سپاسگزارم که توی زندگیم دارمش و سلامته.
عصر دخترکم رو گذاشتم توی آغوشی و رفتم توی پارکینگ و توی زیرزمین قدم زدم. خدایا شکرت که دختر نازنینم رو سالم و سلامت بهم هدیه دادی.
امروز لبخندهای خوبی از آدم های خوب دریافت کردم. پروردگار مهربانم سپاسگزارم که این انسان های مهربان از آشنایان و عزیزان من هستن.
دوباره شب دخترکم رو گذاشتم توی آغوشی و رفتم توی زیرزمین قدم زدم. این بار با صدا با خدا صحبت کردم. آگاهی های این فایل رو مرور کردم و ازش برای هدفم هدایت خواستم. بهش گفتم من اجابتت کردم، تو هم اجابتم کن. خدایا چقدر قلبم تازه شد. سپاسگزارم که برای مناجات با خودت بهم فرصت دادی.
همین الان یهو از بیرون صدای آتیش بازی شنیدم و نورش رو هم توی خونه دیدم. سریع دویدم رفتم پای پنجره. از این پنجره به اون پنجره میدویدم که بتونم آتیش بازی رو بهتر ببینم. از ذوق و شوق بالا و پایین میپریدم. اصلا حواسم نبود امشب سال نو میلادیه. همسر نازنینم از اتاق اومد بیرون و وقتی ذوق و شوق منو دید، کلی خوشحال شد. بعد با هم از این پنجره به اون پنجره دویدیم و از این آتیش بازی طولانی سال 2025 کلی لذت بردیم. خدایا زبانم از شکر نعمتت قاصره. پروردگارا سپاسگزارم. شکرت. خدای مهربان من، تو کمکم کردی که امشب بتونم این حد از لذت رو تجربه کنم. خداوندا شکرت. شکرت. سپاس.
کامنت بیست و سوم
10 دی 1403
تعهد اول:
امروز چیزهایی که دیروز نوشته بودم رو مرور کردم.
به این فکر کردم که چطور میتونم تدریسشون کنم.
یک دور برای خودم تدریس کردم و چیزهایی که نیاز بود بگم رو یادآوری کردم و سبک سنگینشون کردم.
نرم افزارهایی که لازم داشتم رو به کار انداختم و آماده کردم.
تخته وایت بورد رو محکم کردم که موقع فیلم برداری صدا نده.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز هم مثل هر روز از زندگیم لذت بردم.
خدایا شکرت که امروز در کنار دختر نازنینم خیلی خوب سپری شد.
سپاسگزارم که وقتی دخترم بیدار بود، کمکم کردی بتونم غذا بپزم.
سپاسگزارم به خاطر حمام و آب گرمی که سرحالم کرد.
سپاسگزارم به خاطر قهوه که انرژیم رو افزایش داد.
سپاسگزارم که امشب با همسرم فیلم کمدی خنده داری دیدیم و لذت بردیم.
سپاسگزارم که کمکم میکنی با وجود یک بچه ی پنج ماهه بتونم در مسیر اهدافم قدم بردارم. این یعنی تو رساننده ی امری.
سپاسگزارم به خاطر وجود همسر نازنین و عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر دختر خوبم که انقدر دوست داشتنیه.
سپاسگزارم به خاطر خودم که پای هدفم ایستادم.
سپاسگزارم که خانواده های خودم و همسرم شامل انسان های فوق العاده ای هستن.
سپاسگزارم که امشب انقدر حالم خوبه.
خداوندا شکرت که میفهمم مدارم کمی بالاتر رفته. شکرت که دارم صدای تو رو راحت تر تشخیص میدم و میفهمم.
خداوندا شکرت که امروز چندین بار به نجوا پیروز شدم و مچش رو گرفتم.
پروردگارا شکرت به خاطر همه چیز.
ازت ممنونم.
عاشقتم.
کامنت بیست و یکم
8 دی 1403
تعهد اول:
امروز هم کتاب معلم پایه ی هفتم رو مطالعه کردم.
ایده ای که الان به ذهنم رسید این بود که هر روز چند صفحه از کتاب رو در نظر بگیرم و تا پایان روز، تمام اون صفحات رو بخونم. اینجوری تکلیفم مشخص تره و هدفم واضح تره.
اصلا دارم درست پیش میرم یا تو در و دیوارم؟
نمیدونم!
تا این مسیر رو نرم نمیفهمم درست بوده یا نه.
لاکپشت وار حرکت کردن بهتر از درجا زدنه.
اما عقاب بودن خیلی بهتر از لاکپشت بودنه.
من میخوام عقاب باشم، اما دارم مثل لاکپشت عمل میکنم.
با این ایده ای که به ذهنم رسید شاید بتونم یکم سرعت حرکتم رو بیشتر کنم.
توکل به خدا
فردا باید تا صفحه ی 21 کتاب معلم رو کامل خونده باشم و نوت برداری هم کرده باشم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز خیلی خوب بود و کلی دلیل داشتم برای لذت بردن از زندگیم.
چندین بار به همسرم گفتم ما خیلی خوشبختیم و اون هم حرفمو تایید کرد.
کلی خیر و برکت اومد توی یخچالمون و یخچال پر شد.
فایل ها رو هم بدون عجله و با آرامش خاطر دیدم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر تمام این نعمت هایی که داریم.
سپاسگزارم به خاطر زندگی زیبایی که بهمون دادی.
سپاسگزارم به خاطر فرزند دلبندم.
سپاسگزارم به خاطر همسر عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر وجود خودم.
سپاسگزارم به خاطر خانواده های عزیز و نازنینمون.
پروردگارا شکرت
از هممون به بهترین شکل ممکن محافظت کن که تو بهترین محافظی.
سپاسگزارم
کامنت بیستم
7 دی 1403
تعهد اول:
امروز کتاب معلم رو مطالعه کردم و کارهایی که حین تدریس باید انجام بدم رو یادداشت کردم.
نمیدونم مسیرم درسته یا نه اما دارم پیش میرم.
ذهن منطقی من هم مثل ذکریا جلوم قد علم میکنه، اما خدا بزرگتر از این حرف هاست.
بر خلاف گذشته که فقط میخواستم سریع حرکت کنم که به نتیجه برسم، الان میخوام از هر قدمی که برمیدارم لذت هم ببرم.
نمیخوام فقط صد صفحه بخونم و بعدم فراموش کنم.
میخوام بخونم که بفهمم باید چه کار کنم.
چقدر به دوره های تندخوانی استاد نیاز دارم.
خیلی دلم میخواد تمرکزم بره بالا که سریع و راحت مفاهیم رو بفهمم.
این چیزیه که از بچگی درگیرشم.
مغزم خیلی میپره و متمرکز نیست.
فکر میکنم دوره های تندخوانی بتونه این مسئله رو حل کنه.
پس حالا که به این دوره دسترسی ندارم، باید آهسته پیش برم و قدم هام رو کوچیک تر بردارم.
خدایا کمکم کن که بتونم از پسش به راحتی بربیام.
سپاسگزارم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گفتم چه کار کردم.
تعهد سوم:
امروز هم مثل هر روز زندگی کردم و لذت بردم.
فایل ها رو با آرامش دیدم.
خداوندا سپاسگزارم به خاطر زندگی کردنم.
سپاسگزارم به خاطر خونه، ماشین، همسرم، فرزندم، خانواده های خودم و همسرم.
سپاسگزارم به خاطر لوازم کامل خونه ای که دارم.
سپاسگزارم به خاطر آرامشی که توی زندگیم هست.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر سلامتی خودم و عزیزانم.
شکرت که امشب دخترم کلی خندید.
خداوندا شکرت به خاطر اینکه توانایی ها و استعدادهام رو میشناسم.
خداوندا شکرت به خاطر همه چیز.
شکرت.
کامنت نوزدهم
6 دی 1403
تعهد اول:
امروز کتاب معلم پایه هفتم رو دانلود کردم و چند صفحش رو مطالعه کردم.
کلی کار دارم و سرم با بچه داری شلوغه. برای همین خیلی نمیتونم سریع پیش برم. اما همیشه خدا رو به خاطر دختر نازنینم شکر میکنم.
امروز به اون چیزی که میخوام تبدیل بشم هم فکر کردم.
هنوز آینده ی کاریم برام مبهمه. اما میدونم اگه همینجوری آهسته و پیوسته پیش برم، بالاخره معلوم میشه دقیقا چی میخوام.
استوری رو هم که طبق معمول گذاشتم.
واقعا چه مسیری میتونه منو سریع تر به مقصد برسونه؟
چه کاری باید انجام بدم؟
حس میکنم شکست های قبلی کاریم به خاطر همین عجله کردن هام بوده. به خاطر اینکه نخواستم تکاملم رو طی کنم و میخواستم یک شبه به همه چیز برسم.
برای همین هم الان هیچ عجله ای ندارم.
در کمال آرامش و با لذت به سمت هدفم حرکت میکنم.
حرکتم لاکپشتیه، ولی حرکته.
ثابت نموندم.
به ترس هام غلبه کردم و حرکت کردم.
باید ذهنیتم رو عوض کنم.
باید خودم رو در قالب یک انسان تجربه کنم.
خدایا شکرت
سپاسگزارم
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گفتم چه کار کردم.
تعهد سوم:
امروز همه چیز خیلی خوب بود.
مثل هر روز لذت بردم.
خدایا شکرت به خاطر همسرم و خانواده ی خوب و فوق العاده ای که داره.
خداوندا شکرت به خاطر پدر و مادرش
به خاطر خواهر نازنینش
به خاطر شوهر خواهر خوبش
به خاطر برادرهای عزیزش
به خاطر جاری هام که یکی از یکی گل تر و خوش برخوردترن
به خاطر بچه های همشون
به خاطر بچه ی خودم
خدایا شکرت به خاطر تمام این انسان های پاک.
ممنونم که همیشه بدون حاشیه در کنار هم داریم زندگی میکنیم.
خداوندا شکرت به خاطر پدر عزیزم
به خاطر مادر نازنینی که 29 سال از وجودش بهره مند شدم
به خاطر خواهر مهربانم
به خاطر شوهر خواهر دست و دل بازم
به خاطر دختر خواهر گلم
خداوندا شکرت به خاطر فامیل خوب و دوست داشتنی ای که دارم
سپاسگزارم به خاطر خودم
به خاطر زندگی
خدایا شکرت