کلید اجابت دعاها - صفحه 13

844 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عطر خدا🌧 گفته:
    مدت عضویت: 245 روز

    شکر خدایی که هر لحظه در حال هدایت و حمایت ماست و سلام بر پیامبر خدا استاد عزیز که با الهامات خدا هر لحظه ما رو به خودشناسی بیشتر میرساند

    من چند روز بود دنبال جواب سوالاتم بودم که امروز با این فایل واقعا به پاسخ سوالاتم رسیدم و چقدر امیدوار شدم که واقعا همه چیز شدنی هست و واقعا اشکال از گیرنده ست و باید باور امکانپذیری رو در خودمان منطقی کنیم تا خواسته هایمان بزرگ و غیر منطقی دیگر نباشند واقعا خداوند هر لحظه با ما حرف میزنه و ما از خدا جدا نیستیم و این ذهن ما هست که فاصله انداخته بین ما و خواسته ی مان

    اللهم اهدناالصراط المستقیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 984 روز

    بنام خالق بخشنده مهربان

    سلام استاد نازنینم ، خانم شایسته مهربان و دوستانم در این سایت پربار و برکت های الهی

    با تمام وجودم از خداوند سپاسگزارم و همچنان از استاد نازنینم تشکر میکنم بالت این آگاهی های که باما به اشتراک میزارن تا ما راه درست پیدا کنیم و سعادت مند در دنیا آخرت بشویم !

    استاد هربار در یک مسعله برمیخورم یا درخواست در مورد یک مسعله از خداوند دارم یا تو ذهنم یه سری سوال ها میچرخه و تو میایی در مورد آن سوال ها فایل درست میکنی و ما از این فایل استفاده می‌کنیم باور های ما قدرتمند تر می‌شود ، امیدما بیشتر و ترس هایم کمتر می‌شود و یه حرکت های انجام میدهیم و هفته قبل خود را که مقایسه می‌کنیم با شرایط کنونی خود تفاوت خیلی واضح و مشخص است ، قشنگ میفهمم که هفته قبل این ترس ها بود الان نیست ، قبلا آرامشم کمتر بود الان بهترذاز قبل ، در مورد همه مسایل همچنان در حال رشد هستم الان که روی دوره ثروت یک کار میکنم مخصوصا در مورد اون باور های مذهبی که خیلی مقاومت داشتم هعی که کار میکنم روز بروز این مقاومته میبینم کمتر شده اما تمام ابن پیشرفت ها در کنترول ورودی ها است هر چند که بتوانم ورودی ها را کنترول کنم اوضاع را برای خودم راحت و راحت تر میکنم چون قبلا گول این داستان خوردم روی باور خود کار کردم اوضاع خوب پیشرفت دگ ورودی ها را کنترول نکردم چنان اوضاع تغیر کرد که دگ خیلی دیر نتونستم تو سایت بیام روی خودم کار کنم این بار به لطف خدا جدی تر کار میکنم و تعهد دادم که هرگز جز این سایت دگ به هیچ عنوان تو فضای مجازی نباشم واقعا اگر چرت پرت بقیه را ببینم با دستان خودم گور خود را کندم

    استاد خیلی تشکر میکنم واقعا به این آیه ها نیاز داشتم خیلی ایمانم قوی شد امیدواری ام بیشتر شد ، چیقدر آگاهی در مورد منطقی کردن و باور امکان پذیری دریافت کردم که بتونم ذهنم را با یاد آوری کردن خط صلاح کنم و توجه ام روی داشته هام باشه و سپاسگزار نعمت های که خداوند به ما داده باشیم و این مسیر زیبا را تکاملی پیش بریم …

    استاد جان بزودی انشالله در مورد نتایج خود از دوره روانشناسی ثروت خواهم گفت……

    استاد اگر دوره احساس لیاقت را همزمان با روانشناسی ثروت یک کار کنم ایرادی داره ؟

    چون در مورد احساس لیاقت خیلی ضعف دارم خیلی دوست دارم که این دوره را تهیه کنم نمی‌دونم که همزمان با دوره روانشناسی ثروت کار کنم یاخیر ؟

    انشالله از زمین آسمان براتون ثروت ، نعمت ، شادی و سلامتی بباره 🫶️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ایمان نیک گفته:
    مدت عضویت: 309 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی

    من چند سالی هست که با شما و سایتتون آشنا هستم ولی همیشه جدی نمی گرفتم

    ولی میدونستم که ی چیزی هست که اگر بهش عمل کنم میتونم نتایج عالی بگیرم

    ولی ذهن من همیشه فرار میکرد و ذهنم پر شده از علفهای هرز

    ولی چند وقتی هست که تصمیم گرفتم خیلی جدی برنامه ها و گفته های شمارو جدی بگیرم تا از این شرایطی که توش هستم بیرون بیام

    من هر موقع به مشکلی بر می‌خوردم رجوع میکردم به سایت شما و ی مدت که رو خودم کار میکردم و شرایط عوض میشد کلا ول میکردم و بر می‌گشتم به همون شرایط قبلی

    ولی این سری با خدای خودم بستم که که تحت هر شرایطی باید تو این مسیر بمونم

    من اولین بار دارم مینویسم

    تو این چند روزی که دوباره شروع کردم به کار کردن روی خودم نتایج رو دارم میبینم ولی خیلی کوچک و بابت همین نتایج کوچک خدارو سپاسگزارم

    ولی هنوز نتونستم روی ترسام کار کنم و نجواهای شیطانی در ذهنم هست که نه تو نمیتونی تو موفق نمیشی تو شکست میخوری و…..

    ولی با همه این ترسا نمی‌خوام از مسیر دور بشم میخوام ادامه بدم و شکستشون بدم

    من ی مغازه لبنیاتی دارم

    از اونجایی که یکم بازار خراب شده البته از نظر ذهن من

    بدهکاریام زیاد شده و همین باعث شده که ترسا بیشتر سراغم بیاد

    دیشب یهو ساعت 5 صبح بیدار شدم و ذهنم شروع کرد به جفتک زدن و خیلی حالم بده بود بلند شدم رفتم توی بالکن سیگار کشیدم و این بدهی‌ها در ذهنم دست از سرم بر نمی‌داشت

    ولی تو همون شرایط میدونستم خدا هست تنهام نمیزاره

    تو همون شرایط که حال خوبی نداشتم گفتم بزار برم تو سایت ی فایل گوش بدم حالم یکم بهتر بشه

    که وقتی سایتو باز کردم با این فایل روبرو شدم همون ساعت 5 صبح شروع کردم به گوش دادن این فایل و دیدم چقدر این فایل با حال من همخونی داره و حرفهای که استاد میزنه چقدر با شرایط من همخونی داره خیلی حالم بهتر شد

    و امروز دوباره این فایل و گوش دادم دیدم که واقعا چقدر من ایمانم ضعیف شده و دقیقا خدا میخواست که من این فایلو تو ساعت گوش بدم و بهم بگه که نگران نباش من هستم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    که من دوباره برگشتم خدایا شکرت که امروز با گوش دادن این فایل ایمانم به خدا بیشتر شد و نجواهای شیطانی کم رنگ تر شد

    میدونم با ادامه دادن و کار کردن روی خودم اتفاقهای خوبی برام میوفته

    مرسی استاد عزیز که چقدر باهاتون حالم خوبه چقدر دیدم نسبت به زندگی داره عوض میشه

    شما فرستاده خدایید

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    من از داستان زکریا در قرآن فهمیدم که وقتی کسی خواسته ای داشته باشد خداوند برای این که امکان پذیری آن خواسته را به او نشان دهد یک نفر که توانسته به آن خواسته ها برسد را بمن نشان میدهد آیه 37سوره آل عمران وقتی مریم را میبیند که نعمت و رزقی برای مریم رسیده بجای این که قضاوت بکند و بشیند مغزش را درگیر کند می آید سوال می پرسد از مریم که اینا از کجا اومده….

    یاد آیه 32سوره نسا افتادم که می‌گفت تمنا نکنید اونچه رو که دیگران دارن برای مردان نصیبی است بخاطر آنچه که کسب کرده اند و برای زنان هم همین طور بعد میگه بجای این که حالتون بد بشه از فضل خدا درخواست بکنید تا خدا بهتون بده …

    هم زکریا و هم من و شما نعمت های رو توی زندگی دیگران میبینیم اما تفاوت احساسی فرق می‌کنه یه نفر میبینه و فضل خدا رو بیاد میاره و قدرت خدا رو یه نفر هم چون نمیتونه درک کنه قوانین و مشیت خدا رو میاد انگ میچسبونه به دیگران…

    و این ندیدن فضل خدا باعث میشه بجای تحسین از تخریب استفاده کنه و بجای اینکه انگیزه بگیره و باور کنه که برای منم می‌تونه پیش بیاد میاد برای این که افسرده نشه انگ میچسبونه ب اون افراد….

    بعدم فهمیدم وقتی خواسته ای خیلی شدید باشه خدا این الگو ها رو می‌فرسته تا برای فرد باور پذیر کنه…

    بعدم فهمیدم بمحض درخواست کردن خواسته ها توسط خداوند اجابت میشه و فقط ما بیاییم خودمان را پذیرا آن بکنیم با باور کردن مان و برداشتن شک ها و تردید هایمان‌….

    فهمیدم مهم نیست که موسی باشی یا زکریا یا ابراهیم همگی به مقداری باورهایی محدود دارند و هیچ کس کامل و پرفکت از لحاظ ایمانی نیست و جهان مادی در آن هیچ حد کمالی وجود ندارد….

    فهمیدم که من باید درخواست خودم را به خدا بگویم و آن را اجابت شده بدانم و بعد از آن بیایم ببینم اما ها و ولی ها و اگر هایم را پیدا کنم و با یادآوری قدرت خداوند و دیدن الگو هوایی از زندگی دیگران و تجربیات خودم بیایم ممکن پذیری آن را باور پذیر کنم برای خودم….

    فهمیدم که اگر باور درونی نباشد هر چقدر ب زبان بگویم باور دارم فایده ای ندارد چون نمی توان سر خدا رو کلاه گذاشت چون جهان به فرکانس درونی من پاسخ میدهد .

    فهمیدم فرکانس من است که سبب تغییر شرایط میشود نه حرف های من….

    فهمیدم که برای باور پذیری باید بصورت تکاملی پیش رفت و نمی شود انتظار داشت که به یک باره و یک شبه ایمانمان بالا برود….

    فهمیدم به میزانی که طول بکشد باور پذیر شدن و ممکن پذیری یک خواسته صورت بگیرد بهمان میزان دریافت آن خواسته طول میکشد.

    فهمیدم راه افزایش ایمان تکرار کردن الطاف خدا هست .

    فهمیدم که اگر خواسته ای ممکن پذیری آن برای ما باور پذیر باشد تجسم کردن به خواسته به ما احساس خوبی میدهد .حرف زدن در موردش به ما احساس خوبی میدهد.

    فهمیدم که من باید ذهنم را همواره با افکاری که ممکن پذیری خواسته مرا باور پذیر میکند بمباران کنم و اجازه ندهم ذهنم جفتک پراکنی کند

    فهمیدم من باید همیشه سعی کنم فرکانس های مناسب را ارسال کنم تا اتفاقات رخ دهد.

    من از داستان زکریا با توجه به آگاهی جلسه 9-10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا این را فهمیدم که نگاهی که ما نسبت به خداوند داریم سبب اتفاق افتادن اتفاقات میشود.

    فهمیدم ذکر دائمی و بیاد آوردن نعمت ها برای همواره سبب میشود این توجه دائمی ما فرکانسهایی را به جهان ارسال کند و بنا قدمت ایدیهم ها و بما کانو یصنعون هوایی را به جهان ارسال کند که سبب شود آن جنس اتفاقات را تجربه کنم.

    فهمیدم به هرچه بیشتر توجه کنیم و تمرکز کنیم بسمت آن هدایت میشویم و آن را تجربه میکنیم….

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    به نام خدایبخشنده مهربان

    اتفاقات پر از ایمان

    تمرین نوشتن معجزات که فکرشم نمیکردیم وقدم هایی ساده ای که راحت انجام دادیم

    مهارت تمیزکاری

    چنان قدرتی دارند که ی‌تونن توی هر لحظه توی هر انتخاب بهمون کمک کنه چه روزایی شده که خونه خیلی راحت همیشه تمیز بوده و همیشه کارها ساده و لذت بخش انجام شدن و چقدر راحت من مهارت نظم و یاد گرفتن و الان در کمترین زمان خونه همیشه هلوئه و این عالیه و این یه آرزوی دور و دراز خانواده من بوده که برای من اجابت شده برای من آسون شده و حالا میریم سراغ مهارت خلق ارزش خلق زیبایی طراحی که شاید ظاهرش کم باشه سخت باشه گاهی و آموزش‌های من کم باشه و کسی نباشه برای آموزشم ولی توی خونه داریم روابط سیاست‌های زنونه که الان حرف اولو می‌زنن خدا بوده برام همه خونواده بهشون موزش می‌داد ولی من خونواده بلد نبود عادتشو نداشت و من تونستم به خدام وصل شم آگاهی و و تکاملمو آسونی یاد بگیرم و حرف اول بزنم حتی از اونایی که توی خونه تمیز عادت‌های خوب بزرگ شدن و این یه الماس بزرگه ایمان خالصه شکره برای اینکه با این مدرک ذهن ترسو نگران رام کردن شکرت ه هر خواسته‌ای اجابته فقط باید مدرکشو ازت بگیری و اجراش کنی برای همین تمرین نوشتن هر روز معجزات ادامه میدم با عشق بیشتر ایمان بیشتر

    مهارت آشپزی

    من که ازدواج کردم هیچ آموزشی بلد نبودم هیچ تجربه‌ای نداشتم از آشپزی حتی یه برنج ساده هم بلد نبودم و ترس اینکه از من آشپزی بخوان همیشه بود و من برای دلگرمی دفتر گوشی دنبالم بود نمی‌تونستم یاد بگیرم با اینکه الان خیلی برام ساده هست و دنبال رفه‌ای شدن هستم ولی اون موقع مثل غولی دوسر برام بود ولی چه جوری برام آسون شد کر می‌کنم با انجام دادن و باورش برام بیشتر شد هی هرچی گذشت تکاملی غذاهام رنگ و رو و مزش بهتر شد و الان راحت دنبال رفه‌ای شدن هستم با اینکه فاطمه چند روز مامانش ی‌خواست بره و عزا گرفته بود س سختی‌های آشپزی برام می‌گفت و برا من مثل یه جوک بودن کاری که آسون شده البته من خودم قبلاً جای اون بودم ولی خیلی باحاله که هر کاریو خواسته‌ایو اجابت می‌شه می‌تونی یاد بگیری حرفه‌ای بشی

    مهارت والیبال

    خیلی راحت یاد گرفتم یادش بخیر عاشقش بودم می‌خواستم زنگ تموم بشه و با گروه با دل و جون ازی می‌کردیم کلی حال می‌کردی واقعاً زه‌اش هنوز زیر زبونمه کاری به برد و باخت نداشتی قط می‌خواستیم بازی کنیم لبته می‌بردیم خیلی خوشحال می‌شدیم دون هیچ جایزه‌ای کلی ال می‌کردی برامون ارزش داشت واقعاً قشنگ واضحه اون شوقی که من داشتم به والیبال نسبت به بقیه معلوم بود و هنوزم عشقش تو دلمه و منتظر فرصتم برای اجراش شاید برای ذهن مسخره باشه یه توپیو دنبال کنی ولی واقعاً لذت داشت اً توش حرفه‌ای و حرفه‌ای‌تر می‌شدن خیلی برام عجیب بود تو بهترینا بودم خیلی باحاله دوستام اونایی که درساشون خوب بود توی والیبالم رفه‌ای بودن و من هم با اونا بودم

    مهارت روابط

    خیلی خوبه زمانی با خانواده خودم راحت نبودم احساس میکردم کلی فرق میکنم وحالام که سلیقه اخلاقم فرق میکنه نمیتونیم باهم راحت ارتباط بگیریم من دختری شاد بود همیشه پر انرژی پایه وتمرکزم رو برنامه کارهای خودم بود وتوی ارتباط بگم کمی حسودی میکردم احساس میکردم بقیه لایق ترن جرات بقیه تو رابطه بیشتره و من طعیفم هیچ کسی نبود بهم بگه میتونه تغییر کنه

    به قول استاد مقایسه ممنوعه

    تو از قبل خودت خیلی راحت تر وبا اطرافت پایه تری وارتباط عاشقانه بیشتری برقرار میکنی

    نگاهت به بقیه نگاه احترام ویزه هست نگاهت به خودت نگاه احترام لیاقت ویزه هست وخیلی راحت با بقیه خودت عشقبازی میکنی خیلی خوبه من قبلا باور خاسی نداشتم همیشه یه گوشه می استادم وهر از چندی باور بقیه رو تایید میکردم ولی الان زبون تحسین کنندم باز شده وخیلی راحت تر از قبل کوچولو کوچولو تحسین میکنم وراحت ترم وبه خودمو بقیه عشق میدم

    خیلی بهتر شدم تازه بازم جای کار داره به امید خدا انقد اخلاقم خوب بشه انقد ثروتم بیشتر بشه انقد رابطه ام جادویی خانواده ای رویایی بچه های ناز بیاریم ایلیا و یه چی دیگه

    واایی شکرت تویی که اجابت کننده ای به اسونی منطق هایی هم میزاری تا ما منطقی کنیم خاسته هامونو وخودمونو جهانو رشد بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    روح خدا گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    سلام و هزاران درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    امروز1403/10/6

    این فایل پر از آگاهی های ناب و هدایتی بود برای من

    که من از کجا شروع کنم و چطور شروع کنم

    خیلی نیاز داشتم به این آگاهی ها،خدایا ازت ممنونم که این فایل رو برای من فرستادی و هدایتم کردی به سمت این فایل زیبا

    من باید از توحید شروع کنم و باورهای توحیدی ام رو رشد بدم و بدونم که هر چه دارم از خداست و منو از هیچ خلق کردی و زمین و آسمان رو مسخر من کرده و من هرچه بخواهم، میتوانم با کمک و هدایت های خداوند بدست بیاورم

    خداوند برای من کافیست و قدرت مطلق است .این بهترین باور است که من باید به خودم یاد آوری کنم

    خداوندا من را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای،ثروت داده ای

    خدایا شکرت ،خدایا شکرت ،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    راضیه گفته:
    مدت عضویت: 658 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد

    نتونستم تا اخر کلیپ گوش بدم بعد کامنت بنویسم…

    با اینکه اهل کامنت نوشتن هم نیستم…

    ولی نتونستم صبر کنم…

    ویدئو ک شروع شد یهو چشمام برق زد و منو یاد سوره ای از قران انداخت…

    که:

    حضرت زکریا میاد میبینه کلی میوه ها و غذاهای تازه پیش مریم هست.

    ازش میپرسه که مریم اینا کجا بوده؟ کی برات آورده؟

    و مریم پاسخ میده:

    قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ

    .

    .

    .

    وای وای وای

    دارم دیوانه میشم استاد

    بارها سر این ایه گریه کردم

    میدونید چرا

    چون اینجا زکریا برای ذهن منطقی خودش یه اتفاقی رو میبینه ک اصصصصصصصلا منطقی نیس و اونجاس ک…

    ذهنش خلع صلاح میشه…

    کم میاره در واقع..

    زکریا میگه عههههههه پس میییییشههههههه…

    شدنیههههههه

    و با دیدن این صحنه ایمان و باورش قوی میشه و میره ب محراب و دعا میکنه و مشخصه ک وقتی با این باور قووووی رفته دعا کرده جواب هم گرفته…

    هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّهࣰ طَیِّبَهًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ

    استاد یه چیز دیگم بگم….

    من و پسرم یه ماشین شریکی داریم.

    هر وقت من کار داشته بلشم دست منه و گاهی هم دست ایشون.

    پسرم از دو روز پیش اعلام کرده بود ک مامان من پنجشنبه ماشینو مبخام و دست من باشه.

    منم چون یک هفته کامل دستم بود نتونستم لگم نه. و گفتم باشه عزیزم.یه روزم دست تو باشه…

    ولی دیشب یعنی شب پنجشنبه متوجه برای فردا خییییلی کار دارم و اگه ماشین دستم نباشه اذیت میشم.

    زنگ زدم پسرم گفتم مامان فردا چه ساعتی ماشینو میخای؟.گف مامان کار دارم کلا ماشینو میخام.

    گفتم باشه عزیزم و تمام…

    یهو یادم به یه داستانی افتاد..

    داستان از این قراره:

    اول مهرماه ک کلاس بندی دخترم رو اعلام کردن گریه افتاد ک من هیچ کدوم دوستام تو کلاسم نیستن و اونی ک ازش بدم میاد افتاده تو کلاس من و گریه میکرد.اومدم یادش دادم و طبق اموزه های شما گفتم ببین ستاره جان اصلا به این لیست توجه نکن.پاشو یه نقاشی خوشگل بکش و عکس خودت و اون دوستاتو ک دلت میخاد پیشت باشن رو روی نیمکت کنار خودت خندون و شاد بکش…

    و همینجور ک نقاشی میکشی حس کن واااقعا الان کنارت هستن و شادی…

    خلاصه کشید و دو روز بعد با خنده های از ته دل پرید بغلم کرد و گفت مااامااااااان درست عین نقاشی ک کشیدم اتفاق افتاد و امروز کلاس ها جابجا شد و من و سمیرا و زهرا و مطهره کنار هم روی دوتا نیمکت افتادیم…

    ابن بچه با ضعیف بودن مقاومت های ذهنش برای خودش خلق کرد…

    یهو اون اتفاق یادم افتاد…

    ب خودم گفتم ایا چیزی رو که بلدی فقط ب دخترت یاد میدی؟؟؟؟ دیدی ک نتیجه هم گرفت… خودت خم پاشو و بسم الله…

    استاد…

    پاشدم دفتر ستاره قطبیمو برداشتم و توی یک صفحه عکس یه ماشین کشبدم و خودم رو هم کشبدم و کلید رو هم توی دستم پررنگ کشیدم…

    با اشک دارم مینویسم استاد…

    نقاشی رو با حس خوب کشبدم و تلفن و حرفهای پسرمو فراموش کردم و رفتم خوابیدم.

    صبح ک داشتم کارامو میکردم و تو فکر اسنپ گرفتن بودم یهو پسرم اومد گفت میخای امروزم ماشین دست شما باشه من عجله ندارم شنبه بده من….

    خدایاااااا….

    خلق شد…

    این نقاشی هم خلق شد…

    خاستم اینو بگم ک وقتی برای ذهن منطقی بشه ک به اتفاقی حواب داده و باز هم جواب خواهد داد و باااااور کنیم…

    و شاکر

    شاااکر

    شاااااکر باشیم

    اونوقته ک اتفاقات و معجزات یکی یکی زندگیمونو راحت تر و درخشانتر میکنه.

    بسییاااار ازتون سماسگزارم استاد.

    خداوند بهتون طول عمر باعزت و بابرکت بده که مخلصانه راه توحید و رستگاری رو ترویج کنید..

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1528 روز

      سلام راضیه عزیزم

      واقعا کامنتت عالی بود

      تحسینت میکنم که اینقدر عالی قانون رو در زندگیت عمل میکنی.

      باید در کاری اول ذهن منطقی بشه وباورهای محدود کننده ش هم حذف بشه.

      اول کامنتت منو یاد خودم انداختی

      بارها وبارها سوره مریم ودعای زکریا رو خوندم و برای ذهنم منطقی کردم که قدرت دست خداس وخدا خالق همه ماست و من بدون خدا هیج هیچم .

      و حضرت مریم بدون شوهر حامله شد

      پس هیچ کاری برای خدا نشد نداره

      وهمه ی غیرممکن ها برای خدا به در چشم به هم زدنی ممکن هستش.

      ومت به راحتی و فقط با درک و عمل به قانون و منطقی کردن ذهنم .الان 5 ماهه باردار هستم

      دقیقا یک دخترمیخواستم. که خدا مهربان اجابت کرده.

      خدایاشکرت

      ممنونم از کامنتت و مروری شد برام

      هرجا هستی هرروزت پراز شادی واتفاقات عالی باشه گلم

      روی ماهت رو میبوسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        راضیه گفته:
        مدت عضویت: 658 روز

        عزیییییییییزدلم

        مباااارکت باشه الهام خانم

        انشاالله ب زودی عکس پروفایلت رو دخترک نازنین و زیبارو سااالم و گوگولی مگولیت رو در آغوشت کنار همسر گرامیت ببینم

        و تحسین کنم خلاقیت پروردگارم رو

        و سجده شکر ب جا بیارم

        ک چقدر زیبا و تحسین برانگیز انسان رو خلق کرده…

        مبارکت باشه میوه دلت الهام عزیزم.

        من اهل نوشتن نیستم

        لذا کامنت هم زیاد نمیتونم بنویسم

        ولی کامنت ها رو میخونم و بسیااااار بسیاااار سپاسگزاری میکنم از دوستانی ک دست ب تایپ و دست ب قلم هستن…

        من حتی توی دفتر ستاره قطبیم هم با کشیدن و به تصویر دراوردن و نقاشی کردن خاسته هام و تمرکزم رو تنظیم میکنم و حسنی ک داره اینه ک رمزگونس و اگرم دفترم دست کسی بیفته چیزی نمیفهمه ازش :) :)

        دعای خیرم رو بدرقه باقی مانده دوران لذت بخش بارداریت میکنم و وااقعا واقعا دعا میکنم ک شیرینی زایمان و شیرینی در آغوش گرفتن کودکت ایمانت رو ب پروردگار بیشتر و بیشتر کنه

        منم دلم یه دختر دیگه میخاد…

        ولی هنوز مرددم…

        فعلا ترجیحم اینه ک روی خودم و صراطی ک در این سایت توحیدی پیدا کردم متمرکز باشم…

        ولی خدا رو چه دیدی…

        شاید سال دیگه این موقع اومدم و زیر همین کامنت نوشتم ک سلام الهام جان من هم یه نی نی دخمل ناز تو دلم هدیه گرفتم از معبودم و خدا یه شیرینی ب شیرینی های زندگیم اضافه میکنه…

        برات بههههههههههترین ها رو آرزومندم عزیزم.

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      یاسر گفته:
      مدت عضویت: 3104 روز

      سلام خانم راضیه گرامی و توحیدی و خلاق

      سپاسگزارم بابت کامنت ارزشمندتون که واقعا الان شدیدا بهش نیاز داشتم بخاطر تضادی که بهش برخوردم

      عاشق خدای عزیزمم که اینقدر عاشقانه همزمانی ها رو میچینه یعنی بهتر از این نمیشد نشانه ی خدا برای تضاد من

      هر روز خدا قدم به قدم بیشتر به من با نشانه ها و اتفاقات میگه اگه چیزی الان میخوای ولی بهش نمیرسی نه به این خاطر که شدنی نیست نههههه بخاطر اینه اگه اون موقعی که تو چیزی رو میخوای ولی نمیشه بخاطر اینه وقتی چیزی که میخوای تو زمان درستش بهت داده بشه واقعا از وجودش تو زندگیت لذت میبری واقعا بابت اون همزمانی سپاسگزاری میکنی

      بابت این همزمانی های خدا با تمام قلبم سپاسگزاری میکنم ازش اینو توی این چندروزه خوب درک کردم امیدوارم خدای عزیزم کمکم کنه که فراموشش نکنم و با تمام وجودم بتونم بهش عمل کنم

      از شما خواهر گرامی و بزرگوار بینهایت سپاسگزارم که نوشتین این داستان ارزشمند و توحیدی و موقع خوندن کامنتتون با تمام وجودم تحسینتون کردم که اینقدر خوب تونستین کنترل ذهن کنین و به این قشنگی به خواستتون رسیدین و به خودمم یکبار دیگه یادآوری کردم دیدی شد دیدی میشه دیدی خدا همیشه پاسخ درخواست های مارو میده پس وقتی برای یکی شده برای توام میشه

      بازم از شما سپاسگزارم بازم برامون از این اتفاقات قشنگی که خلق میکنین بنویسین تا لذت ببریم

      امیدوارم همیشه حال دلتون عالی عالی باشه و همیشه شاد و سلامت باشین و ثروتمند در تمام جنبه

      نور خداوند همیشه جاری باشه تو زندگی تون

      در آخر از استاد عباسمنش عزیزم هم سپاسگزارم بابت این فایل های ارزشمند بابت این قلب بزرگتون بابت این سخاوتمندی تون ازتون سپاسگزارم ، استاد شایسته عزیز از شما هم سپاسگزارم بابت همه ی زحمت هایی که میکشین برای ما

      خدایا عاشقتم که عاشقمی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    zahra Mohammadi گفته:
    مدت عضویت: 509 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانوم شایسته ی مهربونم

    چقدر این فایل بی نظیر بود

    بادل وجان گوش میکنم واز حرفای گوهربارتون غرق لذت میشم

    دیشب این فایل ودانلود کردم

    وچقدر مشتاق بودم امروز برای گوش دادنش

    دوستان باورتون نمیشه امروز کلی کار داشتم ولی با استفاده از درک همین حرفای استاد

    با عمق وجودم از خدا میخواستم تو انجام دادنش کمکم کنه

    وواقعا باور داشتم که اون براش مثل آب خوردنه وبه راحتی انجامش میده

    پس نه بهش فکر کردم نه نگران شدم

    فقط به دست خودش سپردم بعد نمیدونم چه جوری ولی همه کارام تموم شد اونم به راحتی

    هنوزم باورم نمیشه در عرض فقط 4ساعت کار یک روزه ی من تموم شد

    خدا جونم عاشقتم

    ممنونم که انقدر قوانین ساده ت رو با کلام زیبای استاد بهم یاد دادی

    چقدر خوشحالم

    استاد بی نهایت ازتون مچکرم

    مریم جان عزیزم خیلی دوستت دارم وازت مچکرم برای تک تک انرژی های زیبایی که برای بهبود سایت انجام میدی

    کارت حرف نداره

    مچکرم ازتون عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام بر استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم دوستان عزیزم

    استاد من از اول تا آخر این فایل فقط اشک ریختم. عجب فایلی بود. دقیقا به حال و احوال این روزای من مربوط میشد. من دیروز داشتم با خداوند صحبت می کردم و دقیقا احساس کردم خداوند از طریق این فایل شما امروز جواب منو داد. این روزها من خیلی دارم سعی می کنم توکلم رو حفظ کنم ایمانم رو حفظ کنم و به زهره ی قبلی برنگردم. خیلی خیلی آرامش دارم مخصوصا بعد شنیدن این فایل شما. واقعا نمی دونم شرایطم چطور میشه و آینده چی میشه. هیچ تضمینی ندارم. اما دلم روشنه و امیدوارم. خدایی که منو از زیر صفر به اینجا رسونده بالاتر هم میبره. خداوند میلیون ها بار منو نجات داده از بلاهایی که خودم سر خودم آوردم. جالبه که فراموش کرده بودم گذشته خودم رو. اما مخصوصا وقتی سوره ضحی رو داشتید تفسیر می کردید یادم اومد که زندگیم چی بوده قبلا و خداوند چطور شرایط رو برای من تغییر داد. توی دلم گفتم بابا این که چیزی نیست. خیلی برام منطقی شد که واقعا شرایط الانم بهتره از گذشته ام و بهتر و بهتر هم میشه اگه من واقعا به خداوند ایمان داشته باشم . واقعا خیلی باید بیشتر روی خودم کار کنم و ادامه بدم. انگار تا الان فقط داشتم ادا درمیاوردم. تا به این چالش خوردم. البته بعد این فایل احساسم این طوری شده که این چالش خیلی چالش بزرگی هم نیست و به راحتی قابل حله.

    استاد واقعا متشکرم حرفهاتون عالیه و نجات بخش، امیدوارم که جدی تر عمل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      سلام

      واقعا خداوند پاسخ می دهد. من خیلی نتایج خوبی گرفتم. خداوند از جایی که فکرش رو نمی کردم به من نعمت داد. نباید فراموش کنم چه دیدگاهی چه فکری چه باوری باعث شد که من نتایج واقعی بگیرم. خیلی زود پاسخ گرفتم. البته اگه ایمان خودم قوی تر بود زودتر هم به نتیجه می رسیدم. واقعا همه چیز قابل حله.

      من در ابتدا خیلی ترسیدم و نگران شدم اما گفتم این یک تمرینه من باید ایمان و شجاعت خودمو نشون بدم. چندین روز طول کشید تا خودمو جمع و جور کنم اما ادامه دادم و حتی از خونوادم هم کمک نخواستم. همش نجواها میومد تو یه دختر تنهایی چه کاری از دستت برمیاد تو اینجا کسی رو نداری! دیگه تموم شد دیگه نمی تونی ادامه بدی دیگه هیچ راهی نیست! اما من همش پیش خودم میگفتم مگه خدا نیست که کمکت کنه؟ کی از خدا قدرتمند تر؟ خدا برای من کافیه. هیچ ادمی نمیتونه برای من کاری کنه. حتما یه خیری برای من هست! الخیر فی ما وقع! حتما قراره برای من بهتر بشه. و در اوج ناامیدی و تنهایی وقتی ایمانم قوی شد قلبم آرام شد به آرامش واقعی رسیدم بی خیال شدم گفتم قرار نیست که بمیرم، هیچی نمیشه من الکی ترسیدم، اون موقع نتایج شروع شد و دستان خدا رسیدن و از جاهایی که فکرشو نمی کردم به صورت جادویی نعمات به من رسیدن. من خیلی بیشتر باید روی خودم کار کنم چون میخوام وضعیتم خیلی بهتر بشه و میخوام که نتایج خوبم پایدار باشند و ترسهام کمتر بشن. باید هروز هروز روی خودم کار کنم. واقعا همین هاست که نتایج زندگی رو ایجاد میکنه نتایج فیزیکی و حقیقی.

      سپاسگزارم استاد عزیزم سپاسگزارم خانم شایسته عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فرزانه خانزاده گفته:
    مدت عضویت: 644 روز

    سلام

    این فایل شما تیر خلاص آخررو به باور مسموم من زد که در اوج چالشی بودم که مدتهاست باهاش درگیرم و حالم بسیاربسیار بد بود ،قبلش قران رو برای آرامشم خوندم و چقدر صفحه ای که خوندم معنی اش با این حرفهای زیبای شما هماهنگ بود

    تازگی ها فایلهایی که از شما نگاه میکنم انگار عین جواب و نشانه ای برای چالشی هست که توش قرار دارم

    چقدر و همیشه شمارو تحسین میکنم شما نسخه ی برتر حال حاظر من و دست و زبان خداوند برای حال و احوال امروزم هستین

    خدایا بی نهایت شکرت که بیشتر از هرزمان هوامو داری و نشانه های فوق العاده برام میفرستی

    خدایا بی نهایت شکرت که با روح بزرگ و آگاهی چون آقای عباسمنش هم مسیر هستم و اون رو در کمال ناباوری ام در مسیرم قرار داده ای

    هیچ چیز تصادفی نیست،باید باورهانو و ایمانمو تقویت کنم ، باید اینها رو بارها برای خودم تکرار کنم

    بی نهایت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: