کلید اجابت دعاها - صفحه 26

844 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 7 دی رو با عشق مینویسم

    تاکید

    تاکید

    تاکید

    خدا ، وقتی تاکید میکنه ، من بیشتر درک میکنم و ازش ممنونم که ، انقدر من براش ارزشمندم ، که به من تاکید میکنه و دوست داره که من پیشرفت کنم

    حتی از خودم هم بیشتر دوست داره که من باورهامو از همه جنبه ها قوی و قوی تر کنم

    چون من به پیشرفت جهان هستیش کمک میکنم و مهم تر از همه من با هر قدم و پیشرفتم به خودش به ربّ و صاحب اختیارم نزدیک و نزدیک تر میشم

    خدایا شکرت

    اینبار بعد از یکسال ، که همیشه بهم میگفت باوراتو قوی کن

    این بار با بی نهایت تاکیدش و درک هایی که بهم داد فهموند ، که چقدر مهمه تکرار باور و حتی ساده بودنشم به من یاد داد

    که من فقط باید عشق و حال کنم و هر روز گوش بدم و تجسم کنم و کیف کنم

    چون من امروز وقتی داشتم نماز میخوندم هم در مورد باورها و هم درمورد قرآن خوندن مقاومت هایی داشتم بهش گفتم کارب کن که من باورم رو به راحتی تکرار کنم و مقاومت هام از بین بره

    خدایا شکرت

    امروز صبح که بیدار شدم با حیرت از خواب بیدار شدم

    انقدر خوشحال بودم تو خواب و انقدر عشق رو دریافت میکردم که وقتی چشمامو باز کردم حس کردم انقدر واقعیه که من تو زندگی این جهان هستیم دارمش

    اولین کاری که کردم سریع دفتر ستاره قطبیم رو برداشتم و با عشق برای خدا نوشتم

    چقدر حس خوبی بود

    من هر روز دارم مینویسم و سعی میکنم که تجسم کنم و احساسم رو هم خوب کنم و لحظه پایانی رو ببینم

    و شبا که تک میزنم

    هیچ کدوم بدون تیک نمیمونه

    راستش من به اونایی که در دست اقدام توسط خدا هست و مینویسم در دست اقدام ،برای اونا هم تیک‌میزنم و خوشحالی اینو میکنم که در دست اقدامه و باز هم لحظه پایانی رو میبینم و کیف میکنم

    اما امروز که مینوشتم با خودم گفتم طیبه بنویس و تجسم کن و احساست رو خوب کن و لحظه پایانی رو به وضوح ببین

    اما یادت باشه ، با خوابی که امروز دیدی ، خدا داشت به وضوح بهت میگفت که باورهاتو باید تمرکزی شروع کنی و لذت ببری با تکرارشون و مثل نوشتن تمرین ستاره قطبی تجسم کنی و لذت ببری

    و حتی من متعجب بودم

    تو خواب گفتم خدایا چی دارم میشنوم چقدر سریع رخ داد

    و وقتی بیدار شدم ،اولین چیزی که به زبونم اومد این بود که باورامو باید قوی کنم

    من تازه دارم میفهمم استاد عباس منش چرا میگفت من با خدا تقسیم کار کردیم

    عشق و حالارو من میکنم و خدا کارارو انجام میده

    همیشه برام سوال بود عشق و حال منظورش چیه ؟

    تا اینکه امروز خدا به سوالی که پرسیده بودم از پیام یکی از دوستان جواب داد و گفت

    (ابراهیم گفته:

    07 دی 1403 در 17:04

    الان که دارم فکر میکنم احساس میکنم فقط کار ما شکرگزاریه، کار ما کنترل ذهنه،کار ما بزرگ فکر کردنه،کار ما درک احساس ارزشمندیمونه،کار ما درک فراوانیه،کار ما صلاته، کار ما کارهای متافیزیکیه.کارهای سخت رو خدا خودش انجام میده.سمت خودمون رو انجام میدیم و منتظریم به خواسته برسیم بدون ذره ای شک.)

    وقتی پیامشون رو شب ساعت 10 دیدم و خوندم و به آخرین جملاتشون رسیدم تازه درک کردم جریان چیه

    ببین چقدر خوب خدا میچینه

    من جریان جوش صورتم رو با نگاهی تکاملی نوشته بودم و آقای ابراهیم پاسخی برای من نوشتن

    و من از پاسخشون به جواب سوالم رسیدم

    چقدر خدا دقیقه

    چقدر حساب شده

    از یه جوش منو به جواب سوالم رسوند

    اولش نمیخواستم بنویسم جریان جوش و درکی که داشتم رو اما نوشتمش

    الان درک میکنم یه اراده ای قوی تر از اراده ام هست که منو مصمم میکنه به نوشتن

    به اینکه بنویسم و انقدر خوب میدونه که قشنگ میچینه

    تا ظرف منو رشد بده

    خدایا شکرت

    خدا چقدر راحت داره جواب سوالامو به ساده ترین راه میده

    و جواب سوالم این بود

    تکرار باور خودش عشق و حاله

    طیبه ، تو فقط باید در طول روز چند تا کار انجام بدی

    1 . توجهت به نکات مثبت باشه

    2. تمرین ستاره قطبیت رو که مینویسی و تجسم میکنی و احساست رو هم بی نهایت عالی میکنی

    عین همین کار رو

    باید برای تکرار باورهات در طول روز انجام بدی

    طیبه ببین چقدر راحته

    به یادت بیار، امروز دوباره زیر دوش حموم ،تجسم کردی و به وضوح خواسته هات رو دیدی ،چقدر لذت بخش بود برات که از شدت خوشحالی فقط میخندیدی

    به یادت بیار هر روز صبحت رو که از شدت خوشحالی تجسم میکنی و آخر شب که تیک میزنی و میبینی تک تکشون رو و تیک میزنی اونایی رو که رخ دادن و اونایی که در دست اقدام توسط خدا هستن

    چقدر حالت خوبه

    پس تو داری عشق و حال میکنی و خدا داره کاراتو انجام میده

    به همین راحتی و سادگی

    تو داری یاد میگیری این روزا ،که چجوری عشق و حال کنی

    تازه داری راه میفتی که باوراتو قوی کنی

    بهت وعده دادم که خبرای خوب تو راهه طیبه ، یادته که ؟؟

    مگه میشه یادم نباشه ربّ ماچ ماچی من

    عشقی عشق

    مطمئن باش که اگر این عشق و حال رو به درستی ،عشق و حال کنی ، به سادگی و خود به خود رخ میده

    باقی کارهارو بسپر به خدا

    خب الان از این روز بهشتی بنویسم

    روزی که باز هم کلی برای من عشق و حال بود و یادگیری

    وقتی تمرینم رو نوشتم و بیدار شدم ، کارهامو انجام دادم و اومدم اتاقم خوابم رو نوشتم و دوباره رفتم سایت

    وقتی مادرم رفت جمعه بازار ، من دیگه نرفتم

    چون من هفته پیش تصمیم گرفتم روی باورهام کار کنم و تمرکزی تمرینات دوره 12 قدم و این هفته که عشق و مودت رو خریدم ،انجام بدم

    وقتی مادرم رفت من نشستم و 15 صفحه باور قدرتمند درباره عشق رو که نوشته بودم از جلسه اول دوره عشق و مودت ،با صدای خودم ضبط کردم و عشق و حال کردم

    و تا ساعت 3 داشتم ضبط میکردم

    وقتی داداشم از سر کار برگشت روی تمرین رنگ روغنم کار کردم و به فایل ها گوش دادم

    وقتی اذان گفته شد و نمازم رو خوندم

    سرنماز گفتم خدایا من دو تا مقاومت دارم

    چجوری آسون بشه برام ؟ تو آسونش کن

    من میخوام یکی اینکه قرآن رو بخونم و فکر کنم و درک کنم و یاد بگیرم و عمل کنم

    یکی هم اینکه آسونم کن برای تکرار باورهای قوی که ضبط کردم

    اینو گفتم و اومدم نشستم

    یهویی دیدم دارم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم ، که کپی کردم چند روز پیش ،میخونم

    15 صفحه خوندم

    با هر بند یک بار نه چند بار میگفتم خدایا شکرت

    و درک هایی که داشتم گوشه پاراگراف ها یا همون بند ها نوشتم

    درک های زیادی داشتم

    که در صفحه دیدگاه خود کتاب مینویسم

    وقتی به صفحه 16 رسیدم ، به بک باره کتاب رو رها کردم و اومدم سایت و فایل ولید اجابت دعا رو ببینم

    و باز هم از این صفحه قسمت

    شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد

    عکس استاد و پسرشون توجهمو جلب کرد و رو عکسشون زدم دیدم

    پیغامِ هدایتگرایانه ی تضادها

    این روزا دیگه ریز ترین نشونه هارو به سرعت دریافت میکنم

    آخه هر روز تو تمرین ستاره قطبیم مینویسم که درک و دریافت ریز ترین هدایت ها رو بهم بگی خدای من

    وقتی دیدم گفتم آره دقیقا همینه میدونم پیغام منظورش کدوم خواسته ام هست که از تضاد بود

    وقتی باز کردم تا گوش بدم

    استاد بین حرفاش اشاره کرد به 7 مهر

    اشاره کرد به خواسته های ما هرگز از بین نمیرن

    اگر ما به خواسته هامون نمیرسیم به این دلیله که باورهای درستی نداریم

    و یه نشونه قوی بین حرفاشون گفتن

    اگر یه خواسته ای هست توی وجود شما که از تضاد به وجود اومده اون خواسته 100 در 100 به حقیقت میپیونده

    و اگر باورهامونو در مورد هر موضوعی درست کنیم

    به راحتی رخ میده

    به راحتی

    و بعد تمام موتورایی که داشتن رو نشون دادن

    و منم که عشق موتور هستم کلی کیف کردم از دیدن موتورا و دوچرخه ها و کلی کیف کردم

    خدا به شدت تو این یک هفته داره به من تاکید میکنه که باوراتو قوی کن

    و حتی این فایل کلید اجابت دعا رو که بهم هدیه داد از دیروز فقط داره به طرق مختلف میگه

    طیبه فقط و فقط باید روی باورات کار کنی و سریع عمل کنی

    چون خبرای خوب تو راهه

    شادمان میشی و راضی میشی

    وقتی داشتم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو میخوندم یه سوالی برام پیش اومد در مورد سوره یوسف

    و نوشتم و خدا به سرعت جوابمو داد و جواب دوباره باور بود

    همه چی باوره

    حتی وقتی من دیدم پاسخی از دوستان برای من اومده

    بازم دوستان تکرار و تاکید داشتن بر روی باور

    همه اینا داشت تاکید میشد

    میدونم که خیلی خیلی خبر خوب تو راهه

    استاد گفت 7 مهر

    من دقیقا پارسال از 7 مهر ماه شروع کردم به تکرار و گوش دادن فایل های رایگان

    دوستی در سایت برام نوشته بود سال 1404 فروردین ماه

    و من مشتاقانه و با عشق و البته سعی میکنم رها باشم و فقط و فقط به عشق و حال ادامه بدن و باورهامو با عشق تکرار کنم

    و باقی کارهارو به خدا بسپارم

    کافیه من به سمت خودم که وظایفی دارم و همه اش عشق و حاله به سرعت انجام بدم و کیف کنم

    خوشحالم از اینکه این فایل بی نهایت ناب و عالی رو به من هدیه داد

    حتی تو کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هم تاکید کرد که باور

    باور

    باور

    طیبه تاکید میکنم باور هاتو قوی کن

    دیگه مستقیم با سرعت میرسی به سادگی و راحتی

    خدایا شکرت

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    اول از همه میخواستم بگم چه رنگ لباستون قشنگه و بهتون میاد

    و همیشه اینو با خودم تکرار میکنم و میگم خدایا شکرت که استاد را به زندگیم کشوندی و زندگیم را دگرگون کردی خدایا ممنونم

    خدایا شکرت

    که دارم با قانونهات زندگی میکنم و زندگیم را شیرین کردی ممنون

    خدایا شکرت بابت تمام نعمت‌هایی که به ما دادی

    خدایا من باید فقط بندگی تورا کنم و تنها از تو کمک بخوام و تنها به تو تکیه کنم و بگم یه رب کنارمه یه ربی که همیشه حواسش به منه و من هم باید توجه ام بکنم به اون و اون زود جواب منو میده و همچین میچینه که من دهنم یه متر باز میمونه

    خدایا خدای مهربونم من کافیه تورا شکر بگویم و از تو درخواست کنم و یاور داشته باشم که تو همیشه کنارمی و این باور را هر روز به خودم بگم اون از هر کسی به من نزدیکه من عاشق این آیه ام و استاد هر وقت اینو با خودم زمزمه میکنم فقط اشکهام میاد و چقد احساس میکنم که چقد من به این آیه حس خوب و عالی دارم

    استاد عاشق فایلهای قرآنی تونم

    و چندین بار شده چندین روز من هی گوش میدم و با این فایلها اسم میریزم

    خدایا بابت همه چیز از تو سپاسگزارم

    چقد حال دلم خوبه خدایا شکرت شکرت شکرت

    استاد از شما و خانم شایسته عزیز م متشکرم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان .

    سلام و درود بر استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته نازنین.

    خدارا شاکرم که به من عنایت داشت و من را به این سایت ارزشمند هدایت نمود و تا بیاموزم هرآنچه را که خداوند مهربان برای تربیت و رشد من لازم می دانسته در این سرزمین اگاهی و شکوفایی بافت می شود .

    مدتها بود نمی نوشتم .دیگه با نوشتن ‌وکامنت گذاشتن حالم خوب نبود و احساس می کردم نتیجه باید در دستم باشه بعد بنویسم .همون که مریم جون از اون به کمالگرایی یاد کردند ‌کمالگرایی که در وجود من ریشه ای عمیق داره .

    به هر حال در مدتی که نمی نوشتم مشغول کار کردن بر روی فایلها و دوره ارزشمند احساس لیاقت بودم .نتایجی به دست آمد که دوست دارم که استاد عزیزم عرضه کنم و بگم استاد عزیز اگر چه کامنت نذاشتم اما با اشتیاق فراوان فایلهای گرانبهای شما را می دیدم و لذت وافر می بردم .

    دلم خواست من باب ادب و احترام و قدر دانی هم که شده از شما تشکر کنم . بگم که من هم دستاوردهای داشتم که به ذکرموردی که خداوند دعاهای من را شنید وبا عشق اجابت فرمود بپردازم

    من از سال 1400همیشه دلم می خواست که ارتقای شغلی داشته باشم پس درخواست را فرستادم و بعد از آن به ادامه تحصیل در رشته مورد نظر هدایت شدم و خیلی هدایتی در رشته ای خاص تحصیل کردم و بعد از آن با چیدمان خیلی حیرت انگیز از نظر من ولی طبیعی به چشم ناظر من به پست مورد نظر دعوت شدم .مدتها با خودم کلنجار می رفتم و هر زمان که دودل می شدم قضیه راکد می ماند و هر زمان دوره احساس لیاقت جلسه یک و دو را می شنیدم و کار می کردم این پیشنهاد کاری دوباره تکرار می شد .نشانه ها میگفتن برو .بله من آن پست و ارتقا کاری را از خداوند مهربانم خواسته بودم و به طور عجیبی همکاری که اون پست را داشت به قسمت دیگری منتقل شد و اون قسمت بدون نیرو بود آن هم رشته ای که من در سال قبل ارشد خودم را گرفتم پس با وجود بعضی از محدودیت ها پذیرفتم .

    خیلی خوشحال بودم که به خواست قلبی ام رسیدم .بعد از چند روز نشانه ها مبنی بر ترک این حوزه کاری می آمد از جمله بیماری عجیب دختر کوچکم ،گم شدن تمامی مدارک شناسایی ام حین رفتن به محل کار ، حضور مراجعین و دوستانی در محل کارم که از بودن من در آن جا متعجب بودند و من مرا منصرف می کردند و …..کلی موارد دیگه که همه طی کمتر از ده روز رخ داد .نشانه ها می گفتند مسیر را عوض کن .بله من به خواسته ام رسیدم اما با تضاد هابی که برخوردم خواسته ای دیگر در من شکل گرفت و آن داشتن آزادی زمانی و مکانی بود .همان آزادی هابی که داشتم اما با این به اصطلاح ارتقای کاری همه را از دست می دادم .

    پس دوباره به درگاهش ملتمس شدم که رب مهربانم من را به آزادی هایم برسان انشا..که ازشاکران باشم .تغییر شرایط خیلی سخت بود و می شود گفت غیر ممکن .اما خداوند مرا به خروج از آن جا تشویق می کرد ‌.من می ترسیدم . غیر ممکن می دانستم اما در قلبم فریاد رهایی بود که بگسل این بند هارا و تمام کن .با شک و دودلی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و با کمک ایشان همان شب نامه انصراف را نوشتم و فردا با ایمان نامه را دست رییس دادم .خدا می دونه که همه میگفتن نمیشه ،قبول نمی کنه ،بد برخورد می کنه .اما خداوند قلب هارا نرم کرد و با عزت و احترام و با برخوردی عالی که خود من هم متعجب بودم البته همه به خاطر معجزه دوره احساس لیاقت رخ داده بود پس با درخواستم موافقت شد و من دوباره به محل کار قبلی ام برگشتم .اتاق کار شخصی خودم نزدیک منزل ،تایم صبح که می توانم با عشق و اشتیاق هر روز صبح قبل از خروج از منزل یک فایل ببینم .ستاره ی قطبی ام را بنویسم و شکر گزاری کنم .

    راستی تا یادم نشده بگم که کارت‌های شناسایی ام بعد از چند روز که به محل کار قبلی ام برگشتم به طرز معجزه آسایی پیدا شد که هیچ کس باورش نمی شد اما من باور داشتم پیدا میشه .

    این ماجرا به من این درس را داد که من می توانم هر خواست‌های داشته باشم و خداوند اجابت می کنه .حالا من بعد از رسیدن به خواسته اگر دوست داشتم ادامه می دم دوست نداشتم و تضاد برخورد کردم خواسته ام را تغییر می دهم و به آن نمی چسبم .و خداوند با هر درخواستی ندای

    اجیب دعوه الداع را سر می دهد .

    ممنون از شما استاد نازنین که با این فایلهای ارزشمندتون مسیر زندگی را برای من روشن می کنید .

    من هرروز نیاز دارم که روی خودم و کنترل ذهنم کار کنم و به خاطر بیاورم که خدای من پاسخ می دهد همواره درخواست های مرا .به شرط ایمان

    خداوند انتخاب نمی کنه خداوند فقط اجابت می کنه .این نهایت عدالت رب مهربان کنه .خدایا شکر بابت این صلوه

    قلبم بهم میگه صبر کن خداوند تو را از اون محیط بیرون کشید قراره از مسیر آسانی و راحتی به خواسته هایت برسی .

    من آماده ام تا در مسیر جدید در جاده آسفالت سوت زنان با حال خوش و لذت به خواستهایم برسم و سلامتی ،ارامش ،شادی ،ثروت و نعمت را تجربه کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ذکی نجات گفته:
    مدت عضویت: 361 روز

    کلیدهای اجابت دعا و باور به خدا

    زندگی پر از خواسته‌ها و آرزوهاست، اما اغلب اوقات به دلیل باورهای محدودکننده و شک‌هایی که در ذهن خود داریم، از رسیدن به خواسته‌هایمان باز می‌مانیم. قرآن کریم و داستان‌های انبیاء الهی به ما نشان می‌دهند که چگونه می‌توانیم با اصلاح باورهایمان و توکل به خدا، درهای اجابت را به روی خود باز کنیم. در اینجا چند کلید مهم برای اجابت دعا و تغییر شرایط آورده شده است:

    1. ایمان به امکان‌پذیری

    بزرگ‌ترین مانع برای رسیدن به خواسته‌هایمان، باور نداشتن به امکان‌پذیری آن‌هاست. ذهن ما اغلب با محدودیت‌های شرایط فعلی درگیر است و نمی‌تواند فراتر از آن را تصور کند. اما خداوند به ما یادآوری می‌کند که همان‌طور که زمین مرده را زنده می‌کند (روم: 50)، می‌تواند شرایط ما را نیز تغییر دهد. مهم این است که امکان‌پذیری را باور کنیم و اجازه دهیم این باور در ذهنمان پرورش یابد.

    2. تمرکز بر نعمت‌ها، نه کمبودها

    شکرگزاری یکی از قدرتمندترین ابزارها برای تغییر ذهنیت ماست. وقتی بر نعمت‌های گذشته تمرکز کنیم، ذهنمان به‌جای کمبودها بر فراوانی تمرکز می‌کند. این تغییر تمرکز، ما را در مدار دریافت نعمت‌های جدید قرار می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا به وعده‌های الهی ایمان بیاوریم. سپاسگزاری دروازه‌ای است به سوی فراوانی.

    3. تلاش 1 درصدی و توکل 99 درصدی

    یکی از درس‌های بزرگ داستان انبیاء این است که خداوند از ما تلاش فراوان نمی‌خواهد، بلکه ایمان و توکل می‌طلبد. ما باید سهم خود را، هرچند اندک، انجام دهیم و 99 درصد باقی‌مانده را به خدا واگذار کنیم. پیامبران نه دانشمند بودند و نه فیلسوف، اما با ایمان عمیق و توکل به خداوند توانستند مأموریت‌های بزرگی را به انجام برسانند.

    4. در مدار دریافت قرار بگیریم

    خداوند همیشه ارسال‌کننده نعمت‌ها و برکات است، اما ما اغلب در مدار دریافت قرار نداریم. ذهن ما پر از شک‌ها و باورهای محدودکننده‌ای است که مانع دریافت می‌شوند. برای دریافت نعمت‌ها، باید ذهن خود را با یادآوری وعده‌های الهی و منطقی کردن شرایط، در مدار درست قرار دهیم.

    5. منطقی کردن خواسته‌ها

    یکی از راه‌های آرام کردن ذهن و قانع ساختن آن، منطقی کردن خواسته‌هاست. همان‌طور که خداوند به زکریا گفت: “من تو را از هیچ آفریدم، چگونه نتوانم خواسته‌ات را برآورده کنم؟” (مریم: 9). این منطقی‌سازی باعث می‌شود ذهن ما قانع شود و در برابر شک‌ها سکوت کند.

    6. قبول دعوت خداوند

    خداوند در قرآن می‌فرماید: “من نزدیکم و دعای دعا کننده را اجابت می‌کنم.” (بقره: 186). شرط اجابت این است که ما نیز دعوت خداوند را بپذیریم و به او ایمان داشته باشیم. ایمان به اینکه خداوند می‌تواند و خواهد توانست، کلید ورود به مسیر اجابت است.

    7. یادآوری نعمت‌های گذشته

    در سخت‌ترین لحظات، به نعمت‌های گذشته خود فکر کنیم. همان‌طور که خداوند به پیامبر (ص) یادآوری کرد:

    آیا زمانی که یتیم بودی، پناه ندادم؟

    زمانی که گمراه بودی، هدایتت نکردم؟

    زمانی که نیازمند بودی، تو را توانمند نکردم؟

    این یادآوری‌ها نه‌تنها ذهن ما را آرام می‌کند، بلکه ایمان ما را به خداوند تقویت می‌کند.

    8. تمرکز بر وعده‌های خداوند

    خداوند در قرآن می‌فرماید: “هر که بر من توکل کند، من او را کافی هستم.” (طلاق: 3). وعده‌های الهی همیشه صادق‌اند و خداوند هرگز زیر قول خود نمی‌زند. مشکل از ماست که به دلیل شک و ترس، این وعده‌ها را باور نمی‌کنیم.

    نتیجه:

    کلید اجابت دعا در دست ماست، به شرط اینکه ذهن خود را از شک‌ها و باورهای محدودکننده رها کنیم و به امکان‌پذیری، نعمت‌های گذشته، و وعده‌های خداوند ایمان بیاوریم. باور کنیم که تغییر ممکن است، و خداوند بهترین راه را برای ما فراهم خواهد کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مبين گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا شکرت و صد هزار مرتبه شکرت، خدایا سپاسگزارم برای حضوردر این جمع توحیدی که شعار و عمل همه آنها سرچشمه از توحید دارد و استادشان موحدترین آنان است.

    من با تمام وجودم شهادت می‌دهم بر راستی و درستی این گفتار استاد، آری دقیقاً همین است که استاد می‌گوید

    من باید سمت خودم را درست کنم سمت خدا درست هست. او عشق بی‌نهایت است و در این عشق بی‌نهایت یقیناً که اجابت خواسته بندگانش و خوشحال نمودن بندگانش و فراهم نمودن زمینه رشد و پیشرفت بندگانش و گسترش جهان هستی را وظیفه خودش می‌داند

    او آماده است در سمت او هیچ کم و کاستی نیست. این شاید زیباترین وجه خلقت خداوند باشد که رسیدن آدمی به خواسته‌هایش در گرو ایمان و باور او باشد که اگر اجابت خواسته ها وابسته به ایمان نبود کل نظام این جهان و عدالت این جهان و زیبایی این جهان زیر سوال بود. به قول خودش همه چیز فاسد می‌ شد.

    نمی‌خواهم رابطه بنده را با خدا، با رابطه پدر و فرزندی مقایسه کنم اما برای تقویت باور خودم می گویم که اگر پدر و مادر خودت را قبول نداشته باشی و آنان را ضعیف و ناتوان و نادان بدانی مگر می توانی انتظار محبت و عشق واقعی از ایشان داشته باشی؟

    همه چیز در این عالم برگرفته از یک منبع است برگرفته از یک سرچشمه است باید خدا را باور داشته باشیم باید با تمام وجود به او ایمان داشته باشیم.باور به خدا نیز این چنین است باید قبولش داشته باشی باید باورش کنی باید ایمان داشته باشی تا از قدرت بی نهایتش در رسیدن به خواسته ها بهره مند شوی.

    من از زمانی که از هرهری مذهبی و نامشخص بودن راهم، به راه ایمان و باور، به راه توحید و خدا باوری و به راه آزادی و رهایی از قید و بندهای خود ساخته هدایت شدم ، در لحظه لحظه زندگی وجود خدا را می‌بینم، کمک او را درک می‌کنم یاری او را شاهد هستم.

    شکرگزارم با وجود رب العالمین، چه نیازی به حامی غیر از خدا دارم چه نیازی به اتکا به غیر از او دارم اصلاً در مقابل خدا ،دیگران چه کاری از دستشان بر می‌آید که من بخواهم خدا را کنار بگذارم.

    من به جز خدا از هیچکس هیچ توقعی و مطالبه‌ای ندارم من کمک، محبت و عشق دیگران در زندگی ام را دست خدا می دانم .خدایی که تا این حد او را دوست دارم و عاشقش هستم مگر می‌توانم بندگان خدای محبوبم را دوست نداشته باشم مگر می‌توانم به طبیعتی که معبود من خلق نموده آسیب بزنم یا آلوده کنم. عاشق همه عالمم چون همه عالم از آن اوست

    پروردگار عزیزم یا رب العالمین هزاران هزار نعمت به من عطا کردی نعمت هایی که اگر امروز برایم معمولی و تکراری شده اما روزگاری برایم آرزو و رویا بود و تو تک به تک آنها را به سرانجام رساندی .

    من چقدر باید کج فهم باشم من چقدر باید احساساتی باشم من چقدر باید جاهل باشم اگر این نعمت‌ها را نبینم و اگر شک کنم به تو و به توانایی تو در برآورده کردن خواسته‌های من.

    عزیزم مگر نبودی تو که مرا از دو تصادف سخت با کمترین آسیب جسمی نجات دادی، صحنه‌های تصادفی که جان من در آنها به مویی بند بود خواست تو بر زنده ماندن من بود اما به گونه‌ای جانم را نجات دادی و سلامتیم را حفظ کردی که در آن لحظه اگر تمام جمعیت جهان می خواستند این کار را بکنند نمی‌توانستد

    پروردگار عزیزم مگر خانه‌هایی که اکنون دارم روزگاری رویای من نبود مگر خواسته ام نبود که من و تمام خانواده برادر و خواهر پدر و مادر فقط یک اتاق معمولی در شهر برای زندگی داشته باشیم و اکنون در بهترین نقاط چند شهر من خانه‌هایی زیبا دارم.

    پروردگار مهربانم مگر آرزوی من یک خودرو سواری نبود اصلاً حتی مدل ماشین هم برایم مهم نبود حتی فرق بین مدل‌های ماشین‌ها را هم نمی‌دانستم اما اکنون بهترین خودرو سواری کشور را سوارم.

    پروردگار عزیزم مگر نبود روزی که در زمین شیبدار باغ، دو متر جای مناسب برای چای خوردن نداشتم و من یک لحظه به بالادست باغ نگاه کردم و در دلم گفتم چه خوب بود که اگر آنجا یک اتاقی داشتم ، من حتی خواسته خودم را فراموش کردم اما تو هرگز فراموش نمی کنی ، مه و خورشید و باد و هزار عامل دیگر را ردیف کردی تا من ویلایی زیبا در بالادست باغ داشته باشم ویلایی که زیباترین چشم انداز را دارد.

    پروردگار مهربانم مگر نبود که من در اوج جوانی در 20 سالگی احساس بیماری و ضعف و سستی می‌کردم و چند قدم که پیاده‌روی می‌کردم نفسم بند می‌آمد اما اکنون در سلامتی کامل هستم ساعت‌ها می‌توانم پیاده‌روی کنم و در کار باغ و مزرعه بدون ذره ای خستگی ساعت‌های مداوم پشت سر هم کار کنم.

    پروردگار مهربان مگر من نبودم که در دوران دبیرستان زنگ انشا را در کلاس حضور پیدا نمی‌کردم چون خجالت می‌کشیدم که نکند در حضور جمع انشا بخوانم اما حالا روزی نیست که من در جلسه‌ای سخنرانی نداشته باشم ایراد سخن نکنم بدون اضطراب بدون ترس،شمرده و گویا و شیوا .

    پروردگار عزیزم مگر من نبودم که در جمع‌های خانوادگی در خود فرو می‌رفتم احساس حقارت می‌کردم احساس کمبود می‌کردم احساس ناتوانی می‌کردم احساس زشتی می‌کردم احساس بی‌ارزشی می‌کرد اما اکنون تو ای رب العالمین همه آنها را با عزت و آرامش با احساس لیاقت و ارزشمندی جایگزین کردی.

    پروردگار عزیزم مگر من جز مقایسه کردن خودم و شرایطم کارم شغلم با دیگران و رقابت با دیگران چیز دیگری هم بلد بودم ، ولی تو مرا به مسیر رهایی به مسیر آزادی به مسیر توحید هدایت کردی

    پروردگار عزیزم ، مگر نبود روزگاری که حتی به اندازه کرایه تاکسی هم پول نداشتم اما اکنون ثروت و پول فراروان به زندگی من سرازیرکرده ای.

    پروردگار عزیزم مگر نه هر وقت که مخاطبم صحبت می‌کند برای پاسخ و برای ادامه گفتگو دردل از تو کمک می‌خوام، از تو می خواهم حرف درست و بجا را بر زبان من بیاوری در همان لحظه به من پاسخ می‌دهی و پاسخی که نتیجه اش مرا شگفت زده می کند.

    پروردگار عزیزم مگر نه هرگاه که راه و بی راه برای مشخص نیست ،هر جایی که حریف شیطان نمی‌شوم، هر جایی که استرس و نگرانی مرا فرا می گیرد و همان لحظه تو را می‌خوانم وتورا به یاد می‌آورم و از تو استعانت می‌طلبم ، تو همان لحظه مرا پاسخ می دهی و مرا هدایت می کنی بطوریکه گاهی حتی متوجه پاسخ دادنت هم نمی‌شوم اما چند لحظه بعد یا چند روز بعد وقتی می‌بینم مشکل حل شده وقتی می‌بینم به نتیجه رسیدم وقتی می‌بینم آرامش وجودم را گرفته است به یاد می آورم که از تو خواستم و تو پاسخ دادی.

    پروردگار عزیزم ای خالق یکتای بی همتا، مگر همین هفته گذشته نبود که در آغازش از تو خواستم که زندگیم را پربار کنی ،خواستم که برای من پدیده‌ها و اتفاقات را به گونه‌ای رقم بزنی که باعث رشد و تعالی شخصیت من شود و باعث شود که من قانون رو هرچه بیشتر و بهتر درک کنم ، بفهمم و عمل کنم، تو صحبت‌های من را شنیدی و بهترین روزگار را در هفته گذشته برایم رقم زدی و چه پدیده‌هایی دیدم و چه اتفاقاتی را لمس کردم دیدم آدم‌هایی کم سن و سال و بی توجه به این همه صحبت‌های منفی که این روزها در جمع و جامعه مثل نقل و نبات هر لحظه و هر ثانیه از دهان افراد خارج می‌شود و برعکس دنبال ایده‌ها و آرزوها و خواسته‌های خودشان رفتند که میلیاردها سرمایه‌گذاری کردند و در سطح زیاد و در سطح وسیع و کارهای بزرگ

    یا رب العالمین من از کدام نعمتت یاد کنم ،وای بر من اگر فضل و نعمت‌هایت را به یاد نداشته باشم وای بر من اگر به قدرت تو شک داشته باشم وای بر من اگر از ترس عدم اجابت خواسته ام را به درگاه بزرگت عرضه نکنم.

    من اکنون و در این لحظه برای آنکه در قیامت هم مدرکی باشد برای اثبات ایمان و باورم به توحید و به رب العالمین در اینجا در سایت توحیدی عباس منش حرف دلم را ثبت می‌کنم و روز قیامت همین نوشته‌ها را مدرکی برای اثبات عشقی که به تو دارم و ایمانی که به تو دارم به حضورت عرضه خواهم کرد.

    من با تمام وجودم اعتراف می‌کنم که هرچه نقص است کاستی هست و هر عدم اجابت خواسته‌ای ، همه دلیلش خودم هستم هر وقت ازتو خواستم و با قلبم خواستم و با ایمان و باور خواستم تو پاسخ دادی .

    من معترفم به عدم تعهد خودم و عدم ایمان و باور خودم من با تمام وجود می‌خواهم که باورم را ، ایمانم را روز به روز قوی‌تر ، مصمم‌تر و خلل ناپذیرتر کنی و با تمام وجود از تو می‌خواهم که مرا در مسیر رشد و آگاهی و شناخت هرچه بیشتر و مسیر عشق بازی هرچی بیشتر با خودت به پیش ببری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    میم گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    سلام بر استاد و تمام عزیزان عضو سایت،

    استاد عجب فایلی بود من بی نهایت سپاسگذارم بابت این فایل، من از بچه های دوازده قدم هستم ،تا قدم سوم گوش دادم و توی همین مدت متوجه شدم اگه از خدا بخواهیم هدایت کنه اون صد در صد هدایتمون میکنه ،این تمرین هدایت رو زیاد انجام می‌دهم، خدا خودش میدونه امروز صبح هم ازش یه خواسته داشتم اینکه برای امسال از خدا بخوام یه خانه داشته باشم که با فرزندم مستقل بشم و اونجا زندگی کنم، ولی بدون هیچ سرمایه ای هستم در حال حاضر ،بعد به خدا گفتم من رو هدایت کن برای باور سازی که میشه به این خونه برسم ،و الان که وارد سایت شدم و در ظاهر اتفاقی این فایل رو گوش کردم ،با چشمای پر از اشک دیدم که چه هوشمندانه هدایت شدم به این فایل و تمام قسمت های این فایل برای من بود انگار و باور سازی رو بهم یاد داد و جای پام رو محکم کرد در مسیری که هستم ، به لطف خداوند سال دیگه نیت کردم بیام و بنویسم از اون خونه ای که خداوند با باورهای قوی که میسازم برایم محیا کرده،

    بسیار سپاسگذارم از خدا بخاطر وجود شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست

    پروردگار بزرگم تنها منبع قدرت ، علم ، رزق، آرامش، احساس خوب سلامتی تو هستی خدایا آرامش احساس خوب را فقد از تو می خواهم چون الا بذکر الله تطمئن القلوب تنها با یاد نام زیبایی تو قلب ها آرام می گیرد خدایا همه مشکلات مسائل ام را به تو می سپارم چون قدرت فقد از آن توست فقد تو توانای حل مسائل ام را داری هیچ کس دیگه یی این قدرت را ندارد خدایا ایمان دارم که تو به من نزدیکی دست مرا رها نخواهی کرد بار من رو زمین نمی ماند یک جوری حل خواهد شد خداوند از من محافظت می کند کمک هدایت میکند

    سپاسگزار خداوندی هستم که هدایت اش همیشگی است هرگز جریان هدایت قطع نمی شود چقدر همین نعمت بزرگی است فضل عظیم پروردگار در حق بنده گانش است چقدر این فایل در زمان مناسب زمانی که واقعا نیاز داشتم روی سایت قرار گرفت خدایا شکر ات

    کلید اجابت دعاها: همه ما درخواست های داریم ولی یک سری باورهای هم داریم که نمی گزارد خواسته ها اجابت شود چرا خواسته ها اجابت نمی شود؟ چون ما باور نمی کنیم با شرایط فعلی خواسته ها برآورده شود مشکل همیشه از طرف ماست مشکل از فرستنده نیست مشکل همیشه از گیرنده است در رابطه با خداوند مشکل همیشه از طرف ماست خداوند هرگز زیر قولش نمیزند خداوند وعده اجابت درخواست ها را داده خداوند منبع ثروت رزق ارامش سلامتی … است

    بحث بزرگی یا کوچکی خواسته نیست بحث اینکه آیا ما باور می کنیم خواسته ما امکان پذیر است استاد جان اینکه گفتید وقتی به خواسته یی فکر می کنیم مغز سریع دلایلی می آورد که ثابت کند امکان پذیر نیست تو به خواسته ات برسی در مورد من چقدر این حرف درست است من خیلی مواقع حتا نمیتوانم در حد حتا چند دقیقه در مورد خواسته هایم فکر کنم و صحبت کنم حالا میفهمم چرا حتا نمیتوانم در مورد خواسته هایم صحبت کنم آن قدر ذهنم مقاومت دارد رسیدن به خواسته را غیر ممکن میداند که حتا فکر کردن به آنرا هم غیر منطقی میداند به همین دلیل حتا نمیتوانم به خواسته هایم فکر کنم هیچ وقت از این زاویه به اجابت خواسته هایم فکر نکرده بودم همیشه درخواست های از خداوند داشتم خواسته هایم را می نوشتم بعضی مواقع با خدایم حرف میزدم فقد همین اما اینکه چه کار های عملی برای اجابت خواسته هایم انجام بدم هرگز به آن فکر نکرده بودم ازاین بعد باید هر وقت خواسته های دارم از خداوند باید ببینم چه باورهای محدود کننده یی در ذهنم هست که نمی گزارد خواسته اجابت شود کل کارم این است که آن مقاومت ها را بشکنم برای ذهنم منطق و دلیل بیارم که چرا رسیدن به این خواسته منطقی و شدنی است به اندازه یی که بتوانم برای ذهنم منطقی کنم رسیدن به خواسته ها را به همان اندازه زودتر خواسته هایم اجابت می شود فقد به خواسته های میرسم که برای ذهنم باورپزیر است نکته های بسیار ارزشمند که از این فایل درک کردم اینکه کار ذهن این است که میگه نمیشه همیشه دلیل میاره برای اینکه ثابت کند نمیشه به خواسته رسید ولی این کار من است که باید به هر روش که میشه مقاومت ذهن را بشکنم ذهنم را خلع سلاح بکنم این کار ذهن است خاصیت ذهن است یکی از بهترین روش ها این است که قدرت خداوند را همیشه به خودم یاد آوری کنم که خداوند قادر مطلق است خداوند قادر به هر کار است پیدا کردن الگو ها در زندگی خودم و دیگران خیلی کمک می کند

    جملات آخر هم منطق زیبا برای سپاس گزاری کردن وقتی سپاس گزاری می کنیم یعنی به یاد میاریم نعمت های که خداوند به ما داده از لحاظ فرکانسی سپاس گزاری منطقی میسازد دریافت نعمت های بیشتر را همان طور که خداوند در گذشته این نعمت هارا به من داده در آینده هم میتواند همچین نعمت های بدهد این باعث میشه در مداردریافت نعمت های بیشتر قرار بگیریم

    اگر ورودی هایم را کنترول کنم کار برای تغیر باورها خیلی آسان اگر ورودی ها کنترول نشود تغیر باورها کار خیلی سخت تری میشه این را من تجربه کرده ام اوایل که به طرز فوق العاده یی ورودی هایم را کنترول میکردم به طرز فوق العاده یی شرایط خوب پیش می رفت اما حالا که تعهد آن چنانی ندارم روند رشد و پیشرفت ام خیلی کندتر شده این اهمیت کنترول ورودی ها را به خوبی واضح میسازد

    خدایا شکر ات بخاطر این مسیر ثروت و نعمت که مرا به سمت اش هدایت کردی

    خدایا کمک ام کن به من توانای کنترول ذهن را بده خدایا از شر نجواهای شیطان که سخت اغوا کننده است به تو پناه میبرم خودت دستم را بگیر کمک ام کن الاهی به امید تو.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زهره برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    بنام رب

    بنام خالق زیبایی ها

    بنام خداونده بخشنده مهربان

    بنام خدایی که میشه باورش کرد

    بنام خداوندی که زیبایی هارو آفرید

    بنام خدایی که آسمان و زمین را آفرید

    بنام خدای مهربانم و عزیزم

    وای این فایل چقدر قلبمو باز کرد چقدر زیبا چقدر قشنگ خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت چقدر استاد انرژیتون مثبته چقدر زیبا و باحال به آدم انرژی زیبایی میدین استاد عزیزم استادکار می‌شود که خداوند می‌دهد که خداوند از طریق دستانش و از همه طریق می‌تواند بهترین ها رو بهت بده

    خدای خوب و مهربانم شکرت که تو بخواه و خدا خودش همه چی بهت میده خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3561 روز

    به اندازه ای که خدا رو باور کنیم، شرایط هم به همون اندازه تغییر میکنه ….به باورهای گیرنده مربوطه …به من گیرنده … تمام …

    مگرنه که خدا خیر مطلقه …. خدا کارش جواب درخواست های ما را دادنه…. خدا عشقه مطلقه …

    حالا باید رو این باورسازی ات کار کنی …. البته تکاملی … با درخواست از خدا در خواسته های کوچکتر و به انجام رسیدن ان خواسته ها از طرف خدا و رسیدن یواش یواش به باور اینکه همه چیز امکان پذیره …. خدا همواره اجابت کننده است …. مهم باور و یقین و ایمان ما به خدا است …

    برای خدا که کوچکی یا بزرگی خواسته، فرقی نمیکنه …. اون باور ما به این است که آیا با این شرایط حاضر ما، اصلا امکان پذیر است ؟؟؟!!!!

    حالا شیما بانو بگو ببینم …. تا الان چچچچچچچقدر خواسته از خدا جون داشتی و فکر کنم کلا فراموش کرده ای ؟؟!! اون ها رو یاداوری کن برای خودت …

    # یادته یه زمانی آرزوت این بود که شنا یاد بگیری و به شدت از اب در قسمت عمیق می ترسیدی ….

    # یادته یه زمانی آرزوت این بود که گواهینامه بگیری و گرفتی …

    # یادته یه زمانی آرزوت این بود که بدون فکر، راحت و آسوده، رانندگی کنی و الان چه مسافرت هایی حتی تنهایی میری …

    # یادته یه زمانی آرزوت این بود که مامان بشی و خدا علی جون رو بهت هدیه داد …

    # یادته یه زمانی آرزوت این بود که از مستاجری در بیای و صاحب خانه، اون هم در شهران در تهران بشی و خدا بهت داد ….

    # یادته یه زمانی ارزوت بود که در یه مکان دولتی تحقیقاتی و مربوط به رشته ات، مشغول به مار شوی و الان 13 سال است که مشغولی ….

    # یادته یه زمانی ارزوت این بود که با خدات یه رابطه ای عالی داشته باشی و در این فضا فقط باشی و الان هم سال هاست که تو این سایت الهی هستی و حااااال میکنی…..

    # یادته که دوست داشتی یه سفر خارجه داشته باشی و خدا سفر به دبی و چین را برات فراهم کرد ….

    # یادته یه زمانی ارزو داشتی که با یک هنری ارتباط بگیری و الان یک سالی میشه که هنر قلاب بافی، روزیت شده….

    # یادته یه زمانی ارزوت این بود که در یک دانشگاه دولتی فوق لیسانس فیزیک بخونی و بالاخره روزیت شد ….

    # یادته یه زمانی ارزو داشتی که بتونی کنار شغل اصلیت یه بیزینس داشته باشی و الان چند سالی است که فروش روغن زیتون محلی داشته ای و تکاملی چقدر پیش برده ایش و امسال چقدر فروش بالایی روزیت شد ….

    # یادته یه زمانی ارزوت این بود که یه زمین روی ارتفاعات رودبار در دارستان، داشته باشین که امسال روزیمان شد ….

    # یادته آرزوت این بود که معده دردی که باهاش مواجه شدی امسال، قطع بشه که 90 درصد حل شده ….

    یادته ….یادته ….یادته …..

    خلاصه که خیلی یادت میره و ناشکر میشی و بعد هم این باور که خدا جون میتونه هر درخواستی از تو رو اجابت کنه را فراموش می‌کنی و ….باورهات در این رابطه ضعیف میشه و …..در نتیجه …

    پس باید بتونی براورده شدن خواسته هات از طرف خدا رو تو ذهنت، منطقی کنی و اینقدر ناامید نباشی که مگه میشه …..؟؟!!!

    بابا شیما بانو، همین که با سپاسگذاری داشته هات و یاداوری به خودت که خدا جون، قادر مطلق است، اون وقت قبول میکنی که خدا میده … خدا هر چی بخوای بهت میده …. باید تو، تو مدار دریافت اون قرار بگیری …

    خدا جونم، همش باید یاداوری کنم نعمت هایی که بهم داده ای ….خیلی زیاد باید به یاد بیارم …

    اخه قادر مطلق توییی …

    خداوند همواره به ما نزدیک است و اجابت کننده خواسته ها است….

    در پناه حق

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

    به نام خداوند بخشنده مهربان‏

    کهیعص «1»

    کاف، ها، یا، عین، صاد.

    ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا «2»

    (در این سوره) یادى از لطف پروردگارت نسبت به بنده‌اش زکریّا (به میان آمده است).

    إِذْ نادى‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا «3»

    زمانى که پروردگارش را با ندایى پنهان خواند

    قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا «4»

    (زکریّا) گفت: پروردگارا! همانا استخوانم سست شده، و (موى) سرم از شعله‌ى پیرى، سفید شده است و پروردگارا! من هرگز در دعاى تو (از اجابت) محروم نبوده‌ام.

    وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا «5»

    و همانا من براى پس از (مرگ) خود، از بستگانم بیمناکم و همسرم نازا بوده است، پس از جانب خود جانشینى (فرزندى) به من عطا فرما.

    یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا «6»

    (خداوندا! به من جانشینى عطا کن) که وارث من و دودمان یعقوب باشد و پروردگارا! او را پسندیده قرار ده.

    یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى‌ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا «7»

    (خداوند فرمود:) اى زکریّا! ما تو را بشارت مى‌دهیم به پسرى که نامش یحیى است (و) قبلًا همنامى براى او قرار نداده‌ایم.

    قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا «8»

    (زکریّا) گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى باشد در حالى که همسرم نازاست و من از پیرى، ناتوان شده‌ام؟

    قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً «9»

    (زکریّا) چنین گفت: امّا پروردگارت فرمود: این کار بر من آسان است، (زیرا) پیش از این من تو را آفریدم در حالى که چیزى نبودى.

    قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا «10» سوره مریم

    (زکریّا) گفت: پروردگارا! براى من نشانه‌اى قرار ده. (خداوند) فرمود: نشانه‌ى تو این است که سه شبانه روز قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهى داشت، (با اینکه سالم هستى.)

    —————–

    «123» وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‌

    و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى که ناتوان بودید یارى کرد، پس از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارى نمائید.

    —————‐—

    وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً «قسمت آخر آیه2» سوره طلاق

    و هرکس که از خدا پروا کند، خداوند براى او راه بیرون شدن و رهایى (از هر گونه مشکل) را قرار مى‌دهد.

    وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدْراً «3» سوره طلاق

    و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‌دهد و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافى است. همانا خداوند کار خود را محقق مى‌سازد. همانا خداوند براى هر چیز اندازه‌اى قرار داده است.

    ——————–

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ‌ 186 بقره

    و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.

    —————‐———————————

    سلام بر استاد عزیز و مریم جان شایسته و دوستان نازنینم

    خدایا شکرت برای این فایل الهی پر برکت که از دیروز دارم آگاهیهاشو با گوش جان می نوشم و بر قلبم میشینه

    خدایا شکرت برای استاد توحیدی بینظیرم که ایننننقدر زیبا و شیرین آیات قرآن رو برای ما توضیح میده

    خدایا شکرت برای نعمت ایمان و توحید

    خدایا شکرت برای هدایتم به استاد و این مسیر الهی

    رب و فرمانروای من که تنها با یاد تو قلبم آرامش میگیره شکرت که حامی و هدایتگرم هستی

    استاد عزیزم چی بگم از این فایل و انرژی مافوق تصورش که حق مطلب رو ادا کنه؟!

    استاد جان آخه شما چرا اینقدر قشنگ درباره آیات قرآن صحبت می کنید خب ما که دلمون رفت آخه!!!

    با این شکل زیبای توضیح آیات این خواسته قویاً در دلم شکل گرفته که شما دوره ای راجع به کل قرآن برامون بزارین، و بنظرم این خواسته جمع کثیری از دانشجوهاتون باشه، انشاء الله خیلی زود اجابت میشه

    اتفاقاً چهارشنبه شب قبل از اینکه این فایل رو روی سایت بگذارید من داشتم فکر می کردم و با خدا صحبت می کردم گفتم خدایا شکرت که در روز بارها و بارها سپاسگزاری می کنم اونم سپاسگزاری های قلبی

    خدایا شکرت که برام کافی هستی و با تو بینیاز از دیگرانم

    خدایا شکرت که زندگیمو پر از نعمت کردی

    توفیق سپاسگزاری بیشتر به قلبم بده

    خدایا شکرت از مسیری که میرم راضی ام

    خدایا شکرت از زندگیم راضی ام

    تو هم از من راضی باش

    در عین حال که راضی ام از زندگیم از خزینه های غیبی ات نعمت های خیلی خیلی بیشتر  میخوام، از عشقت و احساس نزدیکی بیشتر به خودت،  از سلامت، از شادی و آرامش و حال خوب، از رشد و بهبود شخصیتم، از روابط عالی، از رزق و روزی بغیر الحساب…

    و استاد جان تو این فایل هم شما درباره همه اینها صحبت کردین

    اگر من فقط همین چند آیه ای که تو این فایل گفته شد رو مد نظر قرار بدم در زندگیم، به همه خواسته هام میرسم

    استاد عزیزم مریم جانم دوستان نازنین هم خانواده ام عاشقتونم و به خدای بزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: