کلید اجابت دعاها - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده و مهربانم ،سلام؛ خدمت استاد موحد وعزیزدلش که عزیز دل همه ما هم هست ،
استاد واقعاً خدا قوت این فایل ها باور ساز با ادله قرآنی خیلی عالی هست ، وخدا را شکر خیلی موثر هست ،انشالله ،خدا یرزق من حیث لایحتسب به جنابعالی بدهد ،
که هدایت های الهی قرآنی توحیدی شما از نوع همین روزی است،
من قبلاً فکر میکردم من نتیجه ای نگرفتم یا احساس لیاقت خوبی در مورد خودم نمی کردم ،.ولی خدا شکر خیلی تغییرات مداری زیادی داشته ودارم،که همه را مدیون آموزه های خدایی سایت شماست،
چقدر زیبا آیات را بیان کردید ،چه مثال های کاربردی وجالبی فرمودید،
عجب محدودیت های که ما داریم انبیاء هم داشتند،هم حضرت ،زکریا،وحضرت محمد، ص، داشتند واین عدل رب العالمین را می رساند ،
که همه ما انسانها را مثل هم آفریده ،چون ذهن همیشه میاد وسط می گوید اون شخص پیامبر بوده، تو فردی عادی هستی،خدا خیر هر دو دنیا بهتان عطا کند استاد وخانم شایسته عزیزم ،
به نام خدایبخشنده مهربان
اتفاقات پر از ایمان
تمرین نوشتن معجزات که فکرشم نمیکردیم وقدم هایی ساده ای که راحت انجام دادیم
مهارت تمیزکاری
چنان قدرتی دارند که یتونن توی هر لحظه توی هر انتخاب بهمون کمک کنه چه روزایی شده که خونه خیلی راحت همیشه تمیز بوده و همیشه کارها ساده و لذت بخش انجام شدن و چقدر راحت من مهارت نظم و یاد گرفتن و الان در کمترین زمان خونه همیشه هلوئه و این عالیه و این یه آرزوی دور و دراز خانواده من بوده که برای من اجابت شده برای من آسون شده و حالا میریم سراغ مهارت خلق ارزش خلق زیبایی طراحی که شاید ظاهرش کم باشه سخت باشه گاهی و آموزشهای من کم باشه و کسی نباشه برای آموزشم ولی توی خونه داریم روابط سیاستهای زنونه که الان حرف اولو میزنن خدا بوده برام همه خونواده بهشون موزش میداد ولی من خونواده بلد نبود عادتشو نداشت و من تونستم به خدام وصل شم آگاهی و و تکاملمو آسونی یاد بگیرم و حرف اول بزنم حتی از اونایی که توی خونه تمیز عادتهای خوب بزرگ شدن و این یه الماس بزرگه ایمان خالصه شکره برای اینکه با این مدرک ذهن ترسو نگران رام کردن شکرت ه هر خواستهای اجابته فقط باید مدرکشو ازت بگیری و اجراش کنی برای همین تمرین نوشتن هر روز معجزات ادامه میدم با عشق بیشتر ایمان بیشتر
مهارت آشپزی
من که ازدواج کردم هیچ آموزشی بلد نبودم هیچ تجربهای نداشتم از آشپزی حتی یه برنج ساده هم بلد نبودم و ترس اینکه از من آشپزی بخوان همیشه بود و من برای دلگرمی دفتر گوشی دنبالم بود نمیتونستم یاد بگیرم با اینکه الان خیلی برام ساده هست و دنبال رفهای شدن هستم ولی اون موقع مثل غولی دوسر برام بود ولی چه جوری برام آسون شد کر میکنم با انجام دادن و باورش برام بیشتر شد هی هرچی گذشت تکاملی غذاهام رنگ و رو و مزش بهتر شد و الان راحت دنبال رفهای شدن هستم با اینکه فاطمه چند روز مامانش یخواست بره و عزا گرفته بود س سختیهای آشپزی برام میگفت و برا من مثل یه جوک بودن کاری که آسون شده البته من خودم قبلاً جای اون بودم ولی خیلی باحاله که هر کاریو خواستهایو اجابت میشه میتونی یاد بگیری حرفهای بشی
مهارت والیبال
خیلی راحت یاد گرفتم یادش بخیر عاشقش بودم میخواستم زنگ تموم بشه و با گروه با دل و جون ازی میکردیم کلی حال میکردی واقعاً زهاش هنوز زیر زبونمه کاری به برد و باخت نداشتی قط میخواستیم بازی کنیم لبته میبردیم خیلی خوشحال میشدیم دون هیچ جایزهای کلی ال میکردی برامون ارزش داشت واقعاً قشنگ واضحه اون شوقی که من داشتم به والیبال نسبت به بقیه معلوم بود و هنوزم عشقش تو دلمه و منتظر فرصتم برای اجراش شاید برای ذهن مسخره باشه یه توپیو دنبال کنی ولی واقعاً لذت داشت اً توش حرفهای و حرفهایتر میشدن خیلی برام عجیب بود تو بهترینا بودم خیلی باحاله دوستام اونایی که درساشون خوب بود توی والیبالم رفهای بودن و من هم با اونا بودم
مهارت روابط
خیلی خوبه زمانی با خانواده خودم راحت نبودم احساس میکردم کلی فرق میکنم وحالام که سلیقه اخلاقم فرق میکنه نمیتونیم باهم راحت ارتباط بگیریم من دختری شاد بود همیشه پر انرژی پایه وتمرکزم رو برنامه کارهای خودم بود وتوی ارتباط بگم کمی حسودی میکردم احساس میکردم بقیه لایق ترن جرات بقیه تو رابطه بیشتره و من طعیفم هیچ کسی نبود بهم بگه میتونه تغییر کنه
به قول استاد مقایسه ممنوعه
تو از قبل خودت خیلی راحت تر وبا اطرافت پایه تری وارتباط عاشقانه بیشتری برقرار میکنی
نگاهت به بقیه نگاه احترام ویزه هست نگاهت به خودت نگاه احترام لیاقت ویزه هست وخیلی راحت با بقیه خودت عشقبازی میکنی خیلی خوبه من قبلا باور خاسی نداشتم همیشه یه گوشه می استادم وهر از چندی باور بقیه رو تایید میکردم ولی الان زبون تحسین کنندم باز شده وخیلی راحت تر از قبل کوچولو کوچولو تحسین میکنم وراحت ترم وبه خودمو بقیه عشق میدم
خیلی بهتر شدم تازه بازم جای کار داره به امید خدا انقد اخلاقم خوب بشه انقد ثروتم بیشتر بشه انقد رابطه ام جادویی خانواده ای رویایی بچه های ناز بیاریم ایلیا و یه چی دیگه
واایی شکرت تویی که اجابت کننده ای به اسونی منطق هایی هم میزاری تا ما منطقی کنیم خاسته هامونو وخودمونو جهانو رشد بدیم
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی
من چند سالی هست که با شما و سایتتون آشنا هستم ولی همیشه جدی نمی گرفتم
ولی میدونستم که ی چیزی هست که اگر بهش عمل کنم میتونم نتایج عالی بگیرم
ولی ذهن من همیشه فرار میکرد و ذهنم پر شده از علفهای هرز
ولی چند وقتی هست که تصمیم گرفتم خیلی جدی برنامه ها و گفته های شمارو جدی بگیرم تا از این شرایطی که توش هستم بیرون بیام
من هر موقع به مشکلی بر میخوردم رجوع میکردم به سایت شما و ی مدت که رو خودم کار میکردم و شرایط عوض میشد کلا ول میکردم و بر میگشتم به همون شرایط قبلی
ولی این سری با خدای خودم بستم که که تحت هر شرایطی باید تو این مسیر بمونم
من اولین بار دارم مینویسم
تو این چند روزی که دوباره شروع کردم به کار کردن روی خودم نتایج رو دارم میبینم ولی خیلی کوچک و بابت همین نتایج کوچک خدارو سپاسگزارم
ولی هنوز نتونستم روی ترسام کار کنم و نجواهای شیطانی در ذهنم هست که نه تو نمیتونی تو موفق نمیشی تو شکست میخوری و…..
ولی با همه این ترسا نمیخوام از مسیر دور بشم میخوام ادامه بدم و شکستشون بدم
من ی مغازه لبنیاتی دارم
از اونجایی که یکم بازار خراب شده البته از نظر ذهن من
بدهکاریام زیاد شده و همین باعث شده که ترسا بیشتر سراغم بیاد
دیشب یهو ساعت 5 صبح بیدار شدم و ذهنم شروع کرد به جفتک زدن و خیلی حالم بده بود بلند شدم رفتم توی بالکن سیگار کشیدم و این بدهیها در ذهنم دست از سرم بر نمیداشت
ولی تو همون شرایط میدونستم خدا هست تنهام نمیزاره
تو همون شرایط که حال خوبی نداشتم گفتم بزار برم تو سایت ی فایل گوش بدم حالم یکم بهتر بشه
که وقتی سایتو باز کردم با این فایل روبرو شدم همون ساعت 5 صبح شروع کردم به گوش دادن این فایل و دیدم چقدر این فایل با حال من همخونی داره و حرفهای که استاد میزنه چقدر با شرایط من همخونی داره خیلی حالم بهتر شد
و امروز دوباره این فایل و گوش دادم دیدم که واقعا چقدر من ایمانم ضعیف شده و دقیقا خدا میخواست که من این فایلو تو ساعت گوش بدم و بهم بگه که نگران نباش من هستم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
که من دوباره برگشتم خدایا شکرت که امروز با گوش دادن این فایل ایمانم به خدا بیشتر شد و نجواهای شیطانی کم رنگ تر شد
میدونم با ادامه دادن و کار کردن روی خودم اتفاقهای خوبی برام میوفته
مرسی استاد عزیز که چقدر باهاتون حالم خوبه چقدر دیدم نسبت به زندگی داره عوض میشه
شما فرستاده خدایید
خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام به تمامی عزیزان و استاد گرانقدرم
وقتی که ما یک درخواستی داریم فرآیند زیر طی می شود:
1. اعلام درخواست
2. اجابت درخواست
3. دریافت درخواست
معمولا دو مرحله اول به سرعت و سادگی انجام می شود ولی در مرحله سوم همه انسانها حتی پیامبران نیز مشکل دارند ، زیرا تحقق یافتن این درخواست را با شرایط کنونی می سنجند البته این کار کاملا طبیعی ذهن است و برای او فرقی نمی کند که شما پیامبر هستی یا یک انسان معمولی . او از شرایط فعلی شما تصویری می سازد که حتی فکر کردن به آن خواسته خنده دار است ، دقیقا مانند درخواست حضرت زکریا که درخواستش تولد فرزند بود ولی ذهن نجوا گر او می آید و می گوید تو که پیر و فرتوت هستی و همسری نازا داری پس نمی شود، این فکر تا حدی قوی هست که آنرا نیز به خدا بازمی گرداند و می گوید چجوری؟؟
اگر بتوانیم رسالت این ذهن نجواگر را درک کنیم ، متوجه می شویم این ذات وجودی اوست و اصلا بخاطر همین خلق شده است ولی اینکه در قبال هر درخواستی، او منطق های نرسیدن به آن درخواست را برای ما روی میز مینچیند به معنی آن نیست که واقعیت دارد هرچند بر اساس اطلاعات و شواهدی که دارد کاملا منطقی به نظر می رسد!!
بعنوان مثال فرض کنید یک نفری که تا بحال هیچ چیزی نخورده و یهویی به این دنیا آمده ( فرض کنید) بیاید پیش شما و شما به او بگویید باید این سیب را بخوری ، او که هیچ تجربه ای از خوردن سیب در گذشته ندارد شروع می کند به آوردن دلائل منطقی برای امکان پذیر نبودن خوردن آن سیب :
این سیب در دهان من جا نمی شود.
بر فرضی که بتوانم آنرا جا دهم چگونه آنرا قورت دهم و حتی اگر تلاش هم بکنم قورت دهم به یقیین خفه خواهم شد.
برفرضی اینکه آنرا قورت دهم معده ام چگونه می تواند یک سیب به این بزرگی را هضم کنم و قطعا آن با همان شکل به سمت روده های من هدایت خواهد شد.و در آن صورت دچار پاره گی روده خواهم شد.
برفرض اینکه از روده های من نیز عبود کند چگونه آنرا دفع کنم!!!!
تمامی دلائل فوق واقعی هستند و ذهن ما اینگونه عمل می کند و در انتها می گوید آیا اصلا ارزش دارد این سیب را با این همه احتمالات نا مناسب بخوری؟ و اینجا همان جایی هست که همه ما بیخیال آرزوها و درخواستهایمان می شویم. و جالب اینجاست که اگر باورش کنیم و بپذریم که این اشکالات در صورت خوردن سیب بوجود می آید ، یک عالمه نشانه نیز از بابت آن خواهیم دید مثلا یک نفر به شما می گوید یکی از آشناهایمان هسته زردآلو توی گلویش گیر کرده و مرده و یا کلیپی می بینید که افراد مختلف از خفگی ناشی از گیر کردن چیزی در گلویشان مرده اند و اینجاست که دیگر حتی فکر کردن به خوردن سیب نیز محال می شود چه برسد که بعنوان درخواست و رویا در ذهن خود حمل کنیم و این باور قدیمی اینگونه شکل گرفته است که ” سرنوشت ما همینه ما از اول هم نمی تونستیم سیب بخوریم”
به همین سادگی، به همین سادگی و به همین سادگی ذهن نجوا گر ما ، ما را گول می زند و ما را در مسیر رسیدن به خواسته ها یمان متوقف می کند.
در اینجا استاد عزیز می گوید به نجواهای ذهن توجه نکنید و از سلاح خود او بر علیه خود او استفاده کنید، که مراحل ذیل را برشمرده اند:
1. اول اینکه باید بدانیم از چه کسی درخواست می کنیم و او چه قدرتی دارد که همانا او رب عالم است و قدرت برتر
2. با استفاده از تجارب دیگران و خودمان این درخواست را منطقی کنیم، در اینجا با ید به ذهنمان بگوییم سالانه چندین هزار تن سیب در همین شهر ما به فروش می رسد و مردم آن را می خورند پس این امکان پذیر هست. البته تا اینجا هنوز نمی دانیم چجوری ولی از هر کسی که سوال کنیم تابحال سیب خوردی قطعا به ما خواهد گفت که بلی. و نکته اینجاست که وقتی باور کنیم می شود سیب خورد، نشانه ها برای ما می آید . بعنوان مثال توی پارک نشسته ایم و می بینیم که یک نفر دارد سیب را قاچ می کند و خورد می کند و می خورد ، یکم که بیشتر باور می کنیم می بینیم در یک مهمانی خانوادگی مادری برای فرزند چند ماهه خود دارد سیب را با قاشق می تراشد و به او می دهد… . بلی به همین سادگی راههای رسیدن به خواسته هایمان به ما گفته می شود اگر بتوانیم از چنگال نجواهای ذهن خودمان خلاص شویم و آنقدر مثالها و تجارب گذشته خود و دیگران را ببینیم و باور کنیم، و جالب اینجاست که اگر همین حالا ذهن ما بگوید نمی توانی سیب بخوری به او خواهیم خندید….
کامنت بیست و ششم
13 دی 1403
تعهد اول:
امروز میخواستم برم برای ضبط فایل جدید اما یه ایده ی دیگه برای فایل قبلی به ذهنم رسید.
میخوام فایل قبلی رو یکم طولانی تر کنم و توضیحات بیشتری بهش اضافه کنم.
باید فکر کنم ببینم چه چیزی میخوام بگم و حرف هام رو سبک سنگین کنم.
امروز این کار رو انجام دادم اما به نتیجه ی دلخواهم نرسیدم.
باید بیشتر روش فکر کنم چون نمیخوام کپی باشه.
تعهد دوم:
گزارش کارم رو توی کامنت نوشتم.
تعهد سوم:
امروز بسیار زیبا بود.
همسر عزیزم فقط دو ساعت رفت سر کار و بقیش رو توی خونه پیش من و دخترم بود. خداوندا سپاسگزارم به خاطر حضورش در زندگیم.
امروز با دختر نازنینم رفتم توی پارکینگ قدم زدم و فایل اجابت دعا رو دوباره گوش کردم. یک سومش رو تونستم گوش کنم اما همون هم فرکانسم رو خیلی تغییر داد. احساس میکردم نیاز دارم بارها و بارها کلماتش رو بشنوم. این فایل جزو اون فایل هاییه که هرچقدر گوش بدمش ازش سیر نمیشم. خداوندا شکرت به خاطر تمام این اتفاقات زیبا. ازت سپاسگزارم.
امروز با همسر نازنینم فیلم کمدی دیدیم و لذت بردیم و کلی خندیدیم. خداوندا شکرت به خاطر این همه خنده ی زیبایی که برامون رقم زدی.
امشب دختر خوبم که هدیه ی گران بهاییه از طرف خداوند رو بردم حموم. خدایا شکرت به خاطر تک تک سلول های بدنش که سالمه. خدایا چقدر به خاطرش باید ازت سپاسگزار باشم؟ من زبانم قاصره. خودت به بزرگواری خودت سپاسگزاری اندک و محدود من رو بزرگ کن. سپاسگزارم مهربانم.
امروز که داشتم فایل اجابت دعا رو گوش میکردم، یادم افتاد من هم قبل از اینکه بچه دار بشم از خدا فرزند صالح میخواستم. میگفتم خدایا خودت کمک کن دوتا از بهترین سلول ها به فرزندم برسه و تکثیر بشه و کمک کن وجود فرزندم سرشار از عشق به تو باشه. اما ته قلبم یه چیزی میگفت من نمیتونم سرنوشت آدم ها رو تغییر بدم. برای همین هم خیلی به آرزویی که کرده بودم اعتقاد نداشتم و فقط برای دلخوشی خودم میگفتمش. امشب که دوباره فایل رو گوش کردم یاد خودم افتادم. خداوند به من فرزندی صالح عطا کرده. همون طوری که ازش خواسته بودم من رو اجابت کرده. وای که با این فکر چقدر قلبم روشن شد! انگار خود خدا داشت با زبان استاد با من حرف میزد و میگفت فرزند تو جزو صالحینه. خدای بزرگوارم شکرت. سپاسگزارم که این احساس فوق العاده رو بهم دادی. سپاسگزارم که این فرزند نازنین رو بهم عطا کردی. خدایا شکرت. صدها هزاران مرتبه شکر.
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
داشتم کامنت های این فایل رو میخوندم ک در بینش چند صفحه قرآن خوندم تا رسیم ب سوره سبا صفحه دوم
انگار ک تا خالا تو عمرم همچین صفحه ای رو ندیدم منی ک بارها قرآن رو ختم کرده بودن و ایمانم بیشتر شد ک هر لحظه خداوند داره هدایت میکنه
پیشنهاد میکنم ب شما هم ک بخونین خداوند در این آیات ب شدن ذهن رو آماده میکنه ک باورپذیرتر بشه براش ک آرزوهاش برای خدا آسان ترین چیزه
از مثال هایی میگه ک خیلی دور از ذهن و منطقه شدنش و میگه این هارو انجام دادم
الهامی ک بهم شد این ک وقتی من میمیرم و نیست میشم خداوند منو برمیگردونه حتی ب قول خودش اثر انگشت هارو هم برمیگردونم
داره میگه وقتی ب من ایمان داری ک این کارو انجام میدم پس این خواسته های دنیویت برام کاری نداره
حالا بریم سراغ آیات زیبای سوره سبا
آیا او بر خدا دروغ بسته یا به جنونی گرفتار است؟! » (چنین نیست)، بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند.8
آیا به آنچه پیش روو پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چیز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهیم آنها را (با یک زمین لرزه) در زمین فرو می بریم، یا قطعه هایی از سنگهای آسمانی را بر آنها فرو می ریزیم. در این نشانه ای است (بر قدرت خداوند) برای هر بنده بازگشت کننده (به سوی خدا). 9
خدا در آیه 9 داره باورپذیر میکنه برای بنده ای ک برگشته ب سمتش و ایمان آورده ب ناتوانی خودش و توانایی مطلق خدا
میفرماید ک میتونم آسمان را تکه تکه کنم یا زمین رو بشکافم
در آیه های بعدی چیزهایی رو میگه ک ب بنده ها صالحی داده
و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم. (ما به کوهها و پرندگان گفتیم: ) ای کوهها و ای پرندگان! با او (در تسبیح خدا) هم آواز شوید. و آهن را برای او نرم کردیم.10
زره های کامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن. و عمل صالح به جا آورید که من به آنچه انجام می دهید بینا هستم. 11
و باد را برای سلیمان مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را. و چشمه مس مذاب را برای او روان ساختیم. و گروهی از جنّ پیش روی او به فرمان پروردگارش کار می کردند. و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد، او را از عذاب آتش سوزان می چشاندیم! 12
آنها هر چه سلیمان می خواست برایش می ساختند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا به اندازه حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود. و به آنان گفتیم: ) ای خاندان داود! شکر (این همه نعمت را) به جا آورید. ولی عدّه کمی از بندگان من شکرگزارند.13
در آخر آیه 13 میفرماید بندگان کمی از من شکرگزاری میکنند و شاکر بوون رو اصل اساسی میدونه برای دریافت نعمت هاش
خدایی ک من زنده میکنه دوباره براس آرزوهای من خیلی آسونه
این قدر آسون ک باید حق طبیعی زندگیم بدونم
خدا هم حق طبیعی من میدونه زندگی در بهترین حالت رو
باید ب صورت طبیعی وارد بشه اگر ک من ب صورت طبیعی و اصل گونه زندگی کنم الگوی رو هم ک دارم مثل استاد باید زندگی کنم
با عرض سلام و ادب خدمت استاد و همراهان سایت پر از الهامات الهی عباسمنش
واقعا این فایل میلیاردها میلیارد ارزش داره
استاد شما در این فایل راز اصلی رسیدن به خواسته ها رو گفتید
منطقی کردن رسیدن به خواسته برای ذهن
چه نکته ی نابی
و اینکه گفتید شکرگزاری یعنی منطقی کردن ورود نعمت های جدید به زندگی
تا حالا اینطوری به شکرگزاری نگاه نکرده بودم
بی نظیر بود واقعا شما را تحسین می کنم
حرف ندارید استاد
با این نوع نگرش به شکرگزاری
از این به بعد با انگیزه بیشتری شروع میکنم به شکرگزاری
و از لحاظ آماری هم تعداد نعمت های بیشتری رو به خودم یادآوری میکنم که خداوند بهم عطا کرده
تا ذهن قانع بشه وقتی خداوند این همه به من نعمت داده
نعمت جدید رو هم رزقم میکنه
هر کس دیگه ای بود این مبحث رو تبدیل به یک دوره میکرد و میفروخت
الهی الهامات را سپاس، رحمتت را سپاس، رزاق بودنت را سپاس، امیدواریم را سپاس
سلام استاد محترم و خانم شایسته عزیز
چه فایل امیدبخشی، چه صحبت های پر محبت خدا از زبان شما استاد عزیز
* درخواست زکریا از خدا برای فرزند دار شدن
و باورهایی هم هست که پیرم و …. که خودش هم فکر میکنه نمیشه
*خدا بشارت میده که انجام شدنی هست.
*از خدا درخواست میکنیم و یه سری باورها داریم که این درخواست نمیتونه اجابت بشه.
*تمام وعده های خداوند حتمی است. خدا منبع رحمت، برکت و ثروت و سلامتیه. ولی چطور میشه که اون درخواست ها اتفاق نمی افته ؟
چون ما با شرایط فعلی میسنجیم. هزاران دلیل تو ذهنمون هست و باورهای محدودکننده داریم که نمیشه. یعنی با ذهن منطقی نمیشه.
” باورهای محدود کننده؛ ”
باید پارتی باشه، با این سن و شرایط و تحصیلات نمیشه، چون این شهرم و چون ……
*نمیپذیریم که میشود تغییر کرد.کاری کنیم که تو ذهنمون یعنی رویاهامون با شرایط کنونی امکان پذیر بشه. هر چقدر باور کنیم و خواسته اجابت بشه. اعتماد به نفس میگیریم که بقیه خواسته ها هم اجابت میشه.
*ذهن تمرکزش روی شرایط فعلی هست. و اونم خودش بوجود اورده.
*خدا باور انجامش رو میده. که میشود. میشه خلق بشه. هدایت میشیم. برای رب همه چیز امکانپذیره. توانایی خلق همه چیز رو داره. محدودیتی نداره.
*خدا ما رو خلق کرده در حالیکه قبلش چیزی نبودیم و از هیچ خلق کرده و وجود نداشتیم و میتونه دوباره تمام خواسته ها رو خلق کنه.
منطقی و امکانپذیر شدن خواسته ها
خداوند میگوید باش و میشود.
*خدا یا همون فرستنده، خواسته های ما رو ارسال میکنه چون ما و گیرنده ها روی فرکانس درست نیستیم، دریافت کنیم.
*خواسته ها وقتی اتفاق می افته که؛
1_درک کردن قدرت نامحدود خداوند
2_ منطقی کردن اجابت خواسته ها برای ذهن
*وقتی یه کم باور کنیم، ذهن کم کم باور میکنه، و باعث میشه خواسته های بیشتری رو باور کنیم. اگه فقط یک درصد باور داریم، بعد میشه دو درصد و پنج درصد و….
و بعد خواسته به شکل منطقی و طبیعی برامون اتفاق می افته، وقتی که ذهن مقاومت کمتری داشته باشه.
*یاداوری کنیم به خودمون جاهایی که خدا بهمون کمک کرده، سپاسگزاری کنیم که آبرومون رو خریده، بیاداوردن نعمت ها، همون خدایی که نعمت های قبلی رو داده میتونه نعمت های جدید هم بده. به شرط کنترل ذهن، تقوا داشتن.
*وقتی مدار درست و مدار خداوند قرار میگیرم در زمان مناسب مکان مناسب قرار میگیریم و کارهامون به شکل راحت و درست و طبیعی انجام میشه.
*جهان پر از فراوانی هست، آیا ما در مدار دریافت هستیم یا نه ؟
*در مورد کسانی که طلاق گرفتند؛
خدا از جایی که فکر نمیکنن رزق میده. اگر بخدا توکل کنن، خدا براشون کافیست. فرمان خدا اجرا میشود. و میتونه این برای موارد دیگه مثلا اخراج از کار هم صدق کنه.
* نگاه کنیم به زمین که بعد مردن آن را زنده میکند. خداوند قادر مطلق هست، جهان پس از مرگ وجود داره همونطور که طبیعت مرده، زنده میشه مردگان هم زنده میشن. خداوند بر همه چیز تواناست.
*در هر شرایطی که هستیم، امکانپذیر هست شرایط مالی تغییر کنه، روابط عالی باشه، سلامتی باشه. کارها انجام بشه.
* آیه “و اذا سئلک عبادی انی، فانی قریب، اجیب دعوت دعا اذا دعان ”
*اگه از من پرسیدن بندگان من، بگو خدا نزدیکه و همواره اجابت کننده درخواست هاست. پس مرا اجابت کنید و ایمان بیاورید.
*تمام خواسته های ما اجابت میشه، ما آماده دریافت نیستیم. ما باور نداریم.
* سوگند به روز و شب هنگامی که تاریک میشود
پرودگار تو هرگز تو را ترک نکرده و رها نکرده و هرگز از دست تو ناراحت نیست.
* موقع اشتباهات و احساس گناه فکر میکنیم خدا ما رو رها کرده و دیگه پاسخ نمیده و ما رو دوست نداره، از درگاه خدا رانده شدیم و خدا قسم میخوره که اینطور نیست و خدا نویدی میده که شرایط آینده بهتر از گذشته تو خواهد شد. خدا وعده فراونی و فزونی و رحمت و مغفرت میدهد.
* پرودگارت در آینده اینقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی بشی.”
خداوند وعده میده و وعده خدا حق است و خدا دلایل منطقی میاره که امکانپذیر بشه.
*آیا زمانی که یتیم بودی خداوند پناه نداد؟ آیا زمانی که گمراه بودی خداوند تو را هدایت نکرد؟ آیا زمانی که فقیر بودی غنی و بی نیازت کرد؟
* به یاد بیار نعمت هایی که خداوند به تو داده، این یاداوری کردن ذهن رو خلا سلاح میکن.
*مقایسه کردن خودمون با بقیه احساس بد میده و نابود میکنه احساس رضایتمون را.
*بیاد بیاریم قبلا هم مریض بودیم مریضی سخت داشتیم درمان شدیم. ما از لحاظ سیستم ایمنی قوی هستیم. در مورد ثروت هم همینه که قبلا چیزی نداشتیم و الان اوضاع بهتر شده. بیاد بیاریم کجاها درها رو خداوند باز کرده. دستمون رو گرفته.
* این یاداوری ها امکانپذیر میکنه برای ذهن. که میشود.
* به اندازه ای که باور کنیم هدایت میشیم به شرایط مناسب، افراد مناسب. موقعیت های مناسب
سپاس بابت آگاهی های بینظیر دوره و این فایل بینظیر
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
ذوق کردن خیلی زیاد و یا احساساتی شدن خیلی زیاد در هنگام رسیدن ب خواسته ها نشان از چندین باور اشتباهه
باور به خسیس بودن و ب زور دادن خداوند همون کنایه ک یک نو از خرس کندن هم غنیمته
کوچک بودن ظرف و دریافت خواسته های معمولی ک رویا نیستند
عدم درک ارزشمندی خود
این ک خواسته ها ب سختی بدست میان و زمان میبره رسیدن ب خواسته بعدی
خود این فوران احساسات ی جورایی برای جلب توجه دیگران و تکبر و خودبزرگ بینی و عدم خشوع و شکرگزاری خداوند
در صورتی ک یک رفتار طبیعی باید در همه حال رعایت بشه و هیچ تفاوتی بین قبل از دریافت و بعد از دریافت وجود نداشته باشه
همونطوری ک استاد میگه احساس خوشبختی من با زمانی ک با دمپایی میرفتم دانشگاه و الان هیچ تفاوتی نکرده
ب این میگن یک رفتار عادی و انسانی
این قدر خودم خودمو آوردم پایین ک با خودم میگم اگر ب فلان خواسته برسم چی میشه !!!
حالا اون خواسته یک جیزی هس ک از اول باید در زندگی منمیبود و خیلی راحت باید وارد زندگیم میشد
بنام خداوندی که قدرت تسیلم شدن درون مرا صادر گردید تا برگردم به سمت خدای خودم وشکور بودن رو بی منت به جا بیاورم خدای شکرت خدای طرز درست طلبیدن ودرست دریافت کردن رو بهم یاد داد خدایا شکرت به خاطر این اکاهی های درونی اگاهی ها که مرا در مدار دریافت حقایق درونم گذاشته ومرا اگاه کرد متوجه این بشم که چطور سال ها افکار باطله وعقاید باطل باعث شدن که من حقیقت درونم رو نبینم ویک عمر با نبخشیدن خودم در گمراهی بمونم الان دارم متوجه می شوم که من هر کاری که کنم سودشو خودم میبرم خدایا شکرت وخودم مهم تر از هر عوامل بیرونی می دونم واز خداوند سپاس گزارم خداوند که کانون توجه ام رو با اگاهیرهای درست برگردون ومتوجه شدم عوامل بیرونی تاثیر در روی احساحس من ندارن وقنی که زوایه نگاهم عوض شده نسبت به مسائل بیرونی قبل از دلیل تمام اتفاقات رو عونال بیرونی می دیدن واصلن نمی دونستم ایراد از کحا بوده ایراد از عدم اگاهی من بوده حالا که ایراد کارم می دونم متوحه شدم که چطور مکانیز مغز چطور عمول میکنه که چطور با مخاطر کرده تصورتات تخلیلات باعث شده من خقیقت درونم رو نبینم اگر قبلن نمی دونستم الان دیگه می دونم که چطور از اگاهی ها استفاده کنم خدایا شکرت رسالت درونی خودم رو بیشتر بشناسم خدایا تو می دونی کمک کنی تا رسالت درونیم رو بیشتر بشناسم خدایا شکرت به درک دردنی رسیدم که من هیچی از خودم ندارم هر چه بخوام خداوند جوابش رو از طریق درونم بهم می ده خدایا توبهتر از هر کسی هز جهانش اگاه هست خدایااین درخواست من از تو هست حالا که اجابت کننده دعای منطق های رو در درونم زنده کن تا راه مستقیم رو می خواهم راه کسانی به نعت وثروت دنیا واخرت بشخیده وتو توان ساختن این باورها رو بهم بده تا در مسیر درست قدم بردام مسیری که به خودم کمک کنم نه مثل قبلا که مسیر درست رو توی کمک کردن به دیگران می دونستم بهترین وکاملترین مسیر این که من به خودم کمک کنم اگر مب بشخم به خاطر خودم هست وبیام از امروز از خداوند بخوام خداوند توانایی بهم بده که توی تمام جعتبه های زندگی اول به خودم فکر کنم اول به خودم نگاه کنم اول به خودم ارزش بدم اول به خودم عشق بدم به دیگران واگر کاری کسی میکنم مثلمن خیرشو خودم می برم خدایا شکرت