کلید اجابت دعاها - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
ب نظرم ب طور کلی انسان ها دو دسته هستند
آنهایی ک چهار تا موفقیت بدست می آورند و تا آخر عمر سرخوش از این موفقیت ها پیش میروند و هیچ موقع هدف از زندگی و بی ارزشی این دنیا در مقابل دنیای بعد و از همه مهم تر خدا و بندگی رو نمی فهمند و دائم در توهم این ب سر میبرند ک خودشون موفقیت هارو کسب کردند و تا آخر عمر با گذروندن ب شدت سخت سختی ها با توهم این ک زندگی همینه پیش می روند
و اصن جایگاه خودشون و خدا رو درک نمی کنند
اما دست دوم کسانی هستند ک ب فانی بودن این دنیا و هدف نبودنش فکر میکنند و دائم سعی میکنن خدارو بشناسند و از خدا سوال میکنند ک خدایا من اینجا چیکار میکنم و تو کی هستی و من باید چیکار کنم و بندگی تو چ جوریه و اصن من چرا باید بندگی کنم تو رو و اصن تو چیکاره ای و من چیکارم و …
همیشه از خدا سوال میپرسیدم خدایا من چ جوری باید بندگی تو رو بکنم و مشتاقم ب بندگی تو
خدا رفتارش با این دو دسته کاملا متفاوته
رفتارش با دسته اول اینه ک جوری ب خواسته هاشون میرسونه ک اونا فکر کنن ک خودشون رسیدن و تا آخر عمرشون در غفلت بگذرونن و سرخوش از جهار تا موفقیت کوچیک و یا حتی بزرگ
اما دسته دوم ک درخواست کردن از خدا ک من 0 جوری بتونم بنده خالص تو بشم همون جایگاهی ک شیطون نمیتونه فریبشون بده
انسان های دسته اول ب خاطر غروری ک دارن شیطون ب هر طرفی ک بخاد بکشونه راحت میکشونه
اما دسته دوم نه
وقتی ک یک مدتی خدا از قصد ب موفقیتی نمی رسوندشون تا بفهمن ک اعتبار تمام موفقیت ها ب خدا میرسه تا بفهمن ک بدون خدا هیچی نیستن تا بفهمن زمان هایی ک در زندگی تغییری کردن ب سمت مثبت زمان هایی بوده ک همه تلاشی کردن و زور زدند و نشده و ی جا برگشتن ب عجز خودشون پی بردن و خالصانه از خدا خواستن ک ی کاری بکنه و ی جورایی مثل حضرت موسی فقیر شدن ب خیری ک از خدا بهشون برسه
معمولا آدم ها سرخوش میشن از اولین موفقیت ها و باز دوباره فکر میکنن ک خودشون ب موفقیت رسیدند و باز پیش میرن و میش میرن
تا دوباره ب ی جایی برسن ک ناتوانن و فقیر ب خیری ک از جانب خدا بهشون برسه
اینجور موقع ها تازه جایگاه خودشون و خدا رو درک میکنند
اینجاس ک از پرستش هوای نفس فارغ میشن و میفهمن اعتبار تمام موفقیت ها ب خدا میرسه و تمام ستایش ها مخصوص اوست ن مخصوص خودش
خدا چ زیبا میگه ک قبل از مرگ برای خدا رکوع کنید
در حالت رکوع انسان آگاهانه سرش رو یا همون مغزی ک اعتبار موفقیت هارو بهش میداده و میپرستیدتش تا جای ممکن در برابر رب میاره پایین و ب خدا میگه هیچ جیز شریک تو نیس اعتبار موفقیت ها ب تو میرسه و پرستنده ای غیر از تو وجود نداره ببخش منو ک جاهلانه مغزمو میپرستیدم
سبحان الله
اینجاس ک ب ناتوانی و ب نادانی و بلد نبودن خودش پی میبره و میفهمه ک فقیره ب خیری ک از جانب خدا بهش برسه و دست از تلاش های زجرآور و دعاهای بی فایده برمیداره و تسلیم میشه و ب خدا میگه من تسلیمم من بلد نیستم ب خودم ظلم کردم با عدم شناخت جایگاه تو و ناتوانی خودم
اینجاس ک تسلیم میشه و دیگه میفهمه غم از گذشته و ترس از آینده و تفکر برای چاره جویی هیچ فایده ای نداره
میفهمه ک نمیتونه جیزی رو کنترل کنه و اینجاس ک اگر بتونه رها کنه و تسلیم بشه خدا هدایتش میکنه
استاد در فایل های قبلی هم گفتن ک وقتی ک تسلیم شدی خدا هدایتت میکنه
خدا با هر کسی اینطوری رفتار نمی کنه فقط با کسانی ک درخواست دادن ک میخان بندگی کنن
بعد میگه حالا فهمیدی کل جهان در سیطره منه ؟حالا فهمیدی ک اگر آدم ها دوست دارن فقط ب خاطر منه؟اگر من نخام همه ازت متنفر میشن
اگر من نخام حتی ی لقمه نون هم بهت نمیرسه
حالا فهمیدی ک هیچی نیستی و همه جیز منم؟
انسان زمانی دچار ترس و غم میشه ک فکر میکنه کاری از دستش برمیاد و فکر میکنه کاره ای هس در این دنیا و حرص میزنه تا ی کاری انجام بده
اما انسانی ک تسلیمه و پی برده ب ناتوانیش رها میکنه غم و ترس رو چون فهمیده ک هیچ کاری از دستش برنمیاد و ب خدا میگه من ناتوانم از تغییر شرایط و باید خیری از جانب تو بهم برسه
اینجاس ک شاعر میگه
هر لحظه ک تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو، بی باک ترم از شیر
هر لحظه ک می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج پی رنج اید و زنجیر پی زنجیر
استاد در یکی از دوره ها خیلی زیبا و کاربردی مادر موسی رو مثال میزنه
میگه ک از طرف خدا دستور اومد بچه بزار تو رود و نترس و غمگین باش
این نترس و غمگین نباش دستور بوده
استاد میگه تصور کنین ک اگر مادر موسی رها نمی کرد و میترسید و غمگین میشد یقینا هیچ موقع بچش رو نمی دید
استاد میگف خدا خارج از قوانینش عمل نمیکنه حتی در مورد پیغمبرهاش
استاد میگف چون تسلیم شد و غم و ترس نداشت باز دوباره بچش رو دید و بهش شیرداد
هیچ کاری از دستم برنمیاد و هیچ کاری
ب شدت فقیرم ب خیری ک از جانب او بهم نازل بشه
گفتم یاز ب خودم میگم ک زمانی دجار غم و ترس میشم ک فکر میکنم کاری از دستم برمیاد
ب قول استاد زمانی که تسلیم میشم خدا کارهارو انجام میده و هدایت میکنه
تمام ستایش ها مخصوص توست
بیخود نیس ک استاد میگه صبح ک از خواب بیدار میشم میگم اباک نعبد و ایاک نستعین
تنها کاری ک میتونیم ب کمک خودش انجام بدیم همین بندگیه
هر وقت ک ترسیدم و یا نگران شدم باید بفهمم ک دارم اشتباه میرم و تو این مسیر هیچ وقت هیچی ب صورت ریشه ای حل نمیشه و تو این مسیر خر روز غم و ترس بیشتر میشه یک مورد تبدیل میشه ب دو تا
بندگی یعنی رهایی از ترس و غم
خدا ب بندگی من نیازی نداره منم ک نیازمندم ب بندگیش
براش فرقی نداره ک من کدوم راه رو برم
اگر بندگی کنم یادم باشه ک ناتوانم اونم خدایی میکنه
وای ک جقدر وقتی فرمون رو دست میگیره زندگی از هر جهتی رویایی میشه
تو این مسیر خدا گناه هارو میبخشه ب جز شرک ب خودش رو
اگر فکر کنم خودم ب موفقیت ها رسیدم دچار غرور میشم.و فکر میکنم خودم تونستم ب خودم خیر برسونم و خدا هم میگ باشه اگر فکر میکنی خودت بودی باشه برو بقیش رو هم خودت بدست بیار
و تمام موفقیت ها نابود میشه و ممکنه دردش رو تا سال ها حس کنم
و این ب خاطر شرکی هس ک خدا نمیبخشه
در واقع مغزم رو شریک کردم با خدا و اعتبار موفقیت هارو ب مغز خودم دادم
اینجاس ک حضرت یونس اعتراف کرد ب یگانگی خدا و خدا نجاتش داد
لا اله الا انت سبحانک
خدایا من یا شرک بر تو ب خودم ظلم کردم و فکر کردم خودم ب موفقیت رسیدم در حالی ک باید تو رو میپرستیدم و از تو هدایت میخاستم و روی مغزم حساب نمی کردم
خدایا پرستش و ستایشت رو هم از خودت میخام من ناتوانم از خودت میخام ک تا آخر عمر منو در مسیر بندگی خودت نگه داری و نگذاری هیچ وقت مغرور بشم
خدایا من فقیرم ب همه اون خیرهایی رو ک برام کنار گذاشتی
من ناتوانم و تسلیمم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغصوب علیهم و لا الضالین
سلام ودرود بر استاد عزیزم و خانم شایسته ودوستان من یک تجربه خیلی خوب دارم از درخواست از خداوند که به راحتی برام انجام شد سال 94 میخواستم که بازنشستگی پیش از موعد بگیرم وتصمیم گرفتم روز آخر پرکردن فرم رفتم علیرغم مخالفت های همکاران و مدیرم و خیلی ها که میگفتن خسته میشی حالا بمون سال دیگه حقوق ها اضافه میشه ولی من میخواستم این کار انجام بدم و آزادتر باشم برای مسافرت و گردش با اینکه از نظر منطقی اصلا درست نبود من به خدا گفتم ورفتم فرم پر کردم درحالی که اصلا شرایط دریافت این هم نداشتم هم سنم کم بود هم مجرد بودم یعنی از نظر بقیه هیچ گونه شرایطی برام مهیا نبود من فقط با خدا صحبت کردم وگفتم اگر خوبه برام خودت درستش کن به خداوندی خودش قسم که من فقط فرم پر کردم و خودش کارها برام انجام داد هنوز هم که چند سال گذشته خیلی از همکارها زنگ میزنن بهم بگو نو چه طوری بازنشستگی گرفتی و من میگم خداوند کار من درست کرد و اونها جالب که تعجب میکنن و میگن خدا که سرجاش ولی تو چیکار کردی پارتی داشتی و من فقط لبخند میزنم من الانم داشتم این فایل برای چندمین بار گوش میدادم و مینوشتم یاد این کاری که خدا برام انجام داد افتادم و برای خودم نوشتم و خواستم دوستانم هم بخونن با خودم گفتم چه جوری شد که این کار راحت بدون ذره ای تقلا برات انجام شد و من متوجه شدم که من قدم اول برداشتم و فرم پر کردم و سپردم به خداوند و از ته قلبم رهاش کردم همه میگفتن چرا نمیری دنبال نامه ات چرا بی خیالی مدیرم هر روز تهدیدم میکرد که اگر جواب درخواستت نیاد من نگهت نمیدارم منم گفتم باشه اشکال نداره میرم یه مدرسه دیگه و پی گیرم نشدم جالب اینجاست که این نامه دو جا باید امضا میشد و هر دوبار یکی اداره خودم و بعد اداره کل راحت درخواستم موافقت شد باهاش چیزی که همه دنبالشن با هزار جور گواهی پزشکی نمیتونن خداوند برای من انجام داد واقعا الان داشتم به خودم میگفتم که اگر تو مسایل دیگه ام همین جور اعتماد کنم و نترسم نگران نباشم حل میشه والبته که به قول استاد یاذاوری کارهایی که غیر ممکن بود خداوند انجام داده هزار بار برای خودم تکرار کنم بازم کمه هدفم از نوشتن این کامنت یادآوری به خودم بود اول بعد هم شاید قوت قلبی باشه برای دوستان عزیزم که با خوندنش کمکی بهشون کرده باشم
خدایا تنها تو را میپرستم وتنها از تو یاری می جویم
سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش و بانو شایسته عزیز….امیدوارم الله توفیق خیر بده شما دو بزرگوار رو
به جرعت میتونم بگم این فایل اولین فایلی بوده که من تا به حال بدون خستگی بدون اینکه منتظر باشم زودتر تموم بشه تا انتها گوش دادم و روی هر قسمتش فکر کردم …
یکی از باورهای محدود کننده من این بود که فکر میکردم قرآن برای شخص پیامبر نازل شده و خودم رو جدا میدونستم …اما با گوش دادن این فایل به این نتیجه رسیدم که سر صحبت با همه ماست نه صرفا پیامبر. این نگرش باعث شده بیشتر احساس راحتی و نزدیکی کنم…و راحتتر درخواست کنم. فاصله نزارم.
و قصد دارم لیستی از ایات قرآن که باور های قدرتمند کننده دارند رو برای خودم جمع آوری کنم.
مثل آیه انا فتحنا لک فتح مبینا. ما برایت می گشاییم.
بابت فرصت زندگی ، خداوند زندگی و آدم ها و راه های خوب زندگی سپاسگزارم …در جهان من همه چیز نیکوست
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
قربون خدایی بشم ک وقتی ک آرومی و رهایی و هر چیزی رو یک خیری ببینی برات خیر میشه
این شب ها به عشق لحظات قبل از نماز صبح و بعدش و ارتباط با خدا سعی میکنم خیلی زود بخابم ک زودتر از روز قبلی بیدار بشم این قدر ک لذت بخشه
لذتی ک این قدر خالص و پاکه ک یقینا هیچ گونه مواد مخدری نمیتونه همچین لذتی ایجاد کنه نکشیدمو و اینو مطمئنم چون قلبم بهم میگه
امشب هم زودتر از بقیه شب ها خوابیدم اما ساعت حدود 11 با صدای خنده خانواده از خواب پریدم خواستم غر بزنم اما شکر کردم و گفتم خیره و خوابم نبرد و اومدم تو سایت
کامنت یکی از دوستان رو در مورد رهایی خوندم و فهمیدم ک چ خیری در انتظارم بوده
احساس میکنم زندگی یک تابلوی نقاشیه خامه ک هر لحظه دارم با افکارم یک شکلی میکشم
دقیقا چیزی ک استاد در 12 قدم مثال داتماس همون نقاش بامزه مو فرفری معروف خودمون رو میزنه و داتناس در لحظه تصمیم میگرفت ک چی بکشه خب اینجا ی درخت میکشیم بغلش ی بچه ک داره بازی میکنه
استاد میگه زندگی ما هم همینطوریه خودمون داریم میکشیمش
من دوست دارم و آرزوم اینه ک خدا بهم قدرت رهایی در هر لحظه رو بهم بده جوری ک تو اون صفحه خام سفید فقط لنویسم خدایاشکرت
به نظرم زیباترین تابلو میشه خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
رهای رها تسلیم تسلیم راضیه راضی
مثل اون لحظه ای حسین بن علی در لحظات قبل از مرگش باشم ن تنها هیچ شکایتی نکرد بلکه رهای رها میگفت خدایا راضیم ب رضای تو تسلیمم ب امر تو
دست و پا نمیزنم زور نمیزنم
ب یاد موسی و لحظه ی رهایی و دست و پا نزدنش و اعتراف ب ناتوانی و اعتراف به فقیر بودنش ب خیری از جانب خدا
اون لحظه ای ک فهمید هیچ نیستش و دست از تکبرش برداشت و زاتو زد و به اشتباهش و ظلم ب خودش ب خاطر این ک فکر میکرد خودش میتونه اعتراف کرد
فهمید ک همه جیز اونه فهمید ک صفره صفره
و یا اون لحظه ای ک یونس فهمید ک غیر از ذات اقدس الهی پرستنده ای وجود نداره و اونه ک همه کارس
و خدا چقدر لطف داره ب کسانی ک بالاخره ی روز فهمیدن و با میفهمند ک هیچی نیستن و جقدر آن هایی ک تک روی میکنن و با ذره ای موفقیت غرور برشون میداره ب خودشون ظلم میکنن
موفقیتی ک اعتبارش ب خدا میرسه اما چشم و گوششون بسته شده ب خاطر اعمالشون
وای ک جقدر زندگی سخته اونطوری چ سربالایی چ بار ستگینی کمر درد و پا درد و زود پیر شدن و
و چقدر ایمان خوبه چقدر رهایی خوبه چقدر خشوع خوبه
و چقدر غرور بده
چقدر خوبه ک بدونی ک اعتبار تمام موفقیت ها ب خدا میرسه اون وقت از غرور نجات پیدا میکنی و حتی با موفقیت های بیشتر خاشع تر میشی
چقدر آدم خاشع دوستان بیشتری داره اون کسیه ک هر لحظه سعی میکنه محبت کنه عاشق اطرافیانشه
مثل استاد زندگی میکنه هر لحظه ب همه پیگه عاشقتم ب ما هم میگه عاشقونم
ب خانم شایسته هم هر لحظه جودی محبت میکنه ک حد اعلا رو ب جا بیاره چونهر لحظه حواسش ب این هس ک شاید فردایی در کار نباشه و این فردا قطعا یک روز میاد هر لحظه امادس
ب قول شاعر
هنر این نیس برنجانی ز خود آدم را
هنر آن است بیاموزی ز عشق عالم را
این فلک زیباست اگر زیبا تو رفتار کنی
ز آدم میشوی گر ک دلی باز کنی
آدم باید در این دنیا درست زندگی کنه سالم راه راست رو بره زیر و رو نکشه با همه مهربون باشه
جوری با آدم ها رفتار کنه ک دوست داره خدا با خودش اونطوری رفتار کنه
اگر سفت باشه خدا هم براش سفته اگر نرم باشه و عشق بده و ببخشه خدا هم نرمه باهاش
این بوده ک تقریبا همه پیغمبرها با این ک آزار و اذیت فراوون دیدن اما وقتی عذابی قرار بود نازل بشه هر کاری میکردن تا خدا رو منصرف کنن
خدایا ب خودت پناه میارم میدونم این درخواست من اجابت نمیشه چون در قانون تو نیس اما ازت میخام ک همه رو ببخشی
من میترسم از مقام و جایگاه تو
خدایا مارو ببخش ب خاطر فساد در زمین خودت
منو ببخش اگر جاهایی درست زندگی نکردم طلب مغفرت میکنم
بندت فقیره ب خیری ک از جانب تو بهش نازل بشه وگرنه هیچی نیس
من بلد نیستم من ناتوانم من نادانم
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغصوب علیهم و لاالضالین
استاد حتی اون جمله اول محصولاتتون ک در مورد زندگی ب شیوه درست هس مهم ترین درس شما برای ما بوده
این ک درست زندگی کنیم احساس زرنگی نکنیم
پرسش کن از آن کس ک مدام خیره است
حقیقت نزد شیفته فقط اون دیده است
میگویدت ک نیستم اهل دروغ
کهکشانی ساخته شد بر پایه و نظم و اصول
تلخیم نیست شود از شکرم یاد کنن
جسمی بگذارم زنده تنم خاک کنن
سلام به همگی
خواستم از تجربه ام بگم اینکه استاد تو بیشتر فایل ها و آخر این فایل هم گفتن که این فایل رو گوش کنید تا اینکه سیمان باورهای محدود کننده کم کم بریزه
من چند روز بود که به فکر خرید یه ماشین بودم برای جایی که قصد مهاجرت به اونجا رو دارم با خودم میگفتم من این ماشین رو می خوام ولی هر وقت میگفتم من این ماشین رو می خوام ذهنم میگفت نه خیلی قیمتش بالا ست و حالا حالاها نمیشه داشته باشی
چند دقیقه بعد از دیدن این فایل یه ویدیو یوتیوب رو دیدم کسی بود که داشت شرایطی رو توضیح می داد که چطور میتونی اونجا خیلی راحت با درآمد متوسط صاحب اون ماشین بشی
این باعث شد داشتنش برام منطقی تر بشه
امیدوارم هم من و هم بقیه دوستان نهایت استفاده از این فایل ارزشمند رو ببریم
به نام خدا
سلام.
من امروز برای بار دوم این فایل رو مرور کردم از روی یاد داشت هام و به درک خیلی بهتری نسبت به دفعه اول رسیدم.حالا میگم چرا.
من مدتی میشه یه خواسته ای دارم و خیلی براش اشتباق دارم و دوست دارم بهش برسم.
این اشتباق باعث شده خیلی بخوام زود بهش برسم و هر وقت با خودم میگم تا فلان موقع بهش برسم، ذهنم شروع میکنه به نجوا کردن و آوردن دلایلی که نمیتونه این اتفاق بیوفته.
البته یه نکته ای بگم که میدونم نباید برای خواسته ها زمان تعیین کنیم ولی خب اینم خودش یه خواستس و از لحاظ تکاملی هم ازش دور نیستم اما ذهنم بازم نجوا میکنه.
حالا ازونجایی که اتفاقا مدتیه خیلی درکم از احساس و کانون توجه و قانون بهتر شده، حواسم بیشتر جمع اینه که احساسم نسبت به خواستم نباید بد بشه. اخیرا که خودم و احساساتمو بررسی میکنم میبینم وقتی به این خواستم فکر میکنم یهو کلی نجوا میان و من احساسم بد میشه و تهش رسیدن به خواسته برام “باور ناپذیر” میشه.
امروز داشتم فکر میکردم که باید برای این نجوا ها دلیل منطقی بیارم و هدایت شدم که برم سراغ دفتر یادداشت هام برم و هدایت شدم به این فایل فوقالعاده.
و دیدم استاد یه نمونه خیلی منطقی(چی میتونه منطقی تر از باور های توحیدی و قرآن باشه؟) برامون گفتن.
خلاصه اومدم طبق فایل تک تک باورهای توحیدی که خدا گفته رو نوشتم
ـمن رب هستم
ـمن میگویم باش و میشود
ـتو را از هیچ خلق کردیم
ـدر جنگ 1 به 10 پیروزتان کردم
ـراهی پیش پایت میگذاریم
ـاز جایی که گمان نمیبری به تو روزی میدهیم
ـخداوند برای تو کافیست
ـشما را پس از مرگ زنده میکنیم مانند طبیعت
ـخداوند بر همه چیز تواناست
ـمن نزدیکم
ـمن اجابت میکنم
ـپروردگارت هرگز تو را ترک نکرده
ـآینده تو درخشانتر از گذشته خواهد شد
ـآنقدر به تو میدهیم تا راضی باشی
ـوقتی یتیم بودی به تو پناه دادیم
ـوقتی گمراه بودی هدایتت کردیم
ـوقتی نیازمند بودی تو را غنی کردیم.
و اومدم خواستم رو از این باور های قوی گذروندم، و آخرش دیدم تک تک نجوا ها اروم شدن و اون خواسته برام خیلی طبیعی شد، خیلی آرام شدم و امیدوار.
از این فایل یاد گرفتم که میتونم از 2 تا ابزار برای اروم کردن نجواها استفاده کنم.
1ـ توکل 2ـ شکرگذاری
همچنین
*خودم رو مقایسه نکنم
*ورودی هام رو کنترل کنم
*با دلایل منطقی نجوا های ذهن رو خاموش کنم.
————–
خیلی ممنونم استاد
مرور این فایل خودش یه هدایت و قدم بزرگ بود برای رسیدن به خواسته ها.
خدایا شکرت که ما رو هدایت میکنی.
شاد و ثروتمند باشید
کامنت پنجاه و هفتم
15 بهمن 1403
تعهد دعا:
خدای من ازت به خاطر اجابت دعاهام سپاسگزارم.
تو من رو اجابت کردی در حالی که هیچ مسیری جلوی پام نمی دیدم.
من فقط ازت درخواست کردم و تو درخواست من رو اجابت کردی.
من شبانه روز ازت خواستم. قبل از خواب، موقع خواب، بعد از بیدار شدن، در تمام طول روز، در تک تک لحظه ها ازت می خواستم و تو اجابتم کردی.
خدای مهربانم چقدر ازت ممنون و سپاسگزارم.
چقدر خوب و عالی و بی نظیر هستی و من چقدر از اینکه در زندگیم دارمت خوشحالم.
خدای من تو هیچوقت از ما دور نمیشی. این ماییم که ازت دور میشیم.
خدای مهربونم نذار دیگه ازت دور بشم. دور از تو سرده.
بذار همیشه نورت گرمم کنه و بهم انگیزه و قوت قلب بده و مسیرم رو مشخص کنه.
پروردگار مهربانم خودت هممون رو به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آن ها نعمت دادی. نه کسانی که بر آن ها غضب کردی و نه راه گمراهان.
خداوند مهربانم ازت سپاسگزارم که انقدر نزدیکی و سریع اجابت می کنی.
همه چیز به بهترین شکل ممکن حل شده و من چقدر از این بابت از تو سپاسگزارم.
خداوند مهربانم شکرت.
همیشه خودت صفر تا صد کارهام رو پیش می بری. این کارم رو هم از ابتدا تا انتها به نحو احسن و به بهترین شکل ممکن پیش بردی.
ازت سپاسگزارم که انقدر دقیق و علیم و آگاهی. ممنونم.
خدای من چقدر ازت سپاسگزارم که کارمون رو به راحت ترین و سریع ترین و آسون ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن پیش بردی.
مرسی که هستی و کمکمون می کنی.
دوستت دارم.
تعهد اول:
امروز باز هم قسمتی از کتاب معلم رو مطالعه کردم و در مورد چیزهایی که باید بگم یاد داشت برداری کردم.
تعهد دوم:
توی کامنت ها کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
پروردگارا شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم و فرزندم.
سپاسگزارم به خاطر سلامتی خانواده ی خودم و همسرم.
سپاسگزارم به خاطر تمام افرادی که در خانواده ی من و همسرم وجود دارن.
خداوندا چه انسان های بی نظیری خلق کردی. ازت به خاطر حضور تک تکشون سپاسگزارم.
خداوند مهربانم شکرت به خاطر نعمت های پر و پیمونی که توی یخچالمون وارد شده.
دیشب یادم رفت بگم سپاسگزارم که شام خونه ی پدر و مادر همسرم بودیم و و سپاسگزارم که انقدر بهمون خوش گذشت.
سپاسگزارم که امروز کلی نعمت و برکت وارد زندگیمون شد.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر اینکه امروز تونستم خونه رو تمیز کنم و کلی از این تمیزی لذت ببرم.
سپاسگزارم به خاطر توانایی که بهم دادی که بتونم تمام کارها رو به راحتی انجام بدم.
سپاسگزارم که امروز با همسر و دخترم رفتیم خرید و کلی بهمون خوش گذشت.
خداوند مهربانم به خاطر همه چیز ازت ممنون و سپاسگزارم.
شکرت.
بسم الرحمن الرحیم
سلام به همه
کلید اجابت دعاها،اینکه:اطمینان داشتن به وقوع پدیدارشدن خواسته.که دوتا مسیر داره ترس یا ایمان تو کدوم جاده رو انتخاب میکنی ایمان به تحقق یا تردید و ترس از امکان محقق نشدن خواسته.
وقتی که کلید ایمان و مطمئن بودن از محقق شدن رو انداختی تو قفل حتما باز میشه.
نه اینکه می ترسی و تردید داری،حتما امکان نداره بشه.
اونو بدونی که رب و فرمانرواس تو از قدرت اول جهان درخواست کردی،مگه میشه بهت نده،وقتی خودش میگه اگر یکی از بندگانم درخواست کرد،بگو من نزدیکم به شرط اینکه به غیب ایمان داشته باشه.
ما میریم روی خط هی برمگردیم چون ایمان نداریم چون میدونیم نمیده ،اخه کسی نیست بهت بگه اون که میده صدر صده،اما این تویی که نمیخای تو باید ایمانت رو محکم کنی،و گرنه خواسته ت که پشت دره،ولی تو ایمان نداری پشت دره پس نمیری خواسته تو از پشت در برداری.به همین راحتی!این میشه استجاب نشدن از جانب خودت به شرط اینکه اونم به من ایمان داشته باشه پس تو هم نداشتی برنداشتی.در نتیجه خواسته ت بهت داده شده ولی تو نگرفتی.
اینا رو واسه خودم نوشتم که بدونم اون به من داده ولی هنوز خودم نرفتم بردارم.
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
سوره جاثیه
أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ (23)
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر این که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده ای قرار داده است؟! با این حال، غیر از خدا چه کسی می تواند او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی شوید؟!
از خدا با علم بر این موضوع ک هر چی خیره از طرف توست و هر شری از طرف خودم میپرسیدم گ خدایا چرا بعضی موقع ها چشم هام نابینا و گوش هام کر میشدند و تصمیمات اشتباه گرفتم
تا این ک رسیدم ب این ایه
کسی ک هوای نفسش رو بپرسته ب این روز دچار میشه
و این قانون طبیعته هر کسی ک مغرور بشه کارهاش گره میخوره عذاب میبینه و در واقع خودش ب خودش ستم کرده و برای خدا در معبودیت و پرستندگیش شریک قائل شده در خالی ک هیچ معبودی وجود نداره غیر از او و هز کسی غیر از او پرستیده بشه وجود خارجی نداره و توهمه
حتما نباید بت بپرسته انسان تا مشرک نامیده بشه انسانی ک ب خودش مغرور بشه و خودش رو بالاتر ببینه داره هوای نفسش رو پرستش میکنه و این باعث سختی ها و گره ها در زندگی میشه
اصن چیزی غیر از خدا برای پرستش وجود نداره
همون داستانی ک حضرت یونس بهش گرفتار شد درگیر هوای نفس شد و در دل تاریکی اگر ب یگانگی معبودش گواهی نمی داد تا روز قیامت در آنجا میماند
گره کارها طبیعی نیس زندگی باید مثل استاد روان باشه اگر گیر داره یعنی خدا داره کارش رو درست انجام میده منم ک دارم چوب لا چرخ میکنم
حالا برعکس انسانی ک بدونه هیچی نیس و همه موفقیت ها اعتبارش ب خدا میرسه و همه ستایش ها ب او میرسه خودش رو در یک جایگاه یکسان با بقیه میبینه و ب قول استاد با همه در صلحه ب همه احترام میزاره واقعی نه مصنوعی
خدا هم کارش رو درست انجام میده و روانه چرخ زندگیش و خیلی راحت ب همه رویاهاش میرسه ب راحتی
اینجاس ک استاد میگه آدم وقتی تسلیم میشه خدا بهش میگه چیکار کنه و انجام میده و کارها انجام میشه وعده های خدا تحقق پیدا میکنه
چرا ب خودم ظلم کردم
اشکال نداره مهم اینه ک الان دارم میفهمم راه درست و غلط رو
در دل کفر آمده ام تا به ایمان برسم
قشنگی دنیا ب همینه زشتی در کنار زیبایی کفر در کنار ایمان
اگر کفر نبود ایمان معنی پیدا نمی کرد
بالاخره میشه از این کفر و شرک و غرور نجات پیدا کرد درسته ک خیلی سفت و سخت شدن ولی خدا بر هر جیزی قادره و مهم اینه ک خدا میخاد و ما هم میخایم و بالاخره میشه توحیدی زندگی کنیم
استاد تونسته ما هم میتونیم
میشه ک بالاخره چرخ زندگی روان بشه بالاخره ناخوداگاه توحیدی زندگی میکنم
بابد ادامه داد و هر جایی ک گره خورد از خودم و خدا بپرسم ک خدایا اشکالم کجاس کجا شرک ورزیدم ک گره خورده و خدا هم میگه
آدمی ک توحیدی هس همیشه لبخند بر لبشه همیشه عاشق همس با همه در صلح ب همه عشق میورزه با خانواده و همسرش هیچ وقت ب مشکل نمیخوره
تمام مشکلات و دعواها و بگومگوها ب خاطر کارکرد شیطان و پرستش هوای نفسه
انسانی ک توحیدی هس و با همه در صلحه سعی میکنه در هر لحظه ای ک در کنار بقیه هس بهشون محبت کنه و عشق بورزه چون میدونه شاید فردایی در کار نباشه و وقتی اینطوری زندگی کنه وقتی هم ک کسی رو از دست بده کمتر غم میخوره چون حسرت نمیخوره ک ب طرف محبت نکرده
آدمی ک توحیدی هس بابت هر روزی ک از خواب بیدار میشه کلی خوشحال میشه و شکر میکنه خدا رو بابت هر نفسش بابت هر باری ک میره سرکار بابت هر باری ک طعم نان رو میچشه بابت هر باری ک غذا میخوره بابت هر باری ک میره تو صف نانوایی بابت هر باری ک خانوادش رو میبینه بابت هر باری ک درخت هرو میبینه بابت هر باری ک روز رو میبینه بابت هر باری ک شب رو میبینه هر باری ک میشنوه هر باریک سوار ماشینش میشه هرکاری ک سوار اتوبوس میشه هر قدمی ک برمیداره بابت فرصت زندگیش بابت خلقتش
شکر میکنه و شکر میکنه
اما امان از فرد مشرک و مغرور و خودبزرگ بین و غافل ک برعکس همه این ها عمل میکنه و ب خودش ظلم میکنه و در توهمه
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم خدای بخشنده ام
سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
کلید اجابت دعاها
سوره شعرا
قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿75﴾
گفت آیا در آنچه مى پرستیده اید تامل کرده اید (75)
أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿76﴾
شما و پدران پیشین شما (76)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿77﴾
قطعا همه آنها جز پروردگار جهانیان دشمن منند (77)
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿78﴾
آن کس که مرا آفریده و همو راهنماییم مى کند (78)
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿79﴾
و آن کس که او به من خوراک مى دهد و سیرابم مى گرداند (79)
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿80﴾
و چون بیمار شوم او مرا درمان مى بخشد (80) وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿81﴾
و آن کس که مرا مى میراند و سپس زنده ام مى گرداند (81)
وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿82﴾
و آن کس که امید دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشاید (82)
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿83﴾پروردگارا به من دانش عطا کن و مرا به صالحان ملحق فرماى (83)
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿84﴾
و براى من در [میان] آیندگان آوازه نیکو گذار (84)
خدا یا شکرررررررررت برای تمام همزمانی های این روز هام
همزمانی گام بیستم و نشانه امروزم کلید اجابت دعاها
و سوره شعرا دعای حضرت ابراهیم
و همزمانی من برای یه اپسیلون که شاید تونستم درک کنم که قدرت کل کیهان خداوند است
پس چرا باورش نکنم
وقتی آفریننده ی کل کیهان و موجودات هست و علمش بر تمام عالم محیط است
آفرینش نظام دقیق هستی
و اداره تمام جهانیان را بر عهده دارد و سالیانه ساله که داره خدایی میکنه و جهانیان را نگه داشته و آسمانها را بی ستون نگهدارنده است
و منو از عدم و نیستی خلق کرده
اونوقت برای داشتن یک خواسته من نمیتونه برام بر آورده کنه ؟؟
الله و اکبر
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
هرآنچه دارم از آن توست
من بدون تو هیچی نیستم
خدایا شکرت میخواهم با تمام وجودم باورت کنم
تا به الان هر لحظه تو هدایت مرا بر خودت واجب کرده ای و وقتی بیاد میاورم که کجاها آبروی مرا حفظ کردی
کجاها به مو رسید ولی پاره نشده
کجاها گیر افتاده بودم بین ذهن و قلب که تو در قلبم حضور داشتی و پیروزی و فتح بهم دادی
کجاها که همه چی به ظاهر نامناسب بود و در نهایت به نفع من تموم شد
همین دیروز که داشت احساسم بر اساس عادت های گذشته بد میشود بهم گفتی به من توکل کن و آرام شدم
خدایا چه کسی جز تو میتونه اینجوری کن فیکون کنه برام
بخدا که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم من که اینقدر مهربونم و بخشنده هستی
امروز که با توکل بر تو و نشانه ها و هدایت تو نوبت دکتر گرفتم
و پولی نداشتم که برم
و این فایل و سوره شعرا را بهم دادی و گفتی من هستم نگران نباش .
تقوا داشتن باش منی که تو را از هیچ آفریدم نمیزارم بهت سخت بگذره
تو چکار داری من بهت رزق بیحساب میدهم
ایمان به غیب داشته باش
ذهنت رو کنترل کن و توکل کن بر من برو جلو حرکت کن
بخدا اگه قبلا بود که خودمو نابود میکردم
ولی ایمانم رو باید درعمل نشون میدادم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
میخواستم برم دکتر چکاب کنم
به همسرم گفتم خواسته ام را و رها کردم
این فایل رو گوش دادم تا نصفه
کارنامه پسرم هم باید میبردم مدرسه تحویل میدادم
گفتم پیاده روی میرم که ورزشی هم داشته باشم طبق قانون سلامتی و ارزش قائل شدن برای سلامتی
گفتم خدا یا شکرررررررررت بارها بهم کجا هاوکجا تو دستم رو گرفتی
هر وقت بهت توکل کردم با وجود کم کاری هام بهم لطف و رحمتت را جاری کردی
الآنم میدونم که بهم کمک میکنی پس من بهت توکل کردم و خواستمو رها کردم
اگه جور شد و رفتم دکتر که خوشحالم اگه هم نشد که ناراحت نمیشم میدونم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من بخدای خودم اعتماد دارم باور دارم ایمان دارم که همیشه هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم
رفتم مدرسه پیاده روی مقداری پول باهام بود
یه ندایی بهم گفت زنگ بزن بینم ویزیت دکتر چقدره؟
و بعد با منشی دکتر تماس گرفتم و گفت این مقدار
گفتم خوبه خدارو شکر
این مقدار باهامه
پس مسیر درسته باید برم
رفتم جلو تر سر خیابون یه تاکسی عالی با راننده خوش برخورد رسید سوارشدم و رسیدم تو شهر و همش سپاس گذاری میکردم و با خدا حرف میزدم و احساس خوب داشتم تقریباً نزدیکا مطب بودم صدای پیامک گوشیم را شنیدم که نگاه کردم فقط سپاسگزاری میکردم
پیامک واریز برکت و نعمت خداوند از طریق دستانش اومد
خدایا شکرت
رفتم منشی و دکتر کلی با احترام باهام برخورد کردند
چقدر از دیدن هم خوشحال شدیم و دکتر چقدر از سرحالتر شدنم و اندامم و شادابی من تعریف کردومن با تمام وجودم پذیرفتم و گفتم بلطف خداوند نسبت به سه سال پیش که اومدم پیشت زمین تا آسمان تغییر ات عالی داشته ام و واقعا دکتر هم از سرحالی من کلی خوشحال شد و تحسینم کرد
یکی از دوستان هم باشگاهی رو دیدم اونم کلی از دیدنم خوشحال شد بعد از مدتها همو میدیدیم
رفتم یه مغازه که یه مرد میانسال فوق العاده عالی بود و کلی احترام و ارزش قائل شد و کلی هم سر خریدهام بدون هیچ درخواستی تخفیف بهم داد
و من همه را دستی از طرف خدا وند میدیدم
و تکرار و تمرین و تمرکز عبارات تاکیدی مثبت
چقدر داره باورهای توحیدی قدرتمند را در وجودم بهتر رشد میکنند و جونی تازه و سرحالتر و با نشاط تر و جذاب تر بهم داده است
خدایا شکرت برای روح لطیفم که از آن توست هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت
خیلی عاشقانه دوست داشتم برای این نشانه ام در این روز پر برکت الهی برای خودم ردپای بزارم و باورهام قوی تر و توحیدی تر شوند . خدایا شکرت من به هر خیری از تو برسد فقیر ترینم.
خدایا شکرت که دارمت
خدایا شکرت برای قوانین ثابت جهانت
خدایا شکرت برای سیستمی بودن جهانت
خدایا شکرت که با تمام وجودم بهت توکل کرده ام و در مدار دریافت نعمت ها و الهامات و نشانه های الهی ات هستم
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت که در سلامتی کامل هستم
خدا یا شکرررررررررت که که بهم وعده رزق بیحساب داده ای
بهم گفتی همینجا تمرکز کن من بهت همه چی میدم
چششششممممم جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان