هر بار پا در طبیعت گذاشتم، هر بار جوانههای تازه ای دیدم که از تنه یک درخت به ظاهر خشکیده بیرون آمده بود، انرژیای را احساس کردم که میگفت:
به اعضای خانوادهات بگو، تعطیلات بهار، بهترین زمان برای همراه شدن با انرژی طبیعت برای رویش آنچه میخواهند است.
حقیقت این است که ریشههای ما با طبیعت گره خورده!
اینکه تابش خورشید، یک باراران بهاری، دیدن یک گل یا جوانه و هر چیزی که نشانهای از رویش در طبیعت باشد، وجودمان را سرشار میکند، اتفاقی نیست!
اتفاقی نیست که نزدیک سال نو که میشود، شور و شعف دیگری در خود احساس و قادریم به خود بگوییم:
“بی خیال همه مسائل شو و برای چند لحظهای از این رویش لذت ببر”
چون ریشههای ما به طبیعت وصل است. دلیلش حمایت طبیعت برای رشد دادن و رویش خواستههای ماست، همانگونه که به درختان خشکیدهی زمستان، فرصت جوانه زدن داده است. روحمان پیامش را میتواند بشنود که میگوید: مهم نیست چقدر مثل آن درخت خشکیده در زمستان باشی که حتی یک نشانه کوچک از زندگی ندارد، میتوانی با جوانههای نو، شاخههای نو و شکوفههای نو همه چیز را آغاز و در همین یک سال، به اندازه بیش از تمام سالهای زندگیات، به ثمر بنشینی!!!
فقط کافی است مانند آن درخت خشکیده که باور دارد بهار آمده و رویشش را شروع میکند، تو هم باور کنی که میشود با باورهای جدید و فرکانسهای نو، اتفاقات نو را رقم و نتایج نو را آفرید.
بعضیها به گذشته نگاه و حسرت کارهایی را که انجام ندادهاند، می خورند!
غمگین از فرصتهای از دست دادهاند و احساس عقب ماندن از قافله را دارند!
اما طبیعت رفتار دیگری دارد. گیاه به روزهای خشکیدهی گذشتهاش نمیاندیشد، فقط به فریاد زندگی میاندیشد که از بهار دریافت میکند و نمیتواند این فریاد را نادیده بگیرد حتی اگر هیچ برگی نداشته باشد. حتی اگر همه شواهد نشان دهد که فقط مانند چوبی خشک شده است، درونش به بهار ایمان دارد و میداند میتواند همین امسال، بیش از تمام سالهای زندگیاش به ثمر بنشیند و ریشههای عمیقتری در در دل زمین بنشاند!
همانگونه که گیاهان این امید را دارند، تو هم باید داشته باشی!!
مهم نیست چقدر سالهای تلخی را پشت سر گذاشتهای، میتوانی امسال با ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین، نه تنها همه آن سالهای رفته را جبران کنی، بلکه بیش از تمام سالهای زندگیات موفقیت بیافرینی. وقتی به زندگیام نگاه میکنم، میبینم همین امسال، بیش از مجموع تمام سالهای زندگیام موفقیت مالی کسب کردهام.
فقط کافی است تمام آن تجربههای سخت، مشکلات و هر نامی که بر آنها گذاشتهای را فرصت شگفت انگیزی بدانی که به تو کمک کرده تا خواستههایت را واضحتر و مشخصتر بشناسی.
الان که نزدیک بهار و تعطیلات نوروزی است، تنها چیزی که برای ساختن زندگیات نیاز داری، هدفهای واضح و مشخص است تا انگیزه لازم برای به حرکت درآوردن ارادهات بیدار کند.
حتی اهمیتی ندارد اگر در تمام این سالها، هیچ موفقیتی کسب نکره باشی، زیرا جهان فرکانسهای این لحظهات را میشناسد. خواستههایت، نیاز به باورهای قدرتمندکننده دارند و آن باورها حرکت، انرژی، تلاش ذهنی و حمایت بیشتری از تو میخواهند تا اولین جوانهها زده شود!
فقط لازم است کمی بیشتر کانون توجهات را بر روی آنها متمرکز کنی.
فایلها یا دورههایی که از من تهیه کردهای را + یک دفتر و قلم بردار، به دل طبیعت برو و در تنهاییات، شروع به ساختن باورهایت کن.
اهدافت را بنویس، اقدامات عملیای که در آن لحظه میتوانی انجام دهی را نیز در مقابلش بنویس. حتی اقدام عملیات میتواند گوش دادن به یک فایل باور ساز باشد. در همین حین، اگر ایده الهام شدهای داری، آن را بنویس و در دل طبیعت با خودت و خداوند درباره خواستههایت صحبت کن.
تمام موفقیتهایی که از من میبینی، اول از همه از نوشتن یک جمله دردفترم شروع شده و بعد آنقدر به آن نوشته جزئیات داده و توجه کردهام تا باورم شده که میتوانم آن را داشته باشم. سپس کم کم تبدیل به واقعیت زندگیام شد.
برای تو نیز این اتفاق به همین سادگی رخ میدهد زیرا جهان ساخته شده تا از آنچه با شوق درونت میپروری، حمایت کند. فقط در ابتدای راه، کمی بیشتر برایش وقت، تعهد، باور و جدیت بگذار.
تعطیلات نوروزی که در پیش داری را به این کار اختصاص بده و اگر ایده، راهکار یا تجربه موفقی در ساختن یک باور قدرتمند کننده در شروع کار داشتهای، حتماً آن را در بخش نظرات این صفحه بنویس تا بقیه اعضای خانوادهات هم از آن استفاده کنند…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD222MB18 دقیقه
- فایل صوتی پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عید17MB18 دقیقه
با سلام و درود خدمت استاد عباسمنش و سایر دوستان در این وبسایت الهی
امروز که این کامنت را مینویسم اولین روز از قرن جدید و سال ۱۴۰۰ است. امروز قصد دارم هدف اصلی خودم در سال ۱۴۰۰ را معین کنم، تا در طی سال پیشرو اگر خواستم از مسیر خارج شوم آن را بخوانم و خودم را در مسیر صحیح نگه دارم.
چه مسیری ؟! چه هدفی؟!
امسال هدف من این است که شاد باشم!!!! 😊😊😊
در ادامه توضیح خواهم داد یعنی چه که شاد باشم. این نوشته را با توجه به آموزشهای استاد عباسمنش و دیدن این فایل نوشتم و این مدل هدفگذاری موثر خواهد بود انشاءالله.
تا زنده هستم باید بتوانم خداوند و رزاقیت الله را باور کنم. باید بتوانم طوری بنگرم و ببینم که کدام خدا این همه نعمت در کائنات پراکنده است؟ چه کسی این همه نعمت عطا کرده تا انسانها از آنها استفاده کنند؟ جهانی سرشار از زیبایی، سلامتی، ثروت و فراوانی ایجاد کرده است. تنها مانع که باعث میشود نتوانم فراوانی را ببینم ذهن خودم است.
باورهای من زندگی من را رقم میزنند و نتایج خوب یا بد را من خودم با نوع نگاهم و افکار غالب و باورهایم بوجود آوردهام.
انشاءالله و به اذن رب سال ۱۴۰۰ سالی عالی و سرشار از نعمت و برکت برای من خواهد بود. هدفگذاری اصلی من شادی در سال پیشرو است، بجز آن هدف اصلی من توسعه و بسط و گسترش کسبوکار شخصی و شرکتم میباشد. این موضوع هدف زیستن من است، رسالت زندگی من است و ایمان دارم بزرگترین رسالتی که من برای آن خلق شدم، گسترش شرکت نفیس آیتی و خلق خدمت با ذهن ثروتمند برای کائنات باشعور در این زمینه است.
سال ۱۴۰۰ را سال گسترش نفیس نامگذاری میکنم. سالی که به اذن رب، همراه با تیم خوبم اهداف بزرگی در این شرکت رقم خواهیم زد. سالی که شرکت نفیس شکوفا خواهد شد و پس از شش سال از ثبت آن به عنوان شرکتی مطرح در زمینه هوشمندسازی کسبوکار به همگان معرفی خواهد شد. سالی که موفق خواهیم شد خدمات بینظیری به تمام کائنات ارائه دهیم. سال گسترش نفیس😍😍😍
من ایمان دارم که باورهایم و نوع نگرش و دیدگاه من نسبت به زندگی کمک خواهد کرد به اهدافم برسم یا نرسم! وقتی روی باورهایم کار میکنم و زمانی را که صرف محکم کردن ایمانم به فراوانی و باور به توانمندیهای خودم میکنم، این زمان از هر اقدام و کار عملی دیگری بیشتر به پیشرفت من کمک خواهد کرد.
وقتی به گذشته زندگی خودم مینگرم که چه کارهای بزرگی انجام دادهام ایمان به توانمندیهایم افزایش مییابد!
از گذشته خیلی دورم بیاد میآورم که نوجوانی توپل و موپل بودم که اطرافیانم میگفتند چاقی مفرط دارد و نمیتواند جُم بخورد. یه جورایی چاقی من باعث مسخره شدنم بود. به همین خاطر همیشه دنبال ورزش کردن بودم که به خودم ثابت کنم قدرتمند هستم نه ضعیف و چاق! در سال ۱۳۷۲ و در سن ۱۵ سالگی به ورزش وزنهبرداری هدایت شدم. درست و فقط و دو سال بعد از آن در مسابقات وزنهبرداری قهرمانی نوجوانان کشور بعد از حسین رضازاده نفر دوم ایران شدم! این مسیر زیبای ورزش قهرمانی به مدت ده سال در زندگی من ادامه داشت. چندین عنوان قهرمانی در نوجوانان، جوانان و بزرگسالان کشور در کارنامه ورزشی من درج شد و چهار سال مستمر عضو تیم ملی جوانان ایران بودم. نائب قهرمان مسابقات بینالمللی جام نامجو در سال ۱۳۷۷ شدم. نفر نهم جوانان جهان شدم و در بزرگسالان آسیا پنجم شدم.
بعد از دوران قهرمانی دوباره شروع به تحصیل در رشته مهندسی کامپیوتر نرمافزار نمودم. از دانشگاه آزاد دزفول یاد میکنم که با قدرت ذهن و اراده محکم فقط و فقط برای یادگیری به آنجا رفتم و دوران درخشان دیگری در زندگی خودم رقم زدم. با معدل خیره کننده ۱۹.۲۷ از دانشگاه آزاد دزفول فارغالتحصیل شدم. به گفته مسئول واحد فارغالتحصیلان دانشگاه معدل من در کل ادوار دانشگاه آزاد در رشتههای فنی و مهندسی بی سابقه و منحصر بهفرد بوده است.
از مهاجرتم به تهران در سال ۱۳۸۹ به یاد میآورم که با هزاران امید و آرزو به خدای بزرگ و با قلبی مالامال از عشق به موفقیت به تهران آمدم. شهری که با وجود جمعیت ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ نفری من در آن بجز خدا هیچ فامیل و آشنایی نداشتم. در همین شهر با هدایتهای الهی همسر عزیزم در زندگی من پیدا شد و به اذن رب ازدواج موفقی داشتیم. الان که مینویسم بهترین هدیههای الهی یعنی دخترانم مهرسا و مهسا را دریافت کردهایم و در خانه ما سروصدایی با عشق و جیغ دخترانه برپاست که به خاطر آن خدای بزرگ را شاکرم. خدا را شکر میکنم که چقدر طی یازده سال گذشته در زندگی خودم رشد داشته و ترقی کردهام. خانواده عزیزم پس از آغاز زندگی جدیدی در تهران بوجود آمدند که منبع عظیمی از سپاسگزاری برای من هستند.
در این شهر به رشد مالی خوبی رسیدم که تا به این مرحله موفق شدهام یک واحد آپارتمان خریداری کنم و به راحتی از پس هزینههای یک زندگی خوب در یک محله خوب از تهران بربیایم. خدا را شکر میگویم بخاطر تمامی نعمتهایی که به من داده است. در تهران شرکت شخصی خودم تاسیس کردم که در حال حاضر و پس از شش سال از عمر شرکتن، بجز خودم دو نفر عضو هیات مدیره دارد و کارشناسان فنی و نخبه بسیار عالی به ما کمک میکنند که پروژه های هوشمندسازی کسبوکار را انجام دهیم.
ذکر اینکه چه بودم؟ که بودم؟ چه هستم؟ که هستم؟ به من کمک خواهد کرد توانمندیهای خودم را بیشتر درک کنم. یادآوری راه طی شده به من کمک خواهد کرد که طی طریق پیشرو به آسانی انجام گردد و در کنار ایمان به رب از قدرت توانمندیهای درونی خودم غافل نباشم و از آنها مدد بگیرم.
وقتی در گذشتهی زندگی در مسیر صحیح قرار داشتم، هماهنگ بودم و قانون در وجودم جاری بود آنگاه جهان اتفاقات بصورت درست و آسان برای من رقم میخورد. اتفاقات خودشان بوجود خواهند آمد، آدمهایی که نیاز دارم، شرایطی که میخواهم، ایدههایی که لازم است خود به خود و به صورت اتوماتیک رقم خواهند خورد. حتی قوانینی که نیاز است تا من خوشبخت شوم وضع خواهند شد.
اما چه زمانی؟!
وقتیکه قوانین جهان هستی را درک کنم. وقتیکه نگاهم به دنیا به صورتی باشد که احساس خوبی داشته باشم، شاد باشم و سپاسگزاری کنم.
دقیقا مانند چهار ماه گذشته!! من با احساس خوب و شادی و سپاسگزاری به کائنات باشعور و هوشمند جهان هستی گفتم که از درون با خودم هماهنگ هستم، نه اینکه به زبان بیاورم! از درون با قانون سازگار شدم.
باید نکاتی درباره چهار ماه گذشته بیان کنم. من خیلی وقت است استاد عباسمنش را میشناسم و جزو اولین نفراتی بودم که بسته روانشناسی ثروت را تهیه کردم. اما در تاریخ ۲۸/۰۸/۱۳۹۹ اتفاق مبارکی در زندگی من رخ داد. من با باور و ارادهای جدید اقدام به تهیه دوره کشف قوانین زندگی کردم. با روشی جدید و متفاوت تر از گذشته شروع به کار کردن نمودم. تک تک ثانیههای دوره را با گوش جان درک کردم. نکته برداری نمودم و ایمانم این بود که عمل به این آموزشها من را متحول خواهد کرد.
نتایج چهار ماه گذشته برای من خیره کننده و سرشار از شکرگزاری و سپاسگزاری بوده است. نتیجه کار کردن با ایمان روی این دوره اتفاقات جدید و انسانهای جدیدی بود که در زندگی من رخ داد. آقای دکتر دوست جدید و عزیز من با اتفاقی معجزه مانند وارد زندگی و کسبوکار من شدند. شخصی شصت ساله که بیش از سیوهشت سال سابقه توسعه کسبوکار دارد، رزومه درخشان ایشان از همکاری با کسبوکارهایی بزرگ و موفق مانند ماموت، ازکی، شیپور و حتی خارج از کشور در بیزینسهایی در واشنگتن آمریکا نشان از یک انسان حرفهای است. ایشان دکترای بیزینس از آمریکا دارندکه تمایل قلبی و ایمان وافر و تجربه فراوان و از همه مهمتر ذوق و شوق فراوان نائب رئیس هیات مدیره شرکت ما شدند و همکاری خود را با ما با عنوان معاونت توسعه کسبوکار شروع کردند. شخصی که اگر من به تنهایی میخواستم تجارب ایشان را کسب کنم بایستی تا صد سالگی کار میکردم که تازه مانند ایشان خبره بیزینس شوم.
آقای مدیرعامل و موسس مجموعه رستورانهای فلان در زندگی من هویدا شدند. باز به صورت معجزه مانند و به اذن رب همکاری شرکت نفیس با این مجموعه رسما آغاز شد و ما از تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۹ پروژه کاری خود را با مجموعه رستوران ایشان شروع کردیم. اینها ثمره ایمان فعال با احساس خوب به کائنات باشعور بوده است که داغِ داغ و تازهی تازه در زندگی رضا بهادریزاده اتفاق افتاده است. این موضوعات در زندگی من بدون تلاش فیزیکی بوده است. تنها با تغییر باورها و نوع نگاه با احساس خوب رخ داده است.
یکی از مهمترین و عمدهترین اهداف من در سال ۱۴۰۰ باید این باشد که شاد باشم. شاد بودن به من کمک خواهد کرد به تمام اهداف زندگیم برسم. هدف اصلی من برای امسال و سالهای آینده باید شاد بودن باشد. موضوعات جهان را نباید جدی بگیرم. اصلا هیچ موضوعی را نباید جدی بگیرم. باید سعی کنم خیلی خیلی آرام و خونسرد باشم. سعی کنم از سال ۱۴۰۰ لذت ببرم. جستجوگر باشم و دنبال این باشم که از هر موضوع کوچکی شادی را به خودم هدیه دهم و لذتش را ببرم. وظیفه دارم احساس خوب را هر روز در زندگی خودم بیشتر گسترش دهم. باور و ایمان داشته باشم که احساس خوب اتفاقات خوب را رقم خواهد زد. باید سعی کنم در این سال آرام باشم. باید ایمانم به رب جلّی را افزایش دهم، . ایمان داشته باشم که با احساس خوب اتفاقات خوب به راحتی رخ خواهند داد. نیاز به انجام دادن کار خاصی از طرف من نیست، فقط باید که هماهنگ باشم. اگر مسائل زندگی را جدی نگیرم، خوشبختی از در و دیوار به زندگی من سرازیر خواهد شد.
در سال ۱۴۰۰ رفتار و اخلاق من تغییر خواهد کرد، هر کاری که داشته باشم به راحتی رقم خواهد خورد، به هر ادارهای که بروم کارم به راحتی به انجام خواهد رسید، کسبوکار نفیس رونق خواهد گرفت، روابطم بهبود خواهد یافت، همسر و فرزندانم به من عشق خواهند ورزید، سلامتی جسم و جانم بیش از گذشته خواهد بود؛ تمام مواردی که گفتم وقتی رخ خواهد داد که من شاد باشم، لذت ببرم، خونسرد باشم. هدف بزرگ من در سال ۱۴۰۰ شاد بودن است 😊 باید در این سال شاد باشم، لذت ببرم، خوشحال باشم، سپاسگزار خداوند متعال به خاطر نعمتهایش باشم.
بر عکس شادی باید بگویم اگر یک انسان عصبانی، ناراحت و غمگین باشم ایمان به خدا در قلب خود ندارم. مهم نیست که آن انسان عصبانی چقدر دعا میخواند، چقدر نماز میخواند، اصلا مهم نیست که چه تعامل مذهبی بجای میآورد، احساس بد یعنی اینکه آن انسان ایمان ندارد. اگر مطمئن هست، اگر قلبش محکم است پس یعنی ایمان دارد اما وقتیکه عصبانی، افسرده و ناراحت باشد یعنی ایمان ندارد.
ایمان داشتن من حتما و حتما حال من را خوب خواهد کرد. حتما احساس شادی برای من به ارمغان خواهد آورد. قرآن در جای جایش گفته است که «لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» یعنی اینکه نه غم دارند و نه نگرانی و ناراحتی دارند، چه کسانی؟! آنهایی که به خداوند و روز آخر ایمان دارند.
باید در کنار هدف اقتصادی و کاری که سال ۱۴۰۰ را سال شرکت نفیس نامیدم، شاد بودن در سال ۱۴۰۰ هدف اصلی زندگی من باشد. باید سعی کنم در تک تک ساعات و لحظات این سال جادویی به یاد داشته باشم که اصل داستان همین است که از زندگی لذت ببرم، اصلا چرا هدفگذاری میکنم؟! چرا در زندگی سعی و تلاش دارم؟!
به خاطر شادی و لذت بیشتر!! درست است بخاطر اینکه شادتر باشم، لذت بیشتری ببرم، سهم بیشتری از این دنیا و زندگی داشته باشم، ماشین بهتری سوار شوم، خانه راحتتری داشته باشم، سلامتی و ارتباطات بهتری داشته باشم، تمام این موضوعات بخاطر این است که احساس خوب و رضایتمندی بیشتری از زندگی داشته باشم.
با رسیدن به همه این هدفها قرار است من احساس بهتری بدست بیاورم، من میتوانم خودم احساس خوب را به خودم هدیه دهم، با لذت بردن و سپاسگزار بودن به خاطر چیزی که الان هستم و چیزهایی که الان دارم، با بودن در لحظه حال و اکنون، با تمرکز بر داراییهای مالی و معنوی که دارم، با تمرکز بر روی خانواده عزیزم، با تمرکز بر روی خورشید و ماه زندگیم میتوانم به احساس شادی و لذت از زندگی برسم.
نباید طرز تفکر من در سال ۱۴۰۰ به اینگونه باشد که اگر خدا ماشین تویوتا راو۴ مدل ۲۰۲۰ را به من داد، یا آپارتمان ۳۵۰ متری در منطقه یک تهران را خریداری کردم، آنوقت از زندگی لذت میبرم و احساس خوبی خواهم داشت و سپاسگزار خواهم بود. نه!!!! جهان هستی و کائنات اصلا اینجوری کار نمیکنند، قانون اصلا با این متد جواب نمیدهد. قانون برعکس عمل میکند و میگوید تا من احساس خوبی نداشته باشم به خواستههایی که در زندگی دارم نخواهم رسید. وقتی احساسم خوب باشد به اهدافم میرسم. این همان قدرت لحظه اکنون و از آنچه هستم لذت میبرم. این یعنی اینکه با ایمان به رب در لحظه اکنون با شادی زیست خواهم کرد و به گذشته و آینده کاری نخواهم داشت. این یعنی زندگی یک هدف نیست که خدا مرا خلق کرده که به آن برسم! زندگی یک مسیر است زندگی مسیر رسیدن به اهداف زندگی با شادی است. باید از مسیر لذت ببرم، باید لحظه لحظه آنرا زندگی کنم و شاد باشم.
یک دیالوگ خیلی معنادار در انیمیشن روح بود. جو گاردنر به دُروتی ویلیامز گفت همین بود! من تمام عمرم منتظر این لحظه بودم که با یک گروه حرفهای آهنگ بزنم! همین بود! دُوروتی بهش گفت: یک داستان هست که میگه یک روز یک ماهی جوان میره پیش یک ماهی پیرتر و بهش میگه من میخواهم جایی را پیدا کنم که بهش میگن اقیانوس! ماهی پیرتر بهش میگه اقیانوس؟! آن چیزیه که تو همین الان هم توشی! ماهی جوانتر میگه این؟! این که فقط آبه! نه من دنبال اقیانوس میگردم! اقیانوس برای من همان زندگی است که الان من توش هستم و دارم زیستش میکنم. باید از تک تک لحظاتش استفاده کنم و زندگی کنم و شاد باشم.
سال ۱۴۰۰ سالی سرشار از برکت و نعمت برای من و کسانی خواهد بود که این نوع نگاه را داشته باشند. در این سال باید با ایمانی قلبی نگاهم را به خداوند عوض کنم. قرار نیست خداوند برای من خوشبختی و سعادت به ارمغان آورد و به من چیزی عطا کند که خوشبخت شوم. مقرر نیست که خدا به نسل بشر خوشبختی بدهد! در عوضش جهان را جوری خلق کرده است و امکاناتی در آن تعبیه کرده است و همه را در تسخیر انسان قرار داده است که در قرآن هم این نکته را تایید و تاکید کرده است که « وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» تا با استفاده از این امکانات طبیعی و بدون نیاز به هر چیز بیرونی و فقط با قدرت ایمان به خوشبختی برسیم. حال با این تفاسیر اگر انسانی نمیخواهد از این امکانات طبیعی و خدادادی بهره ببرد و منتظر چیزی از بیرون است تا خوشبختی را در زندگی ملاقات کند خدا مقصر نیست که!! خدای بزرگ ابزار بسیار دقیق ساخته و در اختیار نوع بشر قرار داده است تا با استفاده از آن خوشبخت شود. این قوانین جهان هستی در اختیار همگان قرار دارند و خدای بزرگ گفته «کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ» من کلا کمک میکنم چه کسانی که بخواهند از این قوانین استفاده کنند و خوشبخت شوند و چه کسانی که بخواهند برعکس آن باشد و به دنبال مسایل ناخواسته که بیرون خودشان هستند میباشند. خدا کمک میکند.
رضا ببین انرژی تو طی سال ۱۴۰۰ و در تمام ثانیههایش از کجا نشات میگیرد؟! به ثروت فکر میکنی و انرژی مثبت میگیری یا به فقر فکر میکنی و احساس بد را تجربه میکنی؟! به سلامتی فکر میکنی و انرژی میگیری یا به مریضی توجه داری و مایوس هستی؟! به زیباییها و داراییهای زندگیت توجه داری و بخاطر آنها شکرگزار و سپاسگزاری یا به نداشتهها و نجواهای شیطانی ذهنت تمرکز کردی و حس بدی داری؟! داری روی شبکههای اجتماعی، اخبار و ناخواستههای فراوانی که در جهان هست و دهن به دهن عوام میچرخد توجه میکنی یا به فراوانی، نعمت، ثروت، سلامتی و مهرسا و مهسا تمرکز کردهای؟!
دنبال چه هستی رضا؟! خدا گفته کلا نمد یعنی من تو را مدد میکنم. خدا ابزار ایمان را به همگان عطا کرده است تا به اختیار استفاده کنند. این موضوع کاملا غلط است که به زبان و غلغله زبانی فقط بگویم اگر خدا رحمانیت دارد اگر خدا رحمیت دارد پس باید من را خوشبخت کند! نه!! اینطوری کار نمیکند و خدا کاری به کار ما ندارد و به ایمان قلبی من، آن هم بوسیله کائنات باشعورش گوش میدهد و اتفاقات مشابه با ایمان مرا در زندگی من به من عطا میکند.
جالبی ماجرا اینجاست افرادی دم از ایمان میزنند و نمادهایی ظاهری برای آن ایجاد کردهاند مانند ریش، یا جای مهر یا حجاب سفت و سخت اما صحیحتر این است که بگویم ایمان یک انرژی و قدرت قلبی و درونی است و هیچ معیار ظاهری برای آن وجود ندارد و حتی برای اندازهگیری ایمان نیز پیمانه وجود ندارد بجز تقوا که همان ایمان است.
من خودم میتوانم بفهمم که به چه اندازه ایمان دارم! به چه اندازه ترس دارم. هر وقت میترسم، از کمی رزق و روزی ترس دارم، هر وقت نجواهای شیطانی در ذهن من به گوش میرسند که نشانه آنها احساس بد است که در نهایت به نتایج نامطلوب ختم خواهد شد من ایمان ندارم. خدا درباره نجواهای شیطانی گفته «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» برعکس وقتی ایمان دارم به رب متعال احساس من خوب است و خوشبختی به دنبال آن وارد زندگی من خواهد شد.
پس این نوع نگاه که اگر خدا رحمانیت و رحمیت دارد پس تمام انسانهای روی کره زمین باید خوشبخت باشند دیدگاهی کاملا غلط است. خدا خدایی کرده و همه امکانات مورد نیاز جهت خوشبختی بشر را در اختیار همگان و به صورت یکسان قرار داده است چونکه خدا عادل است. اگر انسانی ایمان داشته باشد و از آن استفاده کند خوشبخت خواهد شد و اگر نه بدبختی در انتظار انسان است.
موضوع و نکته مهمی وجود دارد و آن این است که بعضی اوقات ایمانم ضعیف میشود، همان مواقع که نجواهای شیطانی مجال بیشتری در ذهن من پیدا کرده است، همان لحظاتی که باورم به خدا کمرنگ شده است، همان لحظاتی که نمیتوانم تمرکزم بر نکات مثبت زندگیم باشد، همان مواقعی که فراموش میکنم چه نعمتهای بزرگی از خدا دریافت کردم و یادم میرود که مهرسا و مهسا با من هستند وکنارم زندگی میکنند، همان لحظاتی که تمرکزم بجای سلامتی بر روی بیماری است، تمرکزم بر روی غم و ناراحتی است، ترس! بله ترس در قلبم جای ایمان را گرفته است، در آن لحظات با ترس زندگی میکنم، از آینده میترسم، از تنگی رزق و روزی میترسم، از بیماری موجود میترسم، از بدبخت شدن در آینده میترسم، از بیکار شدن یا ورشکسته شدن میترسم، از اینکه شرکت رونق نگیرد میترسم، از همه چیز میترسم!!!!!
در آن اوقات تمرکز من بر روی نداشتهها و ناخواستههای زندگیم است، توجه من به ترسها، نگرانیها، بدبختیها و چیزهای بد زندگی است، پس به همان موارد ناخواسته بیشتر هدایت خواهم شد! این کار جهان است که اتوماتیک و خودکار رخ خواهد داد.
یادم باشد و فراموش نکنم خدا کار خاصی برای من نخواهد کرد و کلا مددرسان است. مقرر شده که به اذن رب قدرتی در وجود من باشد که بتوانم جهان را مسخر خود کنم و این قدرت را خدای وهاب به من و سایر انسانها بخشیده است. با این تفاسیر همه نسل بشر قابلیت خوشبخت شدن در وجود خود دارند اما شاید همه انسانها باور نکنند و ایمان نداشته باشند که میتوانند خوشبخت باشند.
در سال ۱۴۰۰ و سالهای آتی باید نگاهم را به خدای متعال عوض کنم، نگاهم را به توانمندیهای خودم تغییر دهم تا بتوانم نتایج عالیتر از گذشته بدست بیاورم. گواه و سند و مدرک این سخنان زندگی دوست نزدیک من رضا عطارروشن است. دوستی که در گذشته دور توانمندی ارتباط برقرار کردنش ضعیف بود. با این نوع نگاه و استفاده از قوانین آفرینش در زندگی شخصی خودش در حال حاضر به استادی برجسته در زمینه قوانین جهان هستی تغییر یافته است که فقط از لحاظ مالی به درآمد بیش از ۵۰ برابر گذشته رسیده است.
اگر واقعا میخواهم تغییرات بزرگ در زندگی من رخ دهد بایستی موضوعات را بپذیرم و جوری زندگی کنم، حرکت کنم، باور داشته باشم و روی افکارم کار کنم که نتیجه آن خوشبختی بیشتر، شادی بیشتر، ایمان قویتر، توکل بیشتر و آرامش بیشتر باشد.
افراد زیادی در جهان اینگونه فکر نمیکنند و باور ندارند که قدرت باور و ایمان زندگی را میسازد. خیلیها باورشان چیز دیگری است و به این نوع نگاه میخندند و تمسخر میکنند. من با آنها کاری ندارم و راه صحیح زندگی خودم را ادامه خواهم داد. نگاه من همانند نگاه استاد عباسمنش و رضا عطارروشن است، چیزی که عباسمنش تدریس میکند خیلیها قبول ندارند. من به آن خیلیها کاری ندارم. فقط و فقط روی خودم کار خواهم کرد. روی باورهای خودم کار خواهم کرد نه افراد دور و بر و اطراف خودم.
امسال از زندگیم لذت بیشتری از گذشته خواهم برد. از کوچکترین داشتههای زندگیم لذت خواهم برد تا نعمتهایم بیشتر شوند همانطور که خدا فرموده است «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ» پس سال ۱۴۰۰ تمرکز بر روی لذت و سپاسگزاری خواهد بود.
امسال شادتر و خونسردتر خواهم بود، بیخیالتر باشم، اصلا موضوعات را جدی نگیرم، جدی گرفتن موضوعات دنیا ثمری جز به هدر دادن وقت و زمان من نخواهند داد، آسان بگیرم تا برایم ساده شود.
همانطور که حضرت حافظ سرودند:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش / و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع / سخت می گردد جهان بر مردمان سختکوش
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک / زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام / نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر و از بهر دنیا غم مخور / گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید / زان که آن جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست / یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
ساقیا می ده که رندی های حافظ فهم کرد / آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
درود و ارادت خدمت دوست گرامی The King Marko
شما خیلی به من لطف داشتید. سپاسگزارم از شما.
چقدر روح انسان از چنین تایید و تحسین شدنهای خوشحال میشود و به قول معروف چقدر به دل انسان میچسبد.
جالب است کلام دوستی که نامش را نمیدانی و در عمرت او را ندیدهای، اصلا نمیدانی آقا هست یا خانم، چنین شیرین به قلب و جانت مینشیند.
واقعا این موضوع غیر این است که بگوییم این جادوی بینظیر قانون جهان هستی و کائنات است، که دو انسان که اصلا هیچ شناختی از هم ندارند اما سعی دارند با استفاده از قوانین و راهنماییهای استاد عزیزشان به شادی و احساس خوب برسند چنین کلام تاثیرگذار بر قلب هم بیان میکنند.
آیا غیر از این است که اعتبار این کلام را به خودش بدهیم و همیشه بگوییم که همه چیز اوست؟!
آیا چنین زیبایی که استادانه در جهان هستی قرار داده است نباید مورد تایید و تحسین و سپاسگزاری قرار گیرد؟
دوست عزیزم The King Marko کلام تحسینی شما خیلی بر قلب من نشست اما میخواهم اعتبار آن را به خودش بدهم و عرض کنم خدا را شکر که همه چیز خودش است.
خدا را شکر که در جستجوی هستیم. خدا را شکر