هر بار پا در طبیعت گذاشتم، هر بار جوانههای تازه ای دیدم که از تنه یک درخت به ظاهر خشکیده بیرون آمده بود، انرژیای را احساس کردم که میگفت:
به اعضای خانوادهات بگو، تعطیلات بهار، بهترین زمان برای همراه شدن با انرژی طبیعت برای رویش آنچه میخواهند است.
حقیقت این است که ریشههای ما با طبیعت گره خورده!
اینکه تابش خورشید، یک باراران بهاری، دیدن یک گل یا جوانه و هر چیزی که نشانهای از رویش در طبیعت باشد، وجودمان را سرشار میکند، اتفاقی نیست!
اتفاقی نیست که نزدیک سال نو که میشود، شور و شعف دیگری در خود احساس و قادریم به خود بگوییم:
“بی خیال همه مسائل شو و برای چند لحظهای از این رویش لذت ببر”
چون ریشههای ما به طبیعت وصل است. دلیلش حمایت طبیعت برای رشد دادن و رویش خواستههای ماست، همانگونه که به درختان خشکیدهی زمستان، فرصت جوانه زدن داده است. روحمان پیامش را میتواند بشنود که میگوید: مهم نیست چقدر مثل آن درخت خشکیده در زمستان باشی که حتی یک نشانه کوچک از زندگی ندارد، میتوانی با جوانههای نو، شاخههای نو و شکوفههای نو همه چیز را آغاز و در همین یک سال، به اندازه بیش از تمام سالهای زندگیات، به ثمر بنشینی!!!
فقط کافی است مانند آن درخت خشکیده که باور دارد بهار آمده و رویشش را شروع میکند، تو هم باور کنی که میشود با باورهای جدید و فرکانسهای نو، اتفاقات نو را رقم و نتایج نو را آفرید.
بعضیها به گذشته نگاه و حسرت کارهایی را که انجام ندادهاند، می خورند!
غمگین از فرصتهای از دست دادهاند و احساس عقب ماندن از قافله را دارند!
اما طبیعت رفتار دیگری دارد. گیاه به روزهای خشکیدهی گذشتهاش نمیاندیشد، فقط به فریاد زندگی میاندیشد که از بهار دریافت میکند و نمیتواند این فریاد را نادیده بگیرد حتی اگر هیچ برگی نداشته باشد. حتی اگر همه شواهد نشان دهد که فقط مانند چوبی خشک شده است، درونش به بهار ایمان دارد و میداند میتواند همین امسال، بیش از تمام سالهای زندگیاش به ثمر بنشیند و ریشههای عمیقتری در در دل زمین بنشاند!
همانگونه که گیاهان این امید را دارند، تو هم باید داشته باشی!!
مهم نیست چقدر سالهای تلخی را پشت سر گذاشتهای، میتوانی امسال با ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین، نه تنها همه آن سالهای رفته را جبران کنی، بلکه بیش از تمام سالهای زندگیات موفقیت بیافرینی. وقتی به زندگیام نگاه میکنم، میبینم همین امسال، بیش از مجموع تمام سالهای زندگیام موفقیت مالی کسب کردهام.
فقط کافی است تمام آن تجربههای سخت، مشکلات و هر نامی که بر آنها گذاشتهای را فرصت شگفت انگیزی بدانی که به تو کمک کرده تا خواستههایت را واضحتر و مشخصتر بشناسی.
الان که نزدیک بهار و تعطیلات نوروزی است، تنها چیزی که برای ساختن زندگیات نیاز داری، هدفهای واضح و مشخص است تا انگیزه لازم برای به حرکت درآوردن ارادهات بیدار کند.
حتی اهمیتی ندارد اگر در تمام این سالها، هیچ موفقیتی کسب نکره باشی، زیرا جهان فرکانسهای این لحظهات را میشناسد. خواستههایت، نیاز به باورهای قدرتمندکننده دارند و آن باورها حرکت، انرژی، تلاش ذهنی و حمایت بیشتری از تو میخواهند تا اولین جوانهها زده شود!
فقط لازم است کمی بیشتر کانون توجهات را بر روی آنها متمرکز کنی.
فایلها یا دورههایی که از من تهیه کردهای را + یک دفتر و قلم بردار، به دل طبیعت برو و در تنهاییات، شروع به ساختن باورهایت کن.
اهدافت را بنویس، اقدامات عملیای که در آن لحظه میتوانی انجام دهی را نیز در مقابلش بنویس. حتی اقدام عملیات میتواند گوش دادن به یک فایل باور ساز باشد. در همین حین، اگر ایده الهام شدهای داری، آن را بنویس و در دل طبیعت با خودت و خداوند درباره خواستههایت صحبت کن.
تمام موفقیتهایی که از من میبینی، اول از همه از نوشتن یک جمله دردفترم شروع شده و بعد آنقدر به آن نوشته جزئیات داده و توجه کردهام تا باورم شده که میتوانم آن را داشته باشم. سپس کم کم تبدیل به واقعیت زندگیام شد.
برای تو نیز این اتفاق به همین سادگی رخ میدهد زیرا جهان ساخته شده تا از آنچه با شوق درونت میپروری، حمایت کند. فقط در ابتدای راه، کمی بیشتر برایش وقت، تعهد، باور و جدیت بگذار.
تعطیلات نوروزی که در پیش داری را به این کار اختصاص بده و اگر ایده، راهکار یا تجربه موفقی در ساختن یک باور قدرتمند کننده در شروع کار داشتهای، حتماً آن را در بخش نظرات این صفحه بنویس تا بقیه اعضای خانوادهات هم از آن استفاده کنند…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD222MB18 دقیقه
- فایل صوتی پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عید17MB18 دقیقه
بسم تعالی. مثل کارهایی که هر روز حتما باید انجام بدم، امروز به نشانه ی روزم مراجعه کردم و این ویدیوی عالی رو دیدم. هرچند که اول سال نیست، اما من از ته دل باور دارم هر لحظه ماهی رو از آب بگیرم تازه است. دوست دارم تجربه اخیر خودم رو با همه درمیون بزارم. البته الان ذهنم میگه کار شاقی که نکردی ولی باز مینویسم و بخاطر این تجربه و شهامت اقدام، به خودم افتخار می کنم. من بعد از سالها که تصمیم به استقلال از خانواده رو داشتم بالاخره اون رو عملی کردم و سال ۹۹ اسفند ماه شهامتش رو پیدا کردم و محل مناسبی رو برای خودم در نظر گرفتم و توی همین ماه فروردین به محل زندگی خودم نقل مکان کردم. الان چند روزی هستش که دور از خانواده ام زندگی می کنم علیرغم مخالفت هاشون. ولی دنیا به شهامت و عزم راسخ من جواب داد. دلیلش هم واقعا کار کردن روی خودم و نظارت روی ورودی هام، غلبه بر ترس هام و انتخاب آگاهانه افرادی که دوست دارم باهاشون نشست و برخاست کنم و اینکه اگه بقیه تونستن من هم میتونم، بود. الان دیگه تلویزیون فقط نقش مونیتور رو داره و فقط دارم فایل های تصویری استاد رو می بینم. در حالیکه قبلا از صبح تا شب واقعا با اخبارهای بی بی سی و سایر شبکه ها بمباران میشدم که اصلن دوست نداشتم. صبح هام با فایل های تصویری یا صوتی و نت برداری شروع میشه و بعد سر کار و بعد کار ظهر دوباره فایل صوتی و تصویری استاد و عصر بعد کار و خلاصه حداقل روزانه ۴ الی ۵ ساعت دارم گوش میدم یا فکر میکنم و روی خودم کار میکنم. اصلن هیچ گونه اخبار و شبکه اجتماعی نمیرم و می بینم که چقدر آروم ترم و حتی روابطم رو هم دارم دقت می کنم که دارم با چه کسی و چطور برخورد میکنم که اینجا هم کنترل شده باشه. البته با کمال خونسردی دارم سعی خودم رو می کنم و کار دیگه ای که دارم انجام میدم مدتی هستش که همزمان با انجام دوره ۱۲ قدم روی افکارم نظارت دارم و هر وقت که فکر منفی و منبعش رو پیدا کردم. بلافاصله به خودم میگم میشه گل سرخی رو توصیف کنی و شروع می کنم به تغییر جهت فکر کردن. استاد گفتن برید دل طبیعت با فایل و دفتر . الان دارم توی اتاقی این ها رو مینویسم که کاغذ دیواریش گلهای بهاری هستش و خونه م نزدیک یه جایی هستش که حالت کوهپایه ای داره و به پارک هم نزدیکه. چقدر خوشحالم که این فایل رو الان دیدم باعث شده دوباره بیشتر روی خواسته هام فکر کنم. و تازه کم کم میفهم و شناسایی می کنم اصلن چی میخوام. و نکته جالب دیگه اینکه از موقعی که دارم بیشتر و بیشتر وقت برای کار کردن روی خودم میذارم اصلن علاقه ای به خیلی از محیط ها و صحبت های بی مورد روی خیلی از مسایل و با خیلی افراد رو از دست دادم. و و انگار بدنم داره انتخاب میکنه کجا باید برم.