پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عید - صفحه 3

سلام , پیشاپیش سال نو رو به استاد عزیز و تمامی دوستان تبریک میگم

دوستان و استاد عزیزم من برای سال دوم هم موفق شدم درآمدم رو به بیش تر از 3 برابر سال گذشته افزایش بدم و در زمینه ی مالی که خیلی برام مهم بود به پیشرفت های بسیار خوبی رسیدم….

همین سال گذشته بود که با اولین ویدیو در یوتیوب با استاد آشنا شدم , همون فایل چگونه درآمد خود را در یک سال حداقل 3 برابر کنیم , شاید باور نکنید ولی عنقد اون موقع شرایط بد مالی رو داشتم که منی که تا الان یک هزار تومنی حروم نخورده بودم از فرت نداری کم کم داشتم تصمیم به دزدی میگرفتم تا وضع زندگیم رو درست کنم واقعا شرایط تاسف باری بود در حدی که تو خیابون یا خونه یکدفعه تو تنهایی های خودم میزدم زیره گریه خلاصه خیلی اوضاع خراب بود , اما همین که این ویدیو رو دیدم نمیدونم چرا به دلم نشست اصلا نه مقاوت زیادی نه حس بدی!! انگاری که اصلا این کلیپ برای من ساخته شده بود , من این 4 تا ویدیو که مربوط به چگونه درآمد خود را در یک سال حداقل 3 برابر کنیم رو کمه کم روزانه صد بار گوش می دادم , الانم ازم بپرسید کامل از حفظم…..

شاید باورتون نشه من دقیقا از روز اول عید سال 94 با استاد آشنا شدم همون موقع رفتیم شمال من این فایل هارو صوتی کرده بودم و صبح تا شب تو شمال داشتم گوش میدادم شبا میرفتم لب ساحل قدم میزدم فقط تاییدش میکردم همش تحسینش میکردم خلاصه تا دهم عید که شمال بودیم من شده بودم بمب انرژی همین که برگشتیم تهران شروع کردم به دیدن بقیه فایل های رایگان استاد عباس منش و توی همون هفته یکسری پیشنهادات بسیار خوبی هم بهم شد که عملی نشد ولی برام یه نشونه ی خوب بود که داشت حالمو خوب میکرد, من با توجه به گفته ی استاد یک هدف مالی برای سال جدید برای خودم انتخاب کردم که باید به مبلغ 20 میلیون می رسیدم , دو هفته ی دیگه هم به بمباران خودم با باورهای استاد ادامه دادم که یکی از کارمندهای یک شرکتی که سال پیش اونجا کار میکردم که اصلا هم با هم دوستی خاصی نداشتیم و کلا به اندازه ی 3 روز کاری پیش هم بودیم خودش رفته بود شماره ی منو با هزار بدبختی پیدا کرده بود بعد رفته بود کار هم پیدا کرده بود با درآمد بالا بعد خودش رفته بود استخدام شده بود بعدش به من زنگ زد گفت اومدم اینجا با این شرایط و حقوق عالی تو هم دوست داری بیای برات ردیف کنم که اونجا تنها نباشم!!

من واقعا مونده بودم که واقعا هیج کاری انجام نداده بودم همه چیز خودش درست شد بخدا , منی که تا چند وقت پیشه اونموقع درآمد سالیانم شده بود 5 میلیون بهم پیشنهاد حقوق 2 تومنی شده بود و این یک اتفاق بسیار بزرگ بود برام که حرف های استاد رو تصدیق می کرد , یه چند ماهی اونجا کار کردم فک کنم تا برج 6 بعد بهم پیشنهاد حقوق 3 تومنی شد که با توجه به تموم شدن زمان قراردادم با این شرکت رفتم اونجا که یک شرکت بسیار معتبر هم هست که همتون هم باهاش سرو کار دارید که نمیتونم به دلایلی اسمشو بگم و علاوه بر این که یک تجربه ی عالی در کارم پیدا کردم , به هدف مالی سالیانه ام هم رسیدم و تونستم در سال 94 به درآمد 20 تومنی خودم دست پیدا کنم

ما هر سال عیدو میریم شمال خونه ی دامادمون و همونطور که استاد عزیزم گفت بسیار فرصت عالیه برای ساخت باورهای جدید و ایجاد هدف مالی جدید و تمرکز بر روی درون

برای سال 95 پیش خودم گفتم که خب من باید این 20 تومن رو حداقل بکنم 60 تومن

یه حسی بهم گفت خب تو که به درآمد 20 تومن سال گذشتت به راحتی رسیدی برای سال 95 هدف مالی رو بذار بین 80 تا 100 تومن

خب واقعیتش رو بخوایید واقعا برام رقم بزرگی بود و درکش برام سخت بود بخاطر همین یکم ترسیدم که نکنه بهش نرسم و برج باورهام خراب بشه روی سرم برگردم به همون حالت اول!!

اما ترسو از خودم دور کردم و توکل کردم و به خودم تعهد دادم و توی یک دفترچه ی آبی که هدف مالی سال 94 رو هم توش نوشته بودم و امضا کرده بودم تـعهد جدید خودم رو دادم و امضا کردم , همین که چشمم به تعهده سال 94 افتاد که محقق شده بود یه تیک زیرش زدم و کلی احساس تواضع میکردم پیش خداوند و خیلی خوشحال شدم خلاصه

من توی شمال داشتم به این موضوع فکر میکردم که خب با این درآمدم که نمیتونم به هدف مالی سال 95 برسم پس باید چیکار کنم؟؟

یک فکر خوب به ذهنم رسید یادمه استاد گفته بود جواب تمامی سوالا درونتنون هست , منم تنها کاری که کردم هر روز صبح تا شب با خودم تکرار میکردم که به درآمد 80 تا 100 تومن سال 95 میرسم , روزه سوم نشده بود که 3 تا ایده ی خوب به ذهنم خطور کرد که پتانسیل لازم رو برای رسوندن من به خواسته ام داشت , به حسم رجوع کردم که یکیش رو انتخاب کنم , حسم روی یکیش بیشتر احساس خوب بهم میداد همون رو توی همون لحظه برای کل سال 95 انتخاب کردم و این تعهد رو دادم که تمام تلاشمو میکنم چون من باید یک شرکت ثبت میکردم با همون مبلغ 20 تومنی که داشتم !!

من شرکت رو در مرداد ماه 95 راه اندازی کردم چون زمان زیادی رو باید صرف تحقیقات و کارآموزی و پیدا کردن یک مکان درخور سرمایه ام میکردم و یکم دیر شده بود و استرس وجودم رو گرفته بود که من تقریبا یک سوم سال رو از دست دادم و مقداری از اون سرمایه رو هم از دست داده بودم

مهر ماه رسیده بود و تقریبا تونسته بودم فقط اجاره ی اون مکان رو بدم , حالم خیلی بد بود و واقعا داشتم تسلیم می شدم کارم شده بود هر روز به خودم روحیه دادن ولی حالم اصلا خوب نمیشد انگاری که فقط میخوام با مسکن ناراحتیم رو پنهان کنم , توی همون روزها بود که من متوجه یک اشتباه در باورهام شدم

من بجای تمرکز بر روی درآمد 100 میلیونی بر روی نشدنش تمرکز کرده بودم و همش نگران نشدنش شده بودم و حالم همش بد بود و داشتم ورشکست میشدم و به جایی بدتر از سال های گذشتش بر میگشتم

سریع این نگاه رو تغییر دادم و توکل کردم و مشکلات رو به خدا سپردم و شروع کردم به تقویت باورهام , در یک کلمه تمام غم هام و ناراحتی هامو رها کردم , یکدفعه اصن آرومه آروم شدم خیلی حس عجیبی بود! , به یک هفته نکشید که تصمیم گرفتم یکی از دوستای نزدیکم رو که در هیچ زمینه ای استعداد نداشت رو بیارم سره کار , نمیدونم چرا شاید بخاطر اینکه فقط بیکار بود و تو خونه حوصلش سر میرفت!!!

اما دقیقا روند پیشرف شرکت از همونجا شروع شد , این دوستم یک استعداد کشف نشده داشت و اون هم بازاریابی تلفنی به شدت قویی که باورکردنی نبود

در مدت کوتاهی با کلی از شرکت های همکار دیگه آشنا شدیم و من متخصص در انجام کار بودم و دوستم متخصص در امر بازاریابی , شده بودیم یک تیم دو نفره ی عالی

خلاصه در مدت زمان کوتاهی که من تا پایان سال داشتم درآمدهای بسیار خوبی رو بدست آوردیم و همین ماه گذشته 50 تومن کار کردیم که واقعا یک رکورد بی سابقه بود نسبت به تمام ماه های قبلی بود و کارمون رو به حدی عالی انجام دادیم که زنگ میزنن به ما میگیم ظرفیتمون پره برای بعدا بهشون وقت میدیم

الان که دارم این متن رو تایپ میکنم به درآمد 115 میلیون رسیدم و بر خلاف تاکید دوستم که عید هم کار کنیم قبول نکردم و امسال هم حتما شمال رو با خانواده میرم تا برای سال جدید روی هدف مالی جدید و باورهای جدید کار کنم

من زیاد اهل تایپ کردن نیستم و فقط به عشق استاده که میشینم و تایپ میکنم ولی همین الان میخوام این قول رو به همتون بدم که برای سال 96 هدف مالی من حداقل 400 میلیون به بالا باید باشه و خبره این موفقیت رو سال دیگه همین موقع ها بهتون اعلام می کنم

چیزی که من درک کردم در این دوسال اینه که اگر شما تمام کارهای خوب رو برای رشد و پیشرفت خودتون توی هر زمینه ای انجام بدید تا هدف نداشته باشید بهش نمیرسید

یادتون باشه هدف باید کاملا واضح و یک دد لاین داشته باشه تا بشه بهش گفت هدف دقیقا مثل کاری که استاد یاد داده

بخدا من عنقد دوست دارم محصولات استاد رو تهیه کنم که باز هم درهایی از نعمت خود به خود به روم باز میشه , من همین چند ماه پیش یک مطلبی نوشتم راجب به اتفاقاتی که توی زندگیم رخ داد که فکر میکنم مربوط به یک کتابی بود که استاد داشت آمادش میکرد به نام یک کتاب مرجع از الگوهای موفق که مبلغ 2 تومن برنده شدم و کیف پولم شارژ شد و چون در زمان تخفیف هم بود کلی محصول به رایگان خریداری کردم و دیشب هم دوره ی راهنمای عملی دستیابی به رویاهارو خریداری کردم و دانلود کردم و ریختم تو گوشیم که شمال یه دو هفته ایی اگر خدا بخواد خودمو با سخنان ارزشمند استاد بمباران کنم چون برای سال جدید باید کارهای بزرگی انجام بدم

بخدا باورتون نمیشه که خانواده دوستان یک جور دیگه روی آدم حساب میکنن وقتی میبینن پیشرفتتو

همه بیشتر به کسی که داره رشد میکنه احترام میذارن و بیشتر روت حساب میشه

کم تر میخوای خودتو به بقیه ثابت کنی چون تو به یکسری آگاهی هایی رسیدی که نابه و هر کسی نداره

بخدا همه چیز برمیگرده به باورها چون من یکی دیگه از دوستانم رو هم آوردم تا بتونم به اون هم کمکی بکنم و اون هم درآمدی برای خودش داشته باشه ولی چون در مدار منو دوستم نبود و این رقم هارو باور نمیکرد و باورهای فقیری داشت توی دو ماهی که من 70 تومن کار کرده بودم تونسته بود 500 هزارتومن در بیاره تازه با توجه به این که کارهاش رو هم خودم انجام میدادم که انگیزه بشه براش ولی هرچی زور میزد نمیتونست و از پیش ما هم رفت

مهم نیست شما کارتون چیه , چیزی که فهمیدم اینه که اگر باورهای فقیر داشته باشی توی پر سود ترین کار هم که قرار بگیری اندازه یک کفه دست روزی بهت داده میشه و اگه باورهای ثروتمند و قوی داشته باشی توی پست ترین کارهای دنیا هم راه هایی برای درآمدهای بسیار بالا پیدا میکنی

یکی از بدترین باورهایی که منو نابود کرده بود این حدیث بود که نمیدونم اصل یا جعلی

در زندگانی خود عجله نکنید زیرا به هرکس همان رسد که قسمت اوست(حضرت محمد)

البته دقیقش رو بخوایید این نیست ولی مضمونش دقیقا همینی بود که گفتم

من این حدیث رو در دفتر دامادمون به مدت دو سال هر روز میدیدمش چون قبلا اونجا کار میکردم و کاملا شرایط رو قبول کرده بودم که خدا میخواد من بدبخت باشم

هیچوقت این حدیث جعلی یا کلا هز چیزی که بوی قسمت بده رو باور نکنید که نابود میشید از من به شما نصیحت

خداوندا ازت ممنونم که استاد عباس منش رو با من آشنا کردی , بهترین آرزویی که میتونم برای استاد خوبم بکنم اینه که ایشالا روز به روز آگاهی هاش در همه ی زمینه ها افزایش پیدا کنه که این آگاهی در زندگی هزاران نفر که یکیش هم منم جاری بشه و بتونیم بیشتر پیشرفت کنیم و به جهانمون کمک کنیم که هر روز بیش تر گسترش پیدا کنه

اوه راستی استاد عزیزم تولدت هم مبارک باشه , ایشالا خدا نگهداره شما و خانواده ی محترمت باشه – به حدی کاره بزرگی در این جهان انجام دادی که مطمئنم در اون دنیا هم نشین جده بزرگت باشی

با آرزوی بهترین ها

سید محمد حسینی پور