«تمرکز لیزری» بر بهبود اصلی ترین پاشنه آشیل - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-78.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2019-03-09 09:54:492024-07-24 10:45:34«تمرکز لیزری» بر بهبود اصلی ترین پاشنه آشیلشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی ک در همین نزدیکی است…
پلان اول / برداشت اول
(ساعت 9/30 شب دوشنبه ، نمای بسته از داخل ماشین وسط یه کوچه خلوت و تاریک)
? صدا
? نور
? تصویر
? حرکت
سلام استاد جان،خیلی وقته میخوام کامنت بزارم و براتون بنویسم ولی هی نمیشه! همه بچه ها از نتایجشون و خوشحال هاشون براتون مینویسن ولی من میخوام یه کمی تلخ بنویسم…
یه جورایی میخوام درد دل کنم چون احساس میکنم حداقل اینجا میتونم راحت باشم و هستند کسانی ک حرفام رو بفهمن و وضعیت منو درک کنند!
الان ک دارم براتون مینویسم ب شدت حالم خوب نیست،سردرد شدیدی دارم و از بس ک فکر و خیال کردم مغزم هنگ کرده!
من فعلا یک راننده هستم و دارم تو اسنپ کار میکنم همون مسافرکشی خودمون… (یاد روزایی افتادم ک شما هم راننده تاکسی بودین و مسافرکشی میکردین و یه جورایی دلگرم شدم! ) ولی این روزا اصلا حال روحیم خوب نیس،ب سختی دارم کار میکنم،زانوی چپم دیگه جواب نمیده از بس ک کلاچ گرفتم،سمت چپ بدنم کلا درد میکنه،هر روز ک میخوام برم سر کار،باید حداقل 200 کیلومتر تا شب رانندگی کنم(چون خونه ما 50 کیلومتر با شهر فاصله داره و فقط رفت و برگشتم 100کیلومتر میشه) ک حتی تا بالای 300کیلومتر در یک روز هم رکورد داشتم! و برای همین با بی میلی میرم سر کار و خیلی هم سعی میکنم حسم رو خوب نگه دارم و فکر منفی نکنم و حتی فایلهای شما رو گوش میکنم با هندزفری ولی لامصب نمیشه ک نمیشه… دیگه حالم داره از ترافیک و چراغ قرمز و گاز دادن و ترمز کلاچ گرفتن به هم میخوره دیگه حالم داره از خودم ب هم میخوره! هنگ کردم نمیدونم دیگه باید چکار کنم،از یه طرف روزای آخر ساله و مث همیشه من پول لازمم، خرید نکردم برای خانمم و دخترم و حتی خودم،از یه طرف قسطهام چندتا عقب افتاده،از یه طرف معاینه فنی ماشینم تموم شده و پول ندارم برم تمدیدش کنم،از یه طرف دوس داشتم منم مث بقیه عید برم مسافرت و با خانوادم خوش بگذرونم ولی واقعا پول ندارم،از یه طرفم دارم ب زور میرم سرکار و اصلا دیگه حس و حال رانندگی و مسافرکشی ندارم…
این روزا هم ک ترافیک واقعا ادمو دیوونه میکنه و اینقدر تو این فکر و خیالا بودم ک دیگه سرم داشت میترکید،اومدم توی یه کوچه خلوت و زدم کنار،اونقدر حالم بد بود ک حتی تلفن مامانم رو جواب ندادم بنده خدا 4-5بار زنگ زد ولی من حس و حال هیچی رو نداشتم ،گوشی رو انداختم توی ماشین و زدم بیرون،یه نیم ساعتی پیاده روی کردم و سعی کردم خودمو آروم کنم و ب هیچی فکر نکنم و بزارم سرم یه هوایی بخوره…
الان بهترم ولی سرم همچنان سنگینه،استاد جان ب قول خودت نمیخوام بگم بیاین ببینین ک من چقدر بدبختم،بزار تعریف کنم براتون ک ببینید من چقدر بدبختم! نمیخوام روی نکات منفی تمرکز کنم ولی الان این واقعیت زندگی من بود ک نوشتم،یه گوشه ای از اتفاقات واقعی زندگی من،البته واقعیتی ک خودم خلقش کردم!
کاری ک الان دارم انجام میدم،شرایط زندگیم،جایی ک دارم زندگی میکنم،درآمدی ک الان دارم،روابطی ک با همسرم و پدر و مادرم دارم،نوع نگاهی ک بقیه ب من دارن و… همه اینا رو میدونم ک خودم خلقشون کردم بواسطه افکارم و بواسطه باورهای منفی و محدود کننده ای ک دارم البته بصورت ناخواسته چون واقعا هیچکس نمیخواد ک همچین شرایطی داشته باشه ولی واقعا نمیدونم ک باید چکار کنم و چه جوری افکارم رو باورهام رو تغییر بدم.
این ک شرایط الان زندگیم رو خودم خلق کردم و همه چی تقصیر خودمه حالا خواسته یا ناخواسته،اینو قبول دارم ولی هنوز نتونستم باور کنم ک اگه خودم این شرایط رو خلق کردم پس خودمم میتونم تغییرش بدم یعنی هنوز نتونستم درکش کنم قبول کنید ک یه کمی درکش سخته!
با اینکه من حدودا یکسال و نیم هستش ک عضو سایتم و تو این مدتم فایلهای رایگان شما رو گوش میکردم البته بصورت مقطعی و نه با باور قلبی(یه جورایی ب قول خودتون فقط مث یه روزنامه میخوندم و مث یه آهنگ گوش میکردم و میگفتم به به چه حرفای قشنگی و ازشون رد میشدم ولی واقعا بهشون ایمان و باور نداشتم و عمل نمیکردم) و با اینکه البته نتایج کوچولو کوچولو گرفتم از فقط گوش کردن ب فایلهای شما ولی اون نتایج بزرگی ک دلم میخواست رو هنوز نگرفتم مخصوصا تو حوزه مالی ک فعلا مهمترین دغدغه من هستش تو زندگیم ک البته علتشم خودم میدونم چون حرفای شما رو باور نکردم هنوز و مث وحی منزل بهشون عمل نکردم،چون خیلی سرسری از حرفای شما رد شدم و بهشون فکر نکردم…
بگذریم،سرم همچنان سنگین بود و اینجور مواقع ک مغزم ارور میده و هنگه میگیرم میخوابم! اینا رو تایپ کردم ولی کامنتم رو ارسال نکردم چون هنوز دوس داشتم بنویسم ولی مغزم میگفت:
please try again later!
این بود ک گرفتم خوابیدم تو ماشین ب مدت یکساعت و نیم!
پلان اول / برداشت دوم
(ساعت 30 دقیقه بامداد سه شنبه ، نمای باز از وسط جاده و بعدش نمای بسته از ماشینم ک تو تاریکی مطلق کنار جاده وایستاده و چندتا سگ هم دارند کنارش پارس میکنند…)
ساعت 11/30 شب بود ک از خواب بیدار شدم و راه افتادم ب سمت خونه و توی مسیر داشتم با خودم فکر میکردم و برداشت اول رو تو ذهنم مرور میکردم،یه چیزایی ب ذهنم اومد ک بهش اضافه کنم و همون وسط جاده کشیدم کنار بازم یه جای تاریک ک صدای سگها هم داشت میومد ولی نتونستم چیزی بنویسم چون میدونستم ک کامنتم حتما طولانی میشه و یهو ب خودم میام و میبینم ک ساعت 4 صبحه و من هنوز خونه نرفتم!
از طرفی هم خانمم و دخترم خونه تنها بودن و صلاح نبود ک اونها رو تنها بزارم،پس بدون اینکه چیزی بنویسم دوباره راه افتادم ب سمت خونه…
ولی داشتم با خودم میگفتم ک اگه من الان کامنتم رو کامل کنم و ارسال کنم شاید اولین نفری باشم ک ساعت 12/30 شب و وسط جاده کامنت گذاشته…
پلان اول / برداشت سوم
(ساعت 2 بامداد سه شنبه ، نمای بسته از داخل خانه در حالی ک همه جا ساکته و فقط چراغ خواب روشنه)
ساعت 1 بامداد رسیدم خونه و دیدم ک خانمم و دخترم خوابند،با دیدنشون واقعا دلم گرم شد و حسم خوب شد و خدارو شکر کردم بخاطر بودنشون تو زندگیم،فقط یه دمنوش به لیمو خوردم و اومدم ک کامنتم رو تکمیل کنم و بفرستم ک 2-3تا کامنت محبوب این فایل رو دیدم و گفتم اول اونا رو بخونم بعدش کامنتم رو ارسال کنم ک بعدش…
بعد از خوندن چند تا از کامنتهای بچه ها،احساس کردم خدا داره از طریق این دستهای خودش با من صحبت میکنه و داره جواب سوالات منو میده! و خیلی حسم بهتر شد و خدا رو شکر کردم بخاطر حضورم در این سایت و این ساحت مقدس و بخاطر همچین استاد نازنینی و چنین شاگردان بی نظیری…
خلاصه حدودا یکساعت مشغول خواندن اون کامنتها و نت برداری بودم تا ساعت 2 بامداد!
بعدش ک اومدم کامنتم رو تکمیل کنم ،مث خیلی از مواقعی ک میخواستم کامنت بزارم یا حتی کامنتهای بچه ها رو بخونم،
یه نجوایی اومد ک حالا یه کم دراز بکش و استراحت کن بعدش مینویسی! همون نجوایی ک بچه های سایت بهش میگن چاخان! یا همون نجوای شیطان!
و منم مث بیشتر مواقع دیگه در برابرش مقاومتی نکردم و اون نجوا پیروز شد و من علیرغم میل باطنی و از شدت خستگی خوابم برد…
پلان دوم / برداشت اول
(ساعت 8 صبح سه شنبه ، نمای بسته از داخل خونه ، در حالی که نور ملایم آفتاب داره میتابه ب گلدونها و خونه رو هم روشن کرده و پنجره هم نیمه بازه و پرده توری بصورت خیلی ملایم در حال تکون خوردنه )
دوباره شروع کردم ب مرور همون کامنتهای دیشب و نت برداری رو ادامه دادم.
اول کامنت صبا سلیمانی عزیز رو خوندم و خیلی انرژی گرفتم و تحسینش کردم و دیدم ک یه کامنت 15-16 خطی هم میتونه اینقدر تاثیر گزار باشه ک بشه جزو محبوبترین کامنتها،و لازم نیست حتما یه کامنت چند صفحه ای بنویسی تا تاثیرگزار باشه و ب درد بچه ها بخوره!
(البته اینو من ب خودم هم میگم ولی من واقعا برای اینکه بقیه خوششون بیاد اینجوری ننوشتم،این ایده ای بود ک ب ذهنم اومد و منم سعی کردم در حد توانم اجراش کنم)
ولی ب قول معروف، کامنت باید از دل برآید تا لاجرم بر دل نشیند…
صبا سلیمانی عزیز،بهت تبریک میگم بخاطر نتایج فوق العاده ای ک داشتی و انشالله سال دیگه همین موقع از اولین میلیاردت و مهاجرت ب خارج برامون بگی…
بعدش کامنت محمدرضا ذوالفقاری نازنین رو خوندم ک دیگه واقعا احساس کردم خدا داره باهام حرف میزنه و دقیقا مواردی رو گفت ک باهاشون درگیر بودم!
چون من واقعا دوس داشتم ک دوره 12قدم رو داشته باشم و فکر میکردم ک اگه بخرمش چون یکسال قراره با استاد همراه باشیم دیگه واقعا زندگیم کن فیکون میشه و شرایطم تغییر میکنه و اصلا خیلی فکرا میکردم با خودم ولی خب مث خیلیهای دیگه مشکل هزینه دوره رو داشتم و هنوزم دارم و خیلی ناراحت بودم و…
البته استاد جان انصافا تو فایل ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است! بصورت کامل و تشریحی با ذکر مثال! جواب سوالات منو دادین ک گفتین کسانی ک آماده باشن و آمادگی شرکت تو این دوره رو داشته باشن به راحتی هزینه دوره رو پرداخت میکنند و وارد دوره میشن پس اگه پول نداری ک دوره رو بخری بدون ک هنوز تو مدارش نیستی و هنوز آمادگی شنیدن و درک این حرفا رو نداری! دقیقا همون حرفی ک موقع شروع دوره کشف قوانین زندگی گفتین ولی من بازم نفهمیدم و ناراحت بودم ک چرا پول ندارم دوره رو بخرم!
و خیلی نکات خوشگل دیگه ک تو اون فایل گفتین و فکر کنم این فایل شما برای من یکی از تاثیرگزارترین فایلها بود ک تا الان شاید 7-8بار فقط فایل تصویریش رو نگاه کردم…
ولی با خوندن کامنت محمدرضای عزیز احساس کردم داره مستقیما خطاب ب من میگه!
ک چرا میخوای برای خودت انبار اطلاعات درست کنی؟چرافکر میکنی ک انبار کردن اطلاعات میتونه زندگی تو رو عوض کنه؟
مگه ما کمبود اطلاعات داریم توی سایت؟ این همه فایل رایگان توی سایت هست برای اونایی ک پول خرید دوره ها رو ندارن!
در خانه اگر کس است یک حرف بس است…
پس هی نخوایم ک دوره تهیه کنیم و هی نخوایم ک انبار اطلاعات درست کنیم…
این حرفا مث پتک داشت میخورد تو سرم چون دقیقا داشت دغدغه های منو میگفت
و ب این جمله ک رسیدم دیگه خشکم زد!
ک گفت: دوره ها ب محض طی شدن تکامل مون،اتوماتیک وار وارد پروفایلمون میشن…
محمد رضای عزیز واقعا نمیدونم چی بگم بابت این کامنت زیبا ، فقط میتونم بگم دستی بودی از بینهایت دستان خداوند مهربان ک برای هدایت من آمدی…ازت ممنونم
یهو ب خودم اومدم دیدم ساعت 11/30 ظهره و من اینقدر ک غرق مطالعه بودم فقط یک دمنوش چای سبز خوردم و حتی صبحانه هم نخوردم با اینکه همه چی رو برای خودم آماده کرده بودم…
خلاصه باید کم کم آماده میشدم ک برم دنبال دخترم ک ساعت 12 تعطیل میشد و بعدش هم خانمم و دخترم رو بردم خونه مادرخانمم رسوندم و خودم زدم بیرون…
پلان دوم / برداشت دوم
(ساعت 2 بعدازظهر سه شنبه، نمای باز و زیبا از شهر و بعد نمای بسته از من در حالی ک دارم از کوه بالا میرم و با خودم فکر میکنم…)
وقتی خانمم رو رسوندم خونه مادرش، دیدم ک هوا مست مسته! منم دیگه طاقت نیاوردم و بطور ناخودآگاه رفتم ب سمت همون جای همیشگی! یعنی ارتفاعات جنوب شهر،جایی ک هر وقت دلم میگیره،هر وقت حالم بده و پرم از افکار منفی،هر وقت ک ب شدت عصبانیم و از همه دلخورم… میرم اونجا تا دوباره انرژی بگیرم ازش و اونم سخاوتمندانه و بی منت،انرژی و افکار منفی منو میگیره و ب جاش انرژی خوب و حس سرزندگی و شادابی و یه جور حس سبکی بهم پس میده!
خدایا شکرت بخاطر وجود این کوه ها ک واقعا برای این آدما و این زندگی شهری و ماشینی و پر از دود و ترافیک لازمه…
من واقعا بودن در اینجا رو ب بودن با آدما ترجیح میدم…
همین طور ک داشتم از کوه بالا میرفتم و در اون سکوت روحانی و زیبا،داشتم ب کامنت محمدرضای عزیز فکر میکردم و اونجایی ک در مورد دوره راهنمای عملی دستیابی ب رویاها نوشته بود ،با خودم گفتم اینا همش نشونه است…
چون من این دوره فوق العاده رو تو فاصله بین عید غدیر و قربان امسال خریدم یعنی تو تخفیف 40درصدی قبلی چون واقعا دوس داشتم یه دوره از استاد رو داشته باشم و باخودم گفتم این تخفیف دیگه تکرار نمیشه! پس هرجور ک شده یه دوره بخر و حسم گفت اون دوره رو بخرم البته با پول قرضی ک مال خودم نبود و هنوزم یه جورایی پولش رو پس ندادم…
ولی تا الان نتونستم از این دوره ارزشمند استفاده کنم چون تو مدارش نبودم! البته اولش خیلی ذوق داشتم ک ببینم استاد چی میخواد بگه تو این دوره ای ک اینقدر ازش تعریف میکنه و به مدت 2هفته هر روز یک فایل صوتیش رو گوش میدادم تو ماشین با هندزفری و همزمان با رانندگی و مسافرکشی و… و حواسم هم ب ترافیک بود هم ب ماشین جلویی هم ب ماشین عقبی هم ب ماشین کناری هم ب انتخاب مسیر کم ترافیک و… و فایل هم گوش میکردم و خیلی هم فایلهای تاثیرگزاری بود ولی فقط گوش میکردم مث رادیو و ازش رد میشدم و اصلا بهشون فکر نمیکردم سعی نمیکردم باورشون کنم فقط میگفتم چه حرفای قشنگی میزنه این استاد عباسمنش و ازشون رد میشدم و باز فردا یه فایل دیگه و بازم همین منوال تا دوره تموم شد و من باخودم گفتم همین بود!؟ اون دوره ای ک استاد ازش تعریف میکردن همین بود؟؟؟ من ک هیچی نفهمیدم و هیچی گیرم نیومد ک…!
و بعدش یادم اومد ک نوشته بود چقدر در روز وقت میزاری برای کار کردن روی خودت و روی اینکه خودتی ک داری همه چی رو رقم میزنی؟
ب همون اندازه ک وقت میزاری
و ب همون اندازه ک باورش میکنی
ب همون اندازه هم نتیجه میگیری!
و من دیدم ک دارم تمام روزم رو صرف چیزای دیگه ای میکنم،چیزای بیهوده و الکی.
و واقعا برای کار کردن روی خودم و باورهام و فکر کردن ب کارهایی ک دارم انجام میدم و کارهایی ک میخوام انجامشون بدم وقت نمیزارم پس نباید توقع نتیجه بزرگی هم داشته باشم…
و در ادامه کامنت،ایشون نقل قولی رو از استاد میگن در دوره راهنمای عملی ، ک میخوای ب خواسته هات برسی؟این دوره رو تهیه کردی ک ب خواسته هات برسی؟اسمش راهنمای عملی دستیابی ب رویاهاست؟
پس همین یه دونه رو باور کن….
پس همین یه دونه رو باور کن…
و باور ، یعنی چیزی ک حلقه مفقوده تمام ناکامی ها و شکستهای ماست!
پلان دوم / برداشت سوم
(ساعت 4 بعدازظهر سه شنبه ، نمای بسته از داخل ماشین و من ک در حال خوردن ناهارم هستم و همچنان غرق در فکر کردن هستم…)
حدودا 2 ساعتی رو بالای کوه بودم و از این نعمت زیبای خداوند مهربان لذت بردم و هوای پاک و تمیز خوردم و با خودم حرف زدم و فکر کردم…
بعدش اومدم پایین داخل ماشین و چون ناهارم رو معمولا با خودم میارم،شروع کردم ب خوردن ولی همچنان داشتم ب کامنتم فکر میکردم ک تکمیلش کنم و بفرستم.
توی یادداشت هام رسیدم ب کامنت زدکارتیست عزیز ک دیگه این یکی کلا آب پاکی رو ریخت روی سرم?
ایشون نوشته بود:
برای سال جدید فقط سعی کن یه تمرین انجام بدی و اونو خوب یاد بگیری:تمرین پیدا کردن حس و حال خوب و ماندن در این حس زیبا…
و در ادامه جملات زیباتری نوشته ک بازم حس کردم واقعا خطاب ب منه:
تو برای آغاز،نیاز ب سال جدید نداری
عید تو از همین حالاست،همین لحظه…
بیا و یکسال برای خودت زندگی کن!
اگر هر سال با شروع تعطیلات ب سفر میرفتی،بیا امسال ب درونت سفر کن!
دیگه ب قول استاد ذهنم داشت متلاشی میشد!
چه تعبیر زیبایی،سفر ب دنیای درون!
استاد عباسمنش جان:
من میخواستم اسم سال جدید رو بزارم:” سال پیشرفت و موفقیت مالی” و بشینم روی باورهای مالی و حوزه ثروت کار کنم ولی وقتی این کامنتها رو خوندم و همچنین این فایل جدید شما رو دوباره نگاه کردم حس کردم ک خدا داره پیام و نشانه دیگه ای بهم میده از بحث کار کردن روی باورها و شناختن بیشتر خودم و سفر ب دنیای درون خودم!
حس کردم ک میگه تو اول باید روی چیزهای پایه ای و بنیادی کار و تمرکز کنی بعدش بری سراغ چیزهای فرعی!
با خودم گفتم استاد میگه ببین پاشنه آشیلت چیه از اون شروع کن و سال جدید روی اون کار کن دیدم ک تو همه حوزه ها ضعف دارم و شاید یه جورایی پاشنه آشیل من تو همه حوزه هاست!
ولی دیدم ذهنم میگه مشکل تو فقط مشکلات مالیه و اگه اونو درست کنی بقیش خود ب خود درست میشه!
اما قلبم گفت ک مشکل تو اینه ک اصلا خودت رو و توانایی هات رو نمیشناسی و گرنه الان مسافرکشی نمیکردی!
دیدم راست میگه و من اول باید از خودشناسی شروع کنم و دنیای درونم رو خوب بشناسم و اول ب دنیای درونم سفر کنم تا انشالله سال بعد تازه بتونم دنیای بیرونم رو بشناسم و سفر ب دنیای بیرون رو شروع کنم و بتونم مسافرتهای خوب برم(ک یکی از آرزوهای منه) بدون دغدغه مالی و فقط ب فکر لذت بردن از مسیر و مقصدم باشم و نه چیزی دیگه…
شاید تازه بعدش بتونم یه کم خدای خودم رو بشناسم…یعنی از خودشناسی ب خداشناسی برسم…
پس با خودم گفتم اسم سال جدید من اینهسال سفر ب دنیای درون
ممنونم ازت دوست خوبم زدکارتیست عزیز ک بهم یادآوری کردی این حقیقت رو و همچنین از شما دوستان خوبم صبا سلیمانی و محمدرضا ذوالفقاری نازنین و همینطور بقیه بچه های سایت ک با نوشتن کامنتهای زیبا،آگاهی های نابی رو با بقیه ب اشتراک میزارن?
تازه من فقط همین چندتا کامنت رو از بچه ها خوندم و چه کامنتهای پربار و قشنگی بوده ک هنوز نخوندمشون ولی اون چیزی رو ک باید میفهمیدم،گرفتم و از این بابت از خدای خوبم ممنونم?
پلان آخر / برداشت اول
(ساعت 7 شب سه شنبه ، نمای باز از شهری ک چراغهاش روشن شده و بعدش نمای بسته از من در حالی ک روی یک تکه سنگ بزرگ نشستم و هنوز دارم کامنتم رو مینویسم در حالی ک گهگاهی ب شهر خیره میشم و ب فکر فرو میرم…)
اصلا دلم نمیخواد ک این کامنت تموم بشه و دوس دارم همینجوری تا صبح براتون بنویسم ولی خب دیگه اونجوری باز میشه فیلم هندی?
پس بهتره ک توی اوج،فیلمو تمومش کنم…
سخن پایانی:
اول اینکه میخواستم تشکر کنم از تمام عزیزانی ک وقت گذاشتند و این کامنت رو تا آخرش خوندن و عذرخواهی میکنم اگه یه کمی طولانی شد نمیگم بهم الهام شد ولی چیزی بود ک ایده اش کم کم تو ذهنم اومد و منم سعی کردم اجراش کنم.
دوم اینکه استاد عباسمنش عزیز و دوست داشتنی،تولدتون مبارک?
انشالله ک حالا حالاها باشی و ما رو از آگاهی های ناب و خالص و توحیدیت بی نصیب نزاری البته اگه ما هم باشیم و بتونیم اونجوری ک باید درکش کنیم…
و امیدوارم ک این ماه تولدتون،مبدا و منشایی بشه برای تحول ما…
سوم اینکه درسته این کامنت یه کمی عجیب و غریب بود ولی خداییش یک روز براش وقت گذاشتم و من ک یک راننده اسنپم و باید سرویس برم
خودم امروز سرویس شدم?
ولی هنوز سرویسی نرفتم در حالی ک الان ساعت 8 شبه! چون ذوق اینو داشتم ک این کامنت رو هرجور شده بنویسم و انگار ماموریت امروز من نوشتن و ویرایش این کامنت بود!
پلان آخر / برداشت آخر
(ساعت 11/30 شب سه شنبه ، نمای بسته از داخل خونه و من ک دارم این پلان آخر رو مینویسم در حالی ک دارم ب همسر و دخترم ک خوابیدن نگاه میکنم و یه لبخند کوچولو میاد گوشه لبم و بخاطر حضورشون تو زندگیم خدا رو شکر میکنم چون واقعا بودنشون بهم حس آرامش و دلگرمی میده برای ادامه دادن زندگی…?)
خب بالاخره موفق شدم بعد از یک روز تلاش سخت،این کامنت رو ب اتمام برسونم
فقط استاد جان،ازت یه درخواست دارم و اونم اینکه قبل از پایان سال، در مورد نحوه هدفگذاری برای سال جدید یا پیدا کردن و فهمیدن کار مورد علاقه یا یه جورایی همون رسالت شخصی ک واقعا برای من یک دغدغه است و الان ب مدت چند ساله باهاش درگیرم،یه فایل کوچولو اگه میشه بزارین و مطمئنم این درخواست خیلی از بچه های دیگه سایت هم هستش،البته ک شما قبلا توی فایلهای رایگان در موردشون گفتین و دوره هدف گذاری رو هم دارین روی سایت،ولی بازم دوس دارم اگه امکانش باشه و براتون مقدور باشه و البته با آگاهی الآنتون و البته خلاقیت خودتون،یه فایل بزارین?
این درخواست شاید خیلی منطقی نباشه ولی یه حسی بهم گفت بگم منم گفتم?
استاد جان،دوس دارم سال دیگه همین موقع بیام و با ذوق و شوق از نتایجم براتون بگم و از پیشرفتهایی ک داشتم تو همه جنبه ها…
انشالله زنده باشم و اون لحظه رویایی رو ببینم…
پس ب امید روزهای خوب و پر از شادی و لذت و ب امید شناختن و درک قوانین ساده ، ثابت و تغییر ناپذیر الهی…
ایاک نعبد وایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیر المغضوب علیهم
و لا الضالین…
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم
ما را ب راه راست هدایت فرما
راه کسانی ک ب آنان نعمت دادی
نه راه کسانی ک بر آنان غضب کردی
و نه گمراهان…
آمین یا رب العالمین…
? کات…
دوست عزیزم علی آقای بخشنده سلام
چه کامنت طولانی ای گذاشتی و به قول خودت یک روز کامل روی اون وقت گذاشتی و مطالب رو با ظرافت و از صمیم قلب نوشتی.
ممنون از تو که با نوشتن همین کامنت، نکات آموزنده زیادی رو به ما یاد دادی
اینکه روی زیباییها تمرکز کنیم (مثل کوه و ارتفاعات)
اینکه به داشته هامون توجه کنیم (مثل خانواده)
اینکه ذهنمون رو به سمت نداشته هامون و افکار منفی نبریم (مثل نداشتن هزینه خرید دوره های استاد و …)
تو کامنتها می خوندم یکی از بچه ها می گفت که با یک کارخانه دار مصاحبه کرده و اون نخبه الکترونیک بوده اما بعد از فارغ التحصیلی رفته تو صنایع غذایی و یک میلیاردر شده
اغلب ما از همان دوره دبیرستان تا مقطع دانشگاه، در رشته هایی تحصیل کردیم که نه تنها شناختی از آنها نداشتیم که هیچ علاقه و اشتیاقی هم برایش نداشته ایم و صرفا با هدایت و توصیه خانواده یا دوستان دیگر، آن رشته تحصیلی را ادامه دادهایم.
خود استاد هم با آنکه بعد از ازدواج ادامه تحصیل دادهاند و در دانشگاه رشته کامپیوتر خواندهاند اما در حوزه دیگری مشغول به فعالیت هستند، حوزهای که شور و اشتیاق فراوان به انجام آن دارند.
من هم دوره هدفگذاری استاد رو ندارم اما یک پیشنهاد ساده دارم امیدوارم کارساز باشه
همانطور که یک روز کامل وقت گذاشتی و این کامنت زیبا را لحظه به لحظه نوشتی
وقت بگذار و به درون خودت سفر کن
خودت را واکاوی کن
ببین چه چیزهایی بوده که همیشه از انجام دادنش لذت میبردی
ببین چه چیز یا چیزهایی بوده که وقتی زمانت را برای آن میگذاشتی متوجه گذر زمان نبودهای و آن قدر ذوق و اشتیاق داشتی که اصلا متوجه سپری شدن وقت نبودهای
مهم نیست که آن چیز، چیزی باشد که الان انجام نمیدهی
یا رشته تحصیلیات نیست
یا هیچ تخصصی در آن نداری
فقط کافی است که خودت و تواناییهای خودت را از این طریق بیرون بکشی
و بعد به قول استاد امسال را سال نامگذاری برای رسیدن به آن توانایی و متخصص شدن در آن زمینه نامگذاری کن و شروع کن قدم قدم آن را تقویت کن و اصلا عجلهای برای رسیدن به مقصود نداشته باش
فقط صبور باش و قدم قدم شروع کن
بگذار مثالی از خودم بگویم
من فارغ التحصیل رشته علوم تجربی نظام قدیم هستم
به توصیه خواهرم این رشته را انتخاب کردم تا پزشک شوم !!!
وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که از دیدن خون حالم بد میشود و حتی نمیتوانم آمپول زدن را تماشا کنم
دانشگاه هم که قبول نشدم و رفتم خدمت و … بعد ازدواج
الان هم که حدود 20 سال است که کارمندم اما پس از آشنایی با استاد و استفاده از همین ترفندی که از خود استاد یاد گرفتم، فهمیدم که به درس ریاضی همیشه علاقهمند بوده و هستم. شروع کردم به مطالعه دروس ریاضی دوران ابتدایی و مقطع دوره اول دبیرستان.
مهر ماه امسال اولین نوبت آگهی تدریس خصوصی را در دیوار دادم و همان شب اولین مشتری به من زنگ زد و من با ترس و لرز جواب دادم و آنقدر عزت نفس و اعتماد به نفسم پایین بود که حتی گفتم جلسه اول رایگان و یک جلسه دو ساعته با وجود مسافت طولانیای که تا منزل ایشان بود رفتم و تدریس کردم.
نکته اینجاست یکی دو روز بعد با من تماس گرفتند و خواستند با ایشان ادامه دهم.
و هر جلسه که میگذشت اعتماد به نفس من بیشتر میشد و این در حالی بود که بارها پیش آمد که در حین تدریس با سوالاتی بر میخوردم که نمونهاش را قبلا مطالعه نکرده بودم و همان لحظه از خدا کمک میگرفتم و به شکل معجزهوار نحوه حل کردن تمرین به من الهام میشد.
من چند ماهی است که این کار را شروع کردهام و انشاءا.. برنامهریزی میکنم برای پیشرفت در سطح عالی.
پس نترس و خودت را دست کم نگیر.
نکته آخر اینکه به قول استاد، ما آمدهایم که تجربه کنیم و بیاموزیم و هر چقدر با لذت بیشتری زندگی کنیم، دیگر مشکلات برایمان غیرقابل تحمل و زجرآور و طاقتفرسا نخواهند بود بلکه بخشی از مسیر زندگیمان میشوند تا ما را در مسیر نگه دارند.
امیدوارم از زندگی لذت ببری و مثل استاد که در دوران مسافرکشی، با توجه به نکات مثبت و سپاسگزاری و گوش دادن به فایلهای صوتی خودشان از زندگی لذت میبردند و کم کم نتایج در زندگیشان ظهور کرد، همه ما بتوانیم قدم قدم در مسیر حرکت کنیم و آرام آرام شاهد نتایج لذت بخش در زندگیمان باشیم.
دوست مهربانم،حمید آقا
بسیار سپاسگزارم از این همه لطفی ک به بنده داری و ازت ممنونم ک کامنتم رو تا آخر خوندی.
و خیلی خوشحالم ک به حرف دلم گوش دادم و این کامنت متفاوت رو نوشتم ک البته مطالبش واقعی بود و خیال و رویا نبود و یه جورایی نشون دهنده شخصیت و باورها و حس و حالم تو این روزها بود.
و چقدر خوبه ک شما دوستان هستید و به زوایایی از نوشته های من اشاره میکنید ک خودمم دقت نکرده بودم وقتی داشتم مینوشتم! چون همینطور مطالب میومد تو ذهنم و من مینوشتم… آفرین ب این دقت نظر و درود بر شما دوستان
اما در مورد عشق و علاقه ک اشاره کردین و اون روشی ک گفتین خیلی خوبه،البته قبلا یه جورایی انجامش دادم و چیز خاصی ار زمان کودکی و نوجوانی دستگیرم نشده ولی سعی میکنم دوباره یک روز وقت بزارم و برم اون ته تهای ذهنم ببینم چی پیدا میکنم!
الان فقط میدونم ک وقتی تو طبیعت هستم و کنار کوه و جنگل و درخت و آب و…
دیگه اصلا گذشت زمان رو احساس نمیکنم و فقط دوست دارم ک زمان متوقف بشه توی اون لحظه تا من بیشتر بتونم از بودن در طبیعت لذت ببرم…
و دیگه اینکه منم مثل استاد عاشق سفر و مسافرتم و احساس میکنم روحم داره فریاد میزنه ک برو سفر،برو دنیا رو بگرد و کشفش کن تا خودت رو بهتر بشناسی و خدای خودت رو…
حالا انشالله سعی میکنم هر چه زودتر داستان زندگیم رو تا ب الان و یک سری از علایق و … توی پروفایلم بنویسم و از شما و بقیه دوستان عزیزم هم ممنون میشم اگه اون مطالب رو بخونید و نظر ارزشمندتون رو برام کامنت بزارید.
در پناه حق…
سلام
چه کامنتی نوشتی دوست عزیزم!
ماشاا…
خدا خلاقیت رو در شما بیشتر کنه
گاهی آدم ها چیزایی در زندگی دارند که بقیه آرزو دارن داشته باشنش.
مثلا آرزو دارم ماشین داشته باشم ولی تو داری
آرزو دارم یه بار خودم تنهایی برم کوه ولی تو هر دفعه خودت دوست داشتی میری
اینا رو گفتم که بدونی آدم همیشه میتونه سپاس گزار باششه و به داشته هاش نگاه کنه
خداروشکرررر
ممنون از کامنتت
منم خیلی چیزا یاد گرفتم
در پناه الله
سام بر علی بخشنده عزیز
علی جان کامنتت را خواندم وبعضی جاها اشکم را در آوردی
علی جان اگر من نوعی به جایی نمیرسم یا پول ندارم مقصر خودم هستم من الان مثل روز ومثل خداوند به سخنان آقای عباسمنش عزیز ایمان دارم
شما باید از خودتان این سوال را بپرسی که چقدر برای پول دار شدن فرکانس وباور ساختی ٫ شما باید شک وتردید را کنار بگذاری که بدترین سم برای هر خواسته ای است
آقای عباسمنش میگویند من همه دار وندارم را توی ایران گذاشتم وبا خودم گفتم اگر قانون خداوند این است که : من هر لحظه وهر دم دارم با فرکانسم وباورم زندگیم را میسازم پس خلقش میکنم ٫ من وشمای عزیز ؛ باید خیلی به این سخن توجه کنیم این سخن خیلی جای بحث کردن دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من خالق زندگیم هستم
منتها در این مسیر تکامل را فراموش نکنید من هم میدانم که باید این موضوع به یادم باشد
ایشان در بحث ثروت میکویند که مثلا اگر این دو ماه درآمد تو ۲میلیون است نباید انتظار داشته باشی یکدفعه بشه ماهی ۱۰ میلیون ٫ آرام آرام همه چی برای شما درست میشود اون صبری که در قرآن میگویند همین است که من وشما به این راه واین مسیر ایمان ۱۰۰%ی ؛ نه یک صدم کم نه یک صدم بالا ٫ ۱۰۰%ی باشد
من توی زندگیم هر ناخواسته ای که دارم حرکت میکنم تا جایی که بتونم حرکت میکنم وجایی هم که نتونستم ٫میگم خدایا تو کمکم کن ٫خدا شاهد ؛ تا حالا هیچ خواسته ای نبوده که من حرکت کنم وکمک ویاری خدایم را نبینم
برادر جان انیشتین حرف بزرگی میگوید : میزان هوش وموفقیت تو بیستگی به تغییر ونگرش وطرز تفکر تو دارد
خداوند برابر حال تو وآگاهی من وشما ؛ به ما کمک میکند ٫ از خودمان انتظار معجزه نداشته باشیم ٫منجی من وشما ؛ خودمان هستیم ٫ باید باور ساخت وهر روز فرکانس همون را فرستاد ٫کانون توجهت همونی باشد که میخواهی ٫ من این سخنان را مثل وحی منزل قبول دارم وبا اینها زندگی میکنم ٫٫٫٫٫٫
من مدتی بود که میگفتم چرا آدم هرروز باید یک سری کلمات را روزی ۵بار بگوید بعد به این آگاهی رسیدم که بر طبق قانون فرکانس ؛ عجب کار زیبایی است که روزی ۵بار من فرکانس بفرستم که ؛خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو کمک میخواهم ٫زیبا نیست ؟؟؟
آرام آرام باید خودمان را تغییر بدهیم وعمل کنیم در سوره بقره خدا میگه ؛ من برای شما آسونی وراحتی را میخواهم منظورش همین فرکانس وباور وهمین اقراء است
علی جان برادر عزیزم نگران نباش فقط به چیزی که میخواهی توجه کن وکاری با چطوری نداشته باش چطوریش را خدا ؛ برای علی ورحیم درست میکند
روزها در نور او باش وشبها در آغوش او بخواب وسلام به فرزند کوچکت برسان وبگو رحیم از لرستان صورت ماهت را میبوست
یاری خداوند برایت قطعی است خدانگهدارت
من فکر میکنم کار یا حرفه مورد علاقه شما یه ربطی به سینما داشته باشه . من کل کامنت شما ر و خوندم و جالب لدووونبد تمام پلان های شمارو هم تو ذهنم تصوویر میکردم . کاری که معمولا انجام نمیدم . این نشن میده شما تو این زمینه استعداد داری .
موفق باشید
سلام بر یزدان واحدی عزیز
مممونم ک کامنت منو تا آخر خوندی و مرسی بخاطر نظر ارزشمندت.
وقتی فکر میکنم میبینم ک نوشتن یه جورایی بهم احساس خوبی میده،حس آرامش و خالی شدن…
خالی شدن از کلماتی ک تو ذهنم انباشته شدن و دیگه طاقت ندارن و دوست دارن اونا هم دنیای بیرون رو تجربه کنند ولی من اونجا تو ذهنم زندانی شون کردم!
نمیدونم ولی تا حالا بهش بعنوان شغل یا حرفه نگاه نکرده بودم فقط گهگاهی دوست داشتم برای خودم بنویسم،خاطرات روزمره و …
البته ناگفته نماند ک خیلی دوست دارم یه روز داستان زندگی پرفراز و نشیبم رو بصورت کتاب دربیارم تا بلکه دیگران بتونند از اتفاقاتی ک برام افتاده و تجربیاتی ک داشتم استفاده کنند و حداقل یه خیری برای اونا داشته باشه…
تا دیداری دیگر بدرود…
سلام دوست عزیز من تمام کامنت طولانی شما رو خوندم واتفاقا خیلی لذت بردم از نحوه نگا رشتون در پاسخ ها دوستمون حمید جان خیلی خوب راهنمایی کردند
خواستم اضافه کنم که تا می توانید شکر گذاری کنید واز معجزه سپاسگزاری استفاده کنید برای هر چه که تو زندگی دارید . مدام تو طول رو داشته هاتون رو مرور کنید وفکر کنید اگر اینها رو نداشتید اوضاع چقدر بد تر می شد
این کار باعث آرامش وحس خوب تو طول روز میشه که این شاه کلید موفقیت هست
خدارو شکر خودتون واقف هستید همین کامنتتون رو چندین بار بخونید ببینید چقدر قشنگ مطالب رو کنار هم چیدید وبه چه مسایل مهمی اشاره کردید اینها همه مهمه والبته ایمان وعمل مهمتره تا حرف قشنگ زدن
حالا از این به بعد فایلهای استاد رو با نگاه دیگه گوش بدید واینکه اینجا اگر چیزی استاد گفت من چه طور تو زندگیم شبیه سازی کنم واجرا کنم
شما 12 قدم رو نخریدید ولی میتونید تمرین ستاره قطبی رو انجام بدید واون اینه که هر روز خواسته های اون روزتون رو که می خواهید انجام بدید تجسم وبنویسید وبرید سر کار شب بیایید ببینید به چندتا ش رسیدید وخدا رو سپاسگزاری کنید وبه قدرت خلق کنندگیتون افرین بگید اینطوری یاد می گیرید که اهداف کوتاه مدت داشته باشید وبهشون برسید بعد کم کم اهداف بزرگتر رو برای خودتون ترسیم کنید
توصیه های دوستمون حمید اقا رو هم گوش بدید که چه کاری تو زند گیتون لذت بخش بوده همونو ادامه بدید
حتما موفق میشید
در ضمن ما هم از کامنت شما کلی ایده گرفتیم اینجا تو این سایت همه دور هم هستیم که همدیگر رو شارز کنیم ومدارمون رو ببریم باللاتر وقطعا با تلاش نتیجه میگیریم
سلام استاد جونم.استاد مهربونم?
استاد تولدت مبارک باشه..ان شاالله همیشه به لطف خدای رحمان سلامت باشین و ماهرسال تولدتون رو تبریک بگیم??
امروز این فایلتون برام عالی بود خداروهزار مرتبه شکر?
استاد جونم امسال سال تحول منه…امسال میخوام عمل کنم و درجهت رسیدن به خواسته هام عمل کنم و جهادی اکبر رو به یاری الله یکتایم شروع کنم…
امسال میخوام موحدتر باشم..میخوام ایمانم قوی تر باشه و فقط در جهت کشف قوانین قدم بردارم..
امسال میخوام شجاع تر باشم پا روی ترسام بزارم و میدونم و ایمان دارم که خدا کنارمه…خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم یا رب العالمین??
استاد جونم بازم تولدتو تبریک میگم چقدر این توپ توپیای باحالن سایت خیلی قشنگ شده??
???????????????????????????
به نام خدایی که همه خواسته های ما رو میدونه واگه باذهنمون مانع ازاجابت خواسته هامون نشیم،تمام خواسته های مارو برآورده میکنه
سلام استادعزیزم
بی نهایت سپاسگزارم که ازآن سوی جهان عشق ومحبت بی پایانتان را نصیب مامیکنیدومارادرآگاهی های ناب خودتان شریک میکنید،هرچندکه درجهان فرکانسی فاصله هابی معنی است ولی خوشحالم که استادی دارم که درهرکجای این کره خاکی که باشدقلبش می تپدبرای موفقیت وسربلندی انسان هایی که قدم در جای پای اوگذاشته اند
این فایل شماهدیه ای بودازطرف خداوند برای استقامت وپایداری من
بیست ویک روزقبل تصمیم گرفتم یکسری عادت هاورفتارهای غلطی که به شخصیت وباورهای من لطمه میزنندراکنار بگذارم وامروزروز بیست ویکم است که من چشم چرانی ونگاه به نامحرم،بحث کردن وسعی درقانع کردن دیگران،معاشرت باافرادیکه بامن در یک فرکانس نیستند،پرخوری وبسیاری ازعادت های غلط دیگه که انجام دادنشون لبیک من به دستورات شیطان بودرااز زندگی ووجودم پاکسازی کنم ویک انسان جدیدی ازخودم بسازم
وازآنجائیکه خودشماهم بارهاتاکیدکرده ایدکه یک عادت ویارفتاراگربیست ویک روزتکرارشود دروجودمان نهادینه میشود بنابراین بسیارخوشحال وسپاسگزارم که بالاخره بعدازمدت هاسعی وخطاکردن توانستم خودم رابه روز بیست ویکم برسانم وپرچم پیروزی رابرفرازقله های موفقیت نصب کنم
من به پیشنهادشمامیخوام امسال خودم را سال:تحقق رویاهای من نامگذاری کنم
رویای آزادی زمانی ومکانی
رویای استقلال مالی
رویای درک روابط عاشقانه
رویای الگوواقع شدن به انسان ها
وبه رویاهام خیلی اعتماددارم چون اون ها بهتر ازمن راه وبلدن
تولدتون وبهتون صمیمانه تبریک عرض میکنم وازخداوندسپاسگزارم که شمارا به این جهان مادی رهنمون کردتاازطریق شماپیام های خودش روبه گوش وقلب ماجاری کنه
من ایمان دارم امسال سال تحول زندگی تمام ماعباسمنشی هاخواهدبودوبه شکرانه وجودشماخواهیم توانست بانتایج مان سپاسگزارلطف ومحبت های شماباشیم
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که منو دراین راه سراسرزیبایی وعشق وثروت وسعادت قراردادتاخوب زندگی کنم وبستر مناسبی برای خوب زندگی کردن انسان ها فراهم کنم
دوستدارشماعلیرضابهرامی
چقدر حس خوبی پیدا کردم با خوندن پیام شما
چقدر متعهد و با اراده
بهتون تبریک میگم و از خدای خوبم میخوام بمن هم کمک کنه همینقدر با اراده باشم
ممنون دوست خوبم
سلااااااام استاد قشنگم. همین اول کار بگم چقدر این جمله درسته: شاید خیلیا که این فایل رو گوش میدن الان متوجه نشن و ۶ ماه بعد که دوباره گوش بدن بفهمن….
و من مصداق این جمله هستم. اولین بار که این فایل رو گوش دادم ۳ ماه پیش بود و الان چقدر نکته مهمممممممممممم ازش یاد گرفتم.
هر بار آگاهی جدید
جملات جدید
نکات جدید
چقدر این نکته فرکانس ها و مدارها جالبه!!!
هر بار که مطلبی رو میشنوی در اون سطح فرکانسی که هستی ازش یاد میگیری
خب بریم سراغ این فایل ۲۰ دقیقه ای که آگاهی هاش اندازه ۱۰ ساعته!!! شایدم بیشتر :)
تلاش فیزیکی تا وقتی که باورهات اشتباهن هیچ تاثیری نداره هیچ، وضعیت رو بدتر میکنه. وقتی میگین چقدر کار فیزیکی میکردین اما با همون ذهن قبلی بودین اوضاع تغییری نمیکرد. ولی وقتی باورهاتونو تغییر دادین با تلاش خیلی خیلی کمتر به نتایجی رسیدید که الان از خیلیها در حوزه کاری خودتون در دنیا جلو هستین….
باور باور باور باور …….. همه چیزه
و تلاش فیزیکی فقط اونجایی مهمه که باورت رو تغییر میدی و بهت گفته میشه چکار کنی…. وقتی نگاهتون رو عوض کردین به پول
معنویت
خداوند
جهان
و قوانین ثابت جهان
وقتی پاشنه های آشیل تون رو پیدا کردین و باورهاتونو تغییر دادین….
و چقدر عزت نفس مهمه در این مسیر….
و چقدر ما خوشبختیم که شما مسیرهایی رو که طی کردین و جواب گرفتین رو راحت به ما میگین و ما دیگه وقت مون رو تمرکزی میزاریم برای رشد و رسیدن به اهدافمون….. چه نعمتی ازین بالاتر؟؟؟؟
چون همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم اما همین راه رو بلد نیستیم. و شما دارین توو دوره هاتون راه رو نشون ما میدید…….. میدونم که فرکانسم و باورهام در زمان مناسب به جایی میرسه که منم از دوره هاتون استفاده کنم ولی همین فایل های رایگان فوق العاده هستن حالا ببین دوره ها دیگه چیه اند :)
این جمله چقدر آرامش میده: هیچ عامل بیرونی نیست که اتفاقات زندگی مارو میسازه…..
کافیه نگاهمون رو عوض کنیم
باور مناسب ایجاد کنیم
متهعد باشیم
ووووووووووووو ادامه بدیم
استاد چی بگم؟؟؟ من چی میتونم بگم؟؟؟؟ این یعنی همه چیز!!!!! چقدر این فایل های رایگان عالی هستن
هر روز که بیشتر گوششون میکنم میفهمم مریم جون چی میکفت که چقدر این فایلا عالی هستن
چه آگاهی های عالی و ارزشمندییییییییییییییییییی توو این فایلا هستن با اینکه رایگانن اما میلیون ها می ارزه میلیون ها……..
و کنترل ذهن تمرین میخاد و دوباره یادآوری این قانون قشنگ: تکامل!!! پیشرفت تدریجی
چقدر تاثیر گذاشت روی من اون قسمتی که گفتین میرفتین کوه و ۲۰ روز تنهایی فقط فکر میکردین
خدای من بخام آگاهی های این فایل رو بنویسم باید کتاب بشه!!!!!!
ما رو همیشه به فکر کردن تشویق میکنین و الان میگید که خودتون چقدر این کارو کردین!!!!!! فکر کردین مراقبه کردین و مشاهده گر بودین به افکار و نجواهای ذهن تون
خدای من همین یه آگاهی یعنی همه چیز!!!!!!!!!!!
منم تصمیم گرفتم از امروز صیح هفته ای یه بار برم طبیعت و بفکر کنم به خودم افکارم نجواهام جذب هام و پیشرفتم
به جاهایی که خدا هدایتم کرد و چه مسائل پیچیده ای که من میگفتم حل نمیشه آخه چجوری ولی حل شدن و چقدر راحت و منطقی حل شدن!!!!!
و باااااااااااازم یه پاشنه آشیل دیگه من که آخر فایل بهش اشاره کردین: تمرکز لیزری روی پاشنه آشیل!!!!!!!!! در یک سال
و یکی از مشکلات من که جذب خواسته های مهم و اساسی زندگیم رو تجربه نکردم هنوز بخاطر همینه که تمرکز لیرزی نداشتم روی اون خواسته!!
و من امسال رو نامگذاری کردم به سال موفقیت مالی من!!!!!!!
سپاسگزاریم و خدارو شکر میکنم برای این فایل
تعهد میدم که ۵۰ بار این فایل رو گوش کنم در فواصل زمانی و مدار آگاهیمو طی کنم…
سپاسگزارم از خداوند برای آگاهی هایی که در این فایل از طریق شما به من داد
سپاسگزارم از شما و مریم جون
سلام به بچه های عباسمنشی و استاد قشنگم
و در ادامه خوندن کامنت های سال گذشته ام و بررسی تکاملی که طی کردم امروز به این فایل رسیدم و بعد از دوباره گوش دادنش چقدر خوشحال شدم و از خودم راضی!
من تصمیم گرفتم اون فایلایی رو که به تمرینای استاد عمل کردم توی یه پوشه عمل شده بریزم و ببینم چقدر اهل عمل شدم و چقدر فقط مثه مسکن به فایلای استاد نگاه کردم
چون بهم ثابت شده که عمل مهمه نه فقط حرف زدن و افزایش آگاهی
خوشحالم چون به فایلی رسیدم که فروردین ماه دوباره گوشش کردم و پاشنه آشیلم رو پیدا کردم و اسم امسالم (سال 1400) رو سال سلامتی و ثروت گذاشتم چون وااااااقعا در این دو مورد اوضاع خراب بود
الان که 9 ماه از ابتدای سال میگذره به سلامتی رسیدم که در پوست خودم نمی گنجم و برای ادامه سال تا عید برنامه دارم که سلامتیم رو کامل کنم مثلا موهام رو و پوستم رو بهبود ببخشم و بینایی چشمم رو کامل کنم و …
جدایی از اینها به چنان عزت نفسی رسیدم که (می شود!) باعث شده در مسیر تغییر باورهام و در هنگام برخورد با تضادها مطمئن تر عمل میکنم و با اطمینان قلبی به خودم و توااناییم و این موضوع مهم که هیچ چیزی اون بیرون نیس و همه چیز در درون منه قدم بر میدارم
اگر با بیماری کوچکی مواجه میشم (چون خواسته من سلامتی کامل هست و با تضادهایی مواجه میشم و مشکلاتی که هر چند کوچک هستن اما پدیدار میشن تا من اونارو ببینم و باورهای محدودکننده ای که باعث بوجود اومدنشون شده از بین ببرم. خیلی هیجان انگیزه نه؟) زود میگم اونا رو خودم خوب کردم اینم میتونم
این که چیزی نیس
این خودش یعنی موفقیت
یعنی پیروزی
و این جمله: “میدونم که فرکانسم و باورهام در زمان مناسب به جایی میرسه که منم از دوره هاتون استفاده کنم ولی همین فایل های رایگان فوق العاده هستن حالا ببین دوره ها دیگه چیه اند :)”
خیلی وقتی به این بخش از کامنتم در سال گذشته رسیدم لذت بردم و ذوق خودمو کردم چون تونستم تیرماه 1400 یعنی حدود 7 ماه بعد از این کامنت قدم اول رو بخرم :)
و این جمله: “منم تصمیم گرفتم از امروز صیح هفته ای یه بار برم طبیعت و بفکر کنم به خودم افکارم نجواهام جذب هام و پیشرفتم. به جاهایی که خدا هدایتم کرد و چه مسائل پیچیده ای که من میگفتم حل نمیشه آخه چجوری ولی حل شدن و چقدر راحت و منطقی حل شدن!!!!!”
خوشحالم که حالا یعنی از اول سال تا الان هر روز میرم پیاده روی و موقع پیاده روی با خودم حرف میزنم درباره باورها
چقدر باور رو توو همین پیاده روی هام و در طبیعت برای خودم منطقی کردم
پاشنه آشیل هامو پیدا کردم
چقدر نشستم زیر درخت و بلند بلند با خودم حرف زدم
خدایا شکرت که به حرفای استادم گوش دادم و خودم نتیجه گرفتم. بله وقتی به حرفای استادت گوش بدی خودت نتیجه اش رو میبینی و خودت لذت میبری
و این جمله: “و باااااااااااازم یه پاشنه آشیل دیگه من که آخر فایل بهش اشاره کردین: تمرکز لیزری روی پاشنه آشیل!!!!!!!!! در یک سال. و یکی از مشکلات من که جذب خواسته های مهم و اساسی زندگیم رو تجربه نکردم هنوز بخاطر همینه که تمرکز لیرزی نداشتم روی اون خواسته!!”
خوشحالم که الان دیگه این مشکل رو ندارم و تمرکز میزارم روی یه موضوع و میرم جلو تا بدستش بیارم و باورم رو تغییر بدم
با همین روش و تمرکز تونستم سلامتیم رو بدست بیارم و بیماریام رو که اگه اینجا اسماشو بخام بیارم همه تعجب میکنن یعنی یه دختر جوان این همه بیماری داشته؟ خوب کردم
و این جمله: “تعهد میدم که ۵۰ بار این فایل رو گوش کنم در فواصل زمانی و مدار آگاهیمو طی کنم…”
و دارم به این تعهد هر چند وقت یه بار عمل میکنم تا در مدارهای بالاتر این فایلهارو گوش کنم
از خودم ممنونم برای ادامه این مسیر سرسبز
از خودم که پای خودم وایسادم تا آخرش
و استاد قشنگم برای مفاهیم عمیقی که به من یاد داد
دوستون دارم…
استاد جااااان قربونتون بشم
تولدتون مبارک باشه
این تنها باریه که من با چشمی پر از اشک تولد کسی رو تبریک میگم
استاد خوبم ازت ممنونم که تلاش کردی
ازت ممنونم که ساعتها مطالعه کردی
ازت ممنونم که سختیارو به جون خریدی
ازت ممنونم که تمام تلاشتو کردیی و بنده ی خوب خدا شدی
ازت ممنونم که کلام خدا شدی برای من
استادخوبم
پدر مهربون من
تولد شمارو تبریک میگم .تبریک میگم ای بزرگ مرد که خوب زندگی کردی و خوب زیستن را نشان من دادی ، تبریک میگم که باعث تولد من و هزاران نفر دیگر شدی .تبریک میگویم که باعث شدی بعد از بیست و چند سال زندگی تازه متولد شوم . و معنی زندگی را درک کنم .
مسیر بهشت رو نشونم دادید
مسیر عشق و محبت و احترام و شادی و سلامتی رو نشونم دادید
درست زندگی کردن و قضاوت نکردن و غیبت نکردن و دروغ نگفتن و خبرای منفی رو دنبال نکردن و غذای فاسد به روح ندادن و ذهنو کنترل کردن و متعهد بودنو یادم دادید
اینکه انسان قوی باشم
اینکه تضادای زندگیمو خیر ببینم و پله ی موفقیت و کی میتونست این نگاه رو به من بده ؟؟؟ کی میتونه با دیدن مشکلاتش خوشحال بشه و اونو پله های موفقیتش ببینه و از دل همون تضاد ها رشد کنه و بدرخشه ؟
استاد خوبم اینارو از شما یاد گرفتم
یادگرفتم انسان خوبی باشم
یادگرفتم بنده ی خوب پروردگارم باشم
شکرگزاری رو یادم دادید
احساس لیاقت و ارزشمندی رو یادم دادید
اینکه سلول به سلول تنمو دوست داشته باشم
اعتماد به نفس بهم دادید که تصمیم بگیرم و از بی هدفی و سر درگمی در بیام
اینکه عمل کنم و قدم بردارم و ترسی نداشته باشم برای هر قدی که بر میدارم
اینکه از فردای خودم نترسم
کی اینارو یادم داد ؟؟؟
استاد خوبم من هیچ هدفی نداشتم
اولین هدفم که باعث شد ارامش پیدا کنم و هدفامو شناسایی کنم این بود که تصمیم گرفتم شاگرد برتر شما باشم
و تلاش کردم و میکنم و نتایج خیلی خیلی بزرگم به گوشتون قطعا میرسه
آموزه های شما منو با خودم و خدای خودم آشتی داد و به تمام خواسته هام رسیدم
و مهم ترینش آرامشه
استادخوبم
امسال برای من سال تحوله
تحول در رفتار
تحول در اخلاق
تحول در سلامتی
تحول در آمادگی جسمانیم
تحول در کسب و کارم
تحول در تحصیلم
هدف امسال من
زاییده شدن از ذهن
ثابت قدم ماندن در این مسیر
خوشحال کردن بی حد و اندازه ی استادم
یادگیری و تقویت زبان های خارجه
و مهاجرت به کشوری که دوست دارم.
هدیه ی تولد من به شما
نتایج بزرگی است که کسب کردم و کسب میکنم و کسب خواهم کرد …
سلام دوست هم فرکانسی و متعهد عزیز
اونجاش که گفته بودین :
استاد خوبم ازت ممنونم که تلاش کردی
ازت ممنونم که ساعتها مطالعه کردی
ازت ممنونم که سختیارو به جون خریدی
ازت ممنونم که تمام تلاشتو کردیی و بنده ی خوب خدا شدی
ازت ممنونم که کلام خدا شدی برای من
داشتم برای اولین بار از خوندن یک دیدگاه اشکام سرازیر میشد
واقعا به اهدافت رسیدی و شاگرد برتر استاد شدی
عادله عزیز
قبلا از دیدگاه هاتون خونده بودم که از فایل های رایگان شروع کردید و کلی ازشون نتیجه وارد زندگیتون شد
اون موقعی که اون دیدگاهتون رو خوندم ازتون الگو گرفتم
و فهمیدم واقعا نمیشه روی فایلای رایگان قیمت گذاشت
عادله جان
لطفا بیشتر نتایج و دیدگاه بنویس هم فرکانسی عزیز
خیلی امروز خوشحالم کردی
چون یادم اومد همه سختی هارو باید به جون بخرم و ازشون نترسم چون پله های ترقی هستن و با حل اون مشکلات قوی تر میشیم
عادله عزیز
دیدگاهتون خیلی بهم آرامش داد از خدای منّان براتون آرامش و ثروت ارزو دارم
پارسای عزیز من
وقتی کامنتتو خوندم یه حسی بهم گفت احسنت عادله ، که به الهاماتت گوش میدی به حس درونت گوش میدی و هر زمان به من گفته میشه بنویس مینویسم و نتیجه میده و نوشته هام برای یه نفرم مفید باشه یعنی من راه درستی رفتم یعنی آفرین به من که به احساسم گوش دادم ، دقیقا نمیدونم چقدر زمان میگذره از گذاشتن این کامنتم فقط میدونم که نتیجه هام از اون روز تا الان فرقشو بخوام بگم زمین تا آسمونه ، تو پروفایلم برای محمد جواد عزیز که ایشونم مثل شما تو سن کم هدایت شدن به این مسیر ، نوشتم که چقدر نتیجه دیدم .
که مهم ترینش مهم ترینش بعد از آرامش و سلامتی و کسب پول ، شرکت تو دوره ی دوازده قدم هستش که برای من که شاگرد استادم داشتن محصولاتش رویا بود ، و هر قدم خداوند منو جوری هل میده که تا چند روز اشک باید التیام بده قلبمو که میگم خدای من چطوری هلم میدی به این مسیر ؟ خودت پول پاکت میزنی برام
و من به راحتی دوره رو خریداری میکنم و بی اندازه لذت میبرم بی اندازه
اونقدر نتایج تغییر کرده که سر فرصت یه کامنت طولانی باید برای استاد و دوستانم بنویسم
که بعد از شرکت کردن تو دوره چه بیگ بنگی رخ داده تو زندگیم . که قشنگ ترینش اینه که دوستانی دارم الان از جنس گل و هم فرکانسیم که هرکدومشون برای من نشانه ی پروردگارن،که هروز بخاطر وجودشون سپاسگزار پروردگارم.
پارسا جان من هیچ زمان نتایج خودم رو با دیگران مقایسه نکردم چون اول نتایج درونی هستن ، بعد از رسیدن به آرامش درونی و وصل شدن به منبع اصلی به همه چیز میرسی.
سلام خواهر زیبای من، عزیز دل من، خیلی عالی توضیح دادی آبجی بزرگه?وقتی این متن رو برام خوندی اشکام سرازیر شد ولی الان که اومدم تو سایت دوباره کامنتت رو دیدم و خوندمش و خواستم ازت تشکر کنم آبجی خوشگلم?خیلی دوسِت دارماااا
عادله جان خیلی عالی بود ازت ممنونم واقعا اشک شوق توی چشمم اومد دوست عزیزم.درپناه حق باشی??
به نام خدای مهربان
سلام عادله جان دوست دلربا وشیرینی کلامم وزیبای من خواهر نازنین
خداروشکر بابت این همه تغییر و تحول درونی شما وبرای شما بهترین ها را در سال جدید آرزو دارم .به امید شنیدن موفقیت های عالی شما و دیدن افتخار آفرینی شما .خیلی برات خوشحالم نازنین که داری قدم های بزرگتر بر میداری الله یکتا همیشه ویار ونگهدارت که فقط او برای هر بنده اش کافیست .
عاشقتم خواهرم در پناهش در نگاهش ودرعشقش غوطه ور باشی ?????????
سلام استاد عزیزم. تولدت مبارک. تولد ابر مردی که خودش رو تغییر داد و رسالتی که دیگران هم تغییر کنند. تولد مردی که توانست تا دیگران هم بفهمند که آنها نیز میتوانند. تولد مردی که رسید به کجا؟! به تمام آرزوهایش.. تا فریاد زند که شما هم می رسید. تولد مردی که سیر سلوک کرد تا بگوید برای رسیدن به سالک بینهایت راه هست. تولد مردی که خواست و اراده کرد و حالا از بهترین هاست.
مرد تولدت مبارک..
انشاءالله در همه حال برقرار باشی و رسالتت را به سرانجام برسانی.
سلام خدمت استاد و سایر دوستان هم مدار
ضمن تبریک سالروز تولد استاد، توجه شما دوستان را به داستان راه اندازی کسب و کارم جلب می کنم
امید وارم بهانه ای برای “اقدام بدون واهمه” برای شروع پر قدرت برای همه ی شما دوستان باشد
من متولد 67 هستم اولین باری که بر سر یک دو راهی قرار گرفتم و شک و تردید تمام وجودم را گرفته بود سال اول دبیرستان بود که باید انتخاب رشته می کردم الان سالها از آن روز گذشته است بارها آن حس برایم تکرار شده است دبیرستان و دانشگاه تمام شده است تصورم این بود که بعد این کار گاوی گوسفندی جلویم سر می برند اما نه من آماده ورود به بازار کار و جامعه بودم و نه جامعه میزبانی خوب برای من بود.
مثل خیلی ها یک مهندس یی کار و مغرور بودم سالها از این پروژه به آن پروژه و از این شهر به آن شهر می رفتم و کار می کردم.
اما من کم کم به این نتیجه رسیدم باید روی خودم کار کنم کتاب های خوبی در زمینه پیشرفت شخصی خوانده بودم و بعد این بود که کار حقوقی کنار گذاشتم و کار پیمان کاری را شروع کردم اما وقتی فصل دریافت مطالبات رسید از این کار هم متنفر شدم نه تنها سود کار را بلکه اعتبار اختصاصی خودم به آن کار را هم با امروز فردا کردن نمی دادن هر چند آن را تجربه خوب و مفیدی می دانم و نسبتا هم موفق عمل کردم .
این شد که تصمیم گرفتم کاری بکنم نقد نقد و همان روز سودش و سرمایه بازگردد
حدود یک سال پیش با استاد آشنا شدم دوره ها و ویدیو های مختلفی از ایشان دیدم چون قبلا در این حوزه مطالعه داشتم خیلی زود وارد مدار شدم با استاد به درک خوبی از تغییر باورها، جهان آفرینش و … دست یافتم.
مدت هاست که تلویزیون و اخبار و … نگاه نمی کنم در فضای مجازی کل پیج های وقت تلف کن را حذف کردم
به قدرت نوشتن، ارزیابی روزانه از خود ، انجام کار های ساده و منظم و … پی بردم
و الان همه موارد بالا جز برنامه روزانه ام هستن
و نتیجه این و باور ها و اقدامات شد
یک قرارداد که خیلی ها بابت آن شگفت زده شدن
کسب و کاری که در شهرم در رتبه اول به لحاظ کیفیت،خدمات،تجهیزات،مشتری زیاد،نوآوری و …هست
علمی شروع کردم برند ثبت کردم نمای بیرونی و نورپردازی و … را با حساسیت دنبال کردم
اما
همه این موارد صرفا با گوش دادن به دوره و کتاب خواندن و … به وقوع نمی پیوندد
بلکه در کنار آن ویدیو ها و کتاب ها باید ” عملگرا”بود
همزمان با آن ویدیو ها و کتاب ها بود که فهمیدم کار و حوزه کسب و کارم صرفا نباید مرتبط با رشته تحصیلی باشد و این یکی از باورهای محدود کننده من بود و پس از بررسی های مختلف این باور اصلاح کردم
همزمان با آن ویدیو ها و کتاب ها بود که فهمیدم نباید از حرف و کنایه دیگران نگران باشم و این یکی دیگر از باورهای اشتباه من بود و آن باور را شناختم دیگر نگاه و سخن و برداشت دیگران برایم اهمیت ندارد
این دو باور من را خیلی محدود کرده بودند و اجاره هر کاری به من نمی دادند و پس از تغییر باور ها بود که
کسب و کارم را شروع کردم
در حالی که اعتبار لازم برای راه اندازی آن را نداشتم اما جون بدون ترس شروع کردم اعتبار لازم از منبعی جور شد
کسب و کارم را شروع کردم
در حالی که تمام فوت و فن و مهارتهای آن حوزه را نمی دانستم و کم کم مهارت پیدا کردم و هنوز دارم یاد می گیرم.
با این شهامت بود که چند نفر را شاغل کردم
با این شهامت بود که چند برابر عرف حقوقی دستمزد یک مهندس، درامد دارم
با همین باور بود که
بودن هیچ نگرانی روی گزینه های ازدواجم فکر کردم و بدون هیچ ترسی به حواستگاری و … رفتم
موضوعی که باید به آن واقف باشیم این است که :
ترس نداشته باشیم.
با شناخت و برنامه ریزی اقدام کنیم.
کارهای منظم و ساده روزانه را از یاد نبریم و در هر حال انجامشان بدیم
(ورزش،مطالعه،شکرگذاری،نماز،ارزیابی از اقدامات روزانه خود و …)
و فراموش نکنیم که قدرت خدا بی نهایت است.
همیشه قدرت سحر آمیزی در جسارت کار و بی باکی نهفته است.
و این را بهانه ای می کنم که سال 98 را سال “اقدام بدون واهمه” نام گذاری بکنم.
موفق و موید باشید.
سلام دوست عزیز بینهایت سپاسگزارم، متن شما برای من خیلی کاربردی و مفید بود.
آرزوی ثروت روزافزون دارم براتون
سلام امید جان
یکدفعه ویک ساله انتظار بزرگ نداشته باش من به این موضوع کاملا رسیدم
میدونی امید جان من بعد از نیم قرن زندگی به این یقین واین ایمان رسیدم که این خدا ؛ برابر حال من وآگاهی من وایمان من وتوکل من , با من حال میکند
100% موفق میشوی
چون خدایی داری که بی نهایت است
خدا دیار سرت روله ( لری بود یعنی خداوند تماما نگهدارت باشد فرزند عزیز )
با سلام
دوست عزیز تبریک به خاطر این توحید عملی که در حال پرورشش هستی و نتایجی که گرفتی
خوندن نتایجت دوستانی مثل شما برام ی الگوی فوق العاده محسب میشه
ممنون
شاد باشید….(:
تحولات زندگی ما که باعث تغییر اتفاقات و شرایط زندگی ما میشن با قدم های مستمر و تغییرات هر چند کوچک اما بصورت روتین ایجاد میشن…
و هیچ وقت نبود و هیچوقت دیگر هم نخواهد شد که اتفاقات و شرایط زندگی ما یهویی عوض شود….
مثلا :همین الان یهویی میلیاردری شدن…
یا همین الان یهویی جسور شدن و شجاع شدن…
همین الان یهویی با ایمان شدن….
وقتی می آییم و روند رشد جهان را نظاره گر میشویم میبینم که تمام کهکشان به صورت تکاملی ایجاد شده است .
وقتی به رشد انسان نگاه میکنیم می بینیم که روند رشد انسان از یک تک سلولی آغاز می شود و به یک انسان رشد یافته با هزاران سلول منتهی می شود.
وقتی به زندگی پیامبر اسلام مینگریم میبینیم که قرآن نیز به صورت تدریجی و با توجه به ظرفیت دریافت ودرک مردم بر پیامبر نازل گردیده است.
وقتی به روند پیشرفت جهان مینگریم از خودروها،کامپیوتر ها،ساختمان ها وبیلدیگ های بزرگ مینگرم میبینیم که طی روند تکاملی به حالت وساختار کنونی رسیده اند.
پس طبیعت و گذشتگان و گذشته زندگی مان به ما می آوزد تمام شرایط طی یک روند تکاملی ایجاد شده است و نمی توان مانند یک فیلم هندی در یک لحظه قد کشید و از یک طفل به یک انسان تنومند رشد یافت…..
نمی توان با یک هورمون روند رشد شخصیت و تحولات زندگی را بگونه ای جهش یافته و بدون روند تکاملی طی کرد.
نمی شود که به روند پیشرفت مان صفر و یکی بنگریم
ما انسان هستیم و در مسیر رشد و تکامل و در مسیر این رشد تکامل ممکن خطا داشته باشیم اما باید به خود یاد آور شویم که در مسیر که در حال طی کردنش هستیم با قدم های کوچک متوالی و با بازخورد خطا ها و تصحیح مسیر می توانیم در یک بازه تکاملی به اهداف مان دست پیدا کنیم .
هر ساله در اوایل سال اهدافی را برای خود ایجاد میکنیم و دوست داریم که تمام سال های قبلمان را با انجام و جبرانشان در سال پیش رو به انجام برسانیم و فراموش میکنیم که باید روند تکامل مان را بگذرانیم.
چون اهداف مان برای ذهنمان بیش از اندازه است دچار نا امیدی میکنیم و در آخر سال وقتی به خود می آییم میبینم که هیچ یک از آن اهداف تیک نخورده و تیک نخورده باقی میماند و این رو باعث میشود که خود را ناتوان و بی عرضه بپنداریم که این کارمان مانند این است که با تیشه ای به جان عزت نفسمان حمله ور شدیم و ایمان و جسارتمان را از بین برده ایم .
برای این که بتوان به اهدافی بزرگ که در نظرمان است برسیم باید قدم های کوچک اما متوالی بر داریم و اهداف بزرگمان را با روند تکاملی بدست آوریم چون سنگ بزرگ نشان از نزدن دارد.
استاد عباس منش تمام روند زندگی شان را نیز طی همین تکامل ایجاد کرده اند .
روند پیشرفت سخنرانی استاد از جمع های چند نفره در دانشگاه بندرعباس آغاز شد هر چند هدف ایشان برای جهانی کار کردنشان در این حوزه بود .
زمان هایی را بیاد خود بیاوریم که از روند تکاملی استفاده کرده ایم و طی آن روند به دستاور هایی دست پیدا کرده ایم و با این کار حرص زدن های افراطی مان را کنار بگذاریم .
صد تا هدف برای خودتون در نظر نگیرید.
باور های در مورد هدفتون رو ایجاد کنید .
برای امسال پاشنه آشیل خودتون رو در نظر بگیرین و تمرکزتون رو برای برداشتن این پاشنه آشیل بذارین.
من بشخصه پیشنهاد میکنیم از دوره عزت نفس شروع کنید .
چون تمام ساختمان موفقیت بر روی فندانسیون عزت نفس ایجاد میشه…..
نامگذاری سال جدید من «سال 1399»:(سال ایجاد و تجلی عزت نفس)
abasmanesh.com
داداش هادی عزیز سلام🌹🌹🌹
چقدر عالی تکامل و منطقی بودنش رو توضیح دادین.
دقیقا هدایت خداوند من رو به پاسخ شما هدایت کرد.
پاشنه آشیل عجله در رسیدن به خواسته ها.چیزی که اصلا اصل هدفگذاری رو در ما نابود میکنه و عزت نفس رو له له میکنه.
نگاه کمالگرایانه و نگاه صفر و یکی به اهداف داشتن، تمام شوق رو برای رسیدن به اهدافمون، نابود میکنه.
سپاس رب العالمین رو به خاطر چون شمایی 🌻 🌻 🌻
در پناه عزتمند ترین، عزتتان روز افزون باد مهربان🌹🌹🌹
سلام دوست عزیزم
بی نظیر بود
تحسین میکنم هزاران بار شما رو بابت این کامنت اصولی و صحیح!!!
منم امسال سال ۹۹خود رو با دوره بی نظیر عزت نفس شروع کردم و نام سال خود عزت نفس …..که به خود شناسی و خود سازی خود اختصاص میدهم
تولد تولدددد تولدت مباااارک
تو عمرم انقد از تولد کسی خوشحال نبودمممم، امروز باید آهنگ شاد بزارم برقصم به مناسبت روز تولدتون استاد جونی خودم، قربون تیشرتای رنگیت و صحبت کردنات بشم???کادوی شما پیش من محفوظه تا وقتی بیام امریکا بهتون تقدیم کنم?
استاد خوبم، پدر مهربونمممم، بلامیسررر، تولدت مبارککککک استاد جون?الهی دورت بگردم مننننن، ایشالا سال دیگه روز تولدتون بیام امریکا هدیتون رو بهتون تقدیم کنم باباجون خودممممم
یه روز من و خواهرم خواب بودیم، تو یه خواب عمیققققق، چند مدتی بود آبگرمکنمون خراب بود ولی بهش توجه نکرده بودیم، تو خواب عمیقمون خبر نداشتیم که همهی گازا باز شدن و کل خونه رو گاز گرفته و ما بی خبر از همه خواب بودیم، ولی تو عمقققق خواب شیرینمون یهو یچیزی مثل دینامیت صدا خورد و از خواب پریدیم، دیدیم چیزی نترکیده ولی تازه فهمیدیم خونه پر از گازه و شروع کردیم به سرفه کردن، تازه فهمیده بودیم چی به چیه، یکیو اوردیم که ببینه مشکل چیه و با تعجب بهمون گفت واقعا خدا بهتون رحم کرده، من موندم چطوری شده این خونه نرفته رو هوا!!! چطوری شده که زنده موندین؟؟ ما هم گفتیم یچیزی صدا خورد و از خواب پریدیم، ولی اون گفت اینجا که چیزی نترکیده، اون روز بود که تا صبحش نتونستم به خودم بیام؛ فهمیدم زنده بودنم یه دلیل داشته، یه رسالتی داشتم که زنده موندم، اون روز بود که فهمیدم اون صدا رو خود خدا ایجاد کرده، کسی که نخواد بمیره نمیتونه بمیره، همه چیز دست خودمونه، روز تولد و مرگمون… تو همون روزا بود که خدا هدایتم کرد به سمت شما استاد خوبم، و وقتی فهمیدم که برای شما هم یه چنین اتفاقی افتاده دیگه مغزم مثل دینامیت ترکیددددد.
استاد واقعا نمیدونم چی بگم، از کدوم تغییراتم بگم براتون، فقط ازتون بی انداااااازه سپاسگزارم،اونقدر خوشحالم اونقدررر خوشحالم که متولد شدید و وجود دارید و به ما حس وجود میبخشید که اصلا نمیتونم این حس الانمو براتون توصیف کنمممم
فقط اینو بدونید که خیلی دوستون دارم و از همینجا کلی بغل براتون میفرستم، مرسی که آرامش رو بهم برگردوندید ای دستِ زیبای خدا، ای گوگولی مگولی ترین دست خدا برای رسوندن پیغاماتش، خیلیییییی عاشقتم استاد
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
به نام خدای مهربان
شکیبا جان چه اتفاقاتی در سرگذشت هر کداممان افتاده .
من در طول دوران زندگیم با حادثه هابی روبه رو شدم که مرگم حتمی بود .
همین چند سال پیش در سانحه ای که مرده بودم بطور معجزه آسایی خداوند عمر دوباره را به من بخشید.نمیتوانم بگویم چقدررررررر آن روزها ناراحت بودم که چرا برگشتم چرا خدا منو نبرد پیش خودش .تمام آن سوالهای بی جواب تمام روح عزیز ورخم خورده ام را آزار میداد ومن از زخم های تنم ناراحت نبودم روحی رنجیده خاطر داشتم روحی که نیمه درونش را گم کرده بود و به دنبال حقیقت نگاه به هر سویی انداخت تا خدا وند جوابش را بدهد .
اااااااااه از آن روزی که عاشق بشوی اااااه از آن روزی که خدا را ببینی وبا او ملاقات کنی وبدانیم چرا آمده ای آمدنت بهر چه بود اصلااااا توکه هستی .ااااه از آن لحظاتی که فقط سجده میکنی واشک امانت نمیدهد تا نفس بکشی وگلویت از بغض فقط خدا را صدا میزند .
بارها مرده بودم زنده شدم زنده بودم مرده شدم .مرگهای پی در پی خویش را دیدم .این مثال بارز آیه های قرآن است آنکه میماند وانکه زنده میکند آنکه زنده میکند وانکه میمراند این آیه هارا که خواندم از هم وپاشیدم متلاشی شدم.
وقتی در تنهایی درونم بودم به من نوری را نشان داد. که نورهای دیگر را روشن میکند نورهای در تاریکی مانده مانند چراغی خود را دیدم فروزان که مشعلش تا بی نهایت میرفت .
آن روز شعله ای در درونم موج زد شعله ای بنام یکتا پرستی وگسترش توحید بخداوندی خدایم سوگنددددد منی که این الهامات را ذچدریافت مردم درونم زیر ورو شد همان روزهااااا انسانی از من ساخت ندارد میسازد که هیچ شباهتی به گذشته ندارد دورررردور همان قدر غریب وناشناس .
هنگام نوشته هایت فقط اشک ریختم و خواستم من هم از خود بگویم از خدا از برگشتنم واز رسالتم.
عالی بود سپاسگزارم شکیبا جان خواهر پاکدامن و زیبای من دوستت دارم چه حس غریبی بر تو دارم ای آشنا ?????
در پناه خدای عزیز وبلند مرتبه ام همیشه شاااد وسالم وخوشبخت وثروتمندباشید ?
طیبهی عزیزم،نازنینم، خواهر عزیزم چقدر پیامت پر از آگاهی و مهر و نشاط بود، همیشه عمیق توضیح میدی و من رو به فکر وامیداری، شعله یکتاپرستی رو خوب اومدی خواهر قشنگم?دقیقا یهو شعله میکشه در درون ادم و یهو چشماتو باز میکنی میبینی دنیا برات بهشت شده. خدایا شکرت?
سلام شکیبای عزیز
چقدر کامنت شما پر از انرژی بود
اول صبحی چقدر احساس شادی به من دست داد و چقدر حالم رو خوب کرد
آنقدر پر انرژی نوشتی که از خوندن خط به خطش میتونم انرژی فوق العاده ات رو درک کنم و دلم نیومد یه تشکر درست و حسابی از شما نکنم.
ممنون از انرژی فوق عالی و بینظیرت
و خدا را شکر که سالم و سلامت هستید
قطعا حکمتی در کار است و خداوند با بندگان خوبش حالا حالاها کار دارد
پیش به سوی روزهای درخشان
سالی سرشار از موفقیت برای شما و استاد گرامی و همه هم فرکانسی های عزیزم از خداوند بزرگ خواستارم.
سلام شکیبای عزیز
ممنون از تجربه ای که به اشتراک گذاشتی
من هم تجربه ای تقریبا شبیه به تجربه شما را داشتم
امیدوارم سالیان سال زنده و شاد باشی
ممنونم از شما اقای شجاعی عزیز، دوست هم فرکانسی و پر مهر من?انشالله هرجای جهان که هستید خوشبخت و سربلند و پیرووووز باشید و پر از مهر وو در صلح باشیددد، براتون بهترین ها رو ارزو میکنم?
چه حس و حال عجیبی رو باید بعد از اون ماجرا و زنده موندنتون تجربه کرده باشید
ازون حس هاست ک تا کسی خودش در اون شرایط قرار نگیره نمیتونه بفهمدش
خیلی خوشحالم ک سالم و زنده اید و خدا رو هم شکر کردم
موفق باشید هر روز بیشتر از روز قبل دوستم
ای قربان استاد مهربونم برررررررم ???????????تولدتووووووووووووون مبااااااااااااااااااااارک???????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????استاد کاش میتونستیم با هم هممممه دوستامون بیاییم فلوریدا و من مسئولیت تزئین خونتونو به عهده میگرفتم و با عشششششششق اونجا رو تزئین میکردم، خدااااااااااااجونم خیلی مرررررررررررررررررررررسی که استاد به این نازنینی رو برامون آفریدی، عاشقتم استاد?????????????