نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 86
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته و همه دوستان خوب هم فرکانس
خدا را شکر می کنم که با یک فایل دیگه از استاد آگاهی و تجربه های خیلی زیادی را در زندگی خود کسب کردم الهی صد هزار مرتبه شکر
خدایا بابت تمام نعمت هایی که در سراسر زندگی به من داده ای واقعاً بی نهایت ازت ممنونم
بابت این لطف قشنگی که منو با خانواده عباس منش در یک برهه ای از زندگی من آشنا شدم و چیزهای زیادی یاد گرفتن بینهایت ممنونم استاد چقدر فایل خوبی بود واقعا بی نظیر بود من زمانی که وارد سایت عباس منش شدم فایل دانلودی وجود استاد که این فایل دانلودی و تمام چیزهایی که من را تکان داد برای اینکه به این باور برسم که میشود ثروت و فراوانی را کسب کرد این بود که به قول شما سوره حمد بزرگترین بامعنی ترین سوره هست که همیشه ازش بی نهایت فراوان جمله های خوب و فرکانس های خوب و در مسیر زندگی از آن هدایت کرد واقعاً تنها چیزی که خیلی این صحبت شما استاد همین فایل حضرت یوسف پیامبر خدا صبر را پیشه نکرد از کوره در رفت ناراحتی برای خودش به وجود آورد و باور قلبی خودشون نسبت به خداوند از یاد برد و باعث شد که سالهای سال از دوری یوسف همچین بلا سر خودش بیاره و درس های خیلی زیادی گرفتم من از همین سوره یوسف که سراسر فرکانس هایی هست که برای ما در جهت پیش رو بهتر زندگی میتونه خیلی کمک کنه خیلی خیلی ممنونم استاد بابت صحبت های شیرین همه دوستان خانواده عباس منش را به خود بزرگمهر میزبان در پناه الله یکتا شاه سلامت پیروز و موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیزم
از چند روز پیش که فایل دانلود کردم 3 بار گوشش دادم ممنون از استاد که با این فایل اولا شیوه مطالعه قرآن بهمون یادآور شد فهمیدم در مورد موضوعات مختلف باید اون موضوع در قرآن سرچ کنم و آن را بررسی بکنم.
مورد بعد درباره ناراحتی و حزن و اندوهگین بودن فهمیدم که نباید در هیچ حالتی غمگین بشم و اگر اتفاقی پیش اومد باید در سریعترین زمان ممکن خودمو رفرش کنم و بدونم که قانون چیه
استاد چه مثالها و داستان های خوبی از قرآن به خاطرمون آورد بارها این اتفاقات و این داستان در قالب کتاب های قران و دینی و فیلم و … خونده و دیده و شنیده بودم اما تا حالا از این زاویه به این موضوعات توجه نکرده بودم
ایمان و توکل مادر حضرت موسی را تحسین میکنم که بعد از الهام بدون چون و چرا به الهامش عمل کرد و شد آنچه که باید میشد
چه درس بزرگی از داستان حضرت یوسف بود من تا حالا از این زاویه بهش توجه نکرده بودم الان میفهمم که تمام اتفاقات بخاطر باورهای یعقوب نبی بوده و خودش اتفاق دوری و فراق فرزند و نابینا شدن جذب کرده و به خاطر باورهایش خودش عذاب کشید نه اطرافیان و نه یوسف و نه هیچ کس دیگه ای
یوسف با وجود این اتفاق با کنترل ذهن رفت شد عزیز مصر
یوسف و یعقوب دو نمونه از افراد که یکی با کنترل ذهن به عزیزی مصر میرسه و دیگری با کنترل نکردن ذهنش کور و نابینا می شود
و این درس بزرگی برای همه ماست که در هر شرایطی باید ذهنمونو کنترل کنیم و به خاطر نعمتهامون شکرگذار خدا باشیم
استاد واقعا تحسینت میکنم با وجود از دست دادن فرزندتان پس از 3 ساعت ذهنتونو کنترل کردین و با خاطر فرزند دیگرتان شکر گذار خدا شدین و از آن فرکانس و فضا خودتونو دور کردین و به خودتان آرامش دادین
یاد اتفاقی که زمانی در خوابگاه دانشگاه بودم افتادم که ایام محرم بود و یکی از دوستان با صدای بلند از گوشیش نوحه گوش میداد منم یک لحظه به قلبم رجوع کردم و دیدم بهش حس خوبی ندارم احساس بدی در من شکل میده و تذکر دادم لطفا با هندزفری گوش بدین
الان میفهمم که واقعا اون روز من کاملا مطابق دیدگاه قرآن عمل کردم و من نباید ناراحت و غمگین در هر شرایطی باشم و باید در هر حالی احساسمو خوب نگه دارم
الان که این مطلب داشتم می نوشتم یاد ویدیویی از اکانت یوتیوب استاد افتادم که در آن فایل هم استاد به این موضوع اشاره کردن
از استاد به خاطر این فایل تشکر می کنم و خدا را سپاس می گویم من ره در مدار دریافت این آگاهیها قرار دادن
خدا شکرت
سلام ب هدایت شدگان عزیز
سلام ب استاد علم و قران
من هنوز فایلو ندیدم چون باید ب موقع وباتمرکز ببینم فقط مطلب استادو خوندم و دوسه تا کامنت و چیزی ک توی ذهنم اومد این بود ک مگر ما ندیدیم ک بچه های تازه متولد شده و شیرخوار ک چ لذتی از بدنیا آمدنشان میبرن و روزی همیشه آماده دارن و هیچ نگرانی درهیچ شرایطی ندارن و با کوچک ترین اشاره ای لبخند میزنن و با کوچک ترین حالتی خنده سر میدن و همیشه ذوق و شادی در هرلحظه دارن یادم اومد چند روز پیش داخل فروشگاه بودم مادری با کودک سه ساله ای وارد شد و مادرش حق انتخاب برای خرید کیک و کلوچه بهش داد وقتی اون بچه خودش ی کیک برداشت اینقدر زوق زده بود و خوشحال ک گویی چ هدیه بزرگی دریافت کرده ومن همون لحظه گفتم ببین تو باید برای هر چیز کوچک و بزرگی مثل همون روزای کودکی همینقدر خوشحال بشی و بخندی و امروز ک دارم کار دیروزمو و قدم یازدهم رو ب پایان میرسونم بیشتر درک کردم ک عجب چ درسی گرفتم ک کار من شادی و لذت و خوشحالی از هر اتفاق کوچک و بزرگ هست و خدای من خدای مهربانی و شادیست و در شادی عشق سلامتی نعمت جوانی زیبایی وهمه چیز نهفته است خدایا شکرت ک هر روز در حال هدایت هستم و ب همین راحتی و زیبایی درک میکنم همه آنچه ک باید بدانم و تو مهربانترین و شاد ترین خدای منی..
خوشحالم ک دراین جمع هستم و از هر روز زندگیم لذت میبرم و یاد گرفتم صبح بالبخند بیدارشم و همواره خودمو تربیت میکنم ک لبخند خدا همیشه برلبم باشه و شادی اصل زندگیم باشه تا همه جهانم نیکو باشه الهی صدهزارمرتبه شکر درپناه الله یکتا شادتر سالم تر ثروتمندتر و سعادتمندتر در دنیا و آخرت باشیم
سلام به استاد عزیزم
ردپای روز یازدهم
استاد یکی از دلایلی که من تونستم تو این خودشناسی فقط شما را انتخاب کنم و بقیه رو کنار بگزارم، نگاه شما به اتفاقات بد اخیر ایران بود .
صحبت های به موقع و نجات دهنده شما بود که من در پیج اینستاگرامتون دیدم و باعث شد از اون خواب غفلت بیدار شوم . از جایی که تمام مردم و اینکه حتی اساتید بزرگ در مسیر ناآگاهی از قانون بودند و من فکر میکردم درسته. اما تنها شما بودید که اینگونه شجاعانه و با اقتدار و بدون هیچ ترسی حرف خودتون رو زدید، یعنی حرف قانون الهی رو زدید که من از آن بی اطلاع بودم و از اون موقع من مرتب به سایت شما سر میزنم و الان دیگه چند وقتی هست که تمرکزی رو سایت شما هستم و تمام اساتید دیگه رو کنار گذاشتم و به خاطر این تصمیمم خیلی خوشحالم و متعهد هستم که این فایل های روز شمار را هر روز ببینم و در این مسیر باشم و عمل کنم.
ممنونم به خاطر این فایل بسیار ارزشمند که تمامی آیات رو نوشتم و چه نکته های کلیدی رو از آن یاد گرفتم
الهی بی نهایت شکرت شکرت شکرت
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
سلام به خداوند وتمام بندگانش
وقتی از این دست صحبتهای استادروگوش میدم بسیار آرام میشم و خیلی از عذاب وجدان هام ازبین میره و اینکه اینطور قرآن روبشناسی و درک کنی باعث میشه هم خودت رو هم خدارو وهم قرآن رو خیلی بیشتر دوست داشته باشی
وبفهمی تاالان چطور با حرفهای پوچ و نادرست تورواز خودت و خدات و کتاب آسمانیت دور ودلزده کرده بودن
خداروشکر خدای شادمان وشادی آفرین روشکر که مارو در مسیر درست هدایت کرد انشاالله خودش هم کمک کنه دراین مسیر بمونیم و لذت ببریم از تمام نعمتهایی که بهمون عطا کرده
و سپاس بی پایان از شما
به نام خدای بخشنده مهربان
روز 11
خدا رو شکر میکنم امروز 11 روز از تعهد من به شروع و ادمه سفر روزشمار تحول زندگی من میگذره، 11 شب هرشب به تعهدم عمل میکنم و کامنت می نویسم تا رد پایی بزارم برای خودم در آینده
خدا مارو خلق نکرده که سختی و عذاب مون بده خدا خیلی بیشتر از خودما میخواد که ما حالمون خوب باشه شاد باشیم ثروتمند باشیم و همواره در مسیر سعادت در حرکت باشیم
این مثل روز واسه مون روشن شده، پس فقط باید ایمان مون رو به خدا بیشتر نشون بدیم
باید به خودش توکل کنیم و از خودش یاری بخوایم
اون مثالی که درمورد مادر و بچه ای که دیر میاد رو گفتید استاد من خودم تجربش کردم
پسرم رو که 10 سالشه فرستادم مغازه ، چند دقیقه بعدش اس ام اس خرید به گوشیم اومد ولی پسرم به خونه نرسیده بود
و من با گذشت دقیقه ها این نجوا هایی که همونجور دقیق شما تو فایل گفتید تو ذهنم رژه میرفتن و من استرسم بیشتر میشد
تا اینکه یک آن به دلم افتاد که زنگ بزنم به زنداییم شاید اونجا رفته باشه چون با پسرداییم هم سن و ساله البته که اصلا سابقه نداشت همچین کاری کنه ، مستقیم میرفت مغازه و بر میگشت خونه
و تماس گرفتم و متوجه شدم پسرم در مسیر برگشت پسردایی مو میبینه و اون هم ازش در خواست میکنه تا کفاشی باهم بریم و پسرم هم میره و فکر نمیکرده که اینقدر طول بکشه
همین!
و من چه فکرا و چه صحنه هایی از جلوی چشام رد شد
دقیقا همون روز من به این فایل هدایت شدم
و متوجه شدم چرا اینقدر مضطرب شده بودم و دلیلش چی بود
اصلا طبیعی نبود نگران شدن من ،چون جناب شیطان بود که نجوا میکرد تا من در مسیر نگرانی ها و ترس ها قرار بگیرم
و یه تجربه ای دیگه از پسرم بگم وقتی که دوسالش بود
دخترم کلاس اول ابتدایی بود و مدرسه دخترم برای اولین بار جلسه گذاشته بود درمورد نحوه آموزش ریاضی که ما با بچه ها تو خونه ریاضی تمرین کنیم
و باید میرفتم و از اونجایی که پسرم خیلی کوچیک بود و همه چیز و بهم میریخت نمیخواستم با خودم ببرمش
مدرسه تقریبا نزدیک خونه بود و من تصمیم گرفتم
پسرمو بخوابونم بعد برم و قبل اینکه بیدار بشه برگردم خونه
وقتی داشتم از خونه میرفتم بیرون گفتم خدایا پسرمو به خودت سپردم
و با یه دل قرص رفتم و سعی کردم زودتر برگردم و نزدیک خونه که رسیدم یه صدایی توی گوشم گفت هه برو ببین چه بلایی سر بچت اومده
با اینکه احساس نگرانی بهم دست داد تو همون حال گفتم امکان نداره من بچه م به خدا سپردم ولی استرس گرفتم با شنیدن اون جمله
وقتی کلید انداختم و پایین پله ها بودم صدای گریه پسرم بلند میومد و سریع خودمو رسوندم و صحنه ای رو دیدم که چقدر ترسیدم و البته عشق کردم از خدای بزرگم
دیدم پسرم چارپایه بلندی که داشتیم رو گذاشته جلو پنجره آشپزخونه و نشسته روش
روبروی پنجره ی رو به خیابون که حفاظ نداره و از این کشویی هاست و داره گریه میکنه
نمیدونید من وقتی بچه مو بغل کردم چقدر از خدا تشکر کردم و چقدر لذت بردم از اینکه با ایمان به خدا سپردم بچه مو بهش
البته اینو هم بگم اون روزها من تازه با مباحث جذب و این چیزا آشنا شده بودم و داشتم رو خودم هم کار میکردم
که متاسفانه کج فهمی های بسیاری رو داشتم که مسیرم از خدا دور شد
و خدارو هزاران بار شکر که دوباره تو این مسیر قرار گرفتم و این بار قوی تر و بقولی آبدیده تر دارم رو خودم کار میکنم
و با اینکه روزهای تلخی رو گذروندم ولی جمله استادم بهم انرژی حرکت میده
وقتی استاد گفت حتی اون روزهای سخت و تلخ هم باعث تکامل یه تیکه از وجودت شده
این حرف به من جانی داد که بعضی وقتا که نجوا میاد سراغم میگم هیچ اشکال نداره اون روزا منو ساخته و من دوباره از نو همه چیرو میسازم
اگه همه لحظه های زندگی مون اون ایمانی رو به خدا داشته باشیم که بچه 2 ساله رو تو خونه تنها گذاشتم و سپردم به خودش
به خداوندی خودش ما نه غمی داریم نه ترسی
لحظه لحظه همه مون پر از اون جنس ایمان
استاد و مریم عزیزم خیلی دوستتون دارم
به امید دیدار
به نام خداوند مهربان و بخشنده
روز یازدهم سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم جان و دوستان هم مسیر و هم سفر خدایا شکرت بابت این 11روز تحول از هر لحاظ تحول از لحاظ انرژی تحول از لحاظ تمرکز بر نکات مثبت و تحول از لحاظ احساس خوب خدایا شکرت
دقیقا این فایل اولین فایل بود که با قوانین کیهان و استاد آشنا شدم در اوایل هیچ درک که نداشتم فقط حس ام خوب شده بود و شروع کردم به دیدن فایل های دیگر خییلی تغییر کردم و درک ام خییلی خوب شده بود از همه چی و این لطف بزرگ خداوند است که این مسیر قرار گرفتم و از آگاهی های این سایت استفاده میکنم لذت میبرم خدایا شکرت و بیس این قوانین را می خواهم خییلی محکم کاری کنم در زندگی ام که هیچ چیز نتونه روش تاثیر بذاره
الان اول راهه خدا میدونه چقدر در این مسیر لذت ببریم و معنایی واقعی زندگی و با ایمان بودن را درک کنیم خدایا شکرت من خدای را میپرستم که میگه هر وخت غمگین بودی حتی با من هم درد دل نکن چه برسه به مردم و بقیه بنده ها خدای من مرا بسوی شادی و خوشبختی هر روز و لحظه هدایت میکنه خدای من در توصیف نمیگنجه خدایا شکرت خدای من همیشه می خواهد که من در بهترین حالت باشم و در بهترین شرایط فقط از من و بقیه بنده هایش می خواهد که این مسیر را ادامه بدهیم و گوش به هدایت باشیم هر روز پر انرژی تر از روز قبل میشوم خدایا شکرت
رد پای روز یازدهم من
هر کجای هستید جیب های تون پر از پول و ذهن تون روح تون در آرامش مطلق باشه خدایا شکرت
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
روز یازدهم
من هم مثل اکثریت شما در خانواده ای مذهبی به دنیا امدم واز همون بچگی قران دعا ونماز وروزه رو انجام میدادم اروم اروم که بزرگتر شدم تمایلم به انجام فرایض دینی کمتر شد وبعضی اوقات انجامش میدادم تا اینکه اصلا کلا قطع شد وحتی در برهه ای در مقابل اسلام وقران هم جبهه گرفتم ولی توهین نمیکردم ولی ردش میکردم ودر نهایت به هیچ دینی اعتقاد نداشتم و میگفتم
می بخور ممبر بسوزان مردم ازاری نکن
تا اینکه این فایل وچند فایل قبلی مربوط به قران وپیامبران رو از زبان استاد شنیدم وبا همون خواندن معنی ایات فک کنم الان دور سوم رو هم تمام کردم خیلی از مطالبش برام جذاب وخیلی هاش هم برام گنگ بود که با هر بار خواندن وبالارفتن فرکانسم قسم میخوردم که اولین باره که متوجه ش شدم در حالی که دور سوم هستم وعهد بستم تا اخر عمرم این مرور رو داشته باشم البته مفصل تر و حرفه ای تر
خدایا شکرت این هم خودش یه مسیر قشنگ بود که توسط استاد سر راهم قرار گرفت که ازش سپاسگزارم
واما حزن وغمگین نبودن یه اصل قانون هستش وشاید مهمترین اصل ان
تا حدودی موفق بوده ام اکثر اوقات اما یه وقت هایی هست که واقعا درگیر میشی وغمگین که سعی کرده ام بدانم چه باوری دارم که غمگین هستم وچه باور جدیدی بسازم که این هم خودش تکامل داره
تا حدودی ما دوستان در زمانی با سایت اشنا شدیم که درهای زیادی رو زدیم وبه جواب نرسیدیم وامروز هم به میزان تعهد وتلاش ذهنی وایمان وعملکرد مون نتایج رو خلق ودر ان به ثبات میرسیم واما:
این پروسه خودش یعنی یه کنکاش واقعی وهجرت به درون وپیدا کردن ریشه هاست وهربار من پاشنه اشیل یا باوری را میشکنم چقدر حس خوب در من ایجاد میشه وباور میکنم که همه چیز باور هست ومن هم انسان م وبعضی اوقات در مسیر واقعا سردرگم میشوم باید چه کنم ولی یاد گرفته ام که این شرایط هم گذرا است وفقط باید ایمانم را نشان دهم وتمرین کنم رعایت اصول جهان رو تا به سعادت وخوشبختی برسم
سپاس از همه شما عزیزان
سلام به استاد، خانم شایسته و دوستان عزیزم
برگ یازدهم سفرنامه
این روز از سفرنامه چند روز پیش باید تموم میشد، ولی نخواستم سرسری از این فایل بگذرم.
یادمه اولین بار که اسم این فایل رو دیدم به خاطر اینکه کلمه قران درش بود اصلا بازش هم نکردم و فقط ردش کردم.
من چقدر فرق کردم!
زمانی من از اون ور بوم افتاده بودم و نسبت به هر لغت و کلمه عربی تعصب داشتم، هیچوقت نمیگفتم انشالله چون میگفتم خدا مگه کیه که بخواد اتفاقی توی زندگیم بیفته یا نه.
چقدر زود اون روزا گذشت
و چقدر خوب که دیگه هیچ اثری ازش نیست
من ادم مذهبی ای نبودم و نیستم، ولی چند باری در روخوانی قرآن شرکت کردم. خدا میدونه که چندین بار از این قسمت هایی که استاد در این فایل توضیح دادن روخوانی شد و من اینارو شنیدم و حتی سعی میکردم با تلفظ دقییییق بخونم، اما فاصله دو میلیمتری زیرش رو نخوندم.
این بار من دارم چیزایی رو از این کتاب میشنوم که هیچ ربطی نه به اون قرآنی داره که ادمای مذهبی معرفی میکردن، و نه به قرآنی که ضد اونها معرفی میکردن.
واقعا هیچوقت فکر نمیکردم چنین دیدی رو بشه به داستان های این کتاب داشت که بگه احساس خوب = اتفاقات خوب.
فکر نمیکردم هیچوقت این کتاب بخواد چیزی رو به من بگه که نتیجه اش برام آرامش باشه. بدون هیچ سوال و جوابی.
خدایا شکرت فقط میتونم بگم ازت ممنونم که دارم خود واقعی ات رو میشناسم. تویی که هر زمانی، با هر اعتقادی، ته ته قلبم حست میکردم و اول و آخرش به خودت برمیگشتم.
خدایا شکرت
واقعا ازت ممنونم
استاد از شما هم ممنونم که اینقدر بیطرفانه به موضوعات نگاه میکنین و مناسب ترین دیدگاه ها رو بررسی و به ما معرفی میکنین.
خدایا شکرت
در پناه خداوند بزرگ شاد و سلامت باشید؛)
به نام خدا
اصن نمیدونم چطور گوشیمو برداشتم و چطور تو این موقعیتی که هستم و کمتر از یه ساعت دیگه بازرس دارم در محل کارم اومدم و گفتم نه باید برم کامنت بخونم و بنویسم. استاد اون لحظه ای که گفتید میخواستید بندازید قرانو تو دریا من فقط نفسم بند اومد و اشک تو چشمام جمع شده چقدر این لحظه با شکوه بوده. استاد جان چقدر خوب که این راه رو رفتید و کمک میکنید ما که الان نزدیک سی سالمونه بتونیم راه شما رو راحت تر بریم. خدایا هزاران مرتبه شکرت
من یادمه یک بار در دوران کودکیم یه چیزی گفتم در مورد خدا دوستم گفت نه نگو اینجوری خدا فلان جور عذابت میده دقیق یادم نمیاد چی گفت فقط یادمه گفتم ع مگه این خدا کیه من به بابام میگم نمیزارم اذیتم کنه و چقدر دنبال جواب سوالم بودم مگه کیه که جرات داره اذیتمون کنه… وای خدای من چقدر قلبم آرومه یا یادت با حس بودنت. خدایا دوستت دارم دوستت دارم که دارم پیدات میکنم تو در منی تو خود منی. خدای من خدای عاشق شادی من خدای مهربان من خدای رزاق و وهاب من. عاشقتم