آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/06/site.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-06-22 07:56:442024-06-08 22:27:07آنچه از سفر به لاس وگاس آموختمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استادعزیز
استاد شما توی این فایل درمورد حال خوب حرف زدین واینکه مابه چیزهایی پناه میبریم که حال خودمون روخوب کنه درحالی که هنوزیه خلا درونی داریم که اجازه نمیده حال خوبی داشته باشیم.
میدونین وقتی آدم حالش ازدرون خوب نباشه به قول شما باخودش درصلح نباشه باخودش درگیرباشه توی مغزش باادمای مختلف بجنگه مشکلاتش روهمیشه وهمه جاتوی ذهن باخودش ببره اونوخت به هردری میزنه تاحال خودشوخوب کنه اونموقع شایدسراغ موادمخدر سیگار مشروب یارابطه های ناسالم بره وابسته بشه به ادمای دیگه ای که اونام خودشون ممکنه باخودشون درصلح نباشن ودرنتیجه یه رابطه ناسالم با دعوا درگیری بسازه یاحتی اگرم باشن طبق قانون به هرچی وابسته بشی ازدستش میدی رابطه خوبی روتجربه نمیکنه واونو ازدست بده
میدونین همه اینا مشروب سیگارو… برای مدت خیلی کمی ادمواروم میکنه ادمو میبره به به دنیای خیالی که توش ازغم هاش از سختی هاش خبری نیست دنیایی که توی اون فردکامله ونه خودش ونه کس دیگه ای اونوزیرسوال نمیبره کسی که مشروب مصرف میکنه توی اون مدت کم هوشیاریشوازدست میده احساساتش روبیان میکنه واطرافیانش هم نسبت بهش مهربون ورئوف میشن چیزی که اون نیازداره داشته باشه
وهمینطوررابطه ای که توش شخص مقابل به آدم عشق ودوست داشتنی رومیده که خوداون شخص فاقد اون حس خوب نسبت به خودش هست
اما وقتی لحظاتی که داری سیگارمیکشی یامشروب میخوری یاباکسی رابطه داری که این حس کامل بودن وباارزش بودنو بهت میده تموم میشه ناگهان دچارخلاوحس پوچی وتنهایی میشی،میخام بگم که همیشه مسئله اصلی اون خلا اون حس دوست نداشتن خودمون اون حس زیرسوال بردن خودمون هست وتاوقتی که حلش نکنیم اساسی و درونی این رونداشتباه ادامه پیداخواهدکرد
برای قمارهم همینه بیشترکسایی که قمارمیکنن کسانی هستن که نتونستن زندگیشون رومدیریت کنن کنترل زندگیشونوبه دست بگیرند وبرگی توی بادبودند برای خیلی ازاین ادما قماردرنهایت تبدیل به اعتیادبه الکل میشه
اما اگه مالحظه ای توقف کنیم ازاین درواون در زدن دست برداریم از ایجادرابطه های ناسالم پشت سرهم دست برداریم ازپول نزول گرفتن قرض گرفتن قمارکردن دست برداریم ولحظاتی روصرف درون خودمون کامل کردن خودمون ساختن عزت نفس وایجادحس خودارزشی و دوستداشتن کنیم وخلاهای قدیمی روپیداکنیم واونارو حل کنیم بعدش به مسیرهای بهترادم های بهتر روش های بهترپول درآوردن هدایت میشیم وقتی باخودمون به صلح میرسیم
زندگی که دراون خودتو رهبری مسئولی رئیسی وکنترل کننده ای زندگی که سرنوشتت حتی دردست خدایی هم نیست که خلقت کرده فقط دست خودت وخودت هست فقط درصورت برطرف کردن این گودال های عمیق درونی محقق میشه درمرحله اول باید این ذهن رواروم کرد و افسارشو به دست گرفت.
دعامیکنم تمام ما بتونیم به این قدرت درزندگی مون دست پیداکنیم باکنترل ذهن بابالابردن اعتمادبه نفس مون با پرکردن خلاهای درونی قدیمی
استاد ازشما ممنونم که صادقانه احساساتتون روبامادرمیان میزاریدوباعث میشید من بدونم که هرادمی باهرگذشته ای قادره زندگیش رو بادست های خودش اداره کنه.
سفرنامه روز دوازدهم
درود بر همه هم سفری های عزیز
طبق آموزه هایی که تو مدت شاگردی از استاد عباسمنش عزیز یاد گرفته ام چیزی به اسم شانس وجود ندارد و ما میتونیم شانس را خودمون بوجود بیاریم و بسازیم .
در واقع اعتقاد داشتن به شانس با عدل الهی سازگار نیست،مگر امکان دارد خدا موهبتی را برای یک نفر بخواهد و برای فرد دیگری نخواهد، این با عدالت الهی در تضاد است.
شانس یعنی در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم.
ما می توانیم با داشتن آرامش و خونسردی و ساختن باورهای مناسب از لحاظ روحی به خوشبختی و آرامش برسیم و طبق قانون لاینغیر الهی با داشتن احساس خوب قطعا” اتفاقات خوبی هم برایمان پیش می آید و ممکن است افرادی که این وضعیت را از بیرون نگاه می کنند این شرایط خوب و داشتن آرامش و خوشحالی و احساس خوب و اتفاقات خوبی که میافتد و نتیجه عمل به قوانین الهی است و هرکس دیگری هم انجام دهد همین نتایج را می گیرد را تعبیر به خوش شانسی کنند.در صورتی که شانسی در کار نیست تو هم خونسرد باش و به قوانین الهی عمل کن و دیدگاه ذهن را به روح نزدیک کن که متعاقب آن حتما” به احساس خوب خواهی رسید و نتیجه احساس خوب هم حتما” اتفاقات خوب است.
پس شانسی در کار نیست یک فرمول ساده است که حتی یک هزارم درصد هم خطا ندارد هر کسی چنین عمل کند حتما”نتیجه می گیرد.
ولی جالب است که همین فرمول ساده را بیش از ۹۵درصد مردم عمل نمی کنند و تنها یک اقلیتی که عمل می کنند نتیجه می گیرند.
دوستان نه شانسی وجود دارد و نه هیچ عامل بیرونی در شادی،سعادت، ثروت، آرامش، خوشبختی و سلامتی ما تاثیر ندارد.
در پناه خدای مهربان شاد،سلامت و ثروتمند باشیم.
پروردگارا سپاس که هدایتم میکنی
سلام استاد و دوستان همسفرم
تجربه ی من از دوازدهمین روز سفرم :امیدوارتر و مشتاق ترم ، از اینکه دارم بهتر درک میکنم خودم خلق میکنم زندگیمو ،نه شرایط و اتفاقات بیرونی.
دیروز با برنامه ریزی قبلی همراه همسرم رفتیم خرید کلیِ انواع گوشت از جاییکه به کیفیت و تازگی ش اطمینان بیشتری داشتیم ،با ورود به سالن متوجه شدیم شرایط با دفعات قبل خیلی فرق داره تغییرات اساسی مثلا مرغ کلا حذف و عرضه نمیشد و بقیه هم سیستم نظارتیِ ضعیف تر ،یه مقدار نگران شدیم و بالاخره بعد از مدتی گشتن تونستیم بجای مرغ ،بوقلمون تازه و مختصری هم بقیه انواع گوشت تهیه و برگشتیم تا یه فرصت دیگه از جای مناسبتری خریدمونو تکمیل کنیم .
شب وقتی باخودم خلوت کردم و مرور روزمو انجام دادم متوجه شدم احساسم خوب نیست حتی ضمن صحبت با پسرمم نتونستم با احساس خوب در مورد جریان خرید بگم وگفتم حداقل بهتره موضوع رو عوض کنم .
امروز صبح بعد پیاده روی و گوش دادن به جملات تاکیدی م تو مسیر برگشت خیلی به مطالب این فایل فکر میکردم وقتی همه زندگیم دست خودمه ،فقط با خوب نگه داشتن احساسم اتفاقای خوبو تجربه میکنم و چیزی به اسم شانس و بخت و اقبال وجود نداره ، این منم که شرایط دلخواهمو خلق میکنم و دارم اینا رو هرروز به خودم یادآوری میکنم پس باید قویتر عمل کنم
حالا یه سوال از خودم دیروز چطور باید احساس خودمو خوب میکردم یه مرور کردم و از خدا خواستم هدایتم کنه رسیدم خونه و ضمن دوش گرفتن به لطف الله راه دریافت باز شد و گرفتم پیامش را ….
حالا نوبت صبحانه …کَلَپچِ خرید دیروز برا عزیزانم بود و ….فرصتی عالی برای بیان احساس خوبم ، چیزای خوبی که اونجا بودن اینکه چقد نعمت و فراوونی بود ،تعدادبسیار زیادی بوقلمون تازه کشتار روزمطمئن وبا کیفیت،چقدر قفسه بندی های زیبا راحت که همه چیز به شکل بهتری برای خریدار قابل رویت شده بودچندین و چند ماشین یخچال دار برا حملشون ،چقد افراد زیادی که مشغول کار و کسب روزی شون بودن و…کلی زیبایی هایی که مطرحشون کردم و حالم عالی شد و عزیزانمم رفتن .
و ساعاتی بعد ….خدای من …فراوونی برکات الهی جاری شد همسرم اومد با کلللللللیییییی خریدگوشت و مرغ و …که به صورت کاملا اتفاقی فراهم شده بود . با دیدنشون گفتم درسته خودشه جهان به احساس خوبم پاسخ داده و دوباره با ذوق زیاد سپاسگزاری مو به زبون آوردم و ایشونم بسیار تایید میکرد که …بازم فراوونی… خواهرشون تماس گرفت که برامون مرغ تازه خریده …و بازم شکر خدای وهاب و رزاقم ….
(سوره طلاق /آیه : …و من یَتَّقِ الله یجعَل لهُ مَخرجا(۲) و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب و مَن یَتَوکَّل علی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ … (۳) و هر که از خدا پروا کند برای او راه خروجی پدید می آورد و او را از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر کس بر خدا توکل کند او برای وی کافی است … )
استاد عزیزم چقد عالی توضیح دادین برا دریافت هر نعمتی باید مسیر تکاملیشو طی کنیم و منم تو این سفر بهتر خودمو میپذیرم و اجازه میدم به خودم که آروم آروم فرکانسای مثبتم بیشتر و بیشتر بشه و زمانای زیادی تو احساس خوب باشم به مدد رب حمایتگرم .
خدای خوبم باور دارم رزق معنوی ام را و خوشحال و،سپاسگزارم که این مسیر منو رشد میده و مهیای دریافت رحمت و برکاتت میکنه و این لحظه امیدوار و مشتاقم …الهی شکر.
سلام به همه دوستان خانم شایسته و استاد
به شخصه دوست دارم تجربه خودم رو در رابطه با قمار بگم شاید استاد در این فایل اسم تکامل رو نیاورد ولی من به شخصه میخواستم با دور زدن تکامل به ثروت برسم و با قمار موفق بشم وقتی اینکارو میکردم همش خدا بهم حس بد میداد که واقعا این کار اشتباه نکنم و جلو تر نرو ولی من اینقدر ادامه دادم که به قول انیشتین خودمو احمق میدونم که یک اشتباه رو نه تنها یک بار بلکه صد بار انجام دادم تا جای که هیچ دیگه واسه قمار نداشتم و شمشیر حنگ کنار گذاشتم و دلشکسته و تسلیم به سمت خدا رفتم که با آغوش باز از من استقبال کرد و هر مسیر الهی مسیر بدونه ترس و استرسه که مسیر قمار باعث میشه شما عصبانی ترین انسان باشید
سلام به استاد عباس منش و بانو شایسته و هم فرکانسی های محترم
مدتیه که طبق فرکانس هایی که از قبل فرستاده بودم دارم یک سبک خیلی خیلی متفاوت از قبل را زندگی میکنم. و چون تفاوتش خیلی زیاده ترسها و نگرانی هایی را برام بوجود آورده.و گاهی برام غیر قابل پذیرشه.دیشب تپش قلب داشتم و یکهو موج عظیمی از افکار منفی به سمتم اومد.ولی چون آگاه هستم به عملکرد ذهن گفتم خب الان چطوری حالمو خوب کنم؟بعد شروع کردم به تجسم روزهایی که قراره بیان.با جزئیات اونها رو در خیالم ساختم و در مدت کوتاهی شاید 5 دقیقه تپش قلبم فروکش کرد و حس خوبی گرفتم.دیدم هنوز هم میتونم با امید و هدف های واقعی و قابل دستیابی زندگی کنم.چیزهایی که منو شاد نگه داره و در نتیجه حس خوب بهم بده.استاد ممنونم بابت سایت.هر مشکلی باشه انگار وقتی توی این فضا مینویسم حل میشه و میره و زندگی بهم لبخند میزنه.
سلام.
خدا قوت.
وایی خدای من، چه گلهای زیبایی.
گُل تو گُل شده.
چه سازه ای درست کردند، مثل اهرام مصر.
وقتی با دقت به مجسمه نگاه کردم یاد پوتی فار افتادم.
استاد از چهرتون مشخصه که احساس عالی نسبت به فایل های دیگه ندارید.
هم چهرتون و هم زمان لایوتون داره نشون میده که قصد ندارید خیلی تو این شهر بمونید.
آخه چرا کسی باید به مشروب و مواد مخدر و در کُل، عوامل بیرونی نا پایدار، حالِ خودش رُ به ظاهر برای مدتی خوب کُنه(بدون رعایت تکامل.
اصلا خدا به همین خاطر مشروب رُ حرام کرده.
از یه نظر آمریکا سیاست خوبی به خرج داده که در این شهر این چیزا رُ آزاد تر گذاشته.
چون همچنین آدمهایی در هر کشوری وجود داره، حالا یه جاهایی کمتر یه جاهایی بیشتر. وباید خودشون رُ با همچین چیزهای گول بزنند.
و اگر همچین سیاستی به خرج نمیداد این افراد مجبور میشدند در هر شهر و ایالتی خودشون رُ تخلیه کنند.
اما حالا هر کسی راحت میتونه انتخاب کنه که در کجا زندگی کنه.
همگی شاد، سلامت، دنیای ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.
الا بذکر الله تطمئن القلوب
سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان
باز با توکل بر خدا روز ۱۲از سفرنامه رو شروع میکنم
با گوش دادن به این فایل نتیجه میگیریم که دراین جهان چیزی به نام شانس وجود نداره واین ما هستیم که خالق زندگی خود هستیم و همه اتفاقاتی که تجربه میکنیم حاصل باورها وفرکانس های ارسالی ما به جهان هستی میباشد و لاغیر
ما برای ثروتمند شدن برای خوشبخت شدن تنها کاری که باید انجام بدیم تغییر نگرش ها و دیدگاه های ما در باره همه ی موضوعات جوری که به احساس خوب برسیم ما فقط باید حال خودمونو خوب کنیم در آرامش باشیم و اون وقته که خوشبختی این جهان و آخرتو داریم
پس مهمترین کار ما اینکه ازدیدگاه روح نگاه کنیم سعی کنیم مثل روح فکر کنیم و اون موقع ست که سعادت دنیا و آخرت را از آن خود میکنیم.
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام عرض می کنم خدمت همه شما عزیزان و خانواده گرامی
روز دوازدهم این سفر اعجاب انگیز
خدا را بسیار سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کرد مسیری که احساس آرامشم را مدیون تلاش های بسیار استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی می دانم. مسیری که باعث تغییرات بسیار من شده است و خودم هم خیلی زیاد تغییرات را حس نمیکردم نه اینکه حس نکنم احساس می کردم بیشتر یک شنونده هستم تا عمل کننده.
تا اینکه امروز به دعوت یکی از همکاران به کوه رفته بودیم و چشمانم زیبایی ها را که می دید واقعا زبانم نمی توانست بسته بماند و از بابت آن زیبایی خدا را شکر نکرد و از کنار آن گذر کرد. واقعا حتی برای برگهای زرد روی زمین هم ذوق داشتم چه برسد به صدای آب، پرندگان و حتی صدای سگ و گربه که من همیشه فقط با یه ترسی از کنار آنها رد می شدم حتی با یه نگاه چندش وار بهشان نگاه می کردم ولی امروز خودم هم تعجب می کردم که من حتی یبار از مسیری می خواستم رد بشم به یه سگ گفتم صبر کن اول من رد بشم از اینجا، بعد تو بیا برو.
یه موضوع دیگری که واقعا تعجب خودم و دوستم را بیشتر جلب کرد تغییر دیدگاه من بود. خیلی خلاصه براتون تعریف کنم من حدود ۱۵ سال پیش ازدواج کردم و به شهر تهران آمدیم و از آنجا که در این شهر هیچ فامیلی نداشتم احساس می کردم تنها دلخوشی و شرط لازم برای حال خوب داشتن من همسرم هست و از آنجا که شرایط کاری همسرم به گونه ای است که چند ماه از سال بیشترین زمانش را در محل کار است و حتی شاید هفته ای یبار به خونه بیاد، من قبلا همیشه تو اون برهه زمانی با همسرم دعوا داشتم و از کارش شاکی، حتی کار مشاجره ما به خانواده ها هم کشیده شده بود و یه جنگ اعصاب بد راه می انداختم و هر سال هم شرایط کاری او بدتر، دعوا و اعصاب خوردی من بیشتر،یعنی به گونه ای که حتی اگر او نبود من انگیزه ای برای اشپزی هم نداشتم با اینکه من ۲ فرزند داشتم و باید غذای آنها را میدادم.
تا اینکه بعد از آشنایی من با استاد عباس منش عزیز متوجه شدم من از درون تهی هستم که تنها دلیل احساس خوبم را در کنار او بودن می دانم و شروع کردم کار بر روی خودم و فایل ها را دانلود می کردم و گوش می دادم و سعی می کردم تنها از درون به حس خوب برسم و حس خوبم را مشروط به وجود دیگران و حتی رفتار و عکس العمل دیگران نکنم. همیشه فکر می کردم خیلی نتونستم تغییر کنم. تا اینکه امروز که دوستم داشت از یه موضوعی می نالید شروع کردم با او صحبت کردن که نه تو نباید به کسی وابسته باشی تو فقط باید از درون به حس خوب برسی باید با خدای درونت به صلح برسی، تو در همه شرایط یه خدایی همراه خودت داری که فقط او برای تو کافی هست، تو باید خودت را اینقدر لایق بدونی که خودت به تنهایی در هر شرایطی می توانی از درون به حس خوب برسی، تو وقتی خودت را لایق بدونی کم کم ظرف وجودیت بزرگ و بزرگتر میشه و خودت را لایق یک زندگی بهتر و بهتر در همه زمینه ها می دانی و کلی صحبت های دیگر که خودم از این سخنرانی خودم تعجب کرده بودم که وحیده یعنی واقعا این حرفهای توست. و همانجا به خودم یه احسنت گفتم و متوجه شدم که نه منم تغییر کردم و فقط یه شنونده نبودم ولی چون تغییرات پله پله بوده خودم زیاد متوجه تغییرات نشدم، ولی بعد ار این سخنرانی متوجه شدم با وحیده دو سال پیش چقدر فرق کرده ام و قابل قیاس نیستم. همانجا اول از خدای خودم تشکر کردم که مرا به این مسیر هدایت کرده و سپس از طریق یکی از دستانش باعث انتقال این آگاهی ها به ما شده است تشکر و قدردانی کردم.
واقعا با تمرین ما می توانیم احساس خوب را در خودمون به وجود بیاریم من نمیگم که الان تمام روز حسم خوب و عالی است به قول استاد در یکی از فایلهایشان ما رباط نیستیم که حس نداشته باشیم که ناراحت نشیم ولی همه هنر ما این است که اگر به خاطر یه موضوعی ناراحت شدیم در کمترین زمان ممکن بتوانیم حس خود را خوب کنیم و در آن حس بد نمانیم و تبحر در این موضوع هست که تضمین کننده رشد مداوم ما در همه زمینه ها می شود.
از شما استاد عزیز و خانم شایسته که دستی از دستان خداوند هستید کمال تشکر و قدردانی را دارم.
در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
یا حق
بنام تنها خدای هدایتگر عالم❤
سلام بر همه عزیزانم و همراهان فرکانسی ام
ردپای حدیث در دوازدهمین ایستگاه سفر الهی…
خدا رو شکر میکنم ک در گروه ادمهایی نیستم ک شانس و اقبال را عامل موفقیت بدانم …و برایم چ واضح است ک دنیایی ک اتفاقاتش شانسی رقم میخورد با عدل الهی سازگار نیست…پس مسئله ی شانس در نطفه خاموش میشود…
باز با استناد ب عدل خداوند علت موفقیت های هر فرد قطعا تلاش های ذهنی و تلاس های فردی است و خداوند جریان هدایتش را برای انسانی کب قدرت های خودش و خدایش متکی است عیان میکند…
این خداوند بینهایت عادل است…
و باز هم تکرار شیرین باور فرکانسی بودن…و تحسین میکنم مجریان این سفر زیبا را برنانه ای چنین مدون طراحی کردند تا باورهای قدرتمند کننده برای سعادت دنیا و اخرت را در چون منی ایجاد کنند…
خدا را سپاس بینهایت…
و در ادامه تکامل را درین جمله یاداوری کردند ک هیچ ثروتی بک شبه ب وجود نمی اید در حالیک از مسیر لذت میبری قدم قدم تکامل میدا میکنی و نتایج بر تو نازل میشوند…
و نکته ی دیگر
اتفاقات خوب در نتیجه ی احساسات خوب رقم میخورند
و ما برای بهبود احساساتمان نباید ب عوامل بیرونی متوسل شویم
بهبود از درون باید رخ دهد تا اتفاقات مطلبوب ب وجود اید
بهبود نگرش و دیدگاه و باور …
پایان ایستگاه ۱۲💓
یا لطیف
دوازدهمین روز از سفر شگفت انگیزم
خدایا شکرت به خاطر شروع ی روز قشنگ دیگه روزی که می تونه ما رو بیشتر ب تونزدیک کنه و نعمتها و زیبایی های بیشتری رو بهم نشون بده
واقعا چیزی ب اسم شانس و تصادف در جهان وجود نداره چون تصادفی اتفاق افتادن امور و حوادث یعنی بی نظمی و هرج و مرج و این برای جهانی که در نهایت نظم و هماهنگی و دقت و زیبایی خلق شده غیر ممکنه
وقتی خالق ما بدن ما رو با این همه پبچیدگی در نهایت هوشمندی خلق کرده وقتی این همه سیارات و کهکشانها در نهایت دقت هر کدام در مدار خودشان در گردش هستن پس این یعنی همه چی نظم و قانون خودشو داره پس هیچی بی خودی نمیتونه اتفاق بیفته پس شانسی وجود نداره پس مریضی اتفاقی نیست بی پولی اتفاقی نیست مشکلات خانوادگی اتفاقی نیست هر کدوم ی دلیلی داره و اون دلیل فرکانسه منتها چون دیده نمیشه بهش توجه نمی کنیم
خدایا شکرت که ب ما آگاهی دادی حالا که این آگاهی رو دادی پس قدرت عمل کردن بهش رو هم ب ما عنایت کن چون علم بدون عمل هیچ فایده یی نداره
امیدوارم همه ی ما در صراط مستقیم ماندگار باشیم
در عشق و در نور باشید♥