درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1

استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسن کفاش دوست» در این صفحه: 1
  1. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان همفرکانسی

    سال نو بر همگی ایرانیان در سرتاسر جهان مبارک باد

    امیدوارم که در این سال جدید همه بتوانیم بهترین اتفاقات برای خودمان بسازیم

    درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری

    الله اکبر

    این چقدر عالی است که انساین می تواند از دیدن یک شوی تلویزیونی و از دیدن نکات آن اینهمه ننکته زیبا برداشت کند که بتواند هم برای خودش و هم دیگران این همه درس داشته باشد .

    خدایا شکرت بابت بودن دراین مسیر بسیار زیبا که من قرار دارم.

    همه چیز ذهن است، همه چیز باور است

    استاد جان می خواهم یک خاطره ای که خیلی هدایتی آن اتفاق برای من رخ داد صحبت کنم که بسیار زیاد ربط دارد به این موضوع این جلسه

    من در جایی که زندگی می کنم خیلی زیاد نزدیک است به دریا و من زیاد می آیم و کنار دریا می نشینم.

    یک روز زمستانی که هوا هم خیلی سرد بود و من با کاپشن و کلاه آمده بودم بیرون و فکر کنم دمای هوا حدود 4 الی 5 درجه بالای صفر بود آمدم کنار دریا، و داشتم از زیبایی های دریا لذت بردم . در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم یک خانم که ظاهرشان نشان می داد که از روسیه باشد آمد و خیلی راحت و آسان لباسهایش را درآورد و رفت داخل آب جهت شنا کردن، در حال که ساعت حدود 10 صبح بود و هوا هم کاملا ابری بود و هوا هم خیلی سرد بود.

    من و این خانم، دو دیدگاه کاملا متفاوت و دو ذهنیت کاملا متفاوت در مورد آب و سرمای آب

    من آب را خیلی سرد می دیدم و اصلا تصور اینکه بروم توی آب شنا کنم هم برای من وحشتناک بود

    این خانم شنا در این آب برایش لذت بخش بودم و به راحتی رفت و حدود یک ربعی شنا کرد و راحت آمد بیرون و لباس پوشید و رفت. جالبه که لباس آنچنان گرمی هم نپوشید.

    آب همان آب برای من و ایشان ولی دو ذهنیت کاملا متفاوت در این مورد باعث شده بود که من تصور شنا کردن در این هوا برایم ترسناک باشد از این جهت که سرما خواهم خورد و مریض خواهم شد، اما او این تصور را نداشت و به راحتی پرید توی آب و شنا کرد.

    این اتفاق در همان زمان هم خیلی برایم جالب بود که چقدر ذهنیت یک فرد می تواند در نحوه انتخاب موارد جهت زندگی کردن مفید باشد.

    و تا مدتها این اتفاق را برای خودم یادآوری می کردم که به صورت عملی خدا به من نشان داد که تفاوت ذهنیت یک فرد چقدر می تواند در عملکرد یک فرد موثر باشد و دو نفر با دو ذهنیت متفاوت چقدر نتایج متفاوتی دارند.

    این تفاوت ذهنیت قطعا از محل زندگی فرد، خانواده ای که بزرگ شده است و نحوه ساختن باورهای فرد در مورد مثلا این موضوع شنا کردن در آب سرد و هزاران دلیل دیگر ساخته شده است.

    منی که از کودکی به من می گفتند که حتما باید خودت را در زندگی بپوشانی وگرنه سرما می خوری و اگر لباست مثلا در اثر برف و یا باران خیس شد سریع عوض کنی که سرما نخوری و هزاران داستان مشابه این باعث شده است که من از آب سرد و سرمای زمستان در باور خودم انتظار سرماخوردگی داشته باشم، در صورتی که قطعا این خانم باید باورهایی متفاوت با من داشته باشد، چرا؟ چون نتایج ما کاملا با هم متفاوت بود.

    باز یک خاطره دیگر در همین زمینه یادم آمد.

    زمانی که دانشجو بودم در بیرجند بودم، شهری کویری که در زمستان با اینکه بارندگی زیادی نداشت ولی هوای بسیار سردی داشت و تقریبا همه ماها لباسهای بسیار گرمی داشتیم که سرما نخوریم، اما یک دوستی داشتیم که یادم نیست از کدام شهر ایران بود ولی ایشان در زمستان و تابستان فقط تیشرت می پوشید. هر زمان که در زمستان می پرسیدیم ازش که سردت نیست؟ خیلی راحت جواب می داد که نه. و این در عملکردش هم مشخص بود. اون می گفت که من فقط و فقط لباس تی شرت و یا نهایتا پیراهن دارد و تاکنون در عمرش کاپشن نداشته است و می گفت که کل خانواده ایشان هم همینطور هستند به خاطر اینکه پدرش و مادرش هم از کودکی همه آنها را به این شکل بزرگ کرده اند.

    این هم یک تفاوت در ذهنیت فرد.

    اگر بخواهم از خودم هم در این موارد بگویم چند مثال می توانم بگویم

    من الان سه تا فرزند دارم و از کودکی در مورد سلامت فرزندانم این باور را داشتیم که خودشان خوب می شوندو و خودم هم همین باورها را در مورد سلامتی داشته ام و این ذهنیت را دارم که اصلا بدن من این قابلیت را دارد که خودش خودش را خوب کند و با هدایت به دوره قانون سلامتی که این باور در ذهن من خیلی خیلی زیاد تقویت شد و من الان با یک استایل خیلی عالی مدتهاست که اصلا مریض نشده ام. این باور من در مورد سلامتی، باعث شده بود که در مور د فرزندان خودم هم همین باور را داشته باشم و حتی خانم من هم همین باور را داشته باشد و الان که دخترم 14 سالش است هنوز که هنوزه اصلا فرزندان من مریضی سختی نداشته اند. در صورتی که کل خواهران و برادران خودم را می بینم که چقدر د رگیر انواع مریضی و بیماری ها هم خودشان هستند و هم فرزندانشان.

    به خدا همین است

    همه چیز باور است

    همه چیز ذهنیت است

    و من باید و باید تلاش کنم که در مورد مسائل ذهنیت مثبت داشته باشم .

    سپاسگزارم از شما استاد گرامی بابت این این فایل زیبا

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: