استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام خدایی که هرلحظه نو میشود و قدیمی تر از هرچیزی ست
سلام به استاد عزیز و همگی
درسته سال نو هست اما من آرزوی هرلحظه نو بودن در تمام لحظات زندگی رو براخودم و بقیه دارم
کائنات هرلحظه درحال نو شدنه
هیچ لحظه ای عادی نیست
واقعا چه درسها و چه یادآوری های زندگیساز میشه از این توت فرنگی 19 دلاری کسب کرد
اولین خاطره و تجربه از خودم بگم چندسال پیش بدلیل آسیب جسمانی ضربه خورد به مهره های کمرم که چندتا دکتر ارتوپد بهم گفتن دیسک کمر داری و دیگه برا همیشه حتی نباید یک کیلو بار بلند کنی
منم خیلی ناراحت اما بدون این آگاهی ها چونکه بیماری تو کتم نمیرفت و الان نمیره موز میخوردم و بعد آب میخوردم و باد داغ سشوار هم میگرفتم رو ستون فقراتم تصور میکردم بدن من یه اسکلت ساختمانه که من جوشکاریش کردم و دارم بازم مواد خیلی خوب و مستحکم کننده میریزم روش و با باد سشوار هم کاری میکنم که اون مواد کاملا جذبش بشه و همین کارهای من باعث شد که من عرض کمتر از یکماه بدون هیچ دارو و دکتری کاملا خوب بشم و تمام داروهامو ریختم سطل زباله و الان بیش از 10ساله من دیگه اون درد و مشکل ندارم شکر خدا
به همین سادگی
برا رشد عضلات زیربغلم سالها تمام تمرینات تو دنیا و سخت ترین هارو انجام میدادم اما ذره ای رشد نمیکرد تا اینکه دیگه مدتی بیخیالش شده بودم و به استاد رزمیم که خیلی باور و قبولش دارم در مهارت روز اولی که رفتم پیشش گفت زیربغل بگیر گفتم ندارم گفت نگو ندارم بگو بلد نیستم
خلاصه یادم داد چگونه فقط با منقبض کردنش زیربغل های من عرض یکماه ساخته شد بدون یه گرم وزنه
خلاصه من خیلی تجربه های مختلف دارم که واقعا پیش فرض های ذهنی چقدر قدرتمنده چه کارهایی که نمیکنه
پس چرا من نباید از پیش فرض ها برا پیشرفت خودم استفاده کنم
چرا بجای منفی بسمت مثبت استفاده نکنم
اما متاسفانه بدلیل فراموش کردن ما زود فراموش میکنیم و خیلی چیزها که قبلا برامون معجزه بوده میشه معمولی
اما من دوست ندارم و نمیخوام هیچوقت معمولی زندگی کنم
و خداروشکر که در خانواده ای هستم که هیچکس اینجا دنبال معمولی زندگی کردن نیست بخصوص استاد عزیز
بهترین معجزات و زیباترین اتفاقات براتون آرزو میکنم.