استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم
امیدوارم که حالتون خیلی عالی باشه
سپاس گزارم که این محتواهای عالی رو برای ما میذارید
بریم سراغ فایل
پیش فرض ها
چندتا مورد یادم اومد گفتم بنویسم
من 4 سال پیش انتشارات دانشگاه آزاد کار میکردم و رئیس من انشارات دانشگاه دولتی رو هم داشت یعنی هم آزاد هم دولتی
همیشه زمانی که میومد سمت من از اون سمت خیلی بد میگفت خصوصا از مسئولینش که فلان و فلانن
اون موقع اوایل کار کردنم با شما بود و تنها چیزی که تو ذهنم اومد که من قبول نمیکنم همچین چیزی رو آدم ها خیلی هم خوبن اگه با اون اونجوری رفتار میکنه با منکه اونجوری رفتار نمیکنن دو سال بعدش رئیسم منو فرستاد دانشگاه دولتی که اونجا باشم و اولین چیزی که ذهن من ورودی گرفته بود رو آورد شروع کنه جلوش رو گرفتم و حتی به خواهرم که با هم توی این مسیرم هستیم چیز زیادی نگفتم یعنی کل حرفایی که اونا گفتن رو نگفتم فقط گفتم از آقای فلانی بد گفتن اما میدونی چیه مطمئنم که رفتار عالی با از این آدم خواهیم دید و ما شروع میکردیم توجه کردن به نکات مثبت آدم ها و کسایی که باهاشون برخورد داشتیم استاد 2 سال دارم اونجا کار میکنم من جز احترام از همون آدم هیچی ندیدم هیچی
حتی اگه منو بیرون ببینه نگه میداره و میخواد که منو برسونه دم در دانشگاه ببینه میگه سوار شو برسونمت با چه احترامی
واقعا پیش فرض های ما در مورد یه موضوع که هیچ چیزی ازش نداریم خیلی میتونه تاثیر بزاره و دیدگاه مارو عوض کنه نسبت به اون موضوع
یا یادمه زمانی که میخواستم ارائه به استادهامو بردارم اصلا من اطلاعی درمورد نحوه انتخاب درس ها نداشتم
پیش فرض ذهنی من چی بود: هر زمانی که بخوام میرم درس هایی که بخوام رو برمیدارم با استادایی که بخوام و امتحانمم هماهنگ میکنم با استادم همین و دقیقا با همین پیش فرض سالم رفتم و اصلا خداوند معجزه وار برای من چید و من درس هامو برداشتم امتحانامم دادم و تمام
1 ماه بعدش دوستم که اونم ارائه به استاد داشت زنگ زد گفت درساتو کی برمیداری؟ کی میایی؟
گفتم منکه امتحان دادم یک ماه پیش
گفت چطوری تو زمانی که اصلا ارائه به استاد نمیدادن و زمان تعطیلی 2 هفته دانشگاه بوده هیچکی نبوده تو درساتو برداشتی
تازه استاد من با استادایی برداشتم که میخواستم ولی دوستم گفت مدیر گروه گفته خانوم دلبخواهی نیست با استادیی که ما بخواییم بهتون میدیدم نه استادایی که تو بخواهی
الانکه اینو گفتین یاد جلسه 6 قدم 1 افتادم که گفتین نرین اطلاعات جمع نکنین 99 درصد اطلاعات مال کسایی که نرسیدن و همون ورودی پیش فرضت رو خراب میکنه راجع به یک موضوع
عین امتحان افسر که همه هم تجربه دارن از هرکی بپرسی میگه افسر اینجوریه اونجوریه یه راهنما نزنی سریع ردت میکنه افسرها همه سخت گیرن فلانن
والا افسری که من باهاش امتحان دادم استاد خودش داشت اصلا کمک من میکرد یادمه کلاچ و ترمز ور داشت به من کمک میکرد
چون من نخواستم قبول کنم وقتی اون حرفارو شنیدم ورودی هامو بستم و حتی شروع کردم باورهای مناسب ساختن درموردش
درمورد آدم ها همینه واقعا وقتی از یکی بد میگن بارها برای خودم پیش اومده بود که منم ناخودآگاه از اون آدم بدم میومد با اینکه حتی برخوردی باهاش نداشتم اما به لطف اموزرش های شما
با باورهای مناسب و دیگه کار کردن رو شخصیتم الان دیگه در بیشتر مواقع سعی میکنم پیش فرض های مثبت داشته باشم
انتظارات مثبت از آینده داشته باشم
همیشه حواسم به احساسم باشه و مراقب ورودی هام باشم
سپاس گزارم ازتون استاد قشنگم
عاشقتونم