درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1

استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سودا مختاری» در این صفحه: 1
  1. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    آگاهی‌های این فایل به میگه که چطور باور و افکار و پیش فرضهای ذهنی انتظارات من از هر موضوعی داره تجربیات زندگی منو تو هر زمینه ای رقم میزنه اون نگرش و باور من چطور منو خالق زندگیم میکنه

    میخوام از تجربیات خودم در مورد همین پیش فرضهای ذهنی ،باور و افکار و انتظاراتی که ذهن داره و طبق همون تجربیات زندگیش رو رقم میزنه بنویسم

    تو این روزهای پایانی سال بازار خرید و فروش خیلی پررونق هست و من و خواهرم برای پیاده روی و رفتن در مدار فراوانی تصمیم گرفتیم بازار بریم که خداروشکر فاصله زیادی با خونه ما نداره تا با دیدن این حجم از خرید و فروش و پولی که دست مردم هست و راحت خرید می‌کنند و فروشنده هایی که راحت محصول خودشون رو می فروختند طبق قانون بدون تغییر خداوند با این ورودی‌ها و باورهای مناسب لاجرم طبیعی در مدار فراوانی هدایت بشیم انشالله

    در این مسیر تجربیاتی داشتم که هماهنگ با آگاهی‌های این فایل بود . تو بازار مغازه دارهای زیادی بودند که مثلا لباسی رو با قیمت بالا می‌فروختند و همون لباس رو با همون کیفیت یه دست فروش تو بازار با قیمت خیلی پایین تر میفروخت و از لحاظ برخورد با مشتری با روابط عمومی خوب با لبخند و با حوصله محصول رو معرفی می‌کرد و میفروخت ولی عده ای با این پیش فرض که نه مغازه دار کاسب بازاره و سابقه کاسبی تو بازار رو داره حتما جنس محصولش بهتره باکیفیت تره و گرونتره میخریدند در حالیکه همون محصول رو دست فروش با همون جنس و کیفیت با قیمت کم تری داشت میفروخت رو قبول نداشتند و نمیخریدند

    در همین مسیر پیاده روی یه پسر بچه ده یا دوازه ساله ای رگال شلوار تو وسط بازار گذاشته بود و میفروخت وقتی من و خواهرم بهش رسیدیم دیدیم خیلی ساده داره شلوارها رو معرفی میکنه و فروش زیادی هم نداشت ولی خواهرم بهش گفت تو فروشنده حرفه ای هستم خیلی کارت رو خوب داری انجام میدی تو همه این شلوارها رو براحتی میفروشی اون پسر باور کرد و تائید کرد و لبخند زیبایی روی صورتش نقش بست فردا شب که من و خواهرم از اونجا رد شدیم دیدیم از اون رگال پر شلوار فقط چهار تا دونه مونده بود اون پسر بچه با این ورودی مثبتی که دریافت کرد باورش تقویت شد و راحت فروشش رو انجام داد

    در مورد قانون سلامتی که سلامتی کامل و انرژی و قدرت بدنی عالی برای من و خواهرم که در این مسیر هستیم رقم زد و با اون ورودی‌ها و پیش:فرضهای نادرست و محدود کننده که در مورد مواد غذایی در ذهن ما در گذشته بود واقعا در ابتدای مسیر نیاز به انرژی زیادی داشت که بتونیم اون باورها رو با کنترل ذهن تغییر بدیم ولی خدارو شکر با استقامت و ادامه دادن ما بلاخره این اهرم رنج و لذت تو ذهن ما در جای درست خودش قرار گرفت و تونستیم در مومنتوم مثبت بیافتیم و الان ناخودآگاه ذهن ما در مورد مواد غذایی ما رو فقط به سمت مواد غذایی مجاز در دوره قانون سلامتی میبره و کلا از بو و دیدن مواد غذایی غیر مجاز هیچ احساس خوب و ولع و اشتیاقی ایجاد نمیشه خیلی راحت ازش گذر میکنیم چون باور ما افکار ما انتظار ما اینه که بدن ما فقط با غذای مجاز قانون سلامتی سازگار و هماهنگه و اگر غیر این ورودی رو بخوریم صددرصد به بدن خودمون آسیب میزنیم به خودمون ظلم کردیم و در نتیجه سلامتی از دست میره و ما میخوایم همیشه در یه سلامتی رو به رشد در مسیر درست ادامه بدیم تا ابد

    وقتی با یه پیش فرض و باور محدود کننده و نادرست حرکت میکنی مسئله ای که ایجاد میکنه اینکه تو هداااایت نمیشی به مسیر انعمت علیهم چون اون پیش فرض باور و افکار نادرست اجازه نمیده تو به مسیر درست هدایت بشی و این میشه که تو رها و تسلیم هدایت نیستی سلامتی و ثروت و شادی و خوشبختی رو میخواهی ولی با این پیش فرض و افکار محدود کننده و نادرست اجازه نمیدی مقاومت داری که به مسیر درست خواسته هدایت بشی

    از خداوند میخوام که کمکم کنه این ورودیهای نامناسب پیش فرض های محدود کننده که از گذشته تو ناخودآگاه ذهن من هست و نمیزاره کاملا رها و تسلیم و بی مقاومت به هدایت باشم رو از ذهنم پاک کنم البته تکاملی و آروم تا اسون بشم برای اسونیها هدایت بشم به مسیر درست تصمیم گیری درست انتخاب درست و نتیجه درست رقم بخوره

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت در مدار این اگاهیها و نوشتن درکم ازش بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای: