درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1

استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا جعفرزاد» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا جعفرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خیلی ممنونم که این اکاهی هارو در اختیارمون قرار میدین

    به خودم قول دادم این بار بعد شنیدن فایل با هر تجربه و اگاهی که دارم همون لحظه کامنت بزارم و اینطوری شاخ کمالگرایی بشکنم

    راستش من دوست دارم بک گراند فایل ها منظره خدنه اتون یا هرجلی دیگه ای باشه و با این صفحه رنگی ارتباط نمیگیرم ولی این باعث نمبشه که ذره ای از ارزش اکاهی فایل کم بشه

    من این موضوع بارها شنیده بودم از تا2یر دارونما و قدرت ذهن در گول خوردن با قرص شکر و درک من این بود که تلقین چقدر قدرتمنده ولی شما از دیدگاه دیگه و زاویه دیگه ای به این موضوع توجه کردین

    جهان کارش بازتاب افکار و فرکانس های ماست و قدرت ذهن اینکه که اولا بر اساس باورهامون اتفاقات موقعیت ها و شرایطی رو جذب میکنه که هم جهت با افکارماست و بقیه ورودی های غیر هم جهت رو هم یا ندید میگیره یا جوری تفسیر میونه که هم جهت با باور ما به نظر برسه و نرحله دوم اینکه حتی یه واقهیت ختثی رو هم میتونه جوری تفسیر کنه که تجربه ما هم جهت با باور ما باشه

    در این زمینه میخوام تجربه شخصی ام بگم

    من در زمینه زبان انگلیسی خیلی ضعف بودم کلاس هفتم به حدی که از زنگ زبان متنفر بودم ک خیلی احساس بی لیاقتی میکردم و نمره های این درس هم تعرفی نداشت خلاصه تابستون خواهرم به زووور منو برد یه اموزشگاه ثبن نام کرد و همون لحظه ثبت نام منو فرستاد سر کلاس و خداروهزار مرتبه شکر که در یه مدت کوتاهی مهارت من در این زمینه حیلی پیشرفت کرد جوری که مهر رفتم مدرسه همون معلم پارسال ، امسال هم معلم ما بود و تعجب کرد از پیشرفت من ، رابطه من اینطوری با زبان خیلی خوب شد و من با این درس دوست شدم و تبدیل شد به علایق من و خیلی عشق میکردم باهاش. یادمه به قصد کنکور که این درس میخواسنم بخونم چون ذهنیت اینو داشتم که کنکور سخته و سوالات ماورایی هستن و تو باید همه چیزی که میخونی مو به مو یاد بگیری اقا این درس خوندنش برام خیلی سخت بود اصلا حالم از درسنامه کتاب تست به هم میخورد ، اصلا هیچ میلی نبود من برم سمت این گتاب و نمیرفتم ، بعدش که سازمان سنجش این درس از کنکور حذف کرد یهو من دوست داشتم برم سراغ همون درسنامه و کتاب تستی که ازش متنفر بودم !!!!

    خواهر من مشکل بینایی داره و بعد مشکل من هم از یه عینک ساده به مرور بیشتر شد و خیلی دقیق من همون مشکلاتی که خواهرم داره احساس میکنم و همون علائم دارم

    یادمه که وقتی بچه بودیم شیر موز، موز ، شیرکاکائو از خوراکی های لاکچری و گرون بودن و یه شرایطی هم بود (بیشتر به حاطر تعداد اعضا خانواده) که هر موقع میخریدیم تهش یه لیوان شیر موز/کاکائو یا یه دونه موز به من میرسید و چقدرررر با لذت و یواش یواش یواش میخوردمش کخ دیر تموم بشه و از نظرم مزه بهشت میداد ، چوم گردن بود و سهم من کم بود ذهنم مزه اش عالی تفسیر میکرد و یادمه ادامس موزی که ارزون یود و اسانس موز داشت اصلا انگار مزه لاستیک میداد و بد مزه بود

    دوسال پیش گوشیم دزد برد ولی من یادمه کخ سعی میکردم با خودم حرف بزنم و یگم اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارن ببین این در جهت خواسته ی توعه الان میری یه گوشی میخری یه شهرژر نو و یه هندزفری نو میگیری و این به نفعته، من به راحتی صبحش رفتم با قیمت خوب یه گوشی مدل بالا تر از گوشی قبلی ام با رنگ ابی روشن خریدم و پولش خیلی 9الب جور شد و خیی راحت انجام شد. و اینکه تو گوشی قبلی ام من یه عالمه عکس شخصی داشتم که واقعا میشد ازشون سو استعاده بشه ولی من نگرانشون نبودم و واقعا هیچ اتفاقی نیوفتاد

    یادمه که میخواستم یرم داشنگاه دوستم و اونجا با همکلاسی هاش اشنا بشم. حلاصه این دوستم راجب فرد ایکس پیشم صحبت کرد گه این شخص خیلی اخلاق حاصی داره و شخصیت فوق العاده ای داره ولی اگه یه بار یه چیزی ازت ببینه که خوشش نیاد باهات قطع رابطه میکنه. مت قشنگ یادمه که ناخوداگاه چقدر تلتش میکردم تایید این ادم بگیرم و رفتارام با پیش فرض ذهنی چفت شده بود با اینکه اون ادم خیلی صمیمی و محترم یه نظر می اومد و یه من به خودم اومدم و گفتم زهرا داری چیکار میکنی مگه فرد ایکس باید تائیدت کنه؟ و اونجا بود که این رقتارم تموم کردم و دیگه اهمیت ندادم و بعدش دیدم که ا ن ادم ابراز دلتنگی کرده که زهرا کجاست نمیاد ، بگو بیاد یه جایی بریم یه تفریحی بریم خوش میگذره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: