استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام رب،او که فرمانروا و صاحب قدرت در آسمان ها و زمین و آنچه بین این دو است
سلام استاد عزیزم و مریم شایسته مهربون
این فایل رو که داشتم میدیدم خندم گرفت و یاد یه سری تحقیقات افتادم که خونده بودم و تجربیات زندگی خودم که گفتم استاد با شما و دوستانی که دارن کامنتمو میخونن به اشتراک بذارم
اولیش یک تحقیقی بود که روی قرص های افسردگی انجام دادن و دیدن با اثر پلاسیبو تونستن هفتاد درصد نتیجه قرص افسردگی واقعی رو بگیرن!!!! یعنی یک قرص پوچ تونسته تا هفتاد درصد تاثیر قرص افسردگی واقعی رو بذاره در این حد که برای محققان سوال شد پس این باعث نمیشه تجویز قرص واقعی لزومی نداشته باشه؟انقدر این تحقیقه جنجالی بود که به فردی که این آزمایشو کرده گفتن باید در شرایط متفاوت تر هم اجرا کنی و بارهای بعدی هم همین نتیجه حاصل شد
یه تحقیق دیگه که یادمه راجب پروتئین وی بود به این شکل که دو تا شیک پروتئین درست میکنن و به یه گروه میگن این قنده و مضره و به یک گروه دیگه میگن این پروتئین باکیفیتیه و جالبه که گروه دوم عضله سازی بیشتری رو میکنه و برای گروه اول مشکل بوجود میاد با اینکه جفتشون یه چیز رو مصرف کردن
یا در مثال شخصی خودم،من هیچوقت نشده انرژی زا بخورم و سرحال بشم و از یه جایی به بعد دید منفی هم نسبت بهش داشتم و هروقت میخوردم میدونستم چه چیز مضریه دارم وارد بدنم میکنم و احساس خاصی نداشتم انگار صرفا آب با شکر دارم میخورم اما از اونطرف رفیقم هروقت میخوره احساس میکنه سرحال شده و حالش حسابی جا اومده!!! کاری به قانون سلامتی ندارم چون قطعا این نوشیدنی هیچ ارزشی نداره که هیچ پر از ضرره ولی ببینید ذهن آدم چقدر میتونه روی بدن و تجربه ما تاثیر بذاره همونطور که استاد تو این فایل و فایل های دیگه توضیح داد
یه مثال دیگش میشه وقتی حالم توی باشگاه خوبه،وقتی ذهن و روحم به قول کتاب سوم رویاهایی که رویا نیستند با هم در هماهنگی بیشتری هستن و احساس خوبی دارم به شخصه میبینم خیلی راحت تر حرکات رو انجام میدم،فرم درست رو رعایت میکنم یا هدایت میشم به فرم بهتر و خیلی راحت تر رکورد میزنم(چون توی ذهنم این تصور رو دارم الان خدا پشت منه و میتونم کوه هارو جابهجا کنم) و شده حالم معمولی باشه و نتونم رکوردهامو جابهجا کنم
یا شده موقع تولید محتوا بشینم پشت دوربین با این باور که خداوند هدایت میکنه منم مثل استاد میتونم بداهه بدون سناریو صحبت کنم و نشستم یه ویدیو گرفتم که مثلش تو یوتیوب نیست و بیشترین بازدید رو برای کانالم گرفته و از اونطرف شده با ذهنیت بدی بشینم و حتی نتونم یه ویدیو ریکورد کنم،من همون آدمم و دانسته های من همونه اما این ذهنیت همینقدر تونسته عملکرد منو عوض کنه
یا در روابط شده من با ذهنیت اینکه بهتره رها باشم و خوش بگذرونم و لایق بهترینا هستم و طرف مقابلم یه آدم عجیب و غریب نیست و اتفاقا عادیه برم جلو و صحبت کنم و از خودم جملات،حرف ها و عملکردی رو دیدم که بعدا خودم میگفتم باریکلا و برعکسشم شده که طرف توی ذهنم ازم بالاتر بود و دقیقا کارهایی که گفتم انجام دادم به واسطه اون ذهنیته برعکسش رخ داده
یا شده به یک تضادی بر بخورم یا مسئله ای برام بوجود بیاد سعی کنم ذهنمو کنترل کنم و با خودم بگم این به نفع منه و واقعا اینطوری بشه و باز هم برعکسش شده که یه تضاد کوچیک تر بخواد ضربه بدی بهم بزنه(اینکه چرا کوچیک تر آسیب بیشتری بهم زده به این دلیله که خیلی وقتا من و حتی شاید بعضی از شماهایی که این کامنتو دارید میخونید فقط وقتی از توانایی واقعیتون استفاده میکنید که شرایط اضطراریه و باقی مواقع بیخیالید اینو راجب خودم مطمئنم که بگمش)
دمتون گرم استاد
حتما راجب فایل های بعدی و چیزهایی که خداوند بگه بنویس در فایل های بعدی کامنت میذارم
ازتون خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم