استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
سلام.
سال نو همگی پر از برکت و نور خداوند.
سرشار از ثروت و شادی و سلامتی باشه.
چند سال پیش طبق عادت که هی شغل عوض میکردیم و فکر میکردیم مشکل از شغل هاست که ثروتمند نمیشیم،اقا ما اومدیم توی کار فروش تره بار و میوه.
یه همسایه داشتم که همیشه بارهامون از یک جا خرید میکردیم.یعنی بدون تردید هر جفتمون با هم از یک جا خرید میکردین و میوردیم مغازه و میفروختیم.
یه روز باجناقم اومد مغازه و گفت زردآلو ها کیلویی چند.مثلا گفتم کیلویی 30 تومان.
گفت باشه و خداحافظی کرد رفت.
از قضا شب رفتیم خونشون که بشینیم پاسور بازی کنیم و منم کاملا اتفاقی زرد آلو و گیلاس با خودم بردم خونشون که دست خالی نرفته باشم.
بعد از شام خانومش تدارک میز میوه رو دید.
دیدم زرد آلو خریده بود از همون همسایه من.
به خانومش گفتم من زردآلو و گیلاس اوردم میخواید از همون ها بیارید.
باجناقم گفت نه خانوم شما میوه هایی که خودم خریدم رو بیار تا اقا فرشاد کیفیت میوه رو ببینه.
و نمیدونست میوه هایی که خرید با میوه من یکی بودن.
گفتم کیلویی چند خریدی گفت کیلویی 100 تومان.
یعنی دقیقا 3 برابر و خورده ای گرون تر.و همسایه من بهش گفته بود که این زردآلو وارداتی و از ترکیه اومده و کاملا ارگانیک هستش و مثلا زردآلو توی بازار نیستن.
به زنش گفتم یه دونه بده.خوردم و از زردآلو خودم هم خوردم اصلا تفاوت نداشت.
به با جناقم گفتم از دو تا تست کن.
پس از خوردن خداشاهده گفت تفاوت زمین تا آسمون.
اصلا این 100 تومانی ها خیلی باکیفیت و خوش طعم هستند.
من فردا صبح زود، هنگام خرید از میدون تره بار، که همون همسایه من هم بودش نامحسوس شروع به فیلم برداری کردم و هر دو خرید کردیم از یک جا و یک جنس مشابه و گذاشتیم توی وانت و آوردیم توی مغازه ها.
یک ساعت بعد من قیمت زردآلو رو زدم 30 تومان.رفتم قیمت همسایه رو دیدم و نوشته بود زردآلو وارداتی ارگانیک کیلویی 120 تومان.
و ازش عکس و فیلم گرفتم و شب بردم خونه باجناقم. هم فیلم توی میدون تره بار رو و هم فیلم قیمت های توی مغازه رو بهش نشون دادم.
بخدا گوشاش شل شد.گفت فردا میرم شکایتش میکنم.
گفتم شکایت نکن فقط خودت و ذهنت رو اصلاح کن.
وقتی شلواری که ما میخریم 3 میلیون و همون شلوار رو یه بازیکن معروف فوتبال میره 40 میلیون میخره و صاحب بوتیک هزار تا قسم بخوره که جنس ترک اصلِ.
اونم به راحتی میخره.
اینجوریاس داستان باورها و نگرش به زندگی.
من باور دارم امروز یک روز عالی و امسال یک سال پر از ثروت و پول فراوان و شادی زیاد و سلامتی همیشگی رو تجربه میکنم و قطعا همین میشه
زنده باشین
سلام بانو.سال نو شما هم مبارک باشه
ببینید بحث مرکز کشور و شهرستان نیست.البته قطعا که همیشه پایتخت ها جلوتر هستند.ولی موضوع دقیقا دیدگاه کهنه ای هستش که توی ذهن اکثریت جامعه جهانی مونده.نه تنها ایران بلکه همه جا.
همیشه ارزش همه جیز رو با پول تعیین میکنند.
توی دوره روانشناسی ثروت یک استاد مثال های جالبی در مورد همین داستان و خرید کت و شلوارهاش میزنه.
به قول استاد 4 یا 5 درصد هر جامعه رو افرادی تشکیل میدند که نمیتونن جنس یا خدمات ارزون دریافت کنند.
مثلا اگر یه شلوار ساخت آمریکا با بهترین جنس رو خوده شما بدی یه یکی از همین افراد ولی با قیمت جنس ایرانی.قطعت اونها نمیخرند از شما چون میگن ارزونه.
خب این ها واقعیت همه جوامع و خداروشکر ما از بدنه جامعه جدا شدیم
خداروشکر بابت این همه آگاهی.
سال پر برکت و پر از سلامتی و شادی و ثروت رو براتون آرزو میکنم