استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام روزی دهنده ی بی منت
قسمت اول توت فرنگی بنظر من خیلی باحال بود
درسی که
ازش گرفتم اینه که ما بایس تو زندگیمون فقط فقط دنبال این باشیم که پیش فرض هامون یا همون باورهامونو مثبت کنیم قدرتمند کنیم تا شرایط و اتفاقات و زندگی قدرتمندی درست کنیم
یاد یه داستانی افتادم که دوست صمیمی م بهم تعریف کرده بود
میگفت منو فرستادن که دوغ سنتی بگیرم از جایی که خیلی دوغ های خوشمزه داره و معروفه من رفتم تموم کرده بود مجبور شدم از مارکت از دوغ های شرکتی بگیرم که در مقایسه با اون دوغ سنتی خیلی خیلی کیفیت پایینی داره و باخودم گفتم که شاید خونواده بهم اعتراض کنن پس تصمیم گرفتم که توراه رفتن به باغ این دوغ رو تعریف کنم میگه حدود 55 دیقه راهه تا باغمون من از خونمون که سوار ماشین شدیم تا خود باغ از دوغ تعریف کردم که فلانه بهمانه خیلی عالیه این دوغ رو فلانی سفارش کرد که از این بگیر جدیدا پروسه ی تولیدش عوض شده تمام استاندارد هارو داره الان دارن صادر میکنن چی و چی تا باغ تعریف کردم بعد سر ناهار هر کسی که از این دوغ میخورد با اینکه قبلا شاید چندین و چند بار خورده بودن و پسند نکرده بودن بهم گفته بودن دوغ سنتی بگیر ولی الان چون من 55 دیقه راجع بهش تعریف کردم همه با به به و چه چه میخوردن وتایید میکردن و نظرات موبت میگفتن حتی میگه برادرم کفت اره شنیدم کل سهامشو یه نفر دیگه گرفته و تغییرات اساسی دادن به تولید منم تو دلم میخندیدم اولاش
ولی با حرف داداشم خودمم باورم شد شکی به دلم افتاد که عه نکنه واقعا اونطور باشه
حالا عزیزان ببینید ذهن چقدر چموشه و چقدر قادره کنترلمون کنه اگر کنترلش نکنیم
پس سعی کنیم پیش فرض هامونو درست و قدرتمند کنیم که به قول استاد همواره اون زیر زیرا همواره خوب ران شه
کنترل ذهن درمورد اینکه با پیش فرض های قبلی قضاوت نکنیم کاری هسش که بایس تموم زندگی روش کارکنم
کلا قضاوت نکنم بهتره
این قدرت ذهن رو با باور ها و پیش فرض های قدرتمند به نفع خودمون پیش ببریم