استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام خداوند مهربان و بخشنده ام
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام به خانواده ی خوب و نازنینم
استاد امروز بهترین هدیه رو بهم دادین ، چون تو اوج نا امیدی ، تو اوج افکار منفی بودم طوری که احساس میکردم تمام وجودم و افکار منفی احاطه کرده
استاد واقعا از صمیم قلبم سپاسگزارم
دلیلش هم اینه که خیلی کم خیلی کم از مسیر انگار دور شده بودم و به موقع جلوی این فاصله رو گرفتین
دوباره خودم و فراموش کرده بودم
دوباره یادم رفته بود که من مسئول خوشبختی هیچ کس نیستم حتی فرزندانم
دوباره فراموش کرده بودم که قدرت و فقط باید به خدا بدم
خدایا شکرت که بازم اجازه ندادی تو افکار منفی غرق بشم و منو کشیدی بیرون
استاد یه مثال خیلی جالب دارم
پسرم امروز داشت کارتون باب اسفنجی میدید
منم ناخوداگاه کمی دیدم و چقدر برام درس داشت
باب اسفنجی از خواب بیدار شد و دید هیچ کس توی شهر نیست و تک و تنهاست یک روز دنبال همه گشت ناراحت شد ولی سعی کرد حالشو خوب کنه و یه جورایی خودشو سرگرم کرد و تمام کارایی که دوست داشت و انجام داد
تا اینکه یک روز کامل گذشت یهو دید کل شهر با یه اتوبوس اومدن و پیاده شدن ، باب اسفنجی با تعجب گفت شما کجا بودین همه گفتن امروز روزه بدون باب اسفنجی برامون بود ، باب اسفنجی ناراحت شد و گریه کرد بعد با خوشحالی گفت عه یعنی من این قدر مهم هستم برای شما که این روز و به من اختصاص دادین و کلی شادی کرد
پاتریک وقتی دید که باب این همه خوشحاله حسودیش شد و گفت ای کاش روز بدون پاتریک هم وجود داشت
که همگی گفتن باشه و باب اسفنجی رو هم برداشتن و بردن گفتن حالا نوبت توعه با ما بیای و شادی کنیم و لذت ببریم و پاتریک تک و تنها موند
باب اسفنجی چون خیلی سریع ذهنیتشو درباره این ماجرا عوض کرد بماند که چقدر تو تنهایی خودش لذت برده بود باز هم به لذت بیشتر دعوت شد
یه مثال دیگه هم اینکه ما به یکی از رستوران های زنجیره ای که خیلی معروفه رفتیم به خاطر اینکه خیلی اسم در کرده بود ولی متوجه شدیم غذاهاش و حتی برخورد و کنترل کار کنانشون اصلا خوب نیست
در صورتی که چند سال بود فکر میکردیم خیلی باید خفن باشه و فهمیدیم فقط اسمه همین .
یا اینکه انگشت پام در رفته بود و من با ذهنیت اینکه بدون دکتر رفتن پام خوب میشه خیلی زود بدون دکتر رفتن خوب شد
و خیلی وقتا فکر میکنم تا دکتر نرم خوب نمیشم همین طور هم میشه
استاد بازم سپاسگزارم
و سالی پر از سلامتی و حال خوب و سعادت و خوشبختی و لذت بردن از لحظه لحظه های زندگیتون
برای شما و دوستای خوبم ارزومندم
از خدا میخوام هر لحظه هدایتمون کنه به تغییر نگاه به سمت افکار مثبت و رسیدن به مثبت اندیشی پایدار و ادامه دار
خدایا شکرت برای سالی که کنار بهترین استاد و بهترین دوستانم گذشت
خدایا شکرت برای نوشتنی که منو به سمت افکار مثبت و ذهنیت مثبت برد
خدایا شکرت که یه سال دیگه بهم فرصت دادی تا روی خودم کار کنم و از طریق این سایت باعث رشدم شدی
خدایا شکرت که امسال از تمام چالش های زندگیم به اسانی گذر کردم و ظرفم بزرگتر شد .