درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1

استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ابوالفضل شجاع» در این صفحه: 1
  1. -
    ابوالفضل شجاع گفته:
    مدت عضویت: 559 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز

    من هم در این مورد تجربه های جالبی دارم

    یادمه دوران دبیرستان، برای ورزش مارو به یه سالن فوتسال میبردن و ما فوتسال بازی میکردیم. من فوتبالم تعریفی نداره. معمولا دفاع بودم و بازی من معمولی بود. یکبار کاپیتان ما بخاطر یک دفاع خوب از من تعریف کرد، به این شکل که افرین ابوالفضل، عالی بود، خیلی عالی توپ رو گرفتی. بعد از این که تعریف رو شنیدم، بازی من چند برابر بهتر شد. به طوری که هیچکس نمیتونست از دفاع رد بشه و توپ بهترین بازیکن هارو هم میگرفتم. و همه دوستان تعجب میکردن که چطور بازی من به یکباره اینقدر خوب شده. کاپیتان ما متوجه این موضوع شده بود و سعی میکرد مدام از من تعریف کنه که تو بازیکن عالی هستی و… و من هم خودم متوجه میشدم که هر موقع که او از من تعریف میکنه بازی من ناخوداگاه چند برابر بهتر میشه.

    تجربه دیگه من اینه که در دوران دبستان درس من ضعیف بود و نمرات خوبی نداشتم. زمانی که وارد راهنمایی شدم، معلم ادبیات ما یک امتحان از ما گرفت و از قضا نمره من خوب شده بود. ایشون برای کلاسشون چند سرگروه انتخاب میکردند. و من رو به عنوان یکی از سرگروه ها انتخاب کردند. از اون موقع من به این باور رسیدم که جزو شاگردان ممتاز کلاس هستم. از اون دوران تا اخر دوران مدرسه، من همیشه جزو شاگردان ممتاز بودم و نمره کمتر از 18 نمیگرفتم.

    شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: