استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که بهظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری میکند که:
- ورودیهای ذهن چگونه باورها، پیشفرضها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل میدهند.
- این انتظارات و ذهنیتها در هر لحظه:
- از یک سو، تجربههای همفرکانس با خود را وارد زندگیمان میکنند.
- از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا میبخشند.
به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق میکنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما میسازند.
این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1112MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 133MB34 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه ی عزیزانم در این سایت فوق العاده
استاد جانم چه همزمانی فوق العاده ای برای من با دیدن و شنیدن این فایل اتفاق افتاد . دقیقا من از دیشب شروع کردم به کارکردن روی پاشنه ی آشیل خودم . به صورت موضعی داشتم در مورد یک ایده ای که در ذهنم به وجود آمد و من رفتم و انجام دادم داشتم برای خودم تحلیل میکردم که چرا نتیجه برای من اتفاق نیافتاد . بعد متوجه شدم دلیل اتفاق نیافتادن نتیجه برای من در اینجا همون پاشنه آشیل همیشگی ام یعنی ارزشمند ندانستن کارم بود . یعنی من همیشه چون فکر می کردم که کارم ارزش کافی ندارد برایش مبالغ بسیار ناچیز در نظر میگرفتم و باز هم احساس می کردم که با گرفتن همون مبلغ ناچیز هم شاید در حق بقیه اجحاف شده باشد و دقیقا جهان هم به من عدم کفایت و عدم ارزشمندی کارم رو نشون میداد .
بنابراین دیشب با جدیت تمام تصمیم گرفتم روی باور ارزشمندی خودم و ارزشمندی کارم کار کنم . و به خودم تعهد دادم که این باورهای مخرب رو که مثل لکه های سیاه در ذهنم هستند با رنگ سفید باور ارزشمندی خودم و کارم بپوشونم .
در عقل کل احساس لیاقت رو سرچ کردم و چقدر دوستان عزیزم زیبا و موثر در مورد آن توضیح داده بودند و من چقدر استفاده کردم از کامنت دوستان .
در یکی از کامنت ها اشاره شده بود به مقاله خانم شایسته عزیزم ( چرا با وجود تلاش به خواسته ام نرسیده ام . ( سوال رو کامل یادم نیست ) ) در این مقاله خانم شایسته در مورد اهمیت باورها توضیح داده بودند و اینکه ما باید به دو اصل اساسی تکیه کنیم اصل اول پاسخ جهان به باورهای ما و اصل دوم اصل تکامل
در اصل اول ابتدا ما باید ایمان بیاوریم که جهان و پاسخ ها جز این چیز دیگری نیست . یعنی کل شرایط من اکنون مربوط به فرکانس هایی است که از ابتدا به جهان هستی ارسال کرده ام . بدون استثنا. یعنی هرچیزی که الان در زندگی من هست از سلامتی ، دارایی و اموال، روابط ، تعداد دوستان،راحتی و آسایش ، معنویت و …. و هر چیز و هر چیز در زندگیم هست به خاطر باورهای خودم هست . و ایمان آوردن به این باور کلیدی و اصلی جهاداکبر می خواهد .
و بعد من میتوانم از همین باور کلیدی و اصلی استفاده کنم و زندگی خودم رو همانطور که دوست دارم خلق کنم .
در بالای دفتر باورهای خودم نوشتم : باور ، باور ، فقط و فقط تغییر باور و دیگر هیچ
تغییر باور بدون هیچ تردید و شک ( شک و تردید یعنی اینکه در کنار تغییر باور فکر کنم که باید کار دیگری هم انجام بدهم . ) فقط و فقط باور هست که زندگی ساز هست .
برای تغییر باور اصلا اصلا نباید تردید داشت . تردید باعث میشه تمرکز و توجه کاهش پیدا کنه و نتیجه حاصل نشود .
اصل : تمام اتفاقات زندگی من بدون استثنا حاصل باورهای من هست .
نشانه ایمان به این اصل اینه که من بیشتر و بیشتر در احساس آرامش باشم .
و چقدر خداوند بزرگ است و زود پاسخ میدهد به درخواست ها و امروز صبح با این فایل ارزشمند درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری مواجه شدم و چه همزمانی زیبایی . برای اینکه ایمان من بیشتر شود که همه چیز باورهای ماست .
استاد جان فایل بسیار عالی بود .
یک تجربه مشابه در مورد این موضوع در زندگی خودم دارم .
چند مدت پیش ما به یک عروسی دعوت شدیم که آن عروسی از نظر خانواده من بسیار بی کلاس بود و ما را از رفتن به اون عروسی منع میکردند .
فردای بعد از عروسی من داشتم عکسهای چند عروس دیگر رو در گالری موبایلم میدیدم . مادرم از من خواست که به ایشون عکس عروس دیشب رو نشون بدم .من هم عمدا و برای شوخی عکس یک عروس بسیار زیبا و لباس بسیار زیبا از یک عروسی اعیانی رو بهشون نشون دادم . در کمال ناباوری من مادرم گفت دیدی بهت گفتم نباید به این عروسی میرفتی . ببین این چه لباس بی کلاسی پوشیده . ببین چقدر عروس زشت هست و من ): کلا در افق محو شدم . حتی برای اینکه باورم نمشد حرف مادرم عکس رو به خواهرم هم نشون دادم و نظر ایشون هم همین بود . )::::
بعد بهشون گفتم مادرم عزیزم من به شما عکس عروسی دیشب رو نشون ندادم که . این عروس اصلا ایرانی نیست .
و اونجا بود که فهمیدم چقدر ذهنیت و نگرش روی قضاوتهای ما تاثیر گذار است و من به عنوان کسی که دارم روی باورها و ذهنیت خودم کار میکنم چقدر باید مواظب باشم که نظرات دیگران نباید برایم اهمیت داشته باشد .و چقدر باید روی کنترل ذهنم در همه حال و شرایطی کار کنم و مراقبت کنم .
و به قول استاد:
در مورد هر چیزی در زندگی اطلاعات ورودی نگرش ، ذهنیت و باور ایجاد میکنه .
و این موضوع باور و کنترل ذهن باعث موفقیت ما هم در دنیا و هم در آخرت میشه .
باز هم استاد جان سپاس بابت این آگاهی ها
از خداوند متعال میخوام که بیشتر و بیشتر آگاهی و درک کسب کنم و ثابت قدم تر در این راه بمونم .
آمین
دوستتون دارم .
در پناه خداوند یکتا باشید .