درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-19 05:37:312025-04-30 07:31:22درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان و بخشنده ام
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام به خانواده ی خوب و نازنینم
استاد امروز بهترین هدیه رو بهم دادین ، چون تو اوج نا امیدی ، تو اوج افکار منفی بودم طوری که احساس میکردم تمام وجودم و افکار منفی احاطه کرده
استاد واقعا از صمیم قلبم سپاسگزارم
دلیلش هم اینه که خیلی کم خیلی کم از مسیر انگار دور شده بودم و به موقع جلوی این فاصله رو گرفتین
دوباره خودم و فراموش کرده بودم
دوباره یادم رفته بود که من مسئول خوشبختی هیچ کس نیستم حتی فرزندانم
دوباره فراموش کرده بودم که قدرت و فقط باید به خدا بدم
خدایا شکرت که بازم اجازه ندادی تو افکار منفی غرق بشم و منو کشیدی بیرون
استاد یه مثال خیلی جالب دارم
پسرم امروز داشت کارتون باب اسفنجی میدید
منم ناخوداگاه کمی دیدم و چقدر برام درس داشت
باب اسفنجی از خواب بیدار شد و دید هیچ کس توی شهر نیست و تک و تنهاست یک روز دنبال همه گشت ناراحت شد ولی سعی کرد حالشو خوب کنه و یه جورایی خودشو سرگرم کرد و تمام کارایی که دوست داشت و انجام داد
تا اینکه یک روز کامل گذشت یهو دید کل شهر با یه اتوبوس اومدن و پیاده شدن ، باب اسفنجی با تعجب گفت شما کجا بودین همه گفتن امروز روزه بدون باب اسفنجی برامون بود ، باب اسفنجی ناراحت شد و گریه کرد بعد با خوشحالی گفت عه یعنی من این قدر مهم هستم برای شما که این روز و به من اختصاص دادین و کلی شادی کرد
پاتریک وقتی دید که باب این همه خوشحاله حسودیش شد و گفت ای کاش روز بدون پاتریک هم وجود داشت
که همگی گفتن باشه و باب اسفنجی رو هم برداشتن و بردن گفتن حالا نوبت توعه با ما بیای و شادی کنیم و لذت ببریم و پاتریک تک و تنها موند
باب اسفنجی چون خیلی سریع ذهنیتشو درباره این ماجرا عوض کرد بماند که چقدر تو تنهایی خودش لذت برده بود باز هم به لذت بیشتر دعوت شد
یه مثال دیگه هم اینکه ما به یکی از رستوران های زنجیره ای که خیلی معروفه رفتیم به خاطر اینکه خیلی اسم در کرده بود ولی متوجه شدیم غذاهاش و حتی برخورد و کنترل کار کنانشون اصلا خوب نیست
در صورتی که چند سال بود فکر میکردیم خیلی باید خفن باشه و فهمیدیم فقط اسمه همین .
یا اینکه انگشت پام در رفته بود و من با ذهنیت اینکه بدون دکتر رفتن پام خوب میشه خیلی زود بدون دکتر رفتن خوب شد
و خیلی وقتا فکر میکنم تا دکتر نرم خوب نمیشم همین طور هم میشه
استاد بازم سپاسگزارم
و سالی پر از سلامتی و حال خوب و سعادت و خوشبختی و لذت بردن از لحظه لحظه های زندگیتون
برای شما و دوستای خوبم ارزومندم
از خدا میخوام هر لحظه هدایتمون کنه به تغییر نگاه به سمت افکار مثبت و رسیدن به مثبت اندیشی پایدار و ادامه دار
خدایا شکرت برای سالی که کنار بهترین استاد و بهترین دوستانم گذشت
خدایا شکرت برای نوشتنی که منو به سمت افکار مثبت و ذهنیت مثبت برد
خدایا شکرت که یه سال دیگه بهم فرصت دادی تا روی خودم کار کنم و از طریق این سایت باعث رشدم شدی
خدایا شکرت که امسال از تمام چالش های زندگیم به اسانی گذر کردم و ظرفم بزرگتر شد .
با سلام خدمت استادجااااان و خانم شایسته گرامی
در این لحظه تحویل سال خدارو سپاس گذارم بخاطر حضور شما در زندگی ام و بخاطر اینکه هر روز باورهایمان به الله یکتا قوی تر می شود و نکته خیلی جالب در باور سازی اینکه وقتی اوایل که داری این کار رو یاد می گیری نتیجه اش ضعیفه ولی بعد از مدتی که محکم می بندی روش اصلا ته دلت یه حس بی نظیری در درون وجودت هست که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به این آرامش و اطمینان از نتیجه برسونت
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
الحمدالله رب العالمین
الحمدالله رب العالمین
سلام استاد عزیز.سال نوی شما و مریم جان عزیز مبارک باشه ان شاالله سالی پر از خوشبختی (پکیج کامل از همه چیزهای خوب) پر از برکت باشه و به همه آرزوهای زیباتون برسید.
من هنوز این فایلو گوش ندادم ولی فقط اومدم بهتون تبریک بگم. در یک سال گذشته یکی از تاثیر گذارترین انسانهای زندگیم شما بودید. به لطف خداوند که مرا هدایت کرد این سایت من کلی پیشرفت کردم.
من یاد گرفتم خودم را دوست داشته باشم
من یاد گرفتم ارزش قائل شدم برای خودم
من یاد گرفتم وابستگیمو کم کنم.
سالی بود با کلی تجربیات زیبا با احساس خوب
سال قبل هم با تمام خوبی ها و بدی هاش تموم شد اگه خوب بود شد خاطره اگه بد بود شد تجربه.
امیدوارم همیشه همینقدر خوش بدرخشید و من و شما و همه عزیزان با استفاده از آموزشهای شما به همه آرزوهای قشنگمون با سیر تکامل بهشون برسیم.
سپاس خداوندی را که مرا به بهترین ها هدایت کرد
پروردگارا دعا میکنم برای خودم و از تو میخوام مرا به راه راست و درست راه کسانیکه به انان نعمت و خوشبختی و سعادت دو دنیا را نصیب کرده ای نصیبم کن.
پروردگارا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میطلبم.
خدایا شکرت
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
خداره صد هزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی که درین سایت وجود دارد و کمک میکند که هزاران فرد این آگاهی ها را دریافت کنند و به گفته استاد به پیشرفت جهان کمک میکنه.
بزرگترین درس که میشود ازین فایل ارزشمند گرفت اینست که
” همه چیز باور و شیوه نگرش ماست ، همه چیز ”
یک تجربه که من دارم اینست که من قبلا فکر میکردم که وارد شدن در دانشگاه های دولتی خیلی مشکل است باید خیلی لایق و باهوش و در عین حال درسخوان باشی تا در دانشگاه های دولتی کامیاب شوی و این باور را حالا از جامعه و قوم و خویش گرفته بودم و باعث شد که من بیحد درس بخوانم ، در حالیکه میتوانستم با زحمت کمتر به همچو نتیجه که مدنظرم بود برسم و ووو همه ما و شما میتوانیم همچو مثالهای را بزنیم.
در یکی مثال دیگر ، چند سال پیش نزد یک داکتر من و مادرم میرفتیم و در هر بار ملاقات با داکتر ، داکتر میگفت که یک بوتل آب نیز با خود بیارید تا دوا را همرایش مخلوط کنم و وقتیکه بوتل آب را میگرفت و از اطاق خود خارج میشد و میگفت میروم که دوا آب مانند را با آن مخلوط کنم در حالیکه اصلا دوای وجود نداشت تا بیرون میرفت و دوباره میآمد، و چون خیلی با اعتماد به نفس بالا میگفت حتما این دوا تأثیر گذار است و چون مشتریان زیاد داشت این را باور کرده بودیم که حتما جواب گو است و جالب اینجاست که هر روز وضعیت مادر من روبه بهبود بود و میگفت که وقتی این دوا را میخورم حالم چقدررر عالی شده . و بعد از چند وقت خود داکتر هم حیران مانده بود و به ما میگفت که این آب خالی بود و من فقط یک دعا میخواندم در آن .
و چقدر همه مان مثال داریم از اینگونه مسائل که همش مربوط ذهنیت و باور های ما میشود
خداره صدهزار مرتبه شکر
مَا یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَکَانَ اللَّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا.
اگر سپاس بدارید و ایمان آورید خدا مى خواهد با عذاب شما چه کند و خدا همواره سپاسپذیر [=حق شناس] داناست.
سلام به استاد عزیزم وهمه عزیزان
در این روزهای بهاری امیدوارم حال واحساستون خوب باشه
من یه تجربه دارم از بحث ذهنیت که بهت داده میشه وقتی بچه بودم بابام میگفت دیوار رو هل بدید که زورتون زیاد بشه وبعضی مواقع میگفتند دیوار جابجا شده ومن هم باور کرده بودم
شما استاد دارید باورهای ما رو هم زیر رو میکنید باوری که میگفتند هر ارزونی وهر گرانی ای بی حکمت نیست و با این قیمت گذاری توت فرنگی داره بیشتر برام جا میوفته که نه اتفاقا یک چیزی که از نظر دیگران با توجه به ذهنیت وقیمتش که انتظار میره عالی باشه ولی واقعیت این طور نیست وخوب بودن شئئ بسته به ذهنیت ما داره
یادمه پدرم وبرادرم از میدان بار شهرمون که داشتند میساختند یه مغازه خریدن بیرون میدان که قیمتش اون موقع 150 میلیون بودونسبت به داخل قیمت کمتری داشت وداخل میدان قیمت مغازه ها 250 میلیون بود چون داخل میدان هست و مرکزیت داره ولی برادرم دیدگاهش چیز دیگری بود با این دیدگاه که ارزش ملک این که درش از بیرون میدان بار میشه و هر موقع هم بخواهی درب رو میبندی و حالا منتظر نمیشی که درب ورودی میدان بار بشه ولی فروشنده ایده ای دیگه داشت واون ملک رو خریدند وقیمت های داخل گرونتر بود و بعد از چند سال قضیه برعکس شد مغازه های بیرون از جمله مغازه پدرم ارزش اش بیشتر از مغازه های داخل شد حتی قیمت دو برابر شد در واقع گفته های سازنده درست نبود وپدرم تاکید داشت من کاسب هستم و بهتر درک میکنم ولی ایشون سازنده هستند واز دید گاه خودشون بیان میکنند
زندگی هر کس رو توجهاتش میسازه اگر موضوعی خنثی هم باشه اون ذهنیت ما بهش معنا میده
سال جدید رو به همه عزیزان تبریک میگم امیدوارم بهترین سال زندگی تون باشه
سپاسگزارم
سلام به همگی
یه توت فرنگی یکسان بادوتاواکنش متفاوت
چون ذهنیت هاوبرداشت ها ازتوت فرنگی متفاوت هست
توت فرنگی اولی ذهنیت مثبت داشتن برای همین تاثیر وتجربه ی متفاوتی داشتن ازتوت فرنگی باذهنیت منفی که این ارزون معمولی بی کیفیت رنگ خوراکی داره مضرهست به همون نسبت تاپیرمنفی هم میزاره درتجربش وهمینطوردربدن
من خودم بارهااینوتجربه کردم خصوصاسنین نوجوونی که وقتی میخداستم برم خریدلباس همش دوس داشتم برم مراکزخریدمهم وگرون در
ومناطق بالاشهر چون ذهنیتم این بودکه اون جا لباس هاش خاص ترومتفاوت ترهست کیفیتش عالی تر وچون این باورداشتم به محض اون جامیرفتم پیدامیکردم
اماوقتی ازبازاریامغازه های معمولی ردمیشدم چون توذهنم این باورداشتم این جاجابی کلاسی ادم های معمولی ودرامدپایین میان لباس هامعمولی بی کیفیت وچیزخاصی نمیشه این جاپیداکردوواقعاهم پیدانمیکردم چون این ذهنیت داشتم انتظارمم این بوداین جاپیدانمیشه وواقعاپیداهم نمیکردم
وازیه زمانی به بعد ازتاناکورا خریدمیکردم وهنوزم میخرم چون دیگه باورم شده این جا لباس های خاصی میارن که جاهای دیگه نمیشه پیداکرد وهمینطورهم هست دچون باور وانتظارمن این شده این جاهمیشه لباسای باحال میارن کیفیت وجنسش بهتر درعین حال قیمتش هم مناسب ترهست
ودراکثرمواقع راحت لباسی که میخوام پیدامیکنم ومیخرم
ذهنیت وپیش فرض ها باورها انتظارات ما درموضوعات مختلف داره شکل میده واقعیت زندگیمونو
یه فردباذهنیت منفی اتفاقات منفی جذب میکنه
یه فردباذهنیت مثبت اتفاقات مثبت جذب میکنه
درموردموضوع بیماری
من یه مثال خیلی واضح وبارزی دارم ازخودم که مربی بهداشت اومده بود مدرسمون درموردبیماری زنانه صحبت کرد و..وخیلی بدصحبت میکردطوری که خیلی هانگران شدن بعداین که اون ازکلاس رفت من درموردبقیه نمیدونم چه اتفاقاتی تجربه کردن شایداون تاثیری که من گرفتم بقیه نگرفتن من حرفاشدباورکردم جدی گرفتم حساس شدم تااین که دیدم دارم وسواس میگیرم هی درموردش صحبت میکردم فکرمیکردم وهی نشونه های بیشترمیدم وخبرهای ازبیماری توتلویزیون ..میشنیدم نگران ترمیشدم تاجایی که من دیدم صدای ذهن من انقدربلندشده بودکه من نمیتونستم ارومش کنم وخیلی ترسیده بودم رفتم دکترگفت وسواس فکری گرفتی قرص خوردم وحتی اختلالاتی درزمان قاعدگی میدیدم چون من باورکردم من اون نخ فکری ادامه دادم تاخلق شد توزندگیم ورسیدم به نقطه ای خدایاکمکم کن ومن تسلیمم همش اون مربی مقصرمیدیدم و من دیگه هرسال منتظراین بودم وبدیهی میدونستم که باید سرماخوردکی یایه بیماری باشه بخاطراین انتظار این اتفاقات جذب میکردم
یاحساسیت فصلی میگرفتم سرماخوردگی خیلی طبیعی بودبایدحداقل 2 و3 باردرسال تحربه میکردم وهمش نگران بیماری بودم وجذبشم میکردهمش درموردبیماری بابقیه حرف میزدم و..
تااین که بااستاداشناشدم ومتوجه شدم خودم خالق همه ی این اتفاقات بودم ودیگه مراقب بودم که نرم درموردبیماری مطلب بخونم بابقیه درموردش حرف نزنم فکرنکنم توجه برداشتم ودیدم من حالم بهترشده تعدادسرماخوردگی کم ترشد حساسیت فصلی دیگه کم کم ازبین رفت والان به زور شایدسالی یه باروخداروشکردیگه حساس نیستم به بیماری
ولی مامانم وداداشم مثل اون موقع من هستن وهمش مریض میشن چون باوروانتظارشون اینه که هرسال بایدسرمابخوری
وهمین اتفاق میوفته نه یه باربلکه چندین بار به شکل های مختلف بلاسرشون میاد وبدترازاون هی انتظاردارن بقیه توجه کنن بهشون
اگه یه اتفاقی خنثی باشه نه مثبت ونه منفی
ذهنیت مثبت برداشت مثبت میکنه به همون نسبت رفتاروواکنش مثبت داره و به همون نسبت تجربه ی مثبتی روداداره
فردی که ذهنیت منفی داره برداشت منفی میکنه به همون نسبت رفتارمنفی داره واتفاقات منفی جذب میکنه
ورودی هاخیلی نقش مهمی درشکل گیری باورها وانتظارات مادارن
مثلا استاد نقاشیمون میگفت پودرزغال رپین هم ارزون هم خیلی باکیفیت برعکس اساتیدی که میگفتن مارک فلان زغال خوبه که گرون ترهست
وواقعاهمینطوربود هم ارزون بودهم باکیفیت این توذهنم جاافتاداصلامارک رپین خوبه جسوتهیه کردم چون این ذهنیت داشتم زغال خوب بود تصوروانتظارمم این بود جسو هم میتونه خوب باشه وگرفتم دیدم خیلی خوبه ولی توریووهای دیحی کالادرموردهمین محصول نوشته بودن مزخرف هست کلااین مارک همه چیزش شایداون هاتصورش اینه که چون ارزون به دردنمیخوره بنابراین برای اوناتجربه ناخوشایندی وواقعابه دردنمیخوره
ولی من به این باوررسیدم که کی گفته هرچی ارزون به دردنمیخوره
چیزی که گرون به دردمیخوره
شایداونی که ارزون میده دلایلی داره که ارزون میده یا قدرمحصولشو به اندازه کافی نمیدونه که داره ارزون ترمیده
وقتی اینطوری هم باورکنی هرچیزی که باکیفیت ترگرون ترهست دیگه هیچ وقت نمیتونی بامحصولی برخوردکنی که درعین حال باکیفیت بودنش ارزون هم هست
مثلامن به تازگی یه کتوتی خریدم ی کفش کره ای هست وارداتی وقبلاهم خریدکردم ازش من باورداشتم میتونم چیزی پیداکنم هم ارزون ترباشه ودرعین باکیفیت باشه وبرام خاص وباحالم باشه ومن هدایت شدم به جایی که کتونی هاشوباهمون کیفیت برندارزون ترازحاهای دیگه داره میده وبه دخترداییم گفتم که میخواست کتونی بخره باورنکرد وگفت دروغه چون پیش فرضش وباورش این بود نمیتونه چیزی ارزون ترباشه ودرعبن حال کیفیتش هم خوب باشه ورفت جایی که گرون قیمت ترخریدکنه .
اون چیزی که انتظارداریم اتفاق بیوفته اتفاق می افته به دلیل که مااینجوری فکرمیکنیم نه این که جهان ایمطوری هست وتغییرمیکنه
اگرانتظارمون این باشه امروزروزخوبی هست به احتمال خیلی زیادروزخوبی تجربه مبکنیم البته اگرباوروانتظاریه روزخوب داشته باشیم
درحالت منفی من مثال های زیادی دارم
مثلااخیراباشخصی صحبت چتی که میکردم بخاطرتحربیات قبل من انتظارم این بودالان دوباره میخوادهمون حرفابزنه همون مشکلات دوباره حتی به خودشم گفتم بحث تکراری نتیجش مشخص هست همینم شد چون من ازقبل این پیش فرض وذهنیت وانتظارازش داشتم واونوهمین واکنش نشون دادبه باورمن وباورمن دوباره تقویت شد این به دردنمیخوره
به جایی نمیرسه این رابطه
وجالب این بوداون گفت توچقدرمقاومت منفی داری خودتودرست کن
چرامقاومت منفی داشتم? بخاطر ذهنیت منفی که داشتم اینحوری رفتارمیکردم
دوروزبعددیدم استاداین فایل گذاشته روسایت انگارخداراه حل این چالش داره بهم میده که ریشه مسائل ازکجاس وبیاحلش کن بااستفاده ازاین فایل ها
والبته قبل که این فایل هاگوش کنم ازخدانشونه خواستم ومدتم میگفت تمرکزت بردارازروی نکات منفی وتواین فایل خیلی دقیقتر داره راجبش باهام صحبت میکنه
بارهادیدم خداچقدرباتوکل به خودش مسائل حل کرده الان هم ازش میخوام مثل دفعات قبل کمکم کنه که راهگشا بشه وباورم این شده که بازم کمکم میکنه حواسش من هست منوهدایت میکنه خدادوست داره من درارامش صلح وشادی باخودم ودیگران باشم خداخوشبختی منومیخواد چون وقتی من اروممم یعنی به خدانزدیک ترم وبیشترازنعمت ها وهدایت هاش بهره مندمیشم .
به نام خداوند فراوانی ها
با سلام خدمت همگی
این حرفهای استاد منو یاد یه جوک انداخت که میگن
یه بنده خدایی رفته بوده عروسی و به جای عرق بهش آب دادن و بهش گفتن که این معرکه است و وقتی اون بنده خدا خورده رفته وسط عروسی و دیگه دیونه بازی در میاورده بعد دوستاش دیدن که این دیگه خیلی رد داده میان بهش میگن بابا این که خوردی آب بود نه عرق اون بنده خدا هم میگه دیر گفتین دیگه منو گرفته
ذهن ما هم همینجوری داره کار میکنه به هرچی توجه کنی از جنس و اساس همون چیز وارد زندگییمون میشه بدون استثناء
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باید باشیم همگی
استاد و خانم شایسته عزیزم
سلامممم
من برگشتم تا بنویسم. امروز به ذهنم رسید گفتم امسال استاد بهمون عیدی نداده. کاش یه کامنتی بذارم و بنویسم استاد بهمون عیدی بدین. این چند تا فکر پشت سر هم اومدن تو ذهنم و من ناخوداگاه سایت رو باز کردم. و این کلیک ها رو دستام به صورت هدایتی انجام دادند: کلیک پاسخ به کامنتهای من/ کلیک روی پروفایل محبوبه که دیروز کامنت منو براش پاسخ نوشته بودند/ و هدایت به فایل: “”هدفی متفاوت برای سال جدید”” از توی پروفایل محبوبه جان
یوهوووووووووووووو…..
استاد عزیزم
عیدی منو از قبل ریکورد کردین گذاشتین تو سایت به تاریخ 28 اسفند 1402 شمسی. حالا اومدم گوشش بدم و بنویسم. متشکرمممم ازتون.
عید شما هم مبارک باشه استاد عزیزم. انشالله امسال برا شما هم بهترین سال رو داشته باشید.
نکته اول: ما با افکارمون هدفمون رو خلق میکنیم.
نکته دوم: هدفی که نیم ساعت اول سال بهش فکر کنی و دیگه بذاریش بره به نتیجه نمیرسه!!! پس باید به هدفت فکر کنی و
نکته سوم: اون ویژگی هایی که تو رو به هدفت میرسونه رو در خودت ایجاد کنی.چه باورهایی در مورد خودت و دیگران و ….. داری؟ این باورها افکار تو رو به صورت اتوماتیک تولید میکنند و برای همین اتفاقات زندگیت مشابه قبلش هست. چون شبیه قبل داری فکر میکنی.
نکته چهارم: مهم ترین عامل در رسیدن به خواسته ها به صورت سریعتر و راحت تر ::::: احساس لیاقت است. من لایقم که توی کارم موفق باشم، لایقم که کارم راحت باشه و…
“”پس سوال مهم اینه: وقتی میری جلوی آینه چه باوری در مورد “خودت” داری؟””
کدوم افکارت همیشه دارند تکرار می شوند؟ اون افکار دارند اتفاقات رو دارند رقم میزنند.
نکته پنجم: مولفه مهم دیگر در رسیدن به هدف اینه که برای خودت بخوایش. یعنی خواسته واقعی (درونی) خودت باشه. نه برایا نتظارات دیگران و یا ثابت کردن خودت به دیگران.
نکته ششم: اگر خواستت رو برای خودت بخوای دیگه زور نمیخواد بزنی. صبح تا شب در موردش فکر میکنی. تجسم میکنی.
نکته هفتم: بیا باور کن که لیاقت رسیدن به اون خواسته رو داری. بیا باور کن که کارت ارزشمنده. بیا برای تواناییهات ارزش قائل باش.
نکته هشتم: توصیه استاد برای سال جدید؛ “روی بهبود شخصیتت کار کن” نه روی این خونه، این ماشین و…
کجاها باید شجاعتر باشم؟ کجاها باید ترسهات کمتر بشه؟ چه عادتهایی باید در خودت ایجاد کنی؟
نکته نهم: باران نعمتهای خداوند داره میباره. تو یه اندازه ظرفت دریافت میکنی. نعمتها نامحدود دارند میان. اگر شخصیتت بزرگ بشه؛ باران نعمتها رو دریافت میکنی. اگر شخصیتت کوچک باشه، نعمتها هستند ولی تو دریافتشون نمیکنی.
نکته دهم: امسال و هر سال رو بذارید برای احساس خودارزشمندی. این؛ تعریف همه چیز رو عوض میکنه.
نکته یازدهم: به اندازه ای که برای خودت ارزش قائلی، میتونی هدفهای بزرگ انتخاب کنی.
نکته دوازدهم: خداوند اینطور داره بهت نگاه میکنه: که تو جقدر برای خودت ارزش قائلی؟ من همونقدر میتونم بهت نعمت بدم. ظرفت چقدره؟ من نمیتونم بیشتر از ظرفت بهت نعمت بدم. نعمتهای من بی نهایته ولی ظرف تو محدوده.
نکته سیزدهم: آدمی که برای خودش ارزش قائله، مطالعه میکنه. پیشرفت میکنه. برای زمانش ارزش قائله. زمانشو تو شبکه های اجتماعی نمیذاره.
نکته چهاردهم: احساس ارزشمندی فکریه که دائما داره به جهان ارسال میشه. چون فکرت در مورد خودته. اون فکری که در مورد خودت داری، اون فکریه که در تمام ساعات شبانه روز داری به جهان ارسال میکنی و اگر اون فکر رو عوض کنی، زندگیت تغییر میکنه.
مست شدم استاد. عجب عیدیتون چسبید بهم. مزه عشق داد. خدایا شکرتتتتتتت….
استاددددد، ممنونم بابت عیدی فوق العاده تون. ممنونم.
دوستون دارم.
از خداوند براتون سالی پر از لبخند وآرامش و عشق و سلامتی و ثروت میخوام. خداوند شما رو برای ما حفظ کنه.
سپاسگزارم ازتون.
سلام استاد عزیز و هم فرکانسی با نام لایق بهترینها
سال نو روبه شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز وتمام بچه های سایت تبریک میگم
بسیار متن جالبی بود مخصوصا نکاتی که از آموزه های استاد فرمودید مخصوصا نکته ششم: اگر خواستت رو برای خودت بخوای دیگه زور نمیخواد بزنی. صبح تا شب در موردش فکر میکنی. تجسم میکنی.
اما حرف آخر: واقعا هر روز شکر گزار خداوند باشیم کم است.
شکرگزاره هدایت به این مسیر الهی و عمل به آگاهی هایی که استاد می فرمایند
الهی خداوند نور و روشنایی به ذهن و قلب ما بتابد.
سپاسگزارم
به نام خدای مهربون و حمایتگرم
الهی صدهزار مرتبه شکرت برای امروز شگفت انگیزم که یک روز دگ بهم هدیه دادیش برای همه چیزهایی ک یک روزی خاسته و رویا بودن و الان ب صورت فوقالعاده تو زندگی دنیوی برام قرار دادی برای تک تک نفسهام سپاسگزارم
استادم قبل از همه چیز میخامممم صمیمانه ازتون تشکر کنم که واقعاااااا با تمرکز لیزری روی هر مساله ای مسائل ب شدت مهم و اساسی و درمیارین و از همه مهم تر این همه وقت میذارین تا برای ما هم باز کنین با مثال ها و تعریف صریح و واضح چیزی ک از اول شمارو برام متمایز میکرد از بقیه اساتید همین شفاف توضیح دادناتون بود بدون اغراق و ب کار بردن کلماتی ک خیلی نامفهوم هستن و مانع درک دانشجو از مسئله میشن عاشقتونم بی نهایت الهی ک همیشه تنتون سالم و لبتون هرلحظه خندون باشه
یکی از سرگرمی های ما با نامزدم اینه ک وقتی میخایم جایی بریم میایم تو دل بهشت و از فایل های فوقالعاده پلی میکینم و در آخرش باهم در موردش حرف میزنیم مثال میاریم ب خودمون میگیم ک کجاها تونستیم اصل رو رعایت کنیم و ب بهترین و راحت ترین شکل جواب گرفتیم و کجاها نتونستیم و کار خیلی سخت پیش رفت اینطوری هم تمرکز و توجهمون رو خاسته هامون میمونه هم اصن نمیفهمیم راه چقد طی شد این فایلای جدیدم گوش کردیم ولی چون پشت سرهم گوش کردیم فرصت کامنت نوشتن نداشتم امروز از اول گوش کردم و نکته برداری هاش رو انجام دادم و برای خودم ثبتش میکنم الهی شکرت
استاد عزیزم دقیقااااا این پیش فرضهای ذهنی رو ک فرمودین برای منی ک تازه نامزد شدم خیلی بیشتر رخ داده چون من هیچ شناختی نسبت ب فامیل و آشناهای نامزدم نداشتم مثلا میخاستیم جایی بریم قبلش بهم میگفتن فلانی چجوریه اخلاقش چجوریه و…اما من یاد گرفتم ک ب حرفهای دیگران زیاد بها ندم چون باورم اینه هرجاااایی ک برم بهم خوش میگذره و واقعا هم ب صورت عالی رقم میخوره مثلا میخاستیم بریم عمه دایان قبلش این پیش فرض رو دادن با اینک خیلییی وضع مالیشون عالیه ولی خسیسن شوهرش خیلی خشکه و کل فامیل بخاطر وضع مالیش نمیتونن زیاد پیشش راحت باشن ینی یجورایی احترام بیش از حد نگه میدارن و از این چیزا برعکس من خیلی مشتاق تر میشدم ک ببینمشون روزی شد ک میخاستیم بریم رفتیم کارامون و انجام دادیم و بریم سمت خونشون همشم تو ذهنم بود ک خیلییییی خوش میگذره چون سه تا پسرم داشت ک هم سن و سال خودمون بودن بیشتر مطمئن بودم خوش میگذره خلاصه ب محض ورودمون چنان موج مثبتی ازشون گرفتم ک بیشتر خودم شدم راحت بدون اینک معذب باشم با اینک عمه خیلی ساکت بودن اما فوق العاده حسم خوب بود برامون تدارک شام فوقالعاده دیده بود بعد خوردن شاممون رفتیم با بچه ها تو اتاق و کلی بازی کردیم و خیلی خوش گذشت حاجی اومد یجوری با من سلام علیک کرد ک انگار قبلا همدیگر و دیده بودیم آخر سرم عمه پاگشامون کرد با ی مبلغ نسبتا بالا دایان خودش تعجب کرده بود جوری ک میگفت اصن انتظار نداشتم پاگشا کنه اونم با این مبلغ (البته خدارو هزاران بار شکر ک باور فراوانی تا این حد عااااالی داره رومون کار میکنه) و رفتار صمیمانه حاجی ک حتی خود عمه هم تعجب کرده بود
دگ یاد گرفتمممم ک خودمممم ب ی نتیجه برسم چیزی ک برای ذهنم تعریف کردم اینه ک همههههه آدمها خوبن و همیشه هم روی خوبشون و من میبینم الهی صدهزار مرتبه شکرت
در مورد قدرت ذهن و باورمون ک ب اسم قدرت تلقین من قبلا شنیده بودم مادربزرگم سواد نداشت و ب دوا و دکتر اعتقاد چندانی نداشت اواخر عمرش ک ی شکستگی تو بدنش اتفاق افتاد و درد داشت ب داییم میگفت که یه مسکن بده ک این دردش بخابه قشنگ یادمه داییم یه اسمارتیز سفید از جیبش درآورد گفت این خیلی قویه بخوری دگ اصن درد و نمیفهمی باور کنین بعد خوردنش مادربزرگم خوب شد و دگ هیچ دردی نداشت
استاد واقعا وقتی بتونیم ورودی هامون رو ب شکلی جهت دهی کنیم ک احساس خوبی بهمون بدن زندگی ب شکل معجزه آسا میره جلو خرید جهیزیم جوری راحت و عالی پیش رفت که همینجوری فقط اشک بود ک میریختم چون قبل خرید پیش فرضی ک به ذهنم داده بودم این بود ک ب صورت عاااالی رقم میخوره و شد حتی از اونی ک خودمم فکرش و میکردم راحت تر پیش رفت
هرروز صبح ب محض اینک چشمامو باز میکنم منتظر اتفاق خوبم و واقعا هم میفته با حضور پررنگ پروردگارم تو زندگیم دگ واقعا چیزی نیس ک اذیتم کنه ناراحتم کنه یا بخاد ذهنم رو بپرونه و این نیاز ب تکامل داره تو رد پاهای قبلیمم اشاره ب این موضوع داشتم ک ی زمانی فایلهارو من فقط ب صورت پادکست گوش میکردم و حالم خوب میشد آروم میشدم بدون اینک درکی ازش داشته باشم اومدم برای خودم این ذهنیت و درست کردم ک وقتی میخام کامل موضوعی ک استاد میگن رو متوجه بشم باید تصویری ببینم برای خودم بنویسم و کامنتش رو هم حتما بذارم در غیر این صورت متوجه نمیشم و واقعا هم همینم شد ب این باور رسیدم ک ذهن مثل خمیر بازیه هرجوری بهش حالت بدی همونطور میبینیش فقط باید آگاهانه هرلحظه جهت بدی بهش و اتفاقات رو ب صورت عالی رقم بزنی الهی صدهزار مرتبه شکرت
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
استاد قشنگم عاشقتونم
مریم جونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
خدای یکتا و بی همتای من بی نهایت عاشقتممممم
الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین
فعلا.
به نام الله هدایتگرم
سلام استاد جانم
أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً؛
تمامِ قدرت، از آنِ خداست
وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛
سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزّت (و قدرت)، از آنِ خداست؛ و او شنوا و داناست.»
«وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً
چرا هنگامى که وارد باغت شدى، نگفتى این نعمتى است که خدا خواسته است؟! قوت و نیرویى جز از ناحیه خدا نیست. و اگر مىبینى من از نظر مال و فرزند از تو کمترم
بعد مدتها امروز تونستم این فایل روگوشش کنم با خودم گفتم حتما تا الان در مدارش نبودم که گوشش ندادم و چقدر درس رو در این نیم ساعت یاد گرفتم و چقدر اگاهی های عالی رو دریافت کردم
چقدر این ذهن قدرتمنده واگر افسارش رو بدست بگیریم زندگی رو چقدر عالی میتونیم پیش ببریم
چقدر حرف هایی که میشنویم روی ما تاثیر مستقیم داره چقدر مهم هست که با چه کسانی صحبت میکنیم و با چه افرادی داریم مشورت میکنیم
بارها شده که من فقط برای تعریف از یک رستوران خاص یا یک نوشیدنی خاص گرفتمش یا لباسی رو خریدم و بعدها متوجه شدم نه این چیزی که گرفتم اصلا ارزش اینهمه پول رو نداشته و فقط بخاطر حرف دیگران خریدمش
ذهن انسان ها شرطی شده به حرف های دیگران مثلا من مطمئن هستم اگر فایلی روی سایت قرار میگیره کلی درس داره برام و با دقت گوشش میدم کلی درس یاد میگیرم ازش در حالی که امکان داره در جای دیگه درس های خیلی مهمتری و اگاهی های بیشتری رو بشنومم و از کنارش راحت عبور کنم
چقدر این سی دقیقه برای من ارزشمند بود دوباره یاداوری کرد بهم که کیمیا قدرت رو بگیر دستت اگر میدونی که ذهنت چجوری کار میکنه و میدونی از چه مسیری باید بری جلو تا به خواسته هات برسی پس انجامش بده نذار ذهنت تورو کنترل کنه تو ذهنت رو کنترل کن
وقتی استاد مثال هارو میزدن از اینکه شراب ارزون رو بجای شراب گرون به مردم دادن متوجه نشدن و همه فکر کردن همون گرونه هست یا راجب توت فرنگی که بعضی ها فکر میکردن حتی هضمش راحتتره یاد موضوع گره و دعا گرفتن افتادم که وقتی بهمونمیگن فلانی دعا گرفته یا سنگینی افتاده تو زندگیت تا ماه ها ذهنمون قبولش کرده و کار زندگی مارو میندازه من قشنگ یادمه زمانی که به دوست نزدیک من این حرف رو زدن چقدر ذهنش درگیر شد و چقدر حالش بد بود دقیقا یادمه چقدر بدبیاری پشت هم میاورد همش میگفت بخاطر اینه که برام دعا گرفتن یادمه تا اونموقع اصلا سلامتیش کاملا خوب بود ولی وقتی بهش گفتن قلب درد دست دردی از فرداش اینقدر که بهش فکر کرده بود تلقین کرده بود که همون دردا سراغش اومد وجالب اینجاست زمانی که بهش گفتن دیگه سنگینی رو از روت برداشتن دوباره با خیال راحت حال خوب شروع کرد به زندگی یعنی از همون فرداش دوباره زندگی براش رو روال بود اما بعد یک پول هنگفتی که کرفتن ازش !!!!
با خودم گفتم ببین وقتی باور میکنی و ذهنت چیزی رو میپذیره چقدر سخته خراب کردنش دقیقا میرسیم به همون مبحث مومنتوم که اینقدر گوله برفه بزرگ شده که قراره بیاد رو سرت خراب بشه
خداروشکر که مبحث باور رو متوجه شدیم میتونیم خودمون باور درست بسازیم
خداروشکر که میتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم تا زندگی در بهشت رو تجربه کنیم
خداروشکر بابت درس هایی که ازین قسمت گرفتیم
چقدر خوب که همیشه باور های خوب بسازیم و ذهنمون روطوری تمرینش بدیم که فقط موضوعات مثبت و عالی رو تکرار کنه تا طبق قانون بدون تغییر خدا ، جهان از اصلا همون وارد زندگی ما کنه
خداروشکر که دوباره یاداوری شد بهم که قدرت رو به آدمهای اطرافم ندم و یاداوری شد که اگر من قدرت رو بدم بهش اون به بدترین شکل بهم اسیب میزنه چون من باور کردم که میتونه آسیب بزنه پس همیشه باخودم تکرار کنم که من ایمان دارم قدرت دست خداست و کسی نمیتونه به من آسیب بزنه این باور درست هست
باور کردم
که در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را میکشند
باقیان از باقیان هم سر خوشند