درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-8.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-20 09:11:092025-04-30 07:30:56درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای هدایتگر
عجب فایلیه این فایل.
چقدر درس داشته برای همه.
چقدر بهمون کمک میکنه ذهنمون باور کنه، مثال بزنه، با مثال باور کنه.
چندتا مثال یادم اومد از خودم :
من توی ایام کرونا، هیچ اعتقادی به ماسک زدن نداشتم. یعنی یادمه مردم میرفتن سااااعت ها توی صف داروخانه وایمیستادن تا بتونن ماسک بگیرن. همیشه میگفتم برو بابا، اینهمه فضای پاک، بینهایت هوای خوب، و کلا یادمه خانوادمم چندین بار بهم میگفتن ماسک بزن. من فقط جاهایی که بدون ماسک اجازهی ورود نداشتیم ماسک میزدم. حتی یادمه توی مدرسه چندیییین بار ازم تعهد گرفتن که ماسک بزنم. منم برای اینکه دیگه گیر ندن ماسکو میزدم رو چونهم و هروقت میخواستم از جلوی دفتر رد بشم میکشیدم بالا. توی تمام اون دو سال من حتی یک بار، یه سرماخوردگی ساده هم نگرفتم. با اینکه حدود یک ماه همهی اعضای خانوادهی من کرونا گرفتن. و همشون باهم افتاده بودن. و من ازشون مراقبت میکردم و غذا میپختم و … اونم بدون ماسک. یعنی کاملا توی خونه در فضای آلوده بودم اما هیچ اتفاقی برام نیفتاد. الان دارم میفهمم باور داره چیکار میکنه به ذهن ما؛ حتی جسم ما رو تحت تاثیر قرار میده؛ حتی روی رفتار دیگران با ما تاثیر داره.
یه مثال دیگه اینکه :
دیروز دوستم بهم زنگ زد گفت حدیث حتماااااا برو سینما فیلم موسی کلیم الله رو ببین؛ عجبببب فیلم باکیفیتی بود؛ عجب گریمی داشت؛ طراحی صحنه، بازی بازیگرا، کارگردانی… خلاصه که کلللللی تعریف کرد و من چون این دوستم رو خیلی قبول داشتم و میدونستم که سلیقهی فیلممون خیلی یکیه، دیشب رفتم این فیلم رو دیدم. و کاااااملا خودم میفهمیدم که چون با پیش فرض مثبت وارد سینما شده بودم، همهی سکانس ها، لحظه به لحظهی فیلم برام کلی شگفتی داشت. کللللی با فیلم حال کردم و بعدشم از اون دوستم تشکر کردم. چون قانون رو میدونستم، به صورت کاملا ملموس میفهمیدم که به خاطر پیش فرض مثبتم هست که انقدر دارم این فیلم رو زیبا میبینم. خدایا شکرت…
و یه مثال دیگه :
معاون مدرسهی ما، یه جوریه که اگه از دویست نفر دانش آموز درموردش بپرسی، هر دویست نفر بد میگن. میگن دو روعه، بد اخلاقه، گیر میده. ولی من هیچچچچچوقت درک نکردم چرا درموردش اینطوری میگن. من خییییلی دوسش دارم. خیلی پایهست. خیلی درک میکنه. قشنگ میتونه مدرسه رو بچرخونه. و من حرفای دوستام رو باور نمیکردم و اصلا این حد از تنفر رو درک نمیکردم. به خاطر همین باور، این معاون ما رفتارش با من به شدددددت خوبه؛ هربار میخواد صدام کنه، با پسوند جان صدام میکنه. چند بار بهم گفته تو آدم منطقی ای هستی بیا باهم حرف بزنیم. یا مثلا من بهش پیام دادم گفتم میخوام توی مدرسه فلان تاریخ با فلان موضوع تئاتر اجرا کنم. کللللی تشویقم کرد و به راحتی موافقت کرد. حدود یک ماه بعدش هم که تئاتر رو تو مدرسه اجرا کردم، بغلم کرد و کلللی از استعدادم تعریف کرد. هنوزم که هنوزه بچه ها کلی مسخرم میکنن که این معاون انقدر با من خوبه. ولی همه چیز درونیه دیگه. من حس خیییلی خوبی دارم. یا حتی درمورد مدرسه، همهی بچه ها هر روز کلی غر میزنن که این چه مدرسه ایه، هر روز دیتا هاش خرابه، کهنهست، هیچ برنامه ای برای ما نداره، شبیه زندانه، اما من ابدا همچین حسی درمورد مدرسمون ندارم و خیلی ام دوسش دارم و حتی مطمئنم که کلی ام دلم براش تنگ میشه.
خدایا شکرت، خدایا شکرت…
خدایا کمکم کن همیشه بتونم عینک زیبابینی روی چشمام قرار بدم.
چقدر حالم خوبه، خدایا شکرت خدایا شکرت…
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 3 فروردین رو با عشق مینویسم
974
این عدد تو این مدت سه ماهه به قدری تکرار شده در این مدت ،یعنی از وقتی دوره هم جهت با جریان خداروهم خریدم
قبلش وقتی دوره 12 قدم رو شروع کردم و دوره عشق و مودت و عزت نفس رو خریدم و تمریناتش رو انجام دادم
به وضوح بهم گفته شد که این عدد یک تاریخه
و تاکید شد که در صورتی در این تاریخ
1404/7/9
به خواسته هات میرسی که کنترل کنی ذهنت رو
به قوانین عمل کنی و قدم برداری
باورهاتو به صورت مستمر ادامه بدی
سپاسگزاری کنی و سعی کنی به قوانین عمل کنی و تجربه هات رو پشت سر هم انجام بدی تا سرعت بگیره تکاملت
و مهم تر از همه ،هر روز خدارو یاد کنی و هرآنچه که داری و هست و نسیت بدونی که از خداست و تو هیچی نداری و هیچی و هیچ
و تنها دارایی ارزشمندت ربّ هست
امروز این عدد دوباره تاکید شد ، درست وقتی که من داشتم با ماشین kmc که تو محله مون هر بار میبینم و وقتی میرم بلوار محله مون میبینم که پارک شده و عکس میگیرم ازش
اما امروز خودمم کنارش وایستادم و با ماشین عکس گرفتم
که در ادامه رد پام مینویسم که چی شد و گفتم و دقیقا همون شد
امروز صبح مثل هر روز فرابهشتیم روز 3 فروردینم رو با تمرین ستاره قطبی آغاز کردم با عشق و احساس خوب
نزدیک ظهر دوباره رفتم سنگک بخرم،تو راه رفت و برگشت فقط و فقط به درختای تازه جوانه دار شده محله مون نگاه میکردم و ذوق میکردم
خود خود بهشت بود
بارها به خودم گفتم طیبه با دقت ببین این همه زیبایی رو ،دیگه هیچ وقت نمیتونی این همه زیبایی رو ببینی ،چون که امروز و تغییر درختان رو فقط همین امروز میتونی ببینی و لحظه به لحظه در حال تغییر هستن و لذت ببر
من در طول روز سعی میکنم بیشتر این نگاه رو داشته باشم که چه به جهان اطرافم و چه با انسان ها که ارتباط برقرار میکنم ،بتونم که با این نگاه یادم بیارم که جهان هر لحظه در حال تغییره و باید از همین لحظه ام لذت ببرم
خدایا شکرت
وقتی برگشتم خونه شروع کردم تمرین کلاسیم رو انجام دادم و تا بعد از ظهر تموم شد
من قلموهامو ،رنگای روغن وینزور آرتیستمو بغل میکردم و با هر بار استفاده خدارو شکر میکردم
و وقتی یادم میفتاد روزی پول هیچ کدوم از اینارو نداشتم و الان دارمشون و دارم نقاشی میکشم بی نهایت لذت بردم
سال 1402 بهمن ماه ، من پول یه قلمو روهم نداشتم که قیمتش 80 هزار تومان بود
اما الان کلی قلمو ،رنگ ،بوم ،روغن مخصوص رنگ روغن ،دفترای طراحی و دفتر چه بوم و خیلی چیزای دیگه دارم، خدای من چقدر نعمت بهم عطا کردی بی نهایت ازت سپاسگزارم
وقتی کارم تموم شد مادرم گفت بیا باهم بریم مرکز خرید و رفتیم تا مانتو ببینم و برای خودم بخرم
اما نخریدم و مادرم برای داداشم خرید کرد
وقتی نشستم رو صندلی تا مادرم بیاد صحبت های محمد رضا گلزار که شعر ای دیوانه لیلایت منم رو میخوند رو دیدم از اینستاگرام و مصاحبه های دیگه اش رو
خیلی حالم خوب بود با آدما که رو به رو میشدم ،لبخند به لب داشتم و با عشق نگاهشون میکردم
وقتی برگشتیم خونه مادرم آش رشته درست کرده بود ،من رفتم و نون بخرم که صلواتی بود و برگشتم خونه تا بازم مثل دیروز تو ظرف آش بذارم و برم تو بلوار محله مون و تو سکوت شب که همه خونه هاشون بودن و افطار بود من با خدا صحبت کنم
خواهرم و مادر و خواهرزاده ام رفته بودن مسجد و وقتی اومدن من آش برداشتم و باهم رفتیم کمی پیاده روی کنیم و مادرم به بافنده هاش پشم شیشه بده تا براش جوجه ببافن
وقتی راه میرفتیم و به خواهر زاده ام گفته بودم که آقای خداگونه نقاش گفته که یه روز ببرمت و نقاشی کار کنی ،از اون روز هی بهم میگه خاله من کی بیام برای نقاشی
و خیلی ذوق داره برای اینکه رو دیوار کار کنه
وقتی به خواهرم تعریف میکردم که آقای خداگونه تو یک سال 4 میلیارد از نقاشی دیواری درآمد داشته ، از اون روز خواهر زاده ام مدام به فکر اینه با درآمدش ماشین و خونه بخره
یاد حرف استاد میفتم میگفت وقتی یه الگو رو میبینید که شده و تونسته از کاری درآمد داشته باشه ،قابل باور میشه که شما هم میتونید و دقیقا خواهرزاده ام و برادر و خواهرم ، تو این مدتی که من میومدم و تعریف میکردم و شنیدن ،اونا هم علاقه مند شدن و باورشون قوی شده که میشه از نقاشی درآمد میلیاردی و تیلیاردی داشت
وقتی باخواهر زاده ام میرفتیم تا نزدیکای دیواری که من اولین دیوار رنگش کردم ،تا بشینیم رو صندلی تا با نگاه کردن به دیوار سپاسگزاری هم بکنم ، تو دلم گفتم ماشین kmc نیست ؟!کی میاد پارک کنه
همین که گفتم و سرمو چرخوندم سمت راستم و خیابون ، دیدم ماشین kmc اومد و رفت سمت ساختمونشون پارک کنه
وای اون لحظه فقط میخندیدم و گفتم وای ماشین من اومد و آهنگ این عشقه که من و تو خوشبختیم گوش میدادم که خدا هدایتی این آهنگ رو به من نشونه داد و تو دلم برای خدا میگفتم
و تشکر میکردم که گفتم و ماشین اومد
رفتیم و آش رو خوردیم و وقتی بلند شدیم تا بریم کنار مادر و خواهرم که برمیگشتن ،رفتیم ماشین kmcرو ببینیم ،مدام میگفتم تحسین میکنم صاحب ماشین رو و صاحب تمام ماشینارو
همه شون ایمان داشتن به خدا که به خواسته هاشون رسیدن و نور خدا رو میشه در جای جای این شهر دید
و رفتم تا عکس بگیرم و خودمم وایستادم و سلفی گرفتم و جوری ذوق میکردم که انگار ماشین خودمه
عکس گرفتم و کنار ساختمون ،چیدمان گل و گلدون رنگی و بهاری کار کرده بودن و خیلی زیبا شده بود
وقتی برگشتیم تا از خیابون رد بشیم به قدری حالم خوب بود که گفتم میخرمت kmcمن
دیدم یه 206 سفید رد شد و پلاکش 974 بود
این دیگه تاییدی بر خریدن این ماشین برای من شد
فقط خندیدم و شکر کردم بابت این تایید و انگار باورم قوی و قوی تر شده که تا این تاریخ اگر مومنتوم مثبت رو قوی تر کنگ و سرعت ببخشم بهش تا چند ماه دیگه ماشین میخرم
وقتی برگشتم خونه به موجودی حسابم نگاه کنم تا حالا 17 میلیون یه جا تو حسابم نداشتم، که ثابت بمونه و خرجش نکنم برای چیزای دیگه که دو روزه کل اون پول تموم بشه اولین باریه که این همه پول در حسابم چند روز مونده و حسابم خالی نشده ، یادمه تا به حسابم پول میومد یا به مادرم میدادم و خرج خونه میکردیم و تموم میشد یا میرفتم خودم وسیله نقاشی میخریدم
یا اینکه هزینه های غیر مترقبه که در دوره 12 قدم نوشتم در چکاب فرکانسی رخ میداد و صفر میشدم
اما الان دیگه هیچ کدوم از اونا نیست نه تنها خودم دارم میرم سرکار بلکه مادرم هر هفته میره جمعه بازار و برای خودش از فروش گل سر جوانه بافتنی درآمد داره و خواهرمم حدا برای خودش درآمد داره
و داداشم دوباره برگشته سر کار قبلیش با حقوق بالاتر از قبلش و تدریسشم که سرجای خودشه
اینا همه و همه کار خداست و بی نهایت ازش سپاسگزارم
به قدری دیدن این مبلغ حس خوبی داشت، که میدونم خدا بیشتر از این رو به حسابم واریز میکنه و از طریق نقاشی میلیاردها میلیارد و میلیارد ها دلار درآمد خواهم داشت
چون لایقشم و حس میکنم که سرعت گرفتم و ادامه میدم و ارزشمندم و میدونم که میشه
بعد من یهویی حس کردم از عکسایی که از ماشین kmc گرفته بودم و 21 بهمن هم در روز برفی گرفته بودم رو چاپ کنم و یه نوشته تحسین برای صاحب ماشینkmc بنویسم و ببرم بذارم رو ماشینش تا وقتی صبح میره سر کارش بخونتش و عکس ماشینشو براش بذارم
چاپ کردم و یکی هم برای خودم چاپ کردم روی پلاکش برچسب زدم و پلاک خودمو نوشتم
درسته من قبلا پلاک داشتم و فقط اسمی ماشین به نامم بود و تو قرعه کشی سایپا اسمم دراومده بود و ماشین رو دامادمون خرید و بعد فروختش ،اما طبق قانون پلاکم الان فکر کنم واگذار بشه
و من از نو برای خودم پلاک طراحی کردم
وای خدای من سپاسگزارم خیلی لذت بخش بود خدایا شکرت
من توی این چند روز در رقصی سرشار از عشق بودم و آهنگایی که خدا بهم گفته بود رو گوش میدادم و وقتی میرفتم سنگک بخرم تو راه ناخودآگاه فقط با خدا که صحبت میکردم یهویی منی که احل رقصیدن نبودم حالت رقص بهم دست میداد
حتی چندین بار تو آسانسور خونه خودمون و خونه خواهرم که میرفتم نون بدم بهش میرقصیدم و به خاطر چهره زیبام از خدا سپاسگزاری میکردم
یادمه چند باری تو این چند روز نجوای ذهنم گفت تو شب قدر گناهه داری میخندی و میرقصی و حتی شبای قدر من با خنده عمیق دعای جوشن کبیر رو خوندم و اصلا گریه نکردم
البته گریه شوق که با خدا حرف میزدم رو داشتم
اما گریه قدیما که احساس گناه همراهش بود رو دیگه نداشتم ،خوشحالم از اینکه تمام اون حس های گناهی که از بچگی داشتم ، به یک باره با شنیدن فایل دوره عشق و مودت و عزت نفس که در مورد احساس گناه بود به یک باره همه شون محو شدن و من الان هر روز بی توقع عاشقانه خودمو دوست دارم و بی قید و شرط سعی میکنم که هر بار با خودم صحبت کنم و اگر اشتباهی شد میدونم که جزئی از تکاملمه و میبخشم خودم رو و سعی میکنم دیگه درست تر عمل کنم
حالا یکی از دستاوردهای من در این دوره هم جهت با جریان خداوند توی این یک ماه این بود که
من دیگه هیچ تلاشی نمیخوام برای تغییر دیگران بکنم و انگار اون تلاشی که قبلا داشتم به یک باره محو شد و من الان که هر وقتی نجوای ذهنم میخواد بگه به فلانی بگو و یا نصیحتش کن و یا درمورد قانون صحبت کن و یا صحبت های افراد رو درمورد باورهاشون میشنوم ،دیگه سکوت میکنم و فقط یک چیز رو در درونم میگم
و اون اینه که
من هیچ تاثیری در زندگی انسان ها ندارم و انسان ها هم هیچ تاثیری در زندگی من ندارن ،من حتی اگر تغییر کنم هم نمیتونم تاثیری داشته باشم
اگر کسی نتیجه منو ببینه و درمدار دریافت باشه ،خودش تغییر میکنه و نیازی نیست من هیچ حرفی بگم
وفتی این یک ماه رو تکرار کردم به قدری با آدم ها ارتباطم قشنگ تر شده که دیگه اذیت نمیشم به رفتارهای اطرافیان و یا غریبه ها
یادمه استاد میگفت سعی نکنید با آدمای اطرافتون قطع ارتباط کنید به این دلیل که وای اینا این باورو دارن و اگر من برم خونه شون رو من تاثیر میذارن ، اگر دیدگاهتون رو تغییر بدین ،حتی اگر چند ماه یه بار کسی رو دیدین ،افکارش و رفتار هاش هیچ تاثیری روی شما نمیذاره
من سعی میکنم هر روز این حرف هارو به خودم یادآوری کنم تا یاد بگیرم
حتی اینم گفتن که شما روی خودتون تمرکز کنید ،خود به خود جهان هستی کاری میکنه که خودشون نیان سمتتون
خدایا شکرت سپاس بی کران مخصوص توست
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت از خدا میخوام
به نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان و عزیزان
قسمت اول رو من با خاله جان خانم دکتر عزیز روز 4شنبه گوش دادم و ایشان از همه لحاظ عالی هستند
خاله گفتن ی لینک از ایشون یعنی ازین سایت یا یوتیوب براشون بفرستم تا به پسرشون به اشتراک بزارند
قسمت دوم هم دو بار گوش دادم و کلی مثال تو ذهنم اومد یعنی خیلی از مسائل زندگی الان من با همه پیش فرض های غلط گذشته خراب شده
مثالهاشو نمیگم چون ذهنم اون سمتی میره
من متوجه شدم چقدر آدم تاثیرپذیری هستم
آخه دلیلی نداره یکی از بیماریش میگه آنقدر برم تو فکر اون تو نخ طرف و خودمو جای اون فرض کنم و بعدش بگم آااااخی طفلکی ، درک میکنم چه دردی کشیده….یعنی چه
از بس تو دوران مدرسه شنیدم که خودتونو جای طرف مقابل تون بزارید و اونو درک کنید
دیگه من شورشو دراوردم
تصورشو بکنید تو تمااام مسائل من سعی کردم درک کنم فقرا چه بدبختی دارن …
این جملات غلط که از احادیث و روایات برامون میگفتن و منه بچه مسلمون ( استیکر دست روی پیشونی ) سعی میکردم همه رو رعایت کنم
مهمترین نکته ای که در راستای شناخت خودم پی بردم آدم جوگیری هستم بله الان تو ذهنم اومد هر شهری که مسافرت میرفتیم یک ساعت نشده من لهجه ام عوض میشد و میشدم عین مردمای اون شهر
خیلی جای کار دارم خیلی از خدا سپاسگزارم که منو به این مسیر هدایت کرد
یکسری کارها دارم که هر روز انجام میدم تا بیفته تو مومنتوم مثبت.در حال حاضر از خودم راضی ام از قدمهایی که برمیدارم ولی یه جاهایی نیاز به تغییر خیلی خیلی اساسی دارم که راهشو بلد نیستم خیلی کامنت میخونم و میخوام اطلاعات و آگاهی هام بیشتر بشه ولی به گفته دوست عزیزم حمید نارنجی ثانی اطلاعات گرفتن بسه ذهن شلوغ میشه یکم خلوتش کنم فعلا تا همینجا هایی که بلدم پیاده کنم عمل کنم راهنمایی ها در مورد خواسته ی من بعداً بمن گفته میشه فعلا تا اینجا رو عالی عمل کنم
که واقعا همینشم سخته
مثلاً محیط خونه رو تمیز نگه داشتن برای من از صد تا شاخ قول شکستن سخت تر بود الآنم سخته ولی نه به اندازه صدتا نهایتا به اندازه یه شاخ قول
ولی من انجامش میدم همین یه تغییر هفته ها زمان برد تا درست بشه و قبلش ماه ها تو ذهنم زمان برد پس تغییر تو هر زمینه ای تو هر بعدی از خصلت رفتار و گفتار و شخصیت مان ماهها زمان لازم داره حالا در راستای همین نظافت خونه و البته اولش رسیدگی به خودم بود، میریم برای راند بعدی. راند بعدی آشپزیه
پس من توی سال جدید هرروز رسیدگی به خودم شامل نظافت ظاهری، لاک ،لباس های قشنگ و شیک، زبان ، ورزش
نظافت محیط زندگی ،هیچ آشغالی روی زمین نباشه، هیچ غباری روی وسایل دیده نشه،همه چی سر جای خودش، وسایل تا جایی که ممکنه دسته بندی بشه و بره تو باکس خودش، ظرفها سریع شسته بشه
رسیدگی به کارای دخترم هست با عشق انجامش میدم
پسر عزیزم هیچ زحمتی برام نداره
همسرجانم هم نمیدونم چکار کنم
و اماااا آشپزی این کار سخت طاقت فرسا،تکراری و همیشگی که کلی وقت و انرژی مفیدم رو میگیره تو ذهنم تبدیل شده به کار لذت بخش، با عشق انجامش میدم بهترین غذاهای ایرانی رو میپزم و غذاهای فرنگی رو هم یاد میگیرم.
به قول دوست عزیزم حمید امیری یه چکاپ فرکانسی شد، تو اولین کامنت از سال جدید
راستی سال نو رو به همه عزیزانم تو این محیط الهی تبریک و تهنیت عرض می کنم و آرزوی بهترینها همراه
شادی
سلامتی
موفقیت
عشق
پولداری
و تغییر
در همه جنبه های زندگی رو براتون دارم.
راستی نزدیکیهای صبح هم خواب دیدم با یک جوان که خیلی شبیه رضا عطاران بود ( شایدم خودش بود؟؟؟؟) بازوهای همدیگه رو گرفتیم و روی پله ی یک خونه بسیار بزرگ و خاص نشسته بودم چقدر فرکانس عشق فرستادم خدارو شکر
اینم از کامنت صبح سهشنبه
غرق نور الهی باشید.
به نام خداوندی که هدایتم می کند همیشه ،
حمایتم می کند همیشه،محافظتم می کند همیشه
سلام استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته نازنین
سلام به همه دوستان در این سایت الهی
سال فوقالعاده عالی پیش روداشته باشید
در پناه حق و عمل به آموزه های استاد جان
پیشرفت هامون در سال جدید تصاعدی و جهشی شود .
● امروز با حس خنثی از خواب بیدار شدم البته که می دانم باید کنترل ذهن داشته باشم اما خیلی موفق نبودم.
ابتدا دودل بودم که فایل جدید توت فرنگی2 را ببینم یا بروم محصول جدید استاد جان را ببینم
هم جهت با جریان خداوند خیلی وقت هست تمرکزی روی قسمت 1 بودم دیروز 2 را شروع کردم .
●استاد جان چه بگویم که وقتی فایل شروع شد انگار برای حس الانم و دو سه روز پیش اختصاصی مطلب آماده کرده اید.خندیدم و خدا را شکررررت را بلند گفتم.
● چطور باور های ما شکل می گیرد وحواسمان باشد منفی نشود .
● اسم دوره جدید را می برید یا بیرون هستم اگرحسم یه مقداری نوسان باشد سریع با خودم تکرار می کنم
مومنتوم،مومنتوم،مومنتوم
مومنتوم مثبت =پول وثروت
مومنتوم مثبت= سلامتی وموفقیت
مومنتوم مثبت =عشق و حس لیاقت
شبیه این موارد تکرار می کنم حالت خنثی به سمت مثبت متمایل شود.
● ابتدا که آن دوره را معرفی کردید من نمی توانستم داشته باشمش ولی حسم خوب نگه داشتم که فقط مسئله پول نیست و من شاید در مدار ش نیستم .
این همه از دو استاد فوق العاده آموختم پس چه شد من خالق شرایط خودم هستم.
کاری که انجام دادمبرای داشتن دوره جدید:
1_ حسم را خوب نگه داشتم
احساس خوب = اتفاقات خوب
توضیح( اگر نتوانستم بگیرم بسیار فایل هدیه هست یا روی دو محصولی که خریدم تمرکز می کنم)
2_ بروم مومنتوم را بفهمم چیست.مقداری سرچ کردم خیلی علمی بود یکباره یادم آمد که بیام داخل سایت عقل کل را ببینم.
سرچ کردم مطالب عالی داشت و با حس من می خوند.پر رنگ هاش را نوشتم .بعضی قسمت ها را چند بار خوندم.
● کنترل ذهن: چندین بار بار فایل معرفی را گوش دادم و نوشتم. مطالب معرفی را هم و با حس خنثی و بی خیالی و شادی
توضیح ( اگر قبل تر ها بود هی باید می گفتم
اگر نتونم بگیرم الان با قیمت واقعی اش دیگه نمی تونم – یا اینکه این همه رو خودم کار کردم چه فایده الان هزینه این دوره را حتی ندارم بدم و هی حسم بدتر می شد در آن صورت.
یا چقدر گران هست یاعوامل بیرونی را مقصر می دانستم شاید _ یا نه من لیاقتش را هنوز پیدا نکردم کنار استاد عزیز و شاگرد ممتاز هاش باشم و…) کنترل ذهن بسیار مهم است.
2_ مومنتوم مثبت جمع می کردم به خیال خودم حتی زیر دوش مرتب می گفتم مومنتوم ،مومنتوم و کلی حس خوب می گرفتم.
3_ چند روز بعد معجزه وار پولش جور شد و خریدمش خدا را شکر
بعدش خیلی زمان فقط رو جلسه یک بودم از دیروز جلسه 2 را شروع کرده ام.
4_ یکی از دلایلی که دوست داشتم این دوره را بگیرم خیلی ،خیلی از فایل های هدیه استاد جان استفاده کرده ام و نتایج بزرگ و کوچک گرفته ام
○ عین غار حرا می شود این سایت الهی فوق العاده بعضی مواقع که کم می آوری واردش می شوی و نور امید می شود برایت ،شارژ می شوی ،خودت را می تکانی و دوباره ادامه میدهی.
○ عین تالار هزارتو برای هر سوالت فایل،مقاله،پرسش متنوع و جواب متنوع هست که به راحتی می توانی دسترسی داشته باشی.
○ عین کتابخانه خاص هست با دسترسی به آرشیو و منابع ممنوع ونسخ خطی وباستانی
هر آنچه برای دنیا و آخرت در هر زمینه خواستاری موجود هست.
خواسته پر رنگم امروز این هست که ثروتمند شوم و برای سپاسگذاری از استاد عشق همه محصولاتش را بخرم البته که می دانم احتیاجی ندارد قدر دانی هست چرا که 70٪ مطالب دوره ها را در فایل های هدیه بیان می کنید به جرأت می گویم.واین بسیار، بسیار ارزشمند است.
مطالب توت فرنگی
● چطور باور های ما شکل می گیرد ( بروم دوباره این قسمت را یاد بگیرم حس می کنم دانسته هایم در این مورد گم رنگ شده)
●در سال جدید منتظر اتفاقات عالی باشیم
1_ خدایا شکرت در سال جدید پول و ثروت فراوان را دریافت می کنیم.
2_ خدایا شکرت که روابط عالی ،کنار انسانهای فوق العاده را تجربه می کنیم.
3_ خدایا شکرت در سال جدید با انسانهای ثروتمند خردمند،دانشمند ،قدرتمند احاطه می شوم.
4_ خدایا شکرت در سال جدید همیشه در مکان و زمان مناسب و عالی قرار می گیرم.
5_ خدایا شکرت که استاد دانایی را در مسیرم قرار دادی وآموخت که چون خالق شرایط خودم هستم پس امسالم با سالهای قبل تر حتما فرق خواهد داشت و عالی خواهد شد چرا که همه تلاشم را می کنم تا خالقی درست برای خود مقدسم شوم.
● اتفاقات خنثی را مثبت تعبیر کنیم تا ذهنمان به مثبت تر ها متمایل شود.
● مثال استاد در مورد ذهنیت افراد سیاه پوست خیلی آموزنده بود برام.
اگر ذهنیتم در مورد افراد مثبت باشد انسانهای عالی در مسیرم قرار می گیرد .
خدا را بسیار شکر همیشه با انسانهای عالی برخورد کردم چرا که پدرم از کودکی می گفتند همه آدما خوبن آدم های بد آنقدر کم هستن که نمی بینمشون.
● مثال دارو برای سلامتی کلی آموزنده بود.
● درس ریاضی
ذهنیت که سخت هست ،جذاب نیست استعداد ندارم.
ذهنیتم را عوض کنم برای یاد گیری هر علمی :
با پیش فرض آسانی و راحتی برم جلو .
به راحتی یاد می گیرم، لذت بخش هست.
استعداد دارم .
نکته تکاملی و کم کم شروع کنم.
با توضیحات استاد جان آنچه آموختم و به کار ببرم باید اگر انتظار نتایج عالی دارم سمت خودم را درست بنا کنم.
من راجع به همه انسانها،موضوعات ،همه وهمه موارد زندگی ام فقط و فقط مثبت باشم.
ذهنیت مثبت _ واکنش مثبت تر
تقویت باور مناسب ،ذهنیت مناسب،باز خورد مناسب را دریافت می کنم و این گونه باورهای مثبت تقویت می شود .
● نکته در کودکی مطلبی شنیدید که بیمارستان پاک نیست. ( آدم مهمی گفته تا در ذهنمون مانده)
○ چقدر مهم می شود این نکته که برخی آدمها یا بزرگان و اندیشمندان اگر حرف نادرستی بزنند و باور اشتباه درست کنند تغییرش سخت تر می شود .
باورهای اشتباه در مورد خداوند،یا ثروت یا پیامبران و امامان در ذهنم پر رنگ شد که حتما از شخص مهمی شنیدم که تغییرش زمان بر شده اما خدا را شکر بهتر شده ام.
برای همه تون آرزوی سال عالی دارم که بسازیم اش خودمان چرا که ما خالق شرایط خودمان هستیم.
خدایا شکرت به خاطر همه نعمتهایت
به نام خدای نور
استاد عزیزم،شایسته جانم و شمایی که داری این کامنت رو میخونی،سلام به روی ماهتون.
این فایل و کامنت های این فایل مثل یه تلنگری بود برام که به خودم بیام ببینم چقدر درگیر عادت هایی شدم که ترک کردنشون کلی من رو درمسیر پیشرفت جلو میندازه.
استمرار و تعهد درمسیر رو باید یادبگیرم توی اینکارضعیفم چون درگیر روزمرگی میشم ولی با رعایت نظم توی زندگیم و استمرار دراین مسیر مثبت کلی میتونم نتایج دلخواه رو رقم بزنم و چندین برابر نعمت و ثروت رو وارد زندگیم کنم.
این کامنت رو جهت تعهد دادن و ثبت این تعهد نوشتم کلی فایل هست برای رشد و پیشرفتم که اگرمن گوش دادن و کارکردن روی خودم رو پشت گوش بندازم یا استمرار نداشته باشم دراین مسیر چندین ماه دیگه حتما پشیمون میشم…
استفاده ازاهرم و رنج و لذت باید مثل گازی عمل کنه که من رو مشتاق ترکنه برای این مسیر.
استاد این کامنت بمونه از نتایجمم حتما براتون مینویسم.
اگر به نکات مثبت آدمها توجه کنم فارغ ازاینکه اشخاص با دیگران چه رابطه ای دارن بامن رفتار خوبی میتونن داشته باشن.
برام سوال بود که مومنتوم مثبت یعنی چی؟
که ازطریق کامنت دوستان تا حدودی پاسخ زد دریافت کردم.
مومنتوم مثبت یعنی روی دور افتادن درجهت مثبت یعنی اتفاقات و خواسته هامون درجهت مثبت و درمسیر عالی محقق میشن.
یعنی با تعهد و استمرار اجازه بدیم یه عادت مثبت در شخصیتمون شکل بگیره و به ثبات برسه و نتیجه اون تغییر و عادت شخصیتی یعنی درمدار درست قرار گرفتن و نتیجه ها لاجرم درزندگیمون پدیدار میشه.
خدایاشکرت نورمن خودت هدایتم کن برای رشد و پیشرفت بیشتر.
به نام خدای رحمان وبخشنده.سلام خدمت همه دوستان گلم
اگه صبح از خواب پاشی وبگی چه روز بدیه هم به خاطر این ذهنیت اتفاقات نامناسب جذب میکنی هم اینکه یک اتفاق خنثی رو که میبینی به خاطر تمرکز برنکات منفی تبدیل به اتفاق بد میکنی.
اما اگه صبح پاشی وبگی امروز قراره یک روز خیلی خوبی رو تجربه کنم روز سرشار از فراوانی واین انتظار وپیش فرض وذهنیت را ایجاد کنی دوتا اتفاق می افتد هم این ذهنیت باعث میشود اتفاقات مثبت بیفتد هم باعث میشود اتفاقات خنثی به خاطر تمرکز برنکات مثبت تبدیل به اتفاق خوب شود.
اون انتظاری که ایجادمیکنی خیلی از کارها را انجام میدهد
اگر روزمون را با انتظار منفی شروع کنیم وذهن هم متمایله که به همون روش قبلی فکرکنه وعمل کنه بعد اینقدر مومنتوم منفی قوی میشود که ذهن تمایل داره هربار هراتفاقی بیفته بدترین سناریو رو بچینه.
اگر پزشک با اعتمادبه نفس 100درصد بگه این قرص خوبت میکنه خوب میشوی واگه با شک وتردید بگه نتیجه نمیگیری.اگه انتظارت این باشه که درسی سخته برات سخت میشه ویاد نمیگیری
یه آدم جدیدی میاد وهنوز ندیدی ولی بهت میگن که فلان خصلتهای بدی رو داره وتو با این پیش فرض وذهنیت باهاش بد برخورد میکنی واون هم با تو مقاومت داره وباهات بد برخورد میکنه.این ذهنیت توجه مارا میبره سمت نکات منفی طرف وباعث میشود که اون کارای منفی بیشتری انجام بدهد.ذهنیتی که اصلا دروغ بوده چرا پذیرفتیم.
اگه باور مناسب داشته باشیم باعث میشه انتظارمثبت داشته باشیم واین انتظار مثبت باعث میشه رفتار مناسب باطرف داشته باشیم واون هم رفتار مناسب با ما داره واین چرخه مثبت اتفاق میفته در واقع ما با باورها وذهنیتمون رفتار طرف رو برانگیخته میکنیم که چه رفتاری با ما بکند.
یا درمورد جسم اگه باور وانتظار این باشه که سیستم ایمنی من قویه خودش خوب میشه ،خوب میشی ولی اگر کسی بگه نه این بیماری این زخم خوب نمیشه عفونت میکنه واقعا خوب نمیشه
بدن به ذهنیت ما واکنش نشان میدهد
باوری که به سیستم ایمنی بدنمون داریم داره کارها را انجام میدهد
اونهایی که اعتقاد دارن آدم خوش شانسی هستن چون نگاهشون به اطراف متفاوته واقعا خوش شانس هستن واتفاقات خوب براشون میفته واونهایی که معتقدن بدشانس هستن فرصتها را نمیبینن واتفاقات بد جذب میکنن
همسرخودم اگه هرجا زخمی بشه به روی خودش نمیاره وزودخوب میشه قبلا تو کار آهن بود آهن می افتاد رو انگشت پاش. یعنی من اصلا نمیتونستم نگاه کنم اما اون به راحتی تحمل میکرد یا اگه سر دردی بشه اصلا مسکن نمیخوره الان یه هفته ای هست فهمیدیم سنگ کلیه داره که دردش هم زیاده میگه نه من باید تا فلان روز دفعش کنم ومن هی اصرارمیکنم مسکن بخور نمیخوره
و خدایی که در این نزدیکی است…
یا رب هر آنچه دارم از آن توست…
سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت استاد عباسمنش عزیزم، بانو شایسته دوست داشتنی و همه دوستان عزیزم در این فضای مقدس و بهشتی…
استاد، شاید جدیدا که نسبت به قبل فایل های هدیه کمتری رو روی سایت میذارید، این طور به نظر برسه که چقدر بده استاد فایل کمتری میذارن. اما من اصلا این دیدگاه رو ندارم. از نظر من شما اگه در طول یک سال، فقط یک فایل هم روی سایت بذارید کاملا کافیه. چون خداروشکر اینقدر وزن و کیفیت فایل های جدید شما بالاست که از لحاظ تئوری به هیچ کمبودی برنخواهیم خورد. دیگه بقیش برمیگرده به این که من مسعود محمدی چقدر جدیت دارم تا در عمل (تاکید میکنم در عمل! وگرنه در مقام حرف که همه استادن) اون گفته هارو پیاده کنم.
و چقدر این دو قسمت «درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری» تا اینجا فوق العاده بوده. اینقدر خوشم میاد استاد که اهل حاشیه نیستید! اینقدر حال میکنم با این ویژگیتون که حد نداره. دقیقا دست میذارید روی نقطه اصلی. به چیزی اشاره میکنید که همونه و جز اون دیگه هیچی نیست.
ذهنیت! و امان از این ذهنیت!
همه چیز این ذهنه. ذهن چموشی که مثل خرگوش همیشه در حال جستن جستن کردنه و میخواد به همه چی سرک بکشه. و من وظیفه دارم که در بندش کنم. به قول شما منم که رئیسم. منم که فرماندهم. اون فرمانده نیست! من باید مشخص کنم چی ببینه، چی بشنوه، به چی فکر کنه و به چی فکر نکنه.
اگه بتونم در بند بکشمش اون موقعس که زندگی از این رو به اون رو میشه. کاری که شاید به اندازه سر سوزنی در سال گذشته تونستم انجام بدم. اونم فقط با آگاهی های قدم یک از دوره 12 قدم. از پسری که اوضاع جالبی نداشت به جایی هدایت شدم که به لطف خدا از دید بقیه خیلی جای بالاییه. ان شا الله در مورد نتایجم در 1403 توی یه کامنت دیگه ای صحبت می کنم.
اما توی این کامنت میخوام بگم استاد جون که کاملا باهاتون موافقم. ذهن من اگه نسبت به هرچیزی عینک داشته باشه، اون چیز رو به همون رنگی می بینه که عینک همون رنگیه. الان که کمی بیشتر سعی می کنم ذهنم رو آنالیز کنم این موضوع رو خیلی بهتر می فهمم. یک موضوع واحد رو می تونم دو جور تعبیر کنم. یک جور تعبیر مثبت که عشق و علاقه و انگیزه و حس خوب در من به وجود بیاره. و جور دیگه تعبیر منفی که خشم و نفرت و انزجار و احساس بد رو در من برانگیخته می کنه.
و کل موفقیت خلاصه میشه در این که من چقدر می تونم این ذهن رو بهش جهت بدم. یادش بدم که به اتفاقات از زاویه دیگه ای نگاه کنه. اونطور نباشه که ذهن من رها باشه و خودش با عینک های مسمومی که از جامعه میگیره به اتفاقات نگاه کنه.
فایلاتون فوق العادس استاد عزیزم. سال هاست که نه کتابی خوندم، نه استاد دیگه ای رو دنبال کردم. و خداوکیلی چقدر راضیم از این تصمیمم که فقط شمارو دنبال می کنم. به قول شاعر چون که صد آید، 90 هم پیش ماست…
دستتون رو می بوسم که در مسیر شناخت خداوند و دستیابی به نعمت های مختلفش، هادی و راهنمای من شدید. براتون آرزوی بهترین اتفاقات رو از درگاه الله یکتا دارم.
خدانگهدارتون
1404/1/2
17:41
به نام خدای مهربان
استاد جانم سلام
مریم جان سلام
بچههایی که این نکته ها و می خوانید سلام
سال نو بر همگی مبارک.
آرزو می کنم سالی پر از برکت، سلامتی ، شادی، آرامش ، تغییر شخصیت ، تغییر درون، و همراه با خلق ثروت، و بهترین ها ، برای همگی ما بنده های خوب خدا باشه.
استاد در مورد این درس که باید نکته ها و آموزه هایی و یاد بگیرم اینکه…
چه می شود که آدم ها خوش شانس هستند با ذهنیت مثبت اگه به اون کار یا مسئله فکر کنند ؟
می خوام از خودم بگم..
من وقتی تصمیم گرفتم که به مدت ده روز محصولات م و داخل یه نمایشگاه در معرض فروش بزارم ، دیدگاه من فقط این بود که این جا قرار من سود کنم، فقط جنبه ی پولی نیست ، من آدم ها، شرایط ، اتفاقات رو می بینم ، درس ها، می گیرم ، لذت ها شادی ، حال خوب و با خوشحالی فراوان ، اینققققققققدر تجربه کسب می کنم حتی اگه در ظاهر پولی تو جیبم نره اما کلی درس آموختم ، نکته ها گرفتم که از اونا می تونم چندین برابر پول بسازم.
فقط اگه بحث عزت نفس و نگاه کنم همین یه مورد به تنهایی برای کلی پیشرفت من خوبه.
من با این پیش فرض مثبت رفتم استارت کار و شروع کردم، و روزها اینققققققققدر لذت، شادی ، حال خوب یعنی واقعاً در لحظه زندگی می کردم، حتی فروش م خود به خود عالی شده بود با اینکه هیچ تجربه ای نداشتم، خیلی عزت نفس بالایی کسب کردم، .
اما همون روزا آدم هابی بودند که خیلی ازشون می شنیدم که بابا اینجا به درد نمی خوره، ما بارها است کردیم ، اصلأ مشتری نیست ، مردم که به این جایگاه ها نمی آن ، و چون با ذهنیت منفی شروع می کردند هر بار هم به نتیجه ی خوبی نمی رسیدند ،
من به لطف خدا….
هم محصولات م عالی فروختم.
هم کلی شادی کردم.
هم کلی با آدمهای غریب و ما آشنا ، آشنا شدم دوست شدم همکاری هاشون دیدم نوع نگاه شون، نوع فکر شون.
هم چقققققدر برام ایده ها می اومد که هر روز تازه تر از روز قبل بودم ، شاداب تر، پر انرژی تر، و لذت بخش تر.
من کلی زندگی کردم
من فقط ده روز بود اما خیییییلی سال زندگی کردم.
هنوز که چندین ماه می گذره من چقققققدر از اون تجربه ها استفاده می کنم و برای رشدم دارم زندگی می کنم.
اگه در مورد سلامتی بخوام بگم….
خانواده من اگه مثلاً یه سرماخوردگی کوچولو دچار بشن، من با یه دمنوش چند گیاه طبیعی ، به راحتی ، و چند غذای سبک ، خیلی خیلی راحت سه روز بیشتر نمیشه که همه سالم و تندرست می شوند.
چون هم به خودم هم به خانواده ، با این پیشفرض که این گیاه به راحتی داخل بدن تغییرات و تحولاتی انجام میده که هر روز رو به بهبود ست.
در مورد تفریح ، گردش ، که اگه امروز بخوام بیرون برم کن با این نگاه میرم که من به جای خوبی هدایت میشم.
من امروز فقط زیبایی منتظرم هست.
آدم هایی در مسیرم قرار می گیرند که فقط درس بهم میدن، و …
لطف خداست که من با این قانون جهان هستی هر روز دارم با این پیشفرض ها زندگی می کنم و موفقیت های هر روزم و دارم می بینم.
همش لطف خداست
استاد متشکرم که لابه لای ، این دوره فایل هایی، می گذارید که چقققققدر راحت تر، و سادهتر می تونم بحث مومنتوم منفی و مثبت و یاد بگیرم.
متشکرم ازتون بینهایت.
خدایا متشکرم که چقققققدر هوامو داری.
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
خداوندابی نهایت ازت سپاسگزارورازیم
دراین فایل زیبا برای یادآوری خودم ودوستان عزیزم میخوام دوتا مثال اززندگی خودم بزنم که درسهای بی نظیری برام بوده وهست..
اولین مثال:من 2سال پیش به دلیل اشتباهات گذشته بیماری قلبی وسکته قلبی وعمل جراحی وبالن وفنروازاین حرفها”اما بعدازچندماه چیزی که به قلبم الهام شداین بود(توخوبه خوبی )وداروروگذاشتم کنار و”وقتی بعداز6ماه رفتم دکتر”دکترآزمایش کرد”دیدخوب شدم وگفت “شما خوب حرف منوگوش دادیدوداروهاتون روخوردید وخوب شدید”من هم خندم گرفت /دکترگفت چرامیخندید”عشقم (همسرم)به دکترگفت ایشون تمام قرصهاروریخت دور”خلاصه دکترگفت “نه وبایدداروبخوری وخطرداره حسن/خخخ/ومادیگه ازاون موقع تاالان اوکی “اوکییم خداروشکردرحدی که پشتک بالانس میزنم /خخخ/
دومین مثال:ما الان فروشگاه داریم حدود2سال هست درسیاهکل گیلان “والان 1سال هست که توکارجوجه کشی وفرآیندجوجه کشی هم هستم درفروشگاهمون “یکبارالبته بعدازآزمون وخطاهای زیادطبق تمام درخواستهام که اونم موقع خواب ازخدام هست ومینویسم “این دفعه پرسیدم:خدایا چکارهایی کنم تاداروی طبیعی به مشتریهام تجویزکنم تابهترین نتیجه عمرشون روازجوجه داری بگیرند؟واونم ساعت3ونیم نصف شب پاسخ دادومن دردفترنوشتم ///الان فکرمیکنیدچه اتفاقی افتاده؟بله شرایط فروشم صدبرابرشده “چون مردم دنیا خسته شدن ازموادشیمیای که به خوردجوجه ها وحتی خودماانسانها داده میشه وازاونجاکه خودمون خالق زندگیمون هستیم “پس میتونیم خودمون جلوش روبگیریم وتکاملمون روباچیزهای طبیعی که خداوندایجادکرده حلش کنیم وخداروشکربنده تونستم بااین معجونی که اسمش روگذاشتم:معجون نوربخش/خخخ/معجزه بکنم اونم فقط وفقط به دستان خداوندوگرنه من نه دکترهستم ونه سررشته ای ازطبابت دارم “امایک چیزی روخوب یادگرفتم ازاستادومربیم اونم درک واقعی (قانون آفرینش جهان است)
{راستی یک چیزی روهم بگم من آدم بی نهایت خوش شانسی هستم وبی نهایت فرصتهارومیبینم وجذبش میکنم}
استادجان ازتون سپاسگزارم//
دوستان عزیزهمسایتیم ازتون سپاسگزارم//
خدایابابت این سایت بی نظیر”بی نهایت سپاسگزارم
دوستون دارم/یاحق///
سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز ودوستان نازنین
یا مقلب -قلب من دردست توست
یامحول -حال من سرمست توست
کن توتدبیری که درلیل ونهار
حال قلب من شود همچون بهار
یامقلب-قلب اوراشادکن
یامدبر- خانه اش آبادکن
یامحول- احسن الحالش نما
ازبدیها فارغ البالش نما
فرارسیدن نوروزباستانی برهمه شما عزیزان مبارک باد.
صبح که بیدارمیشم اول شکرگزاری میکنم -دیگه تاشب فقط حس( امید-شوق -هیجان مثبت -عشق-آرامش -رسیدن به خواسته هاروتجربه میکنم استاد
این ذهنیت مثبت روایجادمیکنم تاشب فقط اتفاقات مثبت تجربه میکنم .
دنبال نکات مثبت میگردم چون صبح بیدارشدم اول شکرگزاری کردم وهمه چی خوب پیش میره –
چون ذهنم تربیت شده که منتظرم قراره امروز اتفاقات عالی بیوفته .امروز -اینماه -امسال محشرخواهدبود .
بچم عالی رفتارمیکنه -امروزقراره تاشب اتفاقات عالی بیوفته –
برای سلامتی وبچه دارشدن درپیاده روی یکنفر اومد بامن پیاده روی کنه خانمی بودکه خودش بچه داشت گفت -من سیاهدونه وعسل دکتر متخصص طب سنتی گفته خوردم وبراحتی بچه دارشدم .این دیدگاه خیلی قویه مثبت درمن ایجادکرد ومنم استفاده کردم وبراحتی بچه دارشدم بعدازیکماه مصرف سیاهدونه وعسل وتمام مشکلات سلامتی بعدبچه دارشدنم کاملا حل شده .
اومدم خونه سرچ کردم خواص سیاهدونه نوشته بود فقط مرگ را درمان نمیکنه برای همه چی خوبه
آقااااا این مطلب روخوندم مثل موشک شدم وبعدازیکماه باردارشدم بدون یکدونه قرص:))
الان دخترم سه سالشه بسیار خوشگل سالم وصالح جالب اینجاست من اززایمان طبیعی خیلی میترسیدم گفتم خدایامن میخام سزارین بشم و دربیمارستان پرستارها ودکترها هرامپول وسرمی به سرمم تزریق کردن نتونستن زایمان راطبیعی پیش ببرن چون من اصلا دردی احساس نمیکردم :)))
دکتروپرستارها لبخند منو میدیدن میخندیدن .
ومجبورشدن صبح ساعت 6صبح سزارین کنن .ومن براحتی با باورم زایمان که دلم میخاست مدیریت کردم :)))
ودرمورد یادگرفتن درس باوری که دارم مثبته و چون بادست چپ مینویسم وبه لطف خدا همیشه شاکر این نعمتش هستم همیشه خودمو تیزهوش میدونم – درمورد یادگیری کافیه کمی دقت کنم سریع مطلبو میگیرم :))
درسهای استادکه خیلی جذابه استادمیگه ف -میرم فرحزاد چایی میخورم:))
این نگاه مثبت باعث میشه آرومترباشم -وبیشترتعمق کنم بله استاد حق باشماست .
خیلی حالم بهترباشه وخیلی راحتریادمیگیرم -وبا انگیزه میرم سراغش تمریناروانجام میدم وتمرین میکنم آقااا واقعا انگیزم قویترشده میخواستم بگم چقدرانگیزم قوی شده بعدازصحبت شما -دیدم خودت گفتی انگیزت قوی میشه اینجوری عمل کنی
هرچقدرلازم بود تلاش کردم وبالاخره به عمق مطلب پی بردم .چون من توفکرم دارم اتفاقت رقم میزنم . به شفاف بودن درس توجه میکنم .وباپیش فرض مثبت میام سراغش
ازهمون توجه منفی دیگران باعث میشه ماهم رفتاربدمدن برانگیخته بشه ومنم باغرور رفتارمیکردم وسلام نمیکردم متاسفانه:))
به دلیل بی محلیها وگرم نگرفتن شخص مقابل منم بی محلی میکردم:)))
استاد واقعا راست گفتن یه روزی میشینیم به روزای سختی که درگذشته اتفاق افتاده میخندیم .
آفرین استاد
(ذهنیتی که اصلا ازاول دروغ بوده وذهنیتی که اصلا اشتباه بوده ازهمون اولش چراما پذیرفتیمش)
خداروشکرزمان حلش کرد بمن چندوقته پیش الهام شد پرنیا این چالشو برات حلش میکنم .وشخص میاد ابرازعلاقه میکنه :))
چقدر راحت اجازه میدیم یه سری باورها درماشکل بگیره واون باور تحت تاثیرقرارمیده بدن مارو مثال پرستاربیمارستان .
متوجه عمق مطلب شدم دقیقا الان که شخصیتم قویترشده اصلا نگران هیج مسیله ای نیستم چرا ؟چون خونسردی برازنده منه وباید علی بی غمترباشم تا اتفاقت مثبت بیوفته وکسی سرفه کنه من بیمارنمیشم ونمیوفتم:)).
واقعا حق باشماست چراشخص سرفه کرد بقیه مریض نشدن :)))
آدمابی که نگران نبودن -آدمایی که درموردش صحبت نکردن -آدمایی که انتظار نداشتن بعدازاینکه از مهمانی بیان مریض بشن .
آقااا دیگه بعدازمهمونی ودورهمی مریض نمیشم:))
چرا ؟
چون اعتمادبنفسم بالاهست قوی وزیبا هستم وذهنم مثبته :))واصلااعتماد 100درصد دارم
چرااول قرآن خدابهت گفته تاتوبه غیب من اعتقادپیدا نکنی کارای توردیف نمیشه من میلیاردها قدرت پشت پرده ای دارم که فقط برای کسانی رومیکنم که به پشت پرده عالم اعتقاد داشته باشن خدایامن میخام پشت پرده عالمتوببینم تومگه نمیگی من جانشین توام.
خدایاشکرت که سال 1404برای من سالی پرازسلامتی عشق وفراوانی است .
خدایاشکرت که درسال 1404قراره به تمام آرزوهایم برسم .
خدایاشکرت که درسال 1404 قراره صاحب خونه رویاهایم بشم
خدایاشکرت که درسال 1404قراره صاحب ماشین دلخواهم بشم
خدایاشکرت که درسال 1404قراره باهمسر دلخواهم عشقی بزرگ وعالی روتجربه کنم
خدایاشکرت که درسال 1404سالی پراز موفقیت پیشرفت وثروت برایم هست
خدایاشکرت که سال 1404سالی پرازمعجزه پرازاتفاق خوب وپراز خبرهای خوب برایم هست
خدایاشکرت که درسال جدید قراره سورپرایزم کنی
قراره شگفت زده ام کنی
قراره خواسته هام را اجابت کنی
خدایاشکرت که سال 1404بهترین سال زندگیم تا اینجا خواهدبود
این جمله آخر چقدراین روزها از استادعباسمنش میشنویم .
بیشتراز90درصد اتفاقات منفی زندگی مابخاطر همین انعکاس کلماتی هست که دیروز -پریروز-ازدهان ما درمیومد .قرآن میگه میخای بفهمی مشکل ازکجاست ؟!ازاون چیزایی که ازفبل ارسال کردی نشستی اخبارنگاه کردی اون دروغ گفت -اون دزدی کرد-همه اینارو دستگاه پردازش تبدیل میکنه به زندگیت میفرسته .همه اینا رو درقرآن 1400سال پیش -خداوند میخاست به ما آموزش بده ولی ماتوجه نمی کنیم.
حرف منفی نزن -این جان داره این میدان انرژی درست میکنه -حرف منفی نزن -نگونوکرتم همیشه خداحس نوکری بهت میده -حرف منفی رابخودت حرام کن .
حالت چطوره ؟خوبم عالیم -چون حالت خیلی خوبه میتونی غر زدن بخودت حرام کنی -بعدامیبینی پول چطوری میادسمتت -تاوقتی غرمیزنی ثروت ازتوفرارمیکنه .کلام توعصای معجزه گرتوست .توبایدپولداربشی -توبرای این بدنیا اومدی .میخای یک صندوق فامیلی بزنی اولین نفر توباید اونجاباشی .نه اینکه بری یه ماشین بخری به باجناقت فخربفروشی -اینا فکرای کودکانه برای تونیست -توکه داری آموزش میبینی -تودنبال این بازیها نیستی -اینا بازیه -توبایدهرجامیری باخودت برکت ببری .
استاد- میرم تومغازه خرید کنم هیچ کس نیست .مگس پرنمیزنه تابیام تصمیم بگیرم کدوم جنس باکیفیته قشنگه بخرم:)) یدفعه 5نفرمیان تومغازه برای خرید کردن نفراول رفتم نفرآخر باید پولو پرداخت کنم ازبس شلوغ میشه :))
طالقانیها به این قضیه میگن طرف روزی به سرهست یعنی روزی وبرکت باخودش میاره .
میدونی چرابعضیها اینقدرمیخوابن ؟چون جهان هستی میدونه اینا برای بیدارشدن برنامه ندارن وجهان میگه بروبخواب!
اونایی که بیدارن برنامه دارن اونایی که برنامه دارن خودجهان هستی بیدارشون میکنه .میگه پاشو من منتظرتم تویکی ازمهره های ارزشمند من هستی -پاشوحیف بخوابی -توباهرفکرت یک اتفاق جدید درجهان هستی رقم میزنی .
توتنها نیستی خدایارته اون مهربونه نگهدارته -درد رادوامیکنه -بغل به بغل وایساده برای یکاروهیچ کاردیگه هم باهات نداره فقط برای اینکه بگه من نجاتت میدم -نگران نباشی ها خودم هستم -به اندازه همه نبودن هات ونداشتن هات -خودم برات جبران میکنم -روخودم یه تنه حساب کن -روی من به اندازه همه حساب کن .
خدایاشکرت
استادسپاسگزارم برای فایلهای زیبا و پرازعشق وارامش وآگاهی .