درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1319 روز

    به نام خدای معجزه ها

    خدایی که هر چه دارم از لطف بی نهایت اوست

    استاد عزیز و مریم زیبا سلام

    و سلام به همه عزیزان این مسیر مقدس

    خدایا هزاران بار شکرت

    اول از خدا عذر خواهی میکنم بابت این چند روزی که کامنت ننوشتم

    انصافا خیلی هم تایم ازاد داشتم کلی هم فایل گوش دادم اما نمیدانم چرا اون اتصال برقرار نمیشد تا من دست به قلم بشم

    اما بازم خدای خوب و همیشه مهربونم معذرت که قطعا مدار من مورد داشته که این اتصال برقرار نمیشد

    ولی خدایا هزاران بار شکرت که الان بهم این فرصت رو دادی که بیام و با عشق از وجود همیشگیت بنویسم

    اول از ی همزمانی فوق العاده ای بگم

    من اصلا اهل تی وی و فیلم و سریال نیستم اما امشب مهمون مادرم بودم و چون زود میخوابه اومدم تی وی روشن کردم و شروع کردم استارت این کامنت که یهو اهنگ پایانی ی سریالی داشت از شکرگزاری میخوند که کلی حال کردم و گفتم خدایا هزاران بار شکرت که این سپاس گذاری توپ رو بهم یادآوری کردی و خدارو شکر که اینقدر هنوز برای خدا دوست داشتنی ام که هر لحظه داره منو هدایت میکنه

    و اما این فایل

    یعنی قشنگ تک تک کلمات این فایل رو من زندگی کردم و بعد از اشنایی با قانون که هر لحظه من تجربه صدای ذهنم بوده

    هر روز صبح که بیدار میشم به لطف الله با شکرگزاری هوشیاری میگیرم و انصافا تا عمق تک تک سلول هام بدنم حال میاد

    امروز بالاخره پرده یکی از اتاق هارو وصل کردم با کمک عزیزدلم

    خودم دوخته بودم با اینکه خیاط نیستم اما خیاطی ابتدایی رو بلدم نکه تجربه کرده باشم به صورت ذهنی چون خدارو شکر به شدت استعداد بالایی در یادگیری دارم

    این وصل کردن و دوختن و این اتفاقات امروز عینا به وسیله ذهن من ترسیم شده بود و فقط امروز به شکل فیزیکی اجرا شد خدایا هزاران بار شکرت

    و بارها شده در ذهنم طراحی کردم نوع فروش جنس ها رو و عینا به همون روش عمل شده

    و یا حتی قبل از ورود به جمعی که قرار بوده من گوینده باشم همان جملات و کلماتی که در ذهن من طراحی شده همانگونه هم به شکل اجرا در اومده

    تو خانواده نامزدم ی کودک یک ساله ای هست و چون اولین نوه این خانواده هست به شدت عزیز و دوست داشتنی هست و این خانواده تک تک رفتار این کودک رو فیلم میگیرن و با هر رفتاری دنیا دنیا ذوق میکنن و تعجب

    اما من هر وقت میبینم دقیقا یاد جمله طلایی استاد می افتم که میگفتن ذهن کودک چون پاکه و هیچ محدودیتی نداره همه باورها رو به راحتی قبول داره و هر حرفی به کودکی زده بشه به راحتی باور میکنه و مقاومتی نداره و گاها میگم به هر شکلی شده باید ذهنمو اندازه ذهن ی کودک ی ساله از هر تضادی و مقاومتی پاک کنم تا به راحتی باورها نقش ببندند و شاید گاها هستن افرادی که برای ریشه ای کردن باوری دنبال هزاران دلیل و منطق میگردن اما من همشیه میگم اگه استاد میگه میشه قطعا میشه اگه برای استاد شده قطعا برای من میشه. اصلا دلیل و منطقش چه ربطی به من داره آخه

    من میخوام و طبق قانون باید بشه که قطعا هم میشه و به قول استاد برای نتیجه هر خواسته ای باید تکامل طی بشه و قطعا من نوعی اندازه باورهایی که ساختم نتایج میگیرم نکه فی البداهه درخواست کنم و جهان بگه ای به چشم

    که قطعا به میزان باورهای من نتایج هم مهمون من میشن

    خدایا هزاران بار شکرت بابت این آگاهی فوق العاده

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون

    سلام به همه بچه های سایت الهی عباسمنش

    این اولین کامنت من توی سال جدید هست.

    سال نو رو به همه ی دوستانم تبریک می گم. انشالله که امسال به اندازه تمام سال های عمرتون نتیجه بگیرید. آمین یا رب العالمین

    می خوام توی این کامنتم در مورد یوتوپ صحبت کنم. وقتی فردی میخواد کانالی ایجاد کنه و به درآمد برسه باید به یکسری پارامترها برسه تا کانالش مانیتایز بشه و طرح درآمدزایی براش لحاظ بشه.

    خیلی ها هستن که این کار رو شروع می کنند و چندی بعد بی خیالش میشن و ادامه نمی دن.

    سوال اینجاست که چه ذهنیتی باعث میشه افراد با چنان شور و شوقی کار رو شروع کنن و بعد از مدتی دلسرد بشن. با چه ذهنیتی دارن کار میکنن؟

    دو گروه آدم ها هستن که توی یوتوپ فعال اند. یکی کسانی که مهارت خاصی دارند. دومی افرادی که نه اینکه مهارت ندارند، ولی اون قدرها هم پرفکت نیستند. با مقایسه و بررسی میشه فهمید که در هر دو گروه نمونه های موفق و غیر موفق وجود دارند. بنابراین مهارت خاص دلیل اصلی ویوهای بالا و به طبع درآمد بالا نیست.

    یکی از ذهنیت هایی که افراد در مورد یوتوپ دارند اینه که کی به درآمد رسیده؟ اصلا توی ایران نمی شه. این ذهنیت باعث می شه که طرف با وجود حتی مهارت بالا حرکتی نکنه. این در واقع بی ایمانی است و موجب میشه که عملی صورت نگیره. با دیدن الگوهایی که به درآمد که چه عرض کنم بلکه به درآمدهای بسیار بالا رسیدن و استاد هم توی دوره هم جهت با جریان خداوند مثال زدن باوری ایجاد میشه که می شود. امکان پذیره. این افراد تونستن پس می شود.

    ذهنیت بعدی که افراد دارن اینه که می شه به درآمد برسی ولی خیلی سخت و مشکله. اما چرا میگن سخته. یکم موضوع رو باز کنم. برای اینکه به درآمد برسی 2 تا شرط وجود داره.

    اول اینکه باید 1000 تا سابسکرایب در زمان یک سال بدست بیاری.

    دومین مورد خودش دوتا بند داره که یکی رو بزنی کافیه. یا باید ویدیوهات 4000 ساعت در یک سال دیده بشه یا 10 میلیون بار ویدیوهات در مدت سه ماه ویو بخوره.

    می‌خوام به این مورد اشاره کنم که ذهنیت متفاوت باعث میشه افراد نتایج متفاوت بگیرن. افرادی که توی ذهن شون اینه که رسیدن به این اعداد کار بسیار مشکلیه ، یا اینکه یه جوری شرایط رو یوتوپ گذاشته تا نتونی بهش برسی، هرگز به ایده هایی هدایت نمی شن که به راحتی این پارامترها رو کسب کنن. اما باز هم الگوهای بسیار خوبی وجود دارن که اثبات می کنن این اعداد که هیچ صدها برابرش رو هم میشه زد. کسایی این کار رو کردند بنابراین می شود. امکان پذیره.

    این رو اگر یه مسئله در نظر بگیریم که عددش 10 باشه، کسی که خودش عددش 2 هست این مسئله رو یک سد بزرگ میبینه و کنار می‌کشه. اما اونی که عددش 100 باشه به راحتی از روش رد میشه.

    توی دوره هم جهت با جریان خداوند داریم سعی میکنیم که عدد خودمون رو بزرگ کنیم اون وقت هرکاری رو میتونیم انجام بدیم. روی دوش خداوند هستیم و این نیروی خیر کارها رو برامون انجام می ده.

    ذهنیت بعدی اینه که افراد فکر می کنن برای موفقیت باید کانال های دیگه رو رصد کنند. آخ آخ آخ. این چقدر درده و چقدر زیرپوستی شمار رو از مسیر خارج می کنه. اما

    چرا نباید به کانال های دیگران کاری داشته باشیم؟ همه میگن آدم باید ایده بگیره و رقیبانش رو رصد کنه. ببینه اون ها دارن چی کار می کنند و ….

    ایده های که برای شما خوبه روی مومنتوم مثبت بهت گفته می شه. وقتی شما ساعت ها وقتت رو صرف دیگران می کنی و بعد می بینی اون ها چقدر از تو جلوترن و چقدر کانال قوی تری دارند، اتفاقی که می افته اینه: داشته های خودت رو نمی بینی. مثل این می مونه درآمد تو یک میلیون در روزه و دائم به کسی نگاه می کنی که درآمدش روزی پنج میلیونه. این باعث میشه که نعمتی که خودت داری رو نبینی، از فرکانس سپاسگزاری خارج بشی، اون مقدار پیشرفتی که خودت توی کانالت کردی رو نبینی، حالت بد بشه و اون وقت می گی ما کجاییم اون ها کجان!! این حس شما رو از مومنتوم مثبت خارج می کنه و توی کار کردن روی کانالت سست می شی و آروم آروم کنار می ذاری.

    بنابراین وقتی که شما تمرکزت روی کار خودت باشه و کلا دیگران رو فراموش کنی، خیلی سریع تر و جامع تر اتفاقات رقم می خوره.

    چون خودم و دوستانم توی این حوزه کار می کنیم خواستم تجربه خودم رو گفته باشم. انشالله کمکی کرده باشه.

    خدانگهدار

    در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      علیرضا قلیچ گفته:
      مدت عضویت: 943 روز

      سلام آقا مصطفی

      اتفاقا من هم توی یوتیوب فعالیت میکردم و اینکه دوستم تو دوره ی خدمت سربازیم گفت که شرایطش اینجوریه که هر هزار تا ویو از 2 دلار 3دلار حالا بستگی داره خنده دار باشه و علمی و.. تا 13 دلار…

      خلاصه گفت اینکه تو باید به 1000سابسکرایب برسی و من الان 500تا دارم و اینکه وقتی رسیدی به ازای هر 1000ویو حالا چجوری گفت باید میانگین بشه هزار.آقا منم گفتم اصلا هزار تومن بده من راضیم گفتم بسم الله شروع کردم رسوندم به 400 500تا سابسکرایب بعدش ناامید شدم تا اینکه یه روزی توی پارک نشسته بودم بعدش یه آقایی اومد و رو صندلی بودم شروع کرد به اذیت کردن و حرف های باحال زد و…بعد آخرش خندید و گفت داداش دوربین مخفی بود اجازه ی پخش دارم گفتم آره بعد بهش گفتم اتفاقا منم توی یوتیوب فعالیت دارم و .. بعد چنلشو دیدم که برام آورد و بعد ساب کردم دیدم 977تا سایسکرایب داره گفتم یا ابلفضل داشتم بال در می‌آوردم با خودم گفتم پس میشه این تونسته شاهد واقعی بعد دوباره رفتم ازش شماره شو گرفتم و باهاش آشنا شدمو..

      خلاصه اینو که دیدم رسوندم به هزار سابسکرایب بعدش خوشحال و خندان بعد هی فکر میکردم که به ازای هر هزارتا هست بعد نگاه میکردم میدیدم که مثلا 100تا ویدئو گذاشتم و بازدید کل من 200هزار ویو هست بعد میانگین میشد هزار تا هی خوشحال تر میشدم که باعث می‌شد تو مسیر شارژ بشم و انگیزه بگیرم که دارم میرسم بعد رسیدم بهش بعد فهمیدم که باید 4هزار ساعت واچ تایم یا 3میلیون ویو بعد حسابی حالم ناراحت شد و هست حالا یه چیزی که هست واسم خوب بود اینه که خوب شد دوستم اون اطلاعات غلط رو داد که واسه من راحت تر بود یعنی راه راحت تری بهم گفت و تو ذهن من این بود که به همین راحتی و… وگرنه من همون تا هزار ساب هم نمی‌رفتم و واقعا هم نرفتم تا وقتی که اون پسره تو پارک،سرم دوربین مخفی زد و دیدم با چشمام که میشه به هزار هم رسید الان باز نا امید شدم که بابا اون هزار ساب رو ال بل هزار تا خضعبل میگه که تونستی ولی این 4هزار واچ تایم رو که اصلا نمیتونی منم همینجوری ناراحت.

      ولی دمت گرم باگ کارو گرفتم باید برم ببینم اونایی که به 4هزار واچ رسیدند چون تو ذهن من اینه که خیلی خیلی کارِ سختیه و من نمیتونم بخاطر همین کلی از این شاخه به اون شاخه کردم من میگم اگه نمیتونستم به همین هزار هم نمیرسیدم دیگه درسته پس میتونم فقط اینکه تو ذهنم اینه که خیلی سخته یا نمیشه و…

      خلاصه دمت گرررررم حال کردم باهات خیلی امیدوارم کردی که ادمه بدم و راهشو پیدا کنم تا اینکه دست بردارم

      موفق باشی.

      دمِ دوستم گرم که اشتباه بهم گفت اولش فهمیدم خیلی ناراحت شدم ولی بعدش با خودم فکر کردم دیدم اگه قوانین واقعیشو میگفت من اصلا شروع نمیکردم که بخوام به هزار برسم مثل الان که فهمیدم چجوریه داستانش

      استوپ کردم .

      موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زبیده آزادی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    به نام خداوند رحمان

    سلام استاد عزیز وخانم شایسته مهربان

    سال نو رو بهتون تبریک میگم

    چه فایل درس آموزی ..ممنون از شما استاد بزرگوار

    سپاس از خداوند مهربان

    خوش بین بودن واقعا لذت بخش ومسیر ذهن رو عوض می‌کنه

    من خودم از وقتی که با شما آشنا شدم خیلی مواظب هستم ذهنم رو کنترل کنم که به سراغ بدبینی و بد شنیدن نره..خیلی بیشتر آرامش دارم چون دیدم رو نسبت به همه چیز مثبت کرده ام

    صبح که از خونه میرم بیرون میگم خدایا فقط چیزهای زیبا رو میخوام ببینم وحس وحال خوب رو میخواهم داشته باشم

    چند وقته که کمی لاغر شدم وحس کردم پوست صورتم شل شده ..ذهنم رو درگیرش کردم وحالم خیلی یه جوری میشد..رفتم دکتر زیبایی بهم گفت باید فیلر بوتاکس انجام بدی همونجا به خودم نهیب زدم وحرف های شما دور سرم می‌چرخیدند

    ذهن می‌گفت دکتر راست میگه کارایی که میگه. و انجام بده .قلبم می‌گفت خدا واستاد رو یادت رفته

    پاشو وذهن رو رها کن

    ورها کردم

    راحت شدم خودم رو بهترین دیدم

    خدارو شاکرم بخاطر حس و حال خوبم

    خدارو شاکرم بخاطر استادم

    خدارو شاکرم بخاطر سلامتی ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  4. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    ارزو میکنم این سال جدید بهترین سال زندگی همه ما باشه و به بیش از رویاهامون برسیم که این خواسته رو خود خدا در قلبم متولد کرد و خودش هم اجابتش میکنه قلبم فریاد میزنه امسال سال فوق العاده ای برامون میشه اشک سپاسگزاری جاری میشه تو هرروز زندگیمون الهی آمین

    ذهنیت ما پیش فرضهای ما و انتظارات ما اتفاقات رو رقم میزنه

    دارم سعی میکنم تکاملی پیش فرضهای نادرست رو که از ورودیهای منفی دریافت کردم رو پاک کنم و با قلب و ذهنی پاک با روحم هماهنگ بشم و با وجه زیبای انسانها و هر چیزی مواجه بشم

    به خصوص تو روابط که کاملا تاثیرش رو دیدم که چقدر نگرش مثبت من به ادمهای اطرافم وجه خوب اونها رو برانگیخته کرده

    من باور دارم انسان خوش شانسی هستم مهمترین دلیلی که باعث تقویت این باورم شده هدایتم به این سایت و این اساتید توحیدی و مسیر الهی هست

    حضور من در دوره هم جهت شدن با جریان خداوند نگاه ویژه خداوند بود که در بهترین زمان منو به این دوره هدایت کرد بودن در مومنتوم مثبت به گونه ای که بشه شخصیت و نگرش من عادت ذهنی و رفتاری من چیزیه که من میخوام در این سال جدید در خودم ایجادش کنم و ایمان دارم با جریان همیشه جاری خیر و خوشبختی ثروت و نعمت و سلامتی و شادی لاجرم هماهنگ میشم

    استاد جان کلام شما باورهای شما داره مسیر عصبی جدید رو در ذهن من میسازه پیش فرضهای درست انتظارات مثبت ایجاد میکنه و من سعی میکنم با تکرار این باورها و دوره ها ذهنیتم رو مثبت کنم نسبت به ثروت‌،سلامتی ،روابط و…..

    الگو برداری از شما و مریم جان کار رو برام راحتر کرده چون نتایج پایدار شما فرکانس صداقت و درستکاری شما قلبم رو پر از ایمان و امید و اشتیاق میکنه

    عاشقانه دوست دارم مثل شما درک کنم مثل شما عمل کنم البته با رعایت قانون تکامل

    با تمام قلبم میگم استاد و مریم عزیزم عاااااشقتونم خدا شما رو برای ما حفظ کنه و بهتون عزت بینهایت بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    امیر میوند گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    بسم الله نور

    سلام خدمت استاد عزیزم ، بانوشایسته مهربان وهینطور همراهان سایت عباسمنش

    امروز یکم فروردین سال جدید، چون شما در این فایل به انتظارات مثبت اشاره کردین …من میخوام به اتفاقاتی که از صبح برام افتاده اشاره کنم و به معنای واقعی به اونها توجه کنم.

    امروز صبح میخواستم برم سر کار ماشین رواز پارکینگ درآوردم ….خداروشکر بارندگی از شب قبل شروع شده بود و منظره کوچه با اینکه اسفالت بود، فوق العاده و بی نظیر شده بود یه حس خوب بهاری، خصوصا بعد از مدت ها انتظار باران کشیدن، یه مزه دیگه داره …انگار تمام دیوارها، درخت ها، و کف خیابان رو بارها و بارها شسته بودی…یه حس تمیزی با طراوت و زیبا…. خیابان ها خلوت وتمیز. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    استاد، شما با آموزش هاتون، با کلامتون یه کاری با من کردین که دیگه نمیتونم، کار درست انجام ندم .

    تا این حد…که اگر حرفی بشنوم و متناسب با فراوانی ، اجابت ، موفقیت ونکات مثبت نباشه اصلا برام جذاب نیست و خدا شاهده اگر بعدش ازم بپرسن یادته چی گفتم به احتمال زیاد یادم نباشه….ودر مقابل

    نکات مثبت رو به شدت تشدید میکنم…مثلا امروز یکی از همکارا میگفت که من هرچی از خدا خواستم بهم داده….ومن این جمله رو گرفتم و احساسم، اولا خوب شد و دارم بارها وبار ها تکرارش میکنم….که دیدی شدنیه

    ویه خبر خوب دیگه همین امروز. رفتم روستامون ….یه رودخانه از وسط روستا رد میشه و یه پل داریم که حدودا پنجاه تا سوراخ بزرگ داره و طول پل حدودا صدوپنجاه متر و عرضش حدودا پانزده متر هست، دیدم خدارو شکر آب فراوان جاری شده در رودخانه و بسیار خوشحال شدم…..الهی صدهزار مرتبه شکر….

    و جالب اینجاست که من اومدم کامنت جلسه ششم روانشناسی ثروت یک رو بنویسم که دیدم قسمت دوم توت فرنگی نوزده دلاری اومده گفتم این هم یه نشانس بزار نگاش کنم….پس بزارید یه پل ارتباطی به دوره روانشناسی بزنم….

    من فقط باید از قانون پیروی کنم

    ورودی هام رو کنترل کنم

    انتظارات مثبت داشته باشم

    آگاهانه روی باورهام کار کنم

    من باید این مسیر که همون صراط مستقیم هست رو تا آخرش ادامه بدم

    من به این راه اطمینان دارم

    من باید ایمانم رو نشون بدم و آدم مناسبی باشم

    وقتی فایل رو دیدم متوجه شدم فعلا کسی کامنت نزاشته و اشتیاقم برای اولین نفر شدن بیشتر شد ….امیدوارم که همینطور بشه

    عاشقتونم و عاشقانه حرفهاتون رو باور میکنم و لحظه به لحظه زندگی برام زیباتر و جذاب تر شده

    من امیدوارتر شدم و خستگی ناپذیر

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    سلام دوباره من اومدم کامنت دوم هم بنویسم

    آقا من همین الان یه تست انجام دادم که کلی کیف کردم

    همین الان با خودم گفتم چقدر همه چیز عالیه اصلا از این بهتر نمیشه

    همه چیز فوق العاده است …

    همین چند جمله احساسی در من بوجود آورد که اصلا ذهنم شروع کرد دنبال چیز های عالی

    خدارو شکر با استاد هستیم

    سقف بالا سرمونه موبایل دارم لپ تاپ دارم چه هوا خوبه خدایا رنگ ها رو ببین آب و ببین چطوری از شیر میاد خلاصه همین جوری رگباری ذهنم داشت چیز های عالی رو میدید

    در ادامه می خوام درباره پیشفرض ذهنیم درباره روابط بنویسم

    من همیشه در روابط مشکل داشتم هر جا میرم اصلا انگار اونجا نیستم نه میتونم صحبت کنم نه کسی میخواد با من صحبت

    کنه

    یک نگاهی که درمن وجود داره به نظرم اینه که خودم و آدم باحالی نمی دونم و همش میگم اگر با بقیه باشم بهشون خوش نمیگذره

    یا این ذهنیت که تو موفقیتی نداری آدم های موفق بقیه دوست دارن بیان کنارش

    این ذهنیت کاری کرد که من پشت کنکور بمونم تا بتونم مثلا رتبه تک رقمی بشم و دوستم داشته باشند

    ولی زهی خیال باطل من رتبه کنکورم خوب شد و دانشگاه تهران قبول شدم این رو خیلیا نداشتن و اصلا این یه موفقیت خیلی خوب بود تنها تغییری که ایجاد کرد یه تبریک بود و دیگه هیچ

    روابط من بهتر اصلا نشد

    ولی خیلی ها هستن طرف لاغره سیگار میکشه موفقیت که نداره اتفاقا خیلی دنبال موفقیت نیست گاهی غر هم میزنه ولی باید ببینی چطوری همه عاشقشن چطوری وقتی میبیننش یه جوری هجان زده میشن که حد نداره همه میخوان باهاش حرف بزنن دختر و پسر هم نداره

    قطعا ذهنیت اون اینه که من آدم باحالی هستم و همه دوست دارن بامن باشن

    ذهنیت های متفاوت اتفاقات متفاوت رقم میزنه

    خدایا شکرت

    خدایا کمکم بتونم بهتر بشم و رشد کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  7. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    سلام بر استاد نازنین من و دوستان عزیزم و مریم جان عزیز

    واقعیت وقتی فایل شماره یکو دیدم خندم گرف با عنوانش ولی وقتی گوش دادم کف کردم واقعا

    درمورد ذهنیت مثبت و منفی هزارتا مثال دارم بنویسم اما چندتاشو مینویسم که رد پا بمونه برام اول درمورد ادما میگم شما مثال سیاه پوست زدین من مثال افغانی میزنم هرچند که تجربه دوست افغان هم خودتون داشتین تفاوت من با شما اینه که فقط دوست نبودن همکار بودن استاد من کاری که قبلا داشتم سه تاشون افغانی بودن و اگه حرف نمیزدن کسی نمیفهمید با اینکه اقا بودن اما به شدت تمیز مودب شریف یعنی اولین تحربه من با کار کردن با افغانی ها اونحا بود هرچند که مدیرمو بقیه ایرانی بودن اما من بیشتر با اونا تنها بودم نه هیزی دیدم ازشون نه دروغ نه حرف بد فقط احترام احترام صبح به صبح برام صبحانه درست میکردن هرچی که من میکفتم فلان کارو بهشون میگفتم غیر از چشم و انجام دادن چیز دیگه ای نمیشنیدم حتی یه جا یکیشون با یه ایرانی که اونم همکارم بود دعواش گرف گف اگه خانوم گلی اینجا نبود میدونستم چی بهت بگم‌ وقتی یه شب رفتم خونه دوستم شوهرش با دوستش شروع کردن از افغانی ها بد گفتن نمیشد مجلسو ترک کنم ولی هی تو ذهنم گفتم مه ببین اتفاقا افغانی ها فلانن بمانن هی حرف زدم با خودم که حرف بقیه روم تاثیر نزاره الان که از کارم اومدم شعبه دوممون طبقه پایینمون سه چهار نا افغانی داره منم طبقه بالا تنهام من جز ادب چیز دیگه ای ندیدم واقعا و دیدم به افغانی جماعت عوض شد خوبختانه اولین تجربه افغان داشتم چون قبلش تا حالا باهاشون کار نکرده بودم

    مورد بعدی در مورد ذهنیت بد درباره روابط عاطفیه من از بچگی چیزای خوبی درمورد روابط عاطفی نشنیدم بخاطر باورهای مذهبی و همش ذهنیت بد وارد رابطه شدم برای همین رابطه هنوز شکل نگرفته میپاشید چون من با ذهنیت و انتظارات منفی وارد میشدم و به قول شما با حالت دفاعیه که الان اون میخواد به من صدمه و اسیب بزنه و همین رفتارم باعث میشد اونم با حالت دفاعیه بیاد جلو و این تجربه زیبارو همیشه از دست دادم

    یا بارها پشت خود من تو محل کارم قبل اینکه منو ببینن انقدر حرف زدن که وقتی بعدها منو شناختن بهم گفتن که چقدر اشتباه فکر میکردن و چقدر تفاوت دارم من با اون چیزی که فکر میکردن یا خود من درمورد مدیر الانم چقدر خرف منفی شنیده بودم که عصبیه و فلانو فلان ولی من تا رفتم دیدمش تا منو دید باهام اکی بود طوری که من گفتم پس بقیه چی میگن هرچند که من اونمقع رو دوره مقدس عزت نفس داشتم کار میکردم و گندش نکرده بودم اونم وجه خوبشو به من نشون داد که همش بهم میگه توهم عین زینب دخترم میمونی

    واقعا از خدا ممنونم که شمارو هدایت میکنه که از یه توت فرنگی ساده دنیای درس بگیرین و ازشما ممنونم که به ساده ترین گفتار میاین این اگاهی نابو به ما به اشتزاک میزارید استاد جانم عاشقتونم که ماشالا سلطان جذابیت میشید روز به روز خدایا شکرت بابت این مسیر عصبی جدید درپناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ «27»

    هان اى روح آرام یافته!

    ارْجِعِی إِلى‌ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً «28»

    به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او راضى و او از تو راضى است.

    فَادْخُلِی فِی عِبادِی «29»

    پس در زمره‌ى بندگان من درآى.

    وَ ادْخُلِی جَنَّتِی «30»

    و به بهشت من داخل شو!

    =================================

    سلام به استاد توحیدی عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به هم خانواده ای های نازنینم در این مکان بهشتی

    الهی که حال دلتون مثبت به توان بینهایت باشه و مومنتومهای مثبت نیرومند در تمام زندگیتون جاری باشه

    استاد جان واقعاً حیرانم از داستان  ذهن و نحوه کارکردش

    کل زندگی ما بر اساس باورها و ذهنیتمونه

    چقدر این داستان مومنتوم که توی دوره شگفت انگیز هم جهت با جریان خداوند توضیحش میدین و ما داریم یاد میگیریم بحث جالب و بسیار بسیار مهمیه

    همونطور که تو کامنتهای قبلیم گفتم ذهنیتم معمولاً مثبته، هر روز با شوق و امید و انتظارات مثبت از خواب بیدار میشم و توی دفتر شکرگزاری و تمرین ستاره قطبیم می نویسم امروز هم یکی از بهترین روزهای زندگیمه پر از اتفاقات مثبت، (دقت کردم دیدم این رو هم تکاملی اومدم جلو)

    و واقعاً هر روزم پر از اتفاقات مثبته، البته ما دانشجوهای شما میدونیم که اتفاقات زندگیمونو خودمون خلق می کنیم با افکار و باورها و کانون توجهمون

    و همونطور که تو این فایل گفتین هم اتفاقات خوب رو جذب می کنم و هم اینکه از دل اتفاقات و شرایط خنثی نکات خوب و مثبتی رو بیرون میکشم و به اونا توجه می کنم، کلاً در هر شرایطی دنبال نکات مثبت و زیباییها میگردم

    خدا رو میلیاردها بار شکر که این روزهام پر از اتفاقات ریز و درشت خوبه

    دقیقاً بر عکس مثالی که در مورد ذهنیت منفی گفتین من از چند روز قبل از شروع سال جدید  هم به خودم و هم  موقعی که با دخترام تماس تصویری داشتیم میگفتم چه شود سال آینده مون، چه حجم عظیمی از اتفاقات زیبا رو قراره تجربه کنیم

    و تو این دو سه روزه اول سال اینقدر داره اتفاقات خوب  رخ میده که روزی چندین بار میگم سالی که نکوست از بهارش پیداست

    استاد جانم چیزهای جالبی داره برام اتفاق می افته، مثلاً سود سهام عدالت که معمولاً در روزهای پایانی سال به کارت افراد واریز میشه، هر سال مبلغش برای من و همسرم یک اندازه بود؛ ولی اینبار آخرای اسفند ماه برای همسرم 805 هزار تومن واریز شد و برای من 936 هزار تومن بود!!!

    هر چند که مبلغش خیلی جزئیه و اصلاً به حساب نمیاد و تأثیری تو زندگیم نداره ولی مهم اصل موضوع و اون تفاوته است که بوجود اومده

    خدا رو شکر روز بروز نقطه های آبی بیشتری از بچه های سایت  بهشتیمون هدیه میگیرم

    برای تولدم که در اول فروردن هست هدایای بسیار بسیار ارزشمندی دریافت کردماز بعضی از دوستانم و عمیقاً در دریای احساس خوشبختی غوطه ور شدم، دخترام که در آمریکا و کانادا هستن میخواستن برام مدال و زنجیر طلا هدیه بدن، پولشو به کارتم ریختن و گفتن برم چیزی که مورد پسندم باشه بخرم

    بقول بعضی از بچه های سایت اگه بخوام همه اتفاقات خوبی که داره برام رخ میده رو بنویسم کتاب قطوری میشه

    امروز بعد از نماز ظهر  و قبل از اینکه نماز عصر رو بخونم انگار حسی بمن گفت در کمد دیواری رو باز کنم که یه چیزایی از وسائل دخترام توی اون کمد هست، باز کردم و چند تا آلبوم و یه عالمه عکسهای بزرگ خوشگل خوشگل از خودم و دخترام دیدم که خیلی وقت بود ندیده بودم، و یه جعبه خیلی قشنگ دیدم  که توش سکه های پول زیاد و جورواجوری بود از چند کشور، من قبلاً این جعبه و این سکه ها رو دیده بودم، ولی امروز دیدم که زیر سکه ها چندتا ورق اسکناس هم هست که تابحال ندیده بودم، یکیش اسکناس یک دلاری امریکا بود!!! کلی ذوق کردم  و تأیید و تحسین کردم نشانه های ثروت و فراوونی رو

    بر مشامم میرسد  بوی ثروت و دلار آمریکا(خخخخ)

    خدایا شکرت برای این لحظه  و این حال خوبم

    خدایا شکرت برای همه نعمتهام

    استاد جانم مثل همیشه سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خیلی دوستون دارم

    به امید دیدنتون و در آغوش گرفتنتون در بهترین زمان و بهترین مکان

    در پناه خدا هر روز بیشتر و بیشتر هم جهت با جریان خداوند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      سعیده گفته:
      مدت عضویت: 419 روز

      سلام خانم سلیمی بزرگوار.

      امیدوارم حالتون عالی باشه و همواره بر مومنتوم مثبت سوار باشید.

      تولدتون هزاران بار مبارک باشه عزیز دلم.

      خیلی دوستتون دارم.

      حقیقتا یه خواسته ای دارم که توی روابط عاطفی با همسرم برام اتفاق بیفته و چون عاشقانه شما رو دنبال میکنم،توی یکی از کامنتاتون خوندم که بین شما و همسرتون اون اتفاقی که من 14 ساله میخوام برام بیفته،اتفاق افتاده.

      و شاید دیگه برای شما و خیلی از بچه های سایت عادی عادی عادی باشه.

      ولی برای من میتونه معجزه باشه.

      میتونه یه سورپرایز بزرگ باشه.

      همیشه وقتی به اون خواسته ام فکر میکنم قشنگ شما میاید تو ذهنم.

      با خودم میگم اگر برای خانم فاطمه سلیمی این اتفاق افتاده،برای منم قطعا میفته.

      خلاصه ببینید چطور خدا ادم رو هدایت میکنه.

      امروز تولد خواهرم بود و من فراموش کرده بودم.

      خواهری که هر سال تولد من یادش بود و زنگ میزد تبریک میگفت و هدیه هم واسم شارژ پولی میفرستاد.

      ولی خدارو شکر خیلی به موقع کامنت شما رو دیدم و بلافاصله یاد تولد خواهرم افتادم.

      و سریع با خواهرم تماس گرفتم و بعدش هم سیم کارتشو براش شارژ کردم.

      اونم تماس گرفت و خیلی تشکر کرد و گفت سورپرایز شدم.

      خدایا واقعا ازت ممنونم بابت هدایت دقیقت در زمان و مکان مناسب.

      خدا رو هزاران بار شاکرم بابت هدیه گرانبهایی که از دختران نازنینتون گرفتید.

      شکرگزارم به خاطر پیدا کردن دلار امریکا.

      واقعا چه حس خوبیه که سهام عدالتتون امسال بیشتر بوده.

      در پناه رب العالمین ارزومندم به همه خواسته هاتون برسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1765 روز

        سلام سعیده جانم

        بقول سعیده رضایی عزیزم ماشاءالله چقدر سعیده داریم توی سایتمون!

        سعیده هم که میدونی چه معنای زیبایی داره؟؟!!

        خانم خوشبخت، سعادتمند،خجسته، مبارک!!!

        یعنی اگه فقط چند بار در روز به معنای اسمت توجه کنی خودش بتنهایی میتونه مومنتوم مثبت تشکیل بده!!!

        و منم اسمم تو شناسنامه و مدارک فاطمه است، ولی نامی که از اول تولدم همه منو صدا می کنن سُعاد هست که هم خانواده اسم شماست

        و یکی از دو خواهرام اسمش سعیده

        و یکی از دو برادرام اسمش سعید هست

        یعنی هم شما و هم ما حتی اگر فقط از نظر اسم حساب کنیم در جمع سعادتمندان هستیم،

        و همین نام نیک  نعمتیه که باید براش از خداوند تشکر کنیم

        مرسی برای پاسخ قشنگت

        و اینکه تولدمو تبریک گفتی و احساس زیبایی بمن هدیه دادی

        خدا رو شکر که کامنتم برای شما مفید بوده و حس خوبی بشما داده

        و تولد خواهر شما رو به یادت آورده

        سعیده جان  رابطه عاطفی من با همسرم بلطف هدایت خدا و عمل کردن به آموزه های استاد در این زمینه، خیلی قشنگتر شده

        هر چند که از اول هم خوب بوده و مسئله خاصی یا ادامه داری بین ما نبوده و همدیگه رو دوست داشتیم

        ولی قطعاً به این زیبایی نبوده

        و دو مورد مهم و تأثیرگذار در اینباره

        یکی اینکه شروع کردم ایشونو همون جوری که هست بپذیرم و نخوام تغییرش بدم

        دیگه اینکه شروع کردم

        به ابراز محبتم بهش

        مثلاً هر روز یا حتی دو سه روز یکبار بهش میگفتم دوسِت دارم، و اونم می گفت منم شما رو دوست دارم

        و البته در جواب به من می گفت ،

        اینجوری نبود که خودش از اول بگه

        و گاهی وقتها هم گونه شو می بوسیدم،

        در این مورد با توجه به باورهاش اوائل یه جورایی مقاومت داشت

        معتقد بود اینا بچه بازی یا تقلید از خارجی هاست

        و فقط یه لبخندی حاکی از رضایت میزد،

        یه مدت به همین ترتیب گذشت

        بعد از اون یه روز  وقتی  که گونه شو بوسیدم،

        خندید و گفت اینجوری که من بشما خیلی بدهکار میشم

        منم خندیدم و صورتمو نزدیک صورتش بردم و گفتم می تونی نقد حساب کنی تا بدهکار نشی!!

        اونم خنده اش گرفت و گفت راس میگی منطقیه

        و صورتمو بوسید

        و  به مرور و کم کم اونم از من یاد گرفت و خودش هم دیگه بمن میگه دوست دارم و یه وقتهایی همینجوری که من مشغول کار خودم هستم میاد گونه مو می بوسه

        و چیزی که خیلی معجزه می کنه اینه که

        ویژگیهای خوبشو که انصافاً خیلی زیاده، در جای مناسبش، هم به خودش میگم و هم  در حضور خودش وقتی که در جمعی مثلاً از بستگانمون هستیم میگم و ازش تعریف می کنم، بازم در جایی که احساس می کنم مناسبه

        پیشنهاد می کنم شما هم همین کارو انجام بدی

        البته با توجه به شرایط خودت

        خدا رو شکر که در کامنت اخیرت خوندم که اتفاقات خیلی خوبی بین شما و همسرت رخ داده

        و قطعاً نتیجه کار کردن شما روی خودت بوده

        مشتاقانه در انتظار نتایج خیلی عالی تر و درخشانترت هستم که بیایی و تو کامنتهات برامون بنویسی

        دوست دارم و روی ماهتو میبوسم

        هر روز بیشتر و بیشتر هم جهت با جریان خداوند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          سعیده گفته:
          مدت عضویت: 419 روز

          سلام خانم سلیمی بزرگوارم.

          امیدوارم‌حالتون عالی باشه و بر روی فرکانس سپاسگزاری سوار باشید.

          خانم سلیمی عزیز شما فقط بنویسید برامون…

          بنویسید. که چقدر توی تجربه هاتون اگاهی ها ها هست برای ما.

          چقدر ما رو رشد میده.

          چقدر درسها میگیریم.

          چقدر تجربیاتتون در زندگی ما کاربرد داره.

          چقدر برای ما الگوی خوبی هستید.

          به قول استادمون،چقدر الگوهای خوب،خوبند.

          خدا روشکر به خاطر وجود خودتون و خانواده ارزشمندتون.

          ازتون بی نهایت ممنونم خالصانه تجربیات ارزشمندتون رو با من به اشتراک گذاشتید.

          قطعا پاداشتون نزد خداست.

          اونجایی که گفتید اگر روزی چند بار به معنی اسمم توجه کنم خودش یه نوع ایجاد مومنتوم مثبته،

          چقدررررررر موضوع مومنتوم برای من ساده تر شد.

          فهمیدم که نباید سخت بگیرم به خودم وچقدرررر با چیزهای ساده هم میشه مومنتوم مثبت ایجاد کرد.

          شما گفتید نام نیک نعمتیه که باید براش سپاسگزاری کرد،دید من رو به سپاسگزاری خیلی وسیع تر کرد.تا حالا بابت نام نیکم سپاسگزار نبودم.

          الان که توی دوره هم جهت با جریان خداوند روی مبحث باور فراوانی و شکر گزاری هستیم متوجه میشم چقدر واجبه که بابت تک تک نعماتمون سپاسگزار باشیم.

          خانم سلیمی عزیزم قبل از اینکه از شما این کامنت ارزشمند رو دریافت کنم،خیلی برام سخت بود بیام و تو سایت بنویسم که خواسته من اینه که همسرم خودش بهم بگه دوستت دارم و ناگهانی گونمو ببوسه!

          ولی شما به راحتی و بدون ترس از قضاوت و شجاعانه اینو گفتید که اوایل برای شما هم اینطوری بوده ولی الان اوضاع به حالت دلخواه شما دراومده و همسر نازنینتون شما رو میبوسه و بهتون ابراز محبت میکنه.و بهتون میگه دوست دارم.

          چیزی که قبلا نبود ولی شما خلقش کردید.

          شما ایجادش کردید.

          وای خدای من اون وقتی که توی یکی از کامنت هاتون گفتید پشت میز سر درس و مشقتون بودید و همسرتون اومد شما رو بوسید قشننننگ شما وهمسرتون رو تصور کردم توی خونه ای خیلی تمیز و روحانی و نورانی با وسایل هایی بیشتر به رنگ‌ قهوه ای روشن که شما نشستید و همسرتون ایستاده.و نور خودشید هم داره از پنجره به هال خونه میتابه.

          چقدر صحنه ای که تجسم کردم نورانی بود.

          حتی حالت نشستن شما،میز و صندلیتون،…همه و همه برام قابل تجسم بود.

          هنوزم که هنوزه با تجسم اون صحنه غرق در احساس شادی میشم!

          من قبلا با احساس بد به همسرم میگفتم دوست دارم.

          از ته قلبم‌نبود.

          و از قانون فرکانس بی خبر بودم.

          بعد میگفتم چرا من به همسرم میگم‌ دوست دارم ولی اون نمیگه؟

          اما‌الان میفهمم‌ که فرکانس کار خودشو میکنه.

          الان مدتیه هر کاری میکنم با عشق براش انجام میدم.

          بی توقع.

          دارم تمرین میکنم که اونو همونجوری هست بپذیرم و با تمااااام ویژگی هاش دوستش داشته باشم.

          اصلا و به هیچ عنوان دیگه توی ذهنم هم نمیخوام که تغییر کنه.

          چه برسه که بخوام بهش بگم و دنبال تغییرش باشم.

          خلاصه منم میتونم خواسته ام رو خلق کنم همونطور که شما تونستید.

          و خلق شما مهر تاییدی شد که ممکنه.

          قلبم مدام بهم میگه بنویس،بنویس که به زودی میای توی سایت مینویسی که به خواستت توی روابط رسیدی!!!

          خواسته ای که 14 سال جنگیدی و بهش نرسیدی ولی الان با همجهت شدن با جریان خدا بهش رسیدی.

          ببخشید کامنتم طولانی شد.

          خیییییلی دلم میخواست بیشتر از اینها باهاتون صحبت کنم عزیز دلم.

          امیدوارم در زندگیتون روز به روز فضل الهی بیشتر و بیشتر جریان داشته باشه.

          عاشقتونم و در پناه خداوند مهربان میسپارمتون.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رستا گفته:
      مدت عضویت: 1547 روز

      بنام رب یکتا که هر چه دارم از اوست

      سلاااام مامان فاطمه عززززیز

      اول بگم من خیلی شما رو دوست دارم خییییلی

      خیلی وقته ایمیل کامنتاتون برام فعاله و هر روز تا جایی که مقدور باشه برام میخونم.

      بارها و بارها تو دلم تو ذهنم جواب دادم به کامنتاتون، با خنده‌هاتون خندیدم از ته دل ذوق کردم براتون، برا موفقیتهاتون، تجربیات قشنگتون، با اشکهای سپاسگزاریتون، اشک ذوق ریختم، خودتونو دختراتونو تحسین کردم و نگاهتون به زندگی رو، خیلی جاها مثال شما و دخترای گلتون رو زدم، اما کامنتی نذاشتم براتون . اینو بحساب این بذارید که در مدار الهی شما نبودم و دسترسی فرکانسیم به شما محدود بوده.

      ولیکن بسیار عاشق شما و نوشته‌هاتون شدم .

      چقدددددر خوشبختن فرزندان شما که مادری چون شما دارن . من بعنوان یه دختر، بزرگترین آرزوم همیشههههه داشتن مادری آگاه و سپاسگزار بوده و همیشه حسرت بردم به کسانی که چنین مادرانی دارن. چقدر حسودیم میشه به دختراتون

      متاسفانه توی عید بیشتر کامنتها رو نتونستم بخونم و جا موندم. الان میخوام تولدتونو تبریک بگم؛ تولدتون خییییلی مبااااارک ، انشاالله امسال سالی نیکو و پر برکت باشه براتون که مطمئنم هست با این پشتکاری که توی ارسال مومنتوم‌های مثبت دارید.

      این انرژی و عشق وجود شما بینظیره، برای من یه الگوی فوق‌العاده‌اید.

      منم آرزو میکنم انشاالله عمر خوبی از خدا بگیرم و تو سنین بالاتر بتونم انرژیمو حفظ کنم و همینطور پر نشاط و پرهیجان بمونم. آخه منم مثل شما فروردینی‌ام و به پر انرژی بودن و شاد بودن معروفم تو خانواده و بین دوستا م.

      راستی اسم سعاد هم خییییلی برازنده‌تونه .

      خلاصه که خیلی دوستون دارم و خیلی ازتون یاد گیرم ؛ از دلنوشته‌هاتون، از تجربیاتتون، از خاطرات گذشته‌تون و روزمرگی‌های قشنگتون .

      هنوزم وقتی چشمم به ظرفای شام تو ظرفشویی میفته، یاد کامنت شما میفتم که گفته بودین ده ساله که حتا یک شب، نذاشتید ظرف تو ظرفشوییتون بمونه . هضمش خیییلی سخته یعنی هنوز انگشت به دهنم .

      هیچی دیگه خییییلی تحسین برانگیزید و عاااااشقتونم

      بوووووس به گونه‌های قشنگتون 🫶🫀🫀🫀‍️🪷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1765 روز

        رستا جانم سلام

        خیلی خیلی ممنونم از پاسخ پر مهرت

        و از لطف و تحسینت

        و اینکه تولدمو تبریک گفتی

        من هم تولدتو تبریک میگم که فروردین ماه هست

        سال نو رو هم بشما تبریک میگم الهی که سالی پر از خیر و برکت نعمت و ثروت و سلامتی و شادی و لذت و اتفاقات خوب پر تکرار باشه برات، پر از مومنتومهای مثبتی که مثل گلوله برفی هی بزرگتر نیرومندتر بشه

        و امسال بهترین سالت باشه

        و هر سال هم بهتر از سال قبلت باشه

        رستا جانم اتفاقاً برعکسی که گفتی، خیلی خوش انرژی هستی و قلب زیبایی داری و مدارت بالاست  و همین کامنتت سند و مدرکشه

        شما پیام خود خدا بودی برای من

        بزار ماجرا رو تعریف کنم برات

        من دیروز از اولی که چشممو باز کردم اتفاقات خوب و همزمانیهای شیرین پشت سر هم برام رخ میداد،

        (و البته تقریباً چند وقتیه هر روزم همینطوره، اونم بخاطر اینه که از شروع پروژه گامها، خیلی بیشتر و بهتر و با استمرار دارم روی درسهای استاد کار می کنم

        کامنتهای بچه ها رو خیلی هاشو می خونم

        و خودم هم کامنت می نویسم)

        با یکی از دوستای خیلی عزیز و توحیدیم تقریباً از اول صبح تا شب چندین بار پیامهایی رد و بدل کردیم که همه توحیدی و خداگونه بود و بیشتر صحبت از خدا بود،

        و صبح دیدم نقطه آبی دارم، هی حال خوبم خوبتر میشد ، و غرق احساس سپاسگزاری بودم، اینقدر قلبی و عمیق سپاسگزاری میکردم که اشک از چشمام سرازیر میشد،

        خلاصه تا شب کارهای مفید انجام دادم

        و قبل از خواب  با احساس خیلی خوب و رضایتمندانه اتفاقات خوب دیروزمو  تو دفتر شکرگزاری و ستاره قطبیم نوشتم و بازم خیلی سپاسگزاری کردم و بازم اشکم سرازیر شد

        وقتی رفتم رو تخت که بخوابم گوشیمو باز کردم و دیدم باز هم نقطه آبی دارم! بلا فاصله خدا رو شکر کردم و بعد باز کردم و خوندم

        چقدر زیبا و لطیف و پر از احساس خوب نوشته بودی رستا جان

        دوباره گریه ام گرفت و با گریه خوندم،

        گفتم خدایا چقدر آخه مهربونی، چقدر بمن هدیه میدی!! و باز هم غرق سپاسگزاری شدم

        رستا جان دو مورد رو میخوام بهت بگم

        یکی اینکه سعی کن حسرت نخوری، برعکس،به نعمتهای خیلی خیلی زیادی که تو زندگیت هست توجه کنی و خیلی زیاد و قلبی سپاسگزاری کنی، مادر شما قطعاً ویژگیهای خوب خیلی زیادی داره، به اونا توجه کن و بخاطرشون از خدا سپاسگزاری کن،

        و محبتتو به مادرت بیشتر ابراز کن

        و بخصوص هر ویژگی خوبی که داره حتی اگر خیلی کم اهمیت بنظر بیاد بهش بگو

        و خواهی دید که معجزه می کنه

        دیگه اینکه در مورد این گفتی که ده ساله حتی یک شب هم نزاشتم ظرفهام تو ظرفشویی بمونه

        میخوام بگم که خیلی هم سخت نیست

        کافیه به خودت بگی

        من هم توانایی دارم که نزارم ظرفهام بمونه

        و هم اراده ی قوی دارم و هم پشتکار  دارم برای انجام دادنش

        و هم لایق ظرفشویی و آشپزخونه تمیز هستم

        و تازه وقتی که آدم آشپزخونه اش تمیز باشه خودش وقتی که نگاه می کنه چقدر لذت میبره

        و با کار خیلی کمتر آشپزخونه همیشه تمیزه

        و چقدر از نگرانی و استرس رها میشه…

        خیلی دوست دارم که مثل دخترام هستی

        و روی ماهتو میبوسم

        و به دستان پر مهر خدای نور و فراوونیها میسپارمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          رستا گفته:
          مدت عضویت: 1547 روز

          بنام ربّ یگانه و وهّاب

          سلام خانوم سلیمی بزرگوار مامان خوش‌قلب و مهربون سایت

          خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و برای من پاسخ نوشتید

          عاشق این فروتنی و مهربونیتونم که تو پاسخ کامنتهاتون موج میزنه.

          سال نوی شمام بسیار مبارک و نیکو پر از امید پر از حسّ خوب و سپاسگزاری، غرق در نور ربّ نعم‌المولیٰ و نعم‌النّصیر ، لبریز از شعف و شادمانی، هم‌فرکانس با ربّ‌العالمین و در نعمتها و عشق و سلامتی و ثروت غوطه‌ور باشید .

          عاشقتونم که اینقدر خوب رو خودتون کار میکنید و برای خودتون ارزش قائلید.

          خیلی خوشحالم که هر روز مینویسید « عمیقا سپاسگزاری میکنید و اشک شوق میریزید» این حال خوبتونو خریدارم 🫶

          خیلی درس داره برای من. میفهمم که باااااید خیلی بیشتر تمرین کنم رو خودم تا زودتر به این نقطه برسم که همش در حال سپاسگزاری و غرق در احساس خوب باشم.

          سپاسگزارم از راهنمایی‌های ارزشمندتون

          بزرگترین پاشنه آشیل من در رابطه با مادرمه، خیلی سخته ولی سعی میکنم به توصیه‌هاتون عمل کنم.

          و در مورد ظرفا، من روی نوشته‌ی قبلیم یه ویرایش زدم منتها اون روز سایت ارور میداد و ویرایشمو انجام نداد. من اینجوری ویرایش کرده بودم اون قسمت رو:

          شب بعد شام که میام پای ظرفشویی، قبل هر کاری، اول تو ذهنم مرور میشه که شما هیچ شبی ظرفی تو ظرفشویی نمیذارید. بعد با خودم میگم منم میتونم و شروع میکنم به شستن ظرفها که گاهی واقعا زیادن یا واقعا حالشو ندارم ، اما با این مرور، انرژی میگیرم و انجامش میدم ( تو پرانتز بگم گاهی هنوزم بعضی شبا ظرفا میمونه‌ها، من حالا حالاها کار دارم تا به پای شما برسم).

          این چند شب و حتا روزها سریع هر چی ظرف رفته تو ظرفشویی شستم. نذاشتم جمع بشه.

          حالا یه چیزی بگم شاید براتون جالب باشه ؛ مادر شوهر من تو این قضیه دقیقاً شبیه شماست. من یاد ندارم ظرف تو ظرفشوییش مونده باشه با اینکه سن بالایی داره و بنده خدا خیلی نحیفه، هیچوقت نمیذاره کاری رو زمین بمونه.

          راستی اینو بگم بهتون یکی از سپاسگزاریهای من بابت مادرشوهرمه که دقیقاً برعکس مادرم ، خیلی باهم خوبیم، عاشقانه بهم محبت داره و ازم تعریف میکنه. اینقدر این زن درجه یکه، شاده، سپاسگزاره و امیدوار که تو همه‌چی میشه الگو قرارش داد. سه تا دختر داره که بلطف خدا با نگرشهای مثبت و انگیزه‌ و ایمان همیشگیش، یکیشون رفته امریکا، یکیشون آلمان و یکیشون استرالیا . همه با تحصیلات و شرایط عالی.

          اولین بار که متوجه شدم دخترای عزیز شمام امریکا هستن و بسیار موفق یادم به مادرشوهرم افتاد، خیلی خوشحال شدم که نوشته‌های چنین الگوی موفقی رو دارم توی سایت میخونم.

          واقعا همیشه نعمت و الگوهای خوب تو زندگیمون هستن اگه نگاه تحسین‌برانگیز و سپاسگزارانه داشته باشیم . من یکی که باید هی تکرار کنم و بخودم بگم تا بتونم سپاسگزارتر باشم و این نعمتها برام عادی نشه.

          ممنونم مامان فاطمه‌ی عززززیز که بیادم آوردی تا امروز سپاسگزارتر باشم.

          خیییلی دوست‌داشتنی هستی خیییلی

          عااااشقتم 🫀🫀🫀🫂

          میسپارمتون به آغوش امن و مهربان ربّ العالمین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    استاد جان امروز اومدم توو سابت دیدم اطلاع رسانی کردین که دیروز هر کامنتی گذاشتیم ثبت نشده به خاطر همین من دوباره اومدم کامنت این فایلو بذارم

    درمورد پیش فرض های ذهنی یه مثالی درمورد خودم میزنم که به وضوح بهش رسیدم و اونم عمل لیزیکی بود که امسال تابستان برای چشمام انجام دادم و همه چیز از همون اول عالی پیش رفت چون من از چند نفر که این عملو انجام داده بودن سوال کردم و اونا همه راضی بودن و گفتن اصلا سخت نیست و به من توصیه کردن که حتما من هم انجامش بدم چون دیدم عالی میشه و دیگه از عینک زدن راحت میشم و من با خیال اینکه این عمل بسیار راحته در روز جراحی بسیار آرام بودم و اصلا استرس نداشتم در صورتی که چندنفر دیگه که اونجا بودن و میخواستن جراحی انجام بدن به شدت استرس داشتن و حتی یکی از آقایون از شدت استرس گریه کرد و من آرام آرام بودم که خب در حین عمل که هیچ مشکلی نداشتم و بعد از عمل هم دکترم گفته بود که هر روز ویتامین سی بخورم و پروتئین تا چشام زودتر جوش بخوره و من هر بار که ویتامین و گوشت میخوردم قشنگ احساس میکردم که داره میره چشامو ترمیم میکنه و بعد از پنج روز که رفتم پانسمانمو در بیارم دکتر بهم گفت چشات عالی جوش خورده و بودن اونجا کسایی که چشاشون اصلا جوش نخورده بود و بهشون گفت برید دو روز دیگه بیایید و الان هم بعد از گذت 8 ماه خدارو شکر چشام عالی میبینه و این اولین بار بود در زندگیم که من یک کاری رو با ذهنیت مثبت شروع کردم و کلا اتفاقات خوبی افتاد و من بسیار راضی بودم

    استاد عزیزم خیلی از شما ممنونم برای این فایلهای فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  10. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    گر بوَد اندیشه ات گُل،گلشنی

    ور بود خاری تو خود هیمه این گلخنی

    سلامی به سبزی و طراوت و بوی عطر ناب شکوفه های زیبای درختان

    محضر استاد ارزشمندم ومریم بانوی عزیزم

    و همه دوستانم در ادامه این‌مسیر لبریزاز آرامش

    خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم بابت باران دیشب که تا صبح می بارید و صبح که مثل هرروز با عشق و شکرگزاری و احساس عالی با عزیزدلم بیدار شدیم کلی ذوق کردیم از این حال و هوای بی نظیر و هدیه یک روز عالیه دیگر و فرصتی برای زیبا اندیشیدن و زیبا رفتار کردن .

    از همان اول صبح که بیدار می‌شوم سعی می کنم افسار ذهنم را به دستم بگیرم و به مسیر زیبا هدایتش کنم ودعوتش کنم که با هم امروز از لحظه لحظه زندگی لذّت برده تا تمام سیستم بدنم در تعادل به کار هوشمندانه خود ادامه دهند و با ورودی های مثبت ،فرکانسم در لِول بالا باشد ،

    چون وقتی حال دلت میزون هست ، آرامش داری و شکرگزار هستی ،انرژیت به طرز خارق العاده ای بالاست و این دریافت انرژی که هرروز از کائنات دریافت می کنم، بسته به احساس من دارد اگر احساسم عالی و مثبت هست به انرژیم اضافه می شود در غیر اینصورت من کاهش انرژی دارم و صددرصد به بدنم آسیب می زنم و بیماری ها به اشکال مختلف در بدنم خود را نشان می دهند پس همه چیز بستگی به من دارد و فکرهایی که در ذهن پرورش می دهم ،ذهنی که کارمند من باشد اون ذهن بهترین ذهن خواهد بود اما وقتی اربابم شد، می‌شود بدترین ارباب .

    چه زیبا گفته شده که انسانِ خردمند فرمانروایِ ذهن خویش است ،اگر من در این عصری که به عصر آگاهی نام‌گرفته است زندگی می کنم باید حواسم باشد که به چه چیزهایی توجه دارم و هرروز باید برای داشتن یک زندگیه لذّت بخش در مسیر درست، افکار زیبا را در ذهنم پرورش دهم و هر لحظه از خداوند هدایت بطلبم ،

    باورهای من اگر باورهای درستی باشند مثلا در مورد خلق یک رابطه عالی با عزیزدلم من هرروز سعی کنم روی نکات مثبت ایشان تمرکز بگذارم و از ته قلبم هر لحظه بابت وجودش خداروشکر کنم ، البته که ابتدا من خودم را باید دوست داشته باشم و به خودم احترام بگذارم تا بتوانم برخورد صحیح داشته و متقابلا رفتار درست دریافت کنم اما اگر مدام‌گله و شکایت و لجبازی باشد این رابطه سرانجامی ندارد چون من ذهنم رو درگیر او کرده و خودم در عذاب هستم و فقط تحمل می کنم و این تحمل آستانه ای دارد ،من هرروز از خداوند هدایت خواستم ،نوشتم و سعی کردم این رابطه هرروز با کیفیت تر شود ووقتی با تمام وجودت باور می کنی که تو لایق عالی ترین رابطه ای و مدام تکرار می کنی و با رفتارهایت و تغییراتی که باید آن را وسعت می بخشی دنیا ناگزیر می‌شود به تغییرات تو در مسیر درست با باورهای درست پاسخ دهد و در واقع خودش یک رشد است یک شکوفائی و این را من آرام و پیوسته هرروز تمرین کردم و به لطف خداوند هرروز عالی تر خودش را نشان‌ می دهد .

    این مسیر آنقدر داشته های مثبت برایم به همراه داشته و دارد که اگر یکی از بی نهایت داشته هایی که باعث شد من تغییرات شگرفی در وجود و زندگیم داشته باشم رو بیان کنم ،خودباوری ام بود و خلق باورهای مثبت در ذهنم نسبت به همه چیز که بعد در کنارش خداباوری را در ذهن و قلبم نهادینه کردم و ایمانم روز به روز به خداوند بیشتروبیشتر شد و دیگر نگران هیچ چیز نشدم ،فقط سعی کردم سمت خودم را که توسط استاد آموخته بودم را بدرستی و آگاهانه انجام دهم و آن درک قوانین الهی و پیاده کردن شان در گفتار،رفتارو کردارم بود و بعد نتایجش این شد که من در تمام جنبه های زندگیم رشد و پیشرفت خود را شاهد بودم و هرروز این تمرین و تکرار ها با عشق ادامه دارد چون

    تحت هر شرایطی آرامش دارم،حال دلم عالیست و

    عادت کرده ام هر لحظه خداروشکر بگویم، شکر کردن هایی که فقط زبانی نباشد بلکه با تمام‌وجودم بیان کنم و تاثیرگذار در حال و احوالم و به طبع در زندگیم خود را نشان می دهد،

    به هر جا که می نگرم شکرش بر زبانم جاریست نوشتن احساساتم در این لحظه را نمی توانم بیان کنم اما همین قدر برای شما عزیزانم می گویم که یک آسودگی خاصی رو تجربه می کنم ،یک نوع اعتمادو باور قوی،

    در مدیتیشن هایی که انجام می دهم آن رابیشتر درک می کنم یک لحظه ذهنم درگیر چیزی نمی شود و من بیشتر وقتها احساس می کنم چهارزانو روبه روی دریا نشسته ام و مراقبه می کنم و فقط داشته هایم را بر زبانم جاری کرده و شکر خداوند را می گویم،

    من هرروز زندگیم را غرق معجزه می بینم …‌‌‌‌..

    چه تکاملی طی شد تا امروز ذهن و قلب و روح و روانم و جسمم آرامش وصف ناپذیری زیر سایه ایمان ،توکل و صبوری و امید را تجربه کند و آن را تا زنده هستم سعی کنم هر لحظه با تمام تاروپود وجودم پیوندی عمیق بزنم و

    زندگی یادم داده حس خوشبختی توی آدما مثل اثر انگشته ،منحصر به فرده ! حس خوشبختی برای من لذّت بردن از خوشی های ساده زندگیه ،خدایاشکرت.

    آنقدر زندگی رو ساده و راحت گرفته ام که فقط داره بهم خوش می گذره و همه چیز را به دستان پرقدرت خداوندم سپرده ام همانطور که تا به امروز این سپردن نتیجه داده و میوه هایش ذهن آرام و قلبی لبریززاز عشق خداوند،

    آرامش و آسایش،

    سلامتی،خوشبختی، آزادی زمانی،مکانی ،خیروبرکت و فراوانی ،عاشق خودم بودن،رابطه عالی، ایمان به خدا در هر شرایطی، صاحب خانه ویلایی و کسب و کار و……

    و بی نهایت نعمت های فراوان دیگر که درادامه دادنم در این مسیر جادویی و لبریز از معجزه ، دریافت می کنم.

    خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت، سربلند، موفق با ذهنی بازوقلبی آرام بدرخشید ،عاشقتونم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: