در این قسمت، استاد عباسمنش از خلال تجربیاتی که دانشجویان در بخش نظرات قسمت قبل نوشتهاند، این اصل مهم را به ما یادآوری میکند که:
اتفاقات به خودی خود هیچ معنای خاصی ندارند، اما این پیشفرضها ذهن و باورهای ما هستند که به آن اتفاقاتِ خنثی معنا میبخشند و آنها را به واقعیت زندگیمان تبدیل میکنند.
ما در تمام جنبههای زندگی خود، داریم اثر پیشفرضهای ذهنیمان را تجربه میکنیم؛ در کسبوکار، در روابط، در سلامتی و…
بنابراین، حالا که میبینیم چطور پیشفرضهای ذهن ما، رفتار و عملکرد ما را رهبری میکند و زندگی ما را — و حتی خود ما را — تحت کنترل دارد، باید حداقل در این موضوع تأمل کنیم که:
- آیا این پیشفرضهایی که خیلی راحت پذیرفتهام و هرگز درستی آنها را زیر سؤال نبردهام، به من کمک میکنند یا به من آسیب میزنند؟
- آیا در خدمت من و خواستههایم هستند یا بر علیه من؟
- آیا این پیشفرضها، باور به امکانپذیر بودن خواستههایم را در ذهنم پرورش میدهند یا باور به غیرممکن بودن آنها را؟
- آیا رسیدن به خواستهها را برایم آسان میکنند یا سخت؟
مثلاً:
- پیشفرضهایی که دربارهی کسبوکار دارم، آیا به رشد کسبوکارم کمک کردهاند یا باعث شدهاند که موفقیت شغلی را غیرممکن تصور کنم؟
- پیشفرضهایی که دربارهی روابط دارم، آیا موجب تجربهی یک رابطهی عاشقانه، محترمانه و پایدار شدهاند یا من را به این باور رساندهاند که «پسر خوب» یا «دختر خوب» کم است و داشتن یک رابطهی موفق و عاشقانه، اصولاً غیرممکن است؟
توضیحات استاد عباسمنش و مثالهای روشن ایشان را در این قسمت بشنوید،
و با توجه به نکات مطرحشده، تجربههای شخصی خودتان دربارهی پیشفرضهای ذهنی و درسهایی که از این قسمت گرفتهاید را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم
مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3129MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 333MB34 دقیقه
سلام استاد عزیزم….
چقدر فایلهای فوق العاده ای هستن کلی مثال و نمونه یادم اومد وقتی کامنتای دوستان رو خوندید…
یه مثال میزنم توی حیطه ی کاری خودم
یه شاگرد خصوصی داشتم که خیلی توی زبان انگلیسی اشکال داشت و میخواست زبانش رو بهتر کنه
خلاصه جلسه اول گذشت
جلسه دوم گذشت، بعد نوبت ارزیابی رسید و باید هرآنچه که این دوجلسه خوندیم رو مرور میکردیم و در عمل استفاده میکردیم
بمن گفت که من باید یه چیزیو بهتون بگم :
من اصن ذهنم واسه زبان انگلیسی ساخته نشده کلا یادش نمیگیرم هزار بارم که بخونما یادش نمیگیرم
اصن من واسه این زبان ساخته نشدم فایده نداره
الانم خیلی خوندما اما مطمئنم شما بپرسید من هیچیییی بلد نیستم
گفتم خب امتحان میکنیم شروع کردم به پرسیدن و واقعا همین طور بود!
گفتم چرا باید یکی این پیش فرض رو داشته باشه؟؟؟
با خودم گفتم باید از یه طریق دیگه وارد شم ببینم میتونم متوجهش بشم و یه تغییراتی ایجاد کنم
پرسیدم چه چیزای از زبان انگلیسی بلدی؟ یکیشو الان بمن یاد بده فکر کن معلمی!
گفت باشه فلان چیزو خیلی خوب بلدم
این عین جملش بود که:(فلان مبحث رو خیلی خوب بلدم)
شرروع کرد یاد دادن بمن و توضیح دادن خیلی خوب
بهش گفتم اینو چجوری یاد گرفتی؟
گفت خب تمرین کردم!
و بعد پرسیدم این مگه جزو زبان انگلیسی نبود؟
گفت چرا گفتم چطور اینو تمرین کردی یاد گرفتی ولی اونارو که یاد نگرفتی چون ذهنت ساخته نشده واسش؟
اگر تونستی اینو یاد بگیری اینام میتونی
جفتش جزوی از زبان انگلیسیه!!!
ذهنتم که همونه
خلاصه با این ذهنیت تونست نیمی از سوال هارو جواب بده
با اینکه اول کلاس هیچی جواب نداد
این مبحث پیش فرض هارو که گوش کردم
در واقع منظورم سری فایلهای توت فرنگی میلیون دلاری کلی ایده اومد توی ذهنم برای کارم
چون مشکل عموم مردم همین پیش فرض هاست برای یادگیری انگلیسی
من چند تا شاگرد دارم اول که اومده بودن مادرشون با من صحبت کرد گفت پسرای من میترسن از زبان انگلیسی ایشالا که بتونن اینجا ادامه بدن
و خیلی بمن کمک کرد که جلسات رو چجوری باهاشون پیش ببرم
و حاالا جوری شده با عشق میان کلاس و میخونن و شدن زرنگ ترین شاگرد های کلاسم که واقعا بلدن و کلی ذوق میکنن
این پیش فرض ها میتونن آینده ی مارو رقم بزنن
که من به کجا برسم یا حتی به عنوان معلم چقدر بتونم تاثیر بذارم تا یک نفر با پیش فرض اشتباه رو مخصوصا بچه ها رو تغییراتی رو درشون ایجاد کنم که از چیزی بترسن ولی بعد عاشقش بشن
و در نهایت وقتی از شاگردام میپرسم سخت ترین چیزی که توی زبان انگلیسی یاد گرفتید چی بوده اکثرشون بگن هیچی
و جالب تر اینکه اوناییم که مبحثی رو بگن سخته نظرات متفاوت باشه
یکی بگه مبحث رنگ ها یکی بگه اعضای بدن و…
و متوجه شدم که پیش فرض ها تفاوت هارو ایجاد کرده
مشکل اکثرا همینه که سخته زبان
نمیشه اصن ما واسش ساخته نشدیم
و همین میتونه باعث بشه اون عشق به زبان کمرنگ بشه یا ناامیدی ایجاد کنه و…. هزارویک اتفاق بعدش رو
چیزی بجز باور ها و پیش فرض ها نتایج رو رقم نمیزنه…