در این قسمت، استاد عباسمنش از خلال تجربیاتی که دانشجویان در بخش نظرات قسمت قبل نوشتهاند، این اصل مهم را به ما یادآوری میکند که:
اتفاقات به خودی خود هیچ معنای خاصی ندارند، اما این پیشفرضها ذهن و باورهای ما هستند که به آن اتفاقاتِ خنثی معنا میبخشند و آنها را به واقعیت زندگیمان تبدیل میکنند.
ما در تمام جنبههای زندگی خود، داریم اثر پیشفرضهای ذهنیمان را تجربه میکنیم؛ در کسبوکار، در روابط، در سلامتی و…
بنابراین، حالا که میبینیم چطور پیشفرضهای ذهن ما، رفتار و عملکرد ما را رهبری میکند و زندگی ما را — و حتی خود ما را — تحت کنترل دارد، باید حداقل در این موضوع تأمل کنیم که:
- آیا این پیشفرضهایی که خیلی راحت پذیرفتهام و هرگز درستی آنها را زیر سؤال نبردهام، به من کمک میکنند یا به من آسیب میزنند؟
- آیا در خدمت من و خواستههایم هستند یا بر علیه من؟
- آیا این پیشفرضها، باور به امکانپذیر بودن خواستههایم را در ذهنم پرورش میدهند یا باور به غیرممکن بودن آنها را؟
- آیا رسیدن به خواستهها را برایم آسان میکنند یا سخت؟
مثلاً:
- پیشفرضهایی که دربارهی کسبوکار دارم، آیا به رشد کسبوکارم کمک کردهاند یا باعث شدهاند که موفقیت شغلی را غیرممکن تصور کنم؟
- پیشفرضهایی که دربارهی روابط دارم، آیا موجب تجربهی یک رابطهی عاشقانه، محترمانه و پایدار شدهاند یا من را به این باور رساندهاند که «پسر خوب» یا «دختر خوب» کم است و داشتن یک رابطهی موفق و عاشقانه، اصولاً غیرممکن است؟
توضیحات استاد عباسمنش و مثالهای روشن ایشان را در این قسمت بشنوید،
و با توجه به نکات مطرحشده، تجربههای شخصی خودتان دربارهی پیشفرضهای ذهنی و درسهایی که از این قسمت گرفتهاید را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم
مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3129MB34 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 333MB34 دقیقه
سلام و رحمت الله و برکاته
دیدگاه و نظرم راجب به همین توت فرنگی 19 دلاری یه حسی یادم اومد اینکه توی اوج کرونا وقتی همه ناراحت بودن و ترسیده بودن و هرکدوم با سه تا ماسکه رو هم میخواستن خودشونو خفه کنن و واقعا کل فامیل بهم ریخته بودن و اصلا هیچ چیز خوبی نمی شنیدی و به چشم سر هیچ چیز خوبی
نمی دیدی
فقط حرف از ترس و پیشگیری و مرگ و میر و
انواع واکسن وچیزای وحشتناک دیگه..
اما من قلبم و حسم خوش بود اصلا باورم نمیشد که خدای من همچین آزمایش سختی رو بندازه گردنم شاد بودم و هیچ اعتقادی به ماسک نداشتم و باورم این بود که اصلا مریض نمیشیم منو همسرم نهایتش سالی یک بار یه سرماخوردگی خفیف 48 ساعته و جز این هیچی نیس و هیچ علاقه ای به دنبال کردن اخبار نداشتم باورتون میشه از بس توی قلبم با خدای خودم خودمو قدرتمند حس میکردم که وقتی ترس دیگران و یا حتی عزیزان نزدیکمو
می دیدم توی قلبم خندم میگرفت و همه چی واسه من عادی و نرمال و عالی بود
سال اول گذشت سال دوم کرونا بود فک کنم دقیق نمیدونم که عموم کروناگرفت و بستری شد و گفتن اصلا اوضاش خوب نیس
و بعدش دخترش بستری شد ینی دختر عموم که زن داداشمم میشد اونم گفتن وضش خوب نیس و ترس شدید عزیزانمو گرفت و همه در پی واکسن و یا اینکه کدوم واکسن بهتره پریشان بودن
اما من فقط دعا کردم و شاد بودم از اجابتش و اصلا انگار همه چی برام مثل یه بازی بود مث یه فیلم که میدونستم آخرش خوب میشه
و همین طورم شد اگرچه به عزیزانم خیلی سخت گذشت و فقط قلب من به اذن الله و به سبب چن تا کلیپ از استاد بزرگوارم آروم شده بود وتونسته بودم خودمو آروم کنم و باورم رو توی قلب و ذهنم عالی و قدرتمند کنم خیلی دوس دارم توی همه ی زمینه ها همین قدر شاد و آروم باشم واقعا اینجوری آدم طعم زندگی کردن رو می چشه
توی همین اتفاقا بود که پسرعموی پدرم به خاطر بیماری کبد چندین ماه بستری بود و بعدش وفات کرد و توی اون مراسم همه ماسک داشتن و به من که هیچ ماسکی نداشتم خیره شده بودن
میتونستم از نگاهشون بخونم که مگه دیونم بدون ماسک..
و من آزاد و رها و راحت و خوش نفس
می کشیدم و اونا همشون چون جمعیت زیاد بود و ترس شدید داشتن به تنگی نفس می افتادن.
و بعدش خواهر زن عموم اونم کرونا گرفت و مشکل کلیه هم داشت دوسش داشتم اما اونم فوت شد و دیگه به خاطر کرونای شدید یه داستانی بود کم مونده بود اون بنده ی خدا رو ول کنن فرار کنند
با هر بدبختی بود مراسمش تموم شد و من بدون ماسک راحت اونجا بودم و حتی دخترای اون بنده خدا رو که وفات کرده بود بغلم میگرفتم و بهشون آرامش میدادم در حالی که تا لحظه ی آخر پیش مادرشون بودن و تشخیص کروناشونم مثبت بود اما واسم اهمیتی نداشت و به اذن الله مریض هم نشدم و تموم.
خیلی سعی و تلاش دارم که از همه نظر عالی باشم و
دوره ی هم جهت با جریان خداوند به نظرم عالی و
تمومه دوره ها عالین
شاد و سلامت باشید