درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3 - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-9.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-25 23:00:252025-04-30 07:29:45درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد گرامیم و دوستان عزیزم. دقیقا برای من هم این تجربه رو دارم درست من همیشه باور داشتم خوابهای من همیشه تعبیر دارند یدفعه میخواستم برم امتحان رانندگی بدم شب خواب دیدم یه دختره خیلی خوشگل با چشمان آبی بدنیا آوردم صبح که از خواب بیدارشدم گفتم من با این خوابی که دیدم مطمئنم که قبول میشم شک ندارم این دفعه دومم بودقبلا امتحان شهر رو رد شده بودم خلاصه با باور تعبیر خوابم که اتفاق خوب برام میفته وقبول میشم رفتم سر امتحان رانندگی درشهر 4 نفر سوار ماشین شدیم که امتحان بدیم من نفر سوم بودم من که امتحان دادم پارک دوبل بلد نبودم درست انجام ندادم ولی باخودم گفتم امکان نداره قبول نشم که سرهنگ یواشکی بهم گفت برو یه دور بزن دوباره بیا امتحان بده چون دست فرمونت عالیه فقط پارک دوبل بلد نیستی خواست جلوی دیگران نگه من قبولم با اون پارک دوبلم چون همه رد شدند من رفتم 3 ساعت بعدآمدم دوباره ازم امتحان گرفت گفت قبولی واین بخاطرهمون پیش فرض و باورم بود .
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم
الهه ام
وقتی عرفان به دنیا اومد خیلی گریه های شدید میکردو یکی از برادرشوهرام بنده خدا خیلی اعتقاد به دعا و اینا داره خلاصه ایشون اومدیک دعا نوشت دادبه من گفت اینو بزار زیر بالشت عرفان دیگه گریه نمیکنه اما پیش فرض ذهنی من این بود که اینکارها مسخره بازیه و هیچ وقت باور نکردم و گریه های عرفان آروم نشد که هیچ بدترم شد
یکی دیگه تا تو خونه ما دلدرد سردرد هرچی درد بود میگرفتیم باعرق نعنا سریع خوب میشدیم و هنوز که هنوزه در ذهن من هست و واقعا خوب میشم
درمورد ادم های اطرافم هروقت من در ذهنم نسبت به اون فرد بی خیال بودم یا به نکات مثبتش فکر میکردم اون طرف هم باهام رفتار خوبی داشت و برعکس اگه پیش فرض بدی داشتم یا مغرور میشد یا متلک گو بالاخره جوری میشد که آخرش حال خودم گرفته میشد
استاد هرچقدر درمورد خالق بودن خودمون بگید بازهم کمه واقعا باید بیشتر روش کار کنم و حواسم به ذهنم باشه تا کنترلش از دستم درنره که زندگیم رو به باد میده و هرچقدر میگذره بیشتر متوجه میشم چقدر کانون توجه مهمه و چقدر مهمه که با کی داریم معاشرت میکنیم فقط خدا داره کمکم میکنه دراین راه ثابت قدم باشم و چقدر سپاسگذارشم که همیشه هست
خدا شمارو برای ما حفظ کنه استاد عزیزم سپاسگذار شمام به خاطر همه چی دوستتون دارم
به نام خدای عادل، که مهمترین و درست ترین نشانهی عدلش، اینه که هر کس به اندازهی ظرفیت کنترل ذهنش نتیجه میگیره.
چقدر چسبید به من این فایل استاد.
چقدر خندیدم و کیف کردم از خوندن تجربیات دوستام؛ و چقدر منو به فکر فرو برد که :
– بساز تو ذهنت اون چیزی که میخوای نتیجشو در زندگی واقعیت ببینی. –
چند تا مثال بزنم از خودم :
من چند سال پیش سرما خورده بودم و یه بار رفته بودم دکتر و خوب نشده بودم چون چندتا قرص ساده داده بود و تو ذهن من بی ارزش و کم اثر بودن. یه شب با اصرار بابام دوباره رفتیم دکتر و من تو ماشین وقتی داشتیم میرفتیم اصلا حالم خوب نبود. دقیقا یادمه که اونجا به مامانم گفتم : اگه به من سرم بزنه من خوب خوب میشم؛ من فقط با سرم خوب میشم. خودمو میشناسم. وقتی وارد مطب شدم، دکتر بهم گفت باید چند روز داروهاتو مصرف میکردی چون باید دورهش بگذره دیگه. گفتم نه آقای دکتر شما یه سرم به من وصل کن من حالم خوب میشه. و وقتی دوباره توی ماشین نشستیم، من به مامانم گفتم آخیش؛ ببین خوب خوب شدم. من باید حتما سرم میزدم. اونجا مامانم جمله ای بهم گفت که تا خونه بهش فکر کردم. گفت : تو باور کردی که فقط با سرم خوب میشی؛ به خاطر همینه که با هیچی غیر از سرم حالت خوب نمیشه. چون عملا اصلا باورشون نداری. و من الان که این فایل رو گوش دادم، یاد اون موقع افتادم. چقدر مامانم درست میگفت. من باور کرده بودم. و جهان هم بازتاب باور های ماست. خدایا شکرت…
یه مثال دیگه :
من توی مدرسه، با اینکه همهی درسام نمراتش عالیه، حتی ریاضی و زبان و تاریخ و اینها که در نظر بقیه سخته، برای من آسونه و نمرش رو میگیرم؛ اما هیچوقت نتونستم توی درس جغرافی نمرهی خوبی بگیرم. حالا چرا!؟ پارسال اولین باری که امتحان جغرافی دادیم، من یخورده بد دادم و نمرهی کامل رو نگرفتم. 18 شدم. بعد از اون، من باور کردم که من نمیتونم جغرافی رو بیست بگیرم. الان که دارم فکر میکنم، میبینم من همیشه به مامانم و دوستام و اینا میگم : من همهی نمره هام خوبه ها؛ فقط این جغرافیا. این جغرافی رو هرکاری کنم نمیتونم. نمیشه انگار. و چون این رو باور کردم، همیشه یه شرایطی پیش میاد که من روز قبل امتحان جغرافی نتونم بخونم، یا سر جلسه مشکلی برام پیش بیاد، خلاصه هر چیزی که باعث بشه من خوب ندم اون امتحان رو. مثلا خرداد پارسال، من همهی امتحانام رو به بهترین شکل ممکن دادم. ولی دوباره جغرافیم رو کم گرفتم. چون شب قبلش مهمونی بودیم و من نتونستم بخونم. و این هم به خاطر باور خودم بود که من نمیتونم نمرهی کامل بگیرم.
خدایا شکرت که ما همه چیز رو داریم خودمون رقم میزنیم. و میتونیم هرجوری که دوست داریم زندگیمون رو خلق کنیم.
بازم اگه مثالی از خودم یادم اومد، تو قسمت های بعد مینویسم.
در پناه الله یکتا، شاد و سلامت باشید :)
به نام خدا
.
خدایا شکرت
.
من از وقتی با برنامه های شما استاد آشنا شدم اونقدر شما واقعی و روراست و با صداقت کامل با من حرف می زدید که هر چی که شما می گفتید من همون آنی باور می کردم
من سراغ هر بیرنسی رفتم همین طور نگاه می کردم چون باورهای محدود کننده ی زیادی داشتند حتی
از نظر مالی در اوج بودن ها ولی باورهای محدود کننده اونها نمی گذاشت اونها به پله های بالاتری صعود کنند .
من خودم وقتی از قانون تجسم خبردار شدم دیگه البته که به اندازه ی مدارم اونقدر به خواسته هام رسیدم خدا را شکر فقط چون باور کردم که هر آنچه که می خواهم را تجسم کنم بدستش می آورم .
یه جاهایی هم که تجسم می کردم نمیشد و نمی شود الان دیگه مطمئنم احساسم خوب نبوده وگرنه قانون تجسم سر جای خودش است .
یه مثال امروزم را بگم .
من تجسم کردم امروز مبلغ 500 هزار تومان به حسابم واریز شده
بعد رها کردم و چسبیدم به زندگیم
بعد از حدود دو ساعت به طرز جادویی و باور نکردنی همین مبلغ به حسابم واریز شد….
إلهی شکر
وقتی استاد گفتید «« من صد در صد خالق شرایط زندگی خودم هستم »» دیگه خواب من تنظیم شد . دیگه چک و چونه نمی زنم . دیگه آرام شدم.ووو
چی بگم استاد ….
هر چی بگم کم گفتم …..
خدایا شکرت برای وجودتون استاد عزبزم
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر جهان هستی
خدایا شکرت جهان قانون دارد
خدایا شکرت جهان با قانون کار می کند .
سلام ب استاد عزیزم و تمام بچههای خانواده بزرگ عباس منش
سال جدید رو ب همه تبریک میگم و امیدوارم امسال بهترین سال زندگیتون باشه
جالبه استاد وقتی داستان های بچهها رو تعریف کردید تازه فهمیدم ک چه جالب میشه ب این داستان توت فرنگی 19 دلاری نگاه کرد.
مثال من در مورد خداوند
من تا وقتی که با شما آشنا نبودم همیشه توی فکرم خداوند ی ادم قدرتمند بدجنس خشن بود ک همیشه ما رو با بی پولی و بدبختی آزمایش میکنه و اگ از آزمایش هاش با قزولی بیرون بیای یا نیای هم دوباره ی امتحان سخت تر ازت میگیره چون همیشه اطرافیانم هم میخوندن این ضرب المثل رو که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند.
و بعد از آشنایی با شما و عوض شدن این دید ک نه بابا برعکس خداوند بسیار مهربان زیبا روزی رسان است و هربلایی سرمون میاد بخاطر افکار خودمونه زندگیم بقول شما بصورت کاملا طبیعی یک چرخش 360 درجه کرد و همه چیز زندگی ام از پول و درامد و همسر و بچه هام فرق کرد و زندگی روی خوشش رو ب ما نشون داد.
یعنی استاد من توی 12 سال گذشته از زندگی مشترکم حتی یک دونه سفر باهم نرفتیم ولی خدا شاهد از وقتی با شما آشنا شدم اینقدر سفر رفتیم ک اطرافیان نزدیکمون ب من میگن مارکوپلو
جالبه دیروز یعنی تاریخ 1404.1.6 برنامه زندگی پس از زندگی یک نفر رو اورده ک تجربه مرگ رو داشت ، نکته جالب اینجا بود ک این بنده خدا وقتی ب دنیا برمی گرده همش ترس و توهم داشته و شب ها خوابش نمیبرده حتی گفت من قوی ترین قرص های خواب رو مصرف میکردم ولی خوابم نمیبرده و ب مدت چهار سال شب تا صبح ب خدا میگفتم ک خدا ب خاطر کدوم اشتباه این چیزها رو نشون من داده
بعد از چهارسال سوار یک تاکسی میشه و اتفاقی در مورد تجربه اش با راننده تاکسی شروع به صحبت میکنه و اونجا راننده تاکسی بهش میگه چقدر خدا دوستت داشته ک برگشتی معلوم نیست کی دعات کرده ک برگشتی
برو هرشب نماز شکر بخون ک خدا اینقدر دوستت داشته و برگشتی
جالبه انسانی ک چهار سال خودشو بدبخت میدونسته و شب خواب نداشته ب این نتیجه میرسه اشتباه فکر می کرده و تازه خدا دوستش هم داشته و شروع میکنه ب نماز شکر خوندن دیگ شب ها با آرامش میخوابه و دیگ قرص هم مصرف نمیکنه.
واقعا این مغز ما هست ک ما با افکارمون بهش فرمان می دیم و نتیجه زنذگیمون رو رقم میزنه.
خدایا بابت این استاد عزیزم و قرار گرفتن در معرض این اطلاعات از تو هزاران بار سپاسگزارم.
استاد عاشقتم
به نام خداوند بخشنده ومهربان
با سلام به استاد عزیزم واستاد شایسته مهربانم
و سلام به همه دوستانم در این سایت الهی
سال نو رو به همتون تبریک میگم
اومدم در مورد دوتا از تجربه های خودم در مورد این فایل بنویسم
چند ماه پیش من یک خرید اینترنتی داشتم و ایندفعه آدرس خونه رو از خیابون دیگه ای نوشتم(خونه ما از دو طرف میشه ادرس رو داد منطقه های پستی هر سمت فرق داره)
خلاصه من ایندفعه آدرس رو از سمتی که هیچ وقت از اون طرف آدرس نمیدم رو دادم
چند روز که گذشت و کد پیگیری مرسوله ام رو زدم تو سایت پست دیدم که نوشته بسته دست پستچیه ،نمیدونم چیشد که من رفتم تو برنامه نشان ببینم آدرس این اداره پست جدیده کجاست، که رفتم توقسمت نظرات وتمام نظراتی که خوندم در مورد این. مرکز پست منفی بود، ونوشته بودن که هیچ وقت بسته رو نیاوردن وهمیشه خودمون رفتیم گرفتیم، توی تمام این کامنت ها یک نفر نوشته بود تشکر میکنم از آقای فلانی که بسته ام رو آوردن وحتی با اینکه من خونه هم نبودم بهم زنگ زدن.
اینجا ذهنم داشت نجوا میکرد که حالا از این طرف آدرس دادی باید خودت بری اداره بسته رو بگیری و نمیارن والکی میگن آوردیم شما نبودین.
یهویی یه حس بهم گفت نه هر چیزی که توباورش کنی همون میشه، دوباره رفتم توسایت پست ودیدم بسته ام دست همون آقای پستچی که یک نفر تو کامنت ها ازش تشکر کرده بود، ومن اینجا خوشحال وخندان شدم که به نجواها گوش نکردم و دقیقا یک ساعت بعد بسته ام رو آوردن.
داستان دوم برمیگرده به منو و عشقم که ایشون معتقده رستوران های عضو اسنپ فود وتپسی فود غذاهای مونده و بی کیفیتشون رو میفرستن واگه ما حضوری بریم همون رستوران کیفیت غذا متفاوته، که من اینو به هیچ وجه قبول نداشتم
و جالبه اینه که ما از رستورانی که همیشه حضوری ازش غذا میگیریم، ایندفه از طریق اسنپ فود غذا گرفتیم اما عشقم چون معتقد بود کیفیت غذا حضوری و آنلاین فرق داره بعد از خوردن غذا دستگاه گوارشش کلا به هم ریخته بود، اما من چون معتقد بودم که هیچ فرقی توکیفیت ندارن کاملا حالم خوب بود.
اینا دوتا از تجربیات من بود
امیدوارم خداوند همه مون رو به راه راست هدایت کنه، به راه کسانی که بهشون نعمت، ثروت ،سلامتی و سعادت دردنیا وآخرت داده.
بنام خدای رزاق و وهاب
سلام ودرود برشما استاد عشق
درود فراوان به دوستان گلم
واقعا من هم به این مورد که درس خیلی
خیلی خوبی بهم داد. در چند سال پیش
که بیماری بنام کرونا اومده بود تنها کسی
که رعایت نمیکرد من بودم تو کل قبیله اه
که هی بهم میگفتن تو زنده نمیمونی
تو اون دوران هم من فایلهای زیبا و با
عشق استاد رو گوش میکردم تازه آشنا
شده بودم . و توی درون خودم فقط فکر
خدا و صحبتهای زیبایی شما بودم
حتا خیلی از فامیل های من با اون که
خیلی خیلی رعایت کردن مبتلا شدن و
خداروشکر هیچ کدام فوت نکردن
خداروشکر که هستی استاد
صدهزار مرتبه شکرت خدا
سلام و رحمت الله و برکاته
دیدگاه و نظرم راجب به همین توت فرنگی 19 دلاری یه حسی یادم اومد اینکه توی اوج کرونا وقتی همه ناراحت بودن و ترسیده بودن و هرکدوم با سه تا ماسکه رو هم میخواستن خودشونو خفه کنن و واقعا کل فامیل بهم ریخته بودن و اصلا هیچ چیز خوبی نمی شنیدی و به چشم سر هیچ چیز خوبی
نمی دیدی
فقط حرف از ترس و پیشگیری و مرگ و میر و
انواع واکسن وچیزای وحشتناک دیگه..
اما من قلبم و حسم خوش بود اصلا باورم نمیشد که خدای من همچین آزمایش سختی رو بندازه گردنم شاد بودم و هیچ اعتقادی به ماسک نداشتم و باورم این بود که اصلا مریض نمیشیم منو همسرم نهایتش سالی یک بار یه سرماخوردگی خفیف 48 ساعته و جز این هیچی نیس و هیچ علاقه ای به دنبال کردن اخبار نداشتم باورتون میشه از بس توی قلبم با خدای خودم خودمو قدرتمند حس میکردم که وقتی ترس دیگران و یا حتی عزیزان نزدیکمو
می دیدم توی قلبم خندم میگرفت و همه چی واسه من عادی و نرمال و عالی بود
سال اول گذشت سال دوم کرونا بود فک کنم دقیق نمیدونم که عموم کروناگرفت و بستری شد و گفتن اصلا اوضاش خوب نیس
و بعدش دخترش بستری شد ینی دختر عموم که زن داداشمم میشد اونم گفتن وضش خوب نیس و ترس شدید عزیزانمو گرفت و همه در پی واکسن و یا اینکه کدوم واکسن بهتره پریشان بودن
اما من فقط دعا کردم و شاد بودم از اجابتش و اصلا انگار همه چی برام مثل یه بازی بود مث یه فیلم که میدونستم آخرش خوب میشه
و همین طورم شد اگرچه به عزیزانم خیلی سخت گذشت و فقط قلب من به اذن الله و به سبب چن تا کلیپ از استاد بزرگوارم آروم شده بود وتونسته بودم خودمو آروم کنم و باورم رو توی قلب و ذهنم عالی و قدرتمند کنم خیلی دوس دارم توی همه ی زمینه ها همین قدر شاد و آروم باشم واقعا اینجوری آدم طعم زندگی کردن رو می چشه
توی همین اتفاقا بود که پسرعموی پدرم به خاطر بیماری کبد چندین ماه بستری بود و بعدش وفات کرد و توی اون مراسم همه ماسک داشتن و به من که هیچ ماسکی نداشتم خیره شده بودن
میتونستم از نگاهشون بخونم که مگه دیونم بدون ماسک..
و من آزاد و رها و راحت و خوش نفس
می کشیدم و اونا همشون چون جمعیت زیاد بود و ترس شدید داشتن به تنگی نفس می افتادن.
و بعدش خواهر زن عموم اونم کرونا گرفت و مشکل کلیه هم داشت دوسش داشتم اما اونم فوت شد و دیگه به خاطر کرونای شدید یه داستانی بود کم مونده بود اون بنده ی خدا رو ول کنن فرار کنند
با هر بدبختی بود مراسمش تموم شد و من بدون ماسک راحت اونجا بودم و حتی دخترای اون بنده خدا رو که وفات کرده بود بغلم میگرفتم و بهشون آرامش میدادم در حالی که تا لحظه ی آخر پیش مادرشون بودن و تشخیص کروناشونم مثبت بود اما واسم اهمیتی نداشت و به اذن الله مریض هم نشدم و تموم.
خیلی سعی و تلاش دارم که از همه نظر عالی باشم و
دوره ی هم جهت با جریان خداوند به نظرم عالی و
تمومه دوره ها عالین
شاد و سلامت باشید
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
یک پیش فرض و یک باوری بین عموم هست باور اینکه خود ارضایی بدترین کاری که به بدن انسان ها می تونه صدمه بزنه،من چون در اینستاگرام راجع به چیزهایی که برا بدن خوبه و …رو گوش میدم اینا رو داخل اکسپلور یا پیج ها می بینم،یعنی چون به صورت پیش فرض این بهشون القا شده دیگه نمیرن دنبالش و حتی بگی هم باور نمیکنن،من حتی پیج هایی رو دیدم که به خدا ربط میدن و اون رو ربط میدن به یکسری انرژی ها،یا اینکه چنان گارد میگیرن مردم که حتی نوشته بود داخل یک پیج روانشناس معتبر راجع بهش پستی گذاشته بود در مورد فواید و قدرت خلاقیت، کامنت ها رو میخوندی همه خندیده بودند،و مسخره بازی در میوردن چون احمقانه فرض کرده بودند،یا چنان ازش یکسری بدبختی ها رو کشونده بودند بیرون که ادم هر یک خطش رو میخوند یک سکته ناقص میزد،ولی تا اینکه من با یک پیجی اشنا شدم مربوط به یک خانم دکتری که ساکن امریکا بودند و سکس لوژیک فک کنم اسم تخصصشون بود ایشون با منابع علمی و کاملا مربوط به تخصصشون بود امده بودند تک تک باورهای عموم رو بررسی کرده بودند و بهشون پاسخ علمی میدادند و حتی بعضی اوقات خیلی مطالب براشون خنده دار بود و کلا یک هایلایت کامل رو برای مبحث خود ارضایی گذاشته بودند.یعنی ببینید چقدر پیش فرض های مردم حتی در مورد اسمش و حتی یکسری باورهای مذهبی باعث شده بود که عملا کسی سراغ یکسری مطالب علمی هم نره،که حتی بخاد یکسری توضیحات رو گوش بده.یعنی کافیه به یکی بگی کلمه ش رو اصلا گوش نمیده.اونقدر که این پیش فرض هم استرس اور و هم اضطراب اور برای همه شده.و کسی هم عملا گیر کرده و می ترسه حتی بخونه یا بدونه راجع بهش.چون سریع همه نسبت بهش گارد میگیرن.و حتی اون ادم ممکن از چشم بقیه بیفته.یا حتی بخان راجع بهش قضاوت هایی بکنن.
یا مثلا لیزر چقدر اوایل یکسری عکس ها و چقدر بیماری ها راجع بهش زده بودند و چقدر من اون سال ها فهمیده بودم و ترسیدم و نرفتم.اما بازهم یک پزشک خانم ایرانی تبار ساکن امریکا بنده خدا امد دقیق توضیح داد.و با فکت علمی حالا تو هی به مادرت بگو به فلانی بگو.اونقدر این پیش فرض قوی هست که نگو.
یا در مورد پرتز سینه بازهم راجع بهش این خانم دکتر هم صحبت کردند با فکت علمی با کلی توضیحات منطقی و علمی.
یکسری پیش فرض ها اونقدر سفت چسبیده شده به ذهن ادم که اون شخص حتی یک بار از خودش نپرسیده خب چرا؟چرا واسه من؟ایا این علمی؟چرا واسه فلانی پس اینجور اتفاق ها نمی افته.
واقعا این فایل مصادف شده بود به اون پیج اون خانم دکتر عزیز و به جا بود خیلی سپاس گزارم.
به نام خداوند هدایتگرم به سمت سادگی و راحتی و آسانی و لذت و عشق و برکت و نعمت و خوشبختی و سعادت و سلامتی
سلااااام به استادانم
سلااام به همه دوستانم
چقدر داستان های دوستان آشناست
هممون شنیدیم و دیدیم و حتی تجربه کردیم
به خاطر باور چشم زخم اسفند دود میکردیم و جواب میگرفتیم و روزی که دود نمیکردیم دلیل اتفاقات رو توی چشم نظر میدیدیم
چقدر تصمیماتمون رو گره زدیم به استخاره و خودمون رو محدود کردیم
چقدر به خاطر باورهای محدود و ذهنیت های کمبود و پیش فرض های نامناسب شرک کردیم
ولی عوضش الان چقدر خوبه که به قانون آگاه شدیم و آگاهانه داریم تلاش میکنیم جایگزین کنبم با پیش فرض های سازنده
من وقتی بچه هام یکم احساس سرماخوردگی دارن بدون هیچ دارویی با خوردن عسل و ابلیمو خوب خوب میشن
با اینکه بچه هام مثل من و همسرجان طبق قانون سلامتی غذا نمیخورن به فست اعتقاد دارن و وقتی بالای 12 ساعت غذا نمیخورن کلی حالشون خوبه و احساس سبکی میکنن
یه مثال دیگه از خودم بگم که من همیشه ذهنیت دارم که همسرم جیبش پرپوله و هر درخواستی دارم انجام میشه خداروشکرررر
من یکی از پسرام خیلیییییی پسر مودب خوبیه و این احساس رو به کل خانوادم انتقال دادم یه سفری پیش اومد که دو روز پسرم تنها با ابجیام رفتن سفر و همشون بهم پیام دادن و گفتن معراج خیلیییی عاقل و فهمیده و خوبه و از این به بعد همه جا میبریمش
واقعااااااا این ذهنیت خیلیییی مهمه
خداروشکرررررررر
آگاهانه بیایم از این قانون پیش فرض و ذهنیت به نفع خودمون استفاده کنیم و اتفاقات خنثی و یا حتی بد رو تبدیل کنیم به اتفاقات خوب
اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارن
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم سمانه دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلاااام به شما دوست بزرگوار
خیلیییی سپاسگزارم از شما که به کامنت من توجه کردید و پاسخ دادید
سپاسگزارم بابت این حس فوق العاده ای که انتقال دادین بهم
همیشه توی نوشتن کامنت هام از خدا میخوام هدایتم کنه به سمت سادگی و راحتی
و کمکم کنه تا از تجربه هام بگم
یکی از سخت ترین کارها واسه من نوشتن کامنت بود ولی از زمانی که به خودم تعهد دادم اینکارو انجام بدم و به دل محدودیت ها برم و از خدا هم خواستم هدایتم کنه برام خیلیییی ساده تر شده
خداروشکررررر