درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4

هدف من از سری فایل‌های «درس‌های توت‌فرنگی ۱۹ دلاری» این است که قانون جهان را درک کنیم و از این قانون برای تجربه‌ی خوشبختی در تمام جنبه‌های زندگی بهره‌برداری کنیم. هدف من این است که دانشجویانم این اصل را درک کنند که:
حالا که ذهن ما چنین توانایی باورنکردنی‌ای برای تبدیل پیش‌فرض‌های خود به تجربیات زندگی دارد، چگونه می‌توانیم از این ویژگی ذهن، به نفع خود بهره‌مند شویم؟

این مفهوم در همه‌ی جنبه‌ها صادق است که مهمترین آن، باورهایی است که نسبت به خداوند در ذهن خود داریم. خداوند به عنوان نیروی مطلقی که این جهان را خلق کرده و هدایت می کند.

چه باوری نسبت به خداوند داری؟!
آیا باورهای تو نسبت به خداوند، زندگی‌ات را با جریان نعمت و برکت هم‌جهت نگه داشته یا از این جریان دور ساخته است؟!

زیرا طبق قانون خداوند، تو همان‌طور که خداوند را در ذهنت می‌سازی، ویژگی‌های این نیرو در تجربه‌ی زندگی‌ات ظاهر می‌شود.

  • اگر خداوند را حامی خودت می‌بینی، خداوند به عنوان حامی و کارساز تو در زندگی‌ات ظاهر می‌شود.
    اگر به خاطر گذشته، احساس گناه داری و خود را لایق دریافت نعمت‌ها و هدایت‌ها نمی‌دانی، این باور، دسترسی تو را به این برکت‌ها قطع می‌کند.
    اگر باور کرده‌ای که باید زجر بکشی تا لایق هدایت‌ها و نعمت‌های خداوند شوی، در این مدار قرار می‌گیری و زندگی برایت به رنجی تمام‌نشدنی تبدیل می‌شود.
  • اما اگر باور کنی خداوند—به‌عنوان نیرویی که تمام جهان را مدیریت می‌کند—بیشتر از تو می‌خواهد که در خوشبختی زندگی کنی؛
    اگر باور کنی خداوند برایت آسانی می‌خواهد نه سختی؛
    اگر باور کنی خداوند حامی و کارساز توست،

دیگر ترسی از ورود به مسیر تحقق خواسته ات نداری، دیگر تمرکزت بر موانع مسیر خواسته‌ات نخواهد بود، چون این باور در تو شکل گرفته که: «خداوند بیشتر از من می‌خواهد که پیشرفت کنم، و در این مسیر، پشت من است و حمایتم می‌کند.»

سال‌ها پیش، وقتی تازه وارد این مسیر شده بودم و این اصل را فهمیدم، در قلبم صدای خداوند را شنیدم که به من وعده می‌داد:
«تو فقط این مسیر را ادامه بده. من هرچه بخواهی، به تو می‌بخشم. آن‌قدر نعمت به تو می‌بخشم که نتوانی بشماری؛ آن‌قدر نعمت می‌دهم تا راضی شوی… فقط ادامه بده.»

من در حالی‌که شرایط زندگی‌ام بسیار سخت بود، حتی کفش مناسبی برای پوشیدن نداشتم و بدهکار بودم، این وعده‌ی خداوند را باور کردم و حجت بر من تمام شد.
جالب است که هم‌زمان، به آیه‌ای از قرآن هدایت شدم با این مضمون: «کیست وفادارتر از خداوند به عهد خویش؟»

من میلیون‌ها بار این وعده‌ی خداوند را در ذهنم تکرار کرده‌ام. هر بار با موقعیت سختی روبه‌رو می‌شدم، این وعده را به خودم یادآوری می‌کردم و سعی می‌کردم به آن اعتماد کنم و فقط بر انجام وظیفه‌ی خودم تمرکز کنم.
و شرایط زندگی من به گونه‌ای تغییر کرد که به هر آنچه خواسته‌ام، رسیده‌ام.

الان خداوند آن‌قدر به من ثروت داده که نمی‌دانم چقدر دارایی دارم… و همچنان در حال ادامه‌دادن این مسیر هستم.


هدف من از تولید دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند»، همراه‌کردن دانشجویانم با خودم در این مسیر است. مسیرى که نه‌تنها نتیجه‌اش نعمت و خوشبختی است، بلکه حرکت در آن، پر از همواری و رضایت است.

تمرکز من در این دوره، ایجاد مسیرهای عصبی جدید در ذهن دانشجوست برای شکل‌گیری باورهای قدرتمندکننده‌ی مرجع که او را با جریان خداوند هم‌جهت نگه می‌دارند و آسان می شود برای آسانی ها.

اساس این باورهای مرجع، توحید است. به همین دلیل، در این دوره من مرتباً به منطق‌های خداوند در آیات توحیدی قرآن رجوع می‌کنم.

این دوره، دانشجویان را در سطحی بسیار عمیق با نحوه‌ی کارکرد فرکانس آشنا می‌کند. به‌گونه‌ای که دانشجو، از خلال تجربیات روزانه، احساسات، عادت‌های رفتاری، واکنش‌ها و کانون توجه خود،
به‌خوبی مانند یک استاد هوشیار درمی‌یابد که:
✅ چه روندی از فرکانس و افکار، او را از جریان خداوند دور می‌کند و در طی یک فرآیند، وارد مسیر ناهموار و سختی می‌سازد؛
و
✅ چه روندی از فرکانس و افکار، او را روی شانه‌های خداوند می‌نشاند و در یک فرآیند مستمر، چرخ زندگی‌اش را در تمام ابعاد، هماهنگ می‌کند.

به این ترتیب، اهرم رنج و لذتی قدرتمند در ذهن او شکل می‌گیرد که با اصلاح مداوم کانون توجه و عادت‌های رفتاری‌اش، او را مرتباً با خواسته‌اش هم‌فرکانس نگه می‌دارد و این فرکانس را آن‌قدر تقویت می‌کند که خواسته، در زندگی‌اش ظاهر می‌شود. به همین دلیل، این دوره را می‌توان استاد به‌ثمررسانی خواسته‌های نیمه‌کاره رهاشده نامید.


این قسمت شامل منطق‌هایی قوی برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره‌ی خداوند است. توضیحات این قسمت را بشنوید و تجربیات خود را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.

مشتاق خواندن تجربیات سازنده‌ی تک‌تک شما هستم. 


مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    111MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آسیه رمضانی» در این صفحه: 1
  1. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2308 روز

    سلام به استاد دانا و گرانبهای خودم

    سلام به خانم شایسته عزیز دل همه

    و سلام به تمام دوستان ارزشمندم در سایت و این کلاس توحیدی در تمام ابعاد زندگی

    وقتی فایل توت فرنگی نوزده دلاری تو پیج اینستای استاد بارگزاری شد ، ناخواسته یه حسی بهم گفت اینو بفرست برای یکی از دوستام که تقریبا تو این فضا هم هست .

    فایل رو براش فوروارد کردم و بعد وارد سایت شد و سلسله فایل های توت فرنگی رو نگاه کرد و یه تجربه مشابه از بازی ذهن رو برام نوشت و من گفتم از طرف این دوستم اینجا تو سایت کامنت بذارم تا همههه این اتفاق رو بخونن و ایمان و باورشون قوی بشه .

    به نقل از دوست عزیزم :

    “”” این قضیه توت فرنگی رو من تو زندگیم از سال 68 تا 90 ب چشم دیدم ک چطوری تاثیر داره .

    پدربزرگ من سال 68با سردرد های عجیب و طولانی و ممتد رف پیش دکتر خلعتبری

    ما اون زمان تهران زندگی میکردیم

    از شمال اومدن خونه ما تهران

    با پدرم رفتن بیمارستان آرات پیش دکتر خلعتبری متخصص مغز و اعصاب

    یسری آزمایشات و ام آر ای و اینا متوجه شدن پدربزرگم تومور تو جمجش داره

    قرار بر این شد ک نمونه برداری کنن تا ببینن بدخیمه یا خوش خیم

    پدربزرگ من هم خدابیامرز بشدت آدم جان ترس و مریضی ترسی بود

    بعد نمونه برداری مشخص شد تومور ن تنها بد خیمه ،جایی از مغز رشد کرده ک قابل جراحی نیس

    بخاطر ریسک بالا عمل،و اینکه احتمال فلج شدن و نابینا شدن بیمار وجود داشت

    پدرم خدابیامرز ب دکتر گفت اگ مریض متوجه وضعیت بیماریش بشه ،از ترس ب یک هفته نمی‌رسه ،میمیره

    دکتر گفت ب بیمار نگین ،اصلا هم پی درمان نباشین ک اذیت نشه،نهایت 1تا دوسال بیشتر از عمرش نمونده بزارین بی خبر از مشکلش عمر کنه تا این مدت کوتاه زمین گیر نشه

    ی مخدر خاب آور ب پدربزرگم زدن

    دو سه ساعت خابید

    بعد ک بیدار شد

    پدرم میگف دکتر اومد بالا سرش

    گف ما از راه بینی جراحی کردیم لخته خون بود تو سرت درآوردیم

    الان هم خوب خوب شدی آقای صفایی نگران چیزی نباش

    چنتا قرص هم می‌نویسم هر وقت سر درد داشتی بخور

    این قرص‌ها خیلی قوی هستن درجا سردردت خوب میشه

    این قرص‌ها و فقط برا بیمارهایی مث شما میدم قرص معمولی نیس

    حالا قرصش چی بود استامینوفن 500معمولی

    پدرم می‌خرید می‌ریخت تو ی جعبه دارو

    هر وقت تومور باعث سردرد پدربزرگم میشد

    پدرم ی دونه بهش میداد

    تو باورت نمیشه سردرد تومور مغزی ک با مخدر آروم نمیشه با استامینوفن 500 خوب میشد

    چون پدربزرگم باور داشت این قرص امریکاییه و مخصوص سردرد اینه دکتر براش داده

    از این قضیه هم تو تمام سال عمر پدربزرگم فقط پدرم و مادرم و عمه بزرگم مطلع بودن

    حالا ببین مریضی ک دکتر خلعتبری گف نهایت دوسال زنده بمونه

    32سال عمر کرد

    خود دکتر زودتر از پدربزرگم مُرد

    این 3ماه اخر عمر ک پدربزرگم دوباره سردرد میشد

    پدرم ی بار مدارک پزشکی مربوط ب اون سال رو برده بود پیش دکتر اصغری جراح مغز و اعصاب

    بعد دکتر گف این عکسا برا چند سال قبله

    پدرم گفت مربوط ب سال 68

    دکتر گف خو این بیمار ک الان سالهاس مرده ،این عکسا چ ربطی ب بیمار الان داره

    ک‌پدرم گف این عکسا برا همین بیمار الانه اونا مدارک مربوط ب سال 68هس ک آوردم شما ببینی

    دکتر هنگ کرده بود

    میگف این ک هنوز زندس فقط معجزس

    این الان باید سی سال از مرگش گذشته باشه ،چطوری زندس با چ‌دارویی

    استامینوفن 500 ک پدرم میداد ب پدربزرگم همون توت فرنگی 19دلاری یا معجزه زندگی پدربزرگم بود “””

    اتفاق های زندگی ما چیزی جز افکار و ارتعاشات و فرکانس هایی نیست که ما میفرستیم .

    استاد عزیزم ازت دنیا دنیا دنیا سپاسگزارم که این اگاهی ها رو بهمون اموزش میدی و زندگی رو با عمل به اموزه هاتون برامون راحت تر میکنید .

    در پناه پروردگار همیشه مهربان باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: