درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «کیمیا قاسم پور» در این صفحه: 1
  1. -
    کیمیا قاسم پور گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    سلام استاد عزیزم

    کامنت یکی از دوستانم من رو به اینجا کشوند. به فایل زیبا شما، بهشت زیبا

    خدایا شکرت از این همه زیبایی و نعمتی به ما دادی️

    از خانم شایسته و از شما ممنونم که در مسیر زیبا پارادایس فیلم می‌گیرید. هم خودتون لذت می‌برید. هم اینکه ما گوش میدیم‌ و سرشار از عشق میشیم.

    استاد عزیزم در مورد ترس‌ها و انیمیشن زیبا گربه چکمه پوش صحبت کردید.

    من این فیلم زیبا رو قبلا دیدم؛ اما از این دیدگاه بهش نگاه کردم. هر چند که شخصیت سگ برای منم جذاب بود.

    اما قسمتی در مورد ترس‌ها گفتید، بیشترین جذابیت رو برام داشت.

    می‌تونم بگم استاد من از همه چیز می‌ترسیدم. همه چیز.

    قبل از دوره اعتمادبه‌نفس یه لیست بلند بالا تهیه کردم که من چنین ترس‌هایی دارم و باید به دل اونا قدم بذارم.

    مسیر واقعا برام تاریک بود و آموزش‌های شما مانند نوری مسیرم رو روشن کرد. به گوشه‌های تاریک ذهنم پا گذاشتم. به تک‌تک ترس‌ها حمله کردم.

    دوره اعتمادبه‌نفس اوج پیشرفت و تغییر من بود. وارد دنیای دیگری شدم. دنیایی که ترس جایی نداشت و شجاعت درونم فریاد می‌زد. به سمت ترس‌ها می‌رفتم. درخواست می‌کردم، آگهی بازرگانی رو انجام می‌دادم. برای بیشتر از 17تا جمع خوندم. تا اینکه خیلی خیلی بهتر شدم.

    اما می‌دونید. کم‌کم فهمیدم ترس‌های عمیق‌تری هم هست و آگهی بازرگانی قسمتی از اونا رو برام رو کرد. مثل ترس از حرف مردم، ترس از کوچک‌ترین واکنش آدم‌ها

    من رو به جایی رسونده بود که نمی‌تونستم حرف بزنم یا هول می‌کردم.

    اما الان به راحتی کلیپ می‌گیرم و داخل یوتیوب می‌ذارم. باورتون میشه؟ من قبلا هم تلاشم کردم؛ اما نشد.

    اما الان، الان تونستم.

    استاد عزیزم احساس می‌کنم ترس‌ها و نگرانی‌ها کم‌کم از ریشه خشک میشه و از بین میره.

    الان که یادم میاد. سگ که هیچی، من جوری از آدم‌ها فرار می‌کردم که انگار میخان منو بخورن!

    حتی سر این قضایا با مامانم درگیر می‌شدم که نمیام مهمونی، از جمع‌ها و بعضی آدم‌ها به شدت ترس داشتم و فرار می‌کردم.

    اما خدا کم‌کم منو با قرآنش آشنا کرد‌. از طریق یکی از بچه‌های همین سایت ایشون بی‌نظیر هستن.

    خلاصه کلی آیه‌ها رو خوندیم و معنی کردیم. کم‌کم فهمیدم قضیه این نبوده اصلاً

    فقط باید از خدا بترسم و بس

    این آیه‌ها آرامش رو به درون من تزریق می‌کرد و من چقدر بهش نیاز داشتم. چقدر ایمانم قوی‌تر شد. هنوز جای کار داره؛ اما تغییرات رو حس می‌کنم. اینکه نرم‌تر شدم. غرورم گذاشتم کنار. حرف‌ آدم‌ها برام مهم نیست. کار خودم انجام میدم.

    من هر روز این آیه‌ها رو می‌خونم و هر روز بیشتر دیوانه خدا و توحیدش میشم. دلم می‌خواد بیشتر به سمتش برم. یه جورایی اعتمادبه‌نفس من با توحید تکمیل شد.

    انگار همه‌ی شاخه‌‌ها و ریشه‌ها به خدا میرسه. از هر جهت بری، به خدا میرسی.

    حتی از نظر مالی، بازم به خدا میرسی.

    کل قضیه همینه، خدا. خدا در تاروپود زندگی ما هس️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: