درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «داود نیکزاد» در این صفحه: 3
  1. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    همینمون مونده بود استاد درباره کارتون ها صحبت کنه

    سلام عرض میکنم خدمت استاد بزرگوارم و مریم جان و همه دوستان

    استاد بعد از شنیدن فایل که کلی اشکم در می اومد بلا فاصله رفتم فیلمو دیدم که وقتی گفته هاتو توش متوجه میشدم بازم گریم میگرفت

    فکر نمیکردم از یک انیمیشن انقدر تاثیر بگیرم

    و استاد خیلی قشنگ به قوانین اشاره کردن در لحظه زندگی کردن از زندگی و داشته ها لذت بردن روبه رو شدن با ترسها

    و برام سوال شد که چطور شده که استاد و مریم خانم به کارتون نگاه کردن

    تازه کلی هم قوانین را درش بررسی کردن

    ولی یادم افتاد کار اونه

    اونه که هدایت کرده

    استاد از ترس ها گفتید

    ما خیلی میترسیم

    بنظرم بی دلیل نیست که در باره پول همومون این همه مشکل داریم

    چون پول چیزیه که بیشتر از همه چیز ازش میترسیم

    ما میتریسم از پول خرج کردن اینکه داریم یا نداریم هم مهم نیست در هر دو صورت میترسیم

    یادمه زمانهایی که پول نداشتم

    و نمیتونستم خیلی از وسایل رو بخرم

    و از اون زمانها ترس از خرج کردن رفته تو خونم

    چند روز پیش یه سری وسایل داروخانه لازممون شد و من باید تهیش میکردم از طرفی تعطیلات بود و احتمال دادیم اصلا پیدا نشه

    از طرف دیگر باید براشون پول هزینه میکردم که جزء وسایلی بود که میتونست اصلا لازممونم نشه که شده بود

    خلاصه رفتمو تهشون کردم

    با اینکه این همه رو خودم کار میکنم ولی اینکه چند هزینه شد و چقدر تو کارتم موندو یکم بهش توجه داشتم در واقع میترسم از کم شدن پول

    ولی زود تونستم احساسمو خوب کنم و به همسرمم یادآوری کردم که زمانهایی بود که من پول نداشتم که حتی خرجش کنم

    و جای هیچ نگرانی بابت خرج کردنشم نداشتم چون نبود

    اما الان دارم مهم نیست که برای چه هدف مهمتری دارم پول جم میکنم مهم اینه که الان من وسیله ای لازم دارم و باید بخرمش و خدا را شکر پولشو دارم

    پس چرا هنوز میترسم از کم شدن پول

    ضمن اینکه به لطف خدا تو این تعطیلات داروخانه باز بود و جنس مورد نظرمو تهیه کردم

    اگه تعطیل بودن چی حالا تو هرچی هم پول داشته باش

    خلاصه اینو مثال زدم برای اینکه ما از پول خرج کردن میترسیم و هروقتم که میترسیم پول مثل اون گرگ داستان باهامون به جنگ و دعوا میپردازه و میگه من برای لذت بردن تو از زندگی ام چرا ازم میترسی

    میخواهم هر وقت پول خرج کردم اون گرگ با دو تا داسش رو تجسم کنم و بگم اگه از پول بترسم نمیتونم از زندگیم لذت ببرم

    ممنونم استاد بخاطر این فایلهای بینظیرتون

    چه کرده اید واقعا شاهکاری هستید برای جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  2. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    سلام یگانه بانو

    خیلی لذت میبرم از همه کامنتهاتون خیلی از دوستان را نشانه گرفتم که کامنتهای بسیار زیبا و تاثیر گذار میذارن

    که هر کدومشون یک استاد یا معلمی هستن برام

    داستانی که از دوستتون تعریف کردین خیلی درسها داشت و خیلی لذت بردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    سلام آقای مقدم

    از اینکه سطح مدارم انقدر بالا رفته که به کامنتهایی به مثال شما بر میخورم خیلی خوشحالم

    تو این فایل استاد دوستان از بس مثالهای جالب از غرورهاشون میزنن آدم همه منم منم هاش میریزه

    به قول دوستی که فروشنده بود و بهش گفتن امروز فروش چطور بود گفت تا وقتی من فروشنده باشم فروش همیشه عالی خواهد بود و روی خودم حساب کردم نگفتم به لطف خداست و از اون موقع دیگه ورق برگشت

    وقتی در این کامنت گفتی

    (فرقی نداره نقش ما در زندگی خود و اطرافیانمون چیه، پدر، مادر، دوست، پیمانکار، تمام این‌ها به‌واسطه قدرتی است که خداوند به ما داده، مسیری است که برامون روشن کرده و ما رو از تاریکی به‌سوی نور رهنمون ساخته و میکنه.)

    این باور برام ساخته شد که وقتی دارم برای همسرم خدمتی انجام میدم یا برای دخترم چیزی میخرم هم باید اعتبارشو به خدا بدم این من نیستم خداست که داره بهشون خدمت میکنه

    و حتی به منم منم های خیلی نزدیک پی بردم

    وقتی گفتین

    (بعد به این فکر کردم که دقیقاً بقیه بازیکن‌ها و خود ما تو زندگی داریم خلاف این عمل می‌کنیم و تو زندگی همش دنبال رکورد زدن هستیم، الان فلان کارو انجام بدم الان فلان عدد تو حسابم ایجاد کنم الان فلان چیزو داشته باشم، که چی؟ که با کی مسابقه بدیم؟ لحظه مرگ کدوم یک از این‌هارو میتونیم با خودمون ببریم؟ آخرین باری که یه کاری برای خودت کردی که فقط برای خودت مهم بود و ازش لذت بردی که بود دقیقاً؟)

    خیبیبیلی تامل کردم

    و جای که گفتین

    کم پیش میاد هدف واقعی کسی از تجربه خواسته‌هاش صرفاً رسیدن به احساس خوب و نه پر کردن خلاهای درونی باشه.

    بینهایت تاثیر گرفتم و تاییدش کردم

    قبلاها به کامنتهای خوب نمیخوردم و میدونستم که مدارم پایینه وگرنه کامنتهای عالی زیاده من نمیبینم

    الان با خواندن هر کامنت عالی به کامنتهای عالیتر میخورم و مثالی که استاد در کتاب رویاها برای مایک زد یادم میاد که هرچه از الماسها بردارم و به دیگران نشان بدم الماسهای بیشتر و با کیفیتتر پیدا میکنم

    عاشقانه منتظر کامنتهای شما با مثالهای فوق العادت هستم آقا احسان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: