درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    با عرض سلام خدمت استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان عزیزم، چقدر جالب بود این فایل… چه همزمانی عجیبی!! واقعا این حد از ارتباط بین این

    فایل و اتفاقات این چند روز برام حیرت انگیزه!!

    چند روز پیش تصمیم گرفتم برای شروع یه تغییر بزرگ در زندگیم یک سری برنامه روی لپ تاپ نصب کنم که با توجه به تعطیلی های این چند وقت

    به بهترین نحو از فرصت استفاده کنم

    و با توجه به نیاز برنامه لازم بود سیستم عاملو عوض کنم

    خیلی شیک و مجلسی فایل ایزو رو از محل کار گرفتم و فلش و بوتیبل کردم و رفتم تو کارش که آقا بعد ویندوز بشینم برنامه هارو نصب کنم که آقا ما میخوایم حرفه ای بشیم و بشینیم تا یک بعد نیمه شب کد بزنیم !!! و کلی هم در راستای برنامه ای که داشتم تصویرسازی کرده بودم…

    تا اینکه رفتم خونه فلشو زدم و کار رو شروع کردم… اونم یه کار خیلی ساده!!! نصب ویندوز که حالا بعدش قراره برم سراغ موضوع اصلی…

    متوجه شدم فلش بوتیبل نیست!!! کلی نشستم وقت گذاشتم و از فایل ایزو فلشو بوتیبل کردم.. ویندوز و نصب کردم دیدم نرم افزار باهاش مشکلداره… با اینکه تو خود سایت تولید کننده هیچ اشاره ای به این موضوع نشده بود… مجبور شدم یه ویندوز دیگه تهیه کنم…

    گفتم خوب حالا این و یه ساعته نصب میکنم و تا شب میشینم کلی کار میکنم… باز داستان تکرار شد… دونه به دونه log file ها رو بررسی کردم

    و خطاها رو پیدا کردم و سرچ کردم… حل نشد!!! تا رسیدم به اینجا که آقا مشکل از ورژن ویندوزه با اینکه هیچ اشاره ای به این موضوع نشده.

    خلاصه دوباره یه ورژه دیگه… این بار اصلا سیستم ویندوزو نمیشناخت!!! دی وی دی مشکل داره… دی وی دی رو عوض کردم!!! نکنه رایترم خراب شده! باز تکرار ماجرا… یه مورد جدید!!! وسط کار برق رفت!! خخخخخ دیگه خدایا نوکرتم حساب اینجاشو نکرده بودم!!! باور میکنید سه روز وقت گذاشتم برای کاری که یه ساعت بیشتر طول نمیکشه و من بارها و بارها انجامش داده بودم و آدم کم تجربه ای نبودم (من اصلا یه مدت تو یه مغازه کارای کامپیوتر، نصب قطعات و … انجام میدادم و حتی سرور یه درمانگاه رو راه اندازی کرده بودم

    و سیستم ها و دستگاه های خودپردازو بهش متصل کرده بودم!!) خلاصه تا دیروز که تسلیم شدم با یه فکر… مشکل کجاست؟ چی تو مخ منه که نمیزاره کارا جلو بره؟

    گفتم بزار برم خونه مادرم اینا هم تجدید دیدار بشه هم قرار بود خواهر زادمو بیارم خونمون با دخترم بازی کنه…

    اونجا یه صحبتهایی کردیم که ناگهان در حین این صحبتها من باگمو پیدا کردم!!!

    من مدتها بود از توانمندیهام میگفتم و ناآگاهانه خودمو مقایسه میکردم!!!

    شب قبلش هم عموم و خانوادش اومده بودن خونه مادرم میهمانی و من کلی متعجب بودم که اِ فلانی خونه خریده اونم با کار آزاد؟!! بعد جلو من

    با غرور نشسته و سعی میکنه منو دست بندازه و همش سعی میکنه از خودش بگه!!!چه آدم مغروری!!تو هرچی داری از خدا داری تو کاره ای نیستی!!! غافل از اینکه اون آدم مغرور که هیچ کاری هم تو زندگیش نکرده و اگه چیزی هم بوده لطف خدا بوده منم!!! دایم برای اینکه روی ضعفهام

    سرپوش بزارم توانمندی دیگرانو نادیده میگرفتم یا هزار جور دلیل تو ذهنم واسشون میاوردم!!! اونم منی که با مباحث توحیدی آشنام!!!

    خلاصه بعد از دیدار با مادرم و فهمیدن ماجرا استغفار کردم و دائم این ذکر یونسیه بود که همه وجودم باهاش هم نوا شده بود…

    لا اله الا انت..سبحانک انی کنت من الظالمین… خدا منو بخشید… وقتی رفتم خونه دوباره شروع کردم به کار و جالب بود که همه چی بدون مشکل خاصی انجام شد…

    قانون به درستی کار میکنه… من دیگه مدتهاست کشیک نفسمو میکشم که هرجا گیرپاژ شدم سریع مچشو بگیرم…

    خداوند از سر تقصیرات من بگذره. خداوند در جایگاه صدقه…یعنی وقتی انسان ایرادشو پیدا میکنه و صادقانه بهش اعتراف میکنه خداوند درجا میبخشش و امورشو اصلاح میکنه…

    اینکه وقتی من دچار غرور شدم کارم گره خورد این نبود که خدای عزیزم بگه چون منیت داری نمیزارم کارت انجام بشه نه… خداوند عزیز و مقتدره و همه عالم قائم به وجودشه…

    من همیشه از یه مثال استفاده میکنم… این که بخواهیم با داشتن منیت و تکیه به توانمندیهای خودمنون یا هر کسی جز خدا به خواستمون برسیم مثل این میمونه

    که بریم توی خلا و سعی کنیم نفس بکشیم…ذات نا یافته از هستی بخش چون تواند که بود هستی بخش…

    نقطه مقابلش هم نفس کشیدن در هوای معشوقه… موضوع اینه نه اینکه خدایی انسان گونه هست که وایساده مچ بنده هاشو بگیره

    در پناه رب جلیل موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: