درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ارسانه عبدالهی» در این صفحه: 1
  1. -
    ارسانه عبدالهی گفته:
    مدت عضویت: 1360 روز

    سلام به به همه دوستان

    عزیز وسپاسگزارم هردفعه میام به سایت سر بزنم کلی مطالب عالی یاد می گیرموباید یادم نره که چه کسانی برای این سایت زحمت می کشند ازشون سپاسگزارم

    من ازتجربه خودم بگم 5ماه بود صبح ها به یه باشگاهی می رفتم که اولش خوشحال وسماسگزار بودم احساس خوبی داشتم کم کم توجه من رفت روی نکات منفی وایراد گرفتن که یکی از عاملهاش عادی شدن نعمت واینکه هم فرکانس شدن با افرادی که کلا ایراد می گرفتن منم شدم یه ایراد گیر که چقدر باشگاه گرمه یا فلان دستگاه رو چرا ندارن یه روز نشستم نوشتم میخوام باشگاه هی که برم چه چیزایی داشته باشه خواستمو نوشتم

    دوروز پیش شهریه باشگاه رو باید می دادم هرچی کارت رو منشی باشگاه کشید دستگاه پوز کار نکرد حتی موقع رفتن هم کارتو کشید کار نکرد وقتی اومدم خونه گفتم شاید این یه نشونه هست که باید یه جای دیگه برم شاید خدا می خوام منو به یه جای بهتر به خواستم برسونه گفتم پسرم بهم زنگ زد مامان بیا برو فلان باشگاه تجهیزات به روز داره گفتم اینم نشونه دوم بلند شدم رفتم ثبت نام کنم گفتن باشگاه ساعت 8 باز میشه وزودتر نمیشه من همیشه ساعت 10 دقیقه به 7 باشگاه بودم وکلی به کارام می رسیدم واین اولین چالش برای من بود چون شاغلم ساعت 7 باید تو محیط کارم باشم با خودم گفتم بلاخره زمان رو یه جوری مدیریت می کنم امروز روز اول باشگاه تازه متوجه شدم خدا چرا منو اینجا آورد تا قدر چیزایی که داشتم رو بدونم میدونی اولش می گفتم من لیاقت دارم باشگاه بهتری برم چون روی عزت نفسم کار می کنم به خاطر قانون لیاقت که نباید یه چیزایی را تحمل کرد وقتی می تونی شرایط بهتر رو داشته باشی واینکه از نا شناخته ها نترسم وجاهای تازه ومکان های تازه وشرایط تازه رو امتحان کنم این تصمیم رو گرفتم باشگاه رو عوض کنم حتی از فایل مرا به سمت نشانه ام هدایت کنم نیت کردم تا هدایت بشم که آیا لازمه باشگاه رو عوض کنم یا تو این شرایط بمونم که اینطور بود که باید تغییراتی ایجاد کنم واز تغییرات نترسم چون یکی از ترسها م رفتن به دل نا شناخته ها تغییر دادن جایی که هستم بلاخره همه اینا باعث شد من باشگاهمو عوض کنم حالا درسش ونکته ش چی بود

    من امروز متوجه شدم چرا باید هدایت میشدم به باشگاه جدید من فهمیدم خیلی وقتها از جایی که هستیم ناراضی هستیم وشرایط جدید رو می خوایم وتو شرایط جدید هم چیزایی هست که وقتی متوجه میشم هیچ جایی نیست که توش تضاد نباشه اگه یه کم خوش بین باشیم وبه منفی ها تمرکز نکنیم البته خوشحالم باشگاه من عوض شد ودرسته امروز با دستگاه‌ها چالش داشتم ولی فهمیدم هیچ وقت هیچ چیزی کامل نیست اگه اینطور نبود خواسته های جدید بوجود نمی آمدند واینکه توجه کنم به موارد ناخواسته به چیزایی که می خوام تمرکز کنم وشکرگذار داشته اکنونم باشم امروز نیم ساعت دیرتر رسیدم ولی به جای تمرکز گفتم باید یاد بگیرم زمانم رو درست مدیریت کنم شاید باید پن یه چیزایی رو تو خودم تغییر بدم فلیم گربه چکمه پوشو دیدم وقتی سگه به سرزمین راه حلهای آسون اشاره کرد متوجه شدم راه حلهای آسون همیشه هست اگه ما چیزهایی رو سخت نکنیم خوابهای اینکه درسهای قشنگی بهم بده کاری کرد دستگاه موز کارتمو نخونه به دل پسرم انداخت درست همون لحظه بهم زنگ بزنه تا ظرف منو بزرگتر کنه چون ازش کمک خواسته بودم می دونم بهم کمک می کنه زمانم رو درست مدیریت کنم وقت کم نیارم ویا به جای دیگه هدایتم کنه که زودتر باز بشه یا تو دل مسؤل این باشگاه بندازه که زودتر باز کنه همه چی رو به خودش سپردم وتصمیم گرفتم بیشتر روی موارد مثبت تمرکز کنم که با نا خواسته ی کمتری مواجه بشم ممنونم از خدا واز کسانیکه این سایت رو درست کردند تا از این طریق آگاهانه تر فکر ورفتار کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: