- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش583MB40 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش38MB40 دقیقه
درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
سلام دوست هم فرکانسی عزیزم
سپاسگزارم بابت نوشتن این کامنت زیبا
که نکته خیلی مهمی رو بیان کردید.
“””” تنها کسی که نتیجه، یعنی رسیدن به اون ستاره ی آرزوها براش مهم نبود سگ بود. یعنی تنها کسی که فقط اومده بود که مسیر رو همراه دوستاش طی کنه و مقصد و هدف خیلی براش مهم نبود. من فکر میکنم رنج، تقلا، ناسپاسی و تمام این ها وقتی ایجاد میشه که مقصد خیلی مهم میشه و برای گربه رسیدن به ستاره ی آرزوها مسئله ی مرگ و زندگی بود به همین دلیل هم مسیر اینقدر وحشتناک میشد اگر میخواییم مسیر لذتبخش و طی طریق ساده و راحت بشه لازمه اش اینه که هدف برای ما نشه مسئله ی مرگ و زندگی.””””
بیشتر وقت ها اینقدر رسیدن به نتیجه برامون مهم و حیاتی میشه که فراموش میکنم باید از مسیر لذت ببریم.
مثلا تو مسافرت ها… فکر میکنیم باید بدون توقف مسیر رو در کوتاه ترین زمان ممکن طی کنیم تا به مقصد برسیم، وقتی به مقصد رسیدیم میتونیم تفریح کنیم و لذت ببریم.
اینقدر وابسته به مقصد در زندگیمون میشیم که لذت بردن از لحظه ی حالِ حاضر رو از دست میدیم و میگیم تا به اون نتیجه نرسم خیالم راحت نمیشه، اگر به اون هدف برسم دیگه تمومه، دیگه زندگی فقط روی خوش رو به ما نشون میده.
البته من توی این زمینه تا حدودی خودم رو تحسین میکنم. در دوران کارشناسی، دوستانم فقط درگیر نمره پایانی و تحقیق و کارورزی و پروژه بودند و مدام از کاه کوه میساختند و اینقدر به سختی شبانه روزی تلاش میکردند تا با معدل بالا فارغالتحصیل شوند و بدون کنکور ارشد بخوانند، آن وقت من و هم اتاقی هایم در شب امتحان قسمت جدیدی از فیلم شهرزاد که می آمد دانلود کرده و نگاه میکردیم و لذت میبردیم، حتی ساعتی از روز هم به بیرون رفتن و لذت بردن اختصاص میدادیم. (معدلم در کارشناسی بالای 18 شد).
شاید باورتون نشه ولی من به شکلی آسان، بدون مطالعه و جهت تیری در تاریکی! و آشنایی با کنکور ارشد برای سال آینده و آن هم روزی که مهلت ثبت نام تمدید شده بود و دقایق آخر ثبت نام بود که در منزل با گوشی ثبت نام کردم و کنکور دادم و به آسانی قبول شدم و به نحوی بسیار آسان از سمینار و پایان نامه ام دفاع کردم که دوستان کارشناسی ام همگی اذعان کردند نازنین تو دوران کارشناسی هم، همینقدر آسان کارهایت انجام میشد و هیچوقت خودتو اذیت نکردی و پوستت کنده نشد!
الان به خودممیگم من از دوران دانشگاه و غذای های سلف و خوابگاه و رفت و آمد های ماهانه ام به شهرم لذت میبردم و خدا را در هر لحظه شکر میکردم (اینکه میگم هر لحظه واقعا هر لحظه، اون موقع قانون رو نمیدونستم ولی الان که قانون رو متوجه شدم میگم علت نتایج خوبم تو اون دوران حس شکرگزاری و سپاسگزاری از خداوند بود. آن هم بابت مسائل روزمره و ساده ترین چیز ها، زیر دوش حمام، بالا و پایین رفتن از پله ها، غذا خوردن، تعریف و هم صحبتی با دوستام، قدم زدن در حیاط سرسبز، درختان سبز و پر از میوه، بارش برف و باران و … خلاصه فقط عشق میکردم و لذت میبردم و سپاسگزاری میکردم).
ولی تعداد زیادی از بچه های دانشگاه فقط غر میزدند و گله و شکایت از دانشگاه و اساتید و غذا و خوابگاه و دوری از خانواده و زمین و زمان داشتند و فقط میگفتند کی میشه ما برگردیم شهرمان و این 4 سال تمام شود! ولی من هم اتاقی هایم اصلا اینجوری نبودیم و با هم خیلی هم خوب و خوش بودیم در حالیکه اونا هم اتاقی های خودشون رو دشمن خودشون میدونستن و مدام هم تو اتاقشون دعوا و بحث و مرافعه بود.
خداروشکر بابت دوستان عزیزم در خوابگاه و دانشگاه که فوق العاده از وجود هم لذت بردیم و عشق کردیم.
خدا رو شکر جهت هدایتم به خواندن کامنت شما دوست عزیزم و نوشتن و به یادآوری مطالب بالا
خدا رو شکر بابت آشنایی با استاد و مریم جانم
خدا رو شکر بابت زنده شدن خاطرات زیبایم
خدا رو شکر بابت خدای وهاب
خدا رو شکر بابت فهمیدن قانون
خدا رو شکر بابت این روزهای خوب
براتون آرزوی ثروت، سلامتی و عشق دارم