درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «تانیان پاشایی» در این صفحه: 1
  1. -
    تانیان پاشایی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    به نام الله

    سلام به استاد بی نظیر و مریم عزیزم

    استاد یعنی حتی انیمیشنی که می‌بینید که هدایتی هست . یادم باشه منم بگم خدایا منو به بهترین فیلم یا ویدیویی که قراره بهم کمک بکنه تا بهتر درک بکنم قانون رو هدایت کنه .

    استاد درمورد ترس که حرف زدید دیشب همین اتفاق برای من افتاد . دیشب اولین شبی بود که توی ماشینی که مال خودمه با مادرم رفتیم مهمونی اونم توی شهر کوچیکی که همه همه چیز رو حرف میکنن. و شوهرم هیچی نگفت که مثلاً شبه و نرید و تنهایید . و جالب تر اینکه من اولا نترسیدم که شب تنهایی داریم با ماشین میریم مهمونی . استاد واقعا توی ماشین داشتم به این فکر میکردم که تو تغییر کنی از درون همه چیز امکان پذیره . استاد من دیگه تا میتونم حالم خوبه . تا میتونم هر لحظه توی هر موضوعی از خدا هدایت و نشانه می‌خوام دیگه اون آدم غر غرو و گیربده و ترسوووو نیستم و خدایاشکرت که چقدر حالم خوبه .

    استاد دیشب دم در خونه میزبان که رسیدیم سه تا سگ ولگرد بودن که به قول مامانم سگ نبودن اسب بودن از لحاظ جثه . مامانم هم به شدت میترسید و من گفتم نترس الان اوکیش میکنم و افتادم دنبال سگ ها و سگ ها همشون بدو بدو داشتن میرفتن و منننننن چقدر ذوق کردم با این اتفاق چون من همون آدمی بودم که از چندین متر دور تر سگ می‌دیدم میگفتم اونطرف نریم میترسم و همیشه هم غر میزدم که آه همه جا سگ هست و چقدر زیاده و…. ولی الان خیلی کم سگ میبینم دیشب هم بعد از چندین مدت دیدم که باعث شد خودم رو محک بزنم .

    چون از ترسیدن خیلی اذیت شدم تصمیم گرفتم که من به ترس هام حکومت کنم نه اونا به من .

    چند وقت پیش هم تو حیاط خونمون مار اومده بود و من اصلا نترسیدم یه خوف کوچیکی اومد که اونم به خاطر ذهنیت های قبلی و گذشتم بود .

    Now I’m a brave and strong girl that I proud my self .

    خدایاشکرت به خاطر همه چیز که میبینم . اگه ندیدم من درک نکردم .

    دوستتون دارم استاد و مریم جون .

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: