- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش583MB40 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش38MB40 دقیقه
درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
سلام سلام به استادان الهی و توحیدی
با مرور درسهای انیمیشن گربه چکمه پوش انگار گذشته زندگیم در منزل پدری از جلوی چشمانم رد میشد که با گذر زمان خانوادهام رو از عرش به فرش آورده بود وضعیت مالی بسیار بسیار عالی رو داشتیم و روز به روز بهتر میشد یادم میاد که توی اطرافیانمون وضع مالی ما از همه بهتر بود ماشین خوب، خونه خوب، ویلای شمال ،انواع و اقسام خوردنیهایی که اغلب برای مصرف سالانه تهیه میشد و همیشه باید کلی قفسه بندی میکردیم تا همه چیز جا بشه از جعبه طلاهای مادرم که هر بار بزرگتر میشد انگار یه مدتی تفریح عصر روز تعطیل خرید طلا بود خلاصه نعمت روی نعمت پول روی پول یه زمانی پدرم انقدر فروش داشت که یادمه آخر شب پولهای مغازه رو با گونی میاورد خونه چون نتونسته بودند توی محل کار دسته کنند از بس مشتری داشتند از شاگردی و دست فروشی توی روستا رسیده بود به بازار تهران و عمده فروشی و خرید کارخانه بریز و بپاشی که هنوزم بعد از گذشته حدود 25 سال جایی مثلش رو ندیدم ( الان متوجه هستم نه اینکه اون وفور نعمت وجود نداشته باشه بلکه یعنی من دیگه توی مدارش نرفتم) با اینکه پدر مادرم سنی نداشتن اما بقیه فامیل به خاطر هر مسئلهای باهاشون مشورت میکردن و از یه جایی به بعد دیگه انگار همه چیز متوقف ششد( چون تبل تو خالی بود اعتبارش به حاج بهرام بود ) و همه چیز به مرور زمان کم و کم و کمتر و بعد از بین رفت کارخانه رفت مغازه رفت ویلای شمال رفت خونه تهران رفت زمینها دونه به دونه رفتن عزت و احترام رفت و مواد مخدری که آرامش بخششون شد و خدایا چه سخت میگذره که از عرش به فرش میای کمتر کسی تاب میاره هنوزم با این همه آموزش و کنترل ذهن یادم میاد اشکهام سیل میشن که این غرور این فخر فروشی این منیت با ما چه کرد این تمرکز بر نکات منفی و ایراد گیری این کمال بینی و مقایسه با غیر از خود به کجا آوردمون …
فکر میکنم اصول اون سگ خوش بینه رو ناخودآگاه اجرا کردم به خاطر یکی اینکه توی اون شرایط سخت من بازم سعی میکردم حالمو خوب نگهدارم ویه چیزایی گذشت که من با خودم فکر میکنم چطور من اون زمان با عشق او کارو کردم الان میگم من نبودم خدای من بود که انجام داد بعد درخواست دادم به خداوند که خدایا من خسته شدم از این وضعیت دلم میخواد برم سر زندگی خودم و از اونجا که تمام توجهم به رفتارهای ناجور پدر و برادرام بود یه همسری نصیب شد یه نفر اما پکیج کامل ازسه نفر قبلی ( پدر و دو برادر)
خلاصه حسابی چک و لگدی شدم تا اینکه با قوانین دنیا آشنا شدم و این درس رو همیشه به یادگار دارم که اعتبار همه چی حتی حتی همین دو شب پیش اون لحظه که سرمو برگردوندم ماه رو توی آسمون دیدم به خدا بدم که خدا سرمو برگردوند
و اینکه الان واقعاً خوشحالم که درس به این بزرگی رو در ابتدای مسیر آزادی مالی از خانوادم گرفتم که خدایا هرچی داره میاد اعتبارش به توئه وانقدر این تجربهها محکمم کرد که تقریبا با هر چیز خاصی نمیترسم وسریع کنترلمو از دست نمیدم چون قبلا سخت ترش گذشته اینم میگذره و حتما خیری در اون هست که بعداً معلوم میشه