درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Fatima» در این صفحه: 3
  1. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    به نام خدا

    ردپای 99

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    چون بخشی از ویدیو راجب ترس ها و ایستادگی در برابر ترس بود ،میخوام از روش خودم برای به چالش کشیدن خودم براتون بگم

    از وقتی با استاد آشنا شدم تقریبا هر روز یک ترس یا چالش انتخاب میکنم

    با این روش هر روز تمرین میکنم و بدون اذیت شدن زیادی سعی در بهبود شخصیتم میکنم

    تا الان که یادم میاد هیچ وقت تنهایی کافه نرفته بودم ،امروز که این کار برای چالش انتخاب کردم و چقدر لذت بخش بود مخصوصا اینکه اونجا برای خودم نوشتم و سپاسگزاری کردم از خدا مهربان

    هدف این کار ،تمرین لذت بردن از تنهایی ،وقت گذروندن با خودم و تمرین درخواست کردن و رفع خجولی بود

    به همین سادگی!اثر مرکب این روش باعث میشه چند ماه دیگه من کلی قدم به شخصیت مورد نظرم نزدیک تر بشم

    به چالش کشیدن ها روز میتونه متفاوت باشه ،میتونه در حد کنترول اشتها یا حذف شکر و کربوهیدرات باشه یا حتی کنترول احساسات بد از جنس خشم حسد غم و…

    یا انجام کارم باراندمان بالاتر باشه

    یا یه چالش ورزشی

    و یا در حد کنترول اینکه بعدازظهر نخوابم !

    یا حتی استفاده نکردن از آپ های گوشی

    امیدوارم این روش ساده براتون یادواری بشه و بتونه به دوستان هم کمک کنه

    درس دیگه روز برای من در دندانپزشکی اتفاق افتاد

    رفته بودم برای معاینه و دکتر گفت که مشکلی نداره لازم نیست کار خاصی بکنی مشخص که خوب ازشون مراقبت کردی

    همونجا زنگ تو سر من صدا داد!چرا من فراموش کردم که وظیفه دارم از جسم و روحم مراقبت کنم

    به جسمم غذاهای خوب بدم ،به ذهنم ورودی مناسب بدم،اجازه ندم هر چیزی حال منو بد بکنه !حواسم باشه درست بنشینم !مراقب دست و پا وخلاصه اعضای بدنم باشم به عنوان هدیه ای با ارزش از سوی خدا

    باید تلاش کنم تا آگاهانه تر مواظب خودم باشم به عنوان هدیه ای از جانب خدا برای روحم تا در دنیا تجربه خلق کردن کسب کنه

    درس دیگه روز برای من هدایت شدن و تسلیم بودنه !صبح چندباری اقدام کردم برای کاری اما جواب نداد

    ظهر بار دیگه اقدام کردم و به شکل دیگه بهم گفته شد یک هفته دیگه اقدام کنم

    من قبل اینجا ناراحت بود ،آخه این چه وضع ،چرا اینا آنقدر بی مسئولیت و بی برنامه هستن و….

    اما من جدید که به الخیر فی ما وقع باور پیدا کرده ،باور داره که خیر

    و خدا منو در بهترین زمان در بهترین مکان با بهترین افراد قرار میده

    خدا رو شکر بابت اینکه هر روز برام درسی مرور میکنه تا من در نهایت به فرد بهتر تبدیل بشم سپاسگزارم

    خداروشکر بابت خلق زندگی

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    به نام خدا

    ردپای 98

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    استاد تو بازه ای از زندگیمم که همه چیز تغییر کرده !دارم با ایده ها و شیوه های مختلف بمباران میشم

    یه طوری که همین الان یه 7 راهی جلوم دارم ،کدوم انتخاب کنم؟کدوم مسیر اصلیه؟

    مدام ایده میاد مدام آدم های میان که قصد کمک و آسان کردن مسیر دارن

    واقعا شاکر این فراوانی ام

    انگار به یک باره در نعمت ها باز شده ولی من گیج شدم که باید چیکار کنم!

    هر کدوم جذابیت خودشون دارن

    هر کدوم سختی های خودش

    البته درک میکنم چرا!من به عنوان خالق زندگیم ،مدتی همین ویژگی بمباران تو ذهنم داشتم و حالا نتایج هم بمباران شد

    اون موقع هم تعدد بالا منو گیج و سردرگم کرد و حالا هم

    به شکل معجزه واری اطرافیان ذهنم میخونن !البته که این خلق خودمه

    مثلا من به مهاجرت فکر میکنم و بدون اینکه حرفی بزنم یا تاکنون انگیزه ای برای رفتن داسته باشم ،بهم میگن برو دنبال پاسپورتت!

    یا راجب موضوعی در ذهنم فکر میکنم ،اونوقت برادرم خودش میاد یک ساعت راجب این موضوع باهام حرف میزنه

    یا کلی ایده به ذهن خودم خطور میکنه

    یکمی میترسم !آیا من آماده ام؟آیا تکاملم طی کردم؟روی کدوم باید تمرکز کنم؟آیا از پسش بر میام؟

    خدارو از صمیم قلب سپاسگزارم من روزی منتظر این لحظات بودم

    از خدا میخوام بهم نیروی ایستادگی ،انگیزه ادامه دادن،شوق رسیدن ،اعتماد به نفس قدم برداشتن، ایمان به خود و خدا و مسیر که ساخته دست من و خداست ،به من عطا کنه

    خدایا خودت نور چشم من باش برای دیدن بهترین راه

    خودت منو آسان کن برای آسانی

    میدونم تا الان خودم سد راه رسیدن ها شدم ،با باورهای نامناسب ،حتی شاید باور مناسب برای استارت داشتم اما عدم احساس لیاقت یا فراوانی در حدی که من رو هم شامل بشه ،مانع از ادامه دادن و رسیدن ها شده

    امیدوارم راهنمایی ها برسه تا مسیر برام روشن بشه

    دلم میخواد اینو هم به ردپای اضافه کنم ،تو کامنت آقای خوشدل اشاره شده بود به داستان یوسف پیامبر ،برای من نشانه ای بود

    با وجود اینکه شمارشش از دستم در رفته که چند بار دیدم ، شروع کردم به دیدن

    نمیدونم چی شده بود ولی لحظه به لحظه با این فیلم اشک می‌ریختمو مدام احساساتی میشدم !! مدام قوانین میدیدم ،انگار تازه اجازه شنیدن دیالوگ هارو داشتم

    واقعا خوشحالم که این کار شروع کردم

    بهم باور مضاعف میده که قانون ببینم همون طور که سریال های استاد مهر تایید بر باورها و قانون هاس

    واقعا شکرگزار خدام که منو از دیدن سریال ها و فیلم هایی که من بعد از دیدن حالم بد می‌شد از شدت نشون دادن زشتی های جهان ،به دیدن این سریال های جلا دهنده روح رسیدم ،این دقیقا چیزی بود که دنبالش بودم

    خداروشکر که میتونم خالق زندگی خودم باشم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    به نام خدا

    ردپای 97

    سلام استاد جان و دوستای خوبم

    ازتون سپاسگزارم بابت فایل جدید

    اولین درس از این فایل برای من این بود که نگاه تو به دنیا اطرافت چطوریه؟آیا هر لحظه و در هر کار دنبال ردپای قانون هستی؟

    اگر نه که هنوز باور نکردی این مسیر قانونمندِ نه شانسی و الله بختکی

    دومین درس ،جایگاه ترس!وقتی ترس بر انسان غلبه میکنه آدم ناتوان میشه !چه داستان آشنایی

    ذهنم باهام یار شد و در عرض چند ثانیه به خاطرم آورد، فاطمه خانم حواست بود جاهایی که ترسیدی چی شد؟جاهایی که جور دیگه نگاه کردی همه چی عالی پیش رفت؟

    درس بعدی که نقطه عطف اول تاچ کرد ،دنیا اونجوری میشه که ما بهش نگاه می‌کنیم

    اگه خیلی سخت بگیری بهت سخت میگیره !اینکه زندگی چه رویی به شما نشون میده برمیگرده به خودت و باورهات

    با پوست و استخوان در این سال‌ها زندگی درکش کردم

    هر کاری که سخت گرفتم قشششنگ پوستم کنده شد

    اما خب از اونجایی که کم نیاوردم دنبال اوضاع بهتر بودم هدایت شدم به مسیر استاد

    و دیگه نقشه راه با دید استاد شروع به خوندن کردم

    منم مثل گربه داستان ،فهمیدم که عیبی نداره میترسم ،باید هر طور شده برم تو دل ترس ها !هر چی شد شد

    حتی مثل دختر تو قصه ،شروع کردم به دیدن و لذت بردن از چیزایی که داشتم

    چقدر از حرفای مریم جون لذت بردم برای منم بارها رخ داده همچین ماجرایی:))))))

    اون موقع که ناآگاه تر بودم همچین حالتی به اسم چشم خوردن می‌شناختم

    خبر نداشتن که اصل ماجرا چی بود

    حرفای انتهای فایل هم تیر آخر به من زد !

    یه الگو تکرار شونده رو برام واضح کرد الگو تکرار شونده منتظر موقعیت مناسب موندن!

    خیلی عمیقه و میدونم باز یادم میره ،باید یادبگیرم از هر جا هستم شروع کنم ،منتظر ساعت رند و اول هفته و اول سال نمونم

    به انتظار بهترین روز نشینم بلکه بهترین روز هارو با همین شروع ناقص بسازم

    قدر داشته هارو بدونم و باور کنم برای شروع به این وسایل نیاز داشتم که الان در دسترسمه!من برای رسالتم به این خانواده به این کشور و شهر به این زمان و… احتیاج داشتم

    این همه اون چیزیه که برای موفق شدن میخواستم!

    پس با به انتظار بهترین شروع ،فرصت از دست ندم

    خداروشکر که دریافت کننده این آگاهی ها هستم امیدوارم بتونم عمل کننده هم باشم

    بازهم ازتون سپاسگزارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای: