- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش583MB40 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش38MB40 دقیقه
درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
سلام و عرض ارادت به همه یاران همسیرم
اکثر بچه ها از همزمانی های زندگیشون میگفتن که مثلا درگیر موضوعی بودن که یهو برمیخورن به فایل یا کامنتی که دقیقا متناسب با همون موضوعه.خیلی دوست داشتم این همزمانی هارو تجربه کنم، چشم و گوشمو تیز کرده بودم که شکار کنم این همزمانی هارو.
همین دیشب تا دیروقت ذهنم درگیر داستان زندگی دوسته همکارم بود که برام تعریف کرده بود، همش داشتم از منظر قانون زندگیشو بررسی میکردم که درس بگیرم ازش، انقدر ذوق داشتم از داستان زندگیش که دوست داشتم برای دوستای گل عباسمنشیم هم تعریف کنم.
امروز که برخوردم به این فایل استاد، همزمانی و درک کردم و با خودم گفتم عههههههه من دیشب داشتم به همین موضوع فکر میکردم و به این نتیجه رسیده بودم که همون جوری که باور داشته باشی همون جوری که دنیارو ببینی، اتفاق ها برات رقم میخوره و هیچ عامل بیرونی نمیتونه تاثیری رو زندگیت بذاره مگر اینکه بهش قدرت بدی.
به وسط های فایل که رسیدم نتونستم طاقت بیارم همون جا استاپ زدم تا بنویسم اون داستان قشنگه رو بعد برم سراغ ادامه فایل.
امیدوارم که دوستمون راضی باشه که من داستان زندگیشو مینویسم، اولش با خودم گفتم که شاید از بچه های همین سایت باشن ایشون، چون اون عزت نفسی که من از داستان زندگیشون فهمیدم به احتمال زیاد باید از درک آگاهی های همین سایت باشه.نمیدونم یعنی…..
ولی اگه باشه و حتی اگه بدونه ک چه الگوی قشنگی شده برای من و چه درس ها که من از زندگیش گرفتم و مطمئنا بعد تعریف کردنم الگوی خیلی از دوستان خواهد بود، به خودش و عزت نفسش بیشتر از پیش افتخار خواهد کرد.البته من اسم و مشخصاتی از ایشون نام نمیبرم فقط داستان زندگیشو میگم.
دختر داستان ما از همون نوزادی دچار مشکل کلیوی حاد میشن، یکی از کلیه هاشونو از دست دادن و اون یکی هم پیوند زدن، یعنی با همون یه کلیه پیوند زده داره زندگیشو میکنه، بخاطر مصرف داروهای کورتون و خیلی از داروهای دیگه باعث میشه که این دوستمون رشد خوبی نداشته باشه یه دختر ریزه میزه بانمک و باحال و البته تپلی.از همون بچگی مجبور بوده برای هر بار ادرار کردن از سونت های یک بار مصرف استفاده کنه تا همین الان و این لحظه که فکر کنم سی و خورده ای سالشون باشه.و اینکه هیچ وقت نمیتونه باردار بشه.
ولی نگم از عزت نفس و اعتماد بنفس فوق العاده عالی که این دختر داره، هیچ وقت اجازه نداده این شرایط جسمی و سلامتیش کوچیک ترین تاثیری تو زندگیش داشته باشه.همه میدونن بخاطر داروهای کاهش سیستم ایمنی که به افراد پیوند زده داده میشه ممکنه در معرض خیلی از بیماری ها و عفونت ها قرار بگیرن یا همون مصرف سونت ها به مدت خیلی طولانی که میتونه منجر ب عفونت بشه ولی بچه ها ذره ای این مسائل نتونسته روی سلامتی و شادابی و زندگیش تاثیری بذاره.انقدر شاد و پرانرژی و قوی هستن ایشون که اصلا متوجه این مسائل نمیشه کسی.مثل یه آدم معمولی و سالم داره زندگیشو میکنه.و جالب اینجاست آنقدر باورهای قشنگ درمورد خودش داره که این باورها دقیقا توی زندگیش نمود پیدا کرده، مگه نه اینکه جهان آینه ی باورهای ماست…..
آنقدر این دختر داستان ما خودشو دوست داره آنقدر خودشو کامل و عالی میبینه آنقدر خودشو قبول داده که دقیقا همه آدم های اطرافشم همین دید و بهش دارن.مثلا همکارم میگفت با هرکسی رفت و آمد نمیکرد با هر کسی دوست نمیشد میگفت در حد من نیستن.به هر کسی اجازه نمیداد وارد زندگیش بشه.
و جالب اینه که هر پسری هم بهش پیشنهاد میداد خیلی آدم خوبی بوده و قصد ازدواج داشته.همکارم میگف توی دانشگاه کیس هایی که جذبش میشدن گاها خیلی بیشتر از ما بود.چند سال بعد دانشگاه با یه پسری ازدواج میکنه که عاشقانه دوستش داره و همه چی تموم، فوق العاده عالی از همه لحاظ.پسره و خانواده ش چنان عزت و احترامی بهش میکنن که اصلا یه چیز ناجوری.پدر پسره براشون خونه میخره به عنوان کادوی عروسی، تو هر مناسبتی هم کلی کادوهای خوشگل و گرون براش میگیرن.با اینکه در جریان مسایل جسمانیش هستن.با همین باورهای لیاقت قشنگی که برای خودش داره تو هر زمینه ای موفقه، توی قرعه کشی خودرو یه ماشین خوب میبره که همینو میفروشه و باش خرید و فروش میکنه به راحتی تو خونه .با وجود اینکه وضع مالی همسرش خوبه( رستوران داره) ولی برای خودش مستقل کار میکنه و درآمد داره.
بچه ها جالبیش اینجاست که پسره اصلا تمایلی به بچه دار شدن نداره.چقدر جهان داره قشنگ پاسخ میده، چقدر خدا قشنگ میچینه……
حتی همکارم میگفت توی مسائل جنسی هم خیلی وقتا ایشون درخواست کننده هستن هیچ ابایی از درخواستش نداره.
با وجود این شرایط جالبه کوچیکترین وابستگی به همسرش نداره، میگه باشه هستیم خوبیم و زندگی میکنیم نباشه هم من زندگیمو میکنم و خوشحالم.
الان هم داره برای مهاجرت اقدام میکنه، دوستم ازش پرسیده بود همسرت هم میاد؟؟گفته بیاد که چ بهتر ولی اگه نیاد هم مشکلی نیس من خودم میرم هیچ چیزی نمیتونه مانع پیشرفتم بشه.
میخوام بگم باور لیاقت و ارزشمندی هیچ ربطی به زیبایی ظاهری و سلامتی و وضع مالی و خیلی چیزای دیگه نداره، تو هر جوری خودتو باور داشته باشی جهان هم همون باور تورو بهت برمیگردونه.چقدر داستان زندگی این دخترموفق برام درس داشت……
خودمونو با وجود نعمت زیبایی و سلامتی و هزاران نعمتی که خدا بهمون عطا کرده دوست نداریم بعد انتظار داریم روابطمون گل و بلبل باشه، بهترین هابرامون اتفاق بیفته، منتظر نشستیم به هدف های بزرگمون برسیم……