درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

به نام خداوند هدایتگر به سوی زیبایی ها ونیکی ها.

سلام به استاد عزیزم به مریم جانم وبه دوستانم.

خدارو شکر امروز نعمت زندگی رو دریافت کردم ونعمت خداوند برف سفید وزیبا شهر رو سفید پوش کرده‌.

انروز خواستم سراغ فایل کلید چهارم برم که نوبت گوش دادنش بود و پسرم که دوباره کارتون گربه چکمه پوش رو دیده بود اومد و برام از این کارتن گفت بهش گفت استاد عباسمنش هم درباره این کارتن صحبت کرده دیدم خیلی مشتاق شد بشنوه و گفتم شاید روزی من امروز گوش دادن دوباره این فایل هست پس بهتره به جریان هدایت اعتماد کنم .

وتصمیم گرفتیم بعد از ظهر با هم این انیمیشن رو ببینیم.

ودرسهای این انیمیشن

ایمان ویکتاپریتی ودادن قدرت به خدا وکنار گذاشتن غرور در مقابل خداوند و.

درس بعد کنار گذاشتن ترسها ورفتن توی دل ترس چراکه همین ترسها موجب از دست رفتن اعتماد به نفس می شه.

درس بعد خوش بینی وشاد بودن ولذت بردن از لحظه.

درس بعد قدر داشته ها رو بدونیم وخوشبختی وشادی رو در همین داشته پیدا کنیم وشادی رو منوط به دست آوردن چیزهای دیگه نکنیم.

گربه چکمه پوش دچار منیت وغرور شد همه قدرتها رو از خودش دونست وفکر کرد شکست ناپذیره وهمین غرور باعث شکست وزخم برداشتنش شد ودرست زمانی که زخم برداشت ترس بر او غلبه کرد وچون با ترس مقابله نکرد باعث از دست رفتن اعتماد به نفسش شد وتبدیل به یه گربه خونگی شد.

اینجا سگی بود که خیلی خوش بین وخوش خلق بود با اودوست شد .

وبرای به دست اوردن جونهاش به دنبال ستاره رفتن تو این مسیر دختری که با خرسها دوست بود وجادوگری رو هم دیدن که دنبال ستاره بودند.

نقشه راه رو هر کدوم نگاه می کردند فقط سختی ومشکلات می دیدند اما سگ فقط زیبایی می دید چون نگاه زیبا بین داشت ولذت می برد پس مسیر براش زیبا بود.

ممکنه یه شرایط یکسان برای دونفر یکی سخت وبا غرغر ومشکلات باشه وبرای دیگری با لدت وخوش گذرونی .

وقتی به یه مسیر که پر از گل بود می رسن برای بقیه گلها مزاحم می شن واجازه عبور نمی دن اما سگ چون گلها رو بو می کنه ولذت می بره ونکات مثبت رو می بینه حتی گلها کمکش می کنن تا زودتر عبور کنه.

اگر در مسیر زندگی به هر چیزی از نگاه زیبابین نگاه کنیم ولذت ببریم وسعی کنیم به جای تمرکز برمنفی نکات مثبتش رو ببینیم این باعث می شه خداوند هدایتمون کنه وهمواره راحتی وآسایش برامون به وجود بیاد.

و گربه داستان جایی که ترسش رو کنار می زاره وبه جنگ گرگ می ره در واقع وارد ترسش می شه به راحتی گرگ رو شکست می ده.

پس از دایره امنمون بیرون بیایم وترسها رو کنار بزنیم. تا درهای موفقیت باز بشن.

ودختر به وسیله حرفهای سگ متوجه می شه که خوشبختی رو همین الان داره یه خانواده خوب داره واون قدرش رو ندونسته ودنبال چیز دیگه ای هست.

پس قدر انچه داریم رو بدونیم ودنبال خوشبختی در همین زندگی باشیم تا به بهتر از اون هدایت بشیم.

من همیشه از خونه ای که درش بودم وچیزهایی که داشتم ناراضی بودم وغر می زدم و اصلا بهش رسیدگی نمی کردم ومنتظر بودم سالها تا از این شرایط خارج بشم تا به سایت اومدم ونگاه دیگه به زندگی باعث شد عاشق خونم بشم زیبایی هاش رو ببینم کلی بهش رسیدگی وزیباترش کنم وحالا خودم رو توی همین خونه کنار شوهر مهربان وپسر گلم خوشبخت می دونم ولذت می برم وهر روز دری برام باز می شه وزندگیم زیباتر.

استاد متشکرم.

در پناه خدا.